شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


تحلیل روان شناختی افزایش سن ازدواج و نقش آن در انحرافات اخلاقی جوانان


تحلیل روان شناختی افزایش سن ازدواج و نقش آن در انحرافات اخلاقی جوانان
نیاز جنسی، بخش جدایی ناپذیر ماهیت زیستی، روانی و اجتماعی آدمی را تشكیل می دهد و روشن است كه كیفیت ارضای این نیاز نقش بسیار مهمی در سلامت و بهداشت روانی فرد و جامعه دارد. بر اساس آموزه های دینی، اگر این نیاز به صورت شرعی و معقول (ازدواج) و در زمان مناسب ارضا شود، باعث آرامش خاطر، رشد شخصیت و نیز استمرار حیات بشر می شود، و اگر امكان ارضای صحیح آن فراهم نیاید به صورت انحرافات جنسی و بی بند و باری های اخلاقی نمودار خواهد شد.
در سال اخیر، آمارها منحنی های رو به رشد و مشابهی را در زمینه انحرافات و بی بند و باری های اخلاقی در میان جوانان نشان می دهند. این رشد غیرطبیعی و هماهنگ می تواند حاكی از عوامل ساختاری همانند باشد. به طور قطع نمی توان یك عامل را علت انحرافات اخلاقی و بی بند و باری جنسی جوانان دانست; در بیشتر موارد، تركیبی از چند عامل وجود دارند. با این وجود، برخی مطالعات عوامل خاصی را به عنوان عوامل مؤثر در میزان بروز بی بند و باری جنسی جوانان شناسایی كرده اند. در این مقاله سعی شده است این ایده توضیح داده شود كه بی بند و باری های جنسی و انحرافات اخلاقی جوانان تا حد زیادی ناشی از فراهم نبودن شرایط ازدواج برای جوانان یا به تعبیر دقیق تر، افزایش سن ازدواج است.
این مقاله، ابتدا هنجار دینی سن ازدواج و عوامل مؤثر بر افزایش سن ازدواج را مورد بررسی قرار می دهد. سپس به رابطه، افزایش سن ازدواج با انحرافات اخلاقی و جنسی می پردازد و در پایان، برای مقابله با انحرافات اخلاقی و رسیدگی به مشكل ازدواج جوانان راهكارهایی را ارائه می دهد.
●افزایش سن ازدواج; مسئله اجتماعی
همان گونه كه بیان شد، هدف اصلی این تحقیق وارسی و آزمون این فرضیه است كه بالا رفتن سن ازدواج باعث افزایش نرخ انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی در میان جوانان شده است. بدین منظور، ابتدا باید نشان دهیم كه سن ازدواج در دهه های اخیر افزایش یافته است. اولین گام، تعریف شاخصی برای اندازه گیری سن ازدواج است و گام بعدی، تعیین هنجار در این زمینه; چرا كه صرف نشان دادن افزایش یا كاهش سن ازدواج بدون تعیین هنجار، معنای خاصی در برنخواهد داشت.
الف. مقیاس های اندازه گیری سن ازدواج
در مطالعات كلان نگر (macroscopic) مهم ترین شاخصی كه در دست رس پژوهشگران قرار دارد، تحقیقات تجربی و نظرسنجی های انجام شده در زمینه های موردنظر است.
پژوهش ها نشان می دهند در كشورهای در حال توسعه و از جمله ایران، متوسط سن برای ازدواج جوانان در دهه های اخیر افزایش یافته است.۱ به عنوان مثال، پژوهشی در این خصوص حاكی از آن است كه میانگین سن ازدواج در ایران برای پسران در سال های ۱۳۵۴، ۲۵ سال بوده است، در حالی كه بعد از آن (به جز در سال ۱۳۶۵) این روند افزایش داشته است. این تحقیق نشان داده است سن ازدواج دختران از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۸۰ به طور مداوم سیری صعودی داشته است.۲
تحقیقاتی چند كه جنبه نظرسنجی دارند نیز افزایش سن ازدواج را نشان داده اند. نظرسنجی های انجام شده اخیر در تهران حاكی از آنند كه جوانان پسر سن ایده آل برای ازدواج را بالای ۲۶ سال می دانند. این امر بالا رفتن سن ازدواج را نسبت به فضای سنّتی جامعه، كه معمولا ازدواج ها زیر ۲۰ سال انجام می شده، نشان می دهد. سن ازدواج برای دختران در این تحقیق، ۲۱ تا ۲۵ سال گزارش شده است.۳
به یقین، اگر تحقیق دیگری در این زمینه انجام شود، رشد بیشتری را نشان خواهد داد. علاوه بر مطالعات نظام مند، موردپژوهی ها و یافته های بالینی نیز نشان می دهند كه امروزه جوانان دیرتر ازدواج می كنند.
تحقیقات تجربی، میانگین اجتماعی را مبنای قضاوت درباره افزایش یا كاهش نرخ سن ازدواج در نظر می گیرند. اما با تفحّص در آموزه های دینی به الگوهای دیگری برمی خوریم كه بر اساس آن ها می توان درباره افزایش یا كاهش سن ازدواج قضاوت نمود.
ب. هنجار دینی سن ازدواج
ازدواج و تأسیس كانون زندگی مشترك خانوادگی یكی از بهترین و مهم ترین رسوم اجتماعی انسان هاست كه از فطرت و آفرینش ویژه آن ها مایه می گیرد. این نیاز كه به صورت فطری در انسان به ودیعت نهاده شده، تا زمان ظهور جوانه های بلوغ، همچنان دوران آرام و بی تحركی را پشت سر می گذارد. اما به مجرد شروع دوران نوجوانی، زمان بیداری آن فرا می رسد و آرام آرام تمامی وجود نوجوانان را در برمی گیرد و به یكی از پرقدرت ترین نیازهای وی تبدیل می شود. اگر این نیاز به موقع و به طور صحیح پاسخ داده شود، زمینه سلامت و بهداشت روانی انسان فراهم می گردد. از این رو، در آیات و روایات به اهمیت ازدواج و نیز زمان مناسب آن تصریح و تأكید شده است.۴
در قرآن كریم گرچه «سن» خاص و معینی برای ازدواج بیان نشده، ولی از واژگانی همچون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نكاح» و «بلوغ اشدّ» می توان به نحوی سن بلوغ و ازدواج را به دست آورد. شاید رساترین آیه در تعیین سن ازدواج، این آیه شریفه باشد: (وَابْتَلُواْ الْیَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ) (نساء: ۶); یتیمان را آزمایش كنید تا هنگامی كه بالغ شده و به نكاح (همسرگزینی) تمایل پیدا كنند. اگر آنان را به درك مصالح زندگانی خود آگاه یافتید، اموالشان را به آنان بدهید.
«بلوغ نكاح» در زمانی است كه قدرت بر ازدواج پیدا كنند. شیخ طوسی در تفسیر آیه می نویسد: «معنای بلوغ نكاح آن است كه به مرحله توانایی بر همخوابگی و تولید نسل برسند.»۵ در تفسیر مراغی آمده است: بلوغ نكاح رسیدن به سنّی است كه استعداد و آمادگی ازدواج حاصل شود. نوجوان در این حالت میل پیدا می كند همسر و سرپرست خانواده باشد.۶
از موارد یاد شده استفاده می شود كه معیار سن ازدواج از نظر قرآن، احساس نیاز به ازدواج، توانایی همخوابگی، قدرت تولید نسل و رسیدن به حدّ رشد، یعنی توانایی بر تشخیص مصلحت خویش، است.
در روایات بدون آنكه به سن خاصی اشاره شود، ترغیب به ازدواج در آغاز جوانی شده است.۷
در مجموع، از روایات استفاده می شود كه سن پایه برای ازدواج بعد از بلوغ است و اگر شخص احساس نیاز كند، به گونه ای كه ترك آن موجب گناه شود، ازدواج در این سن واجب می گردد.۸
سن ازدواج براساس سیره معصومان(علیهم السلام): بر اساس شواهد تاریخی، ازدواج امامان(علیهم السلام) در سنین پیش از ۲۰ سالگی بوده است.۹ این بزرگواران در مورد فرزندانشان نیز همین شیوه را داشتند و نوعاً قبل از ۲۰ سالگی زمینه ازدواج آنان را فراهم می نمودند.۱۰ از آن رو كه عمل و سیره معصومان(علیهم السلام) برای ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز می توانیم سیره آن بزرگواران را به عنوان یك هنجار دینی در نظر بگیریم.
ما چه نُرم اجتماعی را ملاك قرار دهیم و چه سیره و عمل معصومان را، در هر دو صورت، سن ازدواج افزایش چشمگیری را نشان می دهد.به بیان دیگر،سن ازدواج تفاوت معناداری یافته است.
●عوامل مؤثر در افزایش سن ازدواج
مسئله مشكلات و موانع ازدواج از یك سو و آرزوها، ایده آل ها و تصویری كه دختران و پسران از آینده و زندگی مشترك خود دارند، از سوی دیگر، موجب گردیده كه جوانان به آسانی تن به ازدواج ندهند.
عوامل بسیاری در افزایش سن ازدواج جوانان مؤثرند كه برخی از آن ها واقعی و برخی دیگر ساخته و پرداخته خود ما می باشند. این عوامل عبارتند از:
۱. تحوّل در الگوهای رفتاری
در دهه های اخیر، تحوّل جدّی در الگوهای رفتاری خانواده ها به وجود آمده است. تغییر در الگوی مصرف، نوع پوشاك، مسكن، سطح انتظارات خانواده ها و توجه به آراسته بودن ظاهری موجب گردیده كه مفهوم زندگی به طور كلی دگرگون شود. امروزه «رفاه» از مهم ترین مسائلی است كه خانواده ها توجه بیشتری بدان مبذول می دارند. در حالی كه در ۴، ۵ دهه قبل مفهوم «رفاه» كمتر جایی در زندگی افراد داشت.
جوان در جستوجو و تلاش برای رسیدن به شكلی از زندگی است كه رهیافت واقعی جامعه است، اما از سوی دیگر، فرصت ها و امكانات مساوی برای دست یابی به این شرایط وجود ندارد. بسیاری از جوانان با این استدلال كه تأمین هزینه های عقد و عروسی، تهیه منزل و اسباب و لوازم زندگی بسیار سخت است و نمی توان از عهده مخارج آینده زندگی برآمد و آبرومند زندگی كرد، بر خلاف میل باطنی از ازدواج به موقع خودداری میورزند.
در پژوهشی كه به منظور بررسی نگرش دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشكی اهواز نسبت به ازدواج انجام شده، بیش از ۵۲% دختران تمایل به ازدواج از خود نشان داده اند، اما ۳/۲۵% از همین دانشجویان مشكلات مالی را از موانع ازدواج ذكر كرده اند.۱۱ تعداد این قبیل افراد نسبتاً زیاد است و شاید برخی، به ویژه پسران، ناچار می شوند تا پایان عمر مجرد زندگی كنند.
۲. ادامه تحصیلات و تحول موقعیت زنان
دومین عاملی كه موجب افزایش سن ازدواج شده، گرایش به ادامه تحصیلات در بین جوانان است. اغلب پسران و دختران علاقه دارند تحصیلات خود را تا لیسانس و بالاتر ادامه دهند. امروزه تلقّی و برداشت جوانان این است كه ازدواج فرصت ادامه تحصیل را از آنان سلب می نماید. به ویژه تحول موقعیت اجتماعی زنان و گرایش آن ها به تحصیلات عالی موجب شده كه سن ازدواج افزایش پیدا كند.۱۲ دختران چنین فكر می كنند كه بعد از ازدواج به دلیل مسئولیت همسری و یا مادری نمی توانند درس بخوانند. خانواده دختر و پسر نیز همین عقیده را دارند و غالباً حاضر نیستند درباره ازدواج فرزندانشان در حال تحصیل اقدام كنند.
۳. اعتقاد به داشتن زندگی آزاد
برخی بر این باورند كه ازدواج باعث ایجاد محدودیت در بسیاری از خواسته ها و نیازهای آنان می شود; از این رو، ترجیح می دهند به شكل مجرد و آزاد زندگی كنند. این گرایش نه تنها در بین پسران وجود دارد، بلكه برخی از دختران نیز ازدواج را نوعی محدودیت و موجب سلب آزادی های فردی خود می دانند.
شاید بیشتر افرادی كه ازدواج را عامل محدودكننده آزادی های فردی می دانند، فلسفه و حقیقت ازدواج را به خوبی درك نكرده و طرفدار آزادی به معنای غربی آن باشند، اما در این میان افرادی هم هستند كه با وجود گرایش مذهبی قوی، آسایش، آرامش، خودسازی و سیر و سلوك معنوی را در داشتن نوعی زندگی می دانند كه در آن قید و بندهای زناشویی و زندگی مشترك وجود نداشته باشد. برخی نیز فرزنددار شدن را مانع رشد اجتماعی مطلوب و كار و تحصیل خود می دانند، از این رو، حاضر نمی شوند ازدواج كنند.
۴. فراهم بودن زمینه ارضای نامشروع
به نظر می رسد بین افزایش سن ازدواج و انحرافات اخلاقی رابطه ای دو سویه برقرار باشد. برخی پژوهش ها نشان می دهند روابط آزاد بین دختر و پسر و امكان تمتُّع و ارضای جنسی، نیاز به ازدواج را در جوانان كم رنگ كرده است.در تحقیقی كه مشكلات و موانع ازدواج جوانان و به ویژه دختران مورد بررسی قرار گرفته، به این نكته اشاره شده كه برخی جوانان برای ارضای غرایز طبیعی خود به ارتباط با جنس مخالف بسنده می كنند و در نتیجه، وجود زمینه های انحرافی و روابط آزاد دختر و پسر را به عنوان یكی از عوامل افزایش سن ازدواج برشمرده است.۱۳ بنابراین، روابط آزاد دختر و پسر و امكان بهره گیری جنسی از طریق غیر ازدواج كه در عین حال، مسئولیت چندانی بر عهده فرد نمی گذارد، خود یكی از عوامل افزایش سن ازدواج است.۵. وسواس بیش از حد در انتخاب همسر
یك دیگر از عوامل افزایش سن ازدواج، احتیاط بیش از حدّ و وسواس گونه دختر و پسر (یا خانواده آن ها) در مورد همسر آینده می باشد. افرادی كه بیش از حدّ در این زمینه وسواس به خرج می دهند نمی توانند در مورد ازدواج و انتخاب همسر آینده خود تصمیم بگیرند. این افراد گاه در اقدام به ازدواج، با اینكه همه اقدامات ضروری پیش از مراسم ازدواج را انجام داده اند، اما چند روز مانده به عقد و یا عروسی، تمام قول و قرارها را زیر پا می گذارند و حاضر به ازدواج نمی شوند.
آنچه بیان شد، تنها برخی از عوامل فردی و اجتماعی مؤثر در افزایش سن ازدواج بود.گردآوری و بررسی شواهد جامع و فراگیر در این زمینه، پژوهش مستقل و گسترده ای را می طلبد كه به دور از هدف اصلی ما در این نوشتار است.
●افزایش سن ازدواج و كاهش سن بلوغ جنسی
در حال حاضر شواهد حاكی از این می باشند كه سن ازدواج روز به روز رو به افزایش است، اما از آن طرف، سن بلوغ جنسی كاهش چشمگیری را نشان می دهد و در سال های اخیر فاصله این دو بیشتر شده است. به تعبیر دیگر، انتظارات، ایده آل ها و هنجارهای اجتماعی، ازدواج جوانان را به تأخیر انداخته است، اما از سوی دیگر، غریزه جنسی كه سراسر وجود نوجوان را تسخیر كرده و عوامل تحریك كننده بیرونی از قبیل الگوهای رفتاری، چهره های زیبا و آرایش كرده، نوارها و عكس های مبتذل، فیلم های سینمایی وارداتی، دسترسی به ماهواره و اینترنت و علاوه بر آن، فیلم ها و سریال های داخلی مغایر با فرهنگ معنوی جامعه، باعث بلوغ زودرس در نوجوانان شده و چون همه آن ها از لحاظ اخلاقی و معنوی آن چنان قوی نیستند كه بتوانند با رعایت تقوا و خویشتنداری، این فاصله (بلوغ تا زمان ازدواج) را پشت سر بگذارند، امكان ابتلای آنان به انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی بیشتر است.
با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه، به صراحت می توان گفت كه افزایش سن ازدواج یك مشكل حادّ اجتماعی است و به تعبیر جامعه شناسان می توان از آن به عنوان یك «مسئله اجتماعی» نام برد.
ملاك مسئله بودن پدیده ای در جامعه از دیدگاه جامعه شناسان، آزاردهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است. سی رایت میلز در اثر ارزنده خود پیمان جامعه شناسی بر این تعریف از مسئله اجتماعی تأكید نموده و قویاً استدلال می كند كه وقتی مشكلی در تعداد وسیعی از مردم تأثیر دارد، باید به ماورای افراد و از این رو، به ساختار و الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افكنیم.۱۴ جامعه شناسان بعد از میلز با الهام از وی «مسئله اجتماعی» را چنین تعریف كرده اند: مسئله ای كه با تعداد فراوانی از مردم ارتباط دارد و ناشی از علل اجتماعی ـ ساختاری و همچنین مستلزم راه حل های اجتماعی ـ ساختاری می باشد.۱۵
حال با این تعریف از مسئله اجتماعی، آیا می توان افزایش سن ازدواج را، آن هم در شرایطی كه عوامل تحریك كننده جنسی در جامعه بیشتر شده و سن بلوغ جنسی كاهش چشمگیری یافته، یك مسئله اجتماعی دانست؟ پاسخ این سؤال مثبت است.با این زمینه، به راحتی می توان به گستردگی تأثیرات افزایش سن ازدواج پی برد و از آن به عنوان یكی از عوامل راهبردی انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی در میان جوانان بحث كرد.
●افزایش سن ازدواج و نقش آن در گسترش بی بند و باری های جنسی جوانان
در سال های اخیر هرزگی، بی بند و باری جنسی، روابط دختر و پسر، حاملگی نامشروع، سقط (كورتاژ) غیرقانونی و دیگر انحرافات اخلاقی در میان جوانان افزایش چشمگیری یافته است.
تبیین هایی كه از انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی جوانان شده، به ندرت محتوا و شرایط سنّی آنان را در نظر گرفته اند; اكثر مؤلفان انحرافات اخلاقی جوانان را از نظر نوع انگیزه با انحرافات اخلاقی بزرگسالان یكسان و مشابه دانسته اند. در این رویكرد، برخی به بررسی تأثیر انواع مشكلات خانوادگی، مشكلات روانی، آموزشی، و مسائل اقتصادی و اجتماعی اشاره نموده اند. آنان بر این عقیده اند كه الگوی انحرافات اخلاقی در جوانان تفاوتی با الگوی بزرگسالان ندارد. اما كوهن (۱۹۸۲) معتقد است انحرافات اخلاقی و اجتماعی جوانان از نظر نوع انگیزه با بزرگسالان تفاوت اساسی دارد.۱۶بر اساس یافته های او، افراد بزرگسال و كسانی كه نقش آنان تا حدودی در خانواده و جامعه احراز شده، اگر اقدام به عمل خلاف می كنند و ـ مثلا ـ دست به خودكشی، خانه گریزی، و روابط جنسی با دیگران می زنند، ممكن است به خاطر مشكلات اقتصادی، عدم رضایت از زندگی و فزون خواهی باشد، اما بخش عمده انحرافات اخلاقی جوانان ریشه در نیازهای واقعی عاطفی و جنسی آن ها دارد كه به خاطر محرومیت و فراهم نبودن شرایط ارضای مناسب و مشروع آن به جستوجوی راه های دیگر برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهای خود برمی آیند.
بر اساس آموزه های دینی، اگر این غریزه به صورت شرعی و معقول و در زمان مناسب ارضا شود، باعث آرامش خاطر، رشد عاطفی، تأمین سلامت روانی و نیز استمرار حیات بشر می شود، و اگر امكان ارضای صحیح آن فراهم نیاید به صورت انحرافات جنسی، كامجویی بدلی، هم جنس گرایی و بی بند و باری جنسی ظاهر خواهد شد كه سلامت روانی و جسمی فرد و جامعه را بر هم زده، عواقب ناگواری را به همراه خواهد داشت.
مهاجمان فرهنگی با شناخت دقیق از شرایط و ویژگی های سنّی، عاطفی و روانی جوانان و نوجوانان و نیز شناخت شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه، سعی كرده اند از این نیاز طبیعی انسان، حداكثر سوء استفاده را برای تحقق اهداف خویش به عمل آورند.
توجه به آمارهای ارائه شده در زمینه انحرافات اخلاقی جوانان، راز تأكید ائمّه(علیهم السلام) مبنی بر ازدواج به موقع را برملا می سازد و ما را بیشتر به این نكته رهنمون می سازد كه چرا در روایات توصیه شده كه پدران و مادران در امر ازدواج فرزندان خود اقدام كنند.یكی از وظایف و مسئولیت های والدین در برابر فرزندان برنامه ریزی برای ازدواج آن هاست. در روایات متعدد، بر به موقع شوهر دادن دختران تأكید گردیده و گوشزد شده كه اگر به موقع در این زمینه اقدام نشود، از گمراهی و فساد ایمن نخواهند بود: «والاّ لم یُومَن علیهن الفتنهٔ.»۱۷
برای آنكه بیشتر به نقش و تأثیر افزایش سن ازدواج در اشاعه و گسترش انحرافات اخلاقی جوانان پی ببریم، به برخی تحقیقات انجام شده در این زمینه اشاره می كنیم:
الف. افزایش سن ازدواج و خودكشی
آمارهای ارائه شده درباره خودكشی در شهرهای ایران حكایت از آن دارند كه در گذشته میزان خودكشی در میان گروه های سنّی بالا بیشتر بود، اما در ۲۰ سال اخیر این الگو به هم خورده و میزان بالای خودكشی به سمت گروه های سنّی جوان تر گرایش پیدا كرده است.۱۸ بر اساس پژوهش های جهانی و نیز برخی تحقیقات انجام شده در ایران، اكثر اقدام كنندگان به خودكشی را جوانان مجرد تشكیل می دهند.۱۹
طبق نظریه «روان تحلیلگری» فروید، میان پدیده خودكشی و ناكامی در عشق، رابطه قوی وجود دارد. تحلیل او درباره جوانانی كه اقدام به خودكشی می كنند این است كه آنان در ارضای نیازهای جنسی خود ناكام شده و در اثر محرومیت و نومیدی از خواسته های خود اقدام به خودكشی می كنند. این تحلیل فروید اگرچه عمومیت ندارد، اما به یقین موارد بسیاری از خودكشی های جوانان به خاطر مشكلات ازدواج، و به ویژه در دختران به خاطر ماندن بیش از حد در خانه و احساس ناامیدی از ازدواج است.
در تحقیقی كه به منظور بررسی عوامل اقدام به خودكشی بر روی ۵۰۰ مورد انجام شد، این نتیجه به دست آمد كه یكی از عوامل اصلی و عمده اقدام به خودكشی در جوانان، فراهم نشدن زمینه برای ازدواج آنان است.۲۰
در مطالعه ای دیگر كه بر روی ۶۹۰ پرونده مربوط به خودكشی انجام گردید، آشكار شد كه میزان خودكشی در سنین جوانی (۱۶ـ۳۰ سالگی) بسیار بالاست و بخش قابل توجهی از افرادی كه اقدام به خودكشی كرده اند، در ازدواج ناموفق بوده یا از آن ناكام مانده اند. همچنین درپژوهشی كه درسال۱۳۸۳به منظور بررسی علل خودكشی در شهر كرمانشاه انجام شد، این نتیجه به دست آمد كه ازدواج در كاهش میزان خودكشی مؤثر است.۲۱
ب. افزایش سن ازدواج و خانه گریزی دختران
فراز از خانه یكی از معضلات حاد اجتماعی است كه عوامل مختلفی در آن دخالت دارند. نسبت دخترها و پسرها در فرار از خانه تقریباً مساوی است، اگرچه دخترها بیش از پسرها دستگیر می شوند. طبق گزارش خبرگزاری ایسنا در سال ۱۳۸۰، ۴ هزار و ۷۳ جوان و نوجوان فراری شناسایی شدند كه بیشتر آنان را دختران تشكیل می دادند و ۷۲ درصد دختران فراری بین ۱۶ تا ۲۵ سال داشتند.۲۲
تجزیه و تحلیل ها نشان می دهند كه در كنار موارد اختلافات خانوادگی، خشونت والدین، بی سرپرستی، فقر و پایین بودن سطح فرهنگ خانواده، درصد قابل توجهی از دختران فراری كسانی هستند كه علی رغم نیاز شدید آن ها به ازدواج و داشتن خواستگارهای متعدد، والدین آن ها با ازدواجشان مخالفت كرده اند.
در یكی از پژوهش ها، تأثیر نقش والدین بر فرار ۲۰ دختر جوان مورد بررسی قرار گرفت. از ۲۰ مورد كه با آن ها مصاحبه شده ۱۶ نفر به اتفاق، كاركرد ناسالم خانواده را عامل فرار خود از خانه می دانند. با توجه به اظهارات این دختران، آن ها پیش از فرار، به نوعی درگیر یافتن یك حامی بوده اند كه بتواند آن ها را دوست بدارد یا حمایت كند; مثل دوست شدن با یك یا چند پسر به قصد ازدواج، اما به علت مخالفت والدین، درگیری های خانوادگی شدت یافته و دختران نیز به دلیل اینكه نسبت به موقعیت خود اعتراض آگاهانه داشتند و خود را مستحق ظلم والدین نمی دانسته اند، به قصد رسیدن به رهایی و آرزوی ازدواج، راه فرار در پیش گرفته اند.۲۳ در پژوهش دیگر نیز كاركرد ناسالم خانواده، عدم ارضای نیازهای عاطفی و بی توجهی والدین به ازدواج فرزندان به عنوان یكی از عوامل زمینه ساز بی بند و باری های اخلاقی و خانه گریزی دختران، یاد شده است.۲۴
مسلماً این دختران نیاز شدید به یك منبع قدرت قابل اعتماد دارند تا از آنان حمایت كند. بر اساس این احساس و نیاز درونی است كه هر یك خود را به شكلی تابع و تسلیم یك قدرت قابل اعتماد (از دیدگاه خودشان) كرده اند.
با توجه به اظهارات این دختران می توان چنین نتیجه گرفت كه كاركرد ناسالم خانواده و مخالفت یا بی توجهی والدین به ازدواج فرزندان در فرار دختران تأثیر دارد.در نهایت، این نكته را باید یادآور شد كه به اعتقاد پژوهشگر، نوعی معصومیت خاموش در پشت این چهره های به ظاهر سركش و ماجراجو، كه تعدادشان هم كم نیست، وجود دارد و بسیاری از دختران و پسران جوان كه در خیابان ها پرسه می زنند، كسانی هستند كه به دلیل نداشتن شرایط مساعد خانوادگی و عدم حمایت های لازم از سوی نهادهای اجتماعی، نقش هایی را كه در جامعه می توانستند به عنوان همسر و مادر یا پدر داشته باشند، به دست نیاورده اند.
ج. افزایش سن ازدواج و خودفروشی دختران
یكی دیگر از پیامدهای افزایش سن ازدواج و بی توجهی والدین به مسائل جوانان، به ویژه دختران جوان، انحرافات اخلاقی از نوع خودفروشی و روسپیگری است.
بر اساس یكی از تحقیقات انجام شده در این زمینه، از نظر توزیع فراوانی و درصدی مراجعان «مركز مداخله در بحران و ستاد پذیرش و قرنطینه شمال بهزیستی استان تهران»، سن اكثر موارد ارجاعی این مركز بین ۱۶ تا ۲۱ سالگی است.۲۵ در تحقیقی كه به منظور بررسی «عوامل زمینه ساز تن دادن زنان به روسپیگری» بر روی ۱۴۷ زن و دختر روسپی انجام شده، نشان داده شده است كه ۶۲% سن آغاز به این كار، ۱۳ تا ۲۰ سالگی، یعنی دوران نوجوانی و سال های اولیه جوانی، بوده و ۳/۶۹% این دختران، فراهم نبودن شرایط ازدواج و بی توجهی و مخالفت والدین با ازدواج آن ها را علت این اقدام دانسته اند. به عبارت دیگر، این دختران به خاطر فراهم نشدن شرایط ازدواج، مجبور به ارضای نیازهای خود از راه های غیرمشروع شده اند.
ارتباط تنگاتنگ افزایش سن ازدواج یا به تعبیر دیگر، بی توجهی مسئولان و خانواده ها نسبت به ازدواج جوانان با بی بند و باری جنسی نه تنها در این تحقیق، بلكه در تحقیقات دیگر نیز گزارش شده است.۲۶●●نتیجه گیری
از مجموع آنچه بیان شد به این نتیجه می رسیم كه یكی از مشكلات جوانان تجرّد و فراهم نبودن زمینه برای ازدواج است كه به نوبه خود باعث انواع انحرافات و بی بند و باری های اخلاقی در جامعه و به ویژه در بین جوانان شده است. هرچند، تحقیق مستقلی در این زمینه انجام نشده، اما گزارش های ضمنی و مواردی كه به طوری جانبی به این موضوع پرداخته اند، نشان دهنده رابطه مثبت بین افزایش سن ازدواج و انحرافات اخلاقی است. تأثیر افزایش سن ازدواج در انحرافات اخلاقی جوانان به قدری وسیع و گسترده است كه تحقیقی مستقل و جداگانه ای را می طلبد. زمینه یابی ها و یافته های فراتحلیلی نشان می دهند كه حتی در مواردی كه به ظاهر هیچ ارتباطی با این موضوع ندارند نیز محرومیت از ازدواج و كامروایی های جنسی خارج از چارچوب خانواده، عامل اصلی است.
بنابراین، گرچه نمی توان همه انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی جوانان را ناشی از افزایش سن ازدواج دانست، اما به یقین بخش عمده ای از انحرافات اخلاقی جوانان، ریشه در این مسئله دارد.
●راهكارها
همان گونه كه در طول این بررسی تأكید شد، افزایش سن ازدواج تنها یكی از عوامل انحرافات اخلاقی است كه باید اقدامات پیشگیرانه درباره آن انجام شود. قدر مسلّم این است كه اقدامات پیشگیرانه در زمینه انحرافات اخلاقی و برنامه ریزی برای ازدواج در زمان مناسب، در قدم اوّل به خود جوانان مربوط می شود كه با پی روی از دستورات اسلامی مبنی بر اقدام به موقع برای ازدواج و مقاومت در برابر وسوسه، از خطرات احتمالی پیشگیری كنند. در مرحله بعد، خانواده ها و سازمان های اجتماعی، به ویژه دولت، در مورد ازدواج جوانان نقش و مسئولیت خطیری را بر عهده دارند.
الف. نقش والدین در ازدواج جوانان
نقش خانواده در بهینه سازی سن ازدواج و پیشگیری از انحرافات اخلاقی جوانان، نقش مهم و اساسی است. والدین می توانند با اقدام به موقع برای ازدواج فرزندانشان و دست برداشتن از سختگیری های بی مورد، رسومات و سنّت های غلط، و انتظارات و توقعات نابجا از فرزندان، زمینه ازدواج به موقع آن ها را فراهم نموده و به مسئولیت دینی و اخلاقی خود، عمل كنند.
ب. مسئولیت دولت در تسهیل امر ازدواج جوانان
هر یك از نهادهای اجتماعی عهده دار مسئولیت ها و وظایف مشخصی از كاركردهای یك جامعه هستند. فرایند عملكرد این نهادها و نیز تعامل بین آن ها، چگونگی حركت یك جامعه را مشخص می سازد. دولت به عنوان یكی از مهم ترین نهادهای اجتماعی، مسئولیت حراست از ارزش های فرهنگی، ایجاد زمینه برای رفاه اجتماعی و تسهیل ازدواج جوانان را به عهده دارد.در فرهنگ اسلامی بر تعاون اجتماعی و رسیدگی به امور جوانان تأكید شده و بخشی از بیت المال برای تسهیل ازدواج جوانان اختصاص یافته است.
در احوالات حضرت علی(علیه السلام) آمده است: جوانی را كه مرتكب استمنا شده بود، محضر او آوردند تا مجازات كند. حضرت او را تعزیر كرد و روی دستش را آن قدر زد تا سرخ شد. سپس فرمود: چرا این كار را كردی؟ چرا ازدواج نكرده ای؟ عرض كرد: چون توانایی ندارم و... حضرت دستور داد از بیت المال او را تأمین كنند كه ازدواج كند.۲۷
برای تسهیل امر ازدواج جوانان و در نتیجه، پیشگیری از بسیاری انحرافات اخلاقی موارد ذیل پیشنهاد می شوند:
۱. برگزاری كلاس های آموزشی درباره ازدواج و تحلیل و بررسی پیامدهای به تأخیر انداختن آن;
۲. ایجاد مراكز ویژه برای شناختن موقعیت های افراد طالب ازدواج و فراهم كردن زمینه آشنایی خانواده ها و خواستگاری در مواردی كه با معیارهای موردنظر دختر و پسر هم خوانی داشته باشد;
۳. فراهم كردن امكانات ازدواج به دور از مخارج غیرضروری و در چارچوب فرهنگ دینی، از نوع ازدواج های گروهی كه در سال های اخیر شاهد برگزاری ساده و صمیمی آن ها بوده ایم، تا به این وسیله جوانان بتوانند با صرفه جویی، زمینه یك زندگی ساده و سالم را فراهم كنند;
۴. منحصر نكردن امكانات مادی و رفاهی به دانشجویان و جوانان ساكن در پایتخت و تقسیم تسهیلات بین همه قشرها و گروه ها در شهرها و شهرستان های مختلف;
۵. قرار دادن افرادی كه ازدواج كرده اند در اولویت های اشتغال و در واقع، توجه به اشتغال جوانان به دور از تبعیض و رابطه محوری;
۶. فرهنگ سازی ازدواج ساده و منطبق با معیارهای اسلامی، كه یكی از راهكارهای اصلی در حل مشكلات ازدواج جوانان بوده است و باید از سوی رسانه ها دنبال شود. اگر معیار ما در ازدواج و انتخاب همسر، اسلام باشد، همه یا اكثر این مشكلات وجود نخواهد داشت;
باید بینش جوانان، نوجوانان و خانواده ها نسبت به زندگی و ازدواج اصلاح شود تا بتوان مقدّمات ازدواج آنان را در زمان مناسب و با الگوگیری از امامان معصوم(علیهم السلام) كه پیش از ۲۰ سالگی اقدام به ازدواج می نمودند، فراهم كرد.
۷. باید تدابیری از سوی مربیان، مسئولان فرهنگی و دولت در نظر گرفته شود كه جوانان و نوجوانان در ابعاد گوناگون جسمی، جنسی، عقلی، اجتماعی، عاطفی و اقتصادی به طور هماهنگ و متناسب رشد نمایند. آنچه در حال حاضر مشاهده می شود ناهم ترازی رشد و بلوغ جنسی و جسمی با دیگر ابعاد رشد یعنی رشد عقلی، اجتماعی، اقتصادی و عاطفی جوانان و نوجوانان است.
از این رو، جوانان سال ها پس از رسیدن به بلوغ جنسی، منتظر یافتن شغل مناسب، تكمیل تحصیلات و دیگر پیش نیازهای زندگی باقی می مانند كه در نتیجه، یا اصلا به آن دست نمی یابند و یا وقتی به آن ها می رسند كه دیگر شادابی، طراوت و انگیزه ازدواج را ندارند. در هر دو صورت، زندگی آسیب پذیر و در معرض خطرات جدی است.
پی‌نوشت‌ها
--------------------------------------------------------------------------------
۱ـ زهره زاهدی، «افزایش میانگین سن ازدواج»، نشریه زنان، ش ۴۸، ص ۵۳.
۲ـ زهرا محمّدی، بررسی آسیب های اجتماعی زنان در دهه ۱۳۸۰ـ۱۳۷۰،تهران،شورای فرهنگی،اجتماعی زنان،۱۳۸۲،ص۸۱.
۳ـ منوچهر محسنی، بررسی آگاهی، نگرش ها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در تهران، تهران، زهد، ۱۳۷۹، ص ۱۱۷ـ۱۲۳.
۴ـ نور: ۳۲ / آل عمران: ۳۹ / نحل: ۷۲ / فرقان: ۷۴. قال رسول اللّه(صلی الله علیه وآله) «ما بُنی فی الاسلام بناءٌ احَبَّ الی اللّه اعزَّ من التزویج» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۲۲); «ما مِن شابٍّ تزوَّجَ فی حداثهِٔ سنِّهِٔ الاّ عَجَّ شیطانُهُ: یا ویله یا ویله! عصم منّی ثلثی دینه، فلیتّق اللّه العبدُ فی الثلث الباقی.» (همان، ج ۲۳، ص ۲۲۱.)
۵ـ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج ۳، ص ۱۱۶.
۶ـ احمد مصطفی المراغی، تفسیر مراغی، ج ۴، ص ۱۸۸.
۷ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۲۱ و نیز ج ۱۶، ص ۲۲۳ / شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۶۱.
۸ـ در روایتی از امام باقر(علیه السلام) نقل شده كه فرمودند: دختر وقتی به نُه سالگی می رسد، از یتیمی بیرون می آید و می تواند ازدواج كند. (شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱، ص ۳۰) در روایتی دیگر آمده كه دختر وقتی به نُه سالگی برسد و تزویج نماید، از یتیمی خارج شده و اموالش را می توان به او واگذار نمود. (همان، ص ۳۱) در احوالات رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمده است كه: «انّ رسول اللّه دخَلَ بعایشه و هی بنت عشر سنین و لیس یدخل بالجاریهٔ حتی تكو امرئهٔ.» (همان.) پیامبر در حالی با عایشه ازدواج كرد كه عایشه ده ساله بود و ایشان با دختری ازدواج نمی كرد مگر اینكه بالغ باشد. و نیز امام باقر فرموده است: «لا یدخل بالجاریهٔ حتی یأتی اما تسع سنین او عشرهٔ سنین» همبسترشدن و ازدواج با دختر قبل از نُه یاده سالگی جایزنیست. (همان، ج ۱۴، ص ۷۰)
۹ـ امام سجاد(علیه السلام) در سال ۳۸ هـ.ق متولد شد. ماجرای كربلا در آغاز سال ۶۱ رخ داد. در عین حال، مورّخان نوشته اند كه امام باقر(علیه السلام) در سال ۵۷ هجری متولد شد و در كربلا چهارساله بود. (مهدی پیشوایی، سیمای پیشوایان در آیینه تاریخ، قم، دارالعلم، ۱۳۸۰، ص ۷۷) از این مطلب می فهمیم كه امام سجاد(علیه السلام) در حدود ۱۸ سالگی ازدواج كرده است.
امام كاظم(علیه السلام) در سال ۱۲۸ هـ.ق متولد شد و امام رضا(علیه السلام)در سال ۱۴۸ دیده به جهان گشود; نتیجه می گیریم كه امام كاظم(علیه السلام) قبل از ۲۰ سالگی ازدواج كرده است.
امام جواد(علیه السلام) در سال ۱۵۹ هجری متولد شد و امام هادی(علیه السلام) در سال ۲۱۲ دیده به جهان گشود، نتیجه اینكه امام جواد(علیه السلام) در موقع ازدواج كمتر از ۱۷ سال داشته است.
امام هادی(علیه السلام) در ۲۱۲ هـ.ق به دنیا آمد. فرزندش امام حسن عسكری(علیه السلام) در سال ۲۳۲ دیده به جهان گشود، بنابراین امام هادی(علیه السلام) باید قبل از ۲۰ سالگی ازدواج كرده باشد. (محمّدتقی عبدوس، فرازهایی برجسته از سیره امامان شیعه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج ۲، ص ۲۸ و ۲۹.)
۱۰ـ همان.
۱۱و۱۲ـ غلامحسین سفیدگران، مسائل و مشكلات زنان; اولویت ها و رویكردها، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ۱۳۸۰، ص ۷۱۵.
۱۳ـ همان، ص ۶۳۲ و ۶۳۳.
۱۴. Moulder, F.V, Social problems of Modern World.(۲۰۰۰), wadswort, Thomson Learning.
۱۵ـ دانیلین لوزیك، نگرشی نو در تحلیل مسایل اجتماعی، ترجمه سعید معیدفر، تهران، امیركبیر، ۱۳۸۳، ص ۲۳ـ۳۵.
۱۶. Cohen, K.A; The delinguency Subculture in Rose Giallombardo, A Book of Readings; (۱۹۸۲), New York; wiley.
۱۷ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۱۶، ص ۲۲۳.
۱۸ـ نعمت اللّه تقوی، خودكشی، نشر آگه، ۱۳۸۳، ص ۷۵.
۱۹ـ مانند مطالعات دوركیم در پاریس، ۱۸۹۷; مرتون در آمریكا، ۱۹۷۱; خسروی، ۱۳۴۲; محسنی، ۱۳۴۶; شیبانی، ۱۳۵۲; محسنی تبریزی، ۱۳۷۲ (پیشین، ص ۷۶.)
۲۰و۲۱ـ نعمت اللّه تقوی، پیشین، ص ۹۵ـ۱۰۶ / ص ۱۵۶.
۲۲ـ شهلامعظمی، فراردختران; چرا؟، نشرگرایش،۱۳۸۲،ص۸۳.
۲۳ـ معصومه رستم خانی، روسپیگری، كودكان خیابانی و تكدّی، انتشارات آگاه، ۱۳۸۱، ص ۱۱۷ـ ۱۱۹.
۲۴ـ ر.ك: آسیب های اجتماعی و روند تحول آن در ایران، انتشارات آگاه، ۱۳۸۱.
۲۵و۲۶ـ جمعی از مؤلفان، آسیب های اجتماعی ایران، نشر آگه، ۱۳۸۳، ص ۳۰۷ / ص ۲۷۳ـ۲۹۲.
۲۷ـ محمّدبن یعقوب كلینی، الكافی، ج ۷، ص ۲۶۵.

منبع:فصلنامه معرفت ، شماره ۹۷
نویسنده:محمّدصادق شجاعی
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید