جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا
طوطیان شکرشکن و قندشکن و کمرشکن!
اولین شماره توفیق در آبان ۱۳۰۱ منتشر میشود. توفیق حدود پنجاه سال (یا بهتر بگویم ۴۵ سال) سابقه دارد که میتوان آن را به سه دوره تقسیم کرد:
دوره اول از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۱۷ که تقریبا هفده سال طول کشیده و صاحب امتیازش مرحوم حسین توفیق بوده. در دوره اول توفیق، خسرو یوسف پور و ابوالقاسم حالت سمت سردبیرهای آن را داشتند.
دوره دوم از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۳۲ که پانزده سال طول کشید و صاحب امتیازش مرحوم محمدعلی توفیق فرزند مرحوم حسین توفیق بود. و در این دوره ابوالقاسم حالت، پرویز خطیبی، محمد امین محمدی، حسین فرزام بهبودی و حسین توفیق مسئولیت سردبیری این دوره را قبول کرده بودند.
دوره سوم از اواخر سال ۱۳۳۶ تا اوایل سال ۱۳۵۰ که تقریبا پانزده سال طول کشید و صاحب امتیازش حسن توفیق بوده، که در این دوره حسین توفیق به عنوان سردبیر و دکتر عباس توفیق به عنوان رییس هیات تحریریه توفیق را منتشر کردند.برادران توفیق (حسن، حسین و عباس) خواهرزادههای شادروان حسین توفیق هستند که بعدها نام خانوادگی توفیق را برای خود انتخاب کردند. محمدعلی هم پسردایی آنها بود. این توضیح داده شد که بینندگان عزیز، این حسین دوره دوم و سوم را با آن حسین توفیق دوره اول اشتباه نگیرند.موسسه توفیق در دهه چهل، علاوه بر هفتهنامه، نشریات دیگری هم داشت. مانند ماهنامه توفیق، سالنامه توفیق، کارت تبریک توفیق.
● دوره اول
اولین شماره توفیق در آبان ماه سال ۱۳۰۱ با مقدمهیی از شادروان حسین توفیق منتشر شد.
چو حق تلخ است، با شیرین زبانی
حکایت سر کنم آن سان که دانی
نامه توفیق به استعانت حق و حقیقت و پشتیبانی عناصر صالح و پاک برای روشن نمودن فکر طبقه سوم و دفاع از حقوق آنان با مسلکی ثابت میرود که قدم در دایره مطبوعات بگذارد. چون حرف حق تلخ است، لذا ما حقایق را با کلمات شیرین و بیان تمکین ادا خواهیم کرد.این مقدمه را شادروان حسین توفیق در اولین شماره خود نوشت و حجت را با خوانندگانش تمام کرد و در واقعا خط نشریه را نشان داد که توفیق نشریهیی فکاهی است. اما از ترس فرود آمدن عصا بر ملاجش مجبور بود مدتی دست به عصا راه برود.
البته لازم به یادآوری است که ۱۰ سال قبلش روزنامهیی به همین نام در تبریز منتشر میشد که صاحب امتیاز آن میرزا حسین خان معاون دیوان بود.
توفیق نشریهیی هفتگی بود که روزهای دوشنبه هر هفته منتشر میشد. مندرجات توفیق بطور کل عبارت است از اشعار فکاهی و اخلاقی و مقالات گوناگون و وقایع داخلی و خارجی هفته که بطور اختصار تحت عنوان «یک مشت خبر» درج میشد و نیز در صفحه چهارم اعلانات مختلف چاپ میکرد.
روزنامه توفیق در دوره اول دچار توقیف و تعطیلی نشد، با این وجود مدیر آن در سال ۱۳۱۸ دوباره به زندان شهربانی افتاد.
از دوره یازدهم تا سال شانزدهم، روزنامه توفیق با حفظ روش انتقادی و فکاهی خود، یک روزنامه ادبی خوب روز هم به شمار میرفت و آثار اکثر ادبای آن زمان بطور مرتب در توفیق نشر مییافت. در این میان نام و اثر کسانی چون پروین اعتصامی، ملکالشعرای بهار، دهخدا، رهی معیری، سعید نفیسی، هادی رنجی، شهریار، امیری فیروزکوهی، صابر همدانی، غمام همدانی، دکتر حسین فاطمی، ناظرزاده کرمانی، رشید یاسی، دکتر مهدی حمیدی و... دیده میشود.
بد نیست مروری داشته باشیم بر توفیق سالهای ۱۷ و ۱۸، دورههیی که توفیق کاملا فکاهی شد و حسین توفیق هنوز زنده بود. در این سالها حدود پنجاه امضای مستعار میبینیم که عبارت بود از خروس لاری ابوالقاسم حالت، پرستو محمدعلی افراشته، ابن جنی عباس فرات، جن بوداده احمد سروری، پرچانه محمدصادق تفکری و کاریکاتوریستهایی چون، ابوالقاسم ماهر، پرویز خطیبی، مجید یاسری، جاهد، معدنچی و خرسندی. در همین سالها اسامی دیگری نیز در توفیق دیده میشد، مانند حسین مجرد، محمد خرمشاهی فرقانی، اسماعیل پورسعید و... مرحوم حسین توفیق تقریبا مدت چهار سال یعنی از اواخر سال ۱۲۹۶ تا اواسط ۱۳۰۰ شمسی توسط آثار قلمی خود روزنامه فکاهی «گل زرد» و همچنین سایر نامههای هفتگی آن زمان را تحتالشعاع افکار درخشان خود قرار داده بود.لهجه شیرین و سبک دلپسندی که آن مرحوم در سرودن اشعار فکاهی داشت، قلوب عده زیادی را مجذوب ساخته و بالاخره استقبال شایان و تشویقات بیپایان مردم او را وادار کرد که به سردبیری روزنامه «گلزرد» خاتمه داده و شخصا به تاسیس روزنامه ادبی و اجتماعی توفیق پرداخت.از اول فروردین ماه سال ۱۳۱۷ مجددا روزنامه را به صورت فکاهی در آورده و بر آن شد که نکات اخلاقی را با زبان شیرین طنز گوشزد عامه کند. تقریبا مدت دو سال هم بدین ترتیب روزنامه را منتشر کرد. در سال ۱۳۱۸ حسین توفیق دوبار به زندان شهربانی آن وقت رفت که به همین خاطر دچار بیماری شد و در اواخر همین سال (۲۹ بهمن) در سن ۶۰ سالگی زندگی را بدرود گفت و روزنامه را به دست یگانه فرزندش سپرد.
● دوره دوم
حسین توفیق ساعتی پیش از آنکه چشم از جهان فرو بندد، به یگانه فرزندش گفت: اگر میخواهی روح من در آن دنیا شاد باشد، چراغ این موسسه را روشن نگاه دار.
و محمدعلی چنان کرد که پدر گفته بود و محمدعلی توفیق با کمک دوستان پدرش روزنامه را به همان سبک و سیاق تا پس از شهریور ۱۳۲۰ منتشر ساخت. توفیق، اولین توقیف خود را در آبان ماه همین سال دشت کرد و با همین توقیف دوره اول توفیق به پایان رسید. از آن پس دیگر نام «توفیق» مترادف با «توقیف» بود. این روزنامه در دهه بیست بیش از ده بار توقیف و تعطیل شد و مدیرش راهی زندان شد.در شماره ۱۷ توفیق سال ۲۲ میخوانیم: توفیق، فکاهی نامهیی است بیطرف و مستقل و منتسب به هیچ حزب یا جمعیتی نمیباشد و هر کس که در این بیطرفی و استقلال شک بیاورد، مورد نفرین شدید ما قرار خواهد گرفت.اعضای هیات تحریریه توفیق در آن سالها عبارت بودند از: ملک حجازی (قلزم)، محمد امین محمدی (طوطی)، نورالله خرازی (سبزه قبا)، عباس فرات (ابن جنی)، صادق تفکری (پرچانه)، عباس حکیم معانی (کمال)، محسن فتوحی قیام (بدبده)، ضیاءالدین سرابی (خندان)، جعفر اسلامی (بوتیمار)، روحی (کاکلی)، عبدالعلی همایون (مورچه سواری)، ابوالقاسم جعفری (طرقه)، محمدعلی افراشته (پرستو)، پرویز خطیبی (دارکوب)، غلامرضا بکتاش (بلدرچین)، محمد پیرو سجادی (قرقی)، علی زرینقلم و حسین حسینی (خروس اخته)، میر حسین عاطفی و احمد نعمتی (فلفلی)، مرتضی صوتی و اسدالله شهریاری (شبکوری)، محسن هدایتی و جالینوسی (هویج)، ابوالقاسم حالت (خروس لاری و هدهد میرزا) و جدی و ابهری.و در سالهای ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ کاریکاتوریستهایی چون: جلال نعمتاللهی، پرویز خطیبی، جلال میربابایی، مرتضی صوتی، کریم مقصودی، جعفر تجارتچی، ن.هما، ح.شادافزا، ب.نصیری، حسن توفیق، محسن دولو، شاهرخ باصری، س.صبا، ع.خرسندی، داوری، وارتکس و زهرا نسیان، ن.اعتمادی و...
از شماره دوازدهم سال ۲۲ نام پرویز خطیبی به عنوان مدیر داخلی چاپ میشود و تا شماره ۲۳ نامش وجود دارد. کاریکاتور روی جلد شماره سیزدهم سال ۲۲ از حسن توفیق است که آن موقع هفده سال دارد.
در تاریخ ۱۱/۷/۲۴ روزنامه «بهرام» به جای «توفیق» که توقیف شده بود منتشر شد با این عبارت: «و من الله التوفیق علیه التکلان» که در آن توفیق درشتتر چاپ شده است.
بعد از چندی «بهرام» هم توقیف میشود و به جایش روزنامه «یزدان» و برای مشترکین توفیق، یزدان فرستاده میشود. بعد از یزدان، در تاریخ ۱۶/۷/۲۴ باز هم بهرام در می آید با شکل و شمایل توفیق. در این شماره خبر انفجار بمب اتمی امریکا را در هیروشیما میخوانیم. بهرام باز هم توقیف میشود و به جایش روزنامه «زندگی» در تاریخ ۳/۸/۲۴ با نشانی توفیق منتشر میشود که کاریکاتورهای آن را یاسری، خطیبی، وثوق میکشند.
یکی از شعرای توفیق در این سالها عباس فرات بود که جلسات توفیق بیحضورش رونقی نداشت. مردی بود فوقالعاده شوخ طبع و لطیفههایش در انجمنهای ادبی تهران معروف بود. وقتی قافیه جور میآمد، از متلک گفتن به فلک هم خودداری نمیکرد. قلیان زیاد میکشد ولی منت کسی را نمیکشد.
فرات با نامهای مستعار «ابن جنی»، «گربه» و «مور» نوشتههایش را در توفیق به چاپ میرساند. او فوقالعاده متواضع بوده. در عین حال زنده دل و هیچ وقت از میدان در نمیرفت و مخصوصا حاضرجوابی غریبی داشت. فرات که در سال ۱۲۶۹ دریزد متولد شده بود، در سال ۱۳۴۷ در تهران زندگی را بدرود گفت.
توفیق در سال ۳۷ طی ده شماره پی در پی از او تجلیل کرد و او را از نظر حاضر جوابی «برنارد شاو ایران» نامید. پس از مرگش هم از طرف توفیق مجلس یادبودی در تالار امیرکبیر دارالفنون برگزار شد که بیشتر مجلس «شاد بود» بود تا «یادبود».یکی دیگر از طنز پردازانی که با توفیق از سال ۱۳۱۷ شروع به کار کرد ابوالقاسم حالت معروف به «خروس لاری» بود که تا آخرین شماره توفیق این همکاری ادامه داشت.
یکی دیگر از شاعران اشعار طنز «تفکری» بود که به اندازه عمر روزنامه توفیق با آن همکاری کرد. در پشت مسجد سپهسالار (شهید مطهری فعلی) یک دکان بقالی داشت که با گربهاش در آنجا زندگی میکرد. تفکری در شعر و شاعری زیربار هیچ مکتبی نمیرفت و زیاد هم پایبند قید و لفظ و معنی و قافیه هم نبود و گاهی با شعرهایش با نثر اشتباه میشد. اسامی مستعارش عبارت بود از: «تفکری پرچانه»، «پرچانه»، «سرور الشعرا»، «زلم زیمبو» و «میرزاآقا». تفکری در زمستانها از منقلی برای گرم کردن خودش در آن دکان کوچک استفاده میکرد که سه بار دکانش دچار آتشسوزی شد و در دفعه سوم همین منقل که گرما بخش دکانش بود در ۷۵ سالگی جانش را گرفت.در دوره دوم توفیق، کاریکاتورهایی از داوری، تجارتچی، دولو، خطیبی و دیگران دیده میشد که محور اصلی کاریکاتور در این روزنامه «حسن توفیق» بود که خود بعدها یکی از بزرگترین کاریکاتوریستهای ایران میشود. حسن توفیق که متولد ۱۳۰۵ بود اولین کاریکاتورش در شماره ۱۳ توفیق در سال ۱۳۲۲ به چاپ رسید. در این کاریکاتور عدهیی مطبوعات را آتش زده بودند و دست به دست هم دورش میرقصیدند.
کاریکاتوریست دیگری که در توفیق کار میکرد جعفر تجارتچی بود و کاریکاتورهای تجارتچی عموما به سبکی بود که میتوان گفت مخلوطی از شرقی و غربی، ترسیم میشد و این سبک نیز مخصوص خود او بود، چنانچه اگر زیرکارهایش امضا هم نمیگذاشت، آشنایان به شیوه او فورا صاحب کاریکاتور را تشخیص میدادند.
در همین سالها کاریکاتورهای اردشیر محصص هم پی در پی در توفیق چاپ میشد. او در همان کارهای اولیهاش هم سبک متفاوت خود را نشان داد.
در همین سال بود که سمبل ملت در کاریکاتورهای توفیق جا میافتد. پیرمردی با ریش سفید و کلاه نمدی، شالی به کمر، چپقی به پرشال و گیوههایی در پا. عباس توفیق که در زمینه نشر و داستان فعالیت گستردهیی داشت، کمکم کشیدن کاریکاتور را به عهده حسن میگذارد و حسن توفیق اولین کلاس آموزش کاریکاتور را در ایران دایر میکند و کاریکاتوریستهای زیادی را در آن پرورش میدهد.توفیق در این سالها باز هم توقیف میشود و از شماره ۳ مورخ ۶/۹/۱۳۲۸ تا شماره ۹ مورخ ۱۸/۱۰/۱۳۳۱ با نام «بابا آدم» منتشر میشود و این مصادف بود با تصویب قانون تازه مطبوعات که پنبهاش در «بابا آدم» یعنی کاکا توفیقزده میشود و توفیق بعد از دوماه توقیف باز با نام خود منتشر میشود.سوژه عبدالله و اسدالله که مربوط به اختلافات سیاسی جناحهای داخل کشور بود در توفیق بسیار گل کرد و عبارت «ول کن بابا اسدالله» از همین جا برسر زبانها افتاد.
از وقایع دیگری که به صورت طنزآمیز در توفیق انعکاس پیدا کرد، فرار شاه و ملکه از ایران و شعبان بیمخ و چاقوکشها بود.دوره دوم توفیق به اینگونه به عمر خود پایان داد که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دفتر روزنامه و منزل مدیر توفیق را ۵ بار در یک روز آتش میزنند و غارت میکنند و محمدعلی توفیق همراه عدهیی از روزنامهنگاران چند ماهی را در قلعه فلک الافلاک زندانی میشوند.
● دوره سوم
دوره سوم توفیق از بیست و پنجم اسفندماه سال ۱۳۳۶ آغاز شد و در اول تیرماه سال ۱۳۵۰ به پایان رسید.
غلامعلی لطیفی در این مورد میگوید: از عصر چهارشنبه بیست و هشتم مرداد تا عصر چهارشنبه بیست و پنجم اسفندماه ۱۳۳۶ که روزنامه توفیق بار دیگر منتشر شد، چهار سال و نیمی بود که مردم جز مطالب چاپلوسانه مطبوعات، آن هم در هیاتی خشک و عبوس چیزی ندیده بودند. در این فاصله تنها آثاری که به عنوان کاریکاتور به چشمها میخورد، کاریکاتورهای دولتی بود که به مناسبت سالگردهای بیست و هشتم مرداد به صورت پوستر چاپ و به در و دیوار چسبانده میشد یا عین آنها در صفحات اول روزنامههایی نظیر «فرمان» به چاپ میرسید.»حسین توفیق خودش در این مورد میگوید: بعد از تعطیلی و در حقیقت اضمحلال توفیق ۳۲ ساله، شب چهارشنبه سوری ۱۳۳۶ نشریهیی با نام «فکاهی» منتشر کردیم، چون به هیچ وجه اجازه نام توفیق را نمیدادند. حسین توفیق ادامه میدهد که: توفیق گرچه صرفا فکاهی بود، کمکم وارد مسائل سیاسی هم شد و اسمش هم کمکم به توفیق فکاهی و بعد به توفیق تبدیل شد. داستانش را نسل میانهسال و کهنسال موجود خوب میداند.کاریکاتور صفحه اول دوره جدید توفیق بسیار محتاطانه بود، «حاجیفیروز»ی به نام «کاکا توفیق» با تردید و دو دلی میرقصید و میخواند: «اینجا بشکنم، یار گله داره، اوجا بشکنم، یار گله داره»
این دوره از حیات هفته نامه توفیق که حدود ده سالی را در بر میگیرد، مرحله مهمی از حیات روزنامهنگاری طنز ما را تشکیل میدهد.
غلامعلی لطیفی در این باره میگوید: اولا آنچه آن روز به نام توفیق منتشر میشد، اصلا توفیق نبود. نام آن «روزنامه فکاهی» و صاحب امتیاز آن هم حسن توفیق بود. در حالی که توفیق متعلق به محمدعلی توفیق بود و بعد از ۲۸ مرداد همچنان در حالت توقیف قرار داشت. سرلوحه روزنامه جدید چیز ناخوانایی بود که شکل توفیق قبل از ۲۸ مرداد را به بیننده القا میکرد و اسم اصلی روزنامه با حروف ریز کنار آن نوشته شده بود. بعدها با موافقت صاحب اصلی آن، یعنی محمدعلی توفیق، وزارت کشور امتیاز روزنامه فکاهی را لغو و امتیاز توفیق را به نام حسن توفیق تبدیل کرد.شمارههای اول دوره جدید توفیق در ۸ صفحه و به قیمت ۵ ریال منتشر شد.
توفیق در شمارههای اول دوره جدید گفته که به سیاست کاری ندارد تا کاری با او نداشته باشند و بگذارند در بیاید. اما وقتی راه میافتد کمکم وارد سیاست میشود.
با تحولاتی که بعد از نخستوزیری زاهدی، علا، اقبال، در دوره شریف امامی پیش آمد و مخصوصا در دوره نخستوزیری امینی که اندکی فضای سیاسی کشور باز شد، توفیق توانست دایره انتقادات خود را وسعت بخشد. در جریان اعتصاب معلمین و کشته شدن دکتر خانعلی، یکی از دبیران دبیرستانهای تهران، توفیق به عنوان روز معلم صفحه اول خود را یک پارچه سیاه منتشر کرد. سپس در وقایع دانشگاه که منجر به حمله پلیس و تعطیلی آن گردید، توفیق در انعکاس آن نقش بسیار مهمی داشت. به این ترتیب انتقاد توفیق در زمان «علم» و «منصور» متوجه نهادهای جدیتر رژیم چون مجلس و آدمکهایی به نام نماینده مجلس بودند. سمبلهایی چون «فسنجون» و «بادمجون» که از وکلای مجلس توسط نویسندگان و کاریکاتوریستهای توفیق ساخته شدند، چنان واقعی و ملموس بودند که رژیم را نیز به هراس افکند.
رژیم برای اینکه نشان دهد در مملکت دموکراسی وجود دارد، دو حزب فرمایشی به نام «مردم» و «ایران نوین» را علم کرد، یا به قول توفیق «کژدم» و «اینا رو ببین» که مثلا با هم مبارزه میکردند، توفیق برای هجو این احزاب آمد حزب خران را علم کرد که سابقهاش به سالهای ۱۳۲۳ و ۱۳۲۴ میرسید.با این شعار «گاوان و خران بار بردار به ز آدمیان مردم آزار» این حزب، درستی و راستی و پاکی را خریت میدانست و آدم کسی بود که فاقد این خصلتها باشد. به همین دلیل هر کس که میخواست عضو حزب خران شود، باید سند خریت ارایه میداد، یعنی اینکه در زندگی چه کارهای نیکی انجام داده است. این سند باید از طرف سرطویله مرکزی تایید می شد. روی این حساب خیلیها نمیتوانستند عضو حزب خران بشوند، از جمله وزرا، وکلا و سیاستمداران آن دوره. این حزب برای خود مرامنامه و اساسنامه داشت و برای اعضایش کارت عضویت صادر میکرد که سبزرنگ بود و تداعیکننده علف و یونجه. میگفتند تعداد اعضایش بیشتر از تعداد اعضای احزاب فرمایشی بود. حزب خران در سال دو روز را جشن میگرفت: ۱۶ شهریور سالروز تاسیس حزب خران و سیزدهبدر روز جهانی خر. خرنامه ارگان رسمی حزب خران بود که به ضمیمه توفیق منتشر میشد، با این شعار:
به سر طویله حزب خران نوشته به زر
که نیست حزبی از این حزب در جهان بهتر
این حزب برای خود سرود حزبی هم ساخته بود که اعضا در مراسم رسمی آن را دستهجمعی با ارکستر اجرا میکردند. خلاصه اعضای حزب خران عرعرشان به افلاک رسیده بود.
خواننده توفیق به مراتب بیشتر از تیراژ آن بود، بخاطر دست به دست گشتن در میان مردم. در این مورد لطیفی میگوید: هر هفته میلیونها نفر در سراسر کشور لطیفههای سیاسی توفیق را که غالب آنها هرگز در آن چاپ نشده بود، برای هم تعریف میکردند و میخندیدند.
به این ترتیب دیگر توفیق جای ملانصرالدین را گرفته بود.
بعد از تعطیلی توفیق، مردم سوژههای زیادی را نقل میکردند که توفیق بخاطر چاپ آنها بر روی جلد، توقیف شده است. سوژههایی که حتی خود توفیقیها هم از آنها خبر نداشتند.
در هفتهنامه توفیق چهار شخصیت به نام «کاکاتوفیق» یک مرد تیزبین، رکگو و سرسخت، «گشنیزخانم» عیال او، شوهردوست، گاه متحیر و زمانی متلکگو و همچنین «ممولی» میمون کاکا که اکثرا مثل دوست وفادار همراه کاکا است، دیده میشود. هر زمان که کاکا کسی را برای درد دل ندارد، خطاب به ممولی صحبت میکند. شخصیت چهارم «ملت» است. مردی با لباس دهقانی، ساده، زودباور و تماشاچی که اکثر موارد همپای کاکا است و با او راز و نیاز میکند. در کنار این شخصیتها خر کاکاتوفیق با نام «کری» که بعد از تاسیس حزب خران در کنار چهار شخصیت اولیه توفیق قرار گرفت حضور داشت. کاکا توفیق یک فرد، دو گروه و سه موضوع ثابت برای حملات دایمی خود دارد. فرد مزبور همیشه صدراعظم وقت است که به هر یک عنوان خاص میدهد. چنانچه علی امینی را «صدراعظم کمربندی» اسدالله علم را «صدراعظم کلنگی» نامیده است و حسنعلی منصور نیز گاه «ناسور» و گاه «قمصور» لقب میگیرد و امیرعباس هویدا را «صدراعظم عصایی» مینامید.از گروههای طرف مزاح کاکا یکی وکلای مجلسین ولی نه همه، دوم مدیران کل وزارتخانهها بودند. مسائل درج شده در توفیق متناسب با حوادث روز بود و در حقیقت شوخیها لباس روز به تن میکشد و با اینکه نخستوزیری در دوران کار و مسئولیت طرف حمله بود ولی همین که برکنار میشد از نظر کاکا هم فراموش شده تلقی میگردید.
صفحات اول و آخر، هر کدام یک کاریکاتور تمامصفحهیی از خبرهای روز در چهار رنگ بود که معمولا خبر کوتاهی به نقل از جراید ذکر میشد و آنگاه کاریکاتوری درباره آن میآمد و نام روزنامه بالای صفحه و اکثرا سمت راست قرار داده میشد.
بعدها پشت جلد توفیق اختصاص پیدا میکند به دو سه کاریکاتور. این کاریکاتورها را در دوره جدید ابتدا غلامعلی لطیفی میکشید، بعد بهمن رضایی، احمد عربانی و یحیی خالقی. روی جلدها کار حسن توفیق بود که امضا هم نداشت. روی جلد یکی از شمارهها کار درمبخش بود و از نیمه دوم سال ۱۳۴۹ تا زمان تعطیلی توفیق، روی جلدها کار ناصر پاکشیر بود.
در صفحه دوم سرمقاله به قلم کاکاتوفیق بود که کمتر از سایر مندرجات روزنامه جنبه مزاح داشت. در نیمه دوم ستون آخر همین صفحه مختصات روزنامه با نشانی و بهای اشتراک و امثال آن قرار میگرفت. از این صفحه به بعد است که مطالب مختلف به صورت نظم و نثر شروع میشد و نمیشود گفت چه موضوعی معمولا در چه صفحهیی میآمد، به استثنای سرمقاله که در صفحه دوم بود و تهمقاله با امضای ممولی. در ستون پنجم از صفحه ماقبل آخر ممولی اغلب با خوانندگان صحبت میکرد و جواب نامههای رسیده را به شوخی میداد و مسائلی را هم که کاکا صلاح نمی دانست که شخصا بیان کند، ممولی پیش میکشد بعدها نظر شخصیت های علمی، ادبی، فرهنگی و اجتماعی راجع به توفیق هم در ته مقاله چاپ میشود. بعضی از صفحات نظیر «خرنامه» و «چهل ستون» جای خاص خود را داشت و بعضی از اشعار و مطالب به صورت ستون ثابت در آمده بود.هفته نامه توفیق طی دوران جدید خود سعی کرده بود که قالب دلقک بودن، یعنی آنچه که نشریات سابق فکاهی با یکی دو استثنا هدف و منظور داشتند به خود نگیرد.آخرین محل توفیق در خیابان استانبول بود، شماره ۱۲۸. دفتر توفیق در طبقه دوم بود. هیات تحریریه و هیات تصویریه بر خیابان بود. بعدها هیات تحریریه منتقل شد به چاپخانه رنگین در خیابان باغ سپهسالار جایی که توفیق در آنجا چاپ میشد. در این سالها کیومرث صابری دستیار سردبیر بود. هیات تصویریه در خیابان استانبول ماند، شاید به این دلیل که این خیابان سوژه داغ خوبی برای کاریکاتوریستها بود. کلاس کاریکاتور توفیق هم همانجا بود. روزهایی که برای توفیق سوژه فکر میکردند همه در دفتر خیابان استانبول جمع بودند، چه تحریریه و چه تصویریه. زیر اداره توفیق فروشگاه پوشاک بود و زیرپلههایش میوه فروشی. از پلهها که بالا میرفتی، دستی با انگشت باندپیچی شده، راه را نشان میداد. بالاتر که میرفتی دست دیگری به شکل دیگر راهنمایی را تکمیل میکرد. پله که تمام میشد به علامت «گردش به راست ممنوع» بر میخوردیم که زیرش با علامت تعجب نوشته بودند «نپیچی».
در دفتر توفیق، زنگ اخبار یا به قول امروزیها اف.اف وجود نداشت، به جای آن زنگ شتری از سقف آویزان بود که برای صدا کردن پیشخدمت از آن استفاده میشد. وقتی زنگ به صدا در می آمد، آدم خیال میکرد وارد کاروانسرا شده است. این دفتر بعدها سرطویله مرکزی حزب خران هم بود و اعضای تازه حزب مراسم تعلیف را آنجا به جا میآوردند و گاهی سم میکوبیدند که فروشگاه زیر دفتر به لرزه در می آمد.
دستشویی و توالت توفیق هم جالب بود. آنجا یک دسته یادداشت و یک مداد از دیوار آویزان بود و بالایش نوشته بودند:
و بهترین جای فکر کردن و پیدا کردن سوژه همین جاست.
و بعد این شعر به خط جلی نوشته شده بود
ما را به جهان خوشتر از این یک دم نیست
کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست
در اتاقهای توفیق هم تابلوهای بامزهیی دیده میشد. مثلا «پارکینگ برای اشخاص بیکاره ممنوع».
در اتاق هیات تحریریه این شعر سعدی هم با اندکی تحریف به چشم میخورد:
هزار مرتبه کاکا تو را نصیحت کرد
که حرف مجلس ما را به مجلسی نبری
توفیق در هفته دو روز جلسه داشت: روزهای یکشنبه و سهشنبه.
یکشنبهها برای کاریکاتورهای توی مجله سوژه فکر میکردند و سهشنبهها برای روی جلد و پشت جلد. ریاست هر دو جلسه به عهده مرتضی فرجیان بود.توفیق تا انتشار مجله کاریکاتور در سال ۱۳۴۷ بمدت ده سال کاملا بیرقیب و یکه تاز میدان بود. در نتیجه نه فقط میتوانست شعرا و نویسندگان و کاریکاتوریستهای قدیم و جدید را به دور خود جمع کند، حتی شعرا و نویسندگان دیگر نیز وقتی مطلب طنزآمیزی داشتند، جایی جز توفیق برای انتشار آن نمییافتند. به همین دلیل در این دوره، اسامی اعضای هیات تحریریه توفیق از مرز صد نفر هم میگذشت و بدیهی است که این وضع در غنا و پرباری آن بسیار موثر بود. با وجود این، توفیق هیات تحریریه ثابتی داشت و آن مرکب بود از برادران توفیق حسن، حسین، عباس، اسدالله شهریاری، اسماعیل پورسعید، منوچهر محجوبی، منوچهر احترامی و لطیفی.
اما در شمارههای مخصوص عده اعضای هیات تحریریه آن بسیار بیش از اینها معرفی میشد که واقعیت نداشت. هدف از آن در درجه اول استفاده تبلیغاتی و در درجه بعد تجلیل و ادای احترام به کسانی بود، چون لطیفی، محمدعلی توفیق صاحب اصلی توفیق که همواره از آنان به عنوان اعضای تحریریه نام برده میشد. علاوه بر اعضای هیات تحریریه، آثار ابوالقاسم حالت، کریم فکور، میرزا آقا تفکری (پرچانه) نیز بطور مرتب در توفیق چاپ میشد.
این عده البته مال نیمه اول دوره جدید توفیق بودند که خود لطیفی هم در آن حضور داشت. یعنی تا سال ۱۳۴۲. در فروردین سال ۱۳۴۳ لطیفی و منوچهر محجوبی از توفیق جدا و کمی بعد دوتایی نشریهیی به نام کشکیات را به زیر چاپ بردند که ضمیمه «تهران مصور» بود از نیمه دوم دوره جدید توفیق، افراد دیگری به هیات تحریریه آن پیوستند.
همکاران توفیق را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
۱)طوطیان شکرشکن (هیات تحریریه)
۲) طوطیان قندشکن (شعرا و نویسندگان خارج از هیات تحریریه)
۳) طوطیان کمرشکن (نویسندگان مطالب وارده)
۴) طوطیان دندان شکن
در این زمان تعداد همکاران توفیق به بیش از ۲۱۴ نفر میرسید که شامل شاعران، کاریکاتوریست، طنزنویسها و غیره... بود.
منبع : روزنامه اعتماد
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران حجاب رئیس جمهور دولت دولت سیزدهم افغانستان رئیسی گشت ارشاد پاکستان کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
کنکور بیمارستان سردار رادان سیل هواشناسی قم سازمان سنجش فضای مجازی اصفهان شهرداری تهران سلامت پلیس
خودرو تهران آفریقا قیمت خودرو دلار قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو بانک مرکزی سایپا ایران خودرو ارز
خانواده فیلم سریال پایتخت تلویزیون موسیقی ترانه علیدوستی سینمای ایران مهران مدیری کتاب شعر تئاتر
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
فلسطین رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل آمریکا جنگ غزه روسیه حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال آلومینیوم اراک جام حذفی استقلال فوتسال بازی بارسلونا لیگ برتر انگلیس باشگاه پرسپولیس تیم ملی فوتسال ایران تراکتور
هوش مصنوعی سامسونگ همراه اول ناسا بنیاد ملی نخبگان تسلا تیک تاک فیلترینگ
مالاریا زوال عقل پیری کاهش وزن سلامت روان داروخانه