جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


چوپان دروغگوی بازار نفت


چوپان دروغگوی بازار نفت
حكایت گرگ آمد در جهان امروز به اندازه بحران نفت در راه است شنیده نشده است، اما به همان اندازه دروغ است و البته هدفدار. اگرچه چوپان قصه‌های كودكی برای تفریح دروغ می‌گفت، این روزها منابع خبری و علمی به دلایلی كه ریشه در منافع اقتصادی دارد، با عدد و ارقام دروغ می‌گویند. اغلب شنیده شده است كه منابع خبری و آماری فعال در حوزه نفت در مقاطع مختلف به ارائه آمار و پیش‌بینی بازار نفت اقدام می‌كنند و جالب آن است كه هر بار تغییر در آمار پیش‌بینی شده می‌تواند بازار را تحت‌تاثیر قرار دهد، بدون آنكه عوامل عینی (فیزیكال) تغییر كرده باشند و نكته مهم آن است كه همواره عوامل به عنوان عوامل تغییر پیش‌بینی مطرح می‌شوند كه از قبل هم قابل پیش‌بینی بوده و اكنون تنها ضریب تاثیرگذاری آن تغییر كرده است. اگر به آمار سال‌های گذشته بازگردیم و آنها را مورد بررسی جدی قرار دهیم بخوبی مشهود است كه این تفاوت‌ها و تغییرها همواره وجود داشته و دارد اما نكته مهم آن است كه همواره پیش‌بینی‌ها و آمار محقق شده، تفاوت‌های معنی‌داری دارند كه می‌توانند منافع گروه خاصی را تامین كنند. ادعایی كه به همان میزان كه قابلیت اثبات دارد، امكان نقض هم دارد و بیشتر یك استنباط از واقعیت‌های بازار است.در حال حاضر، منابع اطلاع‌رسانی و انجام پیش‌بینی در بازار نفت به طور عمده در اختیار كشورهای مصرف‌كننده است و این امكان برای آنها فراهم است كه ارقام را آنگونه كه می‌خواهند نه آن‌گونه كه هست ارائه دهند و این اعمال سلیقه در زمانی كه قرار است پیش‌بینی‌ها ارائه شود بیشتر است. قبل از پرداختن به این موضوع باید به این نكته مهم توجه داشت كه در بسیاری از موارد این پیش‌بینی‌هاست كه تعیین‌كننده استراتژی‌های كوتاه‌مدت و برنامه‌های تولیدكنندگان و در راس آنها اوپك است. سازمانی كه در بهترین حالت، میانگین آمار ۸ مرجع غیرخودی را مبنای برآوردها و آمار بازار قرار می‌دهد.
روش تاثیرگذاری
یك مصرف‌كننده همواره علاقمند است كه عرضه به گونه‌ای باشد كه نگرانی كمتری برای او وجود داشته باشد و در مواردی كه نتواند بخش قابل توجهی از عرضه را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار دهد، سعی می‌كند با علامت‌های اشتباه و كدهای دستكاری شده، مسیر تولید و میزان آن را در حد ممكن هدایت كند.در حال حاضر، مصرف‌كنندگان و سازمان‌هایی كه در راستای منافع آنها به ویژه IEA به وجود آمده‌اند با بازی با دو متغیر به طور همزمان، تلاش می‌كنند به صورت هدفمند حركت كنند. از یك سو در برآوردهای عرضه همواره شاهد برآوردهای كمتر از میزان واقعی هستیم به گونه‌ای كه در اكثر موارد، پیش‌بینی عرضه كمتر از میزان محقق شده بوده است. برای مثال در ۹ فصل گذشته از ابتدای ۲۰۰۳ تا پایان فصل اول ۲۰۰۵ تنها در دو فصل شاهد آن بودیم كه عرضه كمتر از میزان پیش‌بینی شده بوده و در سایر موارد دیده شده كه نهاد پیش‌بینی‌كننده میزان عرضه را كمتر پیش‌بینی كرده است. این رخداد باعث می‌شود كه عرضه‌كنندگان دچار این توهم شوند كه باید عرضه را افزایش دهند و زمانی متوجه می‌شوند كه این حركت اشتباه بوده است كه در پایان دوره میزان عرضه واقعی و پیش‌بینی صورت گرفته را با هم مقایسه كنیم. عرضه در تعامل مستقیم با تقاضاست و اغلب این متغیر تحت تاثیر تقاضای مورد انتظار است. زمانی كه بازار آماری را دریافت می‌كند كه تقاضای مورد انتظار در فصل‌های آتی چه میزان است، براساس آن تصمیم‌گیری می‌كند و كاملا طبیعی خواهد بود اگر با برآوردهایی مواجه شوند كه نشان‌دهنده تقاضای فزاینده‌ای باشد، عرضه‌كننده تلاش می‌كند برای تامین آن تقاضا، تولید خود را در حد ممكن افزایش دهد. این رویكرد رفتاری زمانی كه عرضه مورد انتظار یا همان میزان پیش‌بینی شده كمتر از حد واقعی باشد تشدید می‌شود و در نهایت با شرایطی مواجه می‌شویم كه بازار اكنون شاهد آن است. اگر پارامتر مازاد عرضه را به عنوان یك متغیر ثانویه و متاثر از عوامل عرضه و تقاضا در نظر بگیریم، در كنار آن می‌توان از متغیری تحت عنوان مازاد پیش‌بینی عرضه هم استفاده كرد كه حامل تفاوت پیش‌بینی عرضه و پیش‌بینی تقاضاست . هر زمان كه این متغیر (پیش‌بینی عرضه) مثبت بود، حكایت از آن دارد كه عرضه پیش‌بینی شده بیشتر از تقاضای پیش‌بینی شده است و برعكس.آمار ارائه شده حكایت از آن دارد كه در پیش‌بینی های ارائه شده برای عرضه و تقاضای ۶ فصل اخیر (۱۸ ماه) كه شامل ۴ فصل سال جاری میلادی و دو فصل پایانی سال ۲۰۰۴ می‌شود، همواره تقاضای پیش‌بینی شده بیش از عرضه پیش‌بینی شده است و این موضوع می‌تواند كمی سوال‌برانگیز باشد.این درحالی است كه اگر آمار سال‌های ۲۰۰۱ به بعد را به صورت فصلی مورد بررسی قرار دهیم، شاهد تفاوت‌های مشخص و معنی‌دار در تفاوت عرضه و تقاضا با مقادیر پیش‌بینی شده هستیم. جالب آن است كه میانگین‌ها نشان می‌دهد در حالی كه برای یك دوره ۵۰ ماهه پیش‌بینی شده بود كه ۲۱۰ هزار بشكه كمبود عرضه داریم ۱۲۰ هزار بشكه در روز مازاد عرضه اعلام شده است. در مقایسه‌ای مجزا باید گفت به طور متوسط عرضه پیش‌بینی شده ۹۰ هزار بشكه در روز كمتر از میزان عرضه شده واقعی بود و تقاضای پیش‌بینی شده هم تفاوت ۳۲۰ هزار بشكه در روز را شاهد بود و این تفاوت مربوط به دوره چندان كوچك و قابل اغماضی نیست و نشان از شكاف عظیم و تاثیرگذار دارد.
وابسته‌های سنتی
این تضادها و این مشكلات موضوعی نیست كه یك روزه به وجود آمده باشد. سال‌هاست كه شاهد این تضادها و تفاوت‌ها هستیم ولی در عمل شاهد آن هستیم كه كوچكترین حركت مناسب و جهت‌داری برای مقابله با آن صورت نگرفته است. اگرچه برخی از فعالان بازار به ویژه گروه تولیدكنندگان مدعی می‌شوند كه این نگرش و عدم اطمینان به آمار عرضه شده ناشی از توهم توطئه است اما زمانی كه گروه ناظر بر بازار سازمان اوپك برای مستندسازی گزارش‌های خود از چند منبع مستقل كمك می‌گیرد، نشان می‌دهد كه منبع مورد اطمینان برای آنها وجود ندارد و برای بالا بردن ضریب اطمینان، از چند منبع نامطمئن به طور همزمان استفاده می‌كنند و چاره‌ای ندارند جز آنكه آمار متفاوت ارائه شده را به گونه‌ای با هم ارتباط دهند.به عبارت بهتر بزرگترین تشكل تولیدكنندگان نفت خود فاقد یك نظام آمارگیری و كسب اطلاعات است و اغلب آنچه به عنوان آمار و داده‌های آماری ارائه می‌كند از منابع غیرخودی است و این وابستگی حتی در حوزه‌های كلان مدیریتی آن بشدت محسوس است. بعد از سال‌های بررسی بازار هنوز پاسخ قابل قبولی برای این موضوع نیافته‌ایم كه چه دلیل قانع‌كننده‌ای برای این وابستگی قابل تصور است و چرا اوپك هنوز فاقد نظام آماری مستقل است.
جزای دروغگو
چوپان قصه معروف، عاقبت فدای دروغ‌های خود شد و باید می‌دانست مرگ او بعد از آخرین دروغ رقم خورده بود و از نظر منطقی او یك مرده بالقوه بود و تنها كافی بود اولین گرگ سر برسد. ماجرای بازار نفت هم‌اكنون روزهای خطرناكی را پشت سر می‌گذارد. اگر بازیگران این حوزه به ویژه عرضه‌كنندگان به این باور برسند كه منابعی كه گزارش می‌دهند، دروغ است عكس‌العمل واقعی و موردنیاز به این بازار نشان نخواهند داد.اگر ارائه‌دهندگان آمار و داده‌های آماری بر این باورند كه شفاف‌سازی و ارائه آمار و برآوردهای دقیق و دستكاری نشده به نفع آنها نیست، باید به این موضوع هم توجه كنند كه آنچه به عنوان نفع برای خود تعریف كرده‌اند، منافع كوتاه‌مدت است كه در برابر آرامش بازار به عنوان یك منفعت بلندمدت، چندان مهم و قابل توجه نیست و كافی است كه بازار دچار بحران جدی شود ...
محمد عباسی
منبع : مجله گسترش صنعت


همچنین مشاهده کنید