پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


زنان در اندیشه تجددطلبان


زنان در اندیشه تجددطلبان
كتاب جنسیت، ناسیونالیسم و تجدد در ایران توسط فاطمه صادقی در شش فصل (روشنفكران ناسیونالیست و مسئله زنان/ گفتمان ناسیونالیستی در دوره پهلوی اول/ گفتمان ناسیونالیستی و زنان/ روزنامه كاوه/ كسروی و دولت آبادی/ نشریه آینده) تدوین و تنظیم شده است. مقدمه كتاب با دو پرسش جدی آغاز می گردد: «آیا ناسیونالیسم پیشرو و منادی حقوق و آزادی زنان در ایران بوده است؟ و آیا گفتمان ناسیونالیستی به ویژه در دوره رضاشاه باعث احقاق حقوق و آزادی زنان شده است؟» (ص۹) فاطمه صادقی معتقد است كه از دو جنبه باید پیرامون مسئله زنان به مطالعه پرداخت: ۱- نوع تفكر غالب مبنی بر هویت ملی و ملیت، ۲- عملكرد حاكمیت.
وی در ادامه به تفاوت و بررسی موضوع زنان در جامعه عرب و ایرانی پرداخته و معتقد است كه توجه به مسائل زنان در ایران برخلاف جامعه عرب با رشد ناسیونالیسم در ایران كه مبتنی بر اصول تاریخی و فرهنگی ایران قبل از اسلام بوده تجلی و بروز پیدا كرده در حالی كه در جامعه عرب این پدیده را از اسلام جدا نكرده اند.
نویسنده در فصل اول كتاب به موضوع «روشنفكران ناسیونالیست و مسئله زنان» می پردازد و آرای شخصیت هایی چون آخوندزاده و میرزاآقاخان كرمانی، پیرامون زنان را به نقد می كشد. وی معتقد است آخوندزاده در كتاب مكتوبات كمال الدوله آزادی زنان قبل از ازدواج را امر نكوهیده ای نمی داند و آن را می پذیرد ولی در مقابل به مستور شدن زن بعد از ازدواج تاكید می كند. وی همچنین تعدد زوجات برای یك مرد را نفی و آن را مغایر با تساوی حقوق زن و مرد می شناسد. آخوندزاده علت عقب ماندگی زنان جامعه ما را در ساختارها و نظام فرهنگی حاكم بر محیط تربیتی زنان می داند. دیگر شخصیتی كه وی در این فصل به بررسی اندیشه و نظر او پیرامون زنان پرداخته، میرزا آقاخان كرمانی است. وی می نویسد: «كرمانی در این خطابه ها زنان ایرانی را مردگان زنده می نامد و آنان را قربانی نظام اجتماعی و سیاسی تلقی می كند كه زنان را از امتیازات طبیعی خود محروم ساخته است.» (ص۳۱) كرمانی نیز چون آخوندزاده به مسئله حجاب و تعدد زوجات می تازد. كرمانی معتقد بود كه ازدواج باید بر محور قرار دادن اصل تولید نسل در نزد بشر شكل گیرد و این امر میسر نخواهد شد جز در محیط شاد و امن و در خانواده ای مبتنی بر تك همسری، اما نویسنده كتاب پس از مطرح كردن آرای آخوندزاده و كرمانی بر این نكته تاكید می كند كه گفتمان ناسیونالیستی پیرامون زنان در ایران، سعی در مردانه كردن تصور زن دارد. صادقی معتقد است اعطای برخی از آزادی ها به زنان، مثل كشف حجاب در دوره پهلوی اول، زن را تبدل به موجود تماماً جنسی پهلوی دوم كرده است كه زیبایی و حتی نوع پوشش خود را از منظر دید مردان مورد توجه قرار می داد و اینكه آیا در نظر مردان او زیبا و دل فریب است یا نه! و دیگر اینكه دیدگاه ناسیونالیستی در ایران نقش زنان در جامعه را با تاكید بر پایه های سنتی مورد توجه خود قرار داده است.
«ایده های ناسیونالیستی با نوستالژی برای یك گذشته باستانی و دور، درصدد برآمدند تا خاطره تاریخی را از یادآوری هویت اسلامی زدوده با فرافكنی همه رنج ها و مصیبت ها و خرابی ها به یك دیگری عرب، خود را از خاطره جمعی، اسلامی مبرا سازند، بنابراین هر چند آموزه های ناسیونالیستی یك پا در تجدد داشتند، هنوز در چارچوب ذهنیت های سنتی می اندیشیدند و تا حدود زیادی پایبند سنت باقی ماندند.» (ص۴۰) فصل دوم كتاب به «گفتمان ناسیونالیستی در دوره پهلوی اول» اختصاص دارد. وی دوره پهلوی اول را دوره تشكیل ملت و دولت مدرن می داند كه ویژگی های عمده و بارز آن را می توان در تحولاتی دانست كه رضاشاه در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایجاد كرد؛ تغییراتی چون كشف حجاب، اسكان دادن عشایر، تغییر در پوشش و لباس، دادن شناسنامه و رشد تشكیلات زیربنایی از جمله ساختن راه آهن سراسری در كشور. وی دوره رضا پهلوی را شكل دیگر از پدرسالاری جدید می داند كه در حقیقت روایتی ناسیونالیستی از تاریخ ایران، در سال های ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ هجری شمسی است.
وی در ادامه به بررسی كشف حجاب اجباری زنان در ایران می پردازد و آن را از منظر دو دیدگاه غالب آن زمان جامعه ایرانی بررسی می كند: ۱- آرای كمونیستی، ۲-تحلیلی كه اسلام گرایان از این واقعه دارند. از دیدگاه كمونیستی، هدف رضاخان از كشف حجاب و حضور زنان در جامعه، به علت شكل دهی و ایجاد حكومتی لیبرال و براساس تئوری های سرمایه داری غربی بوده كه احتیاج به نیروی كار زیاد و ارزان قیمت از هدف های این نظام اقتصادی بود نه آزادی زنان در مفهوم اجتماعی و فرهنگی آن و از دیدگاه اسلام گرایان، رضاخان تنها در پی تقلید از غرب و مقابله با اسلام اقدام به این كار یعنی كشف حجاب كرده است. فاطمه صادقی نویسنده كتاب معتقد است «در تحمیل اجباری رفع پوشش از زنان، زن بدون حجاب نماد گذار از توحش به تمدن تلقی می شد. از این رو كشف حجاب را می توان اقدامی مشابه دیگر اقدامات در پروژه مدرنیزاسیون ارزیابی كرد كه بیش از آنكه آزادی زنان را هدف بگیرد، هدف از آن بهنجارسازی و مدرن سازی مظاهر جامعه بود.» (ص۵۰) در ادامه وی به نكته بسیار جالبی اشاره می كند و می نویسد عدم توجه به ساختارهای بومی جامعه ایرانی از سوی رضاخان، پروژه مدرنیزاسیون در ایران را نسبت به سایر كشورهای اسلامی چون تركیه با موفقیت كمتری روبه رو ساخت. در فصل سوم فاطمه صادقی به موضوع «گفتمان ناسیونالیستی و زنان» می پردازد. وی محور بحث خود را به روزنامه ایرانشهر كه توسط حسین كاظم زاده منتشر می شد اختصاص داده است كه به موضوعاتی چون ازدواج زنان، روابط زناشویی، اهمیت اجتماعی تحصیل و غیره می پرداخت.
(این نشریه در آلمان چاپ و منتشر می گردید.) نویسنده درباره ایرانشهر معتقد است «ایرانشهر از جمله نشریاتی است كه در آن اجزای متشكله گفتمان ناسیونالیستی درباره زنان را می توان از یكدیگر تشخیص داد.» (ص۷۲) در این نشریه برنقش آموزش و ادامه تحصیل زنان تاكید می شد و سعی بر این بود تا وجه تمایز بین زن ایرانی و زن غربی را تشریح كند و علت این امر را می توان در ازدواج مردان ایرانی با زنان غربی جست وجو كرد و دیگر اینكه زن ایرانی در پی تقلید از زن غربی با فرهنگی متفاوت قرار نگیرد. نویسنده معتقد است كه این نشریه به فعالیت زنان در عرصه های اجتماعی و سیاسی چون زن غربی كه در تصمیم گیری ها مداخله داشت تاكید نمی كرد، بلكه آن را امری مردانه می پنداشت. وی می نویسد: «سخن گفتن از جانب زنان و تصمیم گیری برای آنان از سوی سخنگویان و تصمیم گیرندگان مرد، وجه مشترك تمامی نظریه پردازی های ناسیونالیستی و غیرناسیونالیستی در این دوره است.» (ص۷۲) در ایرانشهر دو اعتقاد اصلی وجود داشت؛ یكی اینكه زن باید از طریق آموزش به آگاهی دست یابد ولی نه بر محور تسلط بر زندگی و تصمیم گیری به جای مرد و دیگر اینكه نژاد ایرانی، نژاد اصیلی است و ازدواج زن ایرانی با یك مرد غربی به مصلحت نیست.ازدواج زن ایرانی با مرد فرنگی با فتح و غلبه و تسخیر زن به دست مرد و تسلط مرد فرنگی بر ناموس ایرانی مشابهت دارد.» (ص۷۳) اما ساختار تفكر ایرانشهر با ازدواج مرد ایرانی با زن فرنگی دارای مدارای بیشتری بود و این اعتقاد وجود داشت كه در صورت ازدواج با یك زن غربی، مرد ایرانی با آوردن همسر خود به ایران وی را با این فرهنگ آشنا كند تا وی فرزندان حاصل از این زندگی مشترك را با فرهنگ ایرانی بپروراند. البته در این نظر و دیدگاه ایدئولوژی ناسیونالیستی ایرانی كاملاً مشهود است و در پایان این فصل وی به تحلیل و بررسی آرا و مقالات چاپ شده در این نشریه می پردازد كه هم خواندنی است و هم عاری از انتقاد نیست. فصل چهارم به نشریه كاوه كه در برلین منتشر می شد اختصاص دارد.
این روزنامه توسط مشروطه خواهانی كه پس از شكست به خارج از كشور عزیمت كرده بودند انتشار می یافت. «كاوه از هواداران آلمان بود و پس از جنگ، مدافع مدرنیزاسیون ایران. روزنامه كاوه در این دوره بحث تحصیل عمومی افراد را اعم از مردان و زنان به عنوان یكی از ضرورت های مدرنیزاسیون مطرح می سازد.» (ص۸۴) نویسنده معتقد است كه تقی زاده از جمله اولین افرادی بود كه اعتقاد داشت باید زنان در دفاع از حقوق خود انجمن های مستقلی را تشكیل دهند همچنین وی جامعه را چون ماشینی فرض می كرد كه هر یك از اعضای آن وظیفه ای را برعهده دارند و با طرح این دیدگاه، وی برای زنان در جامعه جایگاه ویژه ای را قائل می شد. تقی زاده اعتقاد داشت كه زنان در اصلاح مردان جامعه و انتقال آداب و رسوم به نسل های بعدی جامعه نقش مهم و اساسی دارند. «مادران سنت ها و رسوم اند و بنابراین ستون های اصلی و بنیادهای مستحكم قومیت، مذهب، زبان و میراث به شمار می روند.» (ص۸۵) و معتقد بود كه زنان با رعایت بهداشت می توانند در تسری آن به كل اجتماع نقش اساسی ایفا كنند و دیگر اینكه زنان تجلی احساسات و عواطف در یك جامعه هستند در نتیجه می توان از این نیرو در جهت رفع فساد و تباهی افراد جامعه بهره گرفت. وی در تحلیل آرای تقی زاده با دیگر متفكرین، معتقد است كه وی برای زن وظایف اجتماعی بیشتری قائل می بود و تلقی او از وظایف اجتماعی برای زنان را می توان در سه محور ۱- تربیت فرزندان، ۲- انجام كارهای خیریه، ۳- اصلاح اخلاقی[دیگران] شناسایی كرد و در نهایت وی می گوید برای تقی زاده دادن حق رأی به زنان و ایجاد فضایی كه زنان بتوانند در مسائل سیاسی كشور مشاركت داشته باشند به نسبت سایر موضوعات از اهمیت كمتری برخوردار بوده.
وی در خاتمه این فصل به تحلیل و بررسی مختصر از اندیشه حاكم بر نشریه كاوه می پردازد. احمد كسروی و صدیقه دولت آبادی محور اصلی فصل پنجم كتاب هستند، «دیدگاه كسروی درباره زنان را نیز باید در بافتی ملاحظه كرد كه از تار و پودهای وطن پرستی و ایرانی گری بافته شده است.» (ص۹۶) وی معتقد است كه احمد كسروی برای زنان جز كار در منزل چیز دیگری را متصور نبود و به اختلاط كار زنانه و مردانه اعتقادی نداشت و تنها وظایف زنان را در بچه داری و نگهداری منزل می داند. وی از سیاست هیتلر در مورد زنان حمایت می كند و آن را می ستاید و علت این محدودیت برای زن، از منظر كسروی را در نگاه صرفاً جنسی (جنسی گرایی) وی می داند و بیان می دارد كه كسروی «نه تنها زن را در بكارت و عفت خلاصه می كند بلكه به مردان نیز تعمیم می یابد و آنان را موجوداتی صرفاً شهوانی و غریزی معرفی می كند كه كاری و انگیزه ای جز این ندارند كه دنبال زنان بیفتند و آنان را اغفال كنند.» (ص ۱۰۱) اما پس از احمد كسروی دیگر شخصیت مورد بررسی در این فصل صدیقه دولت آبادی است.
«دیدگاه دولت آبادی درباره حدود وظایف زن و مرد تا حدودی شبیه فمینیست های موج اول در ایالات متحده و اروپا در قرن نوزدهم و بیستم است.» (ص ۱۱۰) دولت آبادی هم معتقد بود كه جای زن در خانه است و مهم ترین وظیفه زن تربیت فرزندان است كه این امر با خانه داری و شوهرداری تكمیل می گردد. دولت آبادی به موضوع اعطای حق رأی به زنان توجه كرده و بدان پرداخته است. وی از معدود افرادی بود كه به اهمیت این مسئله برای رشد جامعه پی برده و طی مقاله ای در نشریه زبان زنان كه توسط خود وی اداره می شد به بررسی این موضوع پرداخته است. در این نشریه مسائلی چون شیوه سنتی زندگی ایرانیان در كنار سایر مسائل مرتبط با زنان، مقالاتی چاپ می شد كه در جای خود اهمیت ویژه ای داشته است ولی ساختار اندیشه نشریه زبان زنان در مورد مسائل زنان به موضوعاتی چون آموزش و تحصیل زن، نحوه تربیت فرزند و رعایت بهداشت و پاكیزگی آنان اختصاص داشته است و در نهایت این نشریه به علت نامه تند دولت آبادی خطاب به وزارت معارف اصفهان، توقیف می گردد هر چند كه دوباره با شرایط خاص مجوز نشر یافت ولی مانند گذشته (قبل از توقیف) خیلی با موفقیت همراه نبود. نشریه آینده موضوع فصل ششم این كتاب است.
«آینده نیز همچون كاوه و ایرانشهر از نشریات مهم پس از انقلاب مشروطه است كه اندیشه های ناسیونالیستی را نمایندگی می كرد.» (ص ۱۲۱) این نشریه به واسطه محمود افشار احیا شد و به موضوعات ناسیونالیستی چون فرهنگ، قومیت و ملیت ایرانی می پرداخت و رویكردی سیاسی را دنبال می كرد، اما دیدگاه آینده نسبت به مسائل پیرامون زنان با سایر نشریات تفاوت اساسی داشت. مقالاتی كه در این نشریه به چاپ می رسید با محوریت بحث پیرامون تربیت زنان برای به دست گرفتن سیاست و مشاركت در انجام كارهای سیاسی بوده كه تا آن زمان كمتر اندیشمندان، روشنفكران و نشریات بدان پرداخته بودند. وی معتقد است كه نشریه آینده دیدگاه انتقادی تری نسبت به مسائل زنان دارد و كمتر چون سایر نشریات به مسئله ازدواج مرد ایرانی و زن فرنگی و از این قبیل مسائل می پرداخته و بیشتر جنبه های سیاسی ناگفته پیرامون مسائل زنان را مطرح می كرده است.
وی در پایان كتاب خود بخشی را هم به نتیجه گیری این مجموعه اختصاص می دهد كه بررسی آن مباحث را برعهده خوانندگان محترم كتاب می گذاریم.

محمد نجاری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید