سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


در تلخی‌ چهارشنبه‌ سوری‌ من‌ مقصر نیستم‌


در تلخی‌ چهارشنبه‌ سوری‌ من‌ مقصر نیستم‌
شما در «چهارشنبه‌ سوری‌» نوعی‌ ناامنی‌ بیرونی‌ و ظاهری‌ را با ناامنی‌ و تشویش‌ زندگی‌ درونی‌ مژده‌ و مرتضی‌ تلفیق‌ كرده‌اید، آیا انتخاب‌ روز چهارشنبه‌سوری‌ بخاطر تشدید این‌ فضای‌ ناامن‌ و حتی‌ تلخ‌ شخصیت‌های‌ اصلی‌ فیلم‌ است‌؟
یكی‌ از دلایل‌ اصلی‌ انتخاب‌ روز «چهارشنبه‌ سوری‌» همین‌ مساله‌ است‌. در غیر این‌ صورت‌ ما می‌توانستیم‌ فردای‌ روز چهارشنبه‌سوری‌ یا یك‌ روز قبل‌ از آن‌ را برای‌ روایت‌ خودمان‌ انتخاب‌ كنیم‌. چون‌ «روحی‌» برای‌ كمك‌ به‌ خانه‌ تكانی‌ شب‌ عید به‌ منزل‌ مرتضی‌ و مژده‌ می‌آید و می‌توانست‌ روز قبل‌ از چهارشنبه‌ سوری‌ بیاید ولی‌ من‌ فكر كردم‌ استفاده‌ از زمان‌ چهارشنبه‌سوری‌ از دو جنبه‌ به‌ ما كمك‌ می‌كند، یكی‌ به‌ لحاظ‌ مضمون‌، یعنی‌ همان‌ موضوعی‌ كه‌ فیلم‌ دارد آن‌ را بسط‌ می‌دهد و باز می‌كند در مراسم‌ چهارشنبه‌سوری‌ هم‌ به‌ شكلی‌ نهفته‌ است‌. به‌ همین‌ دلیل‌ فكر كردم‌ انتخاب‌ این‌ روز خاص‌ به‌ لحاظ‌ مضمونی‌ می‌تواند این‌ پنهان‌كاری‌ و اینكه‌ انگار پشت‌ هر چیزی‌ یك‌ چیز دیگر پنهان‌ است‌ را بخوبی‌ القا كند و به‌ مضمون‌ قصه‌ ما نزدیك‌ است‌. از سوی‌ دیگر به‌ لحاظ‌ اجرایی‌ هم‌ همانطور كه‌ شما اشاره‌ كردید خیلی‌ به‌ ما كمك‌ می‌كرد و من‌ توانستم‌ بخشی‌ از این‌ ناامنی‌ كه‌ در این‌ خانواده‌ وجود داشت‌ را از طریق‌ حال‌ و هوای‌ روز چهارشنبه‌سوری‌ به‌ تماشاگر منتقل‌ كنم‌.
تشویش‌های‌ بیرونی‌ و درونی‌ فیلم‌ و روابط‌ ناپایدار شخصیت‌ها فضایی‌ خفه‌ و سیاه‌ خلق‌ می‌كند، چرا اینقدر ناامیدانه‌ و تلخ‌ به‌ زندگی‌ و آدم‌های‌ فیلم‌ نگاه‌ كرده‌اید؟
من‌ خودم‌ اعتقادی‌ ندارم‌ كه‌ آدم‌ تلخ‌ اندیشی‌ هستم‌ و نمی‌دانم‌ این‌ نگاه‌ از كجا آمده‌، ولی‌ تمام‌ تلاشم‌ این‌ است‌ كه‌ آدم‌ واقع‌ بینی‌ باشم‌ و به‌ دروغ‌، تلخ‌ نمایی‌ نكنم‌. به‌ نظر من‌ همین‌ موضوع‌ فیلم‌ «چهارشنبه‌سوری‌» را می‌شد با نگاه‌ طنز هم‌ كار كرد ولی‌ اصولاً من‌ علاقه‌مند به‌ این‌ نوع‌ كار نیستم‌، حداقل‌ برای‌ این‌ موضوع‌، چراكه‌ نوع‌ نگاهم‌ و جنس‌ كارم‌ از ابتدا به‌ گونه‌یی‌ شكل‌ گرفته‌ كه‌ واقع‌ بین‌ باشم‌ و در مورد «چهارشنبه‌سوری‌» معتقدم‌ آن‌ چیزی‌ كه‌ من‌ دارم‌ تصویرش‌ را می‌گیرم‌ به‌ خودی‌ خود تلخی‌یی‌ درون‌ آن‌ هست‌ كه‌ اگر من‌ آدم‌ واقع‌ بینی‌ باشم‌ سعی‌ می‌كنم‌ همان‌ را به‌ تماشاگر منتقل‌ كنم‌. نه‌ آن‌ را سیاه‌تر كنم‌ و نه‌ بخواهم‌ با فریبكاری‌ آن‌ را برای‌ تماشاگر روشن‌تر نشان‌ بدهم‌. پس‌ من‌ آدم‌ واقع‌بینی‌ هستم‌ و اگر چهارشنبه‌سوری‌ فیلم‌ تلخی‌ است‌ من‌ به‌ عنوان‌ فیلمساز در این‌ میان‌ مقصر نیستم‌، چون‌ نمی‌توانستم‌ دروغ‌ بگویم‌.
عدم‌ قطعیت‌ در شخصیت‌پردازی‌ فیلم‌ و این‌ نكته‌ كه‌ هیچ‌ یك‌ مثبت‌ یا منفی‌ صرف‌ نیستند و هركدام‌ در لحظه‌هایی‌ خاص‌ محق‌ به‌ نظر می‌رسند، آیا به‌ قضاوت‌ شخصی‌ شما در مورد مسائل‌ زندگی‌ برمی‌گردد؟
بله‌ این‌ مساله‌ تاحد زیادی‌ به‌ اعتقاد من‌ برمی‌گردد و تا این‌ لحظه‌ از زندگی‌ام‌ شدیداً به‌ این‌ قضیه‌ معتقدم‌ حالا شاید فردا این‌ اعتقادم‌ عوض‌ شود ولی‌ در حال‌ حاضر معتقدم‌ همه‌ رفتارهایی‌ كه‌ یك‌ فردی‌ انجام‌ می‌دهد حاصل‌ اراده‌ شخصی‌ او نیست‌ و فاكتورهای‌ بیرونی‌ هم‌ در بروز این‌ رفتار و كنش‌ موثرند. بخاطر همین‌ نمی‌توانم‌ در مورد آدم‌ها بطور مطلق‌ بگویم‌ كه‌ او خودش‌ مجرم‌ و مقصر است‌ و باید مجازات‌ شود. به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ كه‌ در هیچ‌ یك‌ از فیلم‌های‌ من‌ آدم‌ها مجازات‌ نمی‌شوند و به‌ جزا نمی‌رسند. در واقع‌ من‌ معتقدم‌ هر آدمی‌ مسئول‌ رفتار خودش‌ است‌ ولی‌ نه‌ همه‌ رفتارهایش‌. مثلاً اگر من‌ دارم‌ یك‌ عملی‌ كه‌ به‌ ظاهر مجرمانه‌ است‌ را انجام‌ می‌دهم‌، همه‌ بدی‌ و زشتی‌ آن‌ جرم‌ به‌ من‌ برنمی‌گردد. بخشی‌ از آن‌ به‌ رشد و تربیتی‌ كه‌ از كودكی‌ داشته‌ام‌ برمی‌گردد، بخشی‌ دیگر به‌ فرهنگی‌ كه‌ جامعه‌ من‌ در آن‌ رشد می‌كند مربوط‌ می‌شود، بخشی‌ هم‌ به‌ سنت‌، عرف‌، اخلاقیات‌ و به‌ حكومتی‌ كه‌ در آن‌ زندگی‌ می‌كنم‌ و مسیر زندگی‌ من‌ را مشخص می‌كند برمی‌گردد. پس‌ فرد را صاحب‌ یك‌ اراده‌ مطلق‌ نمی‌بینم‌ و بخاطر همین‌ معتقدم‌ كه‌ حق‌ ندارم‌ راجع‌ به‌ آدم‌ها قضاوت‌ كنم‌ و با یك‌ خط‌ كشی‌ ساده‌ آنها را به‌ آدم‌های‌ خوب‌ و بد تقسیم‌ كنم‌ یا فقط‌ با یك‌ معیار اخلاقی‌ آنها را از همدیگر جدا كنم‌.
همیشه‌ قضاوت‌ راجع‌ به‌ یك‌ موضوع‌ بستگی‌ دارد به‌ زاویه‌یی‌ كه‌ شما دارید از آن‌ به‌ موضوع‌ نگاه‌ می‌كنید. مثلاً پشت‌ همین‌ میزی‌ كه‌ من‌ و شما نشسته‌ایم‌ و داریم‌ حرف‌ می‌زنیم‌ شما الان‌ این‌ لیوان‌ روی‌ میز را از آن‌ زاویه‌یی‌ كه‌ نشسته‌اید یك‌ گونه‌ می‌بینید و من‌ دارم‌ یك‌ شكل‌ دیگر می‌بینم‌ در حالی‌كه‌ سوژه‌ یكی‌ است‌ ولی‌ دو تا تصویر مختلف‌ از آن‌ می‌بینیم‌. در فیلم‌ «شهرزیبا» هم‌ داستان‌ همین‌ بود یعنی‌ بستگی‌ داشت‌ كه‌ شما كجا ایستاده‌ باشید اگر نزدیك‌ خانواده‌ قاتل‌ و از سمت‌ او به‌ موضوع‌ نگاه‌ می‌كردید یك‌ قضاوت‌ دیگری‌ داشتید و اگر نزدیك‌ خانواده‌ مقتول‌ ایستاده‌ بودید و از سمت‌ او به‌ موضوع‌ نگاه‌ می‌كردید قضاوت‌ دیگری‌ داشتید. یعنی‌ قضاوت‌ ما بستگی‌ به‌ زاویه‌ نگاهمان‌ نسبت‌ به‌ سوژه‌ دارد.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید