جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

فقط‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» نه‌ یک‌ کلمه‌ کم‌ نه‌ زیاد


فقط‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» نه‌ یک‌ کلمه‌ کم‌ نه‌ زیاد
آیت‌الله‌ مصباح‌ یزدی‌ بنا به‌ نقل‌ هفته‌نامه‌ پرتو ارگان‌ موسسه‌ ایشان‌ ۷/۱۰/۸۴ در مطلبی‌ با عنوان‌ «ملاک‌ اعتبار قانون‌ اساسی‌ و مصوبات‌ خبرگان‌ رضایت‌ ولی‌ فقیه‌ است‌» می‌فرمایند: «... ولی‌ فقیه‌ یعنی‌ جانشین‌ امام‌ معصوم‌ یعنی‌ کسی‌ که‌ می‌خواهد حق‌ را تعیین‌ کند او گاهی‌ مصلحت‌ می‌بیند بگوید شما رای‌ بدهید... او دستور می‌دهد که‌ رای‌ بدهید چه‌ کسی‌ رییس‌ جمهور باشد. انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌ اعتبارش‌ به‌ رضایت‌ اوست‌. مصلحت‌ دیده‌ که‌ در این‌ شرایط‌ مردم‌ رای‌ بدهند. اما حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ آنها دارند پیشنهاد می‌کنند و می‌گویند ما این‌ فرد را می‌خواهیم‌ اما الامرالیکم‌ شما باید نصب‌ کنید نخواستی‌ نصب‌ نکن‌. اینکه‌ حضرت‌ امام‌(ره) می‌فرماید رییس‌ جمهور منتخب‌ بدون‌ نصب‌ ولی‌ فقیه‌ طاغوت‌ است‌ یعنی‌ همین‌!» ایشان‌ درباره‌ انتخابات‌ خبرگان‌ می‌فرمایند «... دو راه‌ وجود دارد: مراجعه‌ به‌ آرای‌ عمومی‌ که‌ مردم‌ مستقیم‌ بیایند رای‌ بدهند و کسی‌ را تعیین‌ کنند، یا چند مرحله‌یی‌ باشد یعنی‌ مردم‌ خبرگان‌ را تعیین‌ کنند خبرگان‌ رهبری‌ را معرفی‌ نماید. فعلا این‌ روش‌ در قانون‌ اساسی‌ آمده‌ و امام‌ این‌ را تایید کرد. ما خیالمان‌ راحت‌ است‌. اعتبار قانون‌ اساسی‌ به‌ امضای‌ او است‌... مادامی‌ که‌ ولی‌ فقیه‌ دیگری‌ آن‌ را تغییر ندهد والا او می‌تواند بگوید مصلحت‌ این‌ زمان‌ اقتضای‌ نوعی‌ دیگر از انتخاب‌ را دارد...»
«اینکه‌ امام‌ قانون‌ اساسی‌ را تصویب‌ کرد این‌ یعنی‌ من‌ دستور می‌دهم‌ این‌ گونه‌ عمل‌ کنید و اعتبار پیدا می‌کند چون‌ او امضا کرده‌ است‌. اگر امضا نکرده‌ بود هیچ‌ اثری‌ نداشت‌. حتی‌ اگر تمام‌ مردم‌ هم‌ رای‌ می‌دادند هیچ‌ اعتبار قانونی‌ و شرعی‌ نداشت‌»
چند روز پیش‌ از این‌ آقای‌ محسن‌ غرویان‌ از اساتید حوزه‌ و شاگرد آقای‌ مصباح‌ در مصاحبه‌یی‌ مفصل‌ درباره‌ دو رکن‌ بارز از اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌خمینی‌ یعنی‌ «جمهوریت‌» نظام‌ اسلامی‌ و میزان‌ بودن‌ رای‌ مردم‌ در نظام‌ اسلامی‌، نظریه‌ عجیبی‌ ابراز می‌کند که‌ حاصل‌ آن‌ هم‌ خلاف‌ واقع‌ است‌ و هم‌ نسبتی‌ ناروا به‌ اندیشه‌ امام‌. نتیجه‌ اظهارات‌ ایشان‌ آن‌ است‌ که‌ امام‌خمینی‌ از سر اضطرار و بخاطر شرایط‌ خاص‌ سال‌ ۵۷ و ۵۸ از اتکا به‌ رای‌ مردم‌ و میزان‌ بودن‌ آن‌ سخن‌ گفته‌اند و به‌ تبع‌ سخن‌ خبرنگاران‌ در آستانه‌ پیروزی‌ انقلاب‌ واژه‌ «جمهوری‌» را به‌کار بردند ولی‌ در واقع‌ عقیده‌ ایشان‌ حکومت‌ اسلامی‌ و چیز دیگری‌ بوده‌ است‌! پیش‌ از آنکه‌ با استناد به‌ متن‌ سخنان‌ امام‌خمینی‌ به‌ نقد و ارزیابی‌ این‌ نظریات‌ بپردازم‌ چند نکته‌ را یادآور می‌شوم‌:
۱. متواضعانه‌ از خوانندگان‌ محترم‌ تقاضا می‌کنم‌ به‌ لحاظ‌ اهمیت‌ موضوع‌ چنانچه‌ در مقام‌ داوری‌ نسبت‌ به‌ مقاله‌ هستند، مطلب‌ را تا پایان‌ مطالعه‌ فرمایند و بویژه‌ مطالبی‌ که‌ از امام‌ با ذکر آدرس‌ نقل‌ می‌کنم‌ به‌ دقت‌ بنگرند.
۲. هر چند که‌ مشابه‌ این‌ اظهارنظرها در چند سال‌ قبل‌ نیز در باب‌ بی‌اثر بودن‌ نقش‌ و رای‌ مردم‌ مطرح‌ شده‌ بود و در آن‌ زمان‌ نیز این‌ بنده‌ کوچک‌ خداوند بنا به‌ وظیفه‌ مطالبی‌ را در روزنامه‌ها منتشر نمودم‌ اما اکنون‌ در شرایطی‌ که‌ بحث‌ از برگزاری‌ انتخابات‌ خبرگان‌ رهبری‌ مطرح‌ است‌ و جلب‌ مشارکت‌ گسترده‌ مردم‌ در آن‌ بنا به‌ سفارش‌های‌ مکرر امام‌خمینی‌ یک‌ امر مهم‌ دینی‌ و ملی‌ به‌ شمار می‌آید، طرح‌ این‌ مباحث‌ با چنین‌ رویکرد وادبیاتی‌ جای‌ تامل‌ فراوان‌ دارد خصوصا آنکه‌ خبرهایی‌ جسته‌ و گریخته‌ حاکی‌ از مطرح‌ بودن‌ بحث‌ تبدیل‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» به‌ « حکومت‌ اسلامی‌» و جایگزینی‌ روشهایی‌ به‌ جای‌ نقش‌آفرینی‌ رای‌ مردم‌ در برخی‌ از محافل‌ حزبی‌ و سیاسی‌ نزدیک‌ به‌ جریان‌ مذکور شنیده‌ می‌شود. بنابراین‌ مساله‌ را سرآغازی‌ بر یک‌ سلسله‌ مباحث‌ و مجادلات‌ آینده‌ و زمینه‌سازی‌ برای‌ تغییر مفاهیم‌ و فرهنگ‌ امور بدیهی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ که‌ در ادبیات‌ امام‌خمینی‌ تبدیل‌ به‌ اصول‌ مسلم‌ مورد تایید ملت‌ شده‌اند ارزیابی‌ می‌کنم‌.
۳. نسل‌ اول‌ و دوم‌ انقلاب‌ که‌ از نزدیک‌ عمق‌ اعتقاد امام‌خمینی‌ به‌ تاثیر نقش‌ مردم‌ و رای‌ آنان‌ در نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و تاکید آن‌ بزرگمرد بر مقوله‌های‌ بنیادین‌ انقلاب‌ یعنی‌ آزادی‌، استقلال‌ و جمهوری‌ اسلامی‌، و پافشاری‌ ایشان‌ بر «جمهوری‌ اسلامی‌» با تعبیر «نه‌ یک‌ کلمه‌ کم‌ و نه‌ یک‌ کلمه‌ زیاد» و معیاری‌ که‌ امام‌ آن‌ را دایما تاکید و تکرار می‌فرمود یعنی‌ «میزان‌ بودن‌ رای‌ ملت‌» آگاهی‌ دارند از ناحیه‌ این‌گونه‌ نسبت‌ها و قرائت‌ها دچار تردید نمی‌شوند اما موج‌ عظیمی‌ از نوجوانان‌ و جوانان‌ نسل‌ سومی‌ و چهارمی‌ آماده‌ حضور در عرصه‌های‌ اجتماعند که‌ اطلاعات‌ خود را از مسائل‌ گذشته‌ انقلاب‌ و آرای‌ امام‌ از همین‌ نقلها و تحلیل‌های‌ با واسطه‌ می‌گیرند.
و اگر آگاهان‌ بر مسائل‌ آن‌ دوران‌ و آشنایان‌ اندیشه‌ امام‌ به‌ بیان‌ واقعیتها و روشنگری‌ نپردازند چهره‌ مردی‌ که‌ تمام‌ عمرش‌ را برای‌ تشکیل‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و احقاق‌ حقوق‌ ملت‌ ایران‌ سپری‌ نمود و ترجیع‌بند سخنانش‌ اتکا به‌ رای‌ مردم‌ بود و سفارش‌ و وصیت‌ همیشگی‌اش‌ به‌ مشارکت‌ مردم‌ در انتخاب‌ حاکمان‌ و مدیران‌ جامعه‌ از صدر تا ذیل‌ بود به‌ گونه‌یی‌ ترسیم‌ می‌شود که‌ در لابلای‌ دو اظهارنظر فوق‌ معرفی‌ شده‌ است‌. و این‌ جفای‌ به‌ مردم‌ و امام‌ و رهبری‌ و جفا به‌ نظریه‌ مترقی‌ ولایت‌ فقیه‌ است‌ که‌ در قرائت‌ امام‌خمینی‌ به‌ مثابه‌ نماد وحدت‌ امت‌ و ملت‌ اسلامی‌ و تجلیگاه‌ انتخاب‌ آگاهانه‌ نمایندگان‌ خبره‌ ملت‌ بر مدار احکام‌ الهی‌ است‌ که‌ از سوی‌ جامعه‌ اسلامی‌ آزادانه‌ مورد انتخاب‌ و بیعت‌ قرار می‌گیرد تا ضامن‌ حفظ‌ قانون‌ اساسی‌ و حقوق‌ ملت‌ و مظهر مقابله‌ با دیکتاتوری‌ و تحمیل‌ رای‌ و ناظر بر اجرای‌ احکام‌ نورانی‌ اسلام‌ باشد. در ادامه‌ مقاله‌ مستندات‌ این‌ قرائت‌ را در متن‌ سخنان‌ امام‌ خواهیم‌ خواند.
● تبیین‌ موضوع‌ بحث‌ و محل‌ نزاع‌
موضوع‌ نقد حاضر بررسی‌ و مقایسه‌ دیدگاهها و مواضع‌ امام‌خمینی‌ درباره‌ نقش‌ و جایگاه‌ رای‌ مردم‌ در حکومت‌ مطلوب‌ ایشان‌ و نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و ساختارهای‌ اساسی‌ آن‌ از جمله‌ رفراندوم‌ اصل‌ نظام‌، قانون‌ اساسی‌، تعیین‌ رهبری‌ و ولایت‌ فقیه‌ و مطالبی‌ است‌ که‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ مصباح‌ یزدی‌ و غرویان‌ در این‌ باره‌ به‌ امام‌ نسبت‌ داده‌اند.
دلیل‌ اعتراضات‌ گسترده‌یی‌ که‌ نسبت‌ به‌ مواضع‌ اعلام‌ شده‌ از سوی‌ نامبردگان‌ صورت‌ گرفت‌ و بویژه‌ علت‌ واکنش‌ موسسه‌ تنظیم‌ و نشر آثار حضرت‌ امام‌ و اعتراض‌ پیروان‌ امام‌ آن‌ است‌ که‌ چرا آرای‌ خویش‌ و مطالبی‌ را به‌ امام‌ نسبت‌ می‌دهید که‌ نه‌ تنها در فرهنگ‌ و اندیشه‌ امام‌ تایید نشده‌ است‌ بلکه‌ سراسر ادبیات‌ و سیره‌ امام‌ و متن‌ وصیتنامه‌ جاوید ایشان‌ برخلاف‌ آن‌ است‌.در پاسخ‌ به‌ برخی‌ موافقان‌ ایشان‌ که‌ در دفاعیه‌های‌ خویش‌ به‌ آزادی‌ بیان‌ و حرمت‌ نهادن‌ بر نظر اجتهادی‌ افراد استناد کرده‌اند باید گفت‌ در این‌ موضوع‌ کاملا حق‌ با شماست‌، آزادی‌ بیان‌ یکی‌ از دستاوردهای‌ مهم‌ نهضت‌ امام‌ و نظامی‌ است‌ که‌ با فداکاری‌ و رای‌ همین‌ مردمی‌ که‌ اکنون‌ تاثیر آن‌ را از اساس‌ به‌ چالش‌ کشیده‌اید به‌ دست‌ آمده‌ است‌ و نگارنده‌ این‌ مقاله‌ و تمامی‌ منتقدان‌ سخنان‌ اخیر به‌ این‌ اصل‌ مصرح‌ در قانون‌ اساسی‌ پایبندند و به‌ سفارش‌ امام‌ که‌ بر باز بودن‌ باب‌ اجتهاد آزادانه‌ در حوزه‌ها و مراکز علمی‌ تاکید ویژه‌ داشته‌اند وفادارند. انتقادها به‌ هیچ‌ وجه‌ متوجه‌ آن‌ نیست‌ که‌ چرا آیت‌الله‌ مصباح‌ و شاگرد ایشان‌ نظریه‌یی‌ ولو مخالف‌ نظر امام‌ را در درسها و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های‌ خویش‌ مطرح‌ کرده‌ و می‌کنند. البته‌ در چنین‌ صورتی‌ این‌ حق‌ برای‌ منتقدان‌ محفوظ‌ است‌ که‌ مرزبندی‌ بین‌ موافقان‌ و مخالفان‌ اندیشه‌ امام‌ را تبیین‌ کنند در این‌ صورت‌ مخالفان‌ موضع‌ امام‌ در اساسی‌ترین‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ حکومت‌ و سیاست‌ و جامعه‌ نمی‌توانند مدعی‌ پیروی‌ و دفاع‌ از خط‌ و راه‌ امام‌ باشند؛ بگذریم‌ آیت‌الله‌ مصباح‌ یزدی‌ از نظریه‌پردازان‌ روحانی‌ در حوزه‌ علمیه‌ قم‌ هستند شخصیت‌ و آرایشان‌ قابل‌ احترام؛ چنان‌ که‌ جناب‌ آقای‌ غرویان‌ نیز همانند دیگر فضلای‌ روحانی‌ در حوزه‌ علمیه‌ استادی‌ است‌ ارجمند و دارای‌ حق‌ اظهارنظر. اشکال‌ و اعتراض‌ به‌ این‌ است‌ که‌ چرا مکنونات‌ ذهنی‌ و نظریات‌ خویش‌ را به‌ ناروا و در حالی‌ که‌ نا صدها سخن‌ و سیره‌ آشکار عملی‌ امام‌ در تضاد با آن‌ است‌ به‌ ایشان‌ نسبت‌ می‌دهید.
بحث‌ بر سر حق‌ تفسیر و شرح‌ دیدگاههای‌ امام‌ نیست‌ که‌ این‌ نیز حق‌ طبیعی‌ همه‌ صاحبنظران‌ است‌ بلکه‌ اعتراض‌ متوجه‌ تاویل‌ سخنان‌ امام‌ و نسبت‌ دادن‌ مطالبی‌ به‌ امام‌، آن‌ هم‌ در خطیرترین‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ کل‌ نظام‌ و جامعه‌ است‌ که‌ نه‌ تنها قرینه‌یی‌ در ادبیات‌ امام‌ بر آن‌ نمی‌یابیم‌ بلکه‌ امام‌ با تمام‌ وجود در مقابل‌ این‌ نسبت‌ها ایستاده‌ است‌.
برای‌ شفاف‌ ساختن‌ محل‌ بحث‌ نکته‌ دومی‌ نیز وجود دارد که‌ به‌ آن‌ اشاره‌ می‌کنم‌: یکی‌ از نمایندگان‌ محترم‌ تهران‌ که‌ اتفاقا از چهره‌های‌ فرهیخته‌ حوزه‌ و دانشگاه‌ می‌باشند و نگارنده‌ چند سالی‌ افتخار کسب‌ دانش‌ در موضوع‌ فلسفه‌ غرب‌ و کانت‌ از محضرشان‌ در دانشگاه‌ را داشته‌ام‌ در دفاع‌ از شخصیت‌ آیت‌الله‌ مصباح‌ یزدی‌ با اشاره‌ به‌ اینکه‌ هنوز سخنان‌ چالش‌ برانگیز اخیر ایشان‌ را نخوانده‌اند و با تاکید بر عدم‌ قبول‌ اظهارات‌ منسوب‌ به‌ شاگرد ایشان‌، به‌ منتقدان‌ اشکال‌ گرفته‌اند که‌ نظریه‌ نادرست‌ شاگرد چه‌ ربطی‌ به‌ استاد ایشان‌ دارد؟
پاسخ‌ آن‌ است‌ که‌ اظهارات‌ جناب‌ آقای‌ غرویان‌ چیزی‌ جز توضیح‌ عین‌ نظرات‌ آقای‌ مصباح‌ یزدی‌ در سال‌های‌ گذشته‌ که‌ در چند مرتبه‌ در سخنرانی‌های‌ قبل‌ از نماز جمعه‌ تهران‌ و سایر مراکز ایراد فرموده‌اند نمی‌باشد. تشکیک‌ درباره‌ عدم‌ اصالت‌ جمهوریت‌ نظام‌ و عدم‌ اصالت‌ میزان‌ بودن‌ رای‌ ملت‌ و مقطعی‌ و اضطراری‌ بودن‌ طرح‌ موضوع‌ جمهوریت‌ و اتکا به‌ رای‌ مردم‌ در سالهای‌ اول‌ انقلاب‌ را جناب‌ آقای‌ مصباح‌ یزدی‌ برای‌ اولین‌ بار در گذشته‌ مطرح‌ فرموده‌اند و آقای‌ غرویان‌ اکنون‌ مجددا به‌ بازگویی‌ و شرح‌ آن‌ پرداخته‌اند ضمن‌ آنکه‌ نتیجه‌ حاصل‌ بیانات‌ اخیر آقای‌ مصباح‌ در هفته‌نامه‌ پرتو نیز چیزی‌ جز همین‌ مدعیات‌ آقای‌ غرویان‌ نخواهد بود. در عین‌ حال‌ منتقدان‌ نیز به‌ نقل‌ و نقد سخنان‌ هر دو پرداخته‌اند.
سخنان‌ قبل‌ و اخیر آقای‌ مصباح‌ یزدی‌ به‌ صورت‌ خلاصه‌ و نقل‌ به‌ مضمون‌ به‌ این‌ گزینه‌ها ختم‌ می‌شود:
در حکومت‌ اسلامی‌ رای‌ مردم‌ هیچ‌ اعتبار شرعی‌ و قانونی‌ ندارد، نه‌ در اصل‌ انتخاب‌ نوع‌ نظام‌ سیاسی‌ کشورشان‌ و نه‌ در اعتبار قانون‌ اساسی‌ و نه‌ در انتخاب‌ ریاست‌ جمهوری‌ و انتخاب‌ خبرگان‌ رهبری‌. ملاک‌ اعتبار قانونی‌ و شرعی‌ در این‌ امور و در اصل‌ حکومت‌ منحصر به‌ یک‌ چیز است‌ وآن‌ «رضایت‌ ولی‌ فقیه‌ است‌» اگر در جمهوری‌ اسلامی‌ از زمان‌ امام‌ تاکنون‌ سخن‌ از انتخابات‌ بوده‌ است‌ صرفا به‌ آن‌ دلیل‌ پذیرفتنی‌ است‌ که‌ ولی‌ فقیه‌ مصلحت‌ دیده‌ فعلا انتخابات‌ باشد و نظر مردم‌ هم‌ گرفته‌ شود؛ چرا که‌ اگر نظر مردم‌ گرفته‌ شود بهتر تمکین‌ و اطاعت‌ می‌کنند رای‌گیری‌ و نظرخواهی‌ از مردم‌ صرفا تابع‌ یک‌ ضرورت‌ و مصلحت‌ موقتی‌ بوده‌ است‌ و ولی‌ فقیه‌ حق‌ دارد و می‌تواند هر زمان‌ که‌ اراده‌ کند و مصلحت‌ بداند نوع‌ دیگری‌ از حکومت‌ را که‌ در آن‌ چه‌ بسا اصلا به‌ رای‌ مردم‌ مراجعه‌ نشود انتخاب‌ کند، مشروعیت‌ حکومت‌ نه‌ تنها تابع‌ رای‌ و رضایت‌ ملت‌ نیست‌ بلکه‌ رای‌ ملت‌ هیچ‌ تاثیر و دخالتی‌ در اعتبار آن‌ ندارد. تغییراصول‌ قانون‌ اساسی‌ و سایر قوانین‌ و تغییر شرایط‌ و آیین‌نامه‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری‌ و تمامی‌ امور از این‌ دست‌ صلاحیت‌ و اعتبارش‌ تماما در ید قدرت‌ ولی‌فقیه‌ است‌ چه‌ مبتنی‌ بر رای‌ مردم‌ باشد یا نباشد.
● نکته‌ جالب‌تر آنکه‌ در نظر ایشان‌:
حتی‌ در آنجا که‌ ولی‌ فقیه‌ فعلا تشخیص داده‌ است‌ که‌ مردم‌ به‌ قانون‌ اساسی‌ رای‌ بدهند یا در انتخاب‌ رییس‌ جمهورشان‌ شرکت‌ کنند در اینجا نیز به‌ نظر ایشان‌ ولی‌ فقیه‌ دستور می‌دهد به‌ مردم‌ که‌ رای‌ بدهید و به‌ چه‌ چیزی‌ و به‌ چه‌ کسی‌ به‌ عنوان‌ رییس‌ جمهور رای‌ بدهید، مردم‌ هم‌ شرعا و قانونا باید اطاعت‌ کنند ملاک‌ رضایت‌ اوست‌ فرد غیر مورد نظر او اگر در انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌ و سایر موارد انتخاب‌ شود حکومتش‌ طاغوتی‌ است‌ و نامشروع‌. وجوب‌ اطاعت‌ بی‌چون‌ و چرای‌ مردم‌ در بود و نبود انتخابات‌ منحصر به‌ قانون‌ اساسی‌ و ریاست‌ جمهوری‌ نیست‌ حتی‌ در نوع‌ و مدل‌ حکومت‌ که‌ جمهوری‌ باشد یا غیر جمهوری‌ و در انتخاب‌ حاکم‌ و ولی‌ فقیه‌ نیز مردم‌ و رای‌ آنان‌ منشا هیچ‌ اثر معتبر شرعی‌ و قانونی‌ نیست‌. ولی‌ فقیه‌ که‌ کشف‌ شد تبعیت‌ از او واجب‌ می‌شود و در کشف‌ او نیز رای‌ مردم‌ فاقد اعتبار است‌ مهم‌ کشف‌ اوست‌ از هر راهی‌ که‌ باشد حتی‌ اگر تمام‌ یا اکثریت‌ ملت‌ مخالف‌ باشند او حاکم‌ است‌. حکومت‌ از آن‌ اوست‌ و حکمش‌ نافذ است‌.آنچه‌ که‌ مهم‌ است‌ اینکه‌ آقای‌ مصباح‌ یزدی‌ این‌ برداشت‌ از ولایت‌ فقیه‌ و بی‌اعتباری‌ رای‌ مردم‌ را به‌ امام‌خمینی‌ نسبت‌ داده‌ است‌. مقاله‌ حاضر درصدد آن‌ است‌ که‌ بررسی‌ کند آیا در قاموس‌ فرهنگ‌ و اندیشه‌ امام‌خمینی‌ این‌ نگرش‌ تایید می‌شود و آیا برداشت‌ ایشان‌ از مواضع‌ امام‌ در باب‌ حکومت‌ و ولایت‌ و رای‌ مردم‌ منطبق‌ با آرا و عمل‌ امام‌خمینی‌ است‌ یا دقیقا در تضاد آشکار با این‌ نظریه‌ قرار دارد.
نکته‌ جالب‌تر که‌ در آخرین‌ سخنرانی‌ آقای‌ مصباح‌ به‌ چشم‌ می‌خورد نظر وی‌ بر کفر و شرک‌ کسانی‌ است‌ که‌ قایل‌ به‌ اصالت‌ «جمهوریت‌» در کنار «اسلامیت‌» نظام‌ شده‌اند!
و اما درباره‌ اظهارات‌ آقای‌ غرویان‌ توضیح‌ یک‌ نکته‌ درباره‌ روندی‌ که‌ منجر به‌ اظهارات‌ اخیر ایشان‌ شده‌ است‌ ضروری‌ می‌باشد. اولین‌ باری‌ که‌ آقای‌ مصباح‌ یزدی‌ در مراسم‌ نماز جمعه‌ تهران‌ رای‌ خود را درباره‌ حکومت‌ اسلامی‌ و بی‌اعتباری‌ نظر مردم‌ و رای‌ اکثریت‌ در مشروعیت‌ حکومت‌ مطرح‌ کرد و سخن‌ از لزوم‌ تغییر اصل‌ مربوط‌ به‌ ولایت‌ فقیه‌ و توسعه‌ اختیارات‌ ولایت‌ فقیه‌ در قانون‌ اساسی‌ راند با اعتراضات‌ گسترده‌یی‌ مواجه‌ شدند از جمله‌ نگارنده‌ در مقاله‌یی‌ مفصل‌ عین‌ نظریات‌ امام‌خمینی‌ درباره‌ اتکای‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ به‌ رای‌ مردم‌ را بازگو نمودم‌. پذیرش‌ نظریه‌ ایشان‌ با مانعی‌ جدی‌ یعنی‌ عمل‌ و آرای‌ امام‌خمینی‌ مواجه‌ گردید. این‌ سوال‌ اساسی‌ فراروی‌ ایشان‌ و همفکرانشان‌ مطرح‌ شد که‌ اگر واقعا آنگونه‌ که‌ شما می‌گویید حکومت‌ اسلامی‌ نسبتی‌ با جمهوریت‌ و تاثیر رای‌ مردم‌ ندارد و مشروعیت‌ آن‌ از آغاز تا انجام‌ فقط‌ به‌ اراده‌ یک‌ نفر وابسته‌ است‌ پس‌ آن‌ همه‌ سفارشات‌ فراوان‌ و صریح‌ امام‌خمینی‌ در اینکه‌ میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌ و اساس‌ جمهوری‌ اسلامی‌ متکی‌ به‌ رای‌ مردم‌ است‌ و نوع‌ حکومت‌ نیز جمهوری‌ اسلامی‌ است‌ نه‌ مدل‌ دیگر، چه‌ می‌شود؟ مهمتر از آن‌ اقدام‌ عملی‌ امام‌ است‌ که‌ نه‌ تنها در مقام‌ نظریه‌پردازی‌ و سفارش‌ بلکه‌ در عمل‌ نیز با
آنکه‌ اکثریت‌ قاطع‌ ملت‌ ایران‌ از دل‌ و جان‌ تابع‌ نظر او بودند و از چنان‌ محبوبیت‌ و اقتدار مردمی‌ برخوردار بود که‌ هر مدلی‌ را که‌ پیشنهاد می‌داد مردم‌ می‌پذیرفتند ولی‌ ایشان‌ فقط‌ بر جمهوری‌ اسلامی‌ تاکید کرد و آن‌ را با رای‌ مردم‌ در رفراندوم‌ مستقر ساخت‌ و قانون‌ اساسی‌ نیز با حضور نمایندگان‌ مردم‌ و رای‌ آنان‌ و نهایتا رفراندوم‌ مردمی‌ تصویب‌ شد و امام‌ در عمل‌ نیز در تمامی‌ ارکان‌ نظام‌ متکی‌ به‌ رای‌ مردم‌ بود.
دیوار بلند سخنان‌ امام‌ درباره‌ رای‌ مردم‌ و عمل‌ آشکار ایشان‌ در همین‌ رابطه‌ مانعی‌ بزرگ‌ بر سر راه‌ پذیرش‌ نظریه‌ آقای‌ مصباح‌ محسوب‌ شد، از آن‌ زمان‌ حضرات‌ آقایان‌ کوشیده‌اند تا با نظریه‌پردازی‌های‌ مختلف‌ به‌ توجیه‌ و رفع‌ این‌ مانع‌ بپردازند. اظهارات‌ اخیر آقای‌ غرویان‌ دقیقا در همین‌ راستا می‌باشد، خلاصه‌ و چکیده‌ اظهارات‌ ایشان‌ در مصاحبه‌ این‌ است‌ که‌ «جمهوریت‌» یک‌ مقوله‌ غربی‌ و وارداتی‌ است‌. نظام‌ مطلوب‌ امام‌خمینی‌ جمهوریت‌ نبوده‌ است‌. ایشان‌ بخاطر شرایط‌ سالهای‌ اول‌ انقلاب‌ و در مقابل‌ سوال‌ خبرنگاران‌ ناگزیر از به‌ کاربردن‌ لفظ‌ جمهوری‌ شدند. میزان‌ بودن‌ رای‌ ملت‌ نیز یک‌ قضیه‌ حقیقیه‌ مورد تایید واقعی‌ امام‌ نیست‌. ایشان‌ برای‌ خاموش‌ کردن‌ زبان‌ مخالفین‌ در آن‌ روزها این‌ جمله‌ را فرموده‌اند و نظر واقعی‌ امام‌ آن‌ نیست‌ که‌ میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌ بلکه‌ میزان‌ در همه‌ امور و حتی‌ اصل‌ حکومت‌ نظر و رای‌ ولی‌ فقیه‌ است‌ و مدل‌ مطلوب‌ حکومت‌ نیز حکومت‌ اسلامی‌ است‌ نه‌ جمهوری‌ اسلامی‌.
آقای‌ غرویان‌ در مصاحبه‌ خویش‌ با اشاره‌ به‌ سابقه‌ موضوع‌ و مقاله‌ قبلی‌ نگارنده‌ می‌گوید «اگر امام‌ واقعا به‌ رای‌ مردم‌ متکی‌ هستند و مشروعیت‌ را از رای‌ مردم‌ می‌گیرند، باید می‌گفتند که‌ هرچه‌ رای‌ مردم‌ باشد آن‌ را می‌پذیرم‌ و قبول‌ دارم‌» مصاحبه‌ ایشان‌ صراحتا کوششی‌ است‌ برای‌ بافتن‌ فلسفه‌یی‌ که‌ طی‌ آن‌ عمل‌ و سخنان‌ امام‌ در مسیری‌ توجیه‌ شود که‌ تاکید ایشان‌ بر جمهوریت‌ و نقش‌ رای‌ مردم‌ منحصر به‌ یک‌ دوره‌ خاص‌ در آغاز انقلاب‌ و بخاطر شرایط‌ اضطراری‌ آن‌ سالها بوده‌ و نظر و عقیده‌ امام‌ چیز دیگری‌ است‌. در این‌ مقاله‌ به‌ سوالات‌ و محورهای‌ زیر می‌پردازیم‌:
● سوالات‌ و محورهای‌ بحث‌
آیا تاکید امام‌ بر جمهوری‌ اسلامی‌ و میزان‌ بودن‌ رای‌ ملت‌ ناشی‌ از شرایط‌ اضطراری‌ اول‌ انقلاب‌ بوده‌ است‌ یا از عمق‌ اعتقادات‌ دینی‌ ایشان‌ سرچشمه‌ می‌گیرد؟
رابطه‌ بین‌ عنوان‌ «حکومت‌ اسلامی‌» و «جمهوری‌ اسلامی‌» چیست‌ و آیا مدل‌ آرمانی‌ امام‌خمینی‌ حکومت‌ اسلامی‌ در مقابل‌ مدل‌ اضطراری‌ جمهوری‌ اسلامی‌ است‌؟ و آیا جمهوریت‌ نظام‌ اسلامی‌ یک‌ مدل‌ موقتی‌ است‌ یا مدل‌ مطلوب‌ و همیشگی‌؟
مشروعیت‌ حکومت‌ اسلامی‌ و ولایت‌ فقیه‌ در دیدگاه‌ امام‌ متوقف‌ بر چه‌ اموری‌ است‌ و آیا رای‌ و بیعت‌ و رضایت‌ مردم‌ در آن‌ نقش‌ و تاثیر دارد یا نه‌؟
نظر رهبر معظم‌ انقلاب‌ و جانشین‌ حضرت‌ امام‌ در این‌ رابطه‌ چیست‌؟
موضوع‌ اصلی‌ چالش‌ اخیر و این‌ مقاله‌ بیان‌ دیدگاه‌ امام‌خمینی‌ است‌ بنابراین‌ نمونه‌هایی‌ از متن‌ سخنان‌ امام‌ عینا در هر یک‌ از موضوعات‌ مورد بحث‌ نقل‌ می‌شود با تاکید بر اینکه‌ آنچه‌ نقل‌ شده‌ تنها نمونه‌هایی‌ از دهها مورد مشابه‌ است‌ که‌ علاقه‌مندان‌ می‌توانند با مراجعه‌ به‌ تالیفات‌ حضرت‌ امام‌ و مجموعه‌ ۲۲ جلدی‌ صحیفه‌ امام‌ و یا لوح‌ فشرده‌ آن‌ و خصوصا کتابهایی‌ با عنوان‌ «اسلام‌ ناب‌، آیین‌ انقلاب‌ اسلامی‌، انتخابات‌ و مجلس‌، جایگاه‌ و نقش‌ مردم‌ در حکومت‌ از دیدگاه‌ امام‌خمینی‌» مراجعه‌ نمایند.مبنای‌ احتجاج‌ ما با آیت‌الله‌ مصباح‌ یزدی‌ و همفکران‌ ایشان‌ در این‌ زمینه‌ متن‌ کلام‌ و مواضع‌ صریح‌ امام‌ و سیره‌ و عمل‌ ایشان‌ است‌ با تکیه‌ بر اصل‌ عقلایی‌ و مسلم‌ فقهی‌ «حجیت‌ ظواهر» یعنی‌ باید کلام‌ گوینده‌ را بر همان‌ معنایی‌ که‌ ظهور در آن‌ معنا دارد حمل‌ کنیم‌ و حق‌ نداریم‌ که‌ به‌ گوینده‌ معنایی‌ را نسبت‌ دهیم‌ که‌ ظاهر کلامش‌ خلاف‌ آن‌ را ثابت‌ می‌کند مگر آنکه‌ دلیل‌ و قرینه‌یی‌ مسلم‌ عقلی‌ یا نقلی‌از سایر اقوال‌ گوینده در دست‌ داشته‌ باشیم‌ که‌ ثابت‌ کند منظور گوینده‌ معنای‌ ظاهری‌ لفظ‌ نبوده‌ است‌. دقت‌ در سخنان‌ امام‌خمینی‌ که‌ نقل‌ می‌شود ثابت‌ می‌کند که‌ نه‌ تنها سخنان‌ ایشان‌ درباره‌ نقش‌ رای‌ مردم‌ در حکومت‌ اسلامی‌ و تاکید ایشان‌ بر جمهوریت‌ نظام‌ اسلامی‌ ظهور در همین‌ معانی‌ دارند بلکه‌ فراتر از آن‌ از چنان‌ صراحتی‌ برخوردارند که‌ نا در معنا می‌باشند یعنی‌ احتمال‌ معنای‌ دیگر وجود ندارد. بنابراین‌ آقایان‌ که‌ معانی‌ و مطالبی‌ را به‌ امام‌ در این‌ زمینه‌ نسبت‌ می‌دهند که‌ خلاف‌ تمامی‌ اقوال‌ ایشان‌ است‌ باید اسناد و قراین‌ و دلایل‌ خویش‌ را ارایه‌ کنند و تاکنون‌ آنچه‌ که‌ فرموده‌اند جز ادعاهایی‌ که‌ از ناحیه‌ مواضع‌ امام‌خمینی‌ صراحتا رد می‌شود مطلب‌ دیگری‌ نبوده‌ است‌. از بحث‌ احتجاج‌ لفظی‌ که‌ بگذریم‌ مهمترین‌ برهان‌ و دلیل‌ قاطع‌ ما در اثبات‌ نظر امام‌خمینی‌ پیرامون‌ نقش‌ رای‌ مردم‌، سیره‌ و اقدام‌ عملی‌ ایشان‌ است‌ در موضوع‌ تشکیل‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ از آغاز تا پایان‌ عمر که‌ مبتنی‌ بر احکام‌ الهی‌ و سیره‌ پیامبر و ائمه‌ اطهار(ع) بوده‌ است‌. طبعا باید به‌ سوالات‌ و اشکالاتی‌ که‌ آقایان‌ مطرح‌ کرده‌اند نیز در ضمن‌ بحث‌ پاسخ‌ بگوییم‌.آرای‌ امام‌خمینی‌ درباره‌ میزان‌ بودن‌ رای‌ ملت‌ و حق‌ الهی‌ و ملی‌ مردم‌ در تعیین‌ سرنوشت‌ خویش‌ و انتخاب‌ زمامداران‌:
پس‌ از برگزاری‌ رفراندوم‌ ۱۲ فروردین‌ نظر امام‌ آن‌ بود که‌ مردم‌ برای‌ تنظیم‌ اصول‌ پیشنهادی‌ قانون‌ اساسی‌ نمایندگان‌ خویش‌ را مستقیما انتخاب‌ کنند و متن‌ پیشنهادی‌ مجددا و در رفراندوم‌ مستقیم‌ به‌ رای‌ عموم‌ مردم‌ گذاشته‌ شود همین‌ مبنا نیز درباره‌ قانون‌ اساسی‌ عمل‌ شد اما آن‌ زمان‌ عده‌یی‌ با پیشنهاد امام‌ مخالف‌ بودند و استدلال‌ می‌کردند قانون‌ اساسی‌ یک‌ موضوع‌ حقوقی‌ و تخصصی‌ است‌ و ملت‌ صلاحیت‌ دخالت‌ در آن‌ را ندارد.
آنان‌ معتقد بودند که‌ همان‌ پیش‌نویسی‌ که‌ توسط‌ عده‌یی‌ معدود تنظیم‌ شده‌ است‌ در جمعی‌ از حقوقدانان‌ به‌ عنوان‌ مجلس‌ موسسان‌ بررسی‌ و تصویب‌ شود و همان‌ قانون‌ اساسی‌ نظام‌ باشد بدون‌ رای‌ مردم‌. امام‌خمینی‌ در مقابل‌ آنان‌ و همچنین‌ معدود مخالفین‌ اسلام‌ و مخالفین‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ که‌ پس‌ از رفراندوم‌ در اقلیت‌ محض‌ قرار داشتند و با انواع‌ بهانه‌ها درصدد تاخیر تشکیل‌ نهادهای‌ قانونی‌ نظام‌ بودند می‌فرماید:
«خود ملت‌ میزان‌ است‌. مجلس‌ موسسان‌ اگر اعتبار دارد برای‌ این‌ است‌ که‌ مجلس‌ مبعوث‌ از ملت‌ است‌. خود ملت‌ حق‌ ندارد رای‌ بدهد، لکن‌ وکیل‌ ملت‌ حق‌ دارد؟! این‌ چه‌ غلطی‌ است‌! خود من‌ حق‌ ندارم‌ تصرف‌ بکنم‌ در مالم‌، وکیل‌ من‌ حق‌ دارد؟...! وکلا برای‌ این‌ حق‌ دارند که‌ وکیل‌ شما هستند، و الا چه‌ حقی‌ دارند؟ یک‌ نفر چه‌ حقی‌ دارد برای‌ ۳۵ میلیون‌ جمعیت‌ رای‌ بدهد؟ پنجاه‌ نفر ششصد نفر چه‌ حقی‌ دارد برای‌ یک‌ ملت‌ ۳۵ میلیونی‌ رای‌ بدهد؟ این‌ حق‌ برای‌ این‌ است‌ که‌ شما می‌خواهید رای‌ بدهید. رای‌ شماست‌. میزان؛ رای‌ ملت‌ است‌. ملت‌ یکوقت‌ خودش‌ رای‌ می‌دهد. یکوقت‌ یک‌ عده‌یی‌ را تعیین‌ می‌کند که‌ آنها رای‌ بدهند: آن‌ در مرتبه‌ دوم‌ صحیح‌ است‌. و الا مرتبه‌ اول‌، حق‌ مال‌ خود ملت‌ است‌. شما خون‌ دادید، حقوقدانان‌ برای‌ شما تکلیف‌ معین‌ کنند؟! خودتان‌ باید تکلیف‌ معین‌ کنید. شمایید، همین‌ ملت‌، همین‌ مردم‌ محروم‌... اینها باید رای‌ بدهند. بهانه‌ها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید؛ با ملت‌ شوخی‌ نکنید؛ رای‌ مردم‌ را هیچ‌ حساب‌ نکنید؛ مردم‌ را به‌ حساب‌ بیاورید.»
● صحیفه‌ امام؛ ج‌ ۸، ص‌ ۱۷۳
آقای‌ غرویان‌ در مصاحبه‌ خویش‌ درباره‌ جمله‌ معروف‌ امام‌ میزان‌ رای‌ ملت‌ است می‌گوید: «برای‌ درک‌ این‌ فراز از کلام‌ بنیانگذار انقلاب‌ باید گفت‌ که‌ میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌ در چه‌ فضایی‌ و برای‌ چه‌ کسانی‌ مطرح‌ شد.
با بررسی‌ فعل‌ و انفعالات‌ آن‌ مقطع‌ مشاهده‌ می‌شود که‌ امام‌(ره) در اوج‌ تبلیغات‌ و خرابکاری‌های‌ روانی‌ دنیای‌ غرب‌ علیه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ این‌ کلام‌ را به‌ کار بردند، آنجایی‌ که‌ چنین‌ تبلیغ‌ می‌شد که‌ امام‌ خمینی‌ آمده‌ و به‌ زور می‌خواهد مردم‌ را به‌ ولایت‌ فقیه‌ بکشاند در حالی‌ که‌ مردم‌ این‌ حکومت‌ را نمی‌خواهند. امام‌(ره) از سر درک‌ شرایط‌ زمان‌ گفتند روز ۱۲ فروردین‌ خواهید دید که‌ میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌. یعنی‌ میزان‌ رای‌ ملت‌ حضرت‌ امام‌خمینی‌ در مقابل‌ مخالفین‌ غربی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ مطرح‌ شد نه‌ اینکه‌ میزان‌ در مشروعیت‌ نظام‌ رای‌ ملت‌ است‌.»
متاسفانه‌ آقای‌ غرویان‌ برای‌ آنکه‌ مبنای‌ خود را توجیه‌ کند که‌ میزان‌ رای‌ ملت‌ نیست‌ و القا کند که‌ امام‌ از سر ضرورتهای‌ آن‌ زمان‌ این‌ جمله‌ را فرموده‌اند «خواهید دید که‌ میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌» دقت‌ لازم‌ را که‌ از امثال‌ ایشان‌ در مساله‌یی‌ بدین‌ اهمیت‌ انتظار می‌رود به‌ کار نبرده‌ است‌. اولا امام‌خمینی‌ اصلا نفرموده‌اند که‌ «خواهید دید که‌ میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌» چون‌ اگر چنین‌ گفته‌ بودند جمله‌ فقط‌ جنبه‌ خبر از آینده‌ و احتجاج‌ با مخالفین‌ داشت‌ و دیگر به‌ این‌ معنا نبود که‌ بخواهند به‌ مسئولین‌ و آیندگان‌ به‌ عنوان‌ یک‌ اصل‌ در نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ بگویند میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌. در حالی‌ که‌ جملات‌ امام‌ که‌ نقل‌ شد به‌ روشنی‌ توجیه‌ توام‌ با دخل‌ و تصرف‌ آقای‌ غرویان‌ را رد می‌کند. امام‌ صراحتا فرموده‌ است‌ «خود ملت‌ میزان‌ است‌، مجلس‌ موسسان‌ اگر اعتبار دارد برای‌ این‌ است‌ که‌ مجلس‌ موسسان‌ مبعوث‌ ملت‌ است‌... میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌.»
ثانیا: برخلاف‌ توجیه‌ آقای‌ غرویان‌ اصلا سخنان‌ امام‌ ربطی‌ به‌ ۱۲ فروردین‌ ندارد مربوط‌ به‌ چند ماه‌ بعد ۲۵ خرداد ۱۳۵۸ و مربوط‌ به‌ قانون‌ اساسی‌ است‌.ثالثا: برخلاف‌ توجیه‌ ایشان‌ در عبارات‌ امام‌ و کل‌ این‌ سخنرانی‌ امام‌، بحث‌ از ولایت‌ فقیه‌ در میان‌ نیست‌ که‌ امام‌ خواسته‌ باشند «در مقابل‌ مخالفینی‌ که‌ می‌گویند او می‌خواهد به‌ زور مردم‌ را به‌ ولایت‌ فقیه‌ بکشاند در حالی‌ که‌ مردم‌ این‌ حکومت‌ را نمی‌خواهند» از سر اضطرارگفته‌ باشد «خواهید دید میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌!!» برعکس‌ دقیقا موضع‌ امام‌ در این‌ سخنرانی‌ خطاب‌ به‌ کسانی‌ است‌ که‌ مخالف‌ رای‌گیری‌ مستقیم‌ از مردم‌ و تشکیل‌ مجلس‌ نمایندگان‌ آنان‌ برای‌ تنظیم‌ قانون‌ اساسی‌ و رفراندوم‌ بعدی‌ آن‌ بوده‌اند و عبارت‌ «میزان‌ رای‌ ملت‌ است‌» به‌ صورت‌ یک‌ قضیه‌ حقیقیه‌ و در مقام‌ بیان‌ یک‌ اصل‌ مهم‌ در مساله‌ رفراندوم‌ قانون‌ اساسی‌ ایراد شده‌ است‌ و قبل‌ و بعد از این‌ جمله‌ نیز امام‌ به‌ تفصیل‌ به‌ حقانیت‌ این‌ اصل‌ پرداخته‌ است‌. و چه‌ زیباست‌ جملات‌ پایانی‌ عبارت‌ امام‌ که‌ می‌فرماید: «از خدا بترسید، با ملت‌ شوخی‌ نکنید، رای‌ مردم‌ را هیچ‌ حساب‌ نکنید؛ مردم‌ را به‌ حساب‌ بیاورید.»
رابعا: برخلاف‌ تصور جناب‌ آقای‌ غرویان‌ که‌ گمان‌ کرده‌اند اتکا به‌ رای‌ مردم‌ و میزان‌ بودن‌ رای‌ مردم‌ در اندیشه‌ امام‌خمینی‌ فقط‌ مستند به‌ همین‌ سخنرانی‌ و همین‌ جمله‌ است‌ و منحصر به‌ روزهای‌ اول‌ انقلاب‌ می‌باشد، صدها بار امام‌خمینی‌ در موارد متعدد از سالها قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ تا پایان‌ عمر در موارد متعدد بر همین‌ مبنا استدلال‌ کرده‌ و با انواع‌ عبارتها و الفاظ‌ بر حق‌ مسلم‌ ملت‌ در تعیین‌ سرنوشت‌ خویش‌ و اتکا به‌ رای‌ مردم‌ و میزان‌ و معیار بودن‌ رای‌ آنان‌ در همه‌ امور مربوط‌ به‌ حکومت‌ و انتخاباتها تاکید کرده‌ است‌:
امام‌ می‌فرماید:
«و بحمدالله‌ تا کنون‌ هم‌ با بهترین‌ وجه‌ این‌ مطالب‌ اسلامی‌ یعنی‌، اساس‌ حکومت‌ اسلامی‌ با بهترین‌ وجه‌ تحقق‌ پیدا کرده‌ است‌ و ملت‌ خودش‌ است‌ که‌ سرنوشت‌ خودش‌ را به‌ دست‌ دارد. اینطور نیست‌ که‌ ملت‌ ما از همه‌چیز بی‌خبر باشد و سرنوشتش‌ را در کاخ‌ سفید برایش‌ طرح‌ بکنند یا در کرملین‌. خود ملت‌ است‌ که‌ با رای‌ خودش‌ رییس‌ جمهور تعیین‌ می‌کند. جمهوری‌ اسلامی‌ را رای‌ به‌ آن‌ می‌دهد و با رای‌ خودش‌ که‌ متمرکز است‌ در مجلس‌، دولت‌ را تعیین‌ خواهد کرد و همه‌ امور دست‌ خود ملت‌ است‌. امروز مثل‌ زمان‌ رژیم‌ طاغوتی‌ نیست‌ که‌ ملت‌ هیچکاره‌ باشد و همه‌ امور دست‌ یک‌ نفر یا یک‌ عده‌ باشد. ملت‌ همه‌ کاره‌ است‌ و همه‌ هم‌ با رای‌ خود ملت‌ است‌.»
● صحیفه‌ امام؛ ج‌ ۱۳، ص‌ ۱۲۵
آغاز فرازی‌ که‌ نقل‌ کردیم‌ از جهت‌ دیگر قابل‌ توجه‌ کسانی‌ است‌ که‌ معتقدند مدل‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» در روزهای‌ اول‌ انقلاب‌ بخاطر شرایط‌ اضطراری‌ مطرح‌ شده‌ است‌ و مدل‌ مطلوب‌ امام‌ نبوده‌ و معتقدند عنوان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ در مقابل‌ عنوان‌ حکومت‌ اسلامی‌ قرار دارد! امام‌ این‌ جملات‌ را در مرداد ۱۳۵۹ ایراد کرده‌اند یعنی‌ بعد از آنکه‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ مستقر شده‌ است‌، امام‌ آن‌ را بهترین‌ وجه‌ تحقق‌ حکومت‌ اسلامی‌ دانسته‌اند و وجه‌ کمال‌ آن‌ را نیز همه‌ کاره‌ بودن‌ مردم‌ و تعیین‌ مصادر امور با رای‌ مردم‌ می‌دانند و جالب‌تر آنکه‌ در همین‌ جملات‌، امام‌خمینی‌ هیچ‌ کاره‌ بودن‌ ملت‌ و تمرکز همه‌ امور به‌ دست‌ یک‌ نفر یا یک‌ عده‌ را از نشانه‌های‌ رژیم‌ طاغوتی‌ معرفی‌ کرده‌اند.
از حضرت‌ آیت‌الله‌ مصباح‌ یزدی‌ و آقای‌ غرویان‌ تقاضا دارم‌ که‌ به‌ عبارت‌ صریح‌ زیر از امام‌خمینی‌ عنایت‌ بفرمایند و نسبت‌ آن‌ را با مواضعی‌ که‌ اعلام‌ فرموده‌اند بسنجند. سخنرانی‌ مربوط‌ به‌ قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و در زمانی‌ است‌ که‌ ملت‌ یکپارچه‌ علیه‌ رژیم‌ شاه‌ قیام‌ کرده‌ و رهبری‌ امام‌ همگانی‌ شده‌ است‌ و امام‌ بدون‌ هیچگونه‌ اضطراری‌ در مقام‌ بیان‌ سه‌ اصل‌ مهم‌ اسلامی‌ هستند که‌ در رژیم‌ پهلوی‌ پدر و پسر پایمال‌ شده‌اند، ایشان‌ می‌فرماید:
«با روی‌ کار آمدن‌ رضاخان‌ این‌ سه‌ اصل‌ اسلامی‌ در امر حکومت‌ پایمال‌ شد، اول‌ اصل‌ لزوم‌ عدالت‌ در حاکم‌ اسلامی‌ و دوم‌ اصل‌ آزادی‌ مسلمین‌ در رای‌ به‌ حاکم‌ و تعیین‌ سرنوشت‌ خود و سوم‌ اصل‌ استقلال‌ کشور اسلامی‌ از دخالت‌ اجانب‌ و تسلط‌ آنها بر مقدرات‌ مسلمین‌. و اگر در آن‌ روز برای‌ احیای‌ این‌ سه‌ اصل‌ اسلامی‌ اقدام‌ شده‌ بود، کار به‌ اینجا نمی‌کشید.»
● صحیفه‌ امام؛ ج‌ ۵، ص‌ ۲۳۶
از حضرات‌ آقایان‌ سوال‌ می‌کنم‌ آیا صریحتر از این‌ می‌توان‌ بر اصالت‌ آزادی‌ رای‌ مسلمین‌ به‌ حاکم‌ وتعیین‌ سرنوشت‌ خویش‌ به‌ عنوان‌ یک‌ حق‌ و اصل‌ مسلم‌ اسلامی‌ نه‌ اصل‌ اضطراری‌ و موقتی‌ و یا وارداتی‌ و غربی‌ سخن‌ گفت‌؟
در عبارت‌ زیر امام‌خمینی‌ استقرار حکومت‌ مردمی‌ و حاکمیت‌ مردم‌ بر سرنوشت‌ خویش‌ را از ضرورتهای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ معرفی‌ کرده‌ و خطاب‌ به‌ شورای‌ انقلاب‌ می‌نویسد:
«شورای‌ انقلاب‌ اسلامی؛ در جهت‌ استقرار حکومت‌ مردمی‌ در ایران‌ و حاکمیت‌ مردم‌ بر سرنوشت‌ خویش‌، که‌ از ضرورتهای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ است‌، لازم‌ می‌دانم‌ بی‌درنگ‌ به‌ تهیه‌ آیین‌نامه‌ اجرایی‌ شوراها برای‌ اداره‌ امور محلی‌ شهر و روستا در سراسر ایران‌ اقدام‌ و پس‌ از تصویب‌ به‌ دولت‌ ابلاغ‌ نمایید تا دولت‌ بلافاصله‌ به‌ مرحله‌ اجرا درآورد.»
● صحیفه‌ امام؛ ج‌ ۷، ص‌ ۱۶۷
متاسفانه‌ بی‌توجهی‌ برخی‌ اعضای‌ شورای‌ انقلاب‌ و دولت‌ موقت‌ از یکسو و توطئه‌های‌ گروهکهای‌ ضد مردمی‌ در آن‌ ایام‌ سبب‌ تاخیر تشکیل‌ شوراهای‌ شهر و روستا شدند که‌ امام‌ تشکیل‌ آن‌ را گامی‌ در جهت‌ حاکمیت‌ مردم‌ بر سرنوشت‌ خویش‌ می‌دانست‌.

دکترحمید انصاری‌
قائم‌ مقام‌ موسسه‌ تنظیم‌ و نشر آثار امام‌خمینی‌(ره)
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید