شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

جنگ جهانی اول آلمانها و رخنه در ساختار اجتماعی ـ سیاسی ایران


جنگ جهانی اول آلمانها و رخنه در ساختار اجتماعی ـ سیاسی ایران
جنگ جهانی اول در زمانی آغاز شد که ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزاینده اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات مهارگسیخته قدرتهای خارجی، ایران را تا آستانه یک دولت ورشکسته و وابسته پیش برده بود. [...] به طور کلی در میان طیف گسترده نخبگان سیاسی و فرهنگی سه گرایش متضاد وجود داشت: اقلیت رایگان (دموکراتها) خواستار اتحاد با قدرتهای مرکزی بوده؛ گروه محافظه ‏کار ادعا داشتند نفع کشور در آن است که منفعل بماند و از این طریق متحدین را همراهی کند. اعتدالیون، که به اندازه تندروها از دخالتهای روس و انگلیس برآشفته بودند، در انتخاب شیوهٔ عمل با احتیاط بیشتری اقدام می‏کردند و اعتقاد داشتند که دشمنی آشکار با متفقین خطر استعمارکامل و تجزیه کشور را در بردارد.
● علل گرایش به آلمان در جامعه ایران
گرایش به آلمان، صرفنظر از هدفهای استعماری آن، واکنشی طبیعی در برابر خسارتهای تاسف ‏بار ملی ایران بود که این کشور را تا سرحد یک دولت مطیع و حتی مستعمره از سوی دو قدرت بزرگ و توسعه ‏طلب روس و انگلیس تنزل می‏داد. در نتیجه، تاریخ ایران از بدو روابطش با دو قدرت مذکور در عصر قاجار به صورت رنج نامه ‏ای غم ‏انگیز درآمد که همواره در چالش با منافع آنها از یک سو و ضعف فکری و سیاسی حاکم بر خود از سوی دیگر، بود. به این ترتیب همهٔ توانمندیهای اجتماعی ـ اقتصادی آن از دست رفت یا به غارت داده شد. [...] با آغاز جنگ جهانی چشم امید ایرانیان به آلمان دوخته شد، کشوری که به روی همه آرزومندان رهائی ایران دریچهٔ امید گشود و ادعا داشت برای بریدن طناب خفگی ایران به یاری آن برخاستند و به دشمنانش اعلام جنگ داده است. [...] ویلهلم لیتن یکی از کارگزاران سیاسی آلمان که در اثنای جنگ در ایران فعالیت داشت می‏گوید:
همانطور که در کشورهای بیطرف معمول است وظیفه ما عبارت بود از فعالیت در جهت جلوگیری از سمتگیری موفق کشور میزبان به سود دشمن، و حتی ‏الامکان کشاندن آن کشور به اردوی خود، اما در ایران داشتن چنین عقیده ‏ای خطا و اشتباهی آشکار بود؛ چه، ایران به قدری از روسیه و بریتانیا سابقه تلخ داشت که ایرانیان، بدون هیچ تبلیغی، از بدو امر طرفدار آلمان محسوب می‏شدند.
به رغم بسیاری از جنبه‏ های مشترک استراتژی آلمان ـ عثمانی، ایرانیان همواره ترجیح می‏دادند در تلاش برای استخلاص میهن از سلطه متفقین مستقیماً با آلمانها همکاری نمایند، زیرا اندیشه اتحاد اسلامی و جهاد با کفار که به سود عثمانیان تبلیغ می‏شد با وجود موفقیتهای نخستین، باورهای اهل سنت را باز می‏تاباند. [...]
● سازمانهای اجتماعی ایران به عنوان پایگاه نفوذ آلمان در ایران
برخلاف روس و انگلیس که سعی داشتند بر دولت مرکزی و سیاستمداران ایرانی به عنوان “ابزار سلطه“ متکی باشند، آلمانها می‏کوشیدند تا بر بدنهٔ جامعه ایران، اقشار و گروههای فعال و صاحب نفوذ آن تکیه کنند و در عین حال از هیچ تلاشی برای رخنه در هیئت حاکمه و رجال کشور دریع نورزند. [...]
۱. حزب دموکرات به عنوان قدرتمندترین گروه سیاسی متشکل در مجلس سوم با طیف روزافزون هوادارانش اکنون رهبری مجلس را در دست داشت و از همان آغاز نسبت به حضور متفقین در ایران واکنش شدید نشان داد و گرایش به آلمان را به عنوان راه رهایی ایران تبلیغ کرد. [...]
۲. فعالیت حول محور مذهب و روحانیت: آلمانها به درستی دریافته بودند که در جوامع سنتی و دین ‏محور نظیر ایران احساسات مذهبی از هر انگیزه سیاسی یا اقتصادی بالاتر است. در نخستین روزهای آغاز جنگ جهانی شیخ ‏الاسلامهای عثمانی و به دنبال آن چند تن از علما و مراجع شیعی مقیم کربلا و نجف فتاوایی مبتنی بر ضرورت پیوستن ملت و دولت ایران به “ برادران مسلمان عثمانی “ صادر نمودند. [...]
۳. فعالیت بر محور ایلات و قبایل عشایر و قبایل به عنوان عناصر مسلط و قدرتمند جامعه ایران تا پیش از توسعه شهرنشینی همواره بر دو گروه روستایی و شهری حکم رانده‏ اند. تا زمان تشکیل ارتش نوین ایران، عشایر پیوسته رکن اصلی نیروی نظامی کشور به حساب می‏ امدند. تلاش آلمانها برای رخنه در میان ایلات از مطالعات دقیق آنان در ساختار اجتماعی ایران حکایت داشت. [...] به هر صورت اغوای عشایر که از نوعی استقلال و خودمختاری برخوردار و دارای چندین هزار سوار بودند و تجهیز آنها با سلاحهای جدید آلمانی نیروی قابل ملاحظه‏ ای در اختیار آنان می‏گذاشت. آلمانها از هیچ گونه سرمایه‏ گذاری در این راه دریغ نمی‏ورزیدند.
۴. فعالیتهای نظامی بر محور ژاندارمری [...]
۵. تلاش شبکه جاسوسی آلمان در ایران جاسوسان اعزامی آلمان قبلاً طی سفرهای متعدد خود به مناطق مختلف ایران ضمن آشنایی با اوضاع اقلیمی ـ جغرافیایی، از فرهنگ، اعتقادات، باورهای قومی و مذهبی مردم شناخت کامل حاصل کرده بودند. به همین دلیل آنان به آسانی توانستند خود را به هیئت مسلمانی و لباس ایرانی بیارایند. نیدر مایر یکی از شاخص‏ ترین چهره ‏های جاسوسی آلمان در این باره می‏گوید : “ با طرز تغذیه و نحوه زندگی ایرانیها از دیرباز آشنا بودم. هنگامی که زیرنظر کسی بودم، درست مانند اهالی بومی وضو می‏گرفتم و نماز می‏خواندم...
الف ـ از فرتیس کلاین تا هنتیک
ب ـ واسموس : بی تردید مشهورترین چهره در کادر رهبری تبلیغات ضد متفقین آلمان در سراسر مشرق زمین ویلهلم واسموس بود. او کسی است که به علت فعالیتهای شگفت ‏آور و سرنوشت ‏سازش در جنگ به “لارونس آلمانی‌“ شهرت یافته است. ماجراجوییها و اعمال خارق ‏العاده وی تنها با کارهای بزرگترین جاسوس انگلیسی در جنگ جهانی اول “لارونس“ قابل مقایسه است. واسموس مسئول تحریک و برپایی خیزشهای مردمی و ایلاتی ایران در جنوب کشور بود.
یک تحلیل کلی و منطقی از تلاش آلمانها در ایران، که نهایتاً به یک رشته قیامهای ضد متفقین در سراسر کشور و همچنین جنبش “مهاجرت“ و “دولت ملی“ منتهی گشت، نشان می‏دهد که اقدامات آنها پشتوانه قدرتمند مردمی و حمایتهای بیدریغ جامعه ایران را به همراه داشته است.

علیرضا ملائی توانی
منبع : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


همچنین مشاهده کنید