جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا
نوشتن بر هوا
هر نوشتاری به پشتوانه حضور مولف در یك «فضا جا» یا «دیگر فضا» «دیگر جا» نوشته میشود. انسان به سبب مكانمند و زمانمند بودن در هنگام كنش نوشتن ناگزیر در فضا جا یا اتمسفری استقرار مییابد. منظور از استقرار لزوما سكون فیزیكی و غیرسیال سوژه نویسا (نویسنده) نیست: به این معنا كه ممكن است فیزیك یا تن درگیر نویسنده با كاغذ و قلم (بازی انگشتان با قلم و اصطكاك دست و كاغذ) ماشین تحریر رایانه یا هر چیز دیگری كه بتوان بر آن كنش نوشتن را تجربه كرد وابسته به مكانی ثابت و ساكن نباشد.
نوشتن در پشت میز وابستگی فیزیكی سوژه نویسی به میز صندلی و اتمسفر یا فضاییت مهیا شده برای كنش نوشتن را در پی دارد. از طرفی استقرار در «جا» و «مكان»، به معنای ساكن بودن، ثابت بودن و عدم تحرك نیست، درست مثل قطاری كه در حركت است. كوپه قطار فضا یا اتمسفری است سیال كه گاهی میل نوشتن در آن گل میكند.
نویسنده مسافر در قطاری كه به مقصدی روان است ممكن است بنویسد. حتی مسافران عادی در قطار یا اتوبوس و... امكان دارد خاطرات روزانه یا یادداشتهای شخصی خود را بنویسند. كنش نوشتن، خواه ناخواه معنای «استقرار در جا/ مكان» را هم القا میكند: جا / مكانی كه نویسنده به آن وابستگی فیزیكی دارد. در زبان فارسی «نوشتن» اغلب در كنار «نشستن» به كار میرود:
«بذار بشینم یه نامه بنویسم واسه بابا»
«بچه بشین مشقاتو بنویس»
«نشستم شش ماه یه رمان خوب نوشتم»
بشین یه انشا برام بنویس» و...
درست است كه «نشستن» همیشه به معنای دقیق كنش «نشستن» نیست و گاه از معانی ضمنی و كنایی برخوردار است، اما واقعیت است كه در اغلب این همنشینیها نوشتن «و نشستن» لازم و ملزوم یكدیگرند.
چرا در محاورههای روزمره گفته نمیشود برخیزم و رمانی بنویسم یا چرا گفته نمیشود برخیز راه برو و نامهیی بنویس؟ (باز هم تاكید میكنم اگر معنای مجازی «برخاستن» مراد نباشد) تازه اگر قرار باشد به معنای مجازی واژهها توجه شود، همان بهتر كه گفته شود: «بنشینم و رمانی بنویسم».
افزون بر این، ممكن است نویسنده به واقع پشت میز نشسته باشد و باز هم بگوید: «بنشینم و رمانی بنویسم!» به هرحال، كوپه قطار فضا جایی است كه در آن مثلا از سكون و ثبوت پشت میز در اتاقی در غروب روزی بهاری خبری نیست.
بنابراین، فضای محدود كوپه قطار را كه كنش نوشتن در آن رخ میدهد، «اتمسفر سیال نوشتار» میخوانیم. در نوشتن كه طنین نشستن را در خود دارد، نویسنده با حركت تن در خود در یك فضا جای سیال یا غیرسیال (پشت میز در خانه یا كافه) روبروست.
حركت بازو، ساعد، انگشتان، چشمها و حتی حركتخودكار نویسنده یا لغزش انگشتان دست نویسنده بر كیبورد، همه و همه، جزیی از «فیزیك نوشتار» به شمار میآید.
كافههاو اماكن عمومی دنج، اتمسفرهای غیرسیال خوبی برای نوشتناند. ژان پل سارتر، سیمون دوبوار و بسیاری از نویسندگان و شاعران دیگر در فضای نسبتا آرام كافهها مینوشتند.
به واقع، كافه اصلیترین بخش فیزیك نوشتار یعنی «فضا جا» را برای آنها مهیا میكرد. در فضا جا یا اتمسفر نوشتار، تن نویسنده (اجزای تن نویسنده) «حركت در خود» را آغاز میكند و در پایان نوشتاری میآفریند كه احتمالا زیرمجموعه یكی از ژانرهای نوشتاری قرار میگیرد.
تا آنجا كه صاحب این قلم میداند تاكنون از پدیدارشناسی اتمسفرهای سیال و غیرسیال نوشتار بطور دقیق و منظم سخنی به میان نیامده است و میدان بررسی در این زمینه فرای نظریهپردازان باز است.
در اتمسفر یا فضا جای شكلگیری نوشتار، حركات تن، ناز و نیاز تن، مردانگی و زنانگی تن، خستگی تن، خمیازهها، كش و قوسها، نفخ معده... و بالاخره «تن وارگی تن» دست به دست بازی گوشیهای ذاتی خود نوشتار (یا به مفهوم تقلیلگرایانهاش زبان) میدهد و به واكنشی منجر میشود كه ما آن را «تن نگاری» میخوانیم.
به بیان دیگر، نوشتن بویژه نوشتن هنری یا حرفهیی كه به اصطلاح نوشتار خلاق نامیده میشود نگاشتن سرگذشت و احوال تن در اتمسفر یا فضا جای نوشتن نیز هست. آیا برای اینكه بتوان نوشت گذشته از اتمسفر اولیه كه مكان نوشتن را شامل میشود باید همه شرایط مهیا باشد؟
آیا نویسنده یا سوژه نویسا هنگامی كه خودكار، مداد، رایانه و... در دسترس نداشته باشد و در عین حال احساس كند كه مایل است بنویسد، قادر نیست بنویسد؟آیا نوشتار (شامل شعر، رمان و...) نویسنده قبل از نوشته شدن در تن او، در حركات او، در فیزیك و ویژگیهای خلقی و روانیاش (هستی نویسنده) وجود دارد؟ آیا از كاركرد تن كه شامل اجزایی چون دست، پا، گوش، چشم، مهرههای گردن و پشت و... میشود نوشتاری مطابق با آنچه بعدا بر كاغذ به اجرا در خواهد آمد، پدید میآید؟ به عبارت دیگر، آیا تن و حركات اجزای تن، همان لوح محفوظ یا سرنوشت از پیش معلوم نوشتار است؟ به بیان دقیقتر، تاثیر فیزیك نوشتار (تن و نیروهای روانی) بر نوشتار چگونه است؟ كدام عنصر برای نوشتن نویسنده حیاتیتر است؟ اتمسفر، تن، قلم، رایانه، فصلها: پاییز، زمستان، بهار...؟
طرح چنین پرسشهایی زمینه تفكر درباره نوشتار را فراهم میكند و ذهن را به حركت وا میدارد. پرسش درباره تن، روان، اتمسفر نوشتار و ماهیت نوشتار تحت تاثیر تن و... موجب میشود كه بتوانیم راز و رمزهای نوشتن را كشف كنیم.
در روایتهای حاشیهیی ادبیات معاصر ایران، به گواهی كتاب ارزشمند «آشنایی با صادق هدایت» به قلم مصطفی فرزانه و به گواهی نزدیكان هدایت چون بیژن جلالی و... نمونه درخشانی در دست است كه به بحث اتمسفر نوشتار هم مربوط میشود. نقل است كه صادق هدایت در موقعیتهای غیرنوشتاری كه ظاهرا امكانات نوشتن از قبیل خلوت ناب، قلم، كاغذ و... در اختیار نداشته در جمع دوستان یا در محافل كافهیی با انگشت سبابه بر هوا چیزهایی مینوشته است. باید دانست كه اینكه هدایت چه میاندیشیده و چه مطالبی بر هوای كافه مینوشته اهمیتی ندارد و دانستن آن دردی را دوا نمیكند. در عوض باید پرسید آیا نوشتن هدایت بر روی هوا یا بر خلا كه هیچ نشانی از حروف بر آن باقی نمیماند، عجیب و ناهنجار نیست؟ براستی معنای این كنش هدایت چه میتواند باشد؟ آیا نوشتن بر هوا عادتی است چون تخمه شكستن و سیگار كشیدن؟ آیا شكلی از دیوانگی است؟
آیا منظور هدایت از این كنش، ادای نویسندگی در آوردن و جلوهگری در چشم یار و اغیار است؟ آیا نوشتن بر روی هوا در كافه یا محفلی دوستانه كششی غریزی و وحشی است كه در عمق جان و تن هدایت ریشه دوانیده و او را لحظه به لحظه تعقیب میكند؟
از یك منظر، پدیدارشناسی انگشت سبابه هدایت را میتوان فصل تازهیی در بحث فیزیك و اتمسفر نوشتار دانست. در فضا یا اتمسفری كه هدایت حین حرف زدن، شوخی كردن و متلك پراندن در كنار دوستان، با سر انگشت سبابه پیوسته چون بال مگس بر هوا چیزی مینویسد، نه قلمی هست، نه كاغذی و نه ماشین تحریری.
سر میزی در كافهیی در تهران یا پاریس، انگشت سبابه هدایت جایگزین قلم میشود و هوا جانشین كاغذ. به نظر من این كنش هدایت در تاریخ نویسندگی ما از جهاتی حایز اهمیت است و به هیچ وجه مسالهیی ساده و پیش پا افتاده نیست.
هدایت حتی نمیتواند هنگامی كه رسما نویسنده نیست (یعنی در حال نوشتن نیست) از حركت تن به سوی كلمه شدن و ساختار بناهای كلمهیی آفریدن رها شود. هدایت در اتمسفر كافه كه فضایی است برای گفت و گو، شوخی و... نمیتواند از نوشتن بگریزد.درست است كه در اتمسفر غیرسیال كافه از حركت انگشت در هوا به معنای متعارف كلمه نوشتاری تولید نمیشود كه بشود آن را خواند و از آن سخن گفت، اما در این كنش شگفت سودای نوشتن در حداكثر لحظهها، مكانها و زمانها نهفته است.
هدایت از لحاظ درونی (وجدان نوشتاری) قادر نیست هیچ فرصتی را از دست بدهد. بنابر آن با سرانگشت بر هوای كافه مینویسد تا از زمان و حتی از مكان انتقام بگیرد. ذهن نویسنده آنقدر نویسنده است كه میتواند اینگونه تن را به اطاعت و ذكر نوشتن وا دارد چونان موحدی كه در تمام اوقات تسبیح میگرداند و ذكر میگوید. در فضای كافه شرایط نوشتن كاملا مهیا نیست اما نویسنده كاملا شرایط را به نفع خود تغییر میدهد. هدایت با این كنش حتی از نوشتن هم انتقام میگیرد و به مرزهای دیوانگی و جنون نوشتن نزدیك میشود. نوشتن بر هوا لذت بخش است بویژه در حضور آشنا و بیگانه، دوست و دشمن. دست انداختن جمع است. ریشخند آدمهایی است كه نوشتن را امر مقدس و ایدئولوژیك میپندارند.
«با سرانگشت بر هوا نوشتن» شاید با عباراتی از قبیل «بر دریا خشت زدن»، «باد غربال كردن» و «آب در هاون كوبیدن» قابل مقایسه باشد اما باید گفت كه از جنس بیهودگی و وقتكشی نیست، بلكه كنشی است كه دنیا و موانع مزاحم را بر سر راه نویسنده به پرسش میگیرد.با سرانگشت در هوا نوشتن هدایت در كافه، به واقع قیامی است علیه حاكمیت اتمسفرهای معهود (كتابخانه، مراكز پژوهشی تحقیقاتی، میز كار مرتب نویسنده و...) و وابستگی نویسنده به آنها.
به بیان دیگر، كنش مذكور، قیامی است علیه شرایط موجود و معروف نویسندگی یا بورژوازی و ناز و عشوه نوشتار پاستوریزه، دانشگاهی، قانونمند و... كه بنابر آن نویسنده به زعم خود تا شرایط كاملا فراهم نباشد از برج عاج ذهنیاش بیرون نمیآید و عاشقانه نمینویسد. آیا ضرورت دارد كه در وهله اول شرایط اتمسفری فراهم شود، سپس نویسنده نازپرورده به نوشتن دست ببرد؟ مگر ژان پل سارتر در دشواری شرایط جنگ هستی و نیستی مهمترین اثر فلسفیاش را ننوشت؟
هدایت نویسندگی توام با نازپروردگی، نوشتار معطوف به قربان صدقه و ادبیات عشوهگر و عشوهخر را به پشیزی نمیخرد و قانون رایج «هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد» را بر نمیتابد و از این رهگذر وجدان نوشتاری خویش را به رخ میكشد. بنابراین هدایت در هر جا و در هر حال به نوشتن متعهد است. پنداری نوشتن هم به هدایت متعهد است و ... یا حق.
مهدی دادخواه تهرانی
منبع : روزنامه اعتماد
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
غزه آمریکا طالبان توماج صالحی حجاب رئیسی رهبر انقلاب سریلانکا کارگران پاکستان مجلس شورای اسلامی دولت
آتش سوزی کنکور سیل هواشناسی تهران سازمان سنجش شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل وزارت بهداشت
خودرو دلار ارز قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو ایران خودرو بانک مرکزی قیمت سکه مسکن سایپا
ترانه علیدوستی تلویزیون فیلم سینمای ایران کتاب مهران مدیری تئاتر شعر سینما
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین روسیه حماس اوکراین طوفان الاقصی جنگ اوکراین اتحادیه اروپا ترکیه انگلیس
فوتبال پرسپولیس استقلال بارسلونا بازی ژاوی باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال فوتسال تراکتور لیگ برتر انگلیس تیم ملی فوتسال ایران
تیک تاک همراه اول بنیاد ملی نخبگان تسلا فیلترینگ ناسا تبلیغات ایلان ماسک اپل
مالاریا سلامت روان کاهش وزن استرس داروخانه پیری دوش گرفتن