چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


روزه‌ سکوت‌ در مقابل‌ چشم‌ چرانی‌؟!


روزه‌ سکوت‌ در مقابل‌ چشم‌ چرانی‌؟!
بسیاری‌ از زنان‌ که‌ مورد خشونت‌ خانگی‌ قرار گرفته‌ اند حتی‌ در جوامع‌ غربی‌ که‌ از حمایت‌ گسترده‌ قانونی‌ برخوردار هستند می‌ گویند تنها راه‌ نجات‌ از چنین‌ رابطه‌یی‌ ترک‌ آن‌ است‌. این‌ موضوع‌ و نکات‌ مختلف‌ دیگر مرتبط‌ با خشونت‌ خانگی‌ را با شیرین‌ احمدوند، روانشناس‌ مطرح‌ کردیم‌:
اگر خانمی‌ به‌ مرکز مشاوره‌ خانواده‌ مراجعه‌ کند و بگوید که‌ کتک‌ نمی‌خورد اما همیشه‌ با رفتار پرخاشگرانه‌ همسرش‌ روبرو است‌ تا چه‌ حد شکایت‌ او جدی‌ گرفته‌ می‌ شود و از چه‌ حمایتی‌ برخوردار است؟
من‌ شخصا به‌ او و همچنین‌ زنانی‌ که‌ مورد خشونت‌ جسمانی‌ قرار دارند می‌ گویم‌ که‌ شما به‌ همسرت‌ اجازه‌ داده‌یی‌ با تو چنین‌ رفتاری‌ کند. اولین‌ قدم‌ بالا بردن‌ سطح‌ اعتماد به‌ نفس‌ مراجعان‌ زن‌ است‌ تا خود واقعی‌ شان‌ را پیدا کنند. البته‌ کمک‌ گرفتن‌ از ریش‌ سفید خانواده‌ هم‌ می‌ تواند شروع‌ خوبی‌ باشد. از موضع‌ قانونی‌ هم‌ پیشنهاد می‌کنیم‌ که‌ از ارگان‌ هایی‌ که‌ در این‌ ارتباط‌ برپا شده‌ اند، مثلا مراکز مشاوره‌ کلانتری‌ ها، کمک‌ بگیرند. این‌ مراکز با پول‌ مالیات‌ مردم‌ دایر شده‌ اند تا درهمین‌ مواقع‌ کمک‌ کنند. ما در مرکز مشاوره‌، جنبه‌های‌ روانشناختی‌ خشونت‌ خانگی‌ را در نظر می‌ گیریم‌. از خانم‌ و همسرش‌ می‌ خواهیم‌ که‌ با هم‌ در جلسات‌ مشاوره‌ حاضر شوند تا ما بتوانیم‌ مبدا حرکت‌ روند خشونت‌ را ردیابی‌ کنیم‌. بروز مشکل‌ می‌ تواند دلایل‌ متفاوتی‌ داشته‌ باشد: گاه‌ مشکل‌ غدد باعث‌ نابسامانی‌ رفتاری‌ شده‌ که‌ اگر شخص از مضرات‌ آن‌ بر سیستم‌ اعصاب‌ خود آگاه‌ شود، حتما به‌ دنبال‌ درمان‌ می‌ رود. اول‌ باید ریشه‌ مشکل‌ مشخص شود.
موردهایی‌ وجود دارد که‌ مرد پرخاشگری‌ نمی‌ کند اما با کنایه‌ زدن‌ سوهان‌ روح‌ زن‌ می‌ شود. آیا این‌ خشونت‌ خانگی‌ محسوب‌ می‌ شود؟
گوشه‌ و کنایه‌ زدن‌، تحقیر کردن‌، ایراد گرفتن‌، توهین‌ کردن‌، مقایسه‌ کردن‌ با دیگران‌، اعلام‌ تنفر کردن‌، نه‌ تنها می‌تواند مشکلی‌ اساسی‌ در پیوند زناشویی‌ باشد، نهایتا باعث‌ می‌ شود که‌ کاسه‌ صبر زن‌ لبریز شود و خود او نیز پرخاش‌ و توهین‌ را پیشه‌ کند و سرانجام‌ کانون‌ گرم‌ خانواده‌ به‌ هم‌ بریزد. اما اگر رفتار نامطلوب‌ مرد بیش‌ از شش‌ ماه‌ ادامه‌ داشته‌ باشد زن‌ باید بداند که‌ با فردی‌ بیمار و دارای‌ اختلال‌ روانی‌ روبروست‌. ما به‌ مراجعه‌ کنندگان‌ خود می‌ گوییم‌ که‌ در واقع‌ مرد با سوءرفتارش‌ تلاش‌ دارد مشکلات‌ روحی‌ روانی‌ و حقارت‌های‌ خود را به‌ سوی‌ شما فرافکنی‌ کند. من‌ به‌ خانم‌ هایی‌ که‌ در چنین‌ شرایطی‌ هستند پیشنهاد می‌ کنم‌ که‌ «روزه‌ سکوت‌» بگیرند و با سکوت‌ محیط‌ خانه‌ را کمی‌ آرام‌ کنند .البته‌ نه‌ اینکه‌ مرد از این‌ فرصت‌ برای‌ ادامه‌ رفتار توهین‌ آمیزش‌ استفاده‌ کند. در هر حال‌ قدم‌ اصلی‌ این‌ است‌ که‌ زن‌، شان‌ و منزلت‌ خود را پیدا کند. چون‌ اگر اجازه‌ دهد مکررا مورد توهین‌ و پرخاش‌ و کنایه‌ قرار بگیرد این‌ رفتار در مرد تقویت‌ منفی‌ می‌ شود. اما اگر من‌ در برابر شوهرم‌ احساس‌ ضعف‌ می‌ کنم‌ یا نمی‌ خواهم‌ به‌ خشونت‌ او با خشونت‌ پاسخ‌ بدهم‌، یکی‌ از راه‌ های‌ موفق‌ در مقابله‌ با این‌ وضعیت‌ مراجعه‌ به‌ مرکز مشاوره‌ خانواده‌ است‌. شاید این‌ مرد در کودکی‌ آسیب‌ روحی‌ دیده‌ است‌: مثلا پدر و مادر وسواسی‌ داشته‌ یا همیشه‌ به‌ او امر می‌ شده‌ است‌ این‌ موضوع‌ در خانواده‌ های‌ ارتشی‌ گاه‌ دیده‌ می‌ شود. مرد خشن‌ معمولا با رفتار خشونت‌ آمیزش‌ از عقده‌ های‌ خود می‌ کاهد اما در عین‌ حال‌ احساس‌ گناه‌ و پشیمانی‌ هم‌ می‌ کند و می‌ ترسد که‌ همسرش‌ را از دست‌ بدهد و باز برای‌ تخلیه‌ این‌ اضطراب‌ دست‌ به‌ کنایه‌ گویی‌ و خشونت‌ می‌ زند. در مرکز مشاوره‌ ما برای‌ شکستن‌ این‌ دور باطل‌ بیش‌ از هر روش‌ دیگری‌ به‌ حذف‌ اضطراب‌ از رابطه‌ زن‌ و مرد توجه‌ می‌ کنیم‌.
شما گفتید خانم‌ ها می‌ توانند برای‌ آرام‌ کردن‌ اوضاع‌ از «روزه‌ سکوت‌» استفاده‌ کنند اما ما مردانی‌ را می‌ شناسیم‌ که‌ از سکوت‌ برای‌ آزار دادن‌ زن‌ استفاده‌ می‌ کنند؟
«روزه‌ سکوت‌» زمانی‌ مهم‌ می‌ شود که‌ بحث‌ و جدل‌ های‌ پی‌ در پی‌ نتیجه‌ نداده‌ است‌ پس‌ بد نیست‌ که‌ مدتی‌ درباره‌ موضوع‌ مورد اختلاف‌ نه‌ حرف‌ بزنیم‌ و نه‌ فکر بکنیم‌ بلکه‌ با «سکوت‌» دست‌ به‌ عمل‌ بزنیم‌. سکوت‌ در اینجا بحثی‌ راهبردی‌ است‌. اما صحبت‌ از خشونت‌ های‌ پنهان‌ مثلا قهر و سکوت‌های‌ طولانی‌ مرگبار، بحثی‌ متفاوت‌ است‌. در اینجا سکوت‌ همچون‌ یک‌ سم‌ محیط‌ خانه‌ را مسموم‌ می‌ کند. همیشه‌ گفته‌ شده‌ که‌ خانم‌ ها اهل‌ قهر هستند اما طبق‌ مشاهدات‌ و آماری‌ که‌ من‌ دارم‌ آقایان‌ در قهرهای‌ طولانی‌ سرآمد خانم‌ ها هستند: من‌ آقایی‌ را می‌ شناسم‌ که‌ یک‌ ماه‌ و نیم‌ است‌ که‌ با همسر خود حرف‌ نزده‌. این‌ گونه‌ افراد کسانی‌ هستند که‌ کودک‌ درونشان‌ بالغ‌ نشده‌ است‌. پس‌ به‌ جای‌ گفت‌وگو در مورد مشکلات‌، از آن‌ فرار می‌ کنند و سکوت‌ اختیار می‌کنند. زن‌ هم‌ چاره‌یی‌ نمی‌ بیند و برای‌ احیای‌ زندگی‌ سرصحبت‌ را با مرد باز می‌ کند. به‌ این‌ ترتیب‌ مرد هرگز متوجه‌ رفتار خطای‌ خود نمی‌ شود.شکایت‌ همیشگی‌ خانم‌ ها، گرایش‌ برخی‌ از آقایان‌ به‌ «چشم‌ چرانی‌» است‌. معمولا این‌ مقوله‌ به‌ نوعی‌ از سوی‌ زن‌ تحمل‌ می‌ شود اما گاهی‌ به‌ مشاجرات‌ بزرگ‌ و طلاق‌ می‌ انجامد چون‌ به‌ رفتاری‌ آزار دهنده‌ تبدیل‌ شده‌ است‌.
البته‌ خود آقایان‌ توجیهات‌ متعددی‌ برای‌ این‌ رفتار دارند! اما نمی‌ توان‌ جنبه‌ زیباشناختی‌ را چه‌ در مرد و چه‌ در زن‌ نادیده‌ گرفت‌. شاید او با تماشای‌ زن‌ حتی‌ در تلویزیون‌ صرفا در حال‌ تمرین‌ قدرت‌ زیباشناختی‌ خود است‌. ولی‌ دلایل‌ دیگری‌ هم‌ وجود دارد: شاید او با «چشم‌ چرانی‌» می‌خواهد خواسته‌یی‌ را به‌ زن‌ تفهیم‌ کند مثلا بگوید «چرا تو اندام‌ زیبا نداری‌» که‌ این‌ روش‌ غیرمستقیم‌ می‌ تواند به‌ شکنجه‌یی‌ روحی‌ برای‌ زن‌ تبدیل‌ شود. خانم‌ ها هم‌ که‌ از انگیزه‌ مرد بی‌ اطلاع‌ هستند یا اعتماد به‌ نفس‌ کافی‌ ندارند تا خود را در هر شکل‌ و قواره‌یی‌ که‌ هستند، زیبا و کامل‌ ببینند، درصدد انتقام‌ جویی‌ برمی‌ آیند. به‌ این‌ ترتیب‌ روندی‌ از آزارهای‌ کوچک‌ از سوی‌ دو طرف‌ آغاز می‌ شود که‌ گاه‌ می‌ تواند به‌ برخورد فیزیکی‌ هم‌ بیانجامد. «هیزی‌ و چشم‌ چرانی‌» از یک‌ جنبه‌ می‌تواند اختلال‌ روانی‌ و جنسی‌ باشد. گاه‌ این‌ اختلال‌ از زمان‌ کودکی‌ و حقارت‌‌های‌ آن‌ دوران‌ ناشی‌ می‌ شود. مرد برای‌ تسکین‌ اضطراب‌ های‌ خود از طریق‌ رد و بدل‌ کردن‌ نگاه‌ و خیره‌ شدن‌ به‌ زنان‌ وارد عمل‌ می‌ شود. اگر «چشم‌ چرانی‌» از اختلال‌ روانی‌ و شهوت‌ رانی‌ جنسی‌ ناشی‌ نمی‌ شود، زن‌ با داشتن‌ اعتماد به‌ نفس‌ و دادن‌ آزادی‌ به‌ مرد می‌ تواند به‌ مرور به‌ این‌ رفتار پایان‌ دهد.
از جمله‌ خشونت‌ های‌ پنهانی‌ که‌ زندگی‌ را به‌ کام‌ خیلی‌ از خانم‌ ها تلخ‌ کرده‌ اصرار مرد به‌ کنترل‌ فعالیت‌ آنها است‌: اجازه‌ برای‌ دیدن‌ اقوام‌، انتخاب‌ پوشش‌، پخت‌ و پز، بچه‌ داری‌، ...
متاسفانه‌ ما از این‌ نوع‌ خشونت‌، نمونه‌ های‌ زیادی‌ در ایران‌ داریم‌: مردان‌ کنترل‌ کننده‌، شکاک‌ و مظنون‌. زن‌ در این‌ نوع‌ رابطه‌ باید برای‌ خارج‌ شدن‌ از خانه‌ چه‌ به‌ دلیل‌ خرید و چه‌ دیدن‌ مادرش‌ اجازه‌ بگیرد. مشغول‌ بودن‌ خط‌ تلفن‌ هم‌ می‌ تواند باعث‌ سوءظن‌ این‌ دست‌ از مردان‌ شود. برای‌ ریشه‌ یابی‌ این‌ رفتار بار دیگر مجبور هستیم‌ به‌ گذشته‌ مرد نگاه‌ کنیم‌: آیا او شکست‌ عشقی‌ داشته‌؟ آیا به‌ او خیانت‌ شده‌؟ آیا گذشته‌یی‌ سنتی‌ و پرهیزگارانه‌ داشته‌ و حالا توقع‌ دارد که‌ همسرش‌ نیز سنتی‌ عمل‌ کند؟
اگر این‌ وسواس‌ بیش‌ از شش‌ ماه‌ طول‌ بکشد و باعث‌ آسیب‌ زن‌ و مرد شود باید به‌ روانشناس‌ مراجعه‌ کنند. در مواقع‌ دیگر من‌ به‌ خانم‌ ها توصیه‌ می‌ کنم‌ که‌ به‌ جای‌ اجازه‌ خواستن‌ با اعتماد به‌ نفس‌ تصمیم‌ خود را اعلام‌ کنند: نگویید «بروم‌ خانه‌ مادرم‌؟» بگویید «من‌ می‌روم‌ خانه‌ مادرم‌.» از جملات‌ تاییدی‌ خبری‌ استفاده‌ کنید.با ما همان‌ گونه‌ رفتار می‌ شود که‌ خود ما با خود رفتار می‌ کنیم‌. در دوره‌ نامزدی‌ دخترها رفتار محدودکننده‌ مرد را نشانه‌ عشق‌ وافر او می‌دانند. بعد در اوایل‌ ازدواج‌ تصور می‌ کنند که‌ این‌ رفتار مرد نشانه‌ حسادت‌ است‌ و در درون‌ احساس‌ رضایت‌ می‌ کنند. اما به‌ مرور زمان‌ این‌ محدودیت‌ ها به‌ شکنجه‌ تبدیل‌ می‌شود. وقتی‌ خود را در چنین‌ شرایطی‌ می‌ یابیم‌ باید هر چه‌ زودتر تغییر رویه‌ بدهیم‌ و برای‌ کارهایمان‌ اجازه‌ نگیریم‌. مرد در وهله‌ اول‌ مقاومت‌ خواهد کرد و در واکنش‌ به‌ «سرپیچی‌» زن‌ ممکن‌ است‌ حتی‌ فریاد بزند. اما اگر امروز یک‌ ساعت‌ فریاد می‌ زند فردا ۵۵ دقیقه‌ خواهد شد، روز بعد ۵۰ دقیقه‌ و بالاخره‌ تغییر رفتار خواهد داد. جوهر عشق‌، آزادی‌ است‌. اما این‌ نوع‌ مرد فکر می‌ کند با محدود کردن‌ زن‌ نه‌ تنها عشقش‌ را به‌ او نشان‌ داده‌ بلکه‌ غیرت‌ و مردانگی‌ خود را نیز ثابت‌ کرده‌ است‌. او در این‌ خیال‌ خام‌ بسر می‌برد که‌ همسرش‌ را از آفت‌های‌ اجتماعی‌ حفاظت‌ کرده‌ است‌ در حالی‌ که‌ زن‌ در چنگال‌ این‌ محدودیت‌ ها افسرده‌ می‌ شود. در آخر هم‌ مرد که‌ فکر کرده‌ با سلب‌ آزادی‌، عشق‌ را محکم‌ در آغوش‌ گرفته‌، می‌ بیند که‌ عشق‌ در واقع‌ از او گریخته‌ است‌: یا زنی‌ افسرده‌ در شرف‌ خودکشی‌ دارد یا زنی‌ خانه‌ گریز و درصدد طلاق‌ گرفتن‌ از او.
وقتی‌ صحبت‌ از خشونت‌ خانگی‌ می‌شود هولناک‌ترین‌ چهره‌یی‌ که‌ در پیش‌ چشم‌ ظاهر می‌ شود خشونت‌ جسمانی‌ است‌: کتک‌، سیلی‌، لگد، ... نزدیکی‌ جنسی‌ اجباری‌ از جمله‌ خشونت‌ های‌ جسمی‌ رایج‌ است‌. برخی‌ هم‌ مضیقه‌ مالی‌ و امتناع‌ مرد از دادن‌ نفقه‌ را در این‌ گروه‌ قرار می‌ دهند.
تن‌ دادن‌ زن‌ به‌ هر یک‌ از این‌ رفتارها این‌ پیام‌ را به‌ مرد می‌ دهد: «با من‌ مانند یک‌ برده‌ رفتار کن‌، من‌ را بزن‌، خواهش‌ می‌ کنم‌ به‌ من‌ کمی‌ پول‌ بده‌، ...، من‌ برده‌ تو هستم‌.» درک‌ و تصور اینکه‌ یک‌ زن‌ تحصیلکرده‌ شاغل‌، چطور حاضر می‌ شود پس‌ از ازدواج‌ خانه‌ نشین‌ شود و استقلال‌ و توانمندی‌های‌ خود را به‌ اسم‌ عشق‌ کنار بگذارد و فدا کند، دشوار است‌. آیا این‌ عشق‌ است‌ که‌ توانمندی‌ و معلومات‌ خود را از دیگران‌ دریغ‌ بکنیم‌، معلومات‌ خود را در خانه‌ حبس‌ بکنم‌ و زیر تازیانه‌های‌ همسر خرد بشوم‌ و حتی‌ نتوانم‌ پول‌ توجیبی‌ بگیرم‌؟ در همین‌ حال‌ زنانی‌ را می‌ بینیم‌ که‌ با سوءرفتار شدید جسمی‌ شوهر روبرو هستند و او را ترک‌ نمی‌ کنند: دو هفته‌ پیش‌ خانمی‌ به‌ مرکز مشاوره‌ ما مراجعه‌ کرد که‌ شوهرش‌ او را با سیخ‌ کباب‌ سوزانده‌ بود بطوری‌ که‌ به‌ گفته‌ خودش‌ بوی‌ گوشت‌ از تنش‌ بلند شده‌ بود. این‌ طور حوادث‌ در همه‌ جای‌ دنیا دیده‌ می‌ شود و فقط‌ در ایران‌ رخ‌ نمی‌ دهد.وقتی‌ از این‌ خانم‌ پرسیدم‌ چرا او را ترک‌ نمی‌کنی‌، قانون‌ پشت‌ توست‌؟ او جواب‌ داد: «من‌ شوهرم‌ را دوست‌ دارم‌!» در اینجا برمی‌گردیم‌ به‌ احساس‌ نیاز، که‌ در کل‌ دنیا هم‌ در روابط‌ مرد و زن‌ دیده‌ می‌ شود. زنی‌ که‌ پایگاه‌ های‌ اقتصادی‌ خود را رها کرده‌ و وارد پیوند زناشویی‌ شده‌ است‌ وقتی‌ با خشونت‌ مرد روبرو می‌ شود از ترک‌ او و نابسامانی‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ بعد از آن‌ می‌ ترسد. وقتی‌ به‌ این‌ نتیجه‌ می‌رسد که‌ حمایت‌ فرهنگی‌، اجتماعی‌ و اقتصادی‌ نخواهد داشت‌ به‌ خود می‌ قبولاند که‌ زندگی‌ او همین‌ است‌. چیزی‌ که‌ ما در روانشناسی‌ به‌ آن‌ درماندگی‌ اکتسابی‌ می‌ گوییم‌. بدتر اینکه‌ این‌ گونه‌ زنان‌ به‌ خود لقب‌ «زن‌ سازشکار» و «زن‌ صبور» می‌دهند.اما سازگاری‌ دو مفهوم‌ دارد یکی‌ سازش‌ و دیگری‌ ساختن‌: سازش‌ فقط‌ در جهت‌ تخریب‌ دو طرف‌ در یک‌ رابطه‌ نزدیک‌ است‌. در حالی‌ که‌ ساختن‌ یعنی‌ اینکه‌ «چطور زندگی‌ مشترک‌ را با ابزار و توانایی‌ که‌ دارم‌، همراه‌ با همسرم‌ بسازم‌.» اگر نیازها را شناسایی‌ کنیم‌ و از ابزار و توانمندی‌ که‌ داریم‌ استفاده‌ کنیم‌ در هیچ‌ جای‌ دنیا ظلمی‌ در خانواده‌ باقی‌ نمی‌ ماند.
خیلی‌ از خانم‌ ها بعد از سال‌ ها تحمل‌ رفتار شوهر به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند که‌ ماندن‌ بی‌ فایده‌ است‌ و مرد خشن‌ هرگز تغییر نمی‌کند. حتی‌ اگر مرد برای‌ مدتی‌ کتک‌ زدن‌ را کنار گذاشته‌ باشد، زن‌ همیشه‌ در ترس‌ بازگشت‌ خشونت‌، زندگی‌ سختی‌ را طی‌ می‌ کند. آیا مرد خشن‌ قابل‌ تغییر است‌؟تا کی‌ باید فرصت‌ داد؟
من‌ صد در صد اعتقاد دارم‌ که‌ تغییر امکان‌ پذیر است‌. اما نمی‌ توانیم‌ با اطمینان‌ بگوییم‌ که‌ تغییر کامل‌ و همه‌ جانبه‌ خواهد بود. وقتی‌ انسان‌ بدوی‌ به‌ انسانی‌ پیشرفته‌ و مجهز به‌ لیزر و سلاح‌ اتمی‌ تغییر کرده‌ است‌، مطمئن‌ باشید که‌ ما می‌توانیم‌ در زمینه‌ های‌ رفتاری‌ نیز تغییر کنیم‌. البته‌ توصیه‌ اولیه‌ من‌ به‌ زنان‌ و مردان‌ این‌ است‌ که‌ از ابتدا وارد رابطه‌یی‌ مشکل‌ نشوند. اگر هم‌ دانسته‌ این‌ کار را می‌ کنید توانایی‌های‌ خود را برای‌ تحمل‌ آن‌ محک‌ بزنید. تغییر، شدنی‌ است‌ اما به‌ مرور. اگر من‌ با مردی‌ ۳۷ ساله‌ زندگی‌ می‌ کنم‌ نباید توقع‌ داشته‌ باشم‌ که‌ او در عرض‌ یک‌ ماه‌ یا یک‌ سال‌ تغییر کند. اگر توان‌ تغییر او را ندارم‌ به‌ مرکز مشاوره‌ مراجعه‌ می‌ کنم‌ و کمک‌ می‌ گیرم‌ و انتظار دارم‌ که‌ مثلا ۳۷ ماه‌ طول‌ بکشد تا او تغییر کند. البته‌ گاهی‌ هم‌ نمی‌ توانیم‌ فرد را تغییر بدهیم‌ و مهم‌ است‌ که‌ این‌ موضوع‌ را بپذیریم‌. در نهایت‌ هم‌ همیشه‌ تغییر خودمان‌ بهترین‌ راه‌ برای‌ تغییر شرایط‌ است‌. زن‌ آسیب‌ دیده‌، شیری‌ است‌ که‌ خودش‌ قفسی‌ را به‌ دور خود بسته‌ که‌ میله‌ های‌ آن‌ از بهانه‌های‌ مختلف‌ مادرشوهر، نفقه‌، تنهایی‌، ... ساخته‌ شده‌ است‌. اگر اعتماد به‌ نفس‌ داشته‌ باشد و این‌ میله‌ ها را بشکند آن‌ وقت‌ می‌فهمد که‌ چه‌ موجود قدرتمندی‌ است‌. پس‌ تغییر ممکن‌ است‌ اما باید عرصه‌ را به‌ روی‌ توانمندی‌ های‌ خود باز کنیم‌ و از شیوه‌ های‌ مختلف‌ استمداد بگیریم‌، بویژه‌ از مراکز متخصصان‌ در این‌ زمینه‌ که‌ می‌ توانند در کوتاه‌ ترین‌ زمان‌ بهترین‌ راه‌ حل‌ را پیش‌ پای‌ ما قرار دهند. اگر روش‌ شما به‌ نتیجه‌ نرسیده‌ حتما بدانید که‌ روشی‌ اشتباه‌ بوده‌ است‌.
چه‌ کسی‌ مقصر است؟!
در مورد خشونت‌ خانگی‌ و علت‌ بروز آن‌ نظرات‌ غلط‌ زیادی‌ وجود دارد: «می‌ تواند او را ترک‌ کند، فقط‌ زنان‌ فقیر مورد خشونت‌ قرار می‌گیرند، مردهای‌ عیاش‌ و مشروب‌ خور دست‌ بزن‌ دارند، حتما خود زن‌ کاری‌ کرده‌ که‌ حقش‌ کتک‌ بوده‌، برخی‌ زنها جاذب‌ مرد خشن‌ هستند، مرد حتما در بچگی‌ زیاد کتک‌ خورده‌، مرد خشن‌ را نمی‌ توان‌ عوض‌ کرد، خشونت‌ خانگی‌ خیلی‌ نادر است‌، بچه‌ ها اگر سوءرفتار مرد با زن‌ را نبینند، اشکالی‌ ندارد، نباید در زندگی‌ خصوصی‌ مردم‌ دخالت‌ کرد،» از جمله‌ این‌ تصورات‌ است‌. اما: ترک‌ مرد خیلی‌ آسان‌ نیست‌، زنان‌ از همه‌ طبقات‌ جامعه‌ می‌ توانند قربانی‌ خشونت‌ مرد باشند، مردهای‌ مشروب‌ خواری‌ هستند که‌ سوءرفتار ندارند و مردانی‌ هستند که‌ مشروب‌ خوار نیستند و رفتار خشونت‌ آمیز دارند، هیچ‌ کسی‌ خشونت‌ را نمی‌ طلبد و اگر مرد خشن‌ نباشد در پاسخ‌ به‌ عمل‌ زن‌ مثلا غرولند هرگز او را کتک‌ نمی‌ زند، زنان‌ با شخصیت‌ های‌ مختلف‌ ممکن‌ است‌ مورد آزار مرد قرار بگیرند، گرچه‌ رفتار خشونت‌ آمیز می‌تواند حاصل‌ محیطی‌ خشن‌ باشد اما بسیاری‌ از خاطیان‌، دوران‌ بچگی‌ عاری‌ از خشونت‌ داشته‌ اند، افراد خشن‌ اگر بخواهند می‌ توانند تغییر کنند چون‌ یک‌ انتخاب‌ است‌، آمار حاکی‌ از گستردگی‌ خشونت‌ خانگی‌ است‌، بچه‌ اگر سوءرفتار رابه‌ چشم‌ نبیند حتما آن‌ را می‌ شنود، خشونت‌ خانگی‌ در بسیاری‌ جوامع‌ یک‌ جرم‌ است‌ چه‌ در ملاء عام‌ چه‌ در پشت‌ درهای‌ بسته‌.
یکی‌ از رایج‌ ترین‌ تصورات‌ غلط‌ مردم‌ این‌ است‌ که‌ ترک‌ مرد آزار رسان‌ امری‌ آسان‌ است‌:
چرا او را ترک‌ نمی‌ کند؟
در کل‌، درک‌ این‌ موضوع‌ که‌ چرا زنان‌ یک‌ رابطه‌ بد و خشونت‌ آمیز را تحمل‌ می‌ کنند، سخت‌ است‌. اما دلایل‌ عاطفی‌، اجتماعی‌ و عملی‌ زیادی‌ وجود دارد که‌ ترک‌ یک‌ رابطه‌ نامطلوب‌ را دشوار می‌ کند. مثلاً:
ترس‌ از خشونت‌ های‌ بعدی‌: آمار در برخی‌ کشورها نشان‌ می‌ دهد که‌ نیمی‌ از موارد قتل‌ زنان‌ زمانی‌ رخ‌ داده‌ است‌ که‌ آنها مرد شوهر، پسر، پدر، ... را ترک‌ کرده‌ یا در حال‌ ترک‌ او بوده‌ اند.
عدم‌ آگاهی‌ و دسترسی‌ به‌ کمک‌: علیرغم‌ افزایش‌ آگاهی‌ ها درباره‌ خشونت‌ خانگی‌، بسیاری‌ از زنان‌ نمی‌ دانند چگونه‌ از حقوق‌ قانونی‌ خود استفاده‌ کنند.
وابستگی‌ اقتصادی‌: عدم‌ استقلال‌ مالی‌ زندگی‌ پس‌ از ترک‌ مرد را می‌ تواند طاقت‌ فرسا کند.
بخاطر بچه‌ ها: بسیاری‌ از زنان‌ تصور می‌ کنند حفظ‌ رابطه‌ نامناسب‌ بر ترک‌ خانه‌ و خطر نابسامانی‌ فرزندان‌ ارجح‌ است‌. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ بچه‌ ها در چنین‌ شرایطی‌ از جمله‌ قربانیان‌ خشونت‌ خانگی‌ هستند.
حفظ‌ آبرو: بسیاری‌ از زنان‌ از واکنش‌ اجتماع‌ نگران‌ هستند و می‌ ترسند انگشت‌ نما شوند.
وابستگی‌ عاطفی‌: در غالب‌ موارد عواطف‌ ضد و نقیض‌ مانند ترس‌، شرم‌، علاقه‌ به‌ مرد، امید به‌ بهبود معجزه‌ آسای‌ شرایط‌، پایبندی‌ به‌ رابطه‌، باعث‌ می‌ شود که‌ زن‌ از ترک‌ مرد صرف‌ نظر کند.
عدم‌ اعتماد به‌ نفس‌: سوءرفتار مرد پس‌ از مدتی‌ باعث‌ کاهش‌ عزت‌ نفس‌ زن‌ می‌ شود.
تفکر فرهنگی‌: بسیاری‌ از زنان‌ طوری‌ تربیت‌ شده‌ اند که‌ فکر می‌ کنند زندگی‌ کامل‌ را فقط‌ در قالب‌ یک‌ همسر و مادر تجربه‌ خواهند کرد یا اینکه‌ طلاق‌ گرفتن‌ غلط‌ است‌. در برخی‌ موارد خانواده‌ زن‌ به‌ همین‌ دلایل‌ او را از ترک‌ مرد منع‌ می‌ کنند.

روشنک‌ احسانی‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید