پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


تماشای اندیشیدن


تماشای اندیشیدن
برشت از پیشگامان تئاتر جدید است که تئاتر حماسی نام گرفت، اما چیزی که در آثار او به وضوح رنگ و صبغه فراوان دارد توجه به آرمان ها و ایده آلهای بشری است. همین نگاه، برشت را نه فقط در چارچوب هنر تئاتر، بلکه در هنرهایی چون شعر و داستان سرایی به شهرت رساند. مطلب زیر نگاهی دارد به زندگی و دیدگاه های برشت.
نظریه های برشت در حوزه تئاتر شهرت فراوان و جهانی دارد. وی رهیافت نمایشی خود را «حماسی» می نامد تا هم حوزه وسیع تری را القا کند و هم اختلاط شیوه های داستان سرایی و نمایش را مورد تاکید قرار دهد. برشت می خواهد تماشاگران نمایش را با دیدی انتقادی و نه انفعالی، تماشا کنند و مایل است که به تماشاگران نقش فعال تری بدهد.
«برشت بزرگترین نمایشنامه نویس معاصر است. او نوآوری است که هنر تئاتر را دگرگون کرده و راه های تازه و شگفت به روی نویسنده، بازیگر و تماشاگر گشوده است.»
جمله فوق در حقیقت دریچه ای را به روی آدمی می گشاید تا شاکله ای کلی از برشت در ذهنش تصویر شود. این جمله بخشی از دیدگاه های «ژان پل سارتر» است که برشت را به تصویر کشیده است.
«نوآور» ، «دگرگون کننده» و «گشاینده راه های تازه و شگفت» پیش روی نویسنده، بازیگر و تماشاگر مؤلفه هایی است که همزمان هر کسی و یا هر هنرمندی نمی تواند چنین ویژگی و توانایی را داشته باشد. اما برشت واجد این توانایی بود و توانست در فضای سیاه و سرد نازیسم، دنیای هنر تئاتر را متحول کند و راهی نو را برای مقابله با ستمگری های نازیسم بگشاید. وی سعی کرد تا لایه های تودرتو و مخوف نازیسم و پیروان آن را به مردم آلمان و ملتهای دیگر جهان بنمایاند.
«کنت تایتان» هم به موازات دیدگاه سارتر، برشت را «اتفاقی» می داند که فقط یک بار در هر نسلی رخ می دهد. این گونه نگاه ها بیانگر جایگاه و عظمت والای اندیشه وکار برشت است.
●زندگی برشت
برتولت اویگن برشت، شاعر و نویسنده شهیر آلمانی روز دهم فوریه ۱۸۹۸ (۲۱بهمن ۱۲۷۶) در «آوگسبورگ» متولد شد. برشت سال ۱۹۰۴ به درخواست مادرش برای شروع تحصیل وارد مدرسه ای مذهبی شد و در آنجا دروس دینی و تاریخ پروتستان ها را آموخت. سال ۱۹۰۸ وارد دبیرستان شد و از آنجا فعالیت های ادبی خود را آغاز کرد و مقالات متعددی در مجله مدرسه به چاپ رساند. اتفاقاً یکی از این مقالات خشم مسئولان مدرسه را برانگیخت. مقاله «جان باختن برای خاک پدری شیرین و تحسین آفرین است» موفقیت های فراوانی را برای او رقم زد.
وی نوشته هایش را با نام های «برتولت اویگن» و بعدها «برت برشت» منتشر می کرد. در سن ۱۸ سالگی دبیرستان را به پایان رساند و برای ادامه تحصیل در رشته های فلسفه و پزشکی وارد دانشگاه مونیخ شد. سال ۱۹۱۸به خدمت سربازی اعزام شد و از آنجایی که دانشجوی پزشکی بود در بیمارستان های پشت جبهه خدمت می کرد و در همین سالها، شعرهایی را سرود که همگی رنگ طغیان و عصیان داشت.
وی اولین نمایشنامه خود را در۲۱سالگی نوشت. «بعل» بعد از آنکه به روی صحنه رفت هیاهو و جنجال بسیاری را به دنبال داشت. سال ۱۹۲۰نمایشنامه «آوای طبل ها در شب» را نوشت و جایزه کلایست را به خاطر همین نمایشنامه دریافت کرد.سپس نمایشنامه «در انبوه شهرها» را نوشت. سال۱۹۲۲با «ماریانه تسف» ازدواج کرد و اولین فرزند آنها سال۱۹۲۳متولد شد.
اولین نمایشنامه حماسی او «آدم آدم است» بود که سال ۱۹۲۵به رشته تحریر درآمد. وی بعد از جدایی از ماریانه تسف در سال ۱۹۲۹با «هلنه وایگل» ازدواج کرد. وایگل یکی از بهترین بازیگران تئاتر آلمان بود ونقش های فراوانی را در نمایشنامه های برشت بازی کرد.بسیاری از منتقدان،حضور وایگل در زندگی برشت را عامل مهم موفقیت های او می دانند. «ترانه های پر مفهوم» از جمله نمایشنامه های برشت بود که «وایگل» آن را در بسیاری از مجالس طرح می کرد و حتی باعث شد تا پلیس بازجویی های متعددی از او به عمل آورد.«وایگل» تا آخر عمر برشت با او زندگی کرد و در مصایب، دربه دری ها و آوارگی های او شریک بود.
پس از آتش سوزی رایشستاگ و روی کار آمدن هیتلر، تبعید و در به دری های برشت نیز آغاز شد. در فوریه ،۱۹۳۳ آلمان را ترک کرد. برشت در این باره می نویسد:«مجبور بودم یک روز پس از آتش سوزی رایشستاگ، آلمان را ترک کنم. تبعید و فرار نویسندگان و هنرمندان آغاز شده بود، به شکلی که دنیا تا آن روز به خود ندیده بود.»
اولین پناهگاه او سوئیس بود و سپس پاریس، کپنهاگ، لندن، فنلاند و در نهایت آمریکا اقامتگاه های دیگرش بودند. سال ۱۹۴۷توسط دولت ایالات متحده محاکمه و سپس از آمریکا اخراج شد.بعد از بازگشت به آلمان در برلین شرقی اقامت گزید و فعالیت های تئاتری خود را به همراه همسرش از سر گرفت.«کبوتر صلح» پیکاسو، علامت ویژه ای بود که برشت برای گروه خود برگزید و آن را بر پرده تئاتر خود جای داد.
«روزهای کمون» آخرین نمایشنامه ای بود که برشت به رشته تحریر در آورد. سال ۱۹۵۵ «جایزه بین المللی صلح میان ملل» را دریافت کرد و سرانجام در دهم آگوست ۱۹۵۶برای آخرین بار نمایشنامه «زندگی گالیله» را با گروه «برلینر آنسامبل» تمرین کرد و روز چهاردهم آگوست بر اثر سکته قلبی در برلین درگذشت. برشت پیش از مرگش نوشته بود: «مرا به سنگ نبشته نیازی نیست، اما چنانچه شما آن را لازم دانستید، آرزومندم که بر آن بنویسید:او شیوه هایی پیشنهاد نمود، ما از آنها پیروی کردیم.»
●آثار و اندیشه های برشت
در میان آثار برشت اگر چه نمایشنامه های او از اقبال فراوانی برخوردارند، اما علاوه بر این چند دفتر شعر، یک رمان (کسب و کار آقای ژول سزار) تعدادی داستان و نوشته هایی درباره اندیشه ها، شیوه های هنری، سبک و هنر او، نیز در خور اعتنا هستند. با این وجود آنچه که برشت را به عنوان چهره ای جهانی مطرح کرد، دیدگاه هایش در زمینه تئاتر و اجرای تحسین برانگیزی که به عنوان کارگردان انجام داد و نمایشنامه های او بود.
بعد از آنکه تب اکسپرسیونیسم در اروپا فروکش می کند، رهیافتی جدید و در عین حال مبارزتر _ که به تدریج «تئاتر حماسی »خوانده شد _ پا بر صحنه گذاشت. اروین پیسکاتور (۱۸۹۳ _ ۱۹۶۶) نخستین کسی بود که در این شیوه کارکرد، اما این سبک امروزه با نام«برتولت برشت »شناخته می شود، زیرا وی توانست با نظریه های خود تئاتر حماسی را شخصیت و وجهه ای جدید ببخشد.برشت نمایشنامه نویسی را ابتدا در نهضت «دادائیسم» و «اکسپرسیونیسم» تجربه کرد و در همین دوره نمایشنامه هایی چون «بعل» و «آوای طبل ها در شب» را نوشت و سپس با «آدم آدم است» به سبک شناخته شده خود رسید. «اپرای سه پولی» نخستین موفقیت او بود که با موسیقی «کورت وایل» و طراحی «کاسپار نِهر» روی هم بیش از ۴۰۰بار اجرا شد.
اغلب آثار برشت در دوران تبعید او نگاشته شد. نمایشنامه هایی چون «ترس و نکبت رایش سوم»- که در بیست و هشت صحنه اعمال غیرانسانی نازی ها را به نمایش می گذارد- «ننه دلاور» (که نمایشی از ایستادگی و در عین حال جانور خو شدن زنی در طول جنگ ۳ ساله است) «زندگی گالیله»، «زن خوب سچوان»، «ارباب پونتیلا»، «قیام آرتورو اویی» و «دایره گچی قفقازی» از جمله آثار مطرح او است که سالها بعد از درگذشت او به زبان های مختلف ترجمه و اجرا شده است.
برشت اغلب آثار خود را بعد از بازگشت به آلمان به همراه همسرش «وایگل» اجرا کرد.
نظریه های برشت در حوزه تئاتر شهرت فراوان و جهانی دارد.وی رهیافت نمایشی خود را «حماسی» می نامد تا هم حوزه وسیع تری را القا کند و هم اختلاط شیوه های داستان سرایی و نمایش را مورد تاکید قرار دهد. برشت می خواهد تماشاگران نمایش را با دیدی انتقادی و نه انفعالی، تماشا کنند و مایل است که به تماشاگران نقش فعال تری بدهد. وی سرانجام به نظریه فرایافت «فاصله گذاری» رسید. در این فرایافت وقایع صحنه چندان غریب می نمایند که تماشاگر در باب آنها سؤال می کند. برشت برای آفرینش این مراقبه اندیشناک و برای آن که تماشاگرانش وقایع صحنه را با زندگی واقعی اشتباه نکنند، در تئاتر خود نیاز به وسایلی مانند نور، نوازندگان و تغییرات صحنه داشت که تماشاگران بتوانند آن را ببینند.
برشت پاره های مختلف نمایش را عمداً جدا می کرد و در لابه لای آنها آواز و قطعاتی روایی می گنجاند تا به این وسیله توجه تماشاگر را به ذات نمایشی تئاتر خود جلب کند.
منظور برشت آن بود که فاصله ای میان تماشاگران و وقایع صحنه ایجاد کند تا بتوانند وضعیت دراماتیک صحنه را به صورتی انتقادی ارزیابی کنند. می خواست با این شیوه تماشاگرانش را از شرایط اقتصادی و اجتماعی خود در خارج از تئاتر آگاه کند تا نسبت به نظام اجتماعی و اقتصادی خود بی اعتنا نباشند و در تغییر آن بکوشند.
به نظر برشت تماشاگر باید وقتی که از سالن تئاتر بیرون می آید تغییری یافته باشد. نباید گذاشت که تماشاگر در گرداب انتظار و غافل گیری و دلهره و رحم غرق شود.
هدف «تئاتر حماسی» و فن «فاصله گذاری» برشت این است که تماشاگر باید در قبال وقایع نمایش و حتی نحوه نمایش توانایی اندیشیدن داشته باشد.
برشت می خواهد با سبک خود تماشاگر را همیشه جوینده و بیدار و هشیار نگه دارد تا هیچ آهنگی و هیچ امری او را گیج و مبهوت نکند. وی خواهان تئاتری است که بر شیفتگی تماشاگر راه می بندد و جوهر آن در پرتو اندیشه، درخشان می شود. به نظر برشت تماشاگر نباید از دنیای خویش منفک شود تا به دنیای هنر پای بگذارد. نباید اسیر بشود، برعکس باید هنر را در دنیای واقعی خویش وارد کند و همه حواسش بیدار باشد.
برشت می نویسد: «تئاتر به هیچ توجیهی جز لذت تماشاگر نیاز ندارد... کسی که از تئاتر بیش از این می خواهد یا می خواهد بیش از این بارش کند، فقط آن را تدنّی می دهد...
اما در تئاتر می توان لذت های ساده و ضعیف و لذت های بغرنج و قوی سراغ کرد. لذت های قوی در آثار بزرگ دراماتیک به اوج می رسند، این گونه لذت ها گوناگون تر، غنی تر، رازگشاتر، پرتضادتر و نتیجه بخش تر از لذت های نوع نخست است.»
فنون تئاتری برشت وسایلی است برای رسیدن به هدفی. این هدف هم جنبه هنری دارد و هم جنبه اجتماعی. به نظر برشت این هدف «تکامل بخشیدن توأم دو هنر است: هنر بازیگر بودن و هنر تماشاگر بودن.»
{منابع:
۱- زندگی گالیله، نوشته برتولت برشت، ترجمه عبدالرحیم احمدی
۲- تاریخ تئاتر جهان، اسکار. ک.براکت، ترجمه هوشنگ آزادی ور

عادل جهان آرای
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید