شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


باورهای مشترک جهانی در قصه های قومی


شاید بسیاری از شما خاطره قصه گویی مادربزرگ ها را به خاطر دارید. قصه دختر شاه پریان و قصه های جادوگران و جنگجویان و سلحشوران، قصه هایی سحرآمیز و پر از ماجراهایی كه شما را برجا می نشاند و شاید هم در هنگام خواب می دیدید آنچه مادربزرگ گفته بود. شاید گاهی به دنبال این شخصیت ها در دنیای واقعی هم گشته اید، اینها میراث ادبی و سنتی ما است. قصه هایی با مفاهیم و معانی دینی و اسطوره ها داستان هایی از این دست هستند. در داستان های واقعی، انسان های واقعی دست به كنش های شجاعانه می زدند كه خوشایند فرمانروایان قبایل باستان نبود. بر پایه نظریه استیت تامپسون (۱۹۷۷) دستاورد كارشناسان فرهنگ قومی، شباهت انواع قصه ها، بن مایه های روایی و درونمایه داستان های سنتی اقوام گوناگون در سراسر جهان، گواهی است بر اینكه قصه های سنتی هم جهانی و هم كهن هستند. در سده های میانه در اروپا، مردم عادی زندگی كاملاً متفاوتی با زندگی بزرگ زادگان و درباریان داشتند از همین رو قصه های شنیداری آنها با هم تفاوت داشت كه یكی از درونمایه ها در قصه های قومی چیره شدن بر نابرابری اجتماعی و رسیدن به زندگی بهتر است. در سده هفدهم میلادی در انگلستان، قصه های قومی پریان، دیوها و جادوگران، سحر و افسون را برای همه غیراخلاقی می دانستند. بیش از ۱۰۰سال بعد جنبش رمانتیك در اروپا با هدف كشف حقایق بیشتر درباره ریشه زبان های اروپایی و فرهنگ های سنتی به كاوش در فرهنگ قومی پرداخت. در آلمان برادران گریم با وسواس به گردآوری و ضبط قصه های شفاهی از زبان قصه گوها پرداختند كه دستمایه بسیاری از نویسندگان معاصر شد. در پایان سده نوزدهم ادبیات سنتی به بخش ارزشمندی از تجربه كودكی تبدیل شد. در اوایل دهه ۱۹۰۰ در بسیاری از مراكز انتشاراتی، بخش كتاب كودك شكل گرفت و ویراستاران این بخش از كتابدارانی بودند كه قصه گویی و قصه های شفاهی سنتی را می شناختند. در همین زمان تصویرگرانی از اروپا مهاجرت كردند. كتاب هایی كه در آن قصه های قومی به تازگی با تصویر همراه شده بود، بخش مهمی از بازار ادبیات كودكان را شامل شد. هم اكنون ادبیات قومی بخش بزرگی از میراث فرهنگی هر كودكی به شمار می آید. برخلاف قصه های مدرن و معاصر، قصه های كهن نویسنده مشخصی ندارند و بیشتر روایی هستند و از طریق قصه گوها روایت شده است.
• گونه های ادبیات سنی
كارشناسان فرهنگ قومی با بهره گیری از تعاریف، چهارگونه از قصه های سنتی یعنی قصه های قومی، فابل ها، اسطوره ها و افسانه ها را مورد بررسی قرار می دهند.
قصه های قومی: در حقیقت قصه هایی است كه در هر زمان و مكانی امكان روی دادن آن وجود داشته و بی زمان و بی مكان است و ماجراهایی است كه با شخصیت جانوری و انسانی نقل می شود و بن مایه هایی چون غول ها، جادوگران و دیوها، یاری دهندگان فراطبیعی، كارهای دشوار و شگفت انگیز، جست وجوهای پرماجرا و درونمایه مشتركی همچون نیكی و بدی را شامل می شود مانند سفیدبرفی و هفت كوتوله كه با برداشتی غیردینی و شخصیت های محوری انسانی و غیر انسانی را شامل می شود در عین اینكه اثری تخیلی است كه در هر زمان و هر مكانی امكان پذیر است.
فابل ها: قصه های كوتاه با شخصیت های جانوری است كه مانند انسان حرف می زنند و رفتار می كنند. این قصه ها با درس و پندهای اخلاقی همراه است مانند خرگوش و لاك پشت. فابل ها عموماً با برداشت هایی غیر دینی و یا تمثیلی همراه هستند.
اسطوره ها: به گفته باسكوم روایت های منثوری هستند كه به اعتبار آنكه در گذشته های دور روی داده اند، در جوامعی كه آن را روایت می كنند، واقعیت به شمار می آیند. اسطوره ها از روی اعتقاد پذیرفته می شوند. اسطوره ها تجسم یافته باورهای دینی هستند كه معمولاً مقدس اند و با الهیات و آیین های مذهبی سروكار دارند. اسطوره ها برای پیدایش جهان و انسان، پدیده های طبیعی، عواطف و تجربیات انسانی دلایلی بیان می كنند و در دنیای دیگر یا دنیای نخستین روی می دهند. اسطوره ها عموماً برداشت هایی مقدس دارند و شخصیت های محوری شان غیرانسانی است در حالی كه افسانه ها بیشتر این جهانی هستند تا مقدس و شخصیت های محوری آن هم انسان ها هستند و در باور مردم به مانند اسطوره ها واقعی به شمار می آیند. در گذشته ای نزدیك و در دنیای امروز اتفاق می افتند و برداشت های غیر دینی و یا مقدس را به همراه دارند از جمله می توان به رابین هود اشاره كرد كه واقعیت هایی محتمل به شكل افسانه ها بازتاب می یابند. اینگونه ادبیات سنتی برای كودكان لذت بخش است و به آنها كمك می كند تا دنیا را درك كنند و سنت ها و فرهنگ را بیاموزند و گاه با مشاهده روایت های جداگانه ای از یك قصه به فراگیری فرهنگ ها بپردازند و به ارزش های فرهنگی و هنری كشورهای دیگر هم پی برند و به این طریق آگاهی كودك از جغرافیا، شیوه زندگی، حكومت و... كشورهای دیگر و اقوام گسترش می یابد و به این طریق با زبان ها و گویش های فرهنگ های مختلف آشنا می شوند. كودكان قصه های سنتی را دوست دارند. این گونه های ادبی مناسب مخاطبان نوجوان به شمار می آیند ولی كودكان سنین مختلف و دارای سلیقه های گوناگون نیز از آنها لذت می برند. قصه های جانوران مانند «سه بچه خوك» و... در قالب كتاب های تصویری برای كودكان ارائه شده است در حالی كه قصه های جن و پری مانند «دیو و دلبر» مورد توجه بچه های بزرگ تر در دوره های ابتدایی است. آندره فاوات در پژوهش های خود ذكر كرده است: كودكان در سنین ۵ تا ۱۵ سالگی به قصه های قومی علاقه بسیار نشان می دهند و این علاقه در سنین ۶ تا ۸ سالگی به اوج خود می رسد و به تدریج فروكش می كند و همزمان با فروكش كردن علاقه به قصه های بومی علاقه به داستان های واقعی افزون می شود.
• قصه های قومی
ویژگی قصه های قومی و وجه تمایز آن با سایر قصه ها در رابطه با پی رنگ، شخصیت پردازی و دیگر عناصر داستانی است. به عنوان مثال در پیرنگ اینگونه داستان ها كشمكش و كنش داستانی محدود است و در همان جملات نخست خواننده را به میدان كشمكش اصلی سوق می دهد كه بین شخصیت های بد و خوب اتفاق می افتد كه در برخی كشورها نقش این كنشگرها را زن ها برعهده دارند اما بیشتر قصه های قومی كه ارزش و واقعیت های اجتماعی زمان و مكان اولیه خود را بازتاب می دهند، كنش داستانی را برعهده شخصیت های مرد می گذارند. شخصیت پردازی در قصه های قومی بسیار كمرنگ تر از دیگر گونه های داستانی است و شخصیت ها به شكل نمادین و ساده هستند و شخصیت هایی كه در گروه بد جا می گیرند همراه با كسانی هستند كه همیشه خوب اند. در این گونه داستانی صحنه پردازی زمان، مكان یا هر دو خواهد بود كه معرفی مكان ها در كمال اختصار توصیف می شود. این قصه ها دربرگیرنده واقعیت های جهانی اند و ارزش های زمان ها و جوامع را كه از آنها سرچشمه گرفته اند، بازتاب می دهند و این جهانی بودن درونمایه ها نشان از آن دارد كه مردم، در همه جا، به اندیشه و باورهای مشتركی واكنش نشان می دهند كه در شناخت ادبیات كودكان، گونه ها و كاربردها از روزن چشم كودك به قلم ثریا قزل ایاق به تفصیل بیان شده است.

نلی محجوب
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید