پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

متحصنین سفارت انگلیس


متحصنین سفارت انگلیس
از سال ۱۳۲۳ق نارضایتی عمومی در ایران به شکل اعتراضات منسجم وارد مرحله نوینی شد که در نهایت با انجام تغییراتی در ساختار سیاسی حکومت عنوان نهضت مشروطه گرفت. تحصن در سفارت انگلیس از مراحل مهم نهضت مشروطه و عامل به ثمر رسیدن آن است. همزمان با مهاجرت علمای مخالف دولت به قم که به مهاجرت کبری شهره است، عده‌ای از تجار تهران در سفارت انگلستان تحصن کردند. آنها به این بهانه که پس از خروج علما از شهر تأمین مالی و جانی نخواهند داشت به سفارت انگلیس رفتند و به مرور بر تعداد آنها افزوده شد و در نتیجه نقش تعیین‌کننده‌ای در تحقق فرمان مظفرالدین شاه برای تشکیل مجلس شورا پیدا کرد.
همانطور که ذکر شد همزمان با مهاجرت علما عده‌ای به بهانه نبود امنیت مالی و جانی در سفارت انگلیس متحصن شدند. اما نبود امنیت فقط بهانه بود. حداقل از یک ماه قبل از آن گروهی در فکر تحصن در سفارت انگلیس بودند. ایولین گرانت داف کاردار سفارت انگلیس در گزارشی به تاریخ ۲۱ ژوئن ۱۹۰۶/ ۲۸ ربیع‌الثانی ۱۳۲۴ق نوشت : ” اگر روزی بشنوم که علما به طور دسته‌جمعی در ساختمان سفارت دولت اعلیحضرت پادشاهی در شهر بست نشسته‌اند تعجب نخواهم کرد.“ و به همین دلیل سفارت انگلستان مهیای پذیرایی از متحصنین شد و روزی که مردم به سفارت رفتند فوراً چادرهای متعددی از انبار سفارت بیرون آمد و وسایل پذیرایی هم آماده شد که متحصنین در مضیقه قرار نگیرند.
خاطرات ظهیرالدوله هم گزارش گرانت داف را تأیید می‌کند. ظهیرالدوله از تصمیم آیت‌الله سیدمحمد طباطبایی و آیت‌الله سیدعبدالله بهبهانی برای تشویق مردم به تحصن در سفارت انگلیس خبر می‌دهد. مسلم اینکه تحصن در سفارت اقدامی ناگهانی و از روی استیصال نبود که گروهی از تجار برای حفظ جانشان به آن دست زده باشند بلکه از قبل هماهنگی‌های لازم صورت گرفته بود. اردشیر جی ریپورتر مدعی است که واسطه بین مقامات ملی و سفارت انگلیس بوده و برای تحصن موافقت سفارت را کسب کرده است. از طرف دیگر آیت‌الله سیدعبدالله بهبهانی از تجار می‌خواهد در صورت ضرورت به سفارت انگلیس پناهنده شوند. زیرا سفارت به او وعده همراهی داده است.
در آغاز عده کمی که تاریخ بیداری ایرانیان تعدادش را نه نفر ذکر می‌کند در سفارتخانه متحصن می‌شوند و به اشاره دو نفر از کارکنان ایرانی سفارت برای اینکه به موضوع اهمیت بیشتری دهند سعی در جلب افراد دیگر به سفارت می‌کنند آنها و طلاب مدارس و اصناف را تشویق به تحصن کردند و برای این کار به گروهی از طلاب پول دادند همچنین مقادیری پول در اختیار رؤسای اصناف قرار گرفت تا به افرادی از صنفشان بدهند که در تحصن شرکت کرده و از کسب معاش بازمانده‌اند. به این ترتیب هر روز بر تعداد متحصنین افزوده شد و اصناف در چادرهای جداگانه جای گرفتند. مخارج تحصن را در ظاهر حاج محمدتقی و حاج محمدحسن بنکدار که از تجار درجه دوم بازار بودند متکفل شدند.
اما در واقع کمیته‌ای برای این کار تشکیل شده بود و سفارت انگلیس هم به لحاظ مالی به آنها کمک می‌کرد تا قبل از تحصن در سفارت مردم خواهان گشایش عدالتخانه بودند اما پس از آن لفظ مشروطه و کنستی توسیون میان مردم رواج یافت بی‌آنکه عده زیادی بر مفهوم آن واقف باشند. سفارت انگلستان در طول مدت تحصن کمال همراهی را با متحصنین داشت و در بالا بردن سطح شعارها و تقاضاهای آنها مؤثر بوده در واقع انگلستان که شاهد نضج‌گیری جنبش اعتراضی ایرانیان بود سعی کرد با قرار گرفتن در مسیر حرکت آن تا حد امکان از این جنبش به نفع مقاصدش بهره گیرد. در سال ۱۹۰۶م/ ۱۳۲۴ق انگلستان تلاش می‌کرد روسیه را برای تقسیم ایران متقاعد کند و مذاکرات مقدماتی قرارداد مشهور ۱۹۰۷ آغاز شده بود. دولت انگلستان برای چانه‌‌زنی با روسیه و کسب امتیازات بیشتر باید وزنه قدرت را در ایران به نفع خود سنگین می‌کرد.
همراهی با مردم در نهضت برای سفارت انگلیس و دولت انگلستان کسب وجهه می‌کرد و مردم از آنها به عنوان حامیان مشروطه یاد می‌کردند. متحصنین تا مدتی با مهاجرین قم هماهنگی داشتند اما پس از عزل عین‌الدوله از صدارت و صدور فرمان تأسیس مجلس شورا اختلاف بین متحصنین و مهاجرین نمود یافت. متحصنین خواهان ادامه تحصن تا گشایش مجلس بودند اما مهاجرین قم خواهان بازگشت به تهران و پایان تحصن شدند. اختلاف دیگر آنها در قبول فرمان شاه بود. مهاجرین به فرمان شاه اعتماد داشتند اما متحصنین آن را کافی نمی‌دانستند و خواهان تأیید فرمان شاه از سوی سفارت انگلیس شدند. متحصنین نتوانستند در مقابل مهاجرین مقاومت کنند زیرا روزی که علما به تهران بازگشتند مردم از سفارتخانه برای استقبال از آنها خارج شدند و تعداد کمی هم که در سفارتخانه باقی مانده بودند پس از مذاکره با آیت‌الله بهبهانی و آیت‌الله طباطبایی حاضر شدند سفارت انگلیس را ترک کنند و به تحصن خاتمه دهند.

آزیتا لقائی
منبع : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


همچنین مشاهده کنید