جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


نوروز


نوروز
● كوروش‌ بزرگ‌ نوروز را یك‌ آیین‌ رسمی‌ اعلام‌ كرد
نوروز و آیین‌های‌ باشكوه‌ آن‌، مسیری‌ سه‌ هزار ساله‌ و پرپیچ‌ و خم‌ را پیموده‌ تا به‌ ما رسیده‌ است‌. «نوروز» كهنسال‌ترین‌ آیین‌ ملی‌ در جهان‌ است‌ كه‌ جاودانه‌ مانده‌ و یكی‌ از عوامل‌ تداوم‌ فرهنگ‌ ایرانیان‌ (آرین‌های‌ جنوبی) است‌. آیین‌های‌ برگزاری‌ این‌ جشن‌ بزرگ‌ در عصر حاضر با سه‌ هزار سال‌ پیش‌ تفاوت‌ چشمگیر نكرده‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ عامل‌ وحدت‌ فرهنگی‌ ساكنان‌ ایران‌ زمین‌ به‌ شمار می‌رود كه‌ آن‌ را در هر گوشه‌ از جهان‌ كه‌ باشند، یكسان‌ برگزار می‌كنند و بزرگ‌ می‌دارند و به‌ همین‌ جهت‌ است‌ كه‌ اندیشمندان‌ «نوروز» را مظهر پایدار هویت‌ و ناسیونالیسم‌ ایرانی‌ خوانده‌ اند كه‌ مورخان‌ در قوه‌ محركه‌ اش‌ تردید ندارند؛ زیرا كه‌ در طول‌ تاریخ‌ نیروی‌ عظیم‌ و كارآیی‌های‌ فراوان‌ آن‌ را درك‌ كرده‌اند.
«نوروز» روز ملی‌ و جشن‌ همه‌ كسانی‌ است‌ كه‌ در فلات‌ ایران‌ (ایران‌ زمین‌) خود یا نیاكانشان‌ به‌ دنیا آمده‌اند و تاریخ‌ و فرهنگ‌ مشترك‌ دارند، از جمله‌ تاجیك‌ها، افغان‌ها، كردها و ساكنان‌ سرزمین‌هایی‌ كه‌ در طول‌ قرون‌ و اعصار، امپراتوری‌ ایران‌ را تشكیل‌ داده‌ بودند.
دو قرن‌ است‌ كه‌ امپراتوری‌ ایران‌ براثر توطئه‌های‌ استعمارگران‌ اروپایی‌ از میان‌ رفته‌ است‌، اما فرهنگ‌ مشترك‌ و مدنیت‌ غنی‌ قوم‌ ایرانی‌ باقی‌ مانده‌ و نوروز همچنان‌ روز ملی‌ همه‌ مردمی‌ است‌ كه‌ از كوههای‌ پامیر و بدخشان‌ تا انتهای‌ كوههای‌ كردستان‌سوریه‌ و از قفقاز تا رود سند و منطقه‌ خلیج‌فارس‌ سكونت‌ دارند.
نوروز، هدف‌های‌ آن‌ و وقایعی‌ كه‌ در طول‌ قرون‌ و اعصار در این‌ روز روی‌ داده‌ است‌ در خور توجه‌ فراوان‌ است‌.
در بسیاری‌ از آثار گذشته‌ نگاران‌، از جمله‌ در تاریخ‌ طبری‌، شاهنامه‌ فردوسی‌ و آثار بیرونی‌؛ نوروز به‌ جمشید، شاه‌ افسانه‌یی‌ و در پاره‌یی‌ دیگر به‌ كیومرث‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ و آن‌ را به‌ دلیل‌ آغاز بهار، برابر شدن‌ روز و شب‌ و از سر گرفته‌ شدن‌ درخشش‌ خورشید و اعتدال‌ طبیعت‌، بهترین‌ روز در سال‌ دانسته‌اند.
به‌ نوشته‌ برخی‌ از مورخین‌ بر پایه‌ افسانه‌ها، سه‌ هزار سال‌ پیش‌ در چنین‌ روزی‌، جمشید از كاخ‌ خود در جنوب‌ دریاچه‌ ارومیه‌ (منطقه‌ باستانی‌ حسنلو) بیرون‌ آمد و عمیقا تحت‌ تاثیر آفتاب‌ درخشان‌ و خرمی‌ و طراوت‌ محیط‌ قرار گرفت‌ و آن‌ روز را «نوروز»، روز صفا، پاك‌ شدن‌ زمین‌ از بدی‌ها و روز سپاسگزاری‌ از خداوند بزرگ‌ نامید و خواست‌ كه‌ از آن‌ پس‌، بدون‌ وقفه‌، هر سال‌ در این‌ روز آیین‌ ویژه‌یی‌ برگزار شودأ آیینی‌ كه‌ هنوز ادامه‌ دارد و از گزند زمانه‌ و هرگونه‌ تحول‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ مصون‌ مانده‌ است‌.
لازم‌ است‌ بدانیم‌ كه‌ مهاجرت‌ آرین‌ها به‌ صورت‌ سه‌ دسته‌ مادها، پارس‌ها و پارت‌ها به‌ سرزمین‌ ایران‌ در قرن‌ هشتم‌ پیش‌ از میلاد تكمیل‌ شد. این‌ گروه‌ از آرین‌ها از گروهی‌ كه‌ به‌ اروپا رفتند، جدا شده‌ بودند كه‌ مورخان‌ آنان‌ را آرین‌های‌ جنوبی‌ می‌خوانند. مادها در منطقه‌ غرب‌ ری‌ (تهران‌ امروز) تا مرز ایلام‌ از جمله‌ آترپاتكان‌ (آذربایجان) و كردستان‌ مستقر شدند و بعدا حكومتی‌ به‌ پایتختی‌ همدان‌ تاسیس‌ كردند كه‌ به‌ احتمال‌ زیاد جمشید از میان‌ آنان‌ برخاسته‌ بود. زیرا، پارس‌ها در جنوب‌ و جنوب‌ شرقی‌ «ری‌» تا سواحل‌ خلیج‌فارس‌ وبیشتر افغانستان‌ و بلوچستان‌ امروز اسكان‌ گرفته‌ بودند و پارت‌ها در شرق‌ دریای‌ مازندران‌ از جمله‌ خراسان‌ بزرگ‌، دامغان‌، خوارزم‌ و گرگان‌ تپورستان‌ (مازندران) و نواحی‌ اطراف‌ استقرار یافته‌ بودند.
ترویج‌ آموزش‌های‌ زرتشت‌ تنها پیامبری‌ كه‌ از میان‌ آرین‌ها برخاسته‌ به‌ نوروز جنبه‌ معنوی‌تری‌ بخشید، زیرا زرتشت‌ بر كردار، گفتار و پندار نیك‌ تاكید داشت‌ و هر عمل‌ خلاف‌ عدالت‌ را نفی‌ می‌كرد و تحولات‌ تاریخ‌ را نتیجه‌ كشمكش‌ بدی‌ و خوبی‌ می‌دانست‌ كه‌ سرانجام‌ با شكست‌ قطعی‌ بدی؛ آرامش‌، صفا، شادی‌، صمیمیت‌ و عدالت‌ جهانیان‌ تامین‌ خواهد شد. نوروز فرصت‌ خوبی‌ برای‌ زدودن‌ افكار بد از روح‌، پایان‌ دادن‌ به‌ دشمنی‌ها از طریق‌ تجدید دیدارها و نیز شاد كردن‌ دوستان‌ و بستگان‌، مخصوصا سالخوردگان‌ با دستبوسی‌ آنان‌ و مبادله‌ هدیه‌ بوده‌ است‌.
كوروش‌ بزرگ‌ موسس‌ امپراتوری‌ ایران‌ كه‌ از مادر، ماد و از پدر، پارس‌ بود نخستین‌ حكمران‌ ایرانی‌ بود كه‌ به‌ نوروز جنبه‌ رسمی‌ داد و در سال‌ ۵۳۴ پیش‌ از میلاد دستورالعملی‌ برای‌ آن‌ تدوین‌ كرد كه‌ شامل‌ ترفیع‌ نظامیان‌، ابلاغ‌ انتصابات‌ تازه‌، سان‌ دیدن‌ از سربازان‌، عفو مجرمین‌ پشیمان‌، ایجاد فضای‌ سبز و پاكسازی‌ محیط‌ زیست‌ از منازل‌ شخصی‌ گرفته‌ تا اماكن‌ عمومی‌ بود. چهارسال‌ پیش‌ از آن‌،كوروش‌ پس‌ از تصرف‌ بابل‌، نوروز را در آنجا جشن‌ گرفته‌ بود و به‌ این‌ سبب‌ برخی‌ از مورخان‌، زمان‌ اعلام‌ رسمی‌ و عمومی‌ شدن‌ نوروز به‌ عنوان‌ عید ملی‌ را سال‌ ۵۳۸ قبل‌ از میلاد نوشته‌اند. بابل‌ در ۲۹ اكتبر سال‌ ۵۳۹ پیش‌ از میلاد به‌ تصرف‌ ایران‌ درآمده‌ بود.
در دوران‌ هخامنشیان‌، یازده‌ روز اول‌ فروردین‌ (فرورتیشن) ویژه‌ انجام‌ مراسم‌ نوروز بود. شاه‌ در نخستین‌ روزسال‌ نو روحانیون‌، بزرگان‌، مقامات‌ دولتی‌ و فرماندهان‌ ارشد نظامی‌، دانشمندان‌ و نمایندگان‌ سرزمین‌های‌ دیگر را می‌پذیرفت‌ و ضمن‌ سپاسگزاری‌ از عنایات‌ خداوند، گزارش‌ كارهای‌ سال‌ كهنه‌ و برنامه‌های‌ دولت‌ برای‌ سال‌ نو و نظر خویش‌ را بیان‌ می‌كرد كه‌ نصب‌العین‌ قرار گیرد. این‌ آیین‌ تا همین‌ اواخر با جزیی‌ تفاوت‌ رعایت‌ می‌شد. شاه‌ سپس‌ پیشكش‌ها را دریافت‌ می‌كرد كه‌ نمونه‌ آن‌ در كنده‌كاری‌های‌ تخت‌ جمشید دیده‌ می‌شود. آنگاه‌ مراسم‌ سان‌ و رژه‌ برگزار می‌شد و افسرانی‌ كه‌ قهرمان‌ دفاع‌ از وطن‌ شده‌ بودند، ترفیع‌ و پاداش‌ می‌گرفتند و مقامات‌ تازه‌ و قضات‌ نو معرفی‌ می‌شدند.
نوروز، مردم‌ نخست‌ به‌ دیدن‌ سالخوردگان‌ خانواده‌، بیماران‌ و از كارافتادگان‌ می‌رفتند و ادای‌ احترام‌ می‌كردند (احترام‌ و رعایت‌ احوال‌ سالخوردگان‌ و نسل‌ بازنشسته‌، در میان‌ ایرانیان‌ همواره‌ نهایت‌ اهمیت‌ را داشته‌ است‌). سپس‌ عید دیدنی‌ آغاز می‌شد. پیش‌ از دید و بازدیدها، در لحظه‌ تحویل‌ سال‌ هر فرد از خدا می‌خواست‌ كه‌ در سال‌ نو روان‌ او را پاك‌ و آرام‌ نگه‌ دارد. این‌ مراسم‌ پس‌ از ۲۵ قرن‌ به‌ همین‌ صورت‌ ادامه‌ دارد و باعث‌ اعجاب‌ ملل‌ دیگر شده‌ است‌.
سران‌ دولت‌ هخامنشی‌ در آداب‌ و رسوم‌ و قوانین‌ سرزمین‌های‌ غیرآریایی‌نشین‌ كمتر مداخله‌ می‌كردند ولی‌ در مصر كه‌ بیش‌ از یك‌ قرن‌ یكی‌ از ایالات‌ ایران‌ به‌ شمار می‌رفت‌، آیین‌های‌ نوروز را رواج‌ داده‌ بودند و با اعزام‌ سفیر به‌ حبشه‌ (اتیوپی) از شاه‌ انتخابی‌ این‌ كشور خواسته‌ بودند كه‌ نوروز را به‌ رسمیت‌ بشناسد و برگزار كند، آلودن‌ محیط‌زیست‌ (آب‌ و هوا و زمین) را منع‌ و برای‌ دروغ‌گفتن‌ و سوء نیت‌ مجازات‌ در نظر بگیرد.
● داریوش‌ بزرگ‌
داریوش‌ بزرگ‌ كه‌ در گسترش‌ آیین‌های‌ نوروزی‌ در میان‌ متصرفات‌ غیرآرین‌ امپراتوری‌ ایران‌ سعی‌ بلیغ‌ داشت‌ در مراسم‌ نوروز ۵۱۵ پیش‌ از میلاد (هفت‌سال‌ پس‌ از آغاز فرامانروایی‌ اش) تصمیم‌ خود را در زمینه‌ ایجاد سنگ‌نبشته‌ بیستون‌ حاوی‌ آرزوها، اندرزها و شرح‌ قلمرو ایران‌ اعلام‌ كرد كه‌ مورخان‌ با توجه‌ به‌ این‌ سنگ‌ نبشته‌ گفته‌اند كه‌ ایران‌ تنها كشور جهان‌ است‌ كه‌ سند مالكیت‌ دارد. بزرگترین‌ آرزوی‌ داریوش‌ كه‌ در این‌ كتیبه‌ آمده‌، این‌ است‌ كه‌ خداوند ایران‌ را از آفت‌ دروغ‌ و خشكسالی‌ مصون‌ سازد.
● پس‌ از ساختن‌ تخت‌ جمشید، مراسم‌ رسمی‌ نوروز در این‌ تالار برگزار می‌شد
پس‌ از تكمیل‌ ساختمان‌ عظیم‌ و زیبای‌ تخت‌ جمشید در پارس‌ و گشایش‌ آن‌، آیین‌های‌ رسمی‌ نوروز، باشكوه‌ بی‌مانندی‌ در آنجا برگزار می‌شد. مراسم‌ نخستین‌ نوروز در تخت‌ جمشید دو هفته‌ طول‌ كشید. مردم‌ عادی‌ در تالار صدستون‌ و سران‌ ایالات‌ و مقامات‌ تراز اول‌ در تالارهای‌ دیگر این‌ كاخ‌ حضور می‌یافتند.
كار ساختن‌ تخت‌ جمشید (یونانی‌ها پرس‌پولیس‌ = شهر پارس‌ خوانده‌اند) ۵۱ سال‌ طول‌ كشید. داریوش‌ اول‌ تصمیم‌ به‌ ساختن‌ آن‌، در محلی‌ نه‌ چندان‌ دور از پاسارگاد گرفت‌، ولی‌ پادشاه‌ سوم‌ بعد از او آن‌ را گشود و به‌ این‌ ترتیب‌ ایران‌ دارای‌ دو پایتخت‌ شد؛ شوش‌ پایتخت‌ اداری‌ و تخت‌ جمشید پایتخت‌ سیاسی‌.عنوان‌ «تخت‌ جمشید» را قرن‌ها بعد، عوام‌الناس‌ به‌ آن‌ دادند، حال‌ آنكه‌ این‌ كاخ‌ با جمشید افسانه‌یی‌ ارتباطی‌ نداشته‌ است‌. از این‌ كاخ‌ كه‌ گویای‌ تمدن‌ و پیشرفت‌ ایرانیان‌ باستان‌ است‌ بر قلمروی‌ میان‌ سند، دانوب‌، مدیترانه‌ و نیل‌ فرمانروایی‌ می‌شد. حسادت‌ اسكندر مقدونی‌ نسبت‌ به‌ این‌ شكوه‌ و عظمت‌، عامل‌ عمده‌ ویرانی‌ این‌ كاخ‌ به‌ دست‌ او شد. افراد خاندان‌ سلطنت‌ و درباریان‌ در هر كجای‌ كشور كه‌ بودند پیش‌ از فرا رسیدن‌ نوروز خود را به‌ تخت‌ جمشید می‌رسانیدند و بهار را در آنجا بسر می‌بردند.● سكه‌ داریوش‌ دوم‌
داریوش‌ دوم‌ به‌ مناسبت‌ نوروز، در سال‌ ۴۱۶ پیش‌ از میلاد سكه‌ زرین‌ ویژه‌یی‌ ضرب‌ كرد كه‌ یك‌ طرف‌ آن‌ شكل‌ سربازی‌ را در حال‌ تیراندازی‌ با كمان‌ نشان‌ می‌دهد. ضرب‌ سكه‌ زر و سیم‌ یك‌ قرن‌ پیش‌ از آن‌ توسط‌ داریوش‌ اول‌ آغاز شده‌ بود. سكه‌های‌ داریوش‌ اول‌ به‌ «داریك‌» یا «دریك‌» موسومند. باید توجه‌ داشت‌ كه‌ رسم‌ دادن‌ سكه‌ به‌ عنوان‌ عیدی‌ از زمان‌ هرمز دوم‌ شاه‌ ساسانی‌ در سال‌ ۳۰۴ میلادی‌ آغاز شده‌ است‌.
● پارلمان‌ ایران‌
مهستان‌ (مه‌ = بزرگ‌)، پارلمان‌ ایران‌ در عهد اشكانیان‌ نخستین‌ جلسه‌ خود را در نوروز سال‌ ۱۷۳ پیش‌ از میلاد با حضور مهرداد اول‌ شاه‌ وقت‌ برگزار كرد و اولین‌ مصوبه‌ آن‌ انتخابی‌ كردن‌ شاه‌ بود. عزل‌ شاه‌ نیز در اختیار همین‌ مجلس‌ قرار گرفت‌، البته‌ طی‌ شرایطی‌ از جمله‌ خیانت‌ به‌ كشور، ابراز ضعف‌ و نیز جنون‌، بیماری‌ سخت‌ و از كار افتادگی‌. ایران‌ در آن‌ زمان‌ دارای‌ دو مجلس‌ بود. مجلس‌ شاهزادگان‌ و مجلس‌ بزرگان‌ كه‌ جلسه‌ مشترك‌ آنها را «مهستان‌» می‌خواندند.
در سال‌ ۵۲ میلادی‌، مهستان‌ كه‌ از نحوست‌ ۱۳ فروردین‌ می‌ترسید، چند روز ایران‌ را بدون‌ شاه‌ گذارد و روز ۱۵ فروردین‌ «بلاش‌» را از میان‌ شاهزادگان‌ اشكانی‌ به‌ شاهی‌ برگزید كه‌ از همه‌ آنان‌ كوچكتر بود و استدلال‌ كرد كه‌ «مصلحت‌ » انتخاب‌ بلاش‌ را ایجاب‌ می‌كرد. شاه‌ قبلی‌ در ایام‌ نوروز مرده‌ بود. نحوست‌ رقم‌ ۱۳ از یونانیان‌ است‌ كه‌ با اسكندر وارد ایران‌ شده‌ است‌.
نوروز ایرانی‌ بر حسب‌ سال‌ مصادف‌ است‌ با یكی‌ از این‌ سه‌ روز در تقویم‌ میلادی‌: ۲۰، ۲۱ و یا ۲۲ مارس‌ (مارچ‌). در مارس‌ ۴۴ پیش‌ از میلاد، ایران‌ خود را برای‌ دفاع‌ در برابر حمله‌ احتمالی‌ «سزار» آماده‌ می‌كرد كه‌ خبر رسید سزار ۱۵ مارس (هفت‌ روز پیش‌ از نوروز) در سنای‌ روم‌ ترور شده‌ است‌ و شاه‌ جریان‌ را به‌ اطلاع‌ رجال‌ كشور رسانید كه‌ ایام‌ عید را در دلواپسی‌ بسر برده‌ بودند. سپهبد سورنا فرمانده‌ كل‌ ارتش‌ ایران‌ ۹ سال‌ پیش‌ از آن‌ (سال‌ ۵۳ پیش‌ از میلاد) در «حران‌» ارتش‌ روم‌ را در هم‌ شكسته‌ بود. در این‌ جنگ‌، كراسوس‌ كنسول‌ روم‌ و فرمانده‌ این‌ ارتش‌ كشته‌ شده‌ بود و سزار تصمیم‌ به‌ انتقامگیری‌ داشت‌.
اردشیر پاپكان‌ كه‌ در سال‌ ۲۲۶ میلادی‌ سلسله‌ ساسانیان‌ را تاسیس‌ كرده‌ بود چهار سال‌ بعد از دولت‌ روم‌ كه‌ در جنگ‌ از وی‌ شكست‌ خورده‌ بود، خواست‌ كه‌ نوروز ایرانی‌ را به‌ رسمیت‌ بشناسد و سنای‌ روم‌ نیز آن‌ را پذیرفت‌ و از آن‌ پس‌ نوروز ما در قلمرو روم‌ معروف‌ شد.
در دوران‌ اشكانیان‌ ایام‌ نوروز به‌ پنج‌ روز كاهش‌ یافته‌ بود اما اردشیر به‌ تقاضای‌ «تنسر» موبد موبدان‌ (روحانی‌ ارشد زرتشتیان) روز ششم‌ فروردین‌ زادروز زرتشت‌ را بر آن‌ اضافه‌ كرد و چون‌ ایرانیان‌ روز هفتم‌ فروردین‌ را خوش‌یمن‌ می‌دانستند و بیشتر ازدواج‌ها را به‌ این‌ روز موكول‌ می‌كردند، از آن‌ زمان‌ ایام‌ نوروز كه‌ روزهای‌ روح‌ ابدی‌، شادی‌ها و پاكی‌ها به‌شمار می‌آمدند، به‌ هفت‌ روز افزایش‌ یافت‌ و ایرانیان‌ در این‌ هفت‌روز دست‌ از كار می‌كشیدند.
در طول‌ حكومت‌ ساسانیان‌ اهمیت‌ نوروز افزایش‌ یافت‌. نه‌ تنها یك‌ عید ملی‌ بود بلكه‌ ایام‌ تمیز كردن‌ محیط‌زیست‌، پوشیدن‌ لباس‌ نو، تمیز كردن‌ بدن‌، استغفار از گناهان‌، دلجویی‌ از پیران‌، تجدید دوستی‌ها، استحكام‌ خانواده‌ و بیرون‌ كردن‌ افكار بد و پلیدی‌ها از روح‌ و روان‌ به‌ شمار می‌آمد. در این‌ عهد، تشریفات‌ نوروزی‌ مفصل‌ شد، از جمله‌ روشن‌ كردن‌ آتش‌ روی‌ بام‌ها در شب‌ نوروز به‌ منظور سوزاندن‌ پلیدی‌ها كه‌ اینك‌ این‌ رسم‌ به‌ روشن‌ كردن‌ شمع‌ سر سفره‌ هفت‌سین‌ تبدیل‌ شده‌ است‌. ساسانیان‌ معتقد بودند كه‌ هدف‌ كوروش‌ بزرگ‌ از اعلام‌ نوروز به‌ عنوان‌ یك‌ روز ملی‌، برقراری‌ عدالت‌، نظم‌، برادری‌، انساندوستی‌ و پاكدامنی‌ بوده‌ و باید تحقق‌ یابد.
● مجسمه‌ شاپور دوم‌
در مارس‌ ۳۲۶ میلادی‌ میان‌ ارتش‌ ایران‌ به‌ فرماندهی‌ شاپور دوم‌ و ارتش‌ روم‌ به‌ فرماندهی‌ كنستانتینوس‌ دوم‌ امپراتور این‌ كشور جنگی‌ خونین‌ و پرتلفات‌ در گرفته‌ بود. با اینكه‌ پیروزی‌ با ارتش‌ ایران‌ بود، شاپور دوم‌ ۲۰ مارس‌ (شب‌ عید نوروز) علی‌رغم‌ مخالفت‌ افسرانش‌ كه‌ در شرف‌ بردن‌ جنگ‌ بودند، آتش‌بسی‌ دو هفته‌یی‌ اعلام‌ كرد تا سربازان‌ بتوانند آیین‌های‌ نوروزی‌ را برگزار كنند. كنستانتینوس‌ دوم‌ كه‌ نیروهایش‌ تلفات‌ شدید داده‌ بودند، پس‌ از این‌ آتش‌ بس‌ موقت‌ حاضر به‌ ادامه‌ جنگ‌ نشد و روز دهم‌ آوریل‌ میان‌ دو امپراتور پیمان‌ صلح‌ به‌ امضا رسید.
در مراسم‌ نوروز سال‌ ۳۹۹ میلادی‌، چند مسیحی‌ ایرانی‌ كه‌ موفق‌ به‌ ورود به‌ كاخ‌ یزدگرد، شاه‌ وقت‌(ساسانی‌) شده‌ بودند، فی‌البداهه‌ از او تقاضای‌ آزادی‌ مذهبی‌ برای‌ خود كردند. این‌ آزادی‌ كه‌ مورد درخواست‌ دولت‌ روم‌ هم‌ بود به‌ همه‌ مسیحیان‌ قلمرو ایران‌ داده‌ شد.
● مزدكیسم‌
در نوروز سال‌ ۵۰۱ میلادی‌ (۱۳۴۹ سال‌ پیش‌ از انتشار مانیفست‌ كمونیست‌ به‌ قلم‌ كارل‌ ماركس) مزدك‌ روحانی‌ زرتشتی‌ جنبش‌ سوسیالیستی‌ خود را بر پایه‌ مالكیت‌ عمومی‌ دارایی‌ها، استفاده‌ از تولیدات‌ و ثروت‌ بر حسب‌ نیاز فرد و برابری‌ اجتماعی‌ اقتصادی‌ همه‌ مردم‌ علنی‌ ساخت‌ كه‌ مورد توجه‌ مردم‌ كه‌ گرفتار جامعه‌یی‌ طبقاتی‌ و وجود شكاف‌ عظیم‌ میان‌ فقیر و غنی‌ بودند، قرار گرفت‌ و حتی‌ شاه‌ وقت‌ ایران‌ قباد متمایل‌ به‌ افكار او شد.
بقایای‌ تالار ملاقات‌های‌ عمومی‌ خسرو انوشیروان‌ ساسانی‌ در عراق‌ امروز پیمان‌ «صلح‌ پایدار» ایران‌ و روم‌ كه‌ به‌ امضای‌ خسرو انوشیروان‌ ساسانی‌ و «ژوستی‌ نی‌ ان‌» امپراتور روم‌ رسیده‌ بود، در سال‌ ۵۳۲ میلادی‌ در مراسم‌ نوروزی‌ كه‌ در تالار كاخ‌ تیسفون‌ (ایوان‌ مداین‌ طاق‌ كسری‌، نزدیك‌ بغداد) با حضور شاه‌ ایران‌ برپا شده‌ بود، مبادله‌ شد.
در زمان‌ حكومت‌ طولانی‌ نوشیروان‌ ساسانی (یا خسرو انوشروان‌)، تماس‌ مستقیم‌ مردم‌ با شاه‌ افزایش‌ یافته‌ بود و شاه‌ شخصا به‌ برخی‌ شكایات‌ رسیدگی‌ می‌كرد و در مراسم‌ نوروزی‌ كاخ‌ سلطنتی‌ عده‌ بیشتری‌ از مردم‌ عادی‌ شركت‌ می‌كردند و به‌ همین‌ سبب‌ خسرو انوشیروان‌ در سال‌ ۵۴۹ میلادی‌، پس‌ از برگزاری‌ مراسم‌ نوروز دستور ساختن‌ تالار بزرگی‌ را به‌ ضمیمه‌ كاخ‌ سلطنتی‌ تیسفون‌ كه‌ از دجله‌ فاصله‌ زیاد نداشت‌ صادر كرد و این‌ تالار و ساختمان‌ ضمیمه‌ آن‌ نهم‌ مارس‌ سال‌ ۵۵۱ میلادی‌ آماده‌ بهره‌ برداری‌ شد و آیین‌های‌ نوروزی‌ آن‌ سال‌ در آنجا برگزار شد. این‌ تالار كه‌ با فرش‌ معروف‌ بهارستان‌ مفروش‌ بود پس‌ از حمله‌ اعراب‌ آسیب‌ دید و بعدا منصور خلیفه‌ عباسی‌ دستور داد كه‌ با تخریب‌ كاخ‌ سلطنتی‌ و عمارات‌ بزرگ‌ تیسفون‌، مصالح‌ لازم‌ برای‌ تكمیل‌ عمارات‌ شهر نوساز بغداد واقع‌ در همان‌ نزدیكی‌ تامین‌ شود و باقیمانده‌ سكنه‌ تیسفون‌ به‌ بغداد منتقل‌ شوند. با وجود این‌، بقایای‌ تالار خسرو انوشیروان‌ كه‌ به‌ طاق‌ كسرا و ایوان‌ مداین‌ معروف‌ شده‌ همچنان‌ باقی‌ و پایدار مانده‌ و از آثار تاریخی‌ مهم‌ جهان‌ به‌ شمار می‌آید. دانشگاه‌ گندی‌ شاپور(خوزستان) هم‌ كه‌ به‌ دستور خسرو انوشیروان‌ برای‌ تدریس‌ و تحقیق‌ طب‌ و فلسفه‌ ساخته‌ شده‌ بود در نوروز (سال‌ ۵۵۰ میلادی‌) گشایش‌ یافت‌.
● هارون‌ الرشید
بعد از اسلام‌، تا مدتی‌ مراسم‌ نوروز در ایران‌ به‌ صورت‌ خصوصی‌ و خانوادگی‌ برگزار می‌شد. با وجود این‌، نوروز ایرانی‌ از طریق‌ مسلمانان‌ تا اندلس‌ (اسپانیا) گسترش‌ یافت‌. از زمان‌ عباسیان‌ به‌ دلیل‌ بسط‌ نفوذ ایرانیان‌ در دستگاه‌ خلفای‌ این‌ دودمان‌، مراسم‌ نوروز به‌ این‌ دستگاه‌ راه‌ یافت‌ ولی‌ عیدی‌ رسمی‌ نبود. در روایت‌ است‌ كه‌ هارون‌ الرشید، خلیفه‌ معروف‌ عباسی‌، هزاران‌ سكه‌ نقره‌ كه‌ یك‌ طرف‌ آنها را رنگ‌ زده‌ بود (علامت‌گذاری‌ كرده‌ بود) در مراسم‌ نوروز (سال‌ ۲۱۱ هجری‌) در شهر بغداد به‌ بزرگانی‌ كه‌ به‌ دیدن‌ او رفته‌ بودند، هدیه‌ داد و به‌ آنان‌ تاكید كرد كه‌ سال‌ آینده‌، كسی‌ سكه‌ دریافت‌ خواهد كرد كه‌ سكه‌های‌ امسال‌ را با خود بیاورد و به‌ او نشان‌ بدهد. هدف‌ هارون‌ این‌ بود كه‌ سكه‌های‌ عیدی‌ را كه‌ داده‌ بود خرج‌ نكنند.
رجال‌ خراسان‌ در سال‌ ۸۰۹ میلادی‌، روز ۲۴ مارس‌ (سوم‌ فروردین) را برای‌ عید دیدنی‌ میان‌ خود (خصوصی) تعیین‌ كرده‌ بودند. در همین‌ مراسم‌ به‌ آنان‌ اطلاع‌ رسید كه‌ هارون‌الرشید در همان‌ روز در توس‌ درگذشته‌ است‌.با این‌ خبر،مجلس‌ دید و بازدید نوروزی‌ به‌ یك‌ جلسه‌ محرمانه‌ سیاسی‌ مبدل‌ و در آن‌ تصمیم‌ گرفته‌ شد كه‌ به‌ مامون‌ كه‌ از جانب‌ مادر ایرانی‌ بود كمك‌ كنند تا جانشین‌ پدر شود و سه‌ هفته‌ بعد، هنگامی‌ كه‌ شنیدند امین‌ برادر او در بغداد خلیفه‌ اعلام‌ شده‌ است‌ به‌ گردآوری‌ داوطلب‌ برای‌ جنگیدن‌ دست‌ زدند و در اندك‌ زمانی‌ ۳۰ هزار تن‌ آماده‌ شدند. این‌ سپاه‌ در روستای‌ تهران‌ (پایتخت‌ امروز) ارتش‌ ۹۱ هزار نفری‌ مجرب‌ امپراتوری‌ عباسی‌ را درهم‌ شكست‌ و علی‌بن‌عیسی‌بن‌ ماهان‌ فرمانده‌ ارتش‌ خلیفه‌ كه‌ بهترین‌ سردار زمان‌ خود بود به‌ همدان‌ گریخت‌. داوطلبان‌ ایرانی‌ در آنجا هم‌ وی‌ را شكست‌ دادند كه‌ این‌ ضمن‌ جنگ‌ كشته‌ شد. نیروی‌ داوطلب‌ با وجود قلت‌ نفرات‌، با روحیه‌یی‌ عالی‌ و عشق‌ كسب‌ استقلال‌ كامل‌ وطن‌ به‌ بغداد رفت‌، این‌ شهر را محاصره‌ و تصرف‌، امین‌ را اعدام‌ كرد و سر او را برای‌ مامون‌ به‌ خراسان‌ فرستاد و به‌ این‌ ترتیب‌ از آن‌ پس‌ خلافت‌ عباسیان‌ تحت‌ نفوذ ایرانیان‌ قرار گرفت‌ و در زمان‌ برادران‌ بویه‌ (از مردم‌ دیلمان‌ منطقه‌ كوهستانی‌ گیلان)، خلیفه‌ عباسی‌ در حقیقت‌ عروسكی‌ در دست‌ آنان‌ بود. در زمان‌ بوییان‌ كه‌ پیروان‌ مرداویز بودند آیین‌های‌ نوروز باردیگر رسمیت‌ یافتند و چون‌ بغداد در دست‌ آنان‌ بود، در این‌ شهر هم‌ برگزار می‌گردیدند.
● مرداویز و احیای‌ آیین‌های‌ ایرانی‌
مردآویز زیاری‌ (مازندرانی) از قهرمانان‌ ملی‌ ایرانیان‌ كه‌ بر قسمت‌ بزرگی‌ از ایران‌زمین‌ حكومت‌ می‌كرد و اصفهان‌ را پایتخت‌ خود قرار داده‌ بود، كمر به‌ برگزاری‌ آیین‌های‌ ملی‌ ایران‌ از جمله‌ تیرگان‌، مهرگان‌، سده‌، چهارشنبه‌سوری‌ و مهم‌تر از همه‌ نوروز؛ درست‌ مطابق‌ عهد ساسانیان‌، بسته‌ بود و در این‌ راه‌ سختگیری‌ زیاد و افراط‌ بیش‌ از حد از خود نشان‌ می‌داد، به‌ گونه‌یی‌ كه‌ در سال‌ ۹۳۴ میلادی‌ دست‌ به‌ تنبیه‌ كاركنانی‌ زد كه‌ در آذین‌بندی‌ اصفهان‌ برای‌ نوروز سلیقه‌ كافی‌ به‌ كار نبرده‌ بودند و همین‌ امر سبب‌ شد كه‌ خدمه‌ غیرایرانی‌ كه‌ مورد انتقاد قرار گرفته‌ بودند، از بیم‌ جان‌ خود، او را در حمام‌ كشتند. مردآویز همان‌ سال‌ جشن‌ سده‌ در اصفهان‌ برگزار كرده‌ و در آن‌ شركت‌ جسته‌ بود. وی‌ بود كه‌ پس‌ از راندن‌ دست‌ نشاندگان‌ عربان‌ از مناطق‌ مركزی‌ ایران‌ دستور اكید داده‌ بود كه‌ ایرانیان‌ جز به‌ فارسی‌ نگویند و ننویسند.
● سامانیان‌ ایراندوست‌
امیراسماعیل‌ سامانی‌ از دودمان‌ ژنرال‌ بهرام‌ مهران‌ (بهرام‌ چوبین‌، متولد ری‌) نابغه‌ نظامی‌ ایران‌ كه‌ به‌ تجدید حیات‌ زبان‌ فارسی‌ و فرهنگ‌ ایرانی‌ كمك‌ فراوان‌ كرد، در سال‌ ۸۹۲ میلادی‌ از ریاضیدان‌های‌ خراسان‌ خواست‌ كه‌ تقویم‌ ساسانی‌ را دوباره‌نویسی‌ كنند تا «نوروز»در ساعت‌ درست‌ هنگام‌ عبور خورشید از استوا آغاز شود و حلول‌ سال‌ دقیق‌ باشد. این‌ آرزو سالها بعد توسط‌ «عمرخیام‌» تحقق‌ یافت‌ و تقویم‌ هجری‌ خورشیدی‌ و لحظه‌ دقیق‌ حلول‌ سال‌ نو تهیه‌ شد . ملك‌شاه‌ سلجوقی‌ كه‌ عمر خیام‌ نیشابوری‌ در دوران‌ حكومت‌ او تقویم‌ خورشیدی‌ را تنظیم‌ كرده‌ بود از همان‌ زمان‌ دستور رعایت‌ آن‌ را داد كه‌ طبق‌ قانون‌، از نوروز ۷۹ سال‌ پیش‌ نوشتن‌ تاریخ‌ مكاتبات‌ در ایران‌ با تقویم‌ خورشیدی‌ رسمی‌ شد.
● در عصر صفویان‌ شاه‌ اسماعیل‌
شاه‌ اسماعیل‌ صفوی‌ روز۱۱ مارس (در سال‌ ۱۵۰۲ میلادی) و ۹ روز مانده‌ به‌ نوروز را برای‌ تاجگذاری‌ خود تعیین‌ كرده‌ بود تا آیین‌های‌ نوروزی‌ را در كسوت‌ شاه‌ ایران‌ برگزار كند. وی‌ كه‌ در تبریز خود را شاه‌ ایران‌ اعلام‌ كرده‌ بود درهمین‌ مراسم‌ گفته‌ بود كه‌ مكلف‌ به‌ احیای‌ امپراتوری‌ ایران‌ است‌.
● شاه‌ عباس‌
در سال‌ ۱۵۹۷ میلادی‌، شاه‌ عباس‌ صفوی‌ آیین‌ نوروز را در عمارت‌ «نقش‌ جهان‌» برگزار كرد و در نطق‌ خود به‌ این‌ مناسبت‌، اعلام‌ داشت‌ كه‌ اصفهان‌ پایتخت‌ همیشگی‌ ایران‌ خواهد بود و تصمیم‌ دارد آن‌ را به‌ صورت‌ زیباترین‌ و امن‌ترین‌ شهر جهان‌ درآورد و به‌ نمایندگان‌ كشورهای‌ خارجی‌ كه‌ به‌ شركت‌ در مراسم‌ دعوت‌ شده‌ بودند، اجازه‌ داد كه‌ برای‌ كشور خود در اصفهان‌ سفارتخانه‌ بسازند. شاه‌ عباس‌ روز اول‌ اكتبر سال‌ ۱۵۸۸ میلادی‌ رییس‌ كشور ایران‌ شده‌ بود. وی‌ در رعایت‌ اعیاد ملی‌ و مذهبی‌ شیعه‌ دقت‌ كامل‌ به‌ عمل‌ می‌آورد. شاه‌ عباس‌ سه‌ بار با پای‌ پیاده‌ از اصفهان‌ به‌ مشهد به‌ زیارت‌ مرقد امام‌ هشتم‌ شیعیان‌ رفت‌.
● در تركیه‌
برگزاری‌ آیین‌های‌ نوروز ایرانی‌ از دوران‌ هخامنشیان‌ در آسیای‌ صغیر (آناتولی‌) تا به‌ امروز مرسوم‌ بوده‌ است‌. عبدالحمید اول‌ سلطان‌ عثمانی‌ كه‌ خود روز نوروز (۲۰ مارس‌ ۱۷۲۵) به‌ دنیا آمده‌ بود نوروز را در قلمرو عثمانی‌ یك‌ عید رسمی‌ اعلام‌ كرد.
● نادر شاه‌
نادر شاه‌ به‌ نوروز و آیین‌های‌ آن‌ علاقه‌مندی‌ فراوان‌ داشت‌. وی‌ سكه‌ خود موسوم‌ به‌ سكه‌ نادری‌ را در سال‌ ۱۷۳۵ میلادی‌، در مراسم‌ سلام‌ نوروز رایج‌ ساخت‌ و قطعاتی‌ از آن‌ را به‌ رسم‌ عیدی‌ به‌ منشی‌ها و افسران‌ خود داد كه‌ در یك‌ طرف‌ سكه‌ نقش‌ شده‌ بود: «الخیر فی‌ ماوقع‌» و در طرف‌ دیگر سكه‌ این‌ عبارت‌ دیده‌ می‌شود: «نادر ایران‌ زمین‌.» این‌ عبارت‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ نادر خواهان‌ احیای‌ امپراتوری‌ ایران‌ در چارچوب‌ مرزهای‌ عهد ساسانیان‌، اشكانیان‌ و هخامنشیان‌ بوده‌ است‌. نادرشاه‌ در سال‌ ۱۷۳۹ در جریان‌ لشكركشی‌ به‌ هند، پس‌ از شكست‌دادن‌ ارتش‌ ۳۶۰ هزار نفری‌ این‌ كشور و دریافت‌ تاج‌ شاه‌ هند، برای‌ ورود به‌ دهلی‌ منتظر فرا رسیدن‌ نوروز شد تا در روزی‌ سعد به‌ این‌ آرزو برسد و روز ۲۰ مارس‌ (نوروز) وارد دهلی‌ شد و مراسم‌ عید را در كاخ‌ «شاه‌جهان‌ (امپراتور پیشین‌ هند)» برگزار كرد.
● كریم‌ خان‌
كریم‌خان‌ زند (وكیل‌ مردم‌) پس‌ از اعلام‌ شهر شیراز به‌ پایتختی‌ ایران‌، از سال‌ ۱۷۶۱ میلادی‌ به‌ بعد سلام‌ نوروزی‌ را در عمارتی‌ كه‌ اینك‌ موزه‌ پارس‌ نامیده‌ می‌شود، برگزار می‌كرد و سپس‌ به‌ دیدن‌ مردم‌ عادی (كوچه‌ و خیابان) می‌رفت‌. وی‌ در نخستین‌ نوروز در شیراز، از جیب‌ خود چند نوازنده‌ را اجیر كرد كه‌ در میدان‌های‌ شهر بنوازند و مردم‌ را شاد كنند كه‌ بعدا این‌ رسم‌ شامل‌ روزهای‌ دیگر هم‌ شد. كریم‌خان‌ برای‌ شاد كردن‌ مردم‌ و زدودن‌ غم‌هایشان‌ هر اقدامی‌ را كه‌ می‌توانست‌، می‌كرد.
● نوروز ۱۱۷۴
آغا محمدخان‌ قاجار با همه‌ سفاكی‌ و داشتن‌ ریشه‌ و تبار مغولی‌، «نوروز» را برای‌ تاجگذاری‌اش‌ تعیین‌ كرد. وی‌ در نوروز سال‌ ۱۱۷۴ هجری‌ شمسی‌ (مارس‌ ۱۷۹۵ میلادی) در تهران‌ تاجگذاری‌ كرد و این‌ شهر را پایتخت‌ قرار داد كه‌ هنوز پایتخت‌ است‌.
● قیصر آلمان‌
ویلهلم‌ اول‌ قیصر آلمان‌ كه‌ علاقه‌ شدیدی‌ به‌ خواندن‌ تاریخ‌ آرین‌ها داشت‌ از اینكه‌ در ۲۲ مارس‌ ۱۷۹۷ میلادی‌ (مصادف‌ با نوروز آرین‌های‌ جنوبی‌ ایرانیان) به‌ دنیا آمده‌ بود، مباهات‌ می‌كرد. در زمان‌ او بود كه‌ آلمان‌ به‌ وحدت‌ رسید (رایش‌ دوم‌). ویلهلم‌ اول‌ كه‌ بیسمارك‌ صدر اعظمش‌ بود ۹۱ سال‌ عمر كرد. فراموش‌ نكنیم‌ كه‌ آلمان‌ تنها قدرت‌ اروپایی‌ است‌ كه‌ نظر استعماری‌ و سیا ست‌ امپریالیستی‌ نسبت‌ به‌ ایران‌ نداشته‌ و همواره‌ در كنار ایران‌ بوده‌ است‌. ایرانیان‌ نیز نسبت‌ به‌ آلمان‌ و آلمانیان‌ احساسات‌ ویژه‌ داشته‌ اند و بخاطر همین‌ احساس‌ در دوران‌ دو جنگ‌ اول‌ و دوم‌ جهانی‌ آسیب‌ فراوان‌ دیدند.
● دو رویداد ناگوار
دولت‌ وقت‌ تهران‌ كه‌ می‌ترسید مردم‌ از شنیدن‌ امضای‌ قرار داد تركمنچای‌ و از دست‌ رفتن‌ قفقاز ایران‌ به‌ خشم‌ آیند و دست‌ به‌ عصیان‌ بزنند، این‌ قرار داد را كه‌ با میانجیگری‌ دولت‌ انگلستان‌ در ۲۲ فوریه‌ ۱۸۲۸ میلادی‌ (یك‌ ماه‌ پیش‌ از نوروز) امضا شده‌ بود از مردم‌ پنهان‌ كرد تا خبر آن‌ در ایام‌ دید و بازدید نوروز به‌ گوش‌ ایرانیان‌ نرسد و آنان‌ را اندوهگین‌ و بر ضد دولت‌ متحد نكند.
۲۲ مارس‌ سال‌ ۱۹۱۱ (نوروز سال‌ ۱۲۹۰ خورشیدی‌) مراسم‌ رسمی‌ (دولتی‌) نوروز به‌ نشانه‌ اعتراض‌ به‌ حضور خودسرانه‌ نیروهای‌ انگلستان‌ و روسیه‌ در خاك‌ ایران‌ لغو و به‌ جای‌ آن‌ عزای‌ ملی‌ اعلام‌ شد. این‌ نیروها بر پایه‌ قرارداد اوت‌ سال‌ ۱۹۰۷ سن‌پترزبورگ‌ (تقسیم‌ ایران‌ به‌ دومنطقه‌ نفوذ میان‌ انگلستان‌ و روسیه‌) وارد ایران‌ شده‌ بودند و اشغالگر به‌ شمار می‌آمدند. نیروهای‌ روسیه‌ تا ۱۹۱۸ و نیروهای‌ انگلستان‌ تا ۱۹۲۱ ایران‌ را ترك‌ نگفتند. وجود نیروهای‌ همین‌ دو كشور در ایران‌ باعث‌ شد كشور ما كه‌ اعلام‌ بیطرفی‌ كرده‌ بود صحنه‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ شود و آسیب‌ ببیند.

منبع‌: دكتر نوشیروان‌ كیهانی‌ زاده‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید