جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


نفت گران، نیاز ایران در سال آتی


نفت گران، نیاز ایران در سال آتی
ایران رسما اعلام کرد که در بودجه سنواتی خود، نفت ۴۰ دلاری را لحاظ کرده است و نفت تعیین‏کننده‏ترین متغیر اقتصاد ایران در سال ۸۵ خواهد بود. اگر کشوری مثل ایران اعلام کند که نمی‏خواهد از نفت به عنوان یک سلاح استفاده کند، به معنای آن است که اکنون چنین احتمالی در بازار وجود دارد و این اظهارنظر برای دفع نگرانی بازار در این حوزه است. اکنون بازار نفت در شرایطی است که بحث‏های جدی در مورد کاهش یا عدم کاهش تولید نفت به همان میزان اهمیت دارد که اطمینان دادن عربستان برای افزایش تولید.
در شرایط کنونی برخی کشورها از جمله ایران خواهان کاهش تولید نفت شده‏اند و در مقابل کشوری مثل عربستان اعلام کرده است در صورت لزوم تولید خود را از ۹/۵ به ۱۱ میلیون بشکه در روز خواهد رساند و به این ترتیب کمبود احتمالی بازار را رفع خواهد کرد.
اگرچه این بحث‏ها در شرایطی که سرما نیم کره شمالی را فراگرفته است و افت فشار گاز در اروپا فشار مضاعفی را بر قیمت نفت وارد کرده است، نمی‏تواند چندان ملموس باشد اما آنچه که اکنون در مورد آن بحث می‏شود، استراتژی تولید در فصل دوم سال است. زمانی که فشار سرما و تقاضای آنی کاهش می‏یابد و بازار به طور سنتی شاهد کاهش تقاضای نفت است. درواقع بحث‏ها در حاشیه برآورد تقاضای فصل دوم و سوم جهان است که نمی‏توان به راحتی از کنار آن گذشت.
● ایران
ایران ازجمله کشورهایی است که همواره خواهان کاهش تولید اوپک است. این درخواست همواره به عنوان یکی از خواسته‏های ایران در اجلاس‏های رسمی و غیررسمی مطرح شده است و کمتر دیده شده که ایران از افزایش تولید حمایت کند.
این درخواست می‏تواند دلایل گوناگون داشته باشد. به طور سنتی ایران از گروه کشورهایی است که خواهان قیمت بالاتر است و این خواسته همواره در تضاد با تولید زیاد و یا افزایش تولید دیده می‏شود: این سیاست همواره با مخالفت کشورهایی مثل عربستان که معتقد بودند نفت گران باعث حضور تولیدکنندگان جدید در بازار می‏شود، مواجه بود ولی اکنون که به هر دلیلی نفت نمی‏خواهد از ۶۰ دلار فاصله بگیرد، این استدلال مخالفان چندان جدی و موثر نیست. ضمن آن که ایران نیز علاقه‏ای ندارد که با بیان این استراتژی، خود را عامل افزایش قیمت نفت مطرح کند. دلیل دیگری که مطرح می‏شود، فشار بر توان تولید و چاه‏های نفتی است. در حال حاضر و بر اساس آمار ارائه شده اغلب کشورها در شرایط ظرفیت کامل تولید می‏کنند و کشوری مثل ایران امکان ادامه شرایط کنونی و یا افزایش احتمالی تولید را ندارد. درواقع این دلیل می‏تواند مبین این واقعیت باشد که ایران تلاش می‏کند که ضعف ساختاری و تجاری خود را در قالب یک استراتژی فراگیر و بازاری مطرح کند، بدون آن که بخواهد هزینه‏های احتمالی ضعف خود را بپذیرد.
در هر صورت ایران اعلام کرده بود که در اجلاس ۳۱ ژانویه (۱۱ بهمن) خواهان کاهش تولید خواهد شد. پیشنهادی که برای کاهش تولید از سه ماه دوم سال جاری میلادی خواهد بود. این خواسته که به نقل از یکی از کارشناسان امور اوپک وزارت نفت ایران مطرح شد، با این استدلال بود که کشورهایی مثل ونزوئلا و نیجریه به دلیل مشکلات تولید، با این درخواست موافقت خواهند کرد. البته ایران با این دیدگاه که ممکن است کشورها با کاهش تولید موافقت نکنند، در اجلاس عادی ماه مارس هم این پیشنهاد را مطرح خواهد کرد. این استراتژی نشان‏دهنده آن است که ایران یک تلاش جدی را آغاز کرده تا تولید اوپک بر اساس تقاضای مورد انتظار سازمان‏دهی شود و یک دوره دو ماهه برای انجام مذاکره و هماهنگی بین اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت (OPEC) برای خود در نظر گرفته است. اگرچه در شرایط کنونی ایران در حوزه بین‏الملل و چالش‏های هسته‏ای کشور، امکان چانه‏زنی جدی ندارد و در شرایطی که بحث تحریم‏ها (هرچند ضعیف) مطرح شده است، به ایران به عنوان کشوری که ممکن است به صورت اجباری از چرخه عرضه خارج شود و تا زمان کاهش احتمال مذکور و کاهش فشار بر ایران، شرایط مذکور ادامه خواهد داشت.
● مخالفان جدی
مخالفت با پیشنهاد غیررسمی ایران، چندان دور از انتظار نبود، اما زمانی که الجزایر با آن مخالفت کرد، نشان‏دهنده آن بود که ایران در برآورد شرایط اولیه چندان دقیق عمل نکرده است. ایران موافقت احتمالی الجزایر را هم مورد توجه داشت در حالی که شکیب خلیل وزیر انرژی این کشور، با کاهش یا بحث در مورد آن در اجلاس ژانویه مخالفت کرد و گفت که این بحث باید در اجلاس عادی (مارس) مطرح شود.
جالب آن است که الجزایر هم معتقد است قیمت بالای نفت ناشی از شرایط خارج از نظام عرضه و تقاضای نفت مثل تنش هسته‏ای ایران، سرمای شدید در روسیه و اروپاست و همین استدلال می‏تواند به این نتیجه ساده منجر شود که اکنون نمی‏توان در مورد عرضه و یا میزان عرضه بحث کرد.
اما حرکت عربستان در این میان قابل توجه بود.اگرچه سیاست اعلام شده عربستان و استراتژی آتی این کشور را نمی‏توان پاسخ به یک اظهارنظر کارشناسی درایران و یا برخی کشورهای تولیدکننده دانست اما نتیجه آن در راستای اهداف تعیین شده سعودی‏هاست.
عربستان سعودی اعلام کرد که در صورت لزوم حاضر به افزایش تولید ۱/۵ میلیون بشکه در روز است. وزیر نفت سعودی اعلام کرد که این کشور حاضر است تولید نفت خود را به ۱۱ میلیون بشکه در روز برساند و این سیاست در صورتی که بازار با بحران عرضه مواجه شود، صورت خواهد گرفت.
اگرچه افزایش ۱/۵ میلیون بشکه‏ای صادرات نفت عربستان می‏تواند بخشی از ۲/۵ میلیون بشکه صادرات نفت خام ایران را پوشش دهد اما به طور طبیعی نمی‏تواند تعادل بازار را به وجود آورد. این ادعا می‏تواند خنثی‏کننده آمار روانی بحث‏های مربوط به تحریم ایران و یا چالش‏های عرضه از یک سو و فشارهای مقطعی تقاضا از سوی دیگر باشد.
به عبارت بهتر در شرایطی که عرضه و تقاضا در دو جهت مخالف و در راستای فشار بر قیمت دچار بحران شده‏اند، طبیعی است که تلاش‏هایی برای تزریق تعادل به این وضعیت بحرانی صورت گیرد و آنچه که به عنوان مخالفت با کشورهایی همچون ایران مطرح شده است، درواقع مخالفت با تنش در بازار نفت است و تلاش‏هایی است که برای تداوم ثبات و مقابله با چالشها و جهش‏های قیمتی صورت می‏گیرد و در چارچوب یک استراتژی کلان و مشخص تعریف شده است.
در شرایطی که عوامل مختلف دست به دست هم داده‏اند که تعادل در بازار نفت رإ؛ هرچند به صورت شکننده تا پایان فصل سرد حفظ کنند و این امید وجود دارد که بازار در روزهای پایانی فصل سرد، شاهد کاهش فشار تقاضا باشد به گونه‏ای که حتی امکان کاهش عرضه هم فراهم شود، IEA در آخرین برآورد تقاضای خود، احتمال عدم کاهش تقاضا در پایان فصل سرد و حتی افزایش تقاضا را مطرح کرده است.
آژانس بین‏المللی انرژی در برآوردهای ارائه شده، تولید نفت اوپک را در ماه دسامبر ۲۹/۳ میلیون بشکه در روز برآورد کرده است که ۲۰۰ هزار بشکه کمتر از متوسط فصل سوم سال ۲۰۰۵ است و این کاهش تولید می‏تواند تعادل‏ها را به هم بزند.
از سوی دیگر اوپک برای متعادل کردن بازار باید ۱/۵ میلیون بشکه در روز افزایش تولید داشته باشد در حالی که این افزایش تنها ۱/۲ میلیون بشکه در روز بوده است. اما سوال این است که با کاهش سرما در نیم کره شمالی (اروپا و امریکا) و کاهش تقاضای نفت در این مناطق چرا باز هم شاهد افزایش تقاضای جهانی خواهیم بود؟ IEA دلیل این موضوع را تحولات ذخایر نفت خام در OECD از یک سو و افزایش تقاضای مصرفی آسیایی‏ها از سوی دیگر می‏داند.
به عبارت دیگر کاهش حجم ذخایر کشورهای عمده مصرف‏کننده از یک سو و ذخیره‏سازی‏های ناشی از نگرانی در طرف عرضه از سوی دیگر باعث شده است که کشورها به افزایش ذخیره‏سازی در روزهای کاهش فشار تقاضا متمایل باشند و به رغم کاهش مصرف، انتظار کاهش تقاضا در پایان سرمای فراگیر نیمکره شمالی چندان منطقی نباشد.
آنچه در شرایط کنونی اهمیت اوپک را افزایش داده است، نقش متعادل کننده این سازمان برآورد می‏شود که کشورهای غیراوپک طی سال ۲۰۰۶ به طور متوسط ۵۱/۶ میلیون بشکه در روز تولید کنند که حداقل ۲۰ میلیون بشکه بیشتر از اوپک است و عملا عرضه غیراوپک ۱/۴ میلیون بشکه بیشتر از سال ۲۰۰۵ خواهد بود اما باز هم اوپک و کشورهایی مثل ایران و عربستان و کویت هستند که به دلیل نوسان در عرضه، احتمال خروج بازار از تعادل را افزایش می‏دهند. در این میان قطب‏های تولیدکننده نفت هم دارای اهمیت ویژه‏ای خواهند بود و می‏تواند استراتژی کشورهای مصرف‏کننده را تحت شعاع قرار دهد.
در سال ۲۰۰۶ به طور متوسط تولید کشورهای OECD به ۲۰/۴ میلیون بشکه در روز خواهد رسید و این در حالی است که در سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ میزان تولید این سازمان ۲۱/۹ و ۲۱/۶ میلیون بشکه در روز بوده است و این نرخ کاهش در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ ادامه داشته است به گونه‏ای که در این سالها ۲۰/۹ و ۲۰/۴ میلیون بشکه در روز بود.
این کاهش تولید توسط سایر تولیدکنندگان غیراوپک و غیر OECD جبران شده است به گونه‏ای که طی سال‏های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ شاهد افزایش تولید ۲/۵ میلیون بشکه‏ای در این مناطق بودیم.
منبع : مجله گسترش صنعت


همچنین مشاهده کنید