پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


آیین های نوروزی نمایش چند رسانه ای


آیین های نوروزی نمایش چند رسانه ای
جشنواره میراث مشترك اقوام دریای خزر در بخشی از برنامه های خود به آئین های نوروزی پرداخت. آئین هایی كه از دل سنت ها برخاسته است این نوشتار جستاری است در باب این موضوع.
نه یك اتفاق ساده، نه یك جشن معمولی كه نوروز جشنی بنا شده بر باورهای عمیق مردم آزاده این دیار است. این آیین هزار ساله، فراتر از یك جشن ملی و آیینی در اندازه تمام آیین های انسانی است كه نمادپردازی اش، به آن گستره ای كیهانی نیز می بخشد. در شناخت این رسم و آیین، باید پژوهشی ژرف با تكیه بر پشتوانه های تاریخی و اسطوره ای انجام داد، اما این نوشته تنها بر آن است نگاهی به آیین هایی داشته باشد كه در پیشواز نوروز، با بهره گیری از هنر نمایش و ادبیات و موسیقی، به نقد لایه های مختلف اجتماع نیز می پردازد.
نوروز رسمی است متعلق به روزگاران كهن و اساطیری سرزمین ایران.
در ادبیات فارسی، جشن نوروز را مانند بسیاری دیگر از آیین ها، رسوم، فرهنگها و تمدن ها، به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری مانند فردوسی، منوچهری، عنصری كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنها ادبیات پیش از اسلام بوده، آغاز نوروز و جشن نوروز را زمان پادشاهی جمشید می دانند.
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
به نوروز نو شاه گیتی فروز
بر آن تحت بنشست فیروز روز
محمدبن جریر طبری هم نوروز را سرآغاز دادگری جمشید دانسته است:
«جمشید علما را فرمود كه آن روز كه من بنشستم به مظالم، شما نزد من باشید تا هرچه در او داد و عدل باشد بنمایید تا من آن كنم. و آن روز كه به مظالم نشست، روز هرمز بود از ماه فروردین. پس آن روز رسم كردند.»
در منابع تاریخی و اسطوره ای آمده است كه جمشید جشن نوروز را به شكرانه این كه خداوند «گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال بر این جمله بود» برگزار كرد.
این رسم كهن و اساطیری، با پشت سر گذاشتن اعصار و دوران و سلسله ها، شاید از حدود رسمهایی است كه كمتر آسیب دیده و عشق و باور مردمان آن را از گزند كسانی كه می خواستند به بهانه های قومی و مذهبی محو و منسوخ كنند، در امان داشته است.
همین رسم كهن، نماد به فراموشی سپردن فرسودگی ها و كهنگی ها و پذیرش تغییرات و دگرگونی های تازه و نو كردن زمانه و نشانه روز و روزگاری تازه است.
رسم ها و آیین های نوروزی، به تبع همین ویژگی كه در ذات خود نوآوری و نوخواهی دارد و ناگزیر با دگرگونی شیوه های زندگی، ورود تكنولوژی و سازمانهای اداری و وسایل ارتباط جمعی، تحول یافته است و البته این تحول، تحولی بدون از دست رفتن هویت اصلی آن است.
تقویمی كه انتقاد می كند
آداب و آیین های نوروزی از رمز و راز بركنار نیستند. گرچه در سرودها و متن های كهن اوستایی كه قدیمی ترین منابع به جا مانده از نیاكان ما هستند، اشاره روشنی به آیین های نوروزی به چشم نمی خورد. دكتر نسرین فقیه استاد ادبیات دانشگاه الزهرا در این باره می گوید: «در برخی نیایش سرودها و ستایش هایی كه در متن های كهن آمده، می توان رد پای پاره ای از كنش های ایرانیان را به هنگام برگزاری این آیین ها بازجست و ریشه ها و خاستگاههای اسطوره ای و سرشت فرهنگی آنها را شناسایی كرد. در بخش «یشت ها، سرود بلندی به نام فروردین یشت وجود دارد كه از كاركرد و معنای حضور گذشتگان در فرصتی ده روزه در ایام نوروز سخن می گوید.»
با مروری بر قبول تاریخی معتبر، نمی توان به نتیجه پژوهشهای گذشتگان درباره نوروز و آداب آن دست یافت، اما آنچه در این نوشتار مورد نظر است، رسم و آیینی است با عنوان «میرنوروزی» و «نوروزی خوانی» كه هر یك به نوعی برآمده از دیگری یا بازمانده یكدیگرند.
در تعریف «میر نوروزی» و آداب این آیین، تقریباً آنچه در متن های تاریخی و اذهان عمومی وجود دارد، مشترك است. دكتر فقیه می گوید: «در واقع حضور میر نوروزی و نوروزی خوان ها، بخشی از مراسم پنجه یا پنجك است كه ما آن را «خمسه مسترقه» می نامیم. این ۵ روز، باقیمانده روزهای سال در تقویم كهن ایرانی هستند. بر اساس این تقویم، هر یك از ۱۲ ماه سال ۳۰ روز بوده و در ۵ روز باقیمانده آیین هایی برگزار می شد كه «میرنوروزی» یكی از آنهاست.
آیین های مربوط به «پنجه» تا سال ۱۳۰۴ كه تقویم رسمی شش ماه اول سال را ۳۱ روز قرار داد، برگزار می شوند. آیین «میرنوروزی» كه در بسیاری از موارد با نوروزی خوانی یكی دانسته می شود، از بسیاری جهات با آن متفاوت است. آیین میرنوروزی ادامه آیین «كوسه بر نشین» است كه پیش از اسلام وجود داشت. «كوسه برنشین» مردی زشت رو و كوسه ریش و یك چشم بود كه او را بر خری می نشاندند و بادبزنی به دستش می دادند و او را در كوچه و خیابان می گرداندند. این نمایش باستانی بیش از هر چیز به هدف سرگرم كردن و خنداندن مردم برگزار می شد. اما با گذشت زمان، میرنوروزی كه جانشین كوسه برنشین شده بود، جایگاه دیگری یافت.
اسماعیل میهن دوست، پژوهشگر و كارشناس فرهنگ عامه می گوید: «در ۵ روز آخر سال اداره و فرمانروایی شهر را به دست میرنوروزی می سپردند. خلاف ایام عادی سال كه اداره شهر در دست حكام است، فردی از پایین ترین قشرهای اجتماع چند روزی پادشاه می شد و چند نفر از مردم عادی را به عنوان خدم و حشم انتخاب می كرد و برنامه های شدیدی علیه ثروتمندان اعمال می شد. در این ایام حكم این «میر نوروزی» مطاع بود و هیچ كس از او بازخواست نمی كرد.»
این پادشاهی چند روزه، از ابعاد فراوان حركتی قابل توجه و تأمل است.
بنا بر آنچه در مدارك تاریخی آمده، امكان این حكمرانی چندروزه بدون عواقب سوء و مجازات وجود داشته و گویی ثروتمندان شهر نیز این حكم های موقتی را مبارك و خوش یمن می دانسته اند. در مقاله ای از علامه قزوینی به نقل از پزشكی در بجنورد آمده كه غالب اعیان به رغبت و رضا چیزی به میرنوروزی می دادند و آن را جزو عادات عید نوروز به فال نیك می گرفته اند. میهن دوست درباره این رسم و آیین می گوید: «مسأله میرنوروزی هم به لحاظ گاه شماری و تقویمی اهمیت دارد و هم از نظر اجتماعی و سیاسی. این چهره عوض كردن، گشایش عقده های پنهان توده های زحمت كش است كه به شكل نمایشی آیینی رخ می نماید. این توده زخمت كش در فرصت كوتاهی كه در اختیار دارد به پیكره اجتماع نشتر می زند. میرنوروزی، نزدیكی تخیلی مردم به اشرافیت و ثروت و قدرت است و از آن جا كه نظام سنتی ایران نظامی فئودالی بود، اشراف و قدرتمندان از نظر وابستگی به مردم هم توان مقابله و نفی صددرصد آن را نداشتند.»
این رسم كه از میان مردم مولد سر می زند، بالا و پایین اجتماع را در هم می آمیزد و به هم نزدیك می كند. اگر از جانب دیگری به این جریان نگاه كنیم، در بطن این آیین، چیزی به ریشخند گرفته می شود. دكتر فقیه می گوید: «میر نوروزی در واقع قدرت و نفوذ پوشالی و كوتاه مدت این جهانی را به ریشخند می گیرد. با این تعبیر كه قدرت و نفوذ این جهانی، كوتاه و گذراست. درست به همان اندازه كه میر نوروزی اعتبار و فرصت دارد. بیهوده نیست كه این وجه از چنین آیینی به ادبیات قدرتمند و منتقد فارسی هم نفوذ می كند و حافظ به تعبیر خودش در «پرده» حاكمیت و ثروت و قدرت را موقتی می داند:
سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی
كه بیش از پنج روزی نیست حكم میر نوروزی
میر نوروزی از سوی دیگر خواسته ها و آمال مردم طبقات متوسط را بازگو می كند. از همین روست كه ایران نوروزی از این فرصت چند روزه برای تغییر وضعیت زندگی افراد هم طبقه خود استفاده می كردند.
● یك نمایش چند رسانه ای
نوروزی خوانی اما رسمی است كه از دل «میر نوروزی» بیرون می آید.
نوروزی خوان ها گروه كوچكی مركب از سه یا چهار بازیگر سفره با رخت های رنگین و آرایش عجیب بودند كه از اواخر زمستان دوره می افتادند و با خواندن، رقصیدن، بازی درآوردن، شیرین كاری و بذله گویی، به پیشباز بهار می رفتند و مردم را سرگرم می كردند.این بازیگران، نام های مختلفی داشتند كه آتش افروز، آتش باز، حاجی فیروز، غول بیابانی و غولك از جمله آنهاست. به گفته اسماعیل میهن دوست این بازیگرها در واقع بازمانده دسته خدم و حشم میرنوروزی بوده اند كه به مرور زمان از آن جدا شده اند و تا امروز هم كارشان ادامه دارد.
ارزش و زیبایی كار نوروزی خوا ن ها، پوشش رنگین و چشمگیر و چهره های سیاه و صورتك بازی های مسخره و خنده آور آنهاست كه با نواختن ساز و رقص های تند و خواندن اشعار هجوآلود و بدیه گویی و مناسب خوانی با لحن و لهجه یا شیرین و مضحك، همراه می شود.
دكتر نسرین فقیه، بررسی ویژگی های اشعار و ترانه های این دسته ها را منوط به پژوهش در حوزه ادبیات عامه می داند و می گوید: «برای شناخت ویژگی های نوروزی خوان ها در هر منطقه باید به جغرافیا و محل و سایر آداب و رسوم آنها مراجعه كرد. نوروزی خوان ها اشعار و ترانه های بومی و محلی می خواندند، مثل: باد بهاران آمده، گل در گلستان آمده‎/ مژده دهید بر دوستان، این سال نو باز آمده و....
نوروزی خوانی در واقع نمایشی تركیبی است كه در آن شعر و موسیقی و آواز و نمایش در كنار یكدیگر می آمدند و كارناوالی از جشن و سرور به راه می انداختند. اشعار این گروه ها كه با همراهی ساز و پاسخ همخوانان خوانده می شد، مردم شهر و روستا را دعوت می كرد كه برای تیمن و تبرك چیزی به نوروزی خوان ها بدهند: نوروز امسال باشد مبارك ‎/ شما را امسال باشد مبارك‎/ ای خانم باجی بلا نبینی، برامان بیار نقل و شیرینی و... و از آن جا كه ریشه این پیك های نوروزی، همان میر نوروزی است، حاجی فیروزها می خوانند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه» كه بر همان كوتاهی عمر حكومت نیز اشاره می كند. اسماعیل میهن دوست می گوید: «نوع صدا، لباس، اشعار و ترانه ها و رنگ سرخ و آتش، همه و همه در ارتباط با نوزایی و هشدار و یادآور اسطوره های باستانی ایرانی است.»
به این ترتیب است كه آیین های نوروز نه یك اتفاق ساده و نه یك رویداد اجتماعی گذرا، كه آیینی بی همتا و به دور از كهنگی است كه همه اسطوره و آرمان و فرهنگ و ادب و تاریخ هزاران ساله ایرانیان یك جا در خود فراهم آورده است و سالی یك بار آنها را به سرآغاز و سرچشمه حیات فرهنگی شان می برد تا بهار، فرصت سبز نوخواهی و نوجویی و ظلم ستیزی و آزادگی ایرانیان باشد.

نعیمه دوستدار
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید