پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

اسلامیت‌ و جمهوریتی‌ که‌ امام‌ معتقد بود


اسلامیت‌ و جمهوریتی‌ که‌ امام‌ معتقد بود
آیت‌الله‌ سیدمحمد موسوی‌ بجنوردی‌ رییس‌ پژوهشکده‌ امام‌ خمینی‌(ره) از جمله‌ چهره‌های‌ نام‌ آشنای‌ علمی‌ و سیاسی‌ کشور است‌ که‌ شخصیت‌ او به‌ واسطه‌ دارا بودن‌ چهره‌یی‌ علمی‌ در حوزه‌ و دانشگاه‌ و نزدیکی‌ او به‌ بیت‌ بنیانگذار جمهوری‌ اسلامی‌ و نقش‌ فکری‌ اش‌ در مجمع‌ روحانیون‌ مبارز از او چهره‌یی‌ ویژه‌ ساخته‌ است‌ . او که‌ حضورش‌ در ابعاد مختلف‌ اجتماعی‌ و حتی‌ سیاسی‌ را بیشتر به‌ مباحث‌ فقهی‌ ، حقوقی‌ و علمی‌ محدود می‌کند کمتر وارد جنجال‌های‌ روزشده‌ است‌ مگر موارد خاص‌.
او که‌ هنوز هم‌ در گفتار رابطه‌ مرید و مرادی‌ خود را با پیر و استادش‌ به‌ وضوح‌ نشان‌ می‌دهد اجتهاد و فقه‌ را همچون‌ امام‌ وابسته‌ به‌ زمان‌ و مکان‌ می‌داند و از همین‌ رو استدلالات‌ او در زمینه‌ حقوق‌ زنان‌ و اقتصاد اسلامی‌ دارای‌ وجه‌ تمایزی‌ با هم‌ لباسانش‌ است‌.
در دفتری‌ ساده‌ و معمولی‌ که‌ بیش‌ از هر چیز کتاب‌های‌ انباشته‌ شده‌ روی‌ هم‌ و کاغذها و تحقیقاتی‌ که‌ حجمش‌ دیوار را می‌پوشاند میزبان‌ ما بود. قاب‌ عکسی‌ از امام‌ ‌(ره) با نوشته‌یی‌ که‌ به‌ چند زبان‌ مختلف‌ ترجمه‌ شده‌ با این‌ مضمون‌ یک‌ ساعت‌ تفکر به‌ شصت‌ سال‌ عبادت‌ برتری‌ دارد طرز فکر و نگاه‌ موسوی‌ بجنوردی‌ را نشان‌ می‌دهد.
با آنکه‌ خسته‌ است‌ بی‌پیرایه‌ به‌ بحث‌ می‌نشیند و در همان‌ آغاز با ذکر این‌ جمله‌ که‌ چون‌ به‌ پیشنهاد من‌ قرار است‌ اعضای‌ مجمع‌ روحانیون‌ تا تعیین‌ سخنگو از بیان‌ اخبار و اظهارنظر در باره‌ مجمع‌ خودداری‌ کنند، موضوع‌ صحبت‌ را که‌ همان‌ آینده‌ سیاسی‌ مجمع‌ روحانیون‌ مبارز و دلایل‌ شکست‌ اصلاحات‌ و ... بود تغییر می‌دهد. او هم‌ که‌ مانند بسیاری‌ از هم‌ فکرانش‌ معتقد است‌ رادیکالیزم‌ یکی‌ از علل‌ اصلی‌ شکست‌ اصلاحات‌ است‌ موضوع‌ بحث‌ اگرچه‌ اعتقادی‌ به‌ رسانه‌یی‌ شدن‌ آن‌ نداشت‌ به‌ سوی‌ تفکر حضرت‌ امام‌‌(ره) پیرامون‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ، جمهوریت‌ و اسلامیت‌ نظام‌ اسلامی‌ و ریشه‌های‌ تاریخی‌ آن‌ کشیده‌ شد.
موسوی‌ بجنوردی‌ معتقد است‌: کسانی‌ که‌ این‌ مباحث‌ رامطرح‌ می‌کنند تمایل‌ دارند تا دیگران‌ را به‌ بحث‌ در اطراف‌ این‌ موضوع‌ وادارند تا خود را در جامعه‌ طرح‌ کنند و از این‌ جهت‌ بهتر است‌ وارد این‌ مساله‌ نشویم‌.
او به‌ این‌ سوال‌ که‌ «آیا کسانی‌ که‌ این‌ مباحث‌ رامطرح‌ می‌کنند یک‌ جریان‌ می‌دانید که‌ با اهدافی‌ خاص‌ طرح‌ بحث‌ می‌کنند یا این‌ مباحث‌ را حاصل‌ گفتمان‌ طلبگی‌ و طرح‌ بحث‌ علمی‌ می‌دانید؟» چنین‌ پاسخ‌ گفت‌: قطعا این‌ مباحث‌، علمی‌ نیست‌ واعتقادات‌ کسانی‌ است‌ که‌ مطرح‌ کننده‌ آن‌ هستند و از آنجایی‌ که‌ اکنون‌ فضا برای‌ این‌ افراد باز است‌، شاید وارد شدن‌ به‌ این‌ مباحث‌ زیاد به‌ مصلحت‌ نباشد. احساس‌ من‌ این‌ است‌ افرادی‌ که‌ این‌ حرفها را می‌زنند، دلشان‌ می‌خواهد که‌ این‌ بحثها در اطراف‌ آنها مدام‌ تکرار شود و صحبت‌ کردن‌ حول‌ این‌ اظهار نظرها بزرگ‌ کردن‌ این‌ افراد است‌. این‌ بحث‌ کاملا روشن‌ است‌ وقتی‌ لفظ‌ جمهوری‌ اسلامی‌ در قانون‌ اساسی‌ آمده‌ است‌ و وقتی‌ حضرت‌ امام‌ ‌(ره) مکررا بر این‌ واژه‌ها تاکید داشتند که‌ «میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌» و «جمهوری‌ اسلامی‌» دیگر نیازی‌ به‌ بیان‌ این‌ مسائل‌ نیست‌. اگر بخواهیم‌ مجموعه‌ سخنرانی‌ها ومصاحبه‌ها و سخنان‌ امام‌ راکه‌ پیرامون‌ این‌ مسائل‌ بوده‌ استخراج‌ کنیم‌ بی‌ نهایت‌ مطلب‌ به‌ دست‌ می‌آید.
وی‌ با تاکید بر اینکه‌ مساله‌ جمهوریت‌ کاملا روشن‌ و واضح‌ است‌ با اشاره‌ به‌ کسانی‌ که‌ بحث‌ عدم‌ اعتقاد حضرت‌ امام‌ ‌(ره) به‌ این‌ مباحث‌ رامطرح‌ می‌کنند می‌گوید: در قانون‌ اساسی‌ تصریح‌ شده‌ است‌ که‌ نظام‌ ما جمهوری‌ اسلامی‌ است‌ و برحاکمیت‌ مردم‌ تاکید شده‌ است‌. سه‌ قوه‌ زیر نظر ولی‌ فقیه‌ هستند و شرایط‌ انتخاب‌ ولی‌ فقیه‌ هم‌ به‌ صراحت‌ در قانون‌ اساسی‌ آمده‌ است‌ و در نهایت‌ تمام‌ اینها به‌ رای‌ و نظر مردم‌ بر می‌گردد یعنی‌ مردم‌ هستند که‌ مشروعیت‌ نظام‌ راعینیت‌ می‌بخشند.
موسوی‌ بجنوردی‌ ضمن‌ اینکه‌ معتقد است‌ بایدحول‌ این‌ مسائل‌ بحث‌ آکادمیک‌ صورت‌ بگیرد، می‌گوید؛ باید بررسی‌ شود که‌ آیا ملاک‌ در مشروعیت‌، رای‌ مردم‌ است‌ یا مشروعیت‌ را خدا می‌دهد؟ درخصوص‌ ائمه‌ معصومین‌‌(ع) که‌ منسوب‌ خداوند هستند، واضح‌ است‌ که‌ ائمه‌ ‌(ع) امام‌ هستند اما چون‌ مردم‌ باآنها بیعت‌ نکردند، خلیفه‌ نبودند.
در روز غدیر خم‌ این‌ آیه‌ شریفه‌ نازل‌ شد که‌ «یا ایها الرسول‌ بلغ‌ ما انزل‌ الیک‌ من‌ ربک‌» برداشت‌ من‌ این‌ است‌ که‌ پیامبر اکرم‌ ‌(ص) یک‌ مقدار تعلل‌ کردند چون‌ از شورش‌ می‌ترسیدند و به‌ دنبال‌ این‌ آیه‌ آمده‌ است‌ که‌«و ان‌ لم‌ تفعل‌ فلا بلغت‌ رساله‌ و الله‌ یعسمک‌ من‌ الناس‌» و این‌ یعنی‌ اگر این‌ رانگویی‌ رسالت‌ تو ابتر می‌ماند. خداوند تورا حفظ‌ می‌کند.
دراین‌ شرایط‌ بود که‌ در آن‌ ظهر گرم‌ و آفتاب‌ سوزان‌، پیامبر اکرم‌‌(ص) دستور دادند همه‌ جمع‌ شوند و بعد رسما اعلام‌ کردند که‌ «من‌ کنت‌ مولاه‌ فهذا علی‌ مولاه‌» و بعد یک‌ چادر زدند که‌ تحت‌ آن‌ همه‌ بیعت‌ کردند و اهل‌ تسنن‌ نیز همه‌ این‌ را قبول‌ دارند.عمر خلیفه‌ دوم‌ هم‌ دراین‌ روز بیعت‌ کرد.
او سفرش‌ به‌ مصر را یادآوری‌ می‌کند و می‌گوید: کتابخانه‌یی‌ در قاهره‌ است‌ تحت‌ عنوان‌ «المکتبه‌ الخدیویه‌» در این‌ کتابخانه‌ شعری‌ خطی‌ متعلق‌ به‌ ۹۰۰ سال‌ پیش‌ از عمرو بن‌ عاص‌ دیدم‌. معاویه‌، عمرو عاص‌ را از والی‌ مصر عزل‌ کرد و عبدالملک‌ ابن‌ مروان‌ را به‌ جای‌ او منسوب‌ کرد و عمر بن‌ عاص‌ در پاسخ‌ این‌ کار معاویه‌ قصیده‌یی‌ سرود که‌ مساله‌ غدیر خم‌ را و تمام‌ جریان‌ آن‌ روز را تصریح‌ می‌کرد.
او در این‌ قصیده‌ به‌ معاویه‌ می‌گوید جای‌ من‌ و تو ته‌ جهنم‌ است‌. ثریا کجاست‌ و خاک‌ کجاست‌ علی‌ کجاست‌ و معاویه‌ کجاست‌ بنابراین‌ این‌ مساله‌ قابل‌ انکار نیست‌، اما نقض‌ بیعت‌ شد وبا خلیفه‌ اول‌ بیعت‌ کردند.
بجنوردی‌ سپس‌ به‌ بیان‌ نحوه‌ بیعت‌ مردم‌ با امیر المومنین‌‌(ع) پرداخت‌ تا برلزوم‌ مقبولیت‌ حکومت‌ تاکید کند:« امیرالمومنین‌ در خانه‌ نشست‌، نگفت‌ من‌ خلیفه‌ هستم‌. شمشیر جنگ‌ برنداشت‌ تا با جنگ‌ از کسی‌ بیعت‌ بگیرد. خلیفه‌ دوم‌ هم‌ آمد جریاناتی‌ پیش‌ آمد و پس‌ از کشته‌ شدن‌ عثمان‌، مردم‌ به‌ سمت‌ امیرالمومنین‌ ‌(ع) آمدند تا با او بیعت‌ کنند.از قول‌ امیرالمومنین‌ ‌(ع) نقل‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ قدری‌ جمعیت‌ به‌ طرف‌ من‌ آمدند که‌ مانند یال‌ کفتار جمعیت‌ ریخت‌ تا اینکه‌ آستین‌های‌ من‌ پاره‌ شد. حسنین‌ در زیر دست‌ و پا رفتند و آن‌ وقت‌ من‌ زمام‌ حکومت‌ را در دست‌ گرفتم‌.
از این‌ جریان‌ اینطور نتیجه‌ گیری‌ می‌شود که‌ حتی‌ امیرالمومنین‌ علی‌ ‌(ع) که‌ امام‌ منصوب‌ از طرف‌ خداوند است‌ به‌ صریح‌ قرآن‌، لکن‌ وقتی‌ مردم‌ با او بیعت‌ نکردند، رفت‌ و در خانه‌ نشست‌ تا زمانی‌ که‌ مردم‌ خودشان‌ آمدند و با او بیعت‌ کردند و آن‌ وقت‌ ایشان‌ زمام‌ امور را بدست‌ گرفتندو خلیفه‌ مسلمین‌ بودند.
این‌ یک‌ واقعیت‌ عقلایی‌ است‌ و هیچ‌ گاه‌ احکام‌ اسلام‌ برخلاف‌ عقل‌ نیست‌.
هرکس‌ بخواهد مدیر جامعه‌ باشد یا حاکمیت‌ داشته‌ باشد، اگر مقبولیت‌ نداشته‌ باشد، اصلا حاکمیت‌ او معنا ندارد.
این‌ مساله‌ در نهاد خانواده‌ هم‌ صدق‌ می‌کند. اگردر خانه‌ کسی‌ از شما شنوایی‌ نداشته‌ باشد، نمی‌توان‌ مدیریت‌ کرد و وقتی‌ می‌توانید مدیر باشید که‌ همه‌ از شما اطاعت‌ کنند، شما را قبول‌ داشته‌ و حرف‌ شنوی‌ داشته‌ باشند. وقتی‌ کسی‌ می‌خواهد حاکم‌ کشور ۷۰ میلیونی‌ بشود، باید مردم‌ او را قبول‌ کنند.
همانطور که‌ وقتی‌ امیرالمومنین‌ می‌خواست‌ خلیفه‌ مسلمین‌ باشد، باید مردم‌ با او بیعت‌ می‌کردند.
این‌ استاد حوزه‌ و دانشگاه‌ افزود: مساله‌ مقبولیت‌ چیزی‌ است‌ که‌ علت‌ تامه‌ آن‌ برای‌ مدیریت‌ و حاکمیت‌ است‌ یعنی‌ وقتی‌ می‌توان‌ گفت‌ فردی‌ مدیر جامعه‌ است‌ که‌ مردم‌ با او به‌ شکل‌ سابق‌ بیعت‌ کنند و یا به‌ شکل‌ امروز، انتخاب‌ کنند. آن‌ موقع‌ می‌توان‌ این‌ فرد را مدیر جامعه‌ محسوب‌ کردأ لذا مساله‌ پذیرفتن‌ مردم‌ و مقبولیت‌ نزد مردم‌ است‌ که‌ فرد را مدیر و حاکم‌ می‌کند و اگر این‌ مقبولیت‌ نباشد، نمی‌توانیم‌ بگوییم‌ آن‌ فرد مدیر است‌.
مدیریت‌ و حاکمیت‌ پدیده‌ مقبولیت‌ است‌. تا انتخاب‌ و یا بیعت‌ نباشد، رییس‌ و حاکم‌ جامعه‌ معنا ندارد. آنچه‌ از طرف‌ قانونگذار بیان‌ می‌شود، شرایط‌ حاکم‌ بودن‌ یعنی‌ مجتهد بودن‌، عدالت‌، شجاعت‌، مدیریت‌، آگاه‌ بودن‌ به‌ امور زمان‌ و ... است‌ که‌ بیان‌ معرفه‌های‌ یک‌ کاندیدا است‌. اما اینکه‌ چه‌ وقت‌ واجد این‌ شرایط‌ می‌تواند حاکم‌ اسلامی‌ باشد، زمانی‌ است‌ که‌ مردم‌ با او بیعت‌ کرده‌ و یا او را انتخاب‌ کنند.
او با اشاره‌ به‌ حضور ۱۳ ساله‌ پیامبر اسلام‌ ‌(ره) در شهر مکه‌ یادآور شد: پیامبر‌(ص) در مکه‌ حکومت‌ تشکیل‌ نداد زیرا در مکه‌ مردم‌ حکومت‌ وی‌ را قبول‌ نداشتند، اما وقتی‌ به‌ مدینه‌ آمد و مردم‌ مدینه‌ همه‌ با ایشان‌ بیعت‌ کردند، آنگاه‌ تشکیل‌ حکومت‌ داد و حاکم‌ شد. در جریان‌ صلح‌ حدیبیه‌ نیز که‌ تزلزل‌ در بیعت‌ عده‌یی‌ از مردم‌ ایجاد شد، پیامبر با مردم‌ تجدیدبیعت‌ کرد تا حاکمیت‌ خود را تثبیت‌ کند تا حکومت‌ وی‌ تزلزلی‌ در مقبولیت‌ در جامعه‌ برای‌ ایشان‌ نداشته‌ باشد. در عصر غیبت‌ نیز که‌ ما قایل‌ به‌ ولایت‌ فقیه‌ هستیم‌، ولی‌ فقیه‌ عبارت‌ است‌ از مجتهد جامع‌ الشرایط‌ عادل‌، مدیر، مدبر، آگاه‌ به‌ امور، دانا که‌ مردم‌ هم‌ او را انتخاب‌ کنند.
ممکن‌ است‌ افراد مجتهد زیادی‌ باشند که‌ این‌ صفات‌ را داشته‌ باشند، اما وقتی‌ مردم‌ انتخابش‌ نکنند، آنها حاکم‌ نیستند. وقتی‌ مردم‌ کسی‌ را انتخاب‌ کردند، او ولی‌ فقیه‌ خواهد بود و بر همه‌ فقها و مجتهدین‌ دیگر واجب‌ است‌ که‌ از او اطاعت‌ کنند و حق‌ ندارند مقابل‌ او بایستند و در مسائل‌ عمومی‌ کشور بر خلاف‌ نظرات‌ ولی‌ فقیه‌ عمل‌ کنند.
وی‌ اضافه‌ کرد: نقش‌ مردم‌، نقش‌ مهمی‌ است‌، در عالی‌ترین‌ منصب‌ حکومت‌ اسلامی‌ در نظام‌ ما که‌ ولایت‌ فقیه‌ است‌، مردم‌ نقش‌ اساسی‌ دارند. همچنانکه‌ در انتخاب‌ ریاست‌ جمهوری‌ و نمایندگان‌ مجلس‌ هم‌ همین‌ نقش‌ وجود دارد.
موسوی‌ بجنوردی‌ که‌ ۱۴ سال‌ در نجف‌ اشرف‌ از شاگردان‌ امام‌ خمینی‌ ‌(ره) بوده‌ و به‌ گفته‌ خود با تمامی‌ مبانی‌ فقهی‌ و دیدگاههای‌ ایشان‌ آشنایی‌ دارد، می‌گوید: حضرت‌ امام‌ پیشنهاد داد «جمهوری‌ اسلامی‌ نه‌ یک‌ کلمه‌ زیاد و نه‌ یک‌ کلمه‌ کم‌» اگرایشان‌ به‌ رای‌ مردم‌ اعتقاد نداشت‌ حکم‌ می‌کرد که‌ باید نظام‌ ما جمهوری‌ اسلامی‌ باشد، اما این‌ مساله‌ را به‌ رای‌ مردم‌ گذاشت‌ تا مردم‌ «آری‌» یا «خیر» بگویند و وقتی‌ مردم‌ گفتند «آری‌»، اعلام‌ کردند که‌ سیستم‌ نظام‌ ما «جمهوری‌ اسلامی‌» است‌.
مجلس‌ خبرگان‌ را مردم‌ انتخاب‌ کردند و اینها نشستند تا قانون‌ اساسی‌ را بنویسند. از متن‌ اسلام‌ و مسائل‌ عقلایی‌ استفاده‌ کرده‌ و قانون‌ اساسی‌ را تدوین‌ و تنظیم‌ کردند. ۷۰ نفر از مجتهدین‌ و ایدئولوگ‌ نظام‌ و مورد اعتماد مردم‌ و منتخبین‌ مردم‌ و مورد تایید امام‌ قانون‌ اساسی‌ را نوشتند، به‌ رای‌ مردم‌ گذاشتند و وقتی‌ مردم‌ به‌ قانون‌ اساسی‌ رای‌ دادند، اعلام‌ شد که‌ قانون‌ اساسی‌ تدوین‌ شده‌ است‌. امام‌ در قانون‌ اساسی‌ که‌ اساس‌ و مادر همه‌ قوانین‌ است‌، همه‌ قوانین‌ باید با آن‌ منطبق‌ شود و خونبهای‌ شهدا و میثاق‌ ملی‌ ماست‌، هم‌ رای‌ ملت‌ را می‌خواهد. امام‌ در اینجا می‌توانستند بگویند که‌ قانون‌ اساسی‌ چون‌ از روح‌ اسلام‌ گرفته‌ شده‌ و بیش‌ از ۶۰ نفر مجتهد آن‌ را تدوین‌ کرده‌اند، پس‌ قانون‌ قطعی‌ است‌، اما همین‌ قانون‌ اساسی‌ تدوین‌ شده‌ و به‌ رای‌ مردم‌ گذاشتند و وقتی‌ مردم‌ رای‌ مثبت‌ دادند قانون‌ اساسی‌ اعلام‌ شد. پس‌ رای‌ مردم‌ در همه‌ مراحل‌ نه‌ فقط‌ در مساله‌ حاکمیت‌ مورد توجه‌ است‌. مذاق‌ حضرت‌ امام‌ که‌ مذاق‌ اسلام‌ است‌ و از روح‌ اسلام‌ گرفته‌ شده‌، برای‌ رای‌ مردم‌ ارزش‌ قایل‌ است‌.مرحوم‌ میرزای‌ نایینی‌ در اول‌ مشروطیت‌، اصول‌ اساسی‌ حکومت‌ اسلامی‌ را بیان‌ کرده‌ است‌ و یکی‌ از این‌ اصول‌، نظارت‌ ملت‌ بر امر حکومت‌ است‌ یعنی‌ ملت‌ همواره‌ بر همه‌ شئون‌ حکومت‌ نظارت‌ دارند.
موسوی‌ بجنوردی‌ با اشاره‌ به‌ پیشینه‌ و تاریخ‌ نوع‌ حکومت‌ اسلامی‌ درعصر غیبت‌، عنوان‌ کرد: ایشان‌ میرزای‌ نایینی‌ حکومت‌ اسلامی‌ را منطبق‌ کرد با مدل‌ سلطنت‌ مشروطه‌. در آن‌ زمان‌ مثلا مرحوم‌ آخوند خراسانی‌ و شیخ‌ عبدالله‌ مازندرانی‌ که‌ جزو علمای‌ درجه‌ یک‌ بودند و با مشروطه‌ موافق‌ بودند، همگی‌ این‌ کتاب‌ را امضا کردند. آن‌ زمان‌ ایشان‌ حکومت‌ اسلامی‌ را با مدل‌ سلطنت‌ مشروطه‌ تطبیق‌ داد اما امام‌ با مدرن‌ترین‌ مدل‌ که‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» است‌ آن‌ را بیان‌ کرد.
در این‌ نوع‌ حکومت‌ خود رییس‌ جمهوری‌ را هم‌ راسا مردم‌ باید انتخاب‌ کنند، برای‌ ۴ سال‌ معین‌ و بعد هم‌ اگر مردم‌ انتخاب‌ نکردند، باید با او خداحافظی‌ کرد. یعنی‌ اساس‌ را بر رای‌ مردم‌ قرار دادند و عملا نیز دیدیم‌ که‌ چند تا رییس‌ جمهور آمدند مدتشان‌ که‌ تمام‌ شد چون‌ بیشتر از ۲ دوره‌ نمی‌توانند بمانند، کنار رفتند. رییس‌ جمهور اول‌ بعد از انقلاب‌ بنی‌صدر بود که‌ رای‌ عدم‌ کفایت‌ گرفت‌، مرحوم‌ رجایی‌ که‌ شهید شد و بعد آیت‌ الله‌ خامنه‌یی‌ دو دوره‌ رییس‌ جمهور بودندو سپس‌ رهبر شدند و بعد هاشمی‌ رفسنجانی‌ و سیدمحمد خاتمی‌ هر کدام‌ ۲ دوره‌ رییس‌ جمهور بودند و چون‌ دیگر نمی‌توانستند بیش‌ از ۲ دوره‌ باشند و بعد هم‌ که‌ رییس‌ جمهور فعلی‌ آمدند. بنابراین‌ با انتخاب‌ مردم‌ رییس‌ جمهورها انتخاب‌ شدند و دوره‌ ریاست‌ جمهوری‌شان‌ هم‌ که‌ تمام‌ شد، یعنی‌ خداحافظ‌.
نظام‌ ما دموکراسی‌ترین‌ نظامی‌ است‌ که‌ ارزش‌ برای‌ رای‌ ملت‌ قایل‌ است‌ و از راس‌ حکومت‌ اسلامی‌ تا پایین‌ترین‌ درجات‌ مدیریت‌ در نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌، رای‌ مردم‌ حاکم‌ است‌.
وی‌ در باب‌ نظارت‌ شورای‌ نگهبان‌ بر انتخابات‌ و نظارت‌ استصوابی‌ و اینکه‌ برخی‌ این‌ نوع‌ نظارت‌ را ناشی‌ از جمهوریت؛ یعنی‌ انتخاب‌ آزاد عنوان‌ می‌کنند، گفت‌: اگر قانون‌ اساسی‌ این‌ صلاحیت‌ رابه‌ شورای‌ نگهبان‌ داده‌ باشد، منافاتی‌ با جمهوریت‌ ندارد و این‌ یک‌ برداشت‌ است‌ اما اینکه‌ آیا نظارت‌، نظارت‌ استصوابی‌ است‌ یا نیست‌، زیرا استصوابی‌ بودن‌ نیاز به‌ قید دارد یعنی‌ اگر کسی‌ بخواهد ناظر باشد و نظارتش‌ هم‌ استصوابی‌ باشد باید قید استصوابیت‌ را بیاورد و الا اگر نظارت‌ بطور مطلق‌ مطرح‌ شود، استصوابی‌ بودن‌ از آن‌ استنباط‌ نمی‌ شود. به‌ عنوان‌ مثال‌ در باب‌ اوقاف‌ یک‌ متولی‌ داریم‌.
ناظر بر وقف‌ نظارتش‌ استصوابی‌ نیست‌ و فقط‌ ناظر بر این‌ است‌ که‌ عمل‌ به‌ موقوفه‌ می‌ شود یا خیر؟ وقف‌ باید طوری‌ که‌ واقف‌ وقف‌ کرده‌ باشد و ناظر هم‌ باید به‌ وضعیت‌ عمل‌ به‌ وقف‌ نظارت‌ کند. اینجا اگر خلاف‌ شد تذکر و هشدار می‌ دهد.
تفسیر قانون‌ اساسی‌ با شورای‌ نگهبان‌ است‌ و تفسیر قانون‌ عادی‌ با مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ است‌.
تفسیر درعربی‌ به‌ معنای‌ کشف‌ «غنا» است‌ یعنی‌ برداشتن‌ پرده‌ از یک‌ امر پنهان‌ نامشخص. وقتی‌ یک‌ امری‌ مبهم‌ است‌، احتمالاتی‌ در آن‌ است‌، کسی‌ که‌ از عمق‌ آن‌ مساله‌ آگاهی‌ دارد تفسیر وکشف‌ غنا می‌ کند اما اگر یک‌ کلامی‌ باشد که‌ هیچ‌ ابهامی‌ در آن‌ نباشد، آیا این‌ هم‌ نیاز به‌ تفسیر دارد و بایددنبال‌ تفسیر آن‌ برویم‌؟ اینجا جای‌ تفسیر نیست‌ و باید عمل‌ به‌ ظاهر کلام‌ کنیم‌. چون‌ عمل‌ به‌ ظاهر الفاظ‌ پیش‌ عقلا معتبر است‌ یکی‌ ازاصول‌ عقلایی‌ در جوامع‌ عقلایی‌ حجیت‌ ظواهر الفاظ‌ است‌ یعنی‌ هر کلامی‌ که‌ ظهور در یک‌ معنا داشت‌ و هیچ‌ ابهام‌ و اجمالی‌ درکلام‌ نبود، باید به‌ ظاهر آن‌ عمل‌ کنیم‌ و دیگر نیازی‌ به‌ تفسیر ندارد چون‌ ابهامی‌ در آن‌ نیست‌. تفسیر را باید زمانی‌ به‌ کار برد که‌ ابهامی‌ در کلام‌ باشد.
باید دید مساله‌ نظارت‌ که‌ به‌ شورای‌ نگهبان‌ داده‌ شده‌ و واژه‌یی‌ که‌ به‌ کار برده‌ شده‌ ابهامی‌ در آن‌ است‌ که‌ شورای‌ محترم‌ نگهبان‌ تفسیر می‌ کند که‌ نظارتش‌، نظارت‌ استصوابی‌ است‌ یا باید دید اگر ظهورش‌ در نظارت‌ مطلق‌ وبدون‌ استصواب‌ بود و اگر این‌ را قبول‌ کردیم‌ که‌ استصوابیت‌ در نظارت‌ نیاز به‌ قید دارد از اتلاقش‌ نمی‌ فهمیم‌ و قانونگذار باید با قید آن‌ راذکر کند و بگوید نظارت‌ استصوابی‌ دارد، آنجا دیگر نباید این‌ استصوابیت‌ را با تفسیر این‌ قانون‌ و این‌ اصل‌ به‌ کار بریم‌. لذا نباید با شعار دادن‌ ها این‌ مساله‌ را مطرح‌ کرد بلکه‌ باید بحث‌ علمی‌ صورت‌ بگیرد که‌ آیا واقعا جای‌ تفسیر شورای‌ نگهبان‌ نسبت‌ به‌ فلان‌ اصل‌ هست‌ یا جای‌ تفسیر نیست‌. چون‌ اگر جای‌ تفسیر باشد طبق‌ قانون‌ اساسی‌ تفسیر با شورای‌ نگهبان‌ است‌، اما اگر جای‌ تفسیر نباشد و هیچ‌ ابهامی‌ در کلام‌ نباشد باید به‌ ظاهر آن‌ عمل‌ کنیم‌.
موسوی‌ بجنوردی‌ در رابطه‌ با مفهوم‌ انتظار و نوع‌ نگاه‌ امام‌ به‌ واژه‌ انتظار و تقابل‌ آن‌ با نگاه‌ انجمن‌ حجتیه‌ گفت‌: امام‌ از خطر انجمن‌ حجتیه‌ نگران‌ بودند و از آنها تعبیر به‌ نامحرمان‌ می‌ کردند و تاکید شان‌ هم‌ این‌ بود که‌ این‌ افراد نباید واردتشکیلات‌ حکومت‌ شوند. ما دشمنی‌ خاصی‌ با انجمن‌ حجتیه‌ نداریم‌ فقط‌ بحث‌ این‌ بود که‌ تفکرات‌ آنها مغایر باتفکر حضرت‌ امام‌ بود و سران‌ انجمن‌ حجتیه‌ رابطه‌ خوبی‌ با امام‌ نداشتند. حتی‌ یکی‌ از سران‌ این‌ انجمن‌ که‌ اکنون‌ در قید حیات‌ نیست‌ به‌ نجف‌آمده‌ بود و می‌ خواست‌ با امام‌ ملاقات‌ کند اما امام‌ اجازه‌ ملاقات‌ به‌ او نداد. در سفری‌ هم‌ که‌ من‌ و حاج‌ آقا مصطفی‌ خمینی‌ به‌ کشور سوریه‌ داشتیم‌ این‌ آقا را درحرم‌ حضرت‌ زینب‌(س) دیدیم‌. او مقداری‌ پول‌ همراه‌ داشت‌ و به‌ ما گفت‌ این‌ وجوهات‌ متعلق‌ به‌ امام‌ است‌ و از ماخواست‌ که‌ این‌ پول‌ را به‌ امام‌ بدهیم‌ که‌ حاج‌ آقا مصطفی‌ از گرفتن‌ پول‌ خودداری‌ کرد و به‌ من‌ هم‌ اشاره‌ کرد که‌ نگیرم‌ و من‌ هم‌ معذور بودم‌، لذا امام‌ حاضر نبودند با سران‌ این‌ انجمن‌ ملاقاتی‌ کنند و یا حتی‌ اگر حامل‌ وجوهاتی‌ برای‌ امام‌ بودند از دست‌ ایشان‌ گرفته‌ بشود.
حضرت‌ امام‌ هیچ‌ گاه‌ اهل‌ دشمنی‌ نبودند و اینگونه‌ مسائل‌ در اخلاق‌ ایشان‌ دیده‌ نمی‌شد، بلکه‌ آنچه‌ برای‌ ایشان‌ اصل‌ مهم‌ بوده‌ اسلام‌ و انقلاب‌ بود. هر چیزی‌ را که‌ ایشان‌ احساس‌ می‌ کردند که‌ به‌ انقلاب‌ ضربه‌ می‌ زند و خدشه‌ وارد می‌ کند در برابر آن‌ موضع‌ می‌ گرفتند. موضع‌ گیری‌ امام‌ در برابر انجمن‌ حجتیه‌ هم‌ براساس‌ این‌ تشخیا ایشان‌ بود که‌ این‌ انجمن‌ برای‌ انقلاب‌ مضر است‌ و جلوی‌ شور انقلابی‌ جوانان‌ را می‌ گیرد و حالت‌ مخدر دارد. این‌ دیدگاه‌ آنها که‌ باید بنشینیم‌ تا امام‌ زمان‌ ‌(عج) ظهور کند با دیدگاه‌ امام‌ در خصوص‌ انتظار برای‌ فرج‌ امام‌ زمان‌ تفاوت‌ دارد. آنها معتقد بودند باید منتظر ماند و هیچ‌ کاری‌ نکرد تا امام‌ زمان‌ ‌(عج) بیاید اما به‌ نظر ما بایدانتظارمان‌ برای‌ ظهور حضرت‌ مهدی‌‌(عج) برای‌ تشکیل‌ حکومت‌ عدل‌ و ریشه‌ کن‌ کردن‌ ظلم‌ از جامعه‌ با فراهم‌ کردن‌ مقدمات‌ و فراهم‌ نمودن‌ بستر لازم‌ برای‌ حضور امام‌ زمان‌‌(عج) باشد تا وقتی‌ ایشان‌ ظهور کردند شروع‌ به‌ کار کنند.
اگر بنا باشد ما در خانه‌ بخوابیم‌ تا امام‌ زمان‌ بیاید که‌ پس‌ از ظهور ایشان‌ می‌ بایست‌ تلاش‌ کند تا جامعه‌ را آماده‌ کند.
امام‌ تحول‌ عظیمی‌ در جامعه‌ اسلامی‌ ایجاد کرد. واژه‌ « بیداری‌» در جهان‌ اسلام‌، اندیشه‌ حضرت‌ امام‌ است‌. ایشان‌ کشورهای‌ اسلامی‌ را بیدار کردند که‌ می‌ شود حکومت‌ دینی‌ داشت‌ و اسلام‌ را در کشور پیاده‌ کرد.موسوی‌ بجنوردی‌ از قول‌ یکی‌ از کاردینال‌های‌ مسیحی‌ دریکی‌ از سمینارهایی‌ که‌ شرکت‌ داشت‌ گفت‌: این‌ کاردینال‌ به‌ من‌ می‌ گفت‌ امام‌ خمینی‌ حتی‌ در جامعه‌ مسیحیت‌ هم‌ بیداری‌ ایجاد کرد، حتی‌ مسیحیان‌ هم‌ به‌ این‌ باور رسیدند که‌ دین‌ می‌ تواند در جامعه‌ حکومت‌ کند و این‌ موجب‌ تحرک‌ پاپ‌ شد. پس‌ از آن‌ بود که‌ پاپ‌ به‌ کشورهای‌ مختلف‌ سفر کرد، وضعیت‌ کلیساها و تفکر مسیحیت‌ تغییر کرد وحتی‌ در جامعه‌ مسیحیت‌ هم‌ اندیشه‌ وتفکر امام‌ خمینی‌ تاثیر گذاشت‌. چرا که‌ دین‌ و دینداری‌ فقط‌ متعلق‌ به‌ مساجد و کلیساها نیست‌ بلکه‌ می‌ تواند در صحنه‌ سیاست‌، اقتصاد و فرهنگ‌ هر کدام‌ بنابه‌ وسعت‌ خود وارد شود. ما عملا همه‌ این‌ مصادیق‌ رادر دنیا دیده‌ایم‌.
وی‌ با اشاره‌ به‌ سفر خود به‌ لس‌ آنجلس‌ گفت‌: امام‌ جمعه‌ این‌ شهر که‌ یک‌ فرد مصری‌ بود، اعتقاد داشت‌ امام‌ خمینی‌ جهان‌ اسلام‌ را که‌ مرده‌ بود زنده‌ کرد و پس‌ از سکون‌، توسری‌ خوردن‌ و حکومت‌ ظالمین‌ انقلاب‌ اسلامی‌ یک‌ تحرک‌ عمیق‌ و انرژی‌ جدیدی‌ به‌ همه‌ مسلمانان‌ در جامعه‌ اسلامی‌ داد و مساله‌ بیداری‌ مطرح‌ شد. لذا حرکتها و فعالیت‌ احزاب‌ اسلامی‌ بعد از این‌ اندیشه‌ ها آغاز شد. حزب‌ الله‌ لبنان‌ هم‌ که‌ اکنون‌ اسراییل‌ را به‌ ستوه‌ آورده‌ همگی‌ حاصل‌ اندیشه‌ امام‌ است‌، سران‌ این‌ حزب‌ می‌ گویند که‌ از اندیشه‌ های‌ امام‌ منشا گرفته‌ اند و بر مساله‌ بیداری‌، مبارزه‌ با ظلم‌، مبارزه‌ با فساد و استعمار که‌ از اندیشه‌ های‌ امام‌ بود تاکید می‌ کنند.
باید این‌ واقعیت‌ را بپذیریم‌ که‌ اندیشه‌ امام‌ تحول‌ عظیمی‌ در جامعه‌ اسلامی‌ به‌ وجود آورد که‌ این‌ اندیشه‌ را هیچ‌ کس‌ نمی‌ تواند از بین‌ ببرد. این‌ اندیشه‌ در اعماق‌ وجود همه‌ مسلمانان‌ رسوخ‌ پیدا کرده‌ است‌ و هر کسی‌ که‌ حتی‌ مقدار کمی‌ غیرت‌ دینی‌ داشته‌ باشد، نمی‌تواند این‌ اندیشه‌ را که‌ دیگر ملکه‌ شده‌ در جامعه‌ اسلامی‌ فراموش‌ کند.
موسوی‌ بجنوردی‌ در تعریف‌ تحجر و روشنفکری‌ دینی‌ واینکه‌ تا چه‌ اندازه‌ نگاه‌ عمیق‌ امام‌ ‌(ره) به‌ فقه‌ پویا در بستر زمان‌ و مکان‌ در جامعه‌ ما و حوزه‌های‌ علمیه‌ جاری‌ و ساری‌ است‌، گفت‌: معنای‌ تحجر این‌ است‌ که‌ ما اصلا قایل‌ نباشیم‌ به‌ اینکه‌ دین‌ اسلام‌ یک‌ دین‌ جامع‌ است‌ ومتعلق‌ به‌ همه‌ زمان‌ ها و مکان‌ ها . این‌ طور نیست‌ که‌ ما به‌ اسلام‌ فقط‌ با عینک‌ شبه‌ جزیره‌ العرب‌ نگاه‌ کنیم‌ و یا با عینک‌ ایران‌ اسلام‌ دینی‌ است‌ که‌ نه‌ از حیث‌ جغرافیا محدود به‌ یک‌ نقطه‌ خاص‌ باشد و نه‌ از حیث‌ زمان‌ مقید به‌ زمان‌ خاصی‌ باشد بلکه‌ تا قیام‌ قیامت‌ این‌ دین‌ هست‌ چون‌ خاتم‌ ادیان‌ است‌ و دینی‌ که‌ با چنین‌ گستردگی‌ از حیث‌ زمان‌ و مکان‌ غیر محدود و متعلق‌ به‌ کل‌ دنیا باشد.
به‌ خصوص‌ اعتقاد ما شیعیان‌ بر این‌ است‌ که‌ وقتی‌ مهدی‌ موعود ‌(عج) می‌آید، اسلام‌ را در کل‌ جهان‌ پیاده‌ خواهد کرد، پس‌ ما که‌ به‌ این‌ مساله‌ اعتقاد داریم‌ باید قرائتمان‌ از دین‌ اسلام‌ به‌ گونه‌یی‌ باشد که‌ این‌ دین‌ را قابل‌ انطباق‌ در همه‌ جهان‌ بدانیم‌. دین‌ اسلام‌ می‌ بایست‌ در آمریکا، اروپا، کانادا، خاورمیانه‌ و شبه‌ جزیره‌ العرب‌ پیاده‌ شود و وقتی‌ با این‌ دید به‌ اسلام‌ نگاه‌ شود، حرف‌ امام‌ پیاده‌ می‌ شود که‌ معتقد بود عنصر زمان‌ و مکان‌ در اجتهاد دخالت‌ دارد.اجتهاد یعنی‌ اصلاح‌ و تا زمانی‌ که‌ اصلاح‌ باشد تحجر جایی‌ ندارد. در سمینارهایی‌ که‌ در کشورهای‌ غربی‌ برگزار می‌ شود همیشه‌ یک‌ مساله‌ را به‌ من‌ می‌ گویند و آن‌ این‌ است‌ که‌ مساله‌ اجتهاد همیشه‌ عامل‌ نوآوری‌ ، حرکت‌ خلاقی‌ و تجدد دردین‌ اسلام‌می‌ شود و هیچ‌ وقت‌ امکان‌ ندارد کسی‌ که‌ اجتهاد دارد تحجر داشته‌ باشد. اجتهاد همیشه‌ خلاقیت‌ دارد وهمسو با رشد وترقی‌ و مدرن‌ شدن‌ جامعه‌ حرکت‌ می‌ کند. فقه‌ همیشه‌ باید جوابگوی‌ جامعه‌ باشد، وقتی‌ جامعه‌، جامعه‌ پیشرفته‌ و مدرن‌ و مترقی‌ هست‌ نمی‌توانیم‌ چیزهای‌ غیر مدرن‌ را برای‌ یک‌ جامعه‌ مدرن‌ بخواهیم‌.
موضوع‌ با شرایط‌ زمان‌ و مکان‌ عوض‌ می‌ شود، لذا شاید تا ۸۰ درصد احکام‌ ما امضایی‌ است‌ به‌ غیر از عبادات‌ که‌ رابطه‌ فرد با خداست‌ و احکام‌ تاسیسی‌ محسوب‌ می‌ شود، احکام‌ عمومی‌ که‌ با جامعه‌ ارتباط‌ دارد، عقلایی‌ است‌ یعنی‌ اینکه‌ اسلام‌ بهترین‌ ها را گزینش‌ و امضا کرده‌ است‌ به‌ اعتبار شرایط‌ و ملاکها، حال‌ اگر شرایط‌ عوض‌ شود وملاک‌ تغییر کند، دیگر نمی‌ تواند آن‌ را قبول‌ کند، بلکه‌ برحسب‌ تغییر شرایط‌ موضوع‌ هم‌ عوض‌ می‌ شود و به‌ دنبال‌ آن‌ ، حکم‌ هم‌ عوض‌ می‌ شود نسبت‌ به‌ تغییر موضوع‌. وقتی‌ علت‌ عوض‌ شود، معلول‌ هم‌ عوض‌ می‌ شود. بنابراین‌ مساله‌ تبدل‌ آرا در فقه‌ و همسو بودن‌ با زمان‌ ومکان‌ به‌ اجتهاد مجتهدین‌ عین‌ پویایی‌ است‌. حضرت‌ امام‌ همیشه‌ این‌ را می‌ فرمودند که‌ فقه‌ ما سنتی‌ است‌ اما اجتهاد ما پویاست‌ و پویایی‌ یعنی‌ عنصر زمان‌ و مکان‌ در اجتهاد دخالت‌ می‌ کند و در اندیشه‌ اجتهاد ما و در استنباطی‌ که‌ می‌ خواهیم‌ بکنیم‌، نباید اجتهاد و استنباط‌ ما جدای‌ از زمان‌ و مکان‌ باشند در غیر اینصورت‌ گویا که‌ می‌ خواهیم‌ در خلا زندگی‌ کنیم‌.
یک‌ زمانی‌ شطرنج‌ مخصوص‌ قماربازان‌ بود، به‌ اعتبار اینکه‌ امر حرام‌ بود و مطرح‌ شد حتی‌ اگر برد و باخت‌ هم‌ در آن‌ نباشدحرام‌ است‌. اما به‌ اعتبار شرایط‌ زمان‌ ومکان‌ امروزه‌ شطرنج‌ به‌ عنوان‌ یک‌ ورزش‌ فکری‌ دردنیا مطرح‌ است‌. در اروپا در دبیرستانها یک‌ روز در هفته‌ مسابقه‌ شطرنج‌ برگزار می‌ شود تا جوانان‌ ورزش‌ فکری‌ کنند، قمار بازها هم‌ در جاهایی‌ که‌ مخصوص‌ قماربازان‌ است‌ با همین‌ وسیله‌ به‌ قمار می‌ پردازند، در اینجا این‌ مساله‌ مطرح‌ می‌ شود که‌ نباید استفاده‌ حرام‌ از یک‌ وسیله‌ بشود.
هر چیزی‌ که‌ دو جنبه‌ مباح‌ و حرام‌ داشته‌ باشد اسلام‌ دیگر نمی‌ گوید این‌ حرام‌ است‌ بلکه‌ می‌ گوید استفاده‌ حرام‌ از آن‌ نشود.
از ویدیو می‌ توان‌ بهترین‌ استفاده‌ را کرد و یا برعکس‌ مسائل‌ انحرافی‌ را از آن‌ دریافت‌ کرد. ما نمی‌ گوییم‌ ویدیو حرام‌ است‌ بلکه‌ می‌ گوییم‌ از آن‌ استفاده‌ بد نکنید، همینطور درمورد ماهواره‌ ها وشبکه‌ های‌ تلویزیونی‌ خارجی‌ که‌ اگر از آن‌ استفاده‌ درست‌ شود به‌ معنای‌ حضور در تمام‌ دنیاست‌ ومطلع‌ شدن‌ از تمامی‌ اخبار و اطلاعات‌ و برنامه‌ های‌ آموزنده‌ وسرگرم‌ کننده‌ و باید جلوی‌ مسائل‌ انحرافی‌ آن‌ را بگیریم‌ که‌ معمولا حتی‌ در جهان‌ غرب‌ و کشورهای‌ اروپایی‌ هم‌ از این‌ کانال‌ های‌ انحرافی‌ استفاده‌ نمی‌ شود.
در کشورهای‌ اروپایی‌ مثل‌ انگلستان‌ و فرانسه‌ سینماهایی‌ که‌ فیلم‌ های‌ انحرافی‌ پخش‌ می‌ کنند افراد عقب‌ مانده‌ فکری‌ و اجتماعی‌ هستند، چون‌ این‌ مسائل‌ در جامعه‌ آنها هم‌ یک‌ مساله‌ ناپسند است؛ لذا هر چیزی‌ که‌ دو جنبه‌ دارد دیگر حرام‌ نیست‌.
و امام‌ یک‌ تحول‌ عظیمی‌ در جامعه‌ فقهی‌ پدید آورد که‌ متاسفانه‌ آنطور که‌ باید وشاید به‌ دنبال‌ اندیشه‌های‌ ایشان‌ نرفتیم‌. اگر واقعا به‌ دنبال‌ اندیشه‌های‌ امام‌ باشیم‌، تمام‌ مسائل‌ را از دید ایشان‌ بررسی‌ کنیم‌ امروز
مترقی‌ ترین‌ قوانین‌ را در اسلام‌ می‌ توانیم‌ به‌ دنیا عرضه‌ کنیم‌ مشروط‌ بر اینکه‌ این‌ حرف‌ امام‌ را که‌ فرمودند؛ عنصر زمان‌ و مکان‌ در اجتهاد دخالت‌ دارد پیاده‌ کنیم‌.
امروز زندگی‌ کردن‌ در غرب‌ یکسری‌ احکام‌ دارد، کسی‌ که‌ در لندن‌ زندگی‌ می‌کند شرایطی‌ دارد که‌ کسی‌ که‌ فرضا در قم‌ زندگی‌ می‌کند این‌ شرایط‌ را ندارد و باید به‌ اعتبار شرایط‌ برای‌ این‌ افراد مسائل‌ مطرح‌ شود، فلذا هرگاه‌ مسائل‌ جدیدی‌ مطرح‌ بود که‌ به‌ اعتبار مکان‌ خاصی‌ باشد، باید همان‌ را بیان‌ کرد.
امروز اسلام‌ در همه‌ جا هست‌، اسلام‌ دین‌ دوم‌ بریتانیاست‌، همچنین‌ در فرانسه‌، آلمان‌، امریکا و بسیاری‌ از کشورهای‌ اروپا، اسلام‌ دین‌ دوم‌ است‌. ما باید طوری‌ برای‌ مسلمانان‌ این‌ کشورها صحبت‌ کنیم‌ که‌ احکام‌ قابل‌ انطباق‌ باشد.
خط‌ امام‌ یعنی‌ خط‌ اسلام‌ ناب‌ محمدی‌، چرا که‌ خط‌ امام‌، خط‌ اسلام‌ درست‌ است‌ نه‌ اسلام‌ امریکایی‌.

منبع‌:ایرانیوز
گفت‌وگو از محمد رضا زمردیان‌ راحله‌ جلالی‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید