شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

وقتی که مجلس کارایی اش را از دست می دهد


«نظر به این که عدم رضایت از سلطنت قاجاریه و شکایاتی که از این خانواده می شود، به درجه ای رسیده که مملکت را به مخاطره می کشاند و نظر به این که حفظ مصالح عالی مملکت، مهم ترین منظور و اولین وظیفه مجلس شورای ملی است و هر چه زودتر به بحران فعلی خاتمه باید داد، امضاکنندگان با قید دو فوریت پیشنهاد می کنیم مجلس شورای ملی تصمیم ذیل را اتخاذ نماید:
ماده واحده: مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت، انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار می نماید. تعیین تکلیف حکومت قطعی، موکول به نظر مجلس موسسان است که برای تغییر مواد ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹ و ۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل می شود.»
نهم آبان ماه ۱۳۰۴ هجری شمسی بود.
دامنه اعتراضات هر روز گسترده می شد و نمایندگان پنجمین دوره مجلس مشروطه نیز ناچار بودند چاره ای برای درمان موقت یا دایم آنها بیابند. از زمان کودتای ۱۲۹۹، تا این روز، آشوب های پراکنده در گوشه و کنار به دست توانای سردار سپه فرونشانده شده بود. رضاخان میر پنج در طول این چند سال نشان داده بود که بر خلاف خاندان ضعیف قاجاریه، توانایی حفظ امنیت و استقلال ایران را داراست.
«... وضعیت این مملکت، وضعیتی بود که همه می دانیم که اگر کسی می خواست مسافرت کند اطمینان نداشت یا اگر کسی مالک بود، امنیت نداشت و اگر کسی دهی داشت بایستی چند نفر تفنگچی داشته باشد تا بتواند محصول خودش را حفظ کند، ولی ایشان از وقتی زمام امور مملکت را در دست گرفته اند؛ یک خدماتی نسبت به امنیت مملکت کرده اند که گمان نمی کنم بر کسی مستور باشد.»
(دکتر محمدخان مصدق _ نطق مجلس در جلسه نهم آبان)
آن چه در تحلیل حوادث تاریخی هم مهم است، توجه به شرایط وقوع آن حوادث است.
استقلال ¬طلبی شیخ خزعل در خوزستان و ختم قائله توسط رضاخان، حتی اگر بنا بر شواهد تاریخی ساخته و پرداخته بریتانیای کبیر بوده باشد، در منظر خواصی مانند شیخ حسن مدرس و مصدق السلطنه هم نقطه قوت رییس الوزرا محسوب می شد.
گرانی نان و بلوای گرسنگان در پایتخت سلطنت بد فرجام قاجاری هم حتی اگر به تدبیر سلطه طلبان انگلیس و ایادی رضاخان صورت گرفته باشد، از نگاه آگاهان سیاسی آن دوران، خاموشی اش جز به اقتدار رضاخان پهلوی میسر نبود.
در چنین شرایطی تلگراف های رسیده از رشت و آذربایجان و فارس و مرکز، حتی اگر به تشویق و ترغیب ایادی رییس الوزرا هم باشد، برای نمایندگان تنها تعهد آور است، تعهد در برابر رایی که آنها را بر کرسی مجلس نشانده است. اعتراضات را نمی توان بی پاسخ گذاشت، اعتراضاتی که شاهدی برای ساختن یا بزرگ نمایی اش وجود ندارد. کتمان نمی توان کرد که مملکت را امنیت نیست و برای زندگان هم امنیت از نان شبشان واجب تر است و نان شبشان هم به قیمت گران و به تعداد کم یافت می شود.
«تصمیم مجلس پنجم در زمینه انقراض سلسله قاجار را باید در راستای حوادث بعد از کودتای ۱۲۹۹ دید. مجلس با این تصمیم به نفی ساختاری پرداخت که نتوانسته بود در زمینه حفظ استقلال سرزمین ایران نقش آفرین باشد. همچنین در طول دوران قدرت سردار سپه پس از کودتا، جامعه احساس کرد که می تواند جلوی تجزیه تدریجی کشور را بگیرد.» (دکتر پرویز و رجاوند، تاریخ دان)
تحلیل گرانی که امروز به حوادث سده اخیر می نگرند، نقش بازی های انگلیس را در آفرینش تحولات ساختاری در جامعه به گونه های مختلف ارزیابی می کنند، اما کمتر کسی است که این نقش را کاملا منکر شود.
اگر بپذیریم که انگلیس در تغییر حکومت قاجار نقش اصلی را ایفا کرد، این سوال مطرح است که تغییر این حکومت، چه تاثیری در ایفای سیاست های استعماری آن دولت می توانست ایفا کند؟
«پس از انقلاب کبیر روسیه، دو دولت انگلیس و روسیه تفاهم کردند که روس ها از صدور ارزش های انقلاب شان به شبه قاره هند جلوگیری کنند و انگلیس ها تعهد کردند از کمک به گروه های ضد انقلاب جلوگیری کرده و اجازه ندهند تا کشورهای همسایه شوروی، پایگاه این نیروها شوند. بنابراین تشکیل حکومت های با ثبات مرکزی در این کشورها (یعنی افغانستان، ایران و ترکیه) جزو هدف های مشترک دو قدرت بزرگ درآمد. کودتای ۱۹۲۱ میلادی (۱۲۹۹ شمسی) در ایران، همزمان با قدرت گیری مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) در ترکیه و امان الله میرزا در افغانستان بود.» (هرمیداس باوند، تاریخ دان)
اما مخالفت انگلیس ها با حکومت قاجاری و تلاش برای ناکام گذاشتن شاه جوان _ سلطان احمد شاه _ در به دستگیری حکومت، تنها به بی لیاقتی او و اطرافیانش محدود نمی شود.
«از روزی که معاهده ترکمنچای، سلطنت را در نسل عباس میرزا منحصر ساخت و قدرت امپراطوری تزاری را ضامن این پیمان ساخت»انگلیس در پی فرصتی بود تا به تداوم حکومت این خاندان خاتمه بخشد.
«عامل موثرتری که باعث شد انگلیس ها نظر فوق را زودتر و شدیدتر به موقع اجرا گذارند، مخالفت سلطان احمد شاه با قرارداد نهم اوت ۱۹۱۹ بود.» همان قرارداد که ایران را تلویحا مستعمره انگلیس می ساخت و البته از یک سو آمریکا، فرانسه و از سوی دیگر ملیون ایران با آن به مخالفت پرداختند.
مقابله انگلیس ها با خاندان قاجار از هر کجا نشات گرفته باشد و کارشکنی های آنها در اداره نظام سیاسی ایران تاهر کجا که بوده باشد، نمی توان عدم تمایل وکلای مجلس به تداوم حکومت این خاندان را نادیده گرفت.
«این جا (در مورد ماده واحده) سه مساله است که باید خوب توجه کنیم: یکی مساله قاجاریه است، یکی مساله رضاخان پهلوی، رییس الوزرا و رییس عالی کل قواست و یکی مساله قانون اساسی است و این ها مسایلی است که اینجا (در مجلس) مذاکره کردند و هر کس در این جا حرف می زند آقایان تصور می کنند که با قاجاریه همراه است. این طور نیست.» (یحیی دولت آبادی، نطق مجلس در جلسه نهم آبان)
نزاع لفظی مجلسیان در روز تاریخی نهم آبان، بر سرماندگاری یا براندازی قاجاریه نبود. حتی بحث بر سر تفویض قدرت به رضاخان پهلوی هم نبود. مشکل عمده نمایندگان مخالف که با توجه به حاضرین در جلسه آن روز، تعدادشان تنها به ۱۰ نفر می رسید با احتساب غایبین در جلسه به بیست و دو نفر بالغ می شد، حفظ حرمت قانون اساسی بود.
مدرس: اخطار قانونی اساسی دارم.
نایب رییس: به همین پیشنهاد (ماده واحده)؟
مدرس: بلی
نایب رییس: ماده اش را بفرمایید.
مدرس: «ماده اش این است که خلاف قانون اساسی است.»

حامد فرمند
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی


همچنین مشاهده کنید