پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


آسیب شناسی نابردباری و تعجیل در ارزیابی و عمل


آسیب شناسی نابردباری و تعجیل در ارزیابی و عمل
خبرهایی از قبیل «مردی به خاطر سوءظن خواهرزاده اش را كشت، قتل شوهر به دست زن به این دلیل كه شوهر میهمانی به خانه می آورده یا این خبر كه، مرد همسركشی كه خود را تسلیم نمود ،اظهار داشت پس از جر و بحث لفظی مبادرت به قتل همسرش نموده» و یا در سطحی پایین تر، دعواهای خیابانی، مجادله های لفظی میان راننده و مسافر، پدر و فرزند، زن و شوهر، خواهر و برادر، شریك و رفیق، دو همكار متأسفانه اكثر قریب به اتفاق افرادی كه در لحظات بحران روحی و عجله، مبادرت به رفتارهای نامطلوب و یا غیرقابل جبران می نمایند پس از فروكش نمودن احساسات تند و افراطی از عمل خود پشیمان و نادم می شوند و با لختی تفكر و تعمق درمی یابند كه موضوع مورد بحث و مناقشه اهمیت چندانی نداشته و با صرف دقایقی صبر و حلم، حل شدنی و قابل اغماض از سوی طرفین بوده. بدیهی است كه رفتارهای عجولانه و توأم با بی تدبیری به آموزش و تربیت فرد در دوره كودكی و نوجوانی نوعاً باز می گردد، زمانی كه ذهن پاك و عاری از هرگونه زنگار است. معمولاً والدین عصبی، كم حوصله نمی توانند در رابطه با خواسته ها و اعمال فرزندان خود سعه صدر و حلم لازم را داشته باشند و كلاً عكس العمل هایی كه در مورد اشتباهات و خطاهای كودك خود نشان می دهند بسیار فراتر از نفس عمل كودك است، زمانی استاد فرهیخته ای می گفت: «عكس العمل انسان در قبال مشاهده یك مار سمی و خطرناك باید از عكس العمل در رابطه با حركت یك سوسك یا مورچه بسیار متفاوت باشد و این دو محرك به دلیل اختلاف میزان خطر، دو گونه رفتار را می طلبند.» و این گونه نتیجه گیری می نمود كه «اتفاقات و رویدادهایی كه در زندگی افراد به صورت معمول رخ می نمایند از ارزش های متفاوتی برخوردارند، در رابطه با بعضی مسایل همانند مشاهده یك مار سمی لازم است از جا جهید و فرار كرد و در رابطه با موضوعاتی باید عكس العملی ملایم داشت و سوسك بی آزار و مورچه كوچك نباید ما را مجبور نمایند كه فریادی از عمق دل كشیده و به همان صورتی كه مار سمی دیده ایم عكس العمل نشان دهیم بلكه تنها با یك حركت بسیار كوچك دست می توانیم آن را از خود دور سازیم.» این مثال ساده می تواند در سطح خانواده و جوامع بزرگتر مصداق پیدا نماید.به عنوان مثال، همین آقایی كه همسرش را پس از یك جروبحث لفظی به قتل رسانده در واقع نمونه ای از خروار است. پس از ساعت های متمادی رانندگی بین شهری، مرد قدم به خانه می گذارد و زن كه در تنهایی مجبور بوده بعضی از وظایف مرد را هم در مدت غیبت وی از خانه انجام دهد به جای خوشامدگویی و خسته نباشید شروع به اعتراض و شكایت از وضع موجود می نماید، مرد لختی تحمل نموده و متاسفانه زن كوتاه نمی آید و با صحبت های گزنده خود به موضوع دامن می زند، مرد هم خیلی زود عنان اختیار را از دست می دهد و بی توجه به ابعاد مسأله كه می توانست با كوتاه آمدن یك طرف خاتمه یابد در بحرانی عصبی و كنترل نشده زن را به قتل می رساند و همراه با كودك ۹ ساله خود از صحنه فرار می نماید. حركت غیر معقولانه مرد مصداق همان مثالی است كه ذكر گردید؛ عكس العملی كاملاً نامتناسب و غیرهماهنگ با عمل، پاسخ غرزدن های همسر و یا جدل لفظی باید در همان حد و یا در نهایت گریز از زن و پناه بردن به اتاق یا محلی دیگر باشد، نه قطع حیات همسر و مادر فرزندش كه به هرحال باید نزد مرد حرمتی داشته باشد و یا چندی پیش (محمد) دانش آموزی كرجی كه به دلیل نیاوردن نمره ۲۰ و احراز ۴ نمره پایین تر، آن چنان مورد ضرب و شتم پدر قرار می گیرد كه نفس هایش به شماره می افتد و در میان دستان قوی و ناباورانه پدر فوت می نماید. واقعاً نمره شانزده محمد ده ساله، نیاز به چنین عكس العملی عجولانه داشت؟ مطمئناً عذابی كه امروز پدر محمد از رفتار خود تحمل می نماید بسیار سنگین است و اگر محمد ظرف چند دقیقه جان باخت او هر ر وز و هر دقیقه آرزو می كند در این دنیا نباشد. عدم تفكر و تتبع پیامدهای ناگوار متعددی نیز به دنبال دارد. از جمله پیشداوری های سریع و عجولانه راجع به دیگران، سطحی نگری، بی توجهی به فرهنگ مكتوب و بی علاقگی به مطالعه و یا شنیدن سخنان بزرگان، تمایل به ایراد حدس و گمان هایی كه ریشه در سوءظن و بدبینی های افراط گونه دارند، در صورتی كه اسلام از جمله معدود دین هایی است كه مصراً مردم را به صبر، حلم، تفكر و تعمق دعوت می نماید. چنانچه به معانی آیات قرآن مجید اندك توجهی داشته باشیم به كرات نشانه هایی در این رابطه می یابیم و صدافسوس كه مسلمانان نوعاً به روخوانی قرآن اهمیت افزونتری می دهند تا فهم معانی و درك مطالب راهگشا و بی نظیر این راهنمای ارزشمند و چراغ راه بشریت. بیراه نیست كه در روایت می خوانیم كه ساعتی تعمق و تفكر نزد خداوند از هفتاد سال عبادت ارجح تر است، خوشبختانه علاوه بر كتاب آسمانی، مسلمانان میراث های ارزشمندی اقتباس یافته از قرآن مشتمل بر روایات، ادعیه، نهج البلاغه، نهج الفصاحه و... نیز در اختیار دارند كه در یك هدف مشتركند و آن هم كمك به بشر در انتخاب راه صحیح زندگی در دنیاست. ایرانی ها علاوه بر در اختیار داشتن این منابع عظیم دینی، اندرزهای بسیاری در قالب شعر، داستان، نثرهای متنوع در دسترس دارند كه نقش راهنما را ایفا می نمایند و بالاخره این سؤال مطرح است كه فرهنگ سازی درون خانواده ها باید از چه طریق انجام شود؟ چه نیرویی باید این ذخایر عظیم و جاودانه را در میان خانواده ها و سپس جامعه ترویج نماید؟ مردم راه زندگی كردن صحیح و عكس العمل های منطقی و توأم با تفكر را چگونه بیابند و راه سعادت و كلید خوشبختی را از چه طریقی به دست آورند؟ خوشبختانه طیف قابل توجهی از مردم نسبت به آموزش و طی طریق معقولانه امور حساس و متوجه هستند لكن وجود اقلیتی كه در حال رشد و وسیع شدن است نیز قابل ملاحظه است و نمی توان از بعضی خبرهای جاری و روزمره جامعه اغماض نمود. حال كه نتوانستیم به خوبی فرهنگ مكتوب را كه ریشه در هویت ها و آموزه های دینی و اخلاقی ما دارد در جامعه بخصوص در خانواده ها ترویج نماییم به نفوذ و رخنه فرهنگ شفاهی حداقل توجه گردد، رادیو، تلویزیون، سینما و تئاتر می توانند تا حدی جایگزین روحیه بی علاقگی به مطالعه در بعضی افراد شوند، و این پرسش نسبتاً تكراری، كه تا امروز آیا ارزان ترین و در دسترس ترینشان (رادیو و تلویزیون) توانسته رسالت فرهنگ سازی را به نحو احسن و یا به صورت نسبی و قابل قبول انجام دهد؟ بدیهی است نمایش مكرر اینگونه فیلم ها سبب می شود بسیاری از رفتارهای نامطلوب به تدریج عادی و طبیعی جلوه نمایند و بخصوص كودكان با قدرت تقلید خوبی كه دارند سریعاً الگوپذیری نموده و به صورتی نهادینه در وجودشان حفظ نمایند و راجع به عكس العمل های خود به تأسی از آنچه مشاهده نموده اند با عجله و بدون تفكر و تدبر اقدام كنند. به طور كلی ترویج انجام رفتارهایی در جامعه بدون فكر و با عجله و یا اندیشه پس از ارتكاب عمل و یا ایراد گفتار، می تواند پیامدهای ناگواری به دنبال داشته باشد و رسانه های جمعی به خصوص رادیو و تلویزیون می توانند به خوبی فرهنگ سازی نمایند. متأسفانه به محض ایراد انتقاد به قول معروف جواب هایی در آستین وجود دارد مبنی بر این كه «فلان فیلم مردمی است و نویسنده از زندگی مردم عادی در ساخت آن اقتباس نموده» و این سؤال مطرح می شود كدام مردم؟ در كدام نقطه ایران مردی حاضر می شود جهت جبران سهل انگاری خود اقدام به اخذ وام نموده و بدون فكر و بسیار عجولانه در یك شب مادر شوی مرده خود و دو دختر جوانش را بر سر سفره عقد بنشاند؟ و بسیاری از رفتارهای بدون تفكر كه به سختی می توان مصداق آنها را در جامعه مشاهده نمود. اصولاً ترویج سطحی نگری و بزرگنمایی نقاط ضعف جزیی كه احتمالاً در قشرهای محدودی وجود دارد و بسط و تعمیم آنها می تواند در طولانی مدت تأثیرات نامطلوبی بر آحاد جامعه داشته باشد. در چنین شرایطی ضروری است رسانه های جمعی از دامن زدن به آنچه افراد را به سمت عدم تفكر و عملكردهای توأم با عجله و اضطراب هدایت می كند اجتناب و با آثار خود مردم را هر چه بیشتر به سمت بردباری، گذشت صبر و تحمل راهنمایی نمایند، در فرهنگ غنی و پربار ایرانی و اسلامی همواره بر اندیشه و تفكر در تمامی امور سفارش اكید شده، به نظر می رسد حتی به كارگیری واژه فرهنگ سازی برای ایرانیان بی مسماست زیرا سالیان متمادی بیگانگان از فرهنگ ما اقتباس نموده اند و اكنون به جایی رسیده ایم كه در روابطمان بدیهی ترین اصول را گاه فراموش نموده و در واقع فرهنگ غنی خود را به مسخره می گیریم و هزینه هایی گزاف هم جهت آن صرف می نماییم و آنگاه از خود می پرسیم در جامعه به چه دلیل بعضی رویدادهای تلخ و ناشی از عدم تفكر به وقوع می پیوندد؟ آیا ترویج فكر كردن نموده ایم كه متوقع هستیم در جامعه بدان عمل شود؟ حتی نگاه كردن به زیبایی های طبیعت مانند نگریستن به یك شاخه گل و یا طلوع و غروب خورشید، زیبایی دشت و كوهستان و دریا را باید از كودكی به صورت عادت به فرزندان آموخت و از این طریق بر، ایمان آنها به خداوند نیز افزود، متأسفانه در زندگی امروز بسیاری از خوشبختی ها در عجله، شتاب و نگریستن های كم عمق و گذرا خلاصه گشته و فكر نكردن به عنوان راه گریز از واقعیات و حقایق گاه به طور مستقیم و یا غیرمستقیم توصیه می گردد، نتیجه محسوس و ملموس این نوع آموزش ها دور نمودن نسل جوان از هویت های فرهنگی و افزایش معضلاتی است كه ابتدا هسته خانواده ها را نشانه می گیرند سپس به جوامع بزرگتر مانند مدرسه، دانشگاه، محل های كار و حتی كوچه وخیابان و معابر سرایت و گسترش می یابند.
معصومه طاهری
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید