شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


گذری بر پارسه، شهر سمبولیک امپراطوری پارسی


گذری بر پارسه، شهر سمبولیک امپراطوری پارسی
●سکوی تخت جمشید
سکوی عظیم تخت جمشید، چند ضلعی نامنظم است به مساحت ۱۲۵ هزار متر مربع که بر غربی آن ۴۵۵ متر بلندتر و طولانی تر از نماهای دیگر است. برپایی این سکو مستلزم مسطح کردن دامنه غربی کوه رحمت بوده، که به طور عمدی به صورت یکنواخت انجام نشده است.
بدنه های این سکو همزمان با بالا بردن آن با تخته سنگ های بزرگ بدون ملاط ساخته شده است. این مرحله از ساختمان بدون تردید همزمان با احداث شبکه تخلیه آب روی صفه بوده است. برپایی استحکامات و ایجاد کاخ های آپادانا، تچرا و همچنین ساختمان خزانه از نخستین فعالیت های ساختمانی انجام شده روی سکو بوده اند.
کاوش های دانشگاه شیکاگو نشان داده است که طرح اولیه واحدهای ساختمانی را با جهت شرقی _ غربی در نظر گرفته بودند. برای مثال کاوش های اشمیت نشان دادند که ساختمان خزانه در مرحله نخست ساختمانی (۵۰۷ _ ۵۱۱ ق.م) جهتی شرقی _ غربی داشته است. ممکن است که کاخ آپادانا نیز در این مرحله روی نقشه ای شرقی غربی طراحی شده باشد. اهمیت ایوان و پلکان شرقی، نمای شرقی کاخ را از دیگر نماها، متمایز می کند. قابل تصور است که فضای موجود در شرق کاخ آپادانا،‌ ابتدا خالی بوده و احداث تالار صدستون و متعلقات شرقی آن، معبدها این فضا را پر کرده باشند.
با یک نگاه به سادگی می توان پی برد که بناهای واقع در بخش غربی صفه، به ویژه آنهایی که در لبه تخت قرار دارند مانند آپادانا، کاخ تچرا و هدیش، در سطحی بالاتر از سایر بناها قرار گرفته اند. در عین حال بناهای واقع در شرق سکو، مانند تالار صدستون و ساختمان خزانه در سطحی پایین تر قرار دارند. معماران هخامنشی چنین اختلاف سطحی را عمدا ایجاد کرده اند تا علاوه بر متمایز کردن و پنهان کردن برخی از بناها، تا اندازه ای مشکل روشنایی و همچنین حفاظت از محوطه را بر طرف کند. از سوی دیگر این اختلاف سطح در ارتباط با کاربرد ساختمان هاست. برای مثال بنای معروف به خزانه که محل نگهداری آذوقه، اشیای با ارزش و بایگانی بوده، در سطحی پایین تر از نظرها پنهان است. گذشته از این اختلاف سطح، نقش مهمی در سازمان دهی سیستم دفاعی صفه، و محوطه دارد. دیوار غربی سکو فاقد استحکامات بوده اما به واسطه ارتفاع بلند از سطح دشت (۱۸ متر) و نیز وجود کانال یا خندقی که در پای نماهای جنوبی و غربی وجود داشته، محافظت می شده است.»
●برزن جنوبی
کاوش های اکبر تجویدی در جنوب سکوی تخت جمشید اطلاعات زیادی را درباره سازمان دهی «شهر هخامنشی» به دست می دهد این کاوش ها نشان داده اند که شکل گیری محله های برزن جنوبی از روی طرح اولیه و با ملاحظه توپوگرافی و سیستم دفاعی انجام شده است. این طرح برگرفته از سنت های معماری ایرانی است که روی صفه نیز رعایت شده است.
از سوی دیگر نگاهی دقیق تر به این منطقه نشان می دهد که مسطح کردن کوهپایه در دست جنوبی از طریق احداث صفه ها ممکن شده است. احداث واحدهای ساختمانی مختلف و یک شبکه فاضلاب روی این صفه ها نیز به همین ترتیب میسر شد. بقایای بدنه این صفه یا مصطبه ها که تجویدی آنها را دیوار می نامد، در کاوش ها یافت شده است. در واقع این آثار عبارتند از دو بدنه سنگ ملاط دار که نمای خارجی مصطبه ها را تشکیل می داده است.
●توپوگرافی و سیستم های دفاعی
به نظر می رسد که در احداث پارسه سازمان دهی اولیه شهر، سکو و بناهای آن هماهنگی کامل با استحکامات داشته است. شهر در واقع داخل یک مکان دژ قرار می گرفته که سکوی بزرگ دژ اصلی یا کهن دژ آن را تشکیل می داده است. ساختن واحدهای برزن جنوبی روی مصطبه هایی پله ای از پای کوی رحمت به سمت دشت در غرب به منظور محافظت آنها از طریق استحکامات بوده است. کاوش های انجام شده در برزن جنوبی هر چند که سطح قابل ملاحظه ای را می پوشانند (۱۱ هکتار) اما فقط محله نزدیک به تخت و کوه را شامل می شوند، حال آن که آثار شهر بسیار فراتر به سوی غرب می رود.
به مطالعه چگونگی سازمان یافتن محوطه می توان دریافت که سمبولیسم معماری هخامنشی متضاد با کاربرد بنا نیست. پارسه، شهر سمبولیک امپراتور پارسی، دارای یک شبکه بندی قابل بهره برداری و کاربردی نیز هست. روی صفه، کاخ های بزرگی چون آپادانا، تالار بار عام و مظهر شکوه روی سطحی بلندتر از سایر ساختمان ها احداث شده است، اما در عین حال محافظت از آن نیز همان طور که پیش از این گفته شد، تامین می شده است. بر خلاف بناهای دیگری چون خزانه یا ساختمان ملکه که می بایست از دیدها پنهان باشند، در سطحی کوتاه تر بنا شده و نزدیک استحکامات شرقی قرار گرفته اند.
از سوی دیگر این دو ساختمان، به برزن جنوبی بسیار نزدیک هستند و راه آمد و شد بدون استفاده از پلکان اصلی انجام می شد. درباره استحکامات باید گفت، به احتمال زیاد پیش از تصرف شهر در سال ۳۳۰ ق.م به دست مقدونیان، بهره برداری از آنها متوقف شده است. با این حال نمی توان فکر ارزش کاربردی آنها در زمان آبادانی محوطه شد. «تجویدی» تاریخگذاری دقیق از متروک شدن استحکامات روی کوه به دست نمی دهد با این همه معتقد است که استحکامات به تدریج و پس از احداث پلکان بزرگ اصلی در زمان «خشایارشا» در حدود سال های ۴۸۰ ق.م استفاده خود را از دست داده اند. فکر احداث دژ، به این ترتیب به عصر داریوش اول و احتمالا مشکلات سلطنت او باز می گردد.
در خاتمه می توان گفت که طرح کلی بنای شهر پارسه تمامی عناصر مفید و کاربردی یک شهر باستانی را با در نظر گرفتن ارتباط بخش های مختلف آن ترسیم کرده است. توپوگرافی شهر، خود یکی از جنبه های تدافعی محوطه بوده و هماهنگی میان درون و دیوار شهر، بین اجزای ساختمانی و استحکامات به خوبی رعایت شده است.
سید علی موسوی
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی


همچنین مشاهده کنید