چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


خشونت علیه زنان


خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان امری پنهان است زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی همچون مجازات سخت و عدم حمایت های قانونی از ابراز آن خودداری می كنند. خشونت علیه زنان مرز نمی شناسد، محدود به جوامع عقب مانده نیست. در همه جای دنیا زنان كم و بیش مورد انواع خشونت های جسمی، جنسی و كلامی واقع می شوند. ۳۰ تا ۳۵ درصد زنان آمریكایی مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار می گیرند و ۱۵ تا ۲۵ درصد آنها به هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. همچنین از هر ۱۰ قربانی زن سه نفر توسط شوهر یا سایر مردان كشته شده است. در شیلی ۶۳ درصد زنان مورد آزار جسم قرار می گیرند. ۴۱ درصد زنان هند بر اثر آزار جسمی همسران خود دست به خودكشی می زنند. در بنگلادش بیش از ۵۰ درصد قتل ها ناشی از خشونت مردان است.متأسفانه در مورد ایران هرگز آمار درست و مشخصی در مورد خشونتی كه در خانه بر زنان اعمال می شود منتشر نشده ... از طرفی باورهای مردسالار به نوعی این خشونت را طبیعت مرد می داند و سعی می كند آن را توجیه كند و به زنان می قبولاند كه زن با لباس سفید به خانه بخت می رود و هر چه كه بر سرش آید باید با كفن سفید از آن بیرون بیاید.
خشونت علیه زنان جا و مكان خاصی ندارد. در خانه یا خیابان یا محل كار زنان با انواع خشونت روبرو هستند. در خانه از سوی پدر، همسر و برادر خود مورد كتك و فحاشی قرار می گیرند.در بسیاری از كشورها مراكزی به نام خانه های امن وجود دارد كه زن خشونت دیده تا زمانی كه خطر تهدیدش می كند به آنها پناهنده می شود ولی در ایران هنوز چنین خانه های امنی وجود ندارد كه بتوان به آن پناهنده شد. تأثیری كه خشونت بر روی زن می گذارد بیش از آنكه جسم را بخراشد روح را جریحه دار می كند و به او احساس موجودی بی اراده و مفعول و منفعل می دهد. متأسفانه در ایران مركزی برای ترمیم جراحت های این زنان وجود ندارد.
عوامل خشونت علیه زنان
عامل اصلی خشونت علیه زنان را می توان در تبعیضی یافت كه مانع از برابری زن با مرد در همه سطوح زندگی می شود. خشونت هم در تبعیض ریشه دارد و هم به آن دامن می زند.
از آنجایی كه بسیاری از دختران و زنان حاضر نیستند خشونت خانگی را به پلیس گزارش دهند یا نیروی قضایی در برخی كشورها به شكایات در این زمینه ترتیب اثر نمی دهد و آنها را موضوعی خصوصی قلمداد می كند، آمار خشونت خانگی دقیق و منعكس كننده واقعیات نیست. با این حال آمار جمع آوری شده همچنان تكان دهنده است. به گفته سازمان عفو بین الملل خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جاده ای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در گروه سنی ۱۶ تا ۴۴ سال است. اما برخی كشورها با كمك سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر دست به ابتكارات تازه ای برای مهار این روند كرده اند. مثلاً به تازگی دولت اسپانیا برای مقابله با خشونت خانگی سیاست هایی را اتخاذ كرده كه براساس نظرات جمع آوری شده از زنان آسیب دیده تدوین شده است. قوانین جدید برای سازمان بهزیستی و پلیس اسپانیا قدرت بیشتری در نظر گرفته تا از رفتار خشونت آمیز مرد پیش از خطر آفرینی جلوگیری كنند. این قوانین همچنین از قربانیان خشونت خانگی بیشتر پشتیبانی می كند تا احساس تنهایی نكنند.
آمار جهانی همچنان ترس آور
بنابر تخمین دولت روسیه احتمالاً در سال ۱۹۹۹ حدود ۱۴ هزار زن توسط اقوام خود به قتل رسیده اند. با این حال این كشور قانونی برای مقابله با خشونت خانگی ندارد. در آفریقای جنوبی تعداد زنانی كه در خانه به ضرب گلوله كشته می شوند بیش از آنهایی است كه در خارج خانه و توسط فردی غریبه به قتل رسیده اند. افكار سنتی در این گونه كشورها باعث شده كه آماری مستند از میزان حوادث خانگی در دست نباشد. سازمان عفو بین الملل اخیراً با اشاره به خشونت خانگی علیه زنان در جوامع سنتی جهان گفت در كشوری مانند افغانستان كه سنت های زندگی فئودالی بسیار ریشه دار است، به زن به چشم دارایی نگاه می كنند و تجاوز به حقوق آنان بدون مجازات می ماند. تعدد زوجات نیز می تواند به خشونت خانگی دامن زند. چون برخلاف دستورات اسلامی مردها به طور عمومی برای ازدواج مجدد اجازه همسر اول را جویا نمی شوند و مشاجره در این باره در خیلی از مواقع به خشونت كشیده می شود. بحث در مورد تعدد زوجات اكنون در عراق به یك موضوع داغ سیاسی تبدیل شده است. در ایران هم در كنار دیگر مسائل حقوقی زن، افزایش آمار چند همسری مردان باعث شده تا زنان (به ویژه در گروه های سنی بالاتر) بیش از گذشته نسبت به حقوق خود دغدغه داشته باشند و برای حفظ آن اقدام كنند.
پژوهش درباره خشونت علیه زنان
پژوهشگران طی مقاله ای با عنوان «خشونت علیه زنان» به بررسی علل خشونت علیه زنان و راه های مقابله با آن پرداختند. دكتر نیلوفر میكاییلی عضو هیأت علمی گروه روان شناسی و فاطمه سرخی احمدی كارشناس روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی اهواز در این مقاله خشونت علیه زنان را پدیده ای جهانی دانسته اند كه بنابر ویژگی های فرهنگی، اجتماعی و قومی هر زمان و مكان می تواند به صورت های متفاوتی ظاهر شود. فاطمه سرخی احمدی در همایش زنان و آسیب های اجتماعی گفت: وسعت خشونت علیه زنان به گستردگی تاریخ بشر است. وی افزود: خشونت علیه زنان تقریباً در تمامی طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی یافت می شود هر چند كه این پدیده در میان برخی از گروه ها شایع تر است. او خشونت را بازتابی از حس پرخاشگری دانست و گفت: خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت است كه در سطح خانواده اعمال و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی می شود.
وی اضافه كرد: سه عنصر اساسی رفتار، آسیب و جنسیت در انواع خشونت مشاهده می شود.
او گفت: جنس مسلط غالباً مرد می باشد در برخی مواقع زن علاوه بر تحمل خشونت از سوی همسر از طرف پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نیز مورد خشونت قرار می گیرد.این كارشناس روانشناسی افزود: زنان در زندگی خود چهار شكل خشونت شامل فیزیكی، روانی، اقتصادی و جنسی را تجربه می كنند. وی گفت: خشونت فیزیكی شیوه های آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، كشیدن مو، سوزاندن و هل دادن را شامل می شود كه این نوع خشونت ممكن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد. وی خشونت روانی را شامل رفتار قلدرانه برای تحقیر زن، تهدید به آزار و یا كشتن وی یا افراد خانواده اش، دشنام، استهزاء، ممنوعیت ملاقات با دوستان و زندانی كردن در منزل برشمرد.
او افزود: این نوع خشونت موجب بروز روحیه پوچی و یا خودنابودسازی، گریز از مشاركت اجتماعی و اضطراب در زنان می شود. وی ندادن خرجی، سوءاستفاده مالی از زن و صدمه زدن به وسایل مورد علاقه او را از جمله موارد خشونت اقتصادی علیه زنان برشمرد و گفت: در بسیاری از كشورها زنان نیروی كار بدون مزد و فاقد درآمد هستند و همین عامل زمینه ای برای بروز خشونت اقتصادی نسبت به آنان می شود بطوری كه در برخی موارد زنان حتی حق دخل و تصرف در اموال خود را نیز ندارند. وی از استفاده قهرآمیز بدون رضایت زن، اجبار در روابط زناشویی غیرمتعارف، عدم اجازه استفاده از وسائل پیشگیری از حاملگی ناخواسته و بی توجهی به نیازهای جنسی زن را از نمونه های خشونت جنسی علیه زنان نام برد. او سردمزاجی، نارضایتی جنسی و انواع انحرافات را از پیامدهای این نوع خشونت در زنان دانست. وی با اشاره به این كه آزار جنسی در محل كار در بسیاری از كشورهای دنیا آمار بالایی دارد گفت:در انگلیس از هر ۱۰ زن هفت نفر در دوره زندگی شغلی دچار آزار جنسی می شوند.این پژوهشگر افزود: براساس تحقیقات انجام شده بر روی ۱۰۰ هزار پرونده در سال ۱۳۸۰ در ۲۸ استان كشور «سال اول ازدواج، دوران تنگنای مالی، تولد فرزندان و میانسالی» از پرخشونت ترین دوران زندگی زنان به شمار می رود.وی گفت: براساس این تحقیقات زنانی كه از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می گیرند پنج برابر بیشتر از سایر زنان در معرض آسیبهای روانی و خطر خودكشی و شش برابر بیشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند.او عوامل روانی ، فردی، فرهنگی و اجتماعی را در علل خشونت موثر دانست و گفت: در خانواده هایی كه اعتیاد به مواد مخدر و الكل، بیكاری و تنش وجود دارد خشونت نیز بیشتر به چشم می خورد.این روانشناس اضافه كرد: مردانی كه از كودكی در خانواده شاهد كتك خوردن زنان خانواده بوده اند در بزرگسالی بیشتر مرتكب خشونت علیه همسران خود می شوند.وی گفت: معمولاً افراد ناپخته، بی حوصله، وابسته و متزلزل و كسانی كه از احساس بی كفایتی رنج می برند بیشتر علیه زنان مرتكب خشونت می شوند.او با اشاره به این كه خشونت، خشونت به بار می آورد گفت: كودكی كه الگوهای پرخاشگری دارد یاد می گیرد در بزرگسالی رفتار مشابهی نشان دهد.وی همانند سازی با فرد پرخاشگر، رفتار آزمایشی، میل مسخ شده برای ابراز مردانگی، مناسبات مردسالارانه، تحمل از طرف زنان و عوامل فرهنگی، محیطی و جغرافیایی را در بروز خشونت علیه زنان مؤثر ارزیابی كرد.او با اشاره به تغییرات در نوع خشونت علیه زنان از آن به عنوان خشونت مدرن یاد كرد و افزود: مدرنیسم نه تنها جایگاه اصلی زنان را احیا كرده بلكه آنها را به شكلهای دیگری مورد بی احترامی قرار می دهد.وی از تجارت و بهره برداری جنسی از زنان، فروش دختران جوان و نوجوان از سوی پدران فقیر به مراكز فساد و رونق بازار فیلمهای غیراخلاقی در غرب به عنوان مصادیقی از خشونت مدرن علیه زنان یاد كرد.
او با اشاره به این كه خشونت علیه زنان پدیده ای چندوجهی است گفت: مقابله با آن نیز به درمان چندوجهی نیاز دارد.وی خانواده درمانی، ایجاد خانه های امن، حمایتهای قانونی از زنان مورد خشونت، شركت در كلاسهای آموزشی قبل از ازدواج، مشاوره ازدواج، افزایش آگاهی مردان و زنان از طریق جلسات آموزشی و تأكید بر آموزه های دینی را در پیشگیری از خشونت علیه زنان در یك دهه اخیر در ایران را مؤثر دانست و گفت پژوهش ها و مطالعات زیادی درباره خشونت علیه زنان، بویژه خشونت خانگی، انجام شده است. براساس آخرین جست وجوها، در ۲۸مركز استان كشور حداقل هفتاد پژوهش میدانی قابل اعتنا درباره خشونت خانگی علیه زنان انجام شده است. بیشتر این پژوهش ها پس از سال ۱۳۷۰ تاكنون انجام شده كه نشان می دهد پژوهشگران و دانشگاهیان ایرانی در سالهای اخیر علاقه و توجه ویژه ای به بررسی و كنكاش درباره خشونت علیه زنان پیدا كرده اند.دانشجویان ایرانی هم در دوره های كارشناسی ارشد و دكترا در دو سه سال اخیر آنچنان علاقه ای به اختصاص دادن پایان نامه های خود به موضوع خشونت علیه زنان، پیدا كرده اند كه امسال برخی از دانشگاهها ناگزیر به دانشجویان خود توصیه كرده كه «دیگر از انتخاب این موضوع برای پایان نامه های تحصیلی خود، خودداری كنند، كه در حال حاضر بسیاری از دانشجویان و محققان در سراسر ایران مشغول كار روی این موضوع هستند.»گرچه این میزان از توجه پژوهشگران ایرانی به موضوع خشونت علیه زنان را باید به فال نیك گرفت، اما هنوز شیرینی این اتفاق نیك را خوب مزه نكرده ای كه یادت می آِید: این همه پژوهش قابل اعتنا یا تبدیل به پایان نامه های شده اند كه در گوشه كتابخانه های دانشگاهی خاك می خورند و یا تبدیل به گزارش هایی محرمانه برای مقامات كشور. گزارش هایی قطور كه یا در دفتر كار این مقامات و یا در كتابخانه های دولتی جاخوش كرده اند و كمتر كسی حتی نیم نگاهی به آن انداخته است.حتماً اغلب این پژوهشگران آرزو داشتند با استفاده از تجربیات و اندوخته های علمی خود و جمع آوری اطلاعات و بررسی دقیق موضوع، برنامه ریزان و مدیران كشور را قادر سازند كه از اصول، روش ها و چارچوب های صحیح علمی در برنامه ریزی های اجتماعی بهره ببرند.آنها می خواستند نتایج پژوهش هایشان راهگشای اقدامی مناسب برای رفع شكل های متنوع و متعدد خشونت علیه زنان جامعه باشد. اما حالا حتماً بسیاری از آنها فهمیده اند كه پژوهشگران و دانشگاهیان و به طور كلی «آموزش عالی» جایگاه چندانی در نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی كشور ندارد.نكته دیگری كه شیرینی وجود این تعداد زیاد پژوهش را درباره خشونت علیه زنان در ایران كم می كند این است كه تاكنون نتایج این پژوهش ها به ندرت برای عموم مردم و حتی كارشناسان این عرصه منتشر شده است.
یك طرح ملی درباره خشونت علیه زنان
یكی از بزرگترین و مهمترین پژوهش ها درباره خشونت علیه زنان در ایران، یك طرح ملی است كه در سالهای آخر دوران ریاست جمهوری، اجرا شد. پژوهشی كه تعدادی از جامعه شناسان ایرانی از جمله محمود قاضی طباطبایی، علیرضا محسنی تبریزی و سید هادی مرجایی مجری آن بودند وبرخی از استادان دانشگاههای ایران همچون شكوه نوابی نژاد، نسرین مصفا، شهلا معظمی، شهرام رفیعی فر، مقصود فراستخواه، احمدرجب زاده و ... با آن همكاری داشتند.همچنین صدها پژوهشگر و پرسشگر در قالب این طرح در ۲۸ استان كشور به بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان پرداختند.پژوهشی كه انجام فاز مطالعاتی آن، تهیه پرسشنامه ها، اجرای مرحله میدانی، جمع آوری اطلاعات و تنظیم گزارش نهایی اش بیش از سه سال زمان گرفت.گزارش نهایی این طرح كه شامل یافته های تكان دهنده ای درباره خشونت خانگی علیه زنان در شهرهای مختلف ایران بود، بالاخره در اواسط سال ۱۳۸۳ آماده شد.
گزارشهای این تحقیقات هنوز برای عموم منتشر نشده است، اما در كتابخانه مركز پژوهش وزارت كشور برای روزنامه نگاران، پژوهشگران و دانشجویان قابل دسترس است.كارفرمای این طرح دفتر امور اجتماعی وزارت كشور و شریك پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی نیز با آن همكاری داشتند.این طرح ملی یك شورای سیاستگزاری هم داشت كه عبدالواحد موسوی لاری وزیر وقت كشور و تعدادی از معاونانش جزو آن بودند.
محمود قاضی طباطبایی مجری این طرح ملی، برای توصیف ابعاد خشونت خانگی علیه زنان در ایران، انواع مختلف آن را در هشت گروه تقسیم بندی كرده است: خشونت های زبانی، روانی، فیزیكی، حقوقی، جنسی، اقتصادی، فكری و آموزشی و مخاطرات.آمارهای همین طرح ملی نشان می دهد كه ۶۶ درصد زنان ایرانی، از اول زندگی مشتركشان تاكنون، حداقل یك بار مورد خشونت قرار گرفته اند. با این حال میزان و انواع خشونت خانگی در استانهای مختلف ایران از تنوع و تفاوتهای زیاد و معناداری برخوردار است.
زنان در بندرعباس از اول زندگی مشترك خود تاكنون، بیشتر از زنان سایر نقاط ایران مورد خشونت قرارگرفته اند. اما در میان زنانی كه مورد خشونت قرار گرفته اند، این زنان زاهدانی هستند كه بیشترین و شدیدترین خشونت ها را تجربه كرده اند. زنان بندرعباس در طول یك سال دفعه های بیشتری مورد خشونت خانگی قرار داشته اند و زنان یاسوج به دفعات كمتری با آن روبه رو شدند.گزارش های این پژوهش آكنده از انواع جدول های آماری و آكادمیك است كه شاخص های خشونت خانگی را به تفكیك «از اول زندگی مشترك» و «در طول یك سال » بیان می كند.
خشونت های فیزیكی و روانی
دكتر قاضی طباطبایی و همكارانش از یك اصطلاح خاص برای توصیف گروهی از خشونت های خانگی علیه زنان استفاده كرده اند: خشونت فیزیكی نوع اول.این خشونت ها شامل گاز گرفتن، گرفتن و بستن، زندانی كردن، چنگ انداختن و كشیدن مو، اخراج از خانه، كتك كاری مفصل، محروم كردن از غذا و... می شود.
از این لحاظ زنان در خرم آباد در طول یك سال بیش از سایر زنان ایران مورد خشونت واقع می شوند و زنان در شهركرد دفعه های كمتری مورد خشونت نوع اول قرار می گیرند.پژوهشگران طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی «سیلی، لگد و مشت زدن، كشیدن و هل دادن، محكم كوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شكستن اشیای منزل» را خشونت فیزیكی نوع دوم نام داده اند و وضع زنان ایران در ۲۸ مركز استان در این باره بررسی كرده اند.در میان زنانی كه تحت خشونت نوع دوم بوده اند باز هم زنان بندرعباس به دفعات بیشتری آن را تجربه كرده اند و زنان كرمانی در طول سال كمتر مورد این خشونت قرار گرفته اند.
خشونت هایی روانی و كلامی نوع دیگری از خشونت هایی است كه در خانه علیه زنان استفاده می شود، كه عبارت است از: به كار بردن كلمات ركیك و دشنام، بهانه گیری های پی درپی، داد و فریاد و بداخلاقی، بی احترامی، رفتار آمرانه و تحكم آمیز و دستور دادن های پی درپی، قهر و صحبت نكردن و... از این بابت زنان اصفهانی در طول یك سال بیشتر و زنان بوشهری كمتر از سایر زنان ایرانی تحت خشونت واقع شده اند.
تهدید به آزار و قتل
براساس یافته های «پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی» تعدادی از مردان ایرانی با استفاده از تهدید و برقراری محدودیت برای همسران خود مخاطره ایجاد می كنند. رفتارهایی از قبیل تهدید و شكایت به پلیس و دادگاه علیه زن و اقوامش، تهدید به آزار و اذیت و یا تهدید به كشتن زن و فرزندان، تهدید به طلاق و یا ازدواج مجدد، تصاحب، مخفی كردن و از بین بردن مدارك شخصی و مورد نیاز زن مانند شناسنامه، دفترچه پس انداز، اوراق مالكیت و... بیگاری كشیدن از زن در انجام امور و وظایفی كه مربوط به او نیست، مانند: تیمارداری پدرشوهر و مادرشوهر و بالاخره تحت نظر قرار دادن و ایجاد محدودیت در تماس های تلفنی و رفت و آمدهای روزانه برای زن.زنان بندرعباس، زاهدان و خرم آباد بیش از سایر زنان ایران توسط شوهرانشان تهدید می شوند و زنان سمنان، ساری و یاسوج كمترین تهدیدها را تجربه كرده اند.تعدادی از مردان ایرانی با استفاده از عوامل اقتصادی و مالی زنان را مورد خشونت قرار می دهند. این مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف می كنند و با ندادن خرجی خانه و پول كافی برای زنان مضیقه های مالی ایجاد می كنند.اگر چه زنان زاهدانی و بوشهری از اول زندگی مشترك شان تاكنون بیشترین خشونت های اقتصادی و مالی را تجربه كرده اند، اما در میان زنانی كه قربانی این نوع خشونت هستند، زنان اصفهانی در طول یك سال به دفعات بیشتری تحت این خشونت همسران قرار گرفته اند. البته این را هم باید اضافه كرد كه زنان سمنان و یاسوج كمتر از سوی شوهران خود تحت مضیقه های مالی و اقتصادی قرار می گیرند.پژوهشگران طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان، خشونت های حقوقی و مرتبط با طلاق را نیز در ۲۸ استان كشور مورد سنجش قرار داده اند.این پژوهشگران خشونت های حقوقی را شامل امتناع مرد از طلاق برخلاف اصرار زن به متاركه، ازدواج مجدد شوهر و جلوگیری از نگهداری فرزندان توسط زن دانسته اند.اگر چه زنان بندرعباس از اول زندگی مشترك شان تاكنون بیش از سایر زنان ایران مورد این نوع از خشونت قرار گرفته اند، زنان زاهدان در طول یك سال بیشتر این خشونت را تجربه كرده اند و البته زنان رشت كمتر از سایر زنان ایرانی درگیر این خشونت هستند.پژوهشگران ایرانی نوع دیگری از خشونت را نیز مورد توجه قرار داده اند: «خشونت های ممانعت از رشد اجتماعی، فكری و آموزشی» كه عبارت است از ایجاد محدودیت در ارتباط فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از تحصیل، كاریابی و اشتغال.
خشونت در خانواده یعنی چه؟
وقتی در چارچوب یك ارتباط نزدیك میان دو فرد، رفتار مرد با زن خشونت آمیز و سلطه گرانه است، نتیجه آن خشونت خانگی خواهد بود.خشونت خانگی می تواند جسمانی، جنسی، روانی یا عاطفی باشد. سوءاستفاده مالی و محدود كردن فرد نیز از جمله مشخصه های دیگر خشونت خانگی است.خشونت می تواند عملا یا فقط با تهدید صورت بگیرد؛ همچنین همیشگی یا موقتا اتفاق بیفتد.خشونت در خانواده در میان تمام طبقات اجتماعی، گروه های سنی، نژاد، جنس، شیوه زندگی یا به رغم معلولیت رخ می دهد.خشونت خانگی می تواند در هر زمان چه در ابتدا و چه پس از گذشت چند سال از ارتباط میان دو نفر رخ بدهد.كودكان نیز از تأثیر منفی خشونت خانگی _ چه در كوتاه مدت و چه در درازمدت _ در امان نیستند.
تمام اشكال خشونت _ روانی، اقتصادی، عاطفی و جسمانی _ از قدرت طلبی و سلطه گری فرد آزاررسان ناشی می شود.در گزارش های مربوط به خشونت در خانواده معمولا زنان و كودكان به عنوان قربانیان اصلی و مردان به عنوان افراد خاطی قید می شوند. چون بنابر آمار جهانی حدود ۹۰ درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان و حدود ۱۰ درصد مردان هستند.مردان نیز مورد سوءرفتار زنان قرار می گیرند، اما بخش عمده خشونت خانگی، به ویژه موارد مرگ آور و خطرناك آن، از سوی مردان علیه دختران و زنان خانواده صورت می گیرد.چه تلخ است در سال روزی وجود داشته باشد كه به عنوان روز «مبارزه با خشونت علیه زنان» نامیده شود و متأسفانه چنین روزی وجود دارد (۲۵ نوامبر) چون هنوز خشونت علیه زنان با اشكال مختلف در همه جای دنیا شانس داشتن زندگی سالم و راحت را از آنها گرفته است.اعلامیه منع خشونت علیه زنان
با آگاهی به نیاز فوری به این كه حقوق و اصول مربوط به برابری، امنیت، آزادی، تمامیت و وقار همه انسان ها به طور جهانشمول در باره زنان اعمال شود، با توجه به این كه این حقوق و اصول در اسناد بین المللی محترم شمرده شده، از جمله در «اعلامیه جهانی حقوق بشر» ، «میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی» ، «میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» ، «كنوانسیون رفع كلیه اشكال تبعیض علیه زنان» و «كنوانسیون ضد شكنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیر انسانی یا تحقیر كننده» ، با آگاهی به این كه اجرای مؤثر «كنوانسیون رفع كلیه اشكال تبعیض علیه زنان» به حذف خشونت علیه زنان كمك می كند و «اعلامیه حذف خشونت علیه زنان» ، در پی می آید:
ماده ۱
در این اعلامیه، عبارت «خشونت علیه زنان» به معنی هر عمل خشونت آمیز براساس جنس است كه به آسیب یا رنجاندن جسمی، جنسی، یا روانی زنان منجر بشود، یا احتمال آن وجود داشته باشد، از جمله تهدیدات یا اعمال مشابه، اجبار یا محروم كردن مستبدانه زنان از آزادی، كه در منظر عموم یا در خلوت زندگی خصوصی انجام شود.
ماده ۲
تعبیر خشونت علیه زنان باید شامل موارد زیر، اما نه محدود به این موارد باشد:
الف- خشونت جسمی، جنسی و روانی كه در خانواده اتفاق می افتد، از جمله كتك زدن، آزار جنسی دختر بچه ها در خانه، خشونت مربوط به جهیزیه و دیگر رسوم عملی كه به زنان آسیب می رساند، خشونت در رابطه بدون ازدواج و خشونت مربوط به استثمار زنان.
ب- خشونت جسمی، جنسی و روانی كه در حوزه زندگی جمعی و اجتماع اتفاق می افتد، از جمله تجاوز، سوءاستفاده جنسی، آزار جنسی و ارعاب در محیط كار، در مراكز آموزشی و جاهای دیگر، قاچاق زنان و تن فروشی اجباری.
پ- خشونت جسمی، جنسی و روانی در هر جایی كه توسط دولت انجام شود یا نادیده گرفته شود.
ماده ۳
زنان به طور برابر حق برخورداری و حفظ همه حقوق بشر و آزادی های اساسی در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و همه عرصه های دیگر را دارند. این حقوق از جمله شامل موارد زیر است:
الف- حق زندگی
ب- حق برابری
پ- حق آزادی و امنیت شخصی
ت- حق حمایت بالسویه قانون
ث- حق آزادی از همه اشكال تبعیض
ج- حق بهره وری از بالاترین میزان ممكن سلامت جسمی و روانی
چ- حق شرایط عادلانه و رضایت بخش برای كار
ح- حق این كه فرد مورد شكنجه یا دیگر مجازات ها یا رفتار خشن، غیرانسانی و تحقیرآمیز واقع نشود.
ماده ۴
دولت ها باید خشونت علیه زنان را محكوم نموده و نباید هیچ رسم، سنت یا ملاحظات مذهبی را برای وظیفه خود در رابطه با حذف آن بهانه كنند. دولت ها باید با استفاده از تمام شیوه های مناسب و بدون تاخیر یك سیاست حذف خشونت علیه زنان را تا پایان آن دنبال كنند و باید:
الف: اگر هنوز به طور كامل به «كنوانسیون رفع كلیه اشكال تبعیض علیه زنان» متعهد نیستند، آن را تصویب كرده یا به طور رسمی به عضویت آن در آیند و از قیدهای خاص درباره آن صرف نظر كنند.
ب- از ملزم شدن به خشونت علیه زنان خودداری كند.
پ- همه كوشش های لازم را برای پیشگیری، انجام تحقیقات مربوطه و مجازات اعمال خشونت علیه زنان براساس قانون كشور خود انجام دهند، چه این اعمال توسط دولت انجام شده باشد و یا توسط اشخاص خصوصی.
ت- در قوانین كشور لوایح رسمی كیفری، مدنی و كاری و اداری تهیه كنند كه خطایی را كه بر زنان تحت اعمال خشونت رفته مجازات و جبران كند، برای زنانی كه تحت اعمال خشونت قرارمی گیرند باید دسترسی به راهكارهای قضایی فراهم شود و با پشتیبانی قوانین كشور، جبران مؤثر و عادلانه برای صدماتی كه متحمل شده اند میسر باشد، دولت همچنین باید زنان را از حقوقشان در تقاضای جبران خسارت و توانایی از طریق چنین راهكارهایی آگاه سازد.
ث- امكان تهیه برنامه های ملی به منظور گسترش حمایت از زنان در مقابله با هر گونه خشونت، یا الحاق موادی برای این منظور در برنامه های موجود، یا در مواردی همكاری های ممكن با سازمان های غیردولتی، به ویژه سازمان هایی كه درگیر مسأله خشونت علیه زنان هستند را در نظر بگیرند.
ج- راهكارهای پیشگیری و همه دستورالعمل های جامع حقوقی، سیاسی، اداری و فرهنگی كه حمایت از زنان را در مقابل هرگونه خشونت ترویج می كند تدوین كنند و تضمین كنند كه قربانی شدن مجدد زنان به خاطر عدم حساسیت قانون به ملاحظات جنسی و شیوه های اعمال قانون و دیگر مداخلات دولتی اتفاق نخواهد افتاد.
چ- در راه تضمین این كه زنان تحت خشونت و در صورت اقتضاء فرزندان آنها از كمك های ویژه مانند توانبخشی، كمك در نگهداری از كودكان و گذران زندگی، درمان، مشاوره و خدمات بهداشتی و اجتماعی، مراكز و برنامه ها و سازمان های یاری رسانی كه باید دیگر اقدامات لازم برای افزایش امنیت و توانبخشی جسمی و روانی آنان را انجام دهد، كار كنند.
ح- مقادیر كافی برای فعالیت های مربوط به حذف خشونت علیه زنان را در بودجه دولت قرار دهند.
خ- اقدامات لازم برای آموزش به ماموران انتظامی و مسئولین دولتی مسئول اجرای سیاست های مربوط به پیشگیری، تحقیقات و مجازات خشونت علیه زنان، انجام دهند تا این افراد به نیازهای زنان حساس شوند.
د: اقدامات لازم، به ویژه در زمینه آموزش، به عمل آورند كه الگوهای اجتماعی و فرهنگی رفتار مرد و زن اصلاح شود و تبعیض ها، رفتارهای مرسوم و همه دیگر رفتارهایی كه براساس ایده فرودستی یا فرادستی یك جنس و كلیشه رفتاری مرد و زن است حذف شود.
ذ- تحقیق، جمع آوری اطلاعات و آمار، به ویژه در باره خشونت خانگی و رواج اشكال گوناگون خشونت علیه زنان را ترویج كنند و تحقیق در باره علل، ماهیت، میزان جدی بودن و نتایج خشونت علیه زنان و میزان تأثیر اقدامات برای پیشگیری و جبران خسارت خشونت علیه زنان را تشویق كنند، این آمار و یافته های تحقیق باید در دسترس عموم قرار گیرد.
ر- اقداماتی در جهت حذف خشونت علیه زنان، به ویژه آنان كه در مقابل خشونت ضربه پذیر هستند، اتخاذ كنند.
ر- در گزارش های مربوط به اسناد حقوق بشر كه به سازمان ملل متحد ارایه می دهند، اطلاعات راجع به خشونت علیه زنان و اقدامات انجام شده برای عملی كردن اعلامیه حاضر را جای دهند.
س- نقش مهم جنبش و سازمان های غیردولتی زنان را در سطح جهانی در ارتقاء سطح آگاهی و كاهش مسأله خشونت علیه زنان تصدیق كنند.
ش- فعالیت های جنبش و سازمان های غیر دولتی زنان را یاری رسانده و پیش ببرند و با آنها در سطح محلی، ملی و منطقه ای همكاری كنند.
ص- سازمان های منطقه ای بین دولت ها را كه عضو آن هستند، تشویق كنند كه حذف خشونت علیه زنان را در صورتی كه درخور است، در برنامه خود بگنجانند.
ماده ۵
ارگان ها و نمایندگی های ویژه سیستم سازمان ملل متحد باید، در حد توانایی خود، به شناساندن و تحقق حقوق و اصول مندرج در این اعلامیه یاری رسانند و از جمله باید:
الف- به رشد همكاری های منطقه ای و بین المللی با چشم اندازی برای تعریف استراتژی های منطقه ای برای مبارزه با خشونت، انتقال تجارب و برنامه های مالی مربوط به حذف خشونت علیه زنان یاری رسانند.
ب- همایش ها و سمینارهایی با هدف ایجاد و رشد آگاهی میان همه افراد نسبت به مسأله حذف خشونت علیه زنان را ترویج كنند.
پ- به رشد هماهنگی و مشاركت در میان دوایر عهدنامه ای حقوق بشر در سازمان ملل كمك كنند تا امر خشونت علیه زنان به طور مؤثر مورد توجه واقع شود.
ت- در تحلیل هایی كه برای سازمان ها و دوایر سیستم سازمان ملل در باره مشكلات و گرایش های اجتماعی تهیه می شود، مانند گزارش های ادواری درباره وضعیت اجتماعی جهان، بررسی گرایش ها در خشونت علیه زنان را جای دهند.
ث- فرمول بندی دستورالعمل ها یا دفترچه های راهنما مربوط به خشونت علیه زنان را ترویج دهند و اقداماتی را كه در این اعلامیه به آنها اشاره می شود درج كنند.
ج- امر حذف خشونت علیه زنان را در صورت اقتضاء در انجام تعهد خود در عملی كردن اسناد حقوق بشر در نظر بگیرند.
ماده ۶
هیچ چیز در اعلامیه حاضر نباید هیچ یك از مواد قانون یك كشور یا هر عهدنامه یا میثاق بین المللی، یا سند دیگری را كه در یك كشور اجرا می شود و در حذف خشونت علیه زنان نقش آفرین است تحت الشعاع قرار دهد.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید