چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

عزل آصف‌الدوله از وزارت داخله


عزل آصف‌الدوله از وزارت داخله
حاج غلامرضا شاهسون آصف‌الدوله (شهاب‌االملک) پسر حاج حسین خان نظام‌الدوله امیر توپخانه بود. او از چهره‌هایی است که در سالهای اول انقلاب مشروطه چون موج در فراز و فرود بود. در سال ۱۳۲۴ق نمایندگان مجلس اول شورای ملی به مخالفت با آصف‌الدوله برخاستند، تا جایی که او را از حکومت خراسان عزل کرده به تهران کشاندند و محکمه‌ای برایش ترتیب دادند که تا آن زمان تقریباً نظیری نداشت و حاصل آن تبرئه او از اتهامات وارده بود. در کمتر از یک سال همان نمایندگان مجلس شورا آصف‌الدوله را به عنوان وزیر داخله در کابینه ناصرالملک به رسمیت شناختند. چندی بعد باز همان نمایندگان بدون آنکه به او فرصت حضور در مجلس و دفاع دهند از وزارت عزلش کردند. با بسته شدن مجلس اول و قدرت‌گیری محمدعلی شاه آصف‌الدوله والی ایالت فارس شد. در آنجا با مشروطه‌‌خواهان رفتاری دوستانه داشت و از اقدامات آنها جلوگیری نمی‌کرد. پس از فتح تهران در شیراز مشروطه‌خواهان انجمن نظار را تشکیل دادند. اولین روز تشکیل انجمن، آصف‌الدوله طی سخنرانی اعلام کرد که همیشه به مشروطه و نظام پارلمانی معتقد بوده است. پس ازمدت کوتاهی چون از برقراری نظم و امنیت فارس عاجز بود از حکومت آنجا عزل شد و اندک زمانی پس از آن در ۱۳۲۸ق درگذشت.
سالهای ۱۳۲۴ق تا ۱۳۲۷ق حوادث چنان با شتاب درگذرند که در گرد و غبار حاصل از آن نقش ها و سایه‌ها درهم آمیختند و در تلاطم آن گروهی مشروطه‌خواه شدند و القابی چون ابوالمله یافتند (سعدالدوله) اما دیری نپایید که از آنها به نام دشمن ملت و یاور شاه در برقراری استبداد یاد کردند. شایعه و واقعیت چنان ممزوج شدند که تفکیک آنها به سختی ممکن بود. آصف‌الدوله نیز در چنین فضایی به فروش دختران قوچانی متهم و به جرم خیانت به ملت و مملکت محاکمه شد.
پرسش اصلی این است که چگونه شخصی با چنین اتهامی در دو کابینه متوالی بلافاصله پس از محاکمه‌اش وزیر داخله شد و عزلش هم به دلایل دیگر صورت گرفت؟ گرچه نشریات، فروش دختران قوچانی را هر زمان که مناسب دیدند بر ضد آصف‌الدوله به کار بستند، به هر حال نصب و عزل او با وجود چنین اتهامی جای سؤال است و طرح این سؤال تنها تلاشی است برای ترسیم اوضاع پریشانی که فرصت مغتنمی فراهم آورد تا ضربه‌های اصلی وارد آمده بر پیکره مملکت در همان زمان احساس نشود و برای جلوگیری از آن اقدامی جدی صورت نگیرد. عزل آصف‌الدوله از صدارت به سادگی نصب او بود بی هیچ دلیل موجهی. آصف‌الدوله را به وزارت داخله برگزیدند زیرا کس دیگری نبود که این مسئولیت را بپذیرد. ناصرالملک ابتدا برای وزارت داخله علاءالدوله و صنیع‌الدوله را درنظر گرفت. اما آنها نپذیرفتند زیرا مسئولیت این وزارتخانه با توجه به اغتشاش حاکم بر کشور بسیار سنگین بود. علاءالدوله بهانه آورد که به تازگی به خانه‌اش بمب انداخته‌اند و این امر نشانه نارضایتی افکار عمومی از من است و باید وزیری انتخاب شود که قبولی عامه داشته باشد. پس از آن آصف‌الدوله انتخاب شد.
اینکه او مقبولیت عامه داشته جای تردید است. زیرا با توجه به سمپاشی‌های ضد او توسط روزنامه‌ها و برخی نمایندگان مجلس منجمله تقی‌زاده، بعید به نظر می‌رسد که حتی پس از محاکمه و اعلام حکم برائت از اتهامات وارده، افکار عمومی نسبت به او دیدی مثبت یافته باشد. شاید به راحتی بتوان حکم برائت کسی را با ادله محکم در محاکم عدلیه ثابت کرد، اما زدودن زنگار بدبینی از اذهان عمومی که بر اثر شایعات شکل می‌گیرد بسی مشکل است. به هر صورت با انتصاب آصف‌الدوله به وزارت داخله روزنامه‌ها به مخالفت و انتقاد از او پرداختند و سعی کردند با ذکر مطالبی درباره دختران قوچان افکار عمومی را تهییج کنند و مجلس و دولت را وادارند که آصف‌الدوله را عزل کنند، اما تلاش آنها بی حاصل بود. حتی در مجلس نمایندگان به این شیوه روزنامه‌نگاران انتقاد کردند. در کابینه ناصرالملک همه وزرا تحصیل‌کرده خارج بودند و به یک یا دو زبان اروپایی صحبت می‌کردند بجز آصف‌الدوله که به دیوانسالاری کهن ایران تعلق داشت؛ شخصی مستبد و غیروابسته به خارجی.
در شوال ۱۳۲۵ق مخالفان به قصد ترور محمدعلی شاه به سوی اتومبیل او بمب انداختند. ترور ناموفق ماند، اما نقار میان شاه و مخالفانش بیشتر شد و با تشدید درگیریها در ذیقعده همان سال شاه دستور دستگیری ناصرالملک را صادر کرد که با دخالت چرچیل آزاد شد، عمر کابینه ناصرالملک حدود دو ماه بود سپس حسینقلی خان نظام‌السلطنه مافی به وزارت رسید. در کابینه او هم آصف‌الدوله کماکان وزیر داخله بود. پیش از صدارت نظام‌السلطنه میان او و آصف‌الدوله کدورتی به وجود آمده بود. اینکه چرا نظام‌السلطنه او را در وزارت داخله ابقا کرد جالب توجه است. آصف‌الدوله تا محرم ۱۳۲۶ق وزیر داخله بود تا اینکه روزی در مجلس تقی‌زاده به انتقاد از عملکرد آصف‌الدوله پرداخت.سایر نمایندگان هم با او هم‌آوا شدند. سرانجام تقی‌زاده اعلام کرد : ” بنده تنها از این یک آدم که وزیر داخله باشد نمی‌گذرم. در صورتی که این همه تقصیرات از او بروز و ظهور کرده است. مگر شما از تقصیر و از خیانت یک وزیر چه می‌خواهید؟ بنا بود اقبال‌الدوله را تبعید نماید. تا حال همین طور به مسامحه گذرانده و می‌خواهد باز هنگامه دیگری برپا نماید. تقصیر دیگر آن که نسبت اجازه رفتن قوام‌الملک را به شیراز به مجلس و هیأت رئیسه می‌دهد حال آنکه مجلس و رئیس بیزارند از فرستادن او که برود خون اهالی فارس را بخورد. و بالاترین تقصیر او سهل‌انگاری امور است که هر کاری را که به او می‌گویی به مماطله گذرانده و جواب می‌دهد درست می‌شود. بنده از این یک نفر نمی‌گذرم و سلب اطمینان می‌نمایم و باید در این باب رأی گرفته شود.“ پس از کمی مذاکره در مجلس درباره عزل آصف‌الدوله بدون حضور او رأی‌گیری شد و با اکثریت آراء آصف‌الدوله را از وزارت داخله عزل کردند. آصف‌الدوله نسبت به عزلش عکس‌العمل نشان داد و لایحه‌ای به مجلس تقدیم کرد :
... مدتها بود خواستم استعفا بدهم چنانچه چند دفعه هم استعفا داده قبول نشد و اعتراضاتی که وکلای محترم نموده‌اند چون حضور نداشتم که جواب بدهم لذا مختصراً چند کلمه نوشتم. اعتراضی که آقامیرزا مرتضی قلیخان در باب حکومت اصفهان نموده‌اند که او را خواسته و اقبال‌الدوله به جای او معین شد بی محل است، زیرا که کسی حاکم اصفهان را نخواسته خودش حرکت کرده و بعد از اطلاع تلگرافی که به او نمودم مراجعت به اصفهان نماید در تلگرافخانه موجود است بخواهند و اقبال‌الدوله را هم ابداً برای حکومت اصفهان اسم برده نشد و از قم تلگراف او رسیده.
در باب فرستادن سوار به یزد آن هم با وزیر جنگ است نه با وزیر داخله و اینکه گفتند کرمانشاه حکومت ندارد ظهیرالملک مدتیست که برای حکومت آنجا معین شد و در کمیسیون سرحدی هم مذاکره گردید دیگر خوب بود که هر جا حکومت نداشت معین می‌کردند. و اینکه جناب تقی‌زاده گفتند در خصوص حکومت اردبیل که یک نفر در کمیسیون سرحدی معین شد نه او را فرستادند نه دیگری را جواب اینست جایی که در تحت حکومت یک ایالت کل باشد البته باید حاکمی که به آنجا فرستاده می‌شود به تصویب ایالت باشد نه اینکه یکسره از اینجا معین شود و تأخیرش تا حال به همین واسطه بود که تصویبی از ایالت آذربایجانی نرسیده اما اعتراضات جناب شیخ یوسف در باب قوام‌الملک که بنده او را فرستادم ابداً بنده نفرستادم.
در زمانی که حکومت شیراز با جناب علاءالدوله شده بود و خواست برود یکی از شرایط رفتن خود، بردن قوام‌الملک را قرار داده بود و همچنین صاحب اختیار در زمان رفتن تأکید داشت که قوام‌الملک برود و زمان حکومت رئیس‌الوزرا هم که نوشته بودند قوام‌الملک تا نیاید مالیات فارس وصول نخواهد شد و حالا هم چون عمل مالیه با رئیس‌الوزراست ایشان تصویب و اجازه نمودند که باید قوام‌الملک برود این بود که روانه داشتند و آنچه را هم که تحقیق شد قوام‌الملک و پسرانش تقصیری نداشتند و این اعتراضات موجب این نمی‌شود که بی تحقیق از یک نفر وزیری سلب اطمینان نمایند.
دفاعیه آصف‌الدوله خشم تقی‌زاده را برانگیخت و او را تهدید به مجازات کرد. با این وصف باز هم آصف‌الدوله را مجازات نکردند زیرا باید برای مجازات او دلایل محکمه پسند ارائه می‌دادند. بی شک تقی‌زاده اگر چنین دلایلی در دست داشت از مجازات آصف‌الدوله صرفنظر نمی‌کرد.
علت اصلی عزل آصف‌الدوله را باید جای دیگر جست. مارلینگ در گزارشی به سر ادوارد گری می‌نویسد : ” آصف‌الدوله بنابر تصویب مجلس، ظاهراً برای آنکه قوام‌الملک را برخلاف میل واضح وکلا [ی] فارس رخصت مراجعت به شیراز داده بود معزول گردید. علت حقیقی عزل او این بود که مجلس با آنکه تصمیم نموده بود در کابینه تغییری بدهد از آن می‌ترسید که یک مرتبه دست همه را از کار کوتاه کند و این طور صلاح دانست که ابتدا از وزیر داخله شروع کند.“ به همین مناسبت هم بود که در غیاب آصف‌الدوله او را از وزارت عزل کردند و زمانی که درصدد دفاع از خود لایحه‌ای قانونی خطاب به مجلس ارائه داد تهدید به مجازات شد.
اداره مملکت با قدرتی که مجلس شورای ملی و انجمنها کسب کرده بودند ناممکن بود. مجلس به جای رعایت اصل تفکیک قوا که وظیفه‌اش را تدوین قوانین معین کرده بود در امور اجرایی کشور هم دخالت می‌کرد و همین امر موجب شد که در این دوره نه نظام جا افتاده سنتی بتواند سکاندار امور مملکت باشد و نه نظام جدید مشروطه. در نتیجه اوضاع کشور روز به روز آشفته‌تر شد. بنابر این جای تعجب ندارد که آصف‌الدوله از اداره امور وزارت داخله ناتوان باشد. نه او و نه هیچ یک از وزرای دیگر چه مستبد و چه مشروطه‌خواه با توجه به اوضاع نابسامان و بی قانون از اداره مملکت برنمی‌آمدند.

آزیتا لقائی
منبع : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


همچنین مشاهده کنید