پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


طغیان علیه مردان!


طغیان علیه مردان!
روزافزون شدن میزان خشونت زنان علیه مردان در معادلات خانه سبب شده كه برخی سازمان های دولتی و غیردولتی این موضوع را مورد توجه قرار دهند. بر اساس نتایج پژوهش و بررسی پدیده همسركشی در ۱۵ استان كشور، ۶۷ درصد این زنان به خاطر خیانت همسرانشان آنها را كشته اند و ۳۳ درصد در واكنش به خشونت مردان، حمله ناگهانی یا تهدید، مرتكب قتل شده اند. . .
امیر آبادی قاضی دادگاه خانواده درخصوص خاستگاه آزار زنان علیه مردان می گوید: از آنجا كه در گذشته مردان به عنوان جنس خشن شناخته شده و به عنوان سمبل قدرت در خانواده و جامعه مطرح بودند، زنان خشونت پذیرتر شده بودند اما در طول تاریخ این روند جای خود را عوض كرده و واكنش های آنان با افزایش شناخت نسبت به حقوق خود، تغییر كرد. رئیس شورای حل اختلاف دادگاه خانواده، با اشاره به انواع خشونت زنان مثل «قهركردن از خانه»، «جدایی عاطفی»، «جدایی از كانون خانواده»، «جدایی جنسی» و «طلاق» می گوید: زنان برای احقاق حق خود یا اعتراض به وضع موجود ممكن است به این روش متوسل شده تا بتوانند مردان را در تنگنا قرار دهند. گاهی اوقات رفتار و تفكرات زنان، خانواده را علیه مردان برمی انگیزند. این مسأله باعث می شود كه مرد در خانه آنچنان كه باید احساس امنیت روحی و روانی نكند و خود را در خانواده بیگانه ببیند. در این حالت مرد نوعی طغیان را در خانواده خود احساس می كند و اینبدترین نوع خشونت علیه مردان است. بهناز اشتری حقوقدان و كارشناس حقوق با بیان این كه در بررسی وقوع جرایم، نقش زنان بزهكار كمتر از مردان بزهكار است عنوان كرد: این موضوع به معنای ارتكاب جرایم به اصطلاح سبك از سوی زنان نیست چراكه برخی جرایم چون فرزند كشی، سقط جنین، نگهداری اموال مسروقه، شهادت دروغ، تشویق و ترغیب افراد به بزه و فحشا بخصوص ترغیب كودكان و همچنین ارتكاب فحشا در زنان بیشتر از مردان است. وی افزود: علت اولیه گرایش زنان به این دسته از جرایم به واسطه شكننده تر بودن زنان و عواطف احساسی آنهاست. در حقیقت زمینه های زیستی، روحی و اجتماعی سبب می شود كه نوع جرایم ارتكابی زنان و مردان متفاوت از هم باشد. این كارشناس حقوق در تشریح علت افزایش جرایم ارتكابی زنان در جامعه هشدار داد: افزایش مشكلات اقتصادی، دستمزدهای ناچیز، اعتیاد همسر و اختلافات مابین همسران سبب شده است كه شوهر كشی، سقط جنین و فحشا شیوع پیدا كند. متأسفانه این زنگ خطر جدی برای جامعه و بخصوص زنان است. محمدحسین آقاسی، حقوقدان نیز با اشاره به افزایش چشمگیر جرایم زنان و دختران علت اصلی بروز این جرایم را فقر فرهنگی و اقتصادی عنوان كرد. از لحاظ قانونی و حقوقی هیچ تفاوتی در ارتكاب جرم میان مردان و زنان وجود ندارد اما از لحاظ فیزیكی و شرایط ارتكاب جرم، تفاوت وجود دارد. او افزود: زودرنجی، حساس بودن، فقدان مقاومت در برابر مشكلات و تصمیم گیری عجولانه و احساسی از جمله عواملی هستند كه باعث بروز جرم در میان زنان و دختران می شوند. این موارد باید از لحاظ جرم شناسی و قانونی مورد توجه قرار بگیرند. زنان و دختران در برابر شرایط ناگوار و سخت مقاومت خاصی ندارند و كمتر پیش می آید كه تحت تأثیر شرایط اجتماعی و محیطی اطراف قرار نگیرند. لذا همین عدم وجود مقاومت ذهنی و فیزیكی باعث می شود آنها دست به جرم بزنند.
این حقوقدان راه جلوگیری از افزایش جرم را دقت و نظارت بر مشكلات مالی و اقتصادی خانواده ها دانست و افزود: اكثر زنان و دخترانی كه دست به ارتكاب جرم می زنند محصول ازدواج های نامطلوب، اجباری و طلاق هستند. این دسته از زنان و دختران در جامعه رها شده و باعث بروز جرایمی خاص و غیر خاص می شوند.
فرهاد رستم شیرازی حقوقدان با بیان این كه جنسیت در ماهیت جرایم و مجازات تأثیری ندارد تصریح كرد: گرچه مسؤولیت كیفری زنان به واسطه سن پایین تر بلوغ زودتر از مردان رخ می دهد اما در تعریف و ارتكاب جرم تفاوتی میان آنها وجود ندارد. سرقت مسلحانه بیشتر توسط مردان انجام می شود یا ۹۰ درصد ضرب و جرح ها در میان مردان است. اما محدودیت عمل زنان به واسطه جنس و ظرفیت بدنی و ارتباط عمومی كمتر سبب ارتكاب جرایم كمتری شده است. این حقوقدان با بیان این كه اصل بر انجام نشدن جرم توسط زنان است و انجام فعل مجرمانه برای زنان استثناست تأكید كرد: مردان به واسطه حجم كار و مشكلات بسیار اقتصادی رخدادها و حوادث ناگوار را فراموش و یا به راحتی از كنار آنها می گذرند. اما معمولاً زنان از لحاظ روانشناختی و حالت های احساسی عمیق تر از مردان هستند. یعنی می توانند زبانی، رفتاری یا مجرمانه مسائل را پاسخ دهند. ۹۰ درصد مردان در یك شرایط نامساعد اقدام به واكنش خاص مجرمانه می نمایند. اما زنان در «شروع به جرم» كنترل بیشتری بر خود دارند. لذا زمانی عامدانه به جرم یا جنایتی اقدام می كنند كه از لحاظ روحی و فكری آمادگی كامل داشته باشند. علیرضا آذربایجانی یكی دیگر از جرم شناسان با بیان این كه تفاوت در میزان جرایم زنان و مردان امری مشهود است تصریح كرد: عوامل متعددی از جمله ویژگی های شخصی، روحی و روانی در كاهش برخی جرایم زنان نقش دارند. در حقیقت برخی جرایم و بزهكاری ها چون نزاع های دسته جمعی و ایراد صدمات بدنی انتساب كمتری به زنان دارند.
وی با تأكید بر این كه ارتباطات انسان با زندگی اجتماعی یكی از عوامل بروز جرم و افزایش كمیت آن است خاطر نشان كرد: درصد برخورد و ارتباط مردها در اجتماع به نسبت بیشتر از زنان است. لذا طبیعتاً مردان بیشتر در معرض بروز جرایم اند و این امر كمیت جرایم مردان را افزایش می دهد.
این حقوقدان با اشاره به جرایم اقتصادی و مالی چون اختلاس و كلاهبرداری افزود: از آنجا كه مردان مسؤول تأمین مایحتاج و هزینه های زندگی هستند قطعاً جرایم اقتصادی بیشتر به مردان منتسب می شود. همان طور كه در مسائل و جرایم مربوط به فساد و فحشا افزایش آمار مجرمان و بزهكاران زن بیشتر احساس می شود. آذربایجانی در خصوص ارتكاب جرایم مربوط به فساد و فحشا در میان زنان یادآور شد: در جرایم مربوط به تخلفات اخلاقی «جنسیت» نمی تواند تأثیر كاهش دهنده داشته باشد. لذا آمار این جرایم به نسبت جرایم مالی و اختلاس ها و كلاهبرداری درصد بالاتری را دارد. اگرچه در شهرهای مختلف ایران نیز به واسطه فرهنگ، عرف و طبقه اقتصادی متفاوت، آمار جرایم انعكاس یكسان ندارند. اما وقتی میانگین گرفته می شود آمار جرایم زنان در بخش فحشا بیشتر از جرایم اقتصادی است. وی دلایل رشد پرخاشگری و عصبانیت در میان زنان را متفاوت دانست و تصریح كرد: در برخی انسان ها یك احساس نارضایتی درونی از اجتماع وجود دارد و زنان نیز مستثنی از این اصل نیستند. همچنان كه تغییر در رفتارهای خانوادگی ؛ دیدن صحنه های خشن و خشونت بار در فیلم ها، احساس زنان در مقایسه حقوق خود با دیگران و برداشت این تفسیر كه از حقوق كمتری نسبت به مردان بهره مند شده اند، سبب بروز پرخاشگری و تغییر رفتار در آنها شده است.
از سوی دیگر دكتر سید حسن حسینی، جامعه شناس و رئیس مركز تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران اظهار داشت: شناخت متقابل مرد و زن در ابعاد عاطفی، رفتاری و خانوادگی بعد از ازدواج عمیق تر می شود. اما متأسفانه در جامعه ما به نظر می رسد كه مردان و زنان قبل یا بعد از ازدواج احاطه كاملی به حقوق خود و دیگران ندارند و آگاهی آنها به چیزهایی كه شنیده اند، خلاصه می شود.
این شهروندان در زمان كشمكش قضایی یا اعاده حق، آگاهی بیشتری نسبت به قوانین حقوق مدنی در مورد مهریه، نفقه، حق حضانت و تمكین و غیره پیدا می كنند كه دیگر راه گشای زندگی آنها نیست.
وی تأكید كرد: همسران با شناخت حقوق خود و طرف مقابل شان عمدتاً می توانند به پیشگیری و كاهش اختلافات خانوادگی كمك كنند. در این حالت درگیری و تضاد عموماً كمتر می شود. اما گاهی آگاهی از حقوق موجب كشاكش هم می شود. فرد می آموزد كه باید متناسب با شأن خود و در حد توان طرف متقابل از حقوق و آزادی برخوردار شود اما افراد تنها با تمسك به بخش اول این آموزه، به تعارض دامن می زنند. آگاهی از حقوق و استفاده از این حقوق به نوع تفكر افراد برمی گردد. زن و شوهر ناآگاه به امكانات و موقعیت خود و طرف مقابل نمی اندیشند و تنها تمنای برآورده شدن حقوق را دارند.
وی در پاسخ به این سؤال كه آیا آماده نبودن ظرفیت جامعه برای تعریف نقش و كاركردهای جدید زنان به كشمكش ها دامن می زنند؟ گفت: زنان باید به حقوق خود آگاه باشند و نباید آنها را از این حق محروم كرد. طبیعی است كه زن بعد از آگاهی از حقوق خود، حقش را طلب كند و زمانی كه این حق پرداخت نشود، تعارض دیده می شود. رئیس مركز تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در خصوص تحولات سده جدید در زمینه نقش و جایگاه زنان، تصریح كرد: این چالش منجر می شود كه نهادهای مدنی و دولتی پذیرای بیشتر حقوق شهروندان باشند. برخی از تعارضات و كشمكش های خانواده ها در تكالیف و حقوقشان، ناشی از دوران گذار است. كسانی كه رسالت آگاهی بخشی را به دوش می كشند باید متناسب با زمینه های اجتماعی جامعه به تحقق این رسالت بپردازند. پخش دیدگاه هایی كه به حوزه های حقوقی جامعه ما ارتباط ندارند یا خارج از چارچوب جامعه اسلامی و ایرانی هستند در از هم پاشیدگی بنیان خانواده و دادن آگاهی های كاذب و نامتناسب تأثیر مستقیم دارد.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید