جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

احتیاج‌ روز


احتیاج‌ روز
از سال‌ ۳۲ به‌ بعد و بخصوص‌ پس‌ از کودتای‌ مردادماه‌ آن‌ سال‌ ایران‌ از نظر سیاسی‌ وارد مرحله‌ تازه‌یی‌ شد. کودتای‌ مرداد روابط‌ حکومت‌ و رژیم‌ ایران‌ با خارجیان‌ را از یک‌ سو و با جامعه‌ و مردم‌ ایران‌ و احزاب‌ سیاسی‌ و ملیون‌ و روشنفکران‌ از سوی‌ دیگر، وارد مرحله‌ دیگری‌ کرد. رژیم‌ پهلوی‌ از همان‌ آغاز یک‌ رژیم‌ کودتایی‌ و در واقع‌ غیرقانونی‌ تلقی‌ می‌شد، چرا که‌ از نظر ملیون‌ ایران‌، کودتای‌ ۱۲۹۹ سیدضیاءالدین‌ طباطبایی‌ و سردار سپه‌ با ابتکار و دست‌ حمایت‌ خارجیان‌ ازجمله‌ انگلیس‌ انجام‌ شده‌ بود و بعد از خلع‌ احمدشاه‌ قاجار و استقرار سلطنت‌ رضاخان‌، سردارسپه‌ نیز با اشاره‌ بیگانگان‌ بود و به‌ گفته‌ شهید مدرس‌ جمهوریخواهی‌ و سپس‌ سلطنت‌ رضاخان‌ نیز مارک‌ لندن‌ داشت‌.
از سوی‌ دیگر مدرنیسم‌ بی‌بنیاد و غربگرایانه‌ پهلوی‌ توام‌ با شوونیسم‌ ضد اسلامی‌ و مخالفت‌ سرسخت‌ پهلوی‌ با دیانت‌ و شعایر دینی‌ و سرکوب‌ علمای‌ مخالف‌، اهل‌ دیانت‌ و بویژه‌ علما و روحانیون‌ را سخت‌ آزرده‌ و تلخکام‌ ساخت‌.
با توجه‌ به‌ چنین‌ زمینه‌هایی‌، رفتن‌ رضاشاه‌ در شهریور ۱۳۲۰، نه‌ تنها منفی‌ دانسته‌ نشد بلکه‌ مثبت‌ هم‌ بود و ملیون‌ و دینداران‌ و علمای‌ دینی‌ از سقوط‌ وی‌ استقبال‌ کردند بخصوص‌ که‌ حکومت‌ و دولت‌ و ارتش‌ ظاهرا مدرن‌ او، مقاومت‌ چندانی‌ در برابر اشغال‌ کشور و نقض‌ استقلال‌ ایران‌ از خود نشان‌ ندادند واین‌ بر بی‌اعتباری‌ پهلوی‌ افزود. البته‌ بدیهی‌ است‌ که‌ اشغال‌ ایران‌ به‌ وسیله‌ قوای‌ بیگانه‌، موجب‌ تاسف‌ و رنج‌ شدید تمامی‌ مردم‌ و بویژه‌ ملیون‌ بود.
اما پس‌ از شهریور ۱۳۲۰ اوضاع‌ تغییر کرد. مملکت‌ در اشغال‌ متفقین‌ بود. شاه‌ جوان‌ ناتوان‌تر از آن‌ بود که‌ بتواند مملکت‌ را از اشغال‌ خارجی‌ها پاک‌ کند. بویژه‌ وی‌ قادر نبود از آزادی‌های‌ سیاسی‌ تازه‌یی‌ که‌ به‌ دلایل‌ جهانی‌ و منطقه‌یی‌ و داخلی‌ در ایران‌ پدید آمده‌ بود جلوگیری‌ کند یا در برابر آن‌ مقاومت‌ و مخالفت‌ کند. دهه‌ بیست‌ در چنین‌ تب‌ و تابی‌ گذشت‌، دولت‌های‌ ناپایدار آمدند و رفتند و هیچ‌کدام‌ توفیقی‌ در جهت‌ حفظ‌ استقلال‌ و بخصوص‌ توسعه‌ سازندگی‌ و اعتلای‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ و فرهنگی‌ و اقتصادی‌ کشور به‌ دست‌ نیاوردند. اگر روندی‌ که‌ پس‌ از سقوط‌ دیکتاتوری‌ آغاز شده‌ بود ادامه‌ می‌یافت‌ و نهضت‌ ملی‌ و بطور خاص‌ دولت‌ مصدق‌ پایدار می‌ماند، بی‌گمان‌ آرمان‌های‌ اصیل‌ مشروطیت‌ به‌ اجرا در می‌آمد و حکومت‌ قانون‌ مستقر می‌شد و دموکراسی‌ نیز بتدریج‌ در ایران‌ پا می‌گرفت‌. اما به‌ دلیل‌ دخالت‌ بیگانگان‌ وعوامل‌ داخلی‌ و کودتای‌ ۱۳۳۲ چنین‌ نشد.
● نقش‌ مهندس‌ بازرگان‌ در این‌ دوران‌
بی‌شک‌ واقعه‌ تلخ‌ و دردناک‌ کودتای‌ ۲۸ مرداد در دگرگونی‌ فکری‌ و ورود بازرگان‌ به‌ میدان‌ سیاست‌ بیشترین‌ نقش‌ را داشت‌. خود او بارها این‌ اثرپذیری‌ را یادآوری‌ کرده‌ است‌. بازرگان‌ دولت‌ کودتا را غیرقانونی‌ می‌دانست‌ و مجلس‌ هجدهم‌ را نیز غیرقانونی‌ می‌شمرد و سپس‌ به‌ سلسله‌ تواتر طبیعی‌ غیرقانونی‌ و غیرملی‌ بودن‌ کلیه‌ دولت‌ها و مجالس‌ دیگری‌ که‌ از آن‌ مجلس‌ و از آن‌ دولت‌ها زاییده‌ شدند اشاره‌ کرده‌ و آن‌ را اثبات‌ می‌کرد. به‌ هرحال‌ حادثه‌ کودتا و تحولاتی‌ که‌ در پی‌ آن‌ آمد، بازرگان‌ را وادار کرد که‌ وارد سیاست‌ شود و در صف‌ مبارزان‌ سیاسی‌ قرار بگیرد، کاری‌ که‌ تا پیش‌ از آن‌ نمی‌پسندید.
در مورد اینکه‌ چرا تا سال‌ ۳۲ فعالیت‌ سیاسی‌ و حزبی‌ نمی‌کرد، خود چنین‌ توضیح‌ داده‌ است‌: «علت‌ عدم‌ حضور بنده‌ در حزب‌ ایران‌ اولا امتناعی‌ بود که‌ اصولا در آن‌ ایام‌ نسبت‌ به‌ فعالیت‌های‌ سیاسی‌ و حزبی‌ داشتم‌ و ثانیا برای‌ بنده‌ درد اصلی‌ مملکت‌ نداشتن‌ تشکیلات‌ حزبی‌ و مرامنامه‌های‌ سیاسی‌ نبود. بنده‌ خیلی‌ پیش‌ از این‌ به‌ معتقدات‌ فکری‌ و تربیت‌ عضوی‌ و تدارک‌ شخصیت‌ اهمیت‌ می‌دادم‌. این‌ است‌ که‌ وقتی‌ از طرف‌ رفقای‌ حزب‌ ایران‌ برای‌ یک‌ سخنرانی‌ دعوت‌ شدم‌ موضوع‌ صحبت‌ را در یک‌ سخنرانی‌ «ضریب‌ تبادل‌ مادیات‌ و معنویات‌» و در سخنرانی‌ دیگر «فحش‌ و تعارف‌ در کشور ایران‌» قرار دادم‌.»
مشاهده‌ آزار و شکنجه‌ زندانیان‌ سیاسی‌ و بطور کلی‌ شناخت‌ مفاسد رژیم‌، در سیاسی‌ شدن‌ بیشتر بازرگان‌ در سالیان‌ و ادوار بعدی‌ موثر بود. با وجود اینکه‌ مهندس‌ بازرگان‌، به‌ دلایلی‌ که‌ گفته‌ شد، پس‌ از کودتای‌ ۲۸ مرداد به‌ سیاست‌ روی‌ آورد و در نهضت‌ مقاومت‌ ملی‌ به‌ فعالیت‌ پرداخت‌، اما پس‌ از حدود دو سال‌ فعالیت‌ پرشور سیاسی‌، بار دیگر تفکر پیشین‌ خود یعنی‌ تقدم‌ تحول‌ فکری‌ و فرهنگی‌ بر تغییرات‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ در او قوت‌ گرفت‌ و از این‌ رو در سطوح‌ دیگر همان‌ آرمان‌ دیرین‌ خود را پی‌ گرفت‌. این‌ تحول‌ در زندان‌ سال‌ ۱۳۳۴ روی‌ داد. وی‌ در مدت‌ بازداشت‌ پنج‌ ماهه‌ خود روی‌ این‌ مساله‌ تامل‌ کرد که‌ چرا در ایران‌ نهادهای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ و حزبی‌ نهادینه‌ نشده‌ و بسادگی‌ این‌ نوع‌ کارها به‌ سامان‌ نمی‌رسد. پاسخ‌ وی‌ این‌ بود که‌ روحیه‌ همکاری‌ و تفاهم‌ و اندیشه‌ جمعگرایی‌ در ایران‌ ضعیف‌ است‌ و باید فرهنگ‌ همکاری‌ در میان‌ مردم‌ رشد کند و جمعگرایی‌ تقویت‌ شود.محصول‌ این‌ تامل‌ «جزوه‌ احتیاج‌ روز» بود.بازرگان‌ در طول‌ دوران‌ سوم‌ زندگی‌اش‌ ۱۳۱۳ تا ۱۳۳۲، بخوبی‌ از اهمیت‌ تحول‌ فکری‌ و روحی‌ و اخلاقی‌ جامعه‌ ایرانی‌ و از ضرورت‌ یک‌ دگرگونی‌ اساسی‌ درونی‌ در مردم‌ آگاه‌ بود و بیشترین‌ همت‌ و وقت‌ و توان‌ خود را در آن‌ سالها صرف‌ همین‌ کار کرد و می‌اندیشید؛ بدون‌ ورود مستقیم‌ به‌ سیاست‌ و بدون‌ فعالیت‌ تشکیلاتی‌ و حرفه‌یی‌ می‌توان‌ به‌ آرمان‌ انقلاب‌ فکری‌ و روحی‌ در جامعه‌ ایرانی‌ دست‌ یافت‌، اما پس‌ از کودتا و آغاز دوران‌ چهارم‌ زندگی‌ خود در عین‌ تلاش‌ وافر و تقریبا حرفه‌یی‌ سیاسی‌ و مبارزاتی‌، متوجه‌ شد که‌ لازم‌ است‌ نقش‌ و رسالت‌ پیشین‌ ادامه‌ یابد. منتها وی‌ این‌ بار همان‌ هدف‌ را در سطح‌ گسترده‌تر و عملی‌تر پی‌ گرفت‌. سطح‌ عملی‌تر آن‌، همان‌ نهادسازی‌ برای‌ نهادینه‌ کردن‌ دموکراسی‌ و تحقق‌ انقلاب‌ فکری‌ و تحول‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ ایرانیان‌ از طریق‌ تربیت‌ عملی‌ در چارچوب‌ آموزه‌های‌ دینی‌ و ملی‌ بود. بطور کلی‌ باید گفت‌ که‌ دوران‌ چهارم‌ زندگی‌ بازرگان‌ ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۴، از نظر فکری‌ و اجتماعی‌ و حتی‌ سیاسی‌، پردامنه‌ترین‌ دوران‌ عمر بازرگان‌ و پرثمرترین‌ دوران‌ حیات‌ فکری‌ و نشاط‌ علمی‌ اوست‌.
شاید بتوان‌ گفت‌ بیشترین‌ اهمیت‌ بازرگان‌ در این‌ دوران‌، نقش‌ او در تحول‌ اندیشه‌ دینی‌ و نیز دینی‌ کردن‌ مبارزات‌ سیاسی‌ بویژه‌ در جوانان‌ و دانشگاهیان‌ و به‌ عبارت‌ دیگر سیاسی‌ کردن‌ دین‌ بوده‌ است‌. این‌ نقش‌ بازرگان‌، در واقع‌ از دهه‌ بیست‌آغاز شده‌ بود.به‌ عنوان‌ نمونه‌ کتاب‌ کار در اسلام‌ یا سرچشمه‌ استقلال‌ و اغلب‌ آثار او در آن‌ سال‌ها در پاسخ‌ به‌ نیازهای‌ اجتماعی‌ و معین‌ جامعه‌ ایران‌ و بویژه‌ از دریچه‌ دین‌ و معارف‌ اسلامی‌ پدید آمده‌ بود. این‌ نقش‌ و اثرگذاری‌ در طول‌ دوران‌ شش‌ ساله‌ ریاست‌ دانشکده‌ فنی‌ دانشگاه‌ تهران‌ تقویت‌ شد. در طول‌ دوران‌ تدریس‌ در دانشگاه‌ و در مراکز متعدد فرهنگی‌ و آموزشی‌ دیگر و بطور خاص‌ در دوران‌ ریاست‌ دانشکده‌ فنی‌، صدها جوان‌ تحصیلکرده‌ مسلمان‌ تربیت‌ شدند که‌ به‌ مقتضای‌ شرایط‌ زمان‌ و مکان‌ بین‌ دین‌ و سیاست‌ مرز نمی‌شناختند و اگر هم‌ مرزی‌ قایل‌ بودند آن‌ دو را در عرصه‌ عمل‌ از هم‌ جدا و قابل‌ تفکیک‌ نمی‌دانستند و لذا با انگیزه‌های‌ خالا دینی‌ و خدایی‌ و به‌ قصد تحصیل‌ ثواب‌ آخرت‌ مبارزه‌ سیاسی‌ و فعالیت‌ اجتماعی‌ می‌کردند.
بی‌گمان‌ بازرگان‌، در آموزش‌ آنان‌ و در جا افتادن‌ این‌ تفکر و عمق‌ یافتن‌ اسلام‌ اجتماعی‌ موثر بود. مثلا انجمن‌ اسلامی‌ دانشجویان‌ با اینکه‌ هیچ‌ وقت‌ بطور رسمی‌ و علنی‌ مدعی‌ فعالیت‌ سیاسی‌ نبود، اما در دهه‌ بیست‌ و بطور مشخصی‌ تا تشکیل‌ انجمن‌های‌ متعدد اسلامی‌ در اواخر دهه‌ سی‌، مهمترین‌ و محوری‌ترین‌ بستر فعالیت‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ جوانان‌ مسلمان‌ دانشگاه‌ها بود و بازرگان‌ به‌ سهم‌ خود در گرایش‌ و پرورش‌ این‌ جوانان‌ نقش‌ داشت‌.
هر چند بازرگان‌ به‌ خواست‌ بعضی‌ از آنان‌ مبنی‌ بر ایجاد تشکل‌ سیاسی‌ اسلامی‌ پاسخ‌ منفی‌ داد، اما به‌ هر حال‌ معلم‌ و آموزگار فکری‌ و ایدئولوژیک‌ این‌ نسل‌ بود و این‌ افراد از افکار و آثار او الهام‌ و اثر می‌گرفتند. همین‌ جوانان‌ بودند که‌ پس‌ از تشکیل‌ نهضت‌ مقاومت‌ ملی‌ و بعدها پس‌ از تاسیس‌ نهضت‌ آزادی‌ ایران‌، هسته‌ اصلی‌ و فعال‌ آن‌ دو تشکیلات‌ را به‌ خود اختصاص‌ دادند و بسیاری‌ از آنان‌ از شاگردان‌ بازرگان‌ در دانشکده‌ فنی‌ بودند. از محصولات‌ غیرمستقیم‌ فکری‌ اجتماعی‌ بازرگان‌ در نشریه‌ فروغ‌ علم‌ و گنج‌ شایگان‌ بود که‌ در اواخر دهه‌ بیست‌ منتشر می‌شدند. بازرگان‌ مستقیما در اداره‌ و تاسیس‌ این‌ نشریات‌ دخالت‌ نداشت‌، همان‌ گونه‌ که‌ به‌ گفته‌ خودش‌ در تشکیل‌ انجمن‌ اسلامی‌ دانشجویان‌ دخالت‌ نداشت‌، اما در هدایت‌ فکری‌ و ایدئولوژیک‌ نویسندگان‌ این‌ مجلات‌ سهم‌ موثری‌ داشت‌ و خود در آن‌ نشریات‌ مقاله‌ می‌نوشت‌.
این‌ دو نشریه‌ در واقع‌ ارگان‌ انجمن‌ اسلامی‌ دانشجویان‌ بودند. سردبیری‌ هر دو نشریه‌ با مهندس‌ عزت‌الله‌ سحابی‌ بود. مهندس‌ بازرگان‌ در طول‌ این‌ دهه‌، یکی‌ از سخنگویان‌ برجسته‌ و موثر تمامی‌ محافل‌ مذهبی‌ روشنفکری‌ و دانشگاهی‌ بود. یکی‌ از آثار فکری‌ و عملی‌ بازرگان‌ و دوستان‌ و همفکرانش‌ در دهه‌ سی‌،تشکیل‌ کنگره‌ انجمن‌های‌ اسلامی‌ بود که‌ در سال‌های‌ ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱ در تهران‌ برگزار شد. این‌ دو کنگره‌ اثرات‌ مثبت‌ و مهمی‌ در روند تحولات‌ فکری‌ دینی‌ سیاسی‌ جنبش‌ اسلامی‌ ایران‌ داشته‌ است‌ و بویژه‌ ثمره‌ دو دهه‌ تلاش‌ برای‌ نزدیکی‌ و آشتی‌ بین‌ علم‌ و دین‌ و پیوند مظاهر آن‌ دو در دانشگاه‌ و حوزه‌ بود که‌ به‌ وسیله‌ برخی‌ از دانشگاهیان‌ و برخی‌ از روحانیان‌ صورت‌ گرفته‌ بود.
از کارهای‌ اسلامی‌ و فکری‌ دیگری‌ که‌ بازرگان‌ در آن‌ نقش‌ قابل‌ توجهی‌ داشت‌، انتشار کتاب‌ بحثی‌ درباره‌ مرجعیت‌ و روحانیت‌ بود که‌ در سال‌ ۱۳۴۱ انجام‌ شد. این‌ کتاب‌ مجموعه‌یی‌ است‌ از چند مقاله‌ که‌ ابتدا در سال‌ ۱۳۴۰ در همایشی‌ با شرکت‌ متفکران‌ مسلمان‌ ارایه‌ و طرح‌ شد و سپس‌ به‌ صورت‌ مقاله‌ در آمد و سرانجام‌ در یک‌ مجموعه‌ به‌ صورت‌ کتاب‌ چاپ‌ شد. در یک‌ جمع‌بندی‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ بازرگان‌ در دوران‌ چهارم‌ زندگی‌اش‌ در چند جبهه‌ درگیر بود: ۱. مبارزه‌ با تفکر الحادی‌ و بطور خاص‌ اندیشه‌های‌ مادی‌ اجتماعی‌ مارکسیسم‌ و حزب‌ توده‌، ۲. مبارزه‌ با اندیشه‌های‌ غربگرایانه‌ و تقلیدی‌ از غربیان‌، ۳. مبارزه‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ بر بنیاد دین‌ و ۴. پیوند ارتباط‌ جریان‌ روشنفکری‌ دینی‌ با نهاد روحانیت‌.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید