چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


پاسارگاد؛ پایتخت عظیم هخامنشی


پاسارگاد؛ پایتخت عظیم هخامنشی
برنامه جدیدی از پژوهش های باستان شناسی در پاسارگاد در سال ۱۹۹۹ آغاز شد که حاصل همکاری معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور و گروهی از مراکز علمی فرانسه و دانشگاه لیون با حمایت وزارت امور خارجه فرانسه است.
اهداف این برنامه ملی و علمی است، بدین معنی که سازمان میراث فرهنگی ایران مشغول تکمیل پرونده ثبت جهانی پاسارگاد بوده که لازمه آن کسب اطلاعات بیشتر درباره محوطه و تعیین حریم محوطه و شناسایی تمامی آثار و ثبت پاسارگاد است.
هدف علمی این برنامه روی بازسازی ساختار و نحوه سامان دهی پایتخت امپراتوری هخامنشی متمرکز بود. فرض موجود حاکی از این است که بناهای مشهود دشت پاسارگاد نمای ناقص و حتی غلط اندازی از پایتخت کوروش را به دست می دهند.
بررسی های ژئوفیزیک به طور منظم به شناسایی تمام آثار و ثبت بدون در نظر گرفتن دوره های آن می پردازد. روش های گوناگونی از بررسی های سطحی تاکنون به بوته آزمایش گذاشته شده است که از میان آنها بررسی ژئوفیزیک جایگاه با اهمیتی دارد. روش های بررسی مغناطیسی تنها روش سودمند مورد استفاده، به منظور پوشش سطوح گسترده است. با شناسایی ساخت و سازها و نحوه سازمان دهی آنها نخستین نتایج تصویری را مدت ها چون پایتختی از چادرها در ذهن داشتیم، تغییر می دهد.
در واقع ذهنیت کلی از پاسارگاد، پایتختی را با ساخت و سازهای بسیار اندک القا می کند. از بنیاد‌ آن به دستور کوروش چنان تصور شده که پادشاه هخامنشی در دوره فتوحات خود و پی ریزی چارچوب امپراتوری، وقت چندانی برای احداث یک شهر واقعی نداشته است. براساس نظر برخی از دانشمندان، طبیعت و سنت تغییر مکان که ناشی از خاستگاه کوچ نشینی است در دوره هخامنشیان تقویت شده است به ویژه این ایده را که کوروش تمایل بیشتری به زندگی اردویی داشته است نیز در اینجا شکل واقعی تری به خود می گیرد.
«ارنست هرتسفلد» در سال ۱۹۳۵ درباره پاسارگاد، چنین نوشت: «چنین طرحی را نمی توان شهر نامید. این بیشتر شبیه نخستین استقرار کوچ نشینی است و به واقع نیز چنین بوده است.»
این نقطه نظر از این پس رواج یافت و امروزه نیز به قوت خود باقی است.
فرضیه یک شهر ساخته شده به معنای واقعی حتی در کاوش های انگلیسی ها در پاسارگاد نیز هرگز به روشنی مورد بازبینی قرار نگرفت. این کاوش ها محدود به بناهای بزرگ می شدند. با این وجود، اهمیت پاسارگاد، چون پایتخت، حداقل در بخشی از سال نیاز به حضور دربار، تشکیلات اداری، لشکر، افراد، خدمه و غیره داشته است. لازمه وجود این تشکیلات حضور صدها یا شاید هزار نفر بوده است. این که تمام این جمعیت یا بخشی از آن زیر چادر یا ساختمان های کوچک و سبک ساکن بودند، امری است محتمل و این امر شامل شخص شاه نیز می شده است. در واقع کاخ های شاهی در آن زمان در حال ساخت بودند و برخی تصور می کرده اند که تا زمان مرگ شاه نیز به پایان نرسیده باشند.
علاوه بر آن همان طور که از نقشه های کاخ های اختصاصی و پذیرایی که تنها شامل یک تالار بزرگ ستون دار هستند، بر می آید، این کاخ برای این که سکونت گاه دایمی باشند، در نظر گرفته نشده بودند. این امکان وجود دارد که کوروش محل سکونت خود را بالای صفه سنگ تل تخت که مشرف به دشت است، در نظر گرفته بود که تنها فرصت یافت دیوارهای آن را بسازد.
شاید قسمتی از محدوده مسکونی پاسارگاد، شامل چادرها، ساختمان های سبک یا خشتی بوده اند. اما حتی در صورت فرض یک پایتخت با بناهای اندک، این مکان نیازمند ساخت و سازهای مختلف بوده است مثل جاده و خیابان، حصارهایی که فعالیت های مختلف حکومتی را مشخص می کردند، توزیع آب و تخلیه آب های مصرفی و بناهایی برای انبار کردن آذوقه و تجهیزات نظامی و جنگی. تمامی این بناها باید از خود اثری هر چند کوچک، بر جای گذاشته باشند که می توان با روش های مناسب بررسی باستان شناسی آنها را شناسایی کرد.
بررسی های ژئوفیزیک
این بررسی ها به منظور تکمیل و تعیین نحوه سازمان دهی باغ سلطنتی در مرکز محوطه و نیز فعالیت های دربار و تشکیلات اداری و زندگی روزمره پایتخت انجام شدند. نشانه هایی از چنین ساخت و سازهایی در داخل و خارج محدوده حفاظت شده روی نقشه های مغناطیسی پدیدار شدند که اکثر آنها سنگی بوده که تاکنون از نظرها مخفی مانده بودند.
نتایج بررسی ها
۱ _ در بخش مرکزی محوطه، هدف ارزیابی وسعت ساخت و سازهای احتمالی در حوالی چهار ضلعی است که به وسیله دو رشته کانال سنگی به وجود آمده اند که باغ سلطنتی را مشخص می کنند و تقسیم بندی چهارتایی آن را که معروف به چهار باغ ایرانی است می شناسیم. در واقع این جوی ها تنها در سه طرف مشخص است. دورتر از آن مجموعه دیگری از جوی های سنگی نیز در سه جبهه شناسایی شده اند که در حد فاصل دو کاخ ستون دار قرار دارند. به نظر می آید محل تامین آب این جوی ها در گوشه شمال شرقی، حوالی تپه ای که صفه سنگی کوروش بر آن استوار است قرار داشته است.
در شمال و غرب این مجموعه کاخ ها و جوی های سنگی، تصاویر مغناطیسی ردیابی شده حاصل از وجود این ساخته ها به نظر نمی رسد که مربوط به آثار سنگی باشد.
در بخش جنوب شرقی، تغییرات مغناطیسی طرحی را به شکل L می دهد. یکی از دو بازوی آن فراتر از کانالی است که در گذشته می توانست مورد استفاده قرار گیرد.
در همین حال، محل رودخانه باستانی ساخت و سازهای مهمی را در بر دارد: در بالادست پل، استوار بر ستون های سنگ، دیواره های رودخانه به نظر تماما در طول بیش از ۱۲۰ متر از سنگ ساخته شده اند و این به احتمال قوی به هیچ وجه به موازات یکدیگر نیستند و این خود نشان دهنده آن است که از عرض رودخانه در محل گذر از پل بسته شده است.بنابراین نتیجه می گیریم که محدوده ساخته شده از چهار گوشه ای که جوی های سنگی باغ آنها را محدود می کند، فراتر رفته و بناهای ستون دار، اطراف آن مستقر نبوده است. بلکه این عمارت ها خود داخل منطقه ای وسیع تر هستند. بین رودخانه و محدوده چهارگوش نیز باید دروازه ای وجود داشته باشد.
به سوی شرق و فراتر از حد محوطه حفاظت شده، علایم مغناطیسی کمتر شده اما این علایم هنوز قابل رویت هستند.
۲ _ بررسی در جبهه شرقی بنای معروف به زندان که در سال ۱۹۹۹ انجام شده به منظور شناسایی ساخته های مدفون در برجستگی بود که در همین نقطه به چشم می خورد. در هر حال نتایج حاصله حاکی از آن است که این بنا دارای اجزای الحاقی است و فرضیه های موجود در مورد کاربرد آنها (آرامگاه، معبد، آتشکده، بایگانی و ...) باید مجددا مورد تجدید نظر قرار گیرند.
۳ _ در منطقه استحکامات خارجی تل تخت، بررسی های مغناطیسی نوع دیگری از اطلاعات را ارایه کرده است.
تپه های اطراف، ارتفاعی در حدود ۲۰ متر دارند و ارتفاع تل تخت حدود ۳۰ متر است. زمین های محصور در استحکامات که حدود ۲۰ هکتار وسعت دارند امروزه کاربری کشاورزی دارند. آثار یافت شده در این نقطه مربوط به دوره های ۲ و ۳ در تخته تل هستند، یعنی اواخر قرن ۶ تا اوایل قرن ۳ ق.م. علاوه بر این داخل این محدوده نیز خالی از بنا نیست و می توان ساخته های چهارگوش یا مستطیل شکل را تشخیص داد. در محوطه مسطح محصور بین باروها، شمار این ساخته ها کمتر است.
اما براساس آنچه تصاویر مغناطیسی نشان می دهد، ابعاد آنها بزرگ تر است. دامنه های شمالی خارج از این محوطه ها به نظر خالی است و احتمالا به وسیله باران وسیعی فرسوده شده و از بین رفته اند.
کشف این آثار در مطالعات تاریخ پاسارگاد، اهمیت بسیار دارد. اگر آن را متعلق به عصر هخامنشی بدانیم، نحوه استقرار هخامنشی در محوطه دچار تغییر و اصلاح خواهد شد.
فرضیه یک اردوگاه بزرگ یا پایتختی نسبتا خالی باید بازبینی شود چرا که بررسی ها حاکی از وجود محلاتی از محوطه با ساخت و سازهای محکم خشتی یا سنگی و وجود بناهایی با ابعاد بزرگ است. البته این امکان وجود دارد که این ساخته ها متعلق به عصر سلوکی باشند، یعنی زمان متروک شدن محوطه به جز تل تخت.
۴ _ محدوده مقدس: این بخش از محوطه به دلیل خارج بودن آن از حصار محوطه و نیز پراکندگی آثار آن مورد توجه قرار گرفت.
این محوطه میان دو بنا که آتشدان نام گرفته، واقع شده است. و تعدادی صفه های خشتی و دو ردیف سنگ است. بررسی مغناطیسی در این منطقه از محوطه، آثار صفه های مطبق را به خوبی نمایان کرد اما هیچ اثری از وجود دو دیوار موازی سنگی مشهود در سطح دیده نمی شود، همچنین دیوار حائل بین این دو ردیف سنگ چین نیز در تصویر مغناطیسی نیست. نتیجه این که دیوارهای سنگ چین عمق ندارند و رابطه بین آنها و دو آتشدان سنگی و صفه ها مطبق نیست. علاوه بر این، بدون وجود این دیوارها، ارتباط میان دو آتشدان و صفه های خشتی نیز از بین رفته و احتمالا این دو کاربردهای متفاوتی داشته اند.
نتیجه گیری اولیه
اطلاعاتی که از این بررسی ها از ابتدا تاکنون حاصل شده است باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد چرا که بررسی ها، تنها ۲۶ هکتار از منطقه ۳۰۰ هکتاری پاسارگاد را از مقبره کوروش گرفته تا محدوده مقدس و استحکامات تل تخت در بر می گیرد. یعنی چیزی کمتر از ۱۰ درصد، روش بررسی مغناطیسی به نظر بهترین روش موجود برای وسعت محوطه ای است که از بافت شهری معمول در آسیای جنوب غربی باستان پیروی نمی کند.
محوطه پاسارگاد تنها محدود به چند بنای قابل رویت در سطح نیست بلکه دارای ساخته ها و بناهای دیگری است. این آثار بسیار گسترده تر از حصار فعلی محوطه هستند که حدودا ۲۵۰ هکتار را محصور کرده است.
در بخش مرکزی هسته شهر سلطنتی جوی های سنگی احتمالا برای تقسیم بندی محلات هم به کار می رفته اند. آثار دیگری که نوع آنها هنوز مشخص نشده نیز می تواند در محدود کردن محلات شهر دخیل بوده باشند، مثل آثار پشت بنای زندان و آنها که در محور کاخ پذیرایی یافت شده اند. آثار دیگر در محدوده استحکامات خارجی حاکی از آن هستند که این بخش از محوطه را نباید در حاشیه شهر دانست، بلکه می تواند فقط محله ای متمایز از نواحی شهر هخامنشی بوده باشد.
گستره پایتخت کوروش مسلما خیلی بیشتر از آن چه که امروز به چشم می آید بوده است. تقسیم بندی و تنوع ساخته ها و بناهایی که در محدوده هایی به ظاهر خالی شناسایی شده اند حاکی از وجود فعالیت های مختلف است که این آثار می توانسته به آنها مربوط باشد. امروزه به نظر نمی رسد که بتوان محوطه را همچون اردویی در اطراف چند بنای شاخص تصور کرد و به واسطه وجود آثار فعالیت های مختلف، پاسارگاد می تواند به معنای واقعی یک شهر باشد.

رمی بوشارلا و کریستف نبش
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی


همچنین مشاهده کنید