پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


به‌ والدین‌ خود احترام‌ بگذارید


به‌ والدین‌ خود احترام‌ بگذارید
«و قضی‌ ربك‌ الا تعبدوا الا ایاه‌ و بالوالدین‌ احسانا اما یبلغن‌ عندك‌ الكبر احمدهما او كلاهما فلاتقل‌ لهما اف‌ و لاتنهر هما و قل‌ لهما قولا كریما. و احفض‌ لهما جناح‌ الذل‌ من‌ الرحمه‌ و قل‌ رب‌ ارحمهما كما ربیانی‌ صغیرا». (سوره‌ اسراء، آیه‌ ۲۳۲۴)
«و پروردگارت‌ چنین‌ امر كرده‌ است‌ كه‌ جز او را مپرستید و به‌ پدر و مادر نیكی‌ كنید، اگر یكی‌ از آنها یا هر دو در نزد تو به‌ بزرگسالی‌ رسند به‌ آنان‌ اف‌ (اوه‌) مگو و آن‌ دو را مران‌ (با آن‌ دو تندی‌ مكن‌) و با ایشان‌ به‌ نرمی‌ و زیبایی‌ سخن‌ گو و بر آنان‌ بال‌ فروتنی‌ مهر آمیز بگستر و بگو: پروردگارا! بر آنان‌ رحمت‌ آور همانگونه‌ كه‌ مرا در كودكی‌ پرورش‌ دادند.»
گرمای‌ مرداد ماه‌ آن‌ هم‌ اگر در قم‌ زندگی‌ كنید! تازه‌ چشمانم‌ گرم‌ خواب‌ شده‌ بود كه‌ صدای‌ داد و فریاد در توی‌ كوچه‌ بلند شد، صداها آشنا بود. دو نفر با هم‌ یكی‌ به‌ دو می‌كردند. بله‌، همسایه‌ دیوار به‌ دیوارمان‌ آقای‌ پورعلی‌ است‌. پیرمرد بازنشسته‌ شهرداری‌ است‌، جوانی‌ دارد و با هم‌ نمی‌سازند، نه‌ خیر! دعوا بالا گرفت‌. در خانه‌ را باز كردم‌، آفتاب‌ داغی‌ می‌تابید و آدم‌ عادی‌ را بدخلق‌ می‌كرد، چه‌ برسد به‌ این‌ پدر و پسر. مردد بودم‌ پادرمیانی‌ بكنم‌ یا نه‌؟ بالاخره‌ باید یك‌ مسلمانی‌ پیدا شود و این‌ دو را صلح‌ دهد. پدر می‌گفت‌ و پسر نمی‌شنید. پسر فریاد می‌زد و پدر می‌نالید. اما ناگهان‌ دست‌ پسرك‌ عقب‌ رفت‌ و لحظه‌یی‌ بعد گونه‌ پدر مثل‌ چشمانش‌ سرخ‌ شد. بی‌اختیار به‌ طرف‌ پسر دویدم‌. خون‌ توی‌ چشمانم‌ می‌دوید. پسرك‌ خودش‌ هم‌ از كاری‌ كه‌ كرد، وحشت‌ كرد تا دید من‌ به‌ طرفش‌ می‌روم‌ فرار كرد، شاید از خجالت‌ بود و شاید هم‌ از ترس‌. پورعلی‌ می‌گریست‌. دست‌ روی‌ شانه‌هایش‌ گذاشتم‌. پیرمرد شكسته‌ تر شده‌ بود.
پدر! شما به‌ دل‌ نگیر. جوان‌ است‌، مغرور است‌، حالا غلطی‌ كرده‌، می‌آید و معذرت‌ می‌خواهد.
پورعلی‌ به‌ جای‌ اینكه‌ آرام‌ شود، بیشتر گریست‌. شانه‌هایش‌ می‌ لرزید...
آقای‌ عقیلی‌! من‌... من‌ به‌ حال‌ خودم‌ گریه‌ می‌كنم‌، به‌ حال‌ خودم‌...
شما بزرگوارید. پسر شما خطایی‌ كرده‌، او باید به‌ حال‌ خودش‌ گریه‌ كند. او باید دست‌ و پای‌ شما را ببوسد و معذرت‌ بخواهد. نه‌!... من‌ باید گریه‌ كنم‌!
پورعلی‌ با پشت‌ دست‌ اشك‌هایش‌ را پاك‌ كرد، دست‌ لرزانش‌ را به‌ طرف‌ خانه‌اش‌ گرفت‌: این‌ خونه‌ مال‌ پدر خدا بیامرزم‌ بود، باورتان‌ نمی‌شود، چهل‌ سال‌ پیش‌ توی‌ همین‌ كوچه‌ جایی‌ كه‌ من‌ و شما ایستاده‌ایم‌ در یك‌ ظهر گرم‌ من‌ با پدرم‌ دعوایمان‌ شد، من‌ بی‌عقل‌ زدم‌ توی‌ صورت‌ پدرم‌!...
هق‌هق‌ گریه‌ اجازه‌اش‌ نداد، سرش‌ را زیر انداخت‌.و حال‌ بعد چهل‌ سال‌ همان‌ سیلی‌ كه‌ به‌ پدرم‌ زدم‌ از دست‌ پسرم‌ خوردم‌...
در این‌ آیه‌ شریفه‌ خداوند دو فرمان‌ را در كنار یكدیگر قرار داده‌ است‌: جز من‌ نپرستید و به‌ پدر و مادرتان‌ احسان‌ كنید. در ادامه‌، قرآن‌ چگونگی‌ رفتار فرزندان‌ با پدر و مادر بویژه‌ در دوران‌ سالخوردگی‌ را مشخص می‌كند:
۱. آنچه‌ نشان‌ دهنده‌ دلتنگی‌ و ناراحتی‌ و انزجار است‌ به‌ پدر و مادر بروز ندهید. «اف‌، اوه‌» به‌ آنها نگویید، نگاه‌ تند مكنید، رو بر نگردانید.
۲. آن‌ دو را از خود مرانید، تنها نگذارید، از آغوش‌ گرم‌ خانواده‌ دور مسازید.
۳. به‌ زیبایی‌ و نرمی‌ با ایشان‌ سخن‌ گویید.
۴. در رفتار با ایشان‌، فروتنی‌ همراه‌ با مهر و عطوفت‌ پیشه‌ سازید.
در این‌ قسمت‌، قرآن‌ كریم‌ از یك‌ تشبیه‌ زیبا بهره‌ می‌برد؛ كبوتر را دیده‌اید یا مرغ‌ را؟ جوجه‌هایش‌ را زیر پر و بال‌ خود می‌گیرد، «و اخفض‌ لهما جناح‌ الذل‌ من‌ الرحمهٔ» بال‌ رحمت‌ و عطوفت‌ را با فروتنی‌ (نه‌ با منت‌) بر آنها فرود آر.
۵. آیه‌ شریفه‌، توصیه‌ می‌كند كه‌ فرزندان‌ برای‌ پدر و مادر خویش‌ دعا كنند و برای‌ آنان‌ از درگاه‌ خدا طلب‌ آمرزش‌ و بخشش‌ كنند.
۶. و در آخر، تذكر می‌دهد كه‌ این‌ پدر و مادر بودند كه‌ با زحمات‌ طاقت‌فرسا و شیره‌ جان‌ خویش‌، فرزند را از كودكی‌ و خردسالی‌ تا جوانی‌ تربیت‌ كردند، پس‌ شایسته‌ است‌ همانگونه‌ كه‌ آن‌ دو در كودكی‌ به‌ فرزند با مهر و عطوفت‌ رفتار كردند، جوان‌ نیز با آنان‌ راه‌ محبت‌ پیش‌ گیرد. در كنار این‌ آیه‌ روایات‌ فراوانی‌ در زمینه‌ حق‌ پدر و مادر بر فرزندان‌ وارد شده‌ است؛ به‌ اسم‌ كوچك‌ صدایشان‌ مزنید پیشاپیش‌ آنها راه‌ نروید و قبل‌ از ایشان‌ ننشینید و (با رفتار و كردار خویش‌) موجب‌ نشوید كه‌ دیگران‌ پدر و مادر شما را ناسزا گویند.۱
او را به‌ جز در معصیت‌ خداوند، اطاعت‌ كنید و به‌ آنها نگاه‌ تند مكنید. در حدیث‌ است‌ كه‌ اگر كسی‌ به‌ پدر و مادرش‌ نگاه‌ تندی‌ بكند هر چند كه‌ آن‌ دو به‌ او (فرزند) ستم‌ روا داشته‌ باشند، خداوند از آن‌ فرزند نمازی‌ قبول‌ نمی‌كند.۲ و آن‌ كسی‌ كه‌ از سر مهربانی‌ و محبت‌ به‌ پدر و مادر بنگرد، خداوند برای‌ او ؤواب‌ یك‌ حج‌ مقبول‌ نویسد.۳ از آن‌ سو كسی‌ كه‌ رابطه‌ خوبی‌ با پدر و مادر نداشته‌ باشد، به‌ عنوان‌ «عاق‌» معروف‌ است‌، پیامبر اكرم‌(ص‌) آستانه‌ عقوق‌ (قطع‌ رابطه‌) را گفتن‌ یك‌ اف‌ تعیین‌ می‌كنند.۴ عاق‌ والدین‌ (كسی‌ كه‌ به‌ پدر و مادر خوبی‌ نكند و آن‌ دو را آزار دهد) بنابر روایات‌ دچار آثار و عواقب‌ شومی‌ می‌شود:
۱. در قرآن‌ از عاق‌ والدین‌ به‌ عنوان‌ جبار (متكبر) و بدبخت‌ اسم‌ برده‌ شده‌ است‌.۵
۲. از تمامی‌ بركات‌ شب‌ قدر محروم‌ است‌.۶
۳. دچار فقر و ذلت‌ می‌شود.۸
۴. عاق‌ والدین‌ در همین‌ دنیا نتیجه‌ كارش‌ را می‌بیند.۹
۵. ملك‌الموت‌ (مامور قبض‌ ارواح‌، عزراییل) هنگام‌ مرگ‌ در چهره‌ او اخم‌ كند.۱۰
۶. به‌ بهشت‌ وارد نشود. امام‌ صادق (ع‌) می‌فرماید: «سه‌ دسته‌ بهشت‌ را نبینند؛ عاق‌ والدین‌ و آن‌ كس‌ كه‌ هر گاه‌ به‌ شراب‌ دسته‌ یابد آن‌ را بخورد و آن‌ كس‌ كه‌ چون‌ كار خوبی‌ انجام‌ دهد، بسیار منت‌ نهد».۱۱
ناگفته‌ نماند گاه‌ ممكن‌ است‌ پدر و مادر به‌ گونه‌یی‌ رفتار كند كه‌ فرزندانش‌ با او قطع‌ رابطه‌ كنند، پیامبر اكرم(ص‌) به‌ امیرالمومنین(ع‌) فرمودند: «لعن‌ الله‌ والدین‌ حملا ولد هما علی‌ عقوقها». خدا لعنت‌ كند پدر و مادری‌ كه‌ آنچنان‌ رفتار كنند كه‌ فرزندانشان‌ را به‌ قطع‌ رابطه‌ مجبور سازند.
پدر و مادر مرده‌ و زنده‌ ندارند!
اگر آن‌ دو مردند بر سر مزارشان‌ برو، به‌ ادب‌ بنشین‌ و قرآن‌ تلاوت‌ كن‌ تا از تو شادمان‌ شوند و برایت‌ دعا كنند. دعای‌ پدر و مادر چه‌ در زمان‌ حیاتشان‌ چه‌ بعد از فوت‌، چه‌ دعا به‌ نفع‌ فرزند باشد و چه‌ به‌ ضرر آنها باشد (نفرین‌)، سریع‌ مستجاب‌ می‌شود.
امام‌ رضا(ع‌) می‌فرماید: برادر بزرگتر در حكم‌ پدر است‌. روایت‌ است‌ كه‌ انسان‌ سه‌ پدر دارد: «اب‌ ولدك‌» پدری‌ كه‌ تو را به‌ دنیا آورده‌، «اب‌ علمك‌» پدری‌ كه‌ به‌ تو آموزنده‌ است‌، (معلم)، «اب‌ زوجك‌» پدری‌ كه‌ به‌ تو همسر داده‌ است‌. (پدر زن‌ یا پدر شوهر)
پدر یوسف‌ بعد از سال‌ها آمده‌ تا فرزندش‌ را ببیند، یوسف‌ هم‌ پیامبر است‌ و هم‌ پادشاه‌ مصر، یوسف‌ با حشم‌ و خدم‌ حكومتی‌اش‌ از شهر بیرون‌ آمده‌ تا به‌ استقبال‌ پدر پیرش‌ یعقوب‌ بیاید... پدر آمد و آمد، از مركب‌ پیاده‌ شد؛ و به‌ سوی‌ پسر دوید تا او را در آغوش‌ بگیرد. یوسف‌ خواست‌ از مركب‌ سلطنتی‌ پیاده‌ شود؛ ولی‌ نگاه‌های‌ خیره‌ وزرا و وكلا نگذاشت‌، صلاح‌ نیست‌ من‌ در مقابل‌ اینها پیاده‌ شوم‌! اما ناگهان‌ نوری‌ از یوسف‌ در آمد و به‌ آسمان‌ رفت‌.
آه‌ چه‌ شد؟
یوسف‌! تو پیامبری‌، لیكن‌ آنجا كه‌ در مورد پدرت‌ ادب‌ نگه‌ نداشتی‌، مقام‌ پیامبری‌ از نسل‌ تو بیرون‌ آمد و از فرزندان‌ تو كسی‌ به‌ پیامبری‌ نخواهد رسید!!

برگرفته‌ از جمله‌ قرآنی‌ بشارت‌، شماره‌ پنجاه‌ و یكم‌
پی‌نوشت‌ها:
۱. المستدرك‌، ج‌ ۱۵، ص‌ ۱۹۹.
۲. الوسائل‌ الشیعه‌، ج‌ ۲۱، ص‌ ۵۰۱.
۳. نهج‌الفصاحه‌، ص‌ ۱۶۷۶.
۴. «ادنی‌ العقوق‌ اف‌» كافی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۴۸.
۵. «ولم‌ یجعلنی‌ جبارا شقیا»، (سوره‌ مریم‌، آیه‌ ۳۲).
۶. مستدرك‌، ج‌ ۷، ص‌ ۴۳۱.
۷. مستدرك‌، ج‌ ۱۳، ص‌ ۳۳۲.
۸. مستدرك‌، ج‌ ۱۵، ص‌ ۱۹۵.
۹. مجموعه‌ ورام‌، ج‌ ۲، ص‌ ۷۸.
۱۰. مستدرك‌، ج‌ ۱۵، ص‌ ۶۷۶.
۱۱. وسائل‌ الشیعه‌، ج‌ ۹، ص‌ ۴۵۴.
محمد سلطانی‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید