چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

چکمه‌هایم را از پایم درآور


چکمه‌هایم را از پایم درآور
رضاخان در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ در سوادکوه مازندران متولد شد. همسر اول رضاخان دخترعمویش تاجماه یا مریم نام داشت که در سال ۱۲۸۱ق به عقد وی درآمد. اما این ازدواج دیری نپائید و با تولد اولین فرزند، شمع وجود تاجماه خاموش گشت و رضا با دختری که فاطمه نام گرفت و بعدها به همدم‌السلطنه ملقب گشت تنها شد. پس از این موضوع چندسالی رضا تنها به امور لشگرکشی می‌پرداخت تا اینکه تصمیم به وصلت با خانواده تیمورخان میرپنج گرفت. تیمورخان نیز از شخصیت قلدرمابانه رضاخان خوشش می‌آمد چرا که آینده او را درخشان می‌دید.بدین ترتیب تاج‌الملوک آیرملو در ۱۵ رجب ۱۲۹۴ش در سن ۲۴ سالگی یا به قولی ۱۸ سالگی به عقد رضاخان درآمد.در ۴ آبان ۱۲۹۶ش نخستین فرزندشان خدیجه، چشم به جهان گشود. او که بعدها به شمس‌الملوک ملقب گشت فرزند محبوب پدر شد و تا پایان عمر رضاخان مورد محبت بی‌دریغ وی قرار گرفت. دو سال بعد در ۴ آبان ۱۲۹۸ تاج‌الملوک فرزندانی به‌دنیا آورد که نقش بسیار حساسی در تاریخ این مرز و بوم ایفا نمودند. این فرزندان که یک پسر و یک دختر بودند به فاصله پنج ساعت از یکدیگر به‌دنیا آمدند. فرزند پسر محمدرضا و فرزند دختر زهرا نام گرفت که بعدها به اشرف‌الملوک ملقب گشت.همزمان با پیشرفت‌های سیاسی و نظامی رضاخان (سردار سپه)، ازدواج وسیله‌ای برای پیمودن پله‌های ترقی گشت و فرد گمنامی که خود را در یک قدمی صدارت و پادشاهی می‌دید از طریق انتصاب با خاندان‌های اصیل، خواهان ایجاد وجهه‌ای نیک در بین مردم شد. به همین دلیل ترفند ازدواج‌های سیاسی به‌کار گرفته شد و رضاخان که در آن هنگام وزیر جنگ بود درصدد ازدواج مجدد برآمد. کلیه خاندان‌های محترم قاجاری مورد بررسی قرار گرفتند تا اینکه در نهایت قمرالملوک (توران) نوه مهدی قلی‌خان مجدالدوله از شاهزادگان قاجاری انتخاب شد.
●قمرالملوک (ملکه توران)
پس از موافقت خانواده عروس در روز عیدغدیر مراسم عقدکنان در حالی‌که توران هفده‌ساله و رضاخان چهل‌وهفت‌ساله بود صورت گرفت. (۱۳۰۰). ازدواج مجدد سردار سپه که به دور از چشم تاج‌الملوک صورت گرفته بود، آتش کینه و انتقام را در او برانگیخت و او را به رقابت‌های خانوادگی و سپس درباری کشاند.هنگامی‌که تاج‌الملوک از این اقدام خودسرانه شوهرش مطلع گشت، در انتظار فرزند چهارم خود بود.وی به محض اطلاع از ازدواج مجدد رضاخان به مخالفت شدیدی دست زد و کار را به توهین لفظی و حضوری کشاند و توران را که زنی زیبا و در روزگار خود از جمله زنان تحصیل‌کرده به حساب می‌آمد سخت در فشار قرار داد. توطئه‌ها و دسیسه‌چینی‌های تاج‌الملوک از یک‌سو، بدخلقی و بداخلاقی رضاخان از سوئی دیگر، توران دختر جوان اشرافی را که به اجبار تن به این ازدواج داده بود عاصی نمود و به تدریج روابط زن و شوهر را تیره کرد. روزی رضاخان وارد خانه شد و به توران تکلیف کرد که چکمه‌های او را از پایش درآورد. توران که چنین انتظاری نداشت، با تندی گفت: من در منزل پدرم هم چنین کاری نکرده‌ام! رضاخان هم با تندی می‌گوید پس برو منزل پدرت! توران هم همان ساعت با اجاره درشکه‌ای گریه‌کنان به منزل پدرش رفت و تمام مدت بارداری را در منزل پدرش به‌سر آورد. رضاخان هرگز به دنبال توران نرفت و تا پایان سلطنت و اعزام به موریس راضی به دیدار او نشد. تنها لطف رضاشاه در مورد توران، اجاره نگهداری از فرزند (شاهپور) بود. لطفی که هر آن قابل فسخ بود. قابل توجه آنکه رضاشاه هرگز توران را طلاق نگفت و همچنان توران در حباله نکاح او بود ولی روابطی با هم نداشتند. توران پس از جدائی از رضاشاه یعنی طی ۲۱ سال در میان دیوارهای قصر سلطنتی و در میان آزار و اذیت‌های فراوان همسران دیگرشاه (تاج‌الملوک و عصمت) محبوس ماند تا اینکه پس از وفات رضاشاه و اتمام عده وفات از انزوا به‌درآمد و مجدداً ازدواج نمود.به‌دنبال جدائی توران از رضاشاه، توران که مورد بی‌مهری شدید رضاشاه قرار گرفته بود، خود را تحت حمایت تاج‌الملوک قرار داد تا از نفوذ و قدرت او در دربار استفاده کند. از آنجائی که تنها عامل ارتباط توران با دربار وجود فرزندش بود و این ارتباط هر آن می‌توانست به‌نوعی فسخ شود، بنابراین تنها چاره این بود که توران خود را تحت حمایت فردی قوی قرار دهد و این فرد کسی جز تاج‌الملوک نبود. او تنهای کسی بود که درخواست‌هایش بلافاصله اجابت می‌شود و سخنانش مورد قبول رضاشاه قرار می‌گرفت. تاج‌الملوک نیز در ازای جدائی توران از شوهرش حاضر به پرداخت چنین بهائی بود. او به‌عنوان یگانه تکیه‌گاه توران در دربار رفتارهای متناقض داشت اما در کل از توران حمایت می‌کرد و دخترانش شمس و اشرف نیز با توران روابطی مسالمت‌جویانه داشتند و در اکثر مجالس از او دعوت به عمل آورده و او را در کنار خود پذیرا می‌شدند. امری که هیچگاه در مورد همسر سوم رضاشاه (عصمت‌الملوک) انجام نشد.
●عصمت‌الملوک (مادر عبدالرضا، احمدرضا، حمیدرضا و فاطمه پهلوی)
قدرت‌نمائی تاج‌الملوک در برابر رضاخان و شکست ازدواج دوم او با توران امری نبود که شخصیت قلدرمابانه رضاخان را وادار به تسلیم نماید. بدین‌گونه رضاخان تنها شش‌ماه بعد از ترک توران به‌دلیل کسب اعتبار بیشتر در جامعه، دختر یکی دیگر از خاندان‌های قاجاری را انتخاب کرد و به عقد خویش درآورد. این دختر، عصمت‌الملوک دختر غلامعلی مجلل‌الدوله دولتشاهی از رجال و معاریف بزرگ عصر قاجار و بانو مبتهج‌الدوله بود که در هجده سالگی در روزگاری که رضاخان سردار سپه تازه به ریاست وزرا رسیده بود به‌عنوان چهارمین همسر و دومین زن او از سلسله قاجار انتخاب گشت. عصمت‌الملوک، آخرین و محبوب‌ترین همسر رضاشاه بود. سادگی و حرف شنوی او باعث شد که این محبوبیت همچنان تا آخر عمر رضاشاه حفظ شود.این توجه ویژه شاه نسبت به او حسد تاج‌الملوک را برمی‌انگیخت و درگیری‌هائی را پدید آورد.
●نفوذ و قدرت ملکه تاج‌الملوک در دربار
با وجود همسران متعدد رضاخان در دربار، تاج‌الملوک به‌دلیل داشتن سمت مادری ولیعهد از مقام ویژه‌ای برخوردار بود و در واقع ملکه اصلی به حساب می‌آمد. به‌طوری‌که رضاخان با وجود مشغله‌های فراوان در دوران حکومتش و عدم دقت کافی برای سرکشی به زنان خانواده، همواره حالت قدردانی تشکر نسبت به تاج‌الملوک داشت و با وجود اذیت و آزارهای بسیار او و اعتراضات همسران دیگرش به‌ویژه عصمت با او مدارا می‌کرد. شخصیت مردسالارانه رضاشاه و نفوذ ناپذیریش موجب می‌شد که اختلافات زنان و مسائل بین آنها فقط در دربار و در حد مسائل زنانه باقی بماند و به مسائل جاری کشور کشیده نشود. امری که بعد از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضاشاه از ایران از بین رفت و اقتدار پنهان زنان دربار پهلوی را آشکار کرد. محمدرضا در خاطرات خود راجع به تاج‌الملوک می‌گوید: مادرم قطعاً زنی بسیار باشخصیت بود. بین او و پدرم همه چیز به راحتی پیش نمی‌رفت. او کسی نبود که خود را تسلیم کند و استقلال خود را حفظ می‌کرد. شاید یکی از دلایلی که آنها نتوانستند یکدیگر را درک کنند این بود که مادرم به تنهائی در خانه دیگری زندگی می‌کرد.همچنین اشرف طی اشاره کوتاهی در خاطراتش می‌گوید: مادرم، تاج‌الملوک از نظر جسمی درست نقطه مقابل پدرم بود. زنی کوتاه‌قد و ظریف با موی بور و چشمان سبز، قدش به زحمت به بالاترین نشانه‌های نظامی پدرم که بر روی لباس نظامیش قرار داشت می‌رسید. با وجود این مادرم هم به طریق خاص خودش مانند پدرم شخصیتی مقتدر داشت. در آن زمان زنان ایران از هیچ حقی برخوردار نبودند و مجبور بودند در برابر قدرت مردان تسلیم گردند. مادرم حتی از بحث و گفتگو با پدرم یا مخالفت با تصمیم‌های او نمی‌هراسید.او هنگامی‌که محمدرضا و دیگر فرزندان رضاشاه برای ادامه تحصیل به سوئیس رفتند، تنها زنی از زنان رضاشاه بود که اجازه سفر به سوئیس و دیدار فرزندان را یافت و مدت چهارماه با دختران خویش در سوئیس اقامت نمود. سه سال بعد در سال ۱۳۱۶ش بار دیگر تاج‌الملوک به بهانه درمان عازم اروپا شد و تاج‌الملوک به آلمان و شهر برلن مسافرت کرد. تاج‌الملوک پس از آشنائی با ظواهر غرب که با سفر رضاشاه به ترکیه و قضیه کشف حجاب همزمان بود یکی از اهرم‌های تجددگرائی رژیم پهلوی به‌ویژه در عصر رضاشاه شد. او که در ۱۷ دی ۱۳۱۴ (۱۹۳۶م) همراه با شمس و اشرف، بی‌حجاب در جشن دانشسرای عالی دختران حضور یافت، یکی از چهره‌های اصلی کشف حجاب در ایران شد به‌طوری‌که به‌دنبال حضور بی‌حجاب و بدحجاب او و دیگر زنان رضاشاه در صحن متبرک حضرت معصومه در قم درگیری‌هائی بین علما و طلاب حوزه علمیه و عوامل رضاخان به‌وجود آمد.


همچنین مشاهده کنید