شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جامه‌ نو کن‌ که‌ فصل‌ نوروز است‌


جامه‌ نو کن‌ که‌ فصل‌ نوروز است‌
مردم‌ در قدیم‌ با فرا رسیدن‌ نوروز برنامه‌ ها و جشن‌ های‌ خاصی‌ را برگزار می‌ كردند.در برخی‌ از مناطق‌ ایران‌ این‌ جشن‌ ها هنوز برپا می‌ شود.اما عمده‌ فعالیت‌ های‌ شاد مردم‌ در زمان‌ گذشته‌ به‌ اختصار آمده‌ است‌:
● اسبدوانی‌ و چوگان‌ بازی‌
چوگان‌ زلف‌ و گوی‌ زنخدان‌ یار گیر
در روز عید رسم‌ بود گوی‌ باختن‌
بر اسب‌ باده‌ سوی‌ طرب‌ تاختن‌ بریم‌
زیرا به‌ عید رسم‌ بود اسب‌ تاختن‌
(دیوان‌ ادیب‌ صابر)
● مسابقه‌های‌ پهلوانی‌ بین‌ پهلوانان‌ محله‌ ها
این‌ گونه‌ نمایش‌ها، به‌ هر مناسبتی‌ كه‌ ممكن‌ بود، انجام‌ می‌گرفت‌ و گذشته‌ از اینكه‌ جنبه‌ ورزشی‌ و پرورشی‌ داشت‌، انگیزه‌ سرگرمی‌ مردم‌ و زورنمایی‌ پهلوانان‌ را نیز با خود داشت‌.
● جامه‌ و كلاه‌ نوروزی‌
پوشیدن‌ جامه‌ نو ، در هر جشنی‌ در ایران‌ امری‌ بدیهی‌ است‌. حتی‌ كسانی‌ كه‌ درآمد برای‌ نونواری‌ مداوم‌ ندارند، جامه‌یی‌ را برای‌ مناسبت‌های‌ جشن‌ و شادمانی‌ كنار می‌گذارند. جامه‌ پاكیزه‌، نو یا مناسب‌ برای‌ جشنی‌ پوشیدن‌، نمایشی‌ از توجه‌ و احترام‌ به‌ دیگران‌ نیز هست‌. در نوروز، بسیاری‌ از خانواده‌ها، اگر هم‌ نتوانند بزرگسالان‌ را به‌ جامه‌ نو بیارایند، می‌كوشند تا كودكان‌ را نونوار كنند.
كین‌ فسون‌ را كه‌؟ آموزست‌
«جامه‌ نو كن‌» كه‌ فصل‌ نوروز است‌
(هفت‌ پیكر،نظامی‌)
● آرایش‌، زینت‌ و زیور عید
شرق‌ به‌ عود سوخته‌ دندان‌ سپید كرد
چون‌ بوی‌ عطر عید برآمد ز مجمرش‌
(دیوان‌ خاقانی‌)
● حنا بندان‌
برای‌ برگزاری‌ هرچه‌ باشكوه‌ تر جشن‌ نوروز، كه‌ جشن‌ پیروزی‌ و شادمانی‌ همگانی‌ بود، مردم‌ از توانایی‌های‌ زیبایی‌ و آرایشی‌ استفاده‌ می‌كردند. زنان‌ به‌ آرایش‌ خویش‌ می‌پرداختند، به‌ دست‌ و پای‌ خود حنا می‌بستند و آنها را نگارین‌ و پرنقش‌ می‌كردند. استفاده‌ از این‌ گیاه‌، تنها به‌ بهانه‌ آرایش‌ نبود، بلكه‌ از این‌ راه می‌خواستند پوست‌ دست‌ و پایشان‌ نیز تقویت‌ شود.
دست‌ها كرده‌ به‌ رنگ‌ نو و پا كرده‌ به‌ بند
زانكه‌ چون‌ چشم‌ نگارست‌ و چو زلف‌ دلبر
(دیوان‌ فرخی‌ سیستانی‌)
همچو خرم‌ دل‌، جوانان‌ در شب‌ نوروز و عید
پای‌ها اندر حنا و دست‌ها اندر نگار
(دیوان‌ وحشی‌ بافقی‌)
● حلوای‌ عید
پختن‌ حلوای‌ عید نیز در بسیاری‌ از خانواده‌ها رسم‌ بود. این‌ رسم‌ نیز با گذشت‌ زمان‌ گسترش‌ پیدا كرد و در بین‌ خانواده‌های‌ دارا، به‌ رسم‌ «شیرینی‌ پزان‌» نوروز بدل‌ شد.
شكری‌ از لب‌ شكرشكنت‌ می‌خواهم‌
زانك‌ خواهند از ارباب‌ كرم‌ حلوای‌ عید
(دیوان‌ خواجوی‌ كرمانی‌)
● آرایش‌ و آذین‌
مردم‌، كه‌ از چند هفته‌ به‌ نوروز مانده‌، با خانه‌ تكانی‌ و نو نوارسازی‌ خود و خانه‌ شان‌ به‌ پیشواز نوروز می‌رفتند، می‌كوشیدند كه‌ از پس‌ پیرایش‌ هرآنچه‌ كهنه‌ و پلاسیده‌ شده‌ بود، به‌ آرایش‌ و آذین‌ بندی‌ نیز بپردازند.
این‌ عید متفق‌ نشود خلق‌ را نشاط‌
عید آنكه‌ بر رسیدنت‌ آذین‌ كنند و زیب‌
(كلیات‌ سعدی‌)
● نیكوكاری‌، بخشش‌ و آزادی‌ زندانیان‌
در ادبیات‌ فارسی‌، شواهدی‌ وجود دارد كه‌ بر نیكوكاری‌ و بخشش‌ در روزهای‌ نوروز تاكید شده‌ است‌: «چنین‌ گویند كه‌ رسم‌ ملكان‌ عالم‌ عجم‌ چنان‌ بوده‌ است‌ كه‌ روز مهرگان‌ و روز نوروز، پادشاه‌ مر عامه‌ را بار دادی‌ و هیچ‌كس‌ را بازداشت‌ نبودی‌ و پیش‌ به‌ چند روز منادی‌ فرمودی‌ كه‌ بسازید فلان‌ روز را تا هر كسی‌ شغل‌ خویش‌ بساختی‌ و قصه‌ خویش‌ بنوشتی‌ و حجت‌ خویش‌ به‌دست‌ آوردی‌ و خصمان‌ كار خویش‌ را بساختندی‌ و چون‌ آن‌ روز بودی‌، منادی‌ ملك‌ از بیرون‌ در بایستادی‌ و بانگ‌ كردی‌ كه‌: اگر كسی‌ مر كسی‌ را بازدارد از حاجت‌ برداشتن‌ درین‌ روز، ملك‌ از خون‌ او بیزار است‌. پس‌ ملك‌ قصه‌های‌ مردم‌ بستدی‌ و همه‌ پیش‌ بنهادی‌ و یك‌ یك‌ بنگریدی‌ ...»
(سیاستنامه‌)
به‌ نوروز چون‌ بر نشستی‌ به‌ تخت‌
به‌ نزدیك‌ او موبد نیك‌ بخت‌
... هر آنكس‌ كه‌ درویش‌ بودی‌ به‌ شهر
كه‌ او را نبودی‌ ز نوروز بهر
به‌ درگاه‌ ایوانش‌ بنشاندی‌
درم‌های‌ گنجی‌ برافشاندی‌
(شاهنامه‌)
جانم‌ از غم‌ رهان‌ چو عید رسید
عید زندانیان‌ كنند آزاد
(دیوان‌ كمال‌ خجندی‌)
به‌ روز عید كه‌ زندانیان‌ كنند آزاد
به‌ هر دلی‌ كه‌ ظفر یافت‌، كرد زندانش‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید