پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


چاپلوسی، ناپسند اما پرطرفدار


یكی از بلایایی كه روابط اجتماعی شهروندان در عرصه اجتماع مورد تهدید قرار می دهد تملق و چاپلوسی است كه متاسفانه باب میل بسیاری از افرادی قرار می گیرد كه تشنه شنیدن
آن هستند.در واقع این پدیده كه در جوامعی كه سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند با استقبال افراد زیادی مواجه می شود و حتی كسانی كه از آنها تملق می شود لب به اعتراض نمی گشایند و شادمان از شنیدن آنچه در خور لیاقت خود نمی بینند،بر دامنه تكبر خود می افزایند.
چاپلوسی كه ما از آن سخن می گوییم،اغلب نسبت به كسانی صورت می‏پذیرد كه از توان‏مندیِ اقتصادی، سیاسی،اجتماعی یا اداری بهره‏مندند.
البته این وضع محدود به تاریخ معاصر ایران نیست و گفتارهایی از تاریخ كهن وجود دارد كه بر اساس آن می‏توان دریافت كه چاپلوسی در مناسبات ایرانیان از دیرباز وجود داشته است و جان نثاران دروغین زیادی در همه عرصه ها باعث می شدند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسیاری از افراد متین جامعه نادیده گرفته شود.این گونه مطالب در نوشته های ادبی ایران نیز به چشم می خورد و همواره شعرایی هم كه كرامت نفس و متانت طبع بلندی برخوردار بوده اند در نکوهش آن سخن بر زبان رانده اند.
عبید زاكانی در یكی از طنزهای گزنده خود این موضوع را به خوبی نشان داده و معلوم می‏كند كه متاع تملق و چاپلوسی دستِ كم در دربار ایران و قدرت‏مندان مستبد وجود داشته است. سلطان محمود را در حالت گرسنگی، بادمجان بورانی پیش آوردند. خوشش آمد و زیاد خورد و گفت: بادمجان طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادمجان فصلی پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزی است، ندیم در مضرت بادمجان مبالغتی تمام كرد. سلطان گفت: ای مردك نه آن زمان مدحش می‏گفتی؟! ندیم گفت: قربان! من، ندیم توام نه ندیم بادمجان.
و به این ترتیب می‏توان دریافت كه حكومت‏های استبدادی خاستگاه عمده‏ی چاپلوسی بوده است. باید اشاره كرد كهچاپلوسان به خاطر منافع شخصی خودشان به تملق و مبالغه درباره‏ی خصوصیات و توانایی‏های توان‏مندان متوسل می‏شوند و آنها را ستایش می‏كنند.
این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت كه بسیاری از پدیده‏های اجتماعی با گذشت زمان در رفتار جامعه نهادینه می‏شوند و رسوب می كنند، و اكثر مردم با آن خو می‏گیرند؛ بنابراین حتی در صورتی كه عوامل شكل دهنده‏ی پدیده‏ها از بین بروند، باز هم آن پدیده‏ها به تداوم خود در عرصه جامعه ادامه می دهند. تملق هم یك پدیده‏ی كهن است و نمی‏توان انتظار داشت كه از جامعه محو شود. چون سایه‏ی استبداد برای مدتی طولانی در تاریخ و فرهنگ بومی ایران وجود داشته و باعث شده تا رفتارهای تملق آمیز ا اشاعه و گسترش داده شود.
در محیطهای كه چاپلوسی متدواول است ، هر نوع تعبیر باید مورد پسند طبقه‏ی ممتاز جامعه باشد. در نتیجه صداقت و پای بندی به اصولی كه تامین كننده منافع واقعی مردم است، جای خود را به تحسین مبالغه آمیز و در نهایت به چاپلوس می‏دهد. البته شیوه و شكل چاپلوسی متنوع و متعدد است. ممكن است به صورت‏های آشكار و پنهان صورت می‏گیرد
دادن القاب و عناوین جعلی و غیر واقعی و ستودن غلط آمیز طرف مقابل، یا افراد بالا دست از جمله شكل‏های چاپلوسی است.در این زمینه برنامه های طنز تلوزیونی هم كه بی شك بدون تملق و چاپلوسی مدیران سیما نمی توانسته اند تا بدین مرحله پیش آیند این نوع چاپلوسی را به تصویر كشیده اند و با توجه به اینكه به محتوای خود این برنامه ها هم انتقادات واقعی زیادی وارد است ، اما توانسته اند تصویر روشنی از این عمل ناپسند دربرای مخاطبان خود نمایش دهند.حال باید یادآوری كرد كه در چه جوامعی می توان خواستگاه این آفات را یافت.
چاپلوسی ویا سایر آفات اخلاقی در هر مجموعه‏ای نشان گر نا سالم بودن روابط و مناسبات و هنجارهای حاكم بر آن جامعه است. چنین فضایی در جامعه زمانی شكل می‏گیرد كه منزلت‏ها و نقش‏ها آن گونه كه شایسته‏ی افراد است توزیع نشود و در واقع شایسته سالاری به معنی واقعی آن وجود ندارد. اگر هر شخص در جایگاه در خور نشان خود قرار گیرد و مطابق با منزلت واقعی‏اش از نقش اجتماعی مناسب برخوردار شود، مناسبات در روابط اجتماعی نیز از سلامت كافی برخوردار خواهد شد.البته در این خصوص باید به ظرفیت افراد متسدی امور نیز نگاه كرد.افرادی كه همواره با رفتار روشن خود اجازه نداده اند تا جو تملق و چاپلوسی حاله ای بر گرد آنان ایجاد كند كم نبوده اند.مثال تاریخی آن را می توان به افراد بزرگ تاریخ چون ائمه اطهار ربط داده كه پیشاپیش خطرات ناشی از مدح چاپلوسانه در مورد خود را خنثی كرده اند و در سیره عملی خویش نیز هیچ گاه فرصت چاپلوسی آگاهانه یا ناآگاهانه را در اختیار اطرافیان قرار نمی‏داد و تا جایی پیش رفته اند كه عقل را معیار مناسبی برای قیاس آنچه مداحین و مورخین می گویند، قیاس و میزان برای آیندگانبر شمرده اند.متاسفانه در جوامع ما حتی گفتار بزرگان دین و معرفت نیز به فراموشی سپرده می‏شود. كمتر كسی به یاد می‏آورد كه علی علیه السلام چگونه با چاپلوسان روبرو می‏شد و درباره‏ی آنان چه می‏گفت. ایشان می‏فرمودند: »بر چهره ستایش گران، و اندام چاپلوسان خاك بیفشانید«. و یا این‏كه: »از دوست داشتن چاپلوس و ستایش‏گر برحذر باش؛ زیرا این لحظه، از حساس‏ترین لحظات برای نفوذ شیطان است تا بدان وسیله كار نیك نیكوكاران را ضایع كند.«
امام علی علیه السلام هنگام ورود به شهر انباز، خطاب به كسانی كه پشت سر ایشان پیاده روان بودند فرمود: »این چه كاری است كه می‏كنید؟ گفتند: رفتاری است كه بدان امیران‏مان را بزرگ می‏داریم. علی علیه السلام فرمود: به خدا قسم امیران شما از این كار هیچ سودی نمی‏برند. شما در دنیای خودتان برخودتان سخت می‏گیرید، و در آخرت با این كار به تیره بختی گرفتار می‏آیید و چه زیان‏بار است مشقتی كه در پی آن كیفر دوزخ باشد، و چه سود آور است آسایشی كه با آن آسودگی از آتش دوزخ همراه باشد.«
قداست سازی نیز به اعتقاد صاحب نظران زمینه‏ای مهم برای رواج چاپلوسی است .تجربه اروپا نشان می‏دهد كه قداست سازی‏ها باعث می‏شود انسان در مقابل آنچه كه مقدس نمایانیده می‏شود، زانو بزند.
و اگر كسی به آن مقدسات معتقد نباشد، به ریا روی می‏آورد و كسی هم كه می‏خواهد از این وضع سوء استفاده كند و موقعیت خود را بهبود ببخشد با چاپلوسی بر ستایش افراطی روی می‏آورد. به این ترتیب بین انسان و خدا دوگانگی و تقابل پیش می‏آید.
علاوه بر عوامل یاد شده، باید به انگیزه‏ها و كنش‏های شخصیتی و روانی و اجتماعی اشاره كه بذر چاپلوسی را در سرزمین دل‏ها می‏افشاند. و به این ترتیب برای فرو كاستن از دامنه‏ی چاپ لوسی، نخست باید به تدبیری برای حفظ و پاسداشت حریم حقوق و اخلاق فردی همت گمارد تا آن‏كه اخلاق دست خوش مطامع قدرتمند واقع نشود؛ و تنها با شایستگی كامل، مبنای نیل به امكانات قرار گیرد.در این زمینه كم كاری و كم لطفی متولیان امور جامعه را هم نباید دست كم گرفت و باید اذعان داشت كه اصلاح ساختار اداری و همچنین اجرای عملی و نه در حد شعار باور به شایسته سالاری می تواند به از بین بردن عادات ناپسند دیرین كمك زیادی كند.

سید محمدموسوی
منبع : هفته نامه فصل نو


همچنین مشاهده کنید