جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

کوچک خان بزرگ


کوچک خان بزرگ
موها و ریش های بلند و ژولیده اش، از جذابیت چهره اش نكاسته بود. خسته تر از همیشه به نظر می رسید. یارانش همگی یا تسلیم شده یا به چوبه اعدام سپرده شده بودند. هفت سال نبرد با سربازان روسی، انگلیسی و قزاق ها، او و یارانش را از پای درآورده بود. سرانجام او تصمیم خود را گرفت. جنگل های سرسبز شمال را به همراه دو نفر از یارانش برای جلب كمك از هوادارانش به سوی خلخال ترك كرد، اما طوفان و برف گردنه گیلوای سرنوشت دیگری را برای میرزا رقم زده بود. وقتی جسم یخ زده میرزا به مسجدحوالی آن منطقه منتقل شد میرزا شروع به پلك زدن كرد و حتی دستش را تكان داد.این خبر به سالار شجاع برادر امیر طالش رسید و او دستور داد یكی از طالشی ها به نام «رضا اسكستانی» سر میرزا را بریده و تحویل خان طالش دهد. سپس خالو قربان كرد به منظور ابراز صمیمیت به سردارسپه، سر را به رسم ارمغان به تهران برد تا داستان ۴۲ سال مبارزه خستگی ناپذیر میرزا كوچك خان جنگلی و افسانه جنگجویی های هفت ساله یاران جنگلی او به پایان برسد.
طلبه ای به نام یونس
یونس معروف به «میرزا كوچك» فرزند «میرزا بزرگ» اهل رشت و ساكن استاد سرا در سال ۱۲۹۸ هجری قمری پا به عرصه وجود نهاد تا بعدها قیامی بزرگ را تشكیل دهد. سنین اولیه عمر را در مدرسه حاجی حسن واقع در «صالح آباد» رشت و مدرسه «جامع» به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید.میرزا چند وقت هم در تهران در مدرسه «محمودیه» به منظور تحصیلات دینی اقامت گزید؛ چرا كه قصد داشت مسیر اجتهاد را دنبال كند اما حوادث و انقلابات كشور، مسیر افكارش را تغییر داد.او دارای دو خواهر و دو برادر بود كه همه آنها بعد از میرزا وفات یافتند. تاریخ نویسان او را مردی خوش هیكل، قوی بنیه، زاغ چشم، دارای سیمایی متبسم و بازوانی ورزیده توصیف كرده اند. خاطراتی كه از طلاب و دوستان ایام تحصیلش شنیده شده، مؤید این معنی است كه میرزاكوچك از همان روزگاران قدیم دارای صفات عالی و اخلاقی ممتاز بوده و بین طلاب و هم سالانش شاگردی با استعداد، صریح اللهجه و طرفدار عدل به شمار می رفته است.میرزا یك ایرانی ایده آلیست و یك مرد مذهبی تمام عیار بود. هیچ گاه واجباتش ترك نمی شد و در بین دو نماز «و من یتوكل علی الله فهو حسبه» یعنی هركس به خدا توكل كند همو را بس است را زمزمه می نمود.میرزا كوچك خان هنگام بمباران مجلس شورای ملی در قفقاز بود. همزمان با تحصن علماء در سفارت عثمانی، او نیز در شهبندری رشت متحصن شد و متعاقب قتل آقا بالاخان سردار افخم در واقعه مشروطیت به مجاهدین پیوست و در فتح قزوین شركت نمود.وی بعداً در فتح تهران نیز شركت كرد و در جنگ سه روزه مجاهدین با قوای استبداد مأمور جبهه قزاقخانه بود. میرزا پس از مدتی در رشت به فعالیت های آزادی خواهانه پرداخت و از این رو از حق اقامت در موطن خود محروم شد و به ناچار عازم تهران شد.میرزا عقب افتادگی ایرانیان را نتیجه بی فرهنگی می دانست و مصمم بود آن اندازه كه درخور امكان باشد به افتتاح مدارس بپردازد و سطح تعلیمات و معرفت عمومی را گسترش دهد و معتقد بود كه تعلیمات مدارس حتماً باید اجباری و مجانی باشد تا همه فرزندان كشور از مزایای علم و دانش یكسان استفاده ببرند. او هم توانست علاوه بر تكمیل دبستان «نصرت» فومن چهار مدرسه در صومعه سرا، كسما و ماسوله تأسیس كند. میرزا فرزندی نداشت لكن برادرانش دارای فرزندانی متعددند كه همگی آنها به نام خانوادگی «جنگلی» شهرت دارند. در حقیقت فرزندان میرزا را باید همان نیات و اندیشه های او دانست كه افراد مخلص با ایمان را در اطراف مكتب خود گرد آورد.
چگونگی شكل گیری نهضت جنگل
آنچه در نهضت مشروطه ایران رخ داد، تغییرات سیاسی و فرهنگی بود و نظام اقتصادی جامعه با كمی اصلاحات، به مسیر خود ادامه داد. با این وصف، می توان ادعا كرد كه نهضت مشروطه به اهداف سیاسی و فرهنگی خود درباب آزادی و استقلال نرسید كه نمونه بارز آن را می توان در به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه مشاهده كرد. جامعه ایرانی با وجود تغییرات عمده در نظام سیاسی و رهبری دولت و جامعه، همچنان تحت سلطه طبقه وابسته به استعمار قرار داشت.میرزا كوچك خان در دوران طلبگی به هیأت اتحاد اسلام كه مركب از یك گروه ۱۷ نفره در گیلان بود پیوست و رهبری این جریان را به عهده گرفت؛ ضمن این كه او خود را شاگرد آیت الله سیدحسن مدرس می دانست و داعیه دفاع از اندیشه های سید جمال الدین اسدآبادی را داشت. میرزا در سخنان خود می گفت: ما ۱۴ سال است كه مبارزه می كنیم در حالی كه كل عمر نهضت جنگل ۷ سال بود. از این رو می توان نتیجه گرفت كه او نهضت مشروطه را مقدمه جریان جنگل می دانسته است.میرزا بعد از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی ارتش روسیه تزاری، یك گروه مسلح تشكیل داد و با كمك حاج احمد كسمایی از تجار بنام گیلان، روستای كسما را مركز كار خود قرار داد. این گروه مسلح پس از مدتی گسترش یافت و تا پایان سال ۱۲۹۶ شمسی، بخش وسیعی از گیلان و مازندران و طارم و آستارا و طالش را زیر نفوذ خود درآورد. این جریان هم كم كم به نام «نهضت جنگل» یا «حزب جنگل» شناخته شد.می توان از سیدعبدالوهاب صالح، میرزا محمدی انشایی، شیخ بهاءالدین املشی، شیخ محمود كسمایی، میرزا هادی لاكانی و میرزا محمدرضا حكیمی به عنوان رهبران جریان جنگل نام برد.
فراز و فرود جریان
هفته نامه جنگل در آن زمان عنوان «نگهبان حقوق ایرانیان و منورالفكر اسلامیان» را بر بالای صفحه اول خود چاپ می كرد و سعی می كرد ضمن بیان مواضع و اهداف جنگلیان، مردم را نسبت به خطر حضور بیگانگان مطلع سازد. متأسفانه یكی از تهمت های ناروایی كه به بسیاری از نهضت های میهن دوستانه از جمله نهضت جنگل زده می شود، بحث تجزیه طلب بودن است، در حالی كه این هفته نامه نشان می دهد كه چنین امری اصلاً حتی مطرح نبوده است چرا كه به عنوان مثال این هفته نامه در شماره ششم خود از نخست وزیر خواسته بود كه فرماندار و مسئولان اداره های دارایی و دادگستری گیلان را منصوب نماید. اما به هر حال این هفته نامه در طول دو سال انتشار خود از دولت و شاه انتقادهای زیادی را بیان كرد و دائماً مردم را به نجات كشور از اشغال بیگانگان فراخواند. همین استقلال طلبی میرزا بود كه باعث شد حتی وی برای رئیس دولت وقت، صلح نامه ای همراه با یك جلد قرآن بفرستد اما این صلح نامه و سایر اقدامات میرزا به نتیجه نرسید چرا كه هر دو كشور انگلیس و شوروی خواستار نابودی و از بین رفتن میرزا بودند. میرزا حتی در جنگ ها تأكید داشت به هیچ وجه قزاقهای ایرانی كشته نشوند و حتی پس از اسارت آنها، برای آنها سخنرانی كرده و آنها را رها می كرد.استدلال میرزا برای قیام خود این بود كه «هر دولتی كه نتواند مملكت خود را از سلطه و اقتدار دشمنان خارجی نجات دهد، وظیفه ملت است كه برای استخلاص وطنش قیام كند.» اوج گیری نهضت جنگل، به خطر افتادن منافع انگلیس و روس را در منطقه به همراه داشت كه به مقابله و درگیری های مكرر بین دو قوا منجر شد. بعد از انقلاب اكتبر ۱۹۱۷ و فروپاشی اقتدار روسیه و در نتیجه فراخوانی نیروهای روسی از ایران انگلیس در منطقه بی رقیب ماند و از این رو و به منظور استفاده هرچه بیشتر از موفقیت به دست آمده در ایران، اقدام به طرح و امضاء قرارداد ۱۹۱۹ نمود كه البته موج اعتراض انقلابیون و ملیون سراسر كشور و از جمله جنگلی ها را نیز به دنبال داشت. دولت وثوق كه عاقد قرارداد مذكور بود، سیاست خشونت و وحشت را در پیش گرفت و تلاش زیادی جهت در هم پاشیدن نهضت جنگل نمود، كه اولین اقدام وی ایجاد نفاق و نشست در میان مردان نهضت بود كه متأسفانه تا حد زیادی نیز در آن موفق گردید.حاج احمد كسمایی از جمله این افراد بود. هرچند وی از متحدان مهم میرزا بود و حتی در اوج قیام جنگل منطقه متعلق به خود یعنی كسماء را به مركز مالی و اداری نهضت جنگل تبدیل كرده بود. ولی دیگر تاب تحمل بیش از این را نداشت. استقرار نیروهای انگلیسی در شهرهای مهم گیلان و بر سر كار آمدن دولت وثوق الدوله و امضاء قرارداد معروفش فشار بیش از انداز ه ای به حاج احمد كسمایی وارد كرد. در اینجا باید از یك مشكل اساسی حركت های سیاسی ایران نیز نام برد و آن ایجاد اختلاف های بیهوده بین رهبران این حركت های سیاسی است.در نهضت جنگل خصوصاً این امر به شدت محسوس بود. مجاهدین چریك كسماء كه طرفدار رجال احمد بودند از میرزا بد می گفتند كه چرا در گوراب زرع اقدام به تأسیس استحكامات نظامی كرده و در كسماء به این امر توجه نداشته و یا این كه افراد غیر بومی را بر كارها مسلط كرده است و خودی ها را فراموش كرده است.نیروهای میرزا نیز به كسمائیان ایراد می گرفتند كه عقب افتاده و تابع هیچ دیسیپلینی نیستند. تهدید دولت مركزی و انگلیس و حسادت های بین رهبران جنگل منجر به آن شد كه حاج احمد برادرش شیخ محمود را برای تسلیم شدن نزد وثوق الدوله به تهران بفرستد.وثوق الدوله نیز با این امر موافقت می كند.سید حسن مدرس:
حقیر از آقای میرزا كوچك خان و از اشخاصی كه صمیمانه و صادقانه با ایشان هم آواز بودند نیت سوئی به دیانت و صلاح مملكت نفهمیدم بلكه جلوگیری از دخالت خارجه و نفوذ سیاست آنها در گیلان عملیاتی بوده بس مقدس كه بر هر مسلمانی لازم است ، خداوند همه ایرانیان را توفیق دهد كه نیت و عملیات آنها را تعقیب و تقلید نمایند. پرواضح است كه طرفیت و ضدیت و محاربه با همچه جمعیتی، مساعدت با كفر و معاندت با اسلام است.بدین ترتیب شكاف بزرگی درنهضت جنگل ایجاد می شود. جنگلی ها متفرق می شوند و ضربه سختی به میرزا وارد می شود و تا وقتی كه مجدداً جنگل با نیروهای بلشویكی اتحادی منعقد می كند نهضت رو به ضعف می رود. از سوی دیگر حاج احمد كسمایی نیز سودی از این تسلیم شدن نبرد. علاوه بر این كه نیروهای تحت فرماندهی استاروسلسكی، حاج احمد را دستگیر كردند و مورد آزار قرار دادند، خانه و املاكش را نیز غارت كردند. حاج احمد كه توقع چنین برخوردی را نداشت دو سال تمام در گیلان و تهران آواره می شود.پس از دو ماه، كودتایی تحت عنوان كودتای سرخ، برای نابودی میرزا و نهضت جنگل صورت گرفت كه به خروج میرزا كوچك و یارانش از این منطقه منجر شد. این امر مصادف شد با كودتای سوم اسفند ۱۲۹۸ كه سید ضیاءالدین طباطبایی در آن مسئول تشكیل كابینه جدید شد.روسیه كه تا قبل از این سعی كرده بود با استفاده از نارضایتی ایرانیان از مظالم انگلیس و انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ از نهضت جنگل به عنوان وسیله فشار به دولت ایران و مبارزه با انگلیس استفاده كند، بعد از برقراری زمینه های تفاهم دوستی با انگلیس، با دولت مركزی ایران وارد مذاكره شد و معاهده دوستی ایران و شوروی را به امضا رسانید و با این تفاهم، هر سه قدرت بر سر سركوب میرزا و یارانش توافق كردند. از سوی دیگر اختلافات داخلی بین جنگلیان شدت گرفته بود و همین امر روند شكست نهضت جنگل را تسریع بخشید.هفت سال نبرد با سربازان روس، انگلیس و قزاق ها جنگلی ها را از پای درآورده بود. مردم گیلان كه همواره به نهضت جنگل كمك می كردند، از ترس حكومت دیگر جرأت یاری دادن به آنها را نداشتند. سرانجام میرزا كوچك همراه دو نفر از یارانش برای جلب كمك از هوادارانش به سوی شهرستان خلخال به راه افتاد، اما در كوه های سر به فلك كشیده خلخال، گردنه گیلوان، در میان طوفان و برف و سرما در چهل و دو سالگی به شهادت رسید و سر او از بدنش جدا و به تهران فرستاده شد.
ایدئولوژی جنگلی ها
اخراج نیروهای بیگانه، برقراری امنیت و رفع بی عدالتی را می توان مهمترین تز فكری جنگلی ها عنوان كرد. آنچه خود جنگلی ها درباره ایدئولوژی خود بیان كرده اند چنین است: «ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملكت ایرانیم. استقلالی به تمام معنی كلمه یعنی بدون اندك مداخله هیچ دولت اجنبی. اصلاحات اساسی مملكت و رفع فساد تشكیلات دولتی كه هر چه بر سر ایران آمده از فساد تشكیلات است. ما طرفدار یگانگی عموم مسلمانانیم. این است نظریات ما كه تمام ایرانیان را دعوت به هم صدایی كرده و خواستار مساعدتیم.» (روزنامه جنگل، شماره ،۲۸ سال اول) به هر حال در كنگره معروف به «كما» در سال ۱۲۹۹ روش اجتماعیون را انتخاب و مشی آینده جنگل روی مقررات مدونی بنیاد نهاده شد. یكی از نقاط ضعف جنبش جنگل این بود كه در كادر رهبری جنگل، افراد ورزیده میرزا كه وارد به سیاست جهانی باشند كمتر دیده می شد. حتی خود میرزا هم بیشتر مردی دینی بود. علاوه بر این كه جنگلی ها به استثناء یك عده معدود كه از فلسفه انقلاب و طرز توسعه و تكامل و به ثمر رسیدن اطلاع داشتند، بقیه عبارت بودند از عده ای كاسب و زارع و خرده مالك و روشنفكر كه به كلی از امور سیاسی و نقشه های جنگی و استراتژیكی بی بهره بودند. طولانی بودن مدت اقامت در جنگل آنها را به شكل افرادی رعب آور درآورده بود كه هر زمان نامی از آنها برده می شد، دشمنان آنان، ترس عجیبی به دل راه می دادند. یك كلاه نمدی سیاه بر سر، یك كت ضخیم بر تن، كفشی از چرم گاومیش به پا و كوله باری سنگین به پشت همه داستان اساطیر و پهلوانان افسانه ای را در خاطره ها زنده می كرد. مشی سیاسی و اهداف اصلی این جریان را باید از روی مرامنامه ای كه از آنها باقی مانده است، شناخت. بر طبق این مرامنامه آسایش عمومی و نجات طبقات زحمتكش ممكن نیست مگر با تحصیل آزادی حقیقی و تساوی افراد انسانی ،نژاد و مذهب در اصول زندگانی و حاكمیت اكثریت به واسطه منتخبین ملت. پیشرفت این مقاصد در ۹ ماده خلاصه شده بود.
در ماده اول این مرامنامه كه شباهت زیادی به قانون اساسی مشروطه داشت آمده بود حكومت عامه و قوای عالیه در دست نمایندگان ملت جمع خواهد شد. نكته حائز اهمیت در ماده اول بحث القاء كلیه شئون و امتیازات بود كه بر مبنای عدالت محوری صورت گرفته بود.
اخراج نیروهای بیگانه، برقراری امنیت
و رفع بی عدالتی را می توان مهمترین تز فكری جنگلی ها عنوان كرد. آنچه خود جنگلی ها درباره ایدئولوژی خود بیان كرده اند چنین است: «ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملكت ایرانیم. استقلالی به تمام معنی كلمه یعنی بدون اندك مداخله هیچ دولت اجنبی. اصلاحات اساسی مملكت و رفع فساد تشكیلات دولتی كه هر چه بر سر ایران آمده از فساد تشكیلات است. ما طرفدار یگانگی عموم مسلمانانیم.ماده دوم پیرامون حقوق مدنیه است كه در آن بر مصونیت اشخاص و منازل آنان به هر نوع تعرض تأكید شده كه امری مشابه با حقوق شهروندی و امنیت اجتماعی مصطلح امروزه می باشد. آزادی فكر، عقیده، اجتماعات، مطبوعات، كار و كلام نیز در این ماده مورد تأكید قرار گرفته بود.در ماده سوم بر آزادی انتخابات و حقوق انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان تأكید شده بود. ماده چهارم پیرامون مسائل اقتصادی بود كه در آن به ممنوع بودن انحصار و احتكار ارزاق و سرمایه، تبدیل مالیات های غیرمستقیم به مستقیم، عمومی بودن منابع ثروت از جمله رودخانه ها، مراتع، جنگل ها، دریاها و... اشاره شده بود. ماده پنجم نیز تحت عنوان معارف، روحانیت و اوقات تدوین شده بود كه در آن تعلیمات ابتدایی و حتی متوسطه و عالیه را اجباری و مجانی خوانده بود.ماده ششم مرامنامه برای قضات تأكید كرده و قضاوت را سریع، ساده و بدون دستمزد عنوان كرده است. ماده هفتم در زمینه امور دفاعی است و ماده هشتم هم در مورد كار می باشد كه طبق آن كار برای اطفال زیر ۱۴ سال ممنوع شده و بر رعایت مصلحت كارگران و حقوق آنان تأكید شده بود.آخرین ماده یعنی ماده نهم هم بر حفظ الصحه اشاره نموده و بر تأسیس مریضخانه های عمومی و مجانی تأكید كرده بود.با دقت در مواد مرامنامه جنگل معلوم می شود كه مرامنامه مزبور منطبق با روح قانون اساسی آن زمان و از هر حیث مترقیانه است و با وضع ملی و اجتماعی ایرانیان نیز هماهنگ بوده است.از سوی دیگر برخی میرزا را فردی تجزیه طلب معرفی می كنند كه مرامنامه فوق دلیل محكمی بر رد این مدعاست. ضمن این كه میرزا در یكی از نامه های خود به سفیر شوروی چنین می نویسد كه: «مقصود من و یارانم حفظ استقلال مملكت و تقویت مركز است. تجزیه گیلان را كه مقدمه ملوك الطوایفی است را خیانت صریح دانسته و می دانم. چنانچه پیشنهادات همبستگی ما به دولت رفع این توهم را می نماید.در پایان مطلب به جواب استفتایی از آیت ا... سید حسن مدرس در خصوص نهضت جنگل اشاره می كنیم كه ایشان چنین می فرمایند كه:« حقیر از آقای میرزا كوچك خان و از اشخاصی كه صمیمانه و صادقانه با ایشان هم آواز بودند، نیت سوئی به دیانت و صلاح مملكت نفهمیدم بلكه جلوگیری از دخالت خارجه و نفوذ سیاست آنها در گیلان عملیاتی بوده بس مقدس كه بر هر مسلمانی لازم است، خداوند همه ایرانیان را توفیق دهد كه نیت و عملیات آنها را تعقیب و تقلید نمایند. پرواضح است كه طرفیت و ضدیت و محاربه با همچه جمعیتی، مساعدت با كفر و معاندت با اسلام است.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید