شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

جمهوریخواهی و مظلومیت جمهوری


از ان هنگام که ایرانیان به عقب‏افتادگی کشور خود، در مقایسه با کشورهای مغرب زمین، پی بردند، طبیعی بود که چاره‏ای بیندیشند. در این میان، برخی بر این پندار بودند که اگر نظام سیاسی کشور با نظام سیاسی برخی از کشورهای پیشرفته همانند شود، همان پیشرفتها نصیب ایران نیز خواهد شد. بدین گونه بود که برخی ــ بیشتر ــ متأثر از تحولات سیاسی فرانسه، دل به نظام جمهوری داده بودند. از این رو، هنگام مرگ محمدشاه قاجار و جلوس ناصرالدین شاه در سال ۱۲۶۴ه.ق چند نفری با میرزا نصرالله صدرالممالک، شاعر و سیاست پیشه درویش مسلک آن دوره، به مشورت پرداختند که « باید دولت ایران را جمهور نمود.» در دوره ناصری نیز گفته شد که فراموشخانه میرزاملکم خان در پی ترویج اندیشه جمهوری و رئیس جمهوری کردن شاهزاده جلال‏الدین میرزا بود. بدین ترتیب، زمینه‏ای فراهم شد تا در عالم سیاست دوره قاجاریه، مفهوم جمهوریت به یک ضدارزش تبدیل شده و سلاطین قاجار هرگونه اعتراض مهم بر ضد عملکرد خود را جمهوری‏طلبی وانمود کرده و به سرکوبی یا مهار آن می‏پرداختند. در همین راستا است که در نهضت مشروطیت، در آغاز هیئت حاکمه تبلیغ کرد که هدف مشروطه‏خواهان، جمهوریخواهی است. به همین علت، آقاسیدعبدالله بهبهانی و آقا سیدمحمد طباطبایی، این را به عنوان یک اتهام، تکذیب کردند. پس از مشروطه هم مشاهده می‎شد که زمزمه « جمهوری» به گوش می‎رسد و حتی شاهزاده قاجاری مانند ظل‏السلطان نیز ادای جمهوریخواهی! از خود نشان می‎داد.
اما ناگفته نماند که در آن مقطع تاریخی، اندیشه جمهوریخواهی در جامعه ایران از هیچ پایگاه و جایگاهی برخوردار نبود و زمزمه‏های یادشده از محدوده عده‎ای انگشت شمار فراتر نمی ‏رفت. نخستین بار پس از کودتای ۱۲۹۹، در اواخر سال ۱۳۰۲ و اوایل سال ۱۳۰۳ شمسی بود که قضیه جمهوریخواهی به طور جدی مطرح شد. البته این بار هم نه به عنوان یک مطالبه خودجوش مردمی، که به عنوان یکی از راهکارهای تحقق اهداف آن کودتا از سوی رضاخان، رهبر کودتا و رئیس دولت وقت، با پشتیبانی فکری مشروطه‏خواهان سکولاری که فکر می‏کردند ناکامیهایشان را یک رئیس جمهور دیکتاتور! برآورده خواهد کرد، پیگیری می‏شد. به گفته ملک‏الشعرای بهار، ملت جمهوری نمی‏خواست، دولت از ملت جمهوری می‏خواست.
همزمان با همین ایام بود که گروه ترکان جوان در عثمانی، از طریق مجلس کبیر، خلافت را برانداخت و نظام جمهوری را با ریاست جمهوری مادام‎العمر مصطفی کمال پاشا بنیاد نهاد. این واقعه به الگویی موفق برای جمهوریخواهی رضاخانی در ایران تبدیل شد و بر امید آنان بسی افزود. اما از نخستین اقدامات آن جمهوری، برچیدن وزارت شریعت و اوقاف و امور مساجد آن کشور بود. این گونه اقدامات کافی بود که بدنه جامعه ایران به ماهیت گرته‏برداری جمهوریخواهان ایرانی پی ببرند و تکلیف خود را با آن روشن کنند. تلقی جامعه ایران از ماهیت کودتا هم مزید بر علت شد و بدین گونه بود که به رغم همه تحکمات و تلاشهای رضاخان و فرماندهان نظامی سراسر کشور و همچنین تبلیغات و بسترسازیهای روانی مطبوعات، طراحان جمهوریخواهی ناگزیر از توقیف آن شدند و، به بیان دیگر، یک مقوله مثبت سیاسی را بدنام کرده و از بروز و ظهور طبیعی‏اش جلوگیری کردند.

سیدمصطفی تقوی
منبع : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


همچنین مشاهده کنید