پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


محور دوستی‌ ملت‌ها


محور دوستی‌ ملت‌ها
نوروز و آیین‌های‌ پر رمز و رازش‌ یكی‌ از شورانگیزترین‌ یادگارهای‌ جاودانه‌ ایرانیان‌ است‌ كه‌ در گذار تاریخی‌اش‌ كه‌ تا بیست‌ سده‌ پیش‌ از میلاد مسیح‌ هم‌ برآورد شده‌ است‌، راه‌های‌ دراز و گذرگاه‌های‌ دشواری‌ را پشت‌ سرگذاشته‌ و ضمن‌ عبور سرافرازانه‌ از همه‌ كوران‌ها به‌ فرزندان‌ این‌ سرزمین‌، روحیه‌ داده‌ و پیام‌آور سرزندگی‌، ایستادگی‌ و سازندگی‌ بوده‌ است‌.
اساطیر مذهبی‌، نوروز را روز آفرینش‌ جهان‌ گفته‌اند، روزی‌ كه‌ خداوند به‌ هفت‌ اختر فرمان‌ داد تا چرخش‌ خود را آغاز كنند، همچنین‌ روزی‌ است‌ كه‌ «آدم‌» آفریده‌ شد و بدین‌ اعتبار باید گفت‌ كه‌ نوروز آغاز زندگی‌ است‌ و همزاد آدم‌، همزاد و همراهی‌ جاودانه‌. پس‌ گستره‌ معنایی‌ نوروز به‌ گستردگی‌ معنای‌ زندگی‌ است‌.
اما اساطیر تاریخی‌، نوروز را به‌ جمشید نسبت‌ می‌دهند: نوروز روزی‌ است‌ كه‌ جمشید به‌ نبرد دیوان‌ و پلیدان‌ رفت‌ و آنگاه‌ پرستش‌ یزدان‌ را آغاز كرد. چون‌ به‌ آذربایجان‌ رسید، فرمود تخت‌ مرصعی‌ برجای‌ بلندی‌ رو به‌ جانب‌ شرق‌ گذارند و خود تاج‌ مرصعی‌ برسرنهاده‌، برآن‌ تخت‌ بنشست‌. همین‌ كه‌ آفتاب‌ طلوع‌ كرد و پرتوش‌ بر آن‌ تاج‌ و تخت‌ افتاد، شعاعی‌ در غایت‌ روشنی‌ پدید آمد. مردمان‌ از آن‌ شاد شدند و گفتند كه‌ این‌ «روز نو» است‌.
به‌ فركیانی‌، یكی‌ تخت‌ ساخت‌
چه‌ مایه‌ بدو گوهر اندر نشاخت‌
چو خورشید تابان‌ میان‌ هوا
نشسته‌ براو، شاه‌ فرمانروا
جهان‌ انجمن‌ شد برتخت‌ اوی‌
فرومانده‌ از فره‌ بخت‌ اوی‌
به‌ جمشید بر، گوهر افشاندند
مر آن‌ روز را «روز نو» خواندند
سر سال‌ نو، هرمز فرودین‌
برآسوده‌ از رنج‌، تن‌ دل‌ زكین‌
بزرگان‌ به‌ شادی‌ بیاراستند
می‌ و جام‌ و رامشگران‌ خواستند
چنین‌ روز فرخ‌ از آن‌ روزگار
بمانده‌ از آن‌ خسروان‌ یادگار
«فردوسی‌»
ابوریحان‌ بیرونی‌ نیز گوید: «نخستین‌ روز است‌ از فروردین‌ماه‌، و زین‌ جهت‌ «روز نو» نام‌ كردند، زیرا كه‌ پیشانی‌ سال‌ نو است‌». تردید نیست‌ كه‌ نوروز در گذر زمان‌، جامه‌ پرداخته‌ است‌ و آیین‌های‌ ویژه‌اش‌ در اثر تعامل‌ با رویدادهای‌ تاریخی‌ و هماهنگ‌ با جذر و مدهای‌ سیاسی‌ اجتماعی‌، برخی‌ كاهش‌ یا افزایش‌ یافته‌اند و برخی‌ جایگزین‌ شده‌اند، اما در نزد ایرانیان‌ هرگز از رونق‌ نیفتاده‌اند و حتی‌ اقوام‌ و فرهنگ‌های‌ بیگانه‌ غلبه‌ یافته‌ براین‌ سرزمین‌ نیز خواه‌ ناخواه‌، كم‌ و بیش‌ آن‌ را پذیرفته‌اند و نوروز را فرصتی‌ شمرده‌اند برای‌ نزدیكی‌ و سازگاری‌ با مردم‌ ایران‌ زمین‌.
پذیرفته‌ شدن‌ اسلام‌ در ایران‌ نیز همچون‌ دیگر رویدادهای‌ تاریخ‌ ساز، موجب‌ شد كه‌ شماری‌ از ارزش‌ها و باورهای‌ پیشین‌ در معرض‌ نقد و چالش‌ قرار گیرند. دور تازه‌یی‌ از نبرد اندیشه‌ها و زور آزمایی‌ فرهنگ‌ها آغاز شد و در پایان‌ شماری‌ از سنت‌های‌ گذشته‌ جایشان‌ را به‌ سنت‌های‌ تازه‌ سپردند، یا درهم‌ آمیختند و پدیده‌یی‌ نو آفریده‌ شد اما پاره‌یی‌ دیگر به‌ همان‌ شیوه‌ باستانی‌ پایدار ماندند، نوروز یكی‌ از آیین‌های‌ پیشین‌ است‌ كه‌ مانده‌ در حالی‌كه‌ آیین‌های‌ سده‌ و مهرگان‌ اگرچه‌ از بین‌ نرفتند اما كمرنگ‌ شدند.
نمونه‌یی‌ از همساز شدن‌ باورهای‌ اساطیری‌ نوروز با ارزش‌های‌ تازه‌ مسلمانی‌، روایتی‌ است‌ حاكی‌ از اینكه‌ جبرییل‌ امین‌ (ع‌) در روز نوروز نخستین‌ بار بر پیامبر اكرم‌(ص‌) نازل‌ شد. یا گفته‌اند كه‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) در سال‌ دهم‌ هجری‌ و همزمان‌ با نوروز ایرانی‌، به‌ جانشینی‌ حضرت‌ محمد(ص) برگزیده‌ شد و هم‌ در روز هجدهم‌ ذی‌الحجه‌ سال‌ ۳۵ هجری‌ كه‌ مصادف‌ با نوروز بود، زمام‌ حكومت‌ اسلامی‌ را به‌ دست‌ گرفت‌ و بدین‌ سان‌، آیین‌های‌ باستانی‌ نوروز در آمیزش‌ با باورها و ارزش‌های‌ مذهبی‌ تازه‌ تقدس‌ یافتند و فربه‌تر شدند. تاریخ‌ می‌گوید كه‌ حتی‌ خلفای‌ اموی‌ هم‌ كه‌ از سر تعصب‌ قومی‌ و نژادی‌ با بغض‌ به‌ نوروز می‌نگریستند، سرانجام‌ به‌ آن‌ تن‌ دادند، همچنان‌كه‌ معاویه‌ نیز از برگزاری‌ آیین‌های‌ نوروزی‌ جلوگیری‌ نكرد، زیرا از محل‌ عیدانه‌ها و هدایای‌ نوروزی‌ درآمد سرشاری‌ داشت‌ .
پیش‌ از آن‌ در یورش‌های‌ اسكندر و هیاطله‌ و پس‌ از آن‌، در تركتازی‌های‌ چنگیز و تیمور و اینك‌ در چالش‌های‌ معاصر با فرهنگ‌ و تمدن‌ نیز كاروان‌ نوروزی‌ به‌ شادمانی‌ راه‌ خود را پیموده‌ است‌ و می‌پیماید. بدین‌ سان‌، نوروز باور مشترك‌ و نماد آیینی‌ و ملی‌ همه‌ ایرانیان‌ در سرتاسر جهان‌ و حتی‌ فارسی‌ زبانان‌ خارج‌ از جغرافیای‌ فعلی‌ ایران‌ شده‌ است‌، رشته‌یی‌ ناگسستنی‌ كه‌ اندیشه‌ و جان‌ ایرانیان‌ را در روند توالی‌ نسل‌های‌ پیاپی‌، به‌ یكدیگر پیوند داده‌ و هویت‌ فرهنگی‌ ایرانی‌ را به‌ ارمغان‌ آورده‌ است‌.
از این‌ روی‌، چون‌ نوروز فرا می‌رسد، گویی‌ بطور همزمان‌ یك‌ آهنگ‌ شاد در سراسر این‌ سرزمین‌ اهورایی‌، نواخته‌ می‌شود. با تفاوت‌های‌ بس‌ اندك‌، تفاوت‌هایی‌ كه‌ نه‌ تنها تفاوت‌ نیستند، بلكه‌ برگوناگونی‌ و جذابیت‌ آیین‌های‌ نوروزی‌ می‌افزایند: امروزه‌ علاوه‌ بر ایران‌ و ایرانیان‌، گستره‌ چشمگیری‌ از مراكز تمدن‌ بشری‌ نیز آیین‌های‌ نوروزی‌ را برپا می‌دارند: پاكستان‌، هند، افغانستان‌، چین‌، قزاقستان‌، قرقیزستان‌، تاجیكستان‌، ازبكستان‌، آذربایجان‌، ارمنستان‌، گرجستان‌، تركیه‌ و... مردمان‌ این‌ سرزمین‌ها همراه‌ با نوروز، نوزایی‌ و دگرگونی‌ طبیعت‌ را جشن‌ می‌گیرند و با آن‌ دمساز می‌شوند. آری‌ دمسازی‌ و كنارآمدن‌ با طبیعت‌، درون‌مایه‌ آیین‌های‌ نوروزی‌ است‌. نوروز با طبیعت‌ و با انسان‌ مبارزه‌ نمی‌كند كه‌ بر آنها چیره‌ شود. نوروز آنچه‌ را كه‌ در زمستان‌ از بین‌ رفته‌ است‌، دوباره‌ می‌سازد.جشن‌ رستاخیز دوباره‌ زندگی‌ را به‌ همه‌ زندگان‌ اعلام‌ می‌كند و همگان‌ را بدین‌ جشن‌ فرا می‌خواند. نمادی‌ از هم‌آواز شدن‌ پیرامون‌ با سرشت‌ پوینده‌ آدمیزاد. پس‌ نوروز برآمده‌ از طبیعت‌، پاسخ‌ طبیعت‌ و اصلا خود طبیعت‌ است‌ و آیین‌های‌ نوروزی‌ همین‌ یگانگی‌ انسان‌ با طبیعت‌ و با دیگر انسان‌ها را نمایش‌ می‌دهند، این‌ راز پایایی‌ نوروز است‌.
دكتر علی‌ شریعتی‌ درباره‌ این‌ ویژگی‌ یگانه‌ می‌گوید: عمر نوروز كه‌ قرن‌ها است‌، از آن‌ روست‌ كه‌ یك‌ قرار مصنوعی‌ اجتماعی‌ و یك‌ جشن‌ تحمیلی‌ نیست‌، جشن‌ جهان‌ است‌، روز شادمانی‌ زمین‌، آسمان‌ و آفتاب‌ و جوش‌ شكفتن‌ها و زادن‌ها است‌. پس‌ نوروز، چكیده‌ ناب‌ توانایی‌ انسان‌ در هماهنگی‌ با طبیعت‌ در راستای‌ بازآفرینی‌ طبیعت‌ است‌ و باورهای‌ اساطیری‌ و تاریخی‌ و ارزش‌های‌ دینی‌ و ملی‌ نیز آن‌ را پرشورتر كرده‌اند شگفت‌ آنكه‌ این‌ عناصر چنان‌ در هم‌ آمیخته‌ شده‌اند كه‌ جدا كردنشان‌ نه‌ تنها آسان‌ نیست‌، بلكه‌ یكپارچگی‌ و كارآیی‌ نوروز را نابود می‌كند. از سوی‌ دیگر نوروز یك‌ پیام‌ جهانی‌ دارد و همه‌ ملت‌ها می‌توانند این‌ پیام‌ را دریافت‌ كنند: نوروز با باورهای‌ دینی‌، مذهبی‌، قومی‌، نژادی‌ و فرهنگی‌ هیچ‌كس‌ سر ستیز ندارد و آسیبی‌ به‌ آنها نمی‌رساند.
علاوه‌ بر این‌ عناصر مشترك‌ و همساز با روحیه‌ ذوق‌ همه‌ انسان‌ها و گرایش‌ به‌ سوی‌ انگیزشهای‌ مهرآمیز و عاطفی‌ و همبستگی‌ كه‌ در فطرت‌ مشترك‌ همه‌ انسان‌ها سرشته‌ شده‌ است‌ در نوروز آن‌ چنان‌ زیاد است‌ كه‌ آن‌ را مقبول‌ همه‌ طبایع‌ و فرهنگ‌ها ساخته‌ است‌. تاریخ‌ هم‌ این‌ ویژگی‌ را به‌ اثبات‌ رسانده‌ است‌ كه‌ نوروز می‌تواند محور دوستی‌ ملت‌ها باشد. این‌ پیام‌ زیبا و انسانی‌ اگرچه‌ آرمانی‌ می‌نماید، اما غیرممكن‌ نیست‌.
آموزه‌های‌ تاریخی‌ حاكی‌ از آن‌ هستند كه‌ ما به‌ مفهوم‌ تمام‌ بشریت‌ در گذشته‌های‌ بسیار دور با هم‌ بوده‌ایم‌، با هم‌ اندیشیده‌ایم‌، از یك‌ جا حركت‌ كرده‌ایم‌ و بعد پراكنده‌ شده‌ایم‌ و به‌ علت‌ این‌ پراكندگی‌، گوهر یگانگی‌ خود را گم‌ كرده‌ایم‌.
اما نوروز این‌ گذشته‌ را برای‌ ما بازآفرینی‌ می‌كند و از این‌ راه‌ به‌ هویت‌ یگانه‌ خویش‌ باز می‌گردیم‌. پس‌ نوروز میراث‌ معنوی‌ مشترك‌ همه‌ انسانها و بشریت‌ است‌. روندهمگرایی‌ جهانی‌ نیز فرصت‌ تازه‌یی‌ است‌ هم‌ برای‌ جهانیان‌ كه‌ می‌توانند با برخورداری‌ از دستاوردهای‌ جهانی‌ شدن‌، پیام‌ همگانی‌ نوروز را دریافت‌ كنند و هم‌ برای‌ نوروز كه‌ جهانی‌ خواهد شد.
طرفه‌ آنكه‌ این‌ پیام‌ انسانی‌ جهانی‌ در اندیشه‌ و گفتار بسیاری‌ از اندیشمندان‌ آگاه‌ ایرانی‌ جلوه‌یی‌ شایسته‌ داشته‌ و سروده‌های‌ نوروزی‌ در كلام‌ آنان‌ به‌ شیوایی‌ نمود یافته‌ است‌.
مولانا جلال‌الدین‌ بلخی‌ رومی‌ می‌ گوید:
بهار آمد، بهار آمد، بهار مشكبار آمد
نگار آمد، نگار آمد، نگار بردبار آمد
صبوح‌ آمد، صبوح‌ آمد، صبوح‌ راح‌ و روح‌ آمد
خرامان‌ ساقی‌ مه‌ رو، به‌ ایثار عقار آمد
صفا آمد، صفا آمد، كه‌ سنگ‌ و ریگ‌ روشن‌ شد
شفا آمد، شفا آمد، شفای‌ هرنزار آمد
حبیب‌ آمد، حبیب‌ آمد، به‌ دلداری‌ مشتاقان‌
طبیب‌ آمد، طبیب‌ آمد، طبیب‌ هوشیار آمد....
شیخ‌ اجل‌ سعدی‌ شیرازی‌ گفته‌ است‌:
برآمد باد صبح‌ و بوی‌ نوروز
به‌ كام‌ دوستان‌ و بخت‌ پیروز
مبارك‌ بادت‌ این‌ سال‌ و همه‌ سال‌
همایون‌ بادت‌ این‌ روز و همه‌ روز
جهان‌ بی‌ما بسی‌ بودت‌ و باشد
برادر، جز نكونامی‌ میندوز
نكویی‌ كن‌ كه‌ دولت‌ بینی‌ از بخت‌
مبر فرمان‌ بدگوی‌ بدآموز...
خواجه‌ شمس‌الدین‌ حافظ‌ شیرازی‌ نیز می‌ سراید:
بهار و گل‌، طرب‌ انگیز گشت‌ و توبه‌ شكن‌
به‌ شادی‌ رخ‌ گل‌، بیخ‌ غم‌ زدل‌ بركن‌
رسید باد صبا، غنچه‌ در هواداری‌
زخود برون‌ شد و بر تن‌ درید پیراهن‌
طریق‌ صدق‌ بیاموز از آب‌ صاف‌، ای‌ دل‌!
براستی‌ طلب‌ آزادگی‌، ز سرو چمن‌
زدستبرد صبا گرد گل‌ كلاله‌ ببین‌
شكنج‌ گیسوی‌ سنبل‌نگر به‌ روی‌ سمن‌...
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید