سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به فیلم «پنهان»


نگاهی به فیلم «پنهان»
«میشائیل هانکه» یکی از خوش روترین و جدی ترین کارگردان هایی است که می شناسم. شناخت من از او محدود است، اولین بار در یکی از نمایش های «معلم پیانو» او را دیدم. یکی از آن نمایش ها که همه عوامل فیلم هم حضور دارند و بعد از تمام شدن فیلم به پرسش های احتمالی مدعوین پاسخ می دهند.پرسش هایی که در آن جلسه از هانکه پرسیدم، به مذاقش خوش آمد. وقتی جلسه تمام شد، منتظرش ایستادم تا بیرون بیاید. با هم دست دادیم و خودم را دوباره معرفی کردم. در کافه ای که نزدیک سینما بود، قهوه ای نوشیدیم و یک ساعتی درباره مایه های سینمای او و علاقه اش به داستان های روان شناختی حرف زدیم. همین دیدار کافی بود تا بیش تر از قبل به او ارادت پیدا کنم. میشائیل هانکه برای من یک کارگردان استثنایی است. تعداد کارگردان های در حالِ حیاتی که فکر کنند و فیلم بسازند، اندک است.این را به صراحت می گویم. بعد از مرگ «استنلی کوبریک» بعید نمی دانستم که مقوله فکرکردن و اندیشیدن در سینما به دست فراموشی سپرده شود. اما از بخت بلند ما، هانکه هنوز زنده است و فیلم می سازد. پنهان که اولین بار آن را در جشنواره کن تماشا کردم، به نظرم بهترین و کامل ترین فیلم او است.هانکه علاقه ویژه ای به داستان های روان شناختی دارد. این ها داستان هایی هستند که به چیزی فراتر از ظاهر آدم ها می پردازند. داستان هایی درباره آن چه در پسِ ظاهر آدم ها پنهان شده است. دست کم نیمی از فیلم های تاریخ سینما، درباره رفتارهایی هستند که از آدم ها سر می زند. اما تعداد فیلم هایی که منشاء و علت این رفتارها را کندوکاو کند، بسیار اندک است. علتش روشن است: کمتر کارگردانِ در حالِ حیاتی قدرت تحلیل این چیزها را دارد و این که من در جمله های بالا به کوبریک اشاره کردم، دلیلی جز این ندارد که او استاد بی بدیل این تحلیل ها بود. در شاهکارش «چشمانِ بازِ بسته»، که از بخت بدِ ما آخرین فیلمش بود، این مایه را به پُررنگ ترین شکلِ ممکن می بینید. به نظرم سینمای هانکه را هم باید این گونه دید. مخفی، در نگاه اول، یک فیلم دلهره آور معمولی است و آدم هایی که این صفت معمولی را به آن نسبت می دهند، معمولاً آن دسته از تماشاگرانی هستند که فقط حادثه ها را دنبال می کنند. ایرادی هم ندارد. فیلم برای آن ها هم ساخته شده، منتها این فقط سطح رویی فیلم است. زیر این سطح رویی چیزی پنهان شده که با دیدی عمیق تر به چشم می آید. در فیلم مخفی، هانکه طبق معمول، فقط حادثه ها را پشت سر هم ردیف نمی کند. حادثه ها را می سازد تا آدم ها همدیگر را بهتر بشناسند. «پاسکال بونیتزر» (فیلمنامه نویس مشهور فرانسوی و نویسنده فیلمنامه زیبایِ مُزاحم) در کارگاه های فیلمنامه اش همیشه به شاگردهایش می گوید آدم ها را در دلِ حادثه هایی قرار دهید تا بتوانند درون هم را کشف کنند. می دانم که بسیاری از این شاگردان گمان می کردند آن چه او می گوید، کاری آسان است. اما چنین نیست.فقط بهترین فیلمنامه نویس ها می توانند چنین بکنند و توصیه من به هر تماشاگری این است که پنهان را یک بار از این منظر ببیند، تا متوجه ظرایف رفتاری آدم ها شود. هانکه قانون عمل و عکس العمل را به درستی اجرا می کند. همه چیز در دنیایی که او می سازد منطق دارد، اگر به چیزی برمی خوریم که در ظاهر منطقی نیست، ایراد در نوع نگاه ما است. اگر به دنبال پیداکردن آن منطق باشیم، دستِ خالی برنمی گردیم. هانکه در پنهان روی دو چیز تأکید می کند و فهم فیلم را به این دو چیز واگذار می کند. اول، تلویزیون و دوم خشونت. شک نکنید که خشونت در این فیلم مهم تر است و کل قضیه تلویزیون را باید شوخی یا طعنه هانکه با خودش دانست؛ او بیست سال تمام یک برنامه ساز تلویزیونی بود. خشونتی که در این فیلم می بینیم، نتیجه همان اندیشه ای است که به آن اشاره کردم. در یکی از مصاحبه هایی که با هانکه درباره این فیلم کرده اند، از قول او خواندم که خشونت ریشه در ترس دارد و کسی که دست به خشونت می زند، از کسی یا چیزی ترسیده است. حق با هانکه است، خشونت عکس العملی است به عملِ ترسیدن. اگر به نظریه های تازه جامعه شناسی و آرایِ فیلسوف های این سال ها مراجعه کنید، می بینید که همه بخشی از کارشان به خشونت مربوط است. حجم گسترده توجه به خشونت نشان دهنده واقعیتی است که نمی توان انکارش کرد: دنیا به سوی خشونت پیش می رود و کم ترین کاری که از اندیشمندان برمی آید، این است که تذکر بدهند. پنهان هم یکی از این تذکرها است و من هانکه را در این فیلم، در مقام یکی از این فیلسوف ها می بینم که می گوید تا زمانی که بترسید و بر ترس خود غلبه نکنید، کاری از پیش نمی برید.عملِ ترس دو نتیجه دارد. یکی خشونت است و یکی مخفی کاری و میشائیل هانکه در فیلمش به هر دو این نتیجه ها پرداخته است، بی آن که در پی توجیه کردن شان باشد. فکر می کنم پنهان شروع دور تازه ای از سینمای هانکه است، دور تازه ای که قرار است روح جامعه ترسیده روزگار ما را به نمایش بگذارد و ثابت کند آدم ها زمانی طبیعی هستند که چیزی را از هم پنهان نمی کنند. مخفی کاری، نتیجه ترس است و تا این ترس پابرجا و استوار باشد، روزگار خوشی نخواهیم داشت.

برونو ژوفن
ترجمه: گیتی سروش
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید