شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نقش رسانه‌ها در عملیات نظامی


رسانه‌های جمعی (همراه فرمانده)، اگر به طور كارآمد به كار گرفته شوند، می‌توانند مؤثرترین ابزار در دسترس یك فرمانده عملیاتی برای جلب حمایت مردم و مقابله با تبلیغات دشمن باشند. یك فرمانده عملیاتی با به كارگیری رسانه‌های همراه نه تنها وظایفی را كه از رده‌های بالای فرماندهی مقرر گردیده انجام می‌دهد بلكه از یك امتیاز قدرتمند نیز استفاده می‌كند. ثابت شده است كه رسانه‌ها‌ در انتشار وسیع اطلاعات فوق‌العاده موفق‌اند. این اطلاعات برای بیشتر مردم منبع اصلی خبر محسوب می‌شود كه از آن برای شكل‌گیری عقایدشان در مورد درگیریهای كشور مطبوع خود استفاده می‌كنند. از آنجایی كه نظر عموم جامعه نفوذ درخور توجهی در تصمیم‌گیرندگان ملی و رهبری جامعه دارد، موفقیت كلی مأموریت به شكلی حیاتی به توانایی فرماندهان عملیاتی در آگاه‌سازی دقیق مردم از آخرین دستاوردهای عملیات نظامی بستگی دارد. در سالهای اخیر رسانه‌های جمعی (همراه فرمانده) قدرت روزافزونی پیدا كرده‌اند كه این تا حدودی به دسترسی رو به افزایش آنها به عملیات نظامی و بخشی نیز به پیشرفتهای فناوری مربوط می‌شود. اكنون پوششهای خبری زنده حتی از دورافتاده‌ترین مناطق دنیا نیز میسر است.
از عملیات عراق به عنوان مثالی گویا برای نشان دادن مزیتهای به كارگیری رسانه‌ها برای فرماندهان عملیاتی در جلب حمایت مردم و مقابله با تبلیغات استفاده خواهد شد. این مقاله به ترتیب نشان خواهد داد كه رسانه‌های جمعی (همراه فرمانده) تأثیر شگرفی روی فرماندهان عملیاتی داشته و می‌توانند برای آنها خدمات ارزشمندی ارائه دهند. دست آخر اینكه برنامه رسانه همراه مؤثرترین امتیاز برای افزایش حمایت مردمی و خنثی‌سازی تبلیغات دشمن محسوب می‌شود. به‌كارگیری صحیح و برخورد محتاطانه با رسانه همراه می‌تواند پاداشی قدرتمند با سرمایه‌گذاری اندك ارائه نماید. در حالی‌كه ضعف در تخصیص توجه كافی به این نوع رسانه می‌تواند به پوششهای خبری زیانبار منجر شود كه نهایتاً موفقیت یك فرمانده عملیاتی در نیل به اهداف خود را تحت تأثیر قرار دهد.
وزارت دفاع از رسانه جمعی (همراه) در صحنه‌های نبرد استفاده كرده است. به‌كارگیری این رسانه‌ها برای یك فرمانده در سطح عملیاتی در صحنه‌های نبرد می‌تواند یكی از این معانی را تداعی كند:
الف. یك مزاحم بزرگ؛
ب. بی‌اهمیت، زیرا موضوعی است مربوط به افسر امور اجتماعی؛
پ. شانسی است كه نباید آن را از دست داد.۱
البته (پ) گزینه صحیح است. رسانه جمعی (همراه) اگر به طور مؤثر به كار گرفته شود، می‌تواند مؤثرترین وسیله برای فرمانده عملیاتی در جلب حمایت عامه مردم و عقیم گذاشتن تبلیغات دشمن محسوب شود. چهار دلیل ساده به ما می‌گوید كه یك فرمانده عملیاتی باید به این مسئله توجه داشته باشد.
۱) تكامل آرایشهای نظامی نشان می‌دهد كه عقاید مردم حتی اگر به عنوان مركز جاذبه یا منبع قدرت در مورد یك درگیری معین در نظر گرفته شود، نفوذ انكارناپذیری روی رهبران و تصمیم‌گیرندگان ملت دارد. همانطور كه آیزنهاور در جلسه‌ای با سردبیران روزنامه‌های امریكا اظهار كرده است: «باورهای مردم باعث پیروزی در جنگ می‌شود».۲
۲) همانطوری كه بعداً توضیح داده خواهد شد فرماندهان عملیاتی وظیفه دارند برای جلب حمایت مردم از رسانه‌ها در عملیات جاری استفاده كرده و تبلیغات دشمن را خنثی كنند.
۳) واقعیت این است زمانی كه رسانه‌ای جمعی به صحنه نبرد آورده شد، باید با آن به شكلی كنار آمد.
۴) این اصل كه این نوع رسانه برای رساندن اطلاعات به مردم ابزاری قوی به شمار می‌رود كاملاً ثابت شده است. یك فرمانده عملیاتی نباید اهمیت این سلاح اشاعه اطلاعات را دست كم بگیرد.
این مقاله درباره اهمیت رسانه همراه برای فرمانده عملیاتی بحث كرده و روی رسانه‌های جمعی و توانایی آنها در تأثیر گذاشتن بر نظرات مردم كشور، متمركز خواهد بود. به تبلیغات كشور هدف نیز اشاره خواهد شد. استفاده معین كشور هدف از رسانه‌ها خارج از محدودهٔ این مقاله است. این مقاله بر اهمیت رسانه جمعی (همراه فرمانده) برای یك فرمانده عملیاتی متمركز خواهد بود و اینكه آیا برنامه این رسانه باید وجود داشته باشد یا خیر مورد نظر نیست. (زیرا) برنامه رسانه جمعی وجود دارد و ایجاد آن سرویس با ارزشی را برای ارتش ارائه می‌نماید.
برای تأمین نیازهای این مقاله، پنج اصطلاح اصلی تشریح خواهد شد.
رسانه همراه به منابع رسانه‌ای كه به واحدهای معین نظامی اختصاص داده شده‌اند اشاره دارد و شامل انبوه خبرنگاران موجود در مراكز فرماندهی نمی‌شود.۳ عقاید مردم، تمایل مردم كشور و شرایط سیاسی ناشی از آن بر رهبران عالی‌رتبه، دستگاه حكومتی و كنگره فشار وارد می‌آورد. حمایت مردم به معنی نظر مثبت مردم، با نیروهای كشور و همگام با عملیات آنها است. اخبار به اطلاعات جدید درباره یك موضوع مورد توجه همگانی كه با قسمتی از جمعیت جامعه مشترك است، اشاره دارد.۴ تنها فرض كلیدی مورد استفاده در مقاله این است كه رسانه‌های همراه ارائه‌كننده اصلی‌ترین هسته منابع خبری‌اند كه بیشتر مردم از آن برای شكل دادن به عقاید خود در مورد درگیریهای كشور خود استفاده می‌كنند. این عقاید به وسیله دوستان، خانواده و همكارانی كه به نوبه خود قسمت عمده اطلاعات خود را از رسانه‌های همراه دریافت می‌كنند، تحت تأثیر قرار می‌گیرد. كتابها، گزارشها بعد از عملیات و هر منبع پس‌نگری دیگر نمی‌تواند عقاید مردم را در مورد مسائل جاری، تحت تأثیر قرار دهد.
آیا همراه‌سازی رسانه‌ها یك مفهوم جدید است؟ قطعاً این‌چنین نیست. بیش از پانصد خبرنگار در طی جنگ ویتنام در سه دهه قبل همراه (ارتش امریكا) بودند. در سالهای اخیر رسانه‌های همراه تا حد درخور توجهی قدرتمند شده‌اند. قسمتی از این مسئله از افزایش اجازه دسترسی آنها به پایگاههای نظامی، واحدها و درگیریها ناشی می‌شود. فناوریهای جدید نیز قابلیت رسانه همراه را بهبود بخشیده است. تجهیزات كوچك‌تر و قابل حمل‌تر، پوششهای ماهواره‌ای رو به رشد، گزارشهای آنی و پوشش خبری زنده حتی از دورافتاده‌ترین مناطق جهان، به افزایش ارتباطات منجر می‌شوند. این توانایی نسبتاً جدید در مخابره سریع اخبار خیلی به نفع خبرنگاران بوده و در حل مشكلی كه آن را مسموم شدن سریع اخبار می‌نامند، كمك می‌كند.۵ سرانجام علاقه شدید مردم به ساخت برنامه‌های تلویزیونی افراط‌آمیز، واقعی و نامتعارف، رسانه جمعی (همراه) را به عنوان نمایشگر نهایی واقعیت نشان می‌دهد. به منظور نشان دادن اهمیت احیا و تقویت برنامه این نوع رسانه‌ برای یك فرمانده عملیاتی، از عملیات عراق به عنوان مثال توضیحی استفاده خواهد شد. سه دسته بحث رو به رشد، فواید به كارگیری رسانه‌های جمعی (همراه) توسط فرمانده عملیاتی در جلب حمایت جامعه و خنثی كردن تبلیغات را روشن می‌سازد. مبحث اول روشن خواهد ساخت كه رسانه‌های جمعی تأثیر چشم‌گیری بر فرمانده عملیاتی دارند. مبحث دوم، خدمات شایان این رسانه به فرمانده عملیاتی را مشخص خواهد ساخت. سرانجام این مقاله با ارائه مباحث متقابل نتیجه‌گیری خواهد كرد كه برنامه رسانه‌های خبری گروهی (همراه) مؤثرترین منبع در دسترس برای جلب حمایت جامعه و مقابله با تبلیغات محسوب می‌شود.
تأثیرگذاری رسانه‌های خبری همراه بر فرمانده عملیاتی
رسانه‌های خبری جمعی (همراه) به صحنه‌های عملیاتی هجوم آورده‌اند، همه چیز را نگاه می‌كنند و هر چیزی را كه بتواند باعث جلب مشتری جدید شود گزارش می‌كنند. این مسئله برای فرمانده عملیاتی خطری بالقوه محسوب می‌شود به ویژه اگر این واقعیت را همواره در نظر داشته باشیم آن چیزی كه خبرنگار به آن وفادار است قطعاً ارتش نیست. اساساً، حوادث، زنده، بدون سانسور و پیش از آنكه خبرنگاران توان اثبات واقعی بودن آن را داشته باشند یا داستان مزبور را در متن كلی موقعیت قرار دهند، ضبط و مخابره می‌گردد.۶ خط مشیهای پنتاگون در مورد رسانه‌های خبری جمعی (همراه) در عملیات عراق تصریح داشت كه فرماندهان نظامی نباید مسائل خبری را سانسور نمایند( ) و منظور از برنامه‌های خبری همراه جلوگیری از پخش اطلاعات تحقیرآمیز یا غیرتحكیمی نیست.۷
علم به داشتن این آزادی توسط این نوع رسانه‌ها می‌تواند باعث شود تا فرماندهان عملیاتی به هنگام اتخاذ تصمیمات كلیدی، مسائل دیگری را نیز مد نظر داشته باشند. پاسخ به این سؤال كه این عملیات در رسانه‌ها چطور جلوه خواهد كرد؟ می‌تواند انتخاب سلسله عملیات توسط فرمانده را تحت تأثیر قرار دهد. قدرت تأثیرگذار رسانه‌ها به بهترین نحو در دكترین عملیات اطلاعاتی مشترك به صورت زیر خلاصه شده است: «در دسترس بودن روزافزون رسانه‌های خبری و سایر شبكه‌های اطلاعاتی برای رهبران جامعه، جمعیت و شالوده جامعه می‌تواند تأثیر شگرفی روی خواسته‌های ملی، جهت‌گیریهای سیاسی و اهداف سیاستهای امنیت ملی داشته باشد»۸یك مثال از عملیات عراق به خوبی این موضوع را كه عملیات چگونه در رسانه‌ها بازتاب خواهند داشت، روشن می‌سازد. بیش از هفتصد خبرنگار، اكثراً در واحدهای رزمی همراه شدند. The Deck of Card شكار انسان نیازمند واكنش سریع به اطلاعات سؤال‌برانگیزی بود كه بعضی وقتها هوش انسانی آنها را ارائه می‌كند. فرماندهان عملیاتی در مواردی كه اطلاعات جمع‌آوری شده قاطع نبود، همواره با این معضل روبه‌ر‌و بودند كه آیا می‌توانند به یك هدف معین حمله كنند یا خیر. اگر حمله باعث خسارتهای جنبی می‌شد ولی به دستگیری یا كشته شدن فرد مورد نظر به دلیل حضور نداشتن وی در هدف مزبور نمی‌انجامید، به چشم میلیونها امریكایی كه در خانه خود شاهد صحنه نبرد بودند ولی ممكن بود نتوانند این تصویر بزرگ‌تر را درك كنند كه افراد جنایتكار فراری باعث افزایش خطر برای نیروهای خودی خواهند بود، این مسئله چگونه جلوه‌گر می‌شد؟ از طرف دیگر، اگر حمله فقط بر اساس اطلاعات كاملاً متقاعدكننده صادر می‌شد، تا چه زمانی ممكن بود نبرد به درازا بكشد؟ این مسئله به این معنی نیست كه در صورت حضور نداشتن رسانه‌های جمعی (همراه) فرماندهان عملیاتی مخاطرات بزرگ‌تر را انتخاب خواهند كرد یا مجبور خواهند بود از گزینه‌های فاقد عاقبت‌نگری پیروی نمایند. مثال فوق فقط روشنگر این نكته است كه در اختیار داشتن این نوع رسانه‌ها بر تصمیمات فرمانده عملیاتی تأثیرگذار است. شاید آسان‌ترین روش برای درك اهمیت رسانه‌های جمعی مشاهده تأثیرات ناشی از حاضر نشدن آنها در صحنه‌های نبرد به ویژه در انتهای عملیات جنگی باشد. در عملیات عراق سه هفته بعد از سقوط بغداد تنها یك چهارم این رسانه‌ها در صحنه‌های نبرد باقی مانده بودند.۹در اغلب موارد حضور نداشتن آنها (رسانه‌های جمعی) خلاء خطرناكی را ایجاد می‌كرد كه می‌توانست حمایت مردمی را به سه صورت بالقوه كاهش دهد. اول اینكه از یك نظر فرمانده عملیاتی برتری اطلاعات نسبت به عموم مردم را از دست می‌دهد. قسمت جذاب نبرد تمام شده است؛ زیرا پیروزی در جنگ باعث فروش اخبار می‌شود. در حین بازسازی حكومت، ارائه كمكهای انسان‌دوستانه و گذر به یك محیط صلح‌آمیز و پایدار، پیروزیهای زیادی در نبردهای سنتی به دست نیامده است. دیگر خبرنگاران همراه نمی‌توانند اخبار را تحت‌الشعاع قرار دهند و اطلاعات را از مناطقی مخابره نمایند كه فرماندهان عملیاتی آنها را در آن مكانها قرار داده‌اند تا باعث برتری نسبی اطلاعاتی ارتش شوند. دوم اینكه با پوشش خبری اندك، نبرد خارج از دید و خارج از ذهن می‌شود و چنین می‌نماید كه جنگ خاتمه یافته است. برداشتهای غلط از خاتمه نبرد می‌تواند به فشارهای سیاسی بیجا دربارهٔ علت تداوم استقرار واحدهای نظامی در محل منجر شود كه گاهی نتیجه آن به صورت كاهش حمایت مردمی در مرحله حساس و طولانی بعد از نبرد، ظهور می‌نماید. سوم؛ تداوم گزارش اطلاعات و اخبار ممكن است برای ارتش خوشایند نباشد. گزارشگرهای باقی‌مانده (نه خبرنگاران همراه) روابط شخصی اندكی با واحدهای نظامی دارند. بیشتر این خبرنگاران در مقایسه با گزارشگرهای همراه، درك كمتری از موقعیت دارند و این مسئله به انتشار داستانها بر مبنای ظواهر و نه بر اساس متن كلی موقعیت منجر خواهد شد. برای مثال، نگاه به عملیات عراق، نشان می‌دهد كه كاهش پوشش خبری پس از عزیمت خبرنگاران همراه، باعث كاهش پوشش خبری مثبت گردیده است. پوشش خبری باقی‌مانده، به جای پیشرفتهای كلی به دست آمده در عراق عمدتاً بر روی وضعیت بحرانی بعد از حمله متمركز شده بود. داستانها بر روی آخرین بمبارانها و مرگ و میرهای جاری متمركز شده بود. این نوع پوششهای خبری بار معنایی منفی داشتند و بیشتر امریكاییها آن را به عنوان اینكه یك جای كار ایراد دارد تفسیر می‌كردند كه اساساً باعث كاهش حمایت مردمی می‌شود ـ چیزی كه فرماندهان عملیاتی اصلاً نمی‌خواهند اتفاق بیفتد. بیشتر امریكاییها نمی‌توانند كاهش قریب‌الوقوع در پوشش خبری مثبت را كه معمولاً در مرحله پس از خاتمه عملیات در یك نبرد به وقوع می‌پیوندد، پیش‌بینی نمایند. درست یا غلط خبرنگاران همراه تأثیر آشكاری روی فرماندهان عملیاتی در عملیات عراق گذاشته و از آماده‌سازی جامعه برای نبود اخبار پر زرق و برق بعدی پیش از ترك صحنه نبرد جلوگیری كردند. رسانه‌های جمعی (همراه فرمانده) بر فرماندهان عملیاتی تأثیرگذاراند و این مسئله نه فقط به خاطر این است كه خبرنگاران مزبور تقریباً تمام چیزهایی را كه اتفاق می‌افتد مخابره می‌كنند و ممكن است پس از عزیمت آنها خلاء اطلاعاتی به وجود آید، بلكه دلیل دیگر آن است كه استفاده از رسانه‌های همراه وظیفه‌ای ضمنی یا تصریح شده است كه از مراكز فرماندهی بالاتر محول گردیده است. برای مثال عملیات عراق مؤید این نكته است كه میزبانی رسانه‌های جمعی مقصد راهبردی( ) یا هدف نظامی وزارت دفاع نبوده، بلكه به عنوان وظیفه ضمنی نشئت گرفته از دكترین مشترك در نظر بوده است.۱۰ مركز فرماندهی امریكا این وظیفه ضمنی را درك كرده و طرحی برای رسانه‌های سراسری و امور اجتماعی ارائه كرد. تعدادی فرمانده سطح عملیاتی وجود دارند كه در پاسخ به سؤال آغازین مقاله، گزینه الف (یك مزاحم) یا گزینه ب (موضعی مربوط به افسر امور اجتماعی) را انتخاب می‌كنند. مثال دوم از عملیات عراق در مورد دستورات مراكز فرماندهی بالاتر، خیلی ملموس‌تر است. فرمانده گروه ضربت یو.اس.اس لینكلن سی.وی.ان.۷۲( ) خط‌مشیهای قاطع و مخصوص به خود را برای رسانه‌های گروهی اجرا كرد و به ویژه از علت همراه‌سازی آنان چشم‌پوشی كرد. پس از برخی مكاتبات شدیداللحن بین كمپانیهای خبری و پنتاگون، فرماندهان ارشد گروه ضربت دستورات شفافی درباره به كارگیری خط‌مشیهای پنتاگون صادر كردند كه به خبرنگاران همراه اجازه دستیابی به اطلاعات و تهیه گزارش را می‌دهد. پس واضح است كه این نوع رسانه‌ها بر فرمانده عملیاتی تأثیرگذاراند حتی اگر این تأثیر فقط به خاطر تأكید مقامات ارشد روی این موضوع باشد.
رسانه‌های خبری همراه می‌توانند به فرمانده عملیاتی كمك كنند
به كارگیری رسانه‌های همراه می‌تواند نتایج مهمی برای فرمانده عملیاتی به دنبال داشته باشد.
باید گفت بیشتر نیروهای رزمی از افراد جوانی تشكیل شده‌اند كه آگاهی از پخش تصویرشان از تلویزیون سبب افزایش روحیه آنان می‌شود. این مسئله نه تنها برای سپاهیان و واحدهای تابعه بلكه برای دوستان، همكاران، خانواده‌ها و جوامع محلی در زادگاه سربازان یك تشویق محسوب شده و احتمالاً باعث افزایش حمایت مردمی خواهد شد.۱۲ به علاوه می‌توان از تمام منابع آزاد، خبرگان دنیای تجارت، شهروندان محلی، دانشگاهها و نیز رسانه‌های گروهی، اطلاعات مورد نیاز در عملیات اطلاعات تهاجمی( ) علیه دشمن را به دست آورد.۱۳ فرماندهان عملیاتی می‌توانند از توانایی گزارشهای بی‌وقفه رسانه‌های همراه و تأثیرات فوری حاصل از آن استفاده كنند. اطلاع نیروهای خودی از موقعیت فعلی، نشان دادن تصویر بزرگ‌تر به آنان و به تصویر كشیدن چگونگی سهیم بودن آنان در انگیزه اصلی یكی از مزایای اخبار سریع است. حركت اطلاعات معمولاً از طریق رسانه‌ها خیلی سریع‌تر از سلسله مراتب زنجیره دستورات فرماندهی است، این امر را می‌توان در مصاحبه وزیر دفاع مشاهده كرد. در این مصاحبه وی یك نوار ویدئویی در مورد اسرای جنگی امریكا را مشاهده می‌كند كه ظاهراً تا پیش از مصاحبه از وجود آنان اطلاعی نداشته است.۱۴ همان طوری كه استانلی كارناو برنده سال ۱۹۹۰ جایزه پویتزر اذعان می‌دارد: «جنگهایی كه به مدت طولانی و بدون نتیجه قطعی ادامه می‌یابند، باعث به وجود آمدن انتقاداتی از ارتش و دستگاه حكومتی می‌شوند».۱۵ رسانه‌های همراه می‌توانند با نشان دادن منظم نتایج قاطع در نبردهای دوردست به مردم از بروز این انتقادات جلوگیری كرده و یا آن را به تعویق اندازند. عملیات عراق منافع دیگری را كه رسانه‌های همراه می‌توانستند برای یك فرمانده عملیاتی به همراه داشته باشند آشكار كرد. با پیروی از روش پیشنهادی در دكترین مشترك( ) در مورد آگاهی دشمن از توانایی نیروهای ائتلاف، پیشروی صاعقه‌وار( ) واحد سوم پیاده نظام در بغداد به سرعت از تلویزیون پخش شد كه داستان یكی دیگر از پیروزیهای اخیر نیروهای ائتلاف را به فرماندهان عراقی، نشان داده و نفوذ نیروهای پیشتاز را به یك موضع مستحكم به نمایش گذاشت.۱۶ پخش برنامه‌های زنده و روزانه از واحدهای نظامی خطوط مقدم جبهه، حرفه‌ای بودن سربازان نیروهای ائتلاف را به دنیا نشان داد. بر خلاف تبلیغات عراق كه ادعا می‌كرد نیروهای ائتلاف رفتاری غیرانسانی دارند، مردم امریكا تسلیم شدن بی‌درنگ نیروهای عراقی را به صورت زنده دیده و مشاهده می‌كردند كه این افراد یا مطابق معاهده‌های مربوط به اسرای جنگی دشمن بازداشت می‌شدند یا نیروهای ائتلاف در حال پیشروی به سادگی و بی‌هیچ عكس‌العملی از كنار آنها رد می‌شوند.۱۷
برنامه‌های دیداری و شنیداری ضبط شده كه نیروهای درگیر را در حال تغییر اهداف خود یا تیراندازی نكردن آنان برای جلوگیری از خسارتهای جانبی و آسیب‌دیدن افراد غیرنظامی نشان می‌داد، داستانی غیر از شایعات معمول را بازگو می‌كرد. پوششهای خبری زنده كه نشان می‌داد شهروندان عراقی با فریادهای شادی از نیروهای ائتلاف استقبال می‌كنند، با این برداشت كه مردم عراق خواهان كمك نیروهای خارجی نیستند، مغایرت داشت. رسانه‌های همراه می‌توانند با آگاه ساختن جامعه از عملیات جاری به فرمانده عملیاتی كمك كنند ولی مخیركردن آنان به گشت‌زنی بی‌هدف در میدانهای نبرد نمی‌تواند به خودی خود به مفید بودن آنان برای مقاصد دوستانه كمك نماید. استقرار سنجیده رسانه‌ها در واحدهای معین نه تنها تضمین می‌كند آنها عملیاتی را خواهند دید كه تجسم كل موقعیت است و آن را مخابره خواهند كرد بلكه این اصل را نیز تضمین می‌كند كه آنها امكان گزارش آن نمونه از عملیاتی را كه كمپانیهای خبری مطبوع آنها را برای پوشش دادن فرستاده‌اند، خواهند داشت. در صورت داشتن فرصت، به هنگام تصمیم‌گیری درباره محل استقرار گزارشگران، آگاهی از رسانه‌های جمعی (همراه) ویژه، برای به دست آوردن نتایج سازنده خیلی حیاتی است. برای مثال، به هنگام انتخاب یك خبرنگار برای همراهی كردن واحدی كه وظیفه‌اش استقرار در یك شهر تازه تصرف شده و كنترل آن است، خبرنگاری كه صراحتاً فردی ضد جنگ محسوب می‌شود، احتمالاً تمایل خواهد داشت به عوض نشان دادن موارد مثبت كلی كه نیروهای فرمانده عملیاتی به آنها نایل آمده‌اند، تظاهرات ضدامریكایی را در كنار یك مشت مجروحان غیرنظامی برجسته‌تر جلوه دهد. در هر حالت قرار دادن گزارشگران در واحدهای رزمی به نحوی كه خبرنگاران را از لحاظ آذوقه، حمایت، پناهگاه، اطلاعات و مصاحبت به واحد مزبور وابسته می‌سازد، می‌تواند باعث ایجاد وابستگیهای شخصی شود كه بعدها به نفع نیروهای خودی باشد و نیز از نقطه‌نظر واحدی كه آن را تحت پوشش خبری قرار داده است به گزارشگرها درك بهتری از نبرد را ارائه نماید.( )
یك دستگاه میخ‌زن بادی برای فرو كردن میخ در اجسام خیلی كارایی دارد اما اگر به دقت با آن كار نشود می‌تواند فوق‌العاده خطرناك هم باشد. رسانه‌های خبری همراه را می‌توان از جهات زیادی به ابزارآلات قدرتمند با فناوری پیشرفته تشبیه كرد.
۱) استفاده از ابزارآلاتی كه توانایی تأثیر نسبتاً زیادی در محیط خود را دارند، توسط نوعی از خط‌مشیها یا قوانین كنترل می‌شود. برای خبرنگاران نیز این خط‌مشیها در یك سطح ملی تعیین شده بود. در نبردهایی كه رسانه‌های خبری همراه فاقد خط‌مشیهای راهبردی‌اند، فرمانده عملیاتی باید قوانین لازم را برای صحنه نبرد تعیین نماید.
۲) شباهت دوم را می‌توان در دقت و مراقبت بسیار از ابزارهایی كه فناوری پیشرفته‌ای دارند، ملاحظه كرد. در مورد رسانه‌های همراه، این مراقبت به صورت رابطه‌ای بسیار دقیق و متعادل با ارتش آشكار می‌شود كه از آن به تنش سازنده می‌توان یاد كرد.۱۸ اگر سنجیده عمل شود می‌توان از برنامه رسانه همراه برای موفقیت رسانه‌ها و ارتش سود برده و رابطه این دو را كه از لحاظ تاریخی خیلی هم دوستانه نیست، بهبود بخشید.۱۹ فرمانده عملیاتی باید همواره این وضعیت پرتنش را كنترل كرده و بین وفاداری گزارشگر به رسانه خبری و نیازهای ارتش رابطه‌ای ایجاد كند. ارتقای حس میهن‌پرستی، كه در مثال ذیل به آن خواهیم پرداخت، یكی از راههایی است كه به ایجاد این رابطه كمك می‌كند. در عراق تا حدودی به واسطه ذهنیت اهمیت میهن‌پرستی( ) كه از طرف رسانه‌ها احساس می‌شد و تا حدودی به خاطر درسی كه از جنگ ویتنام گرفته شد، خیلی از به اصطلاح منتقدین ـ كه رسانه‌ها نیز از آن جمله‌اند ـ حتی اگر با خود جنگ مخالف بودند از نیروهای نظامی و عملیات آنها حمایت می‌كردند.۲۰ این موازنه و مدارا می‌تواند میزان دشواری موجود و تلاش مورد نیاز برای یكسان كردن هدف دو نیروی مخالف را، آشكار سازد.عملیات عراق نمونه‌های زیادی از فواید مستقیم و غیرمستقیم همراه‌سازی رسانه‌ها را آشكار كرد. تأثیرات غیرمستقیم رسانه‌ها را می‌توان در فریب غیرعمدی رهبران عراق در مورد تركیه و نیروهای شمالی مشاهده كرد. به قدری توجه رسانه‌ها به مسئله مخالفت تركیه با پرواز هواپیماها از پایگاههای این كشور یا عبور لشكر چهارم پیاده نظام از خاك تركیه معطوف شده بود كه رهبران عراق تصور كردند وجود نیروهای شمال برای پیروزی سربازان ائتلاف حیاتی است.۲۱ فرماندهان عملیاتی این استنباط غلط را تصحیح نكرده و از رسانه‌های خبری همراه نیروهای شمال هم در جاهای دیگر استفاده نكردند. در عوض پوشش خبری ادامه یافت و نیروهای نظامی تقریباً به مدت سه هفته پس از مخالفت تركیه با اجازه عبور، در نزدیكی تركیه باقی مانده و بر باور رهبری عراق مبنی بر اینكه حمله نیروهای ائتلاف به این زودی نمی‌تواند آغاز شود، افزودند. پخش اخبار رسانه‌های همراه از نیروهای خودی كه زیر آتش دشمن بودند تا حدودی به طور مستقیم به اهداف دوستانه كمك كرد. این حالت هم برای ارتش و هم برای رسانه‌ها به یك حالت برنده ـ برنده تبدیل شد (به این معنی كه) رسانه‌ها داستانی برای فروش داشتند كه با عملیات نظامی درجه اول انباشته شده بود و همزمان ارتش نیز از همان داستان به حمایت مردمی دست پیدا می‌كرد.بروس جكسون در نطق اصلی خود كه در نوامبر ۲۰۰۳ در همایشی با عنوان رسانه‌ها و جنگ در دانشگاه بونالو برگزار شد می‌گوید: «دولتها در تمامی جنگها از همه امكانات در دسترس استفاده كرده‌اند تا انگیزه‌هایشان، تصمیمات و اعمالشان و اعمال نیروهای نظامیان را تا حد ممكن شفاف بیان نمایند ... برای دولتهای درگیر در جنگ، رسانه‌ها یكی از ابزارهای جنگی محسوب می‌شوند.»۲۲ جنبهٔ اخلاقی استفاده از رسانه‌های همراه به عنوان ابزاری در دستیابی به اهداف نظامی نیازمند امتحان است. مسئولیتها، وفاداریها و روابط كاری در آزمون این جنبه به كار خواهد رفت. فرماندهان عملیاتی به خوبی مسئولیتها را تبیین نكرده‌اند: «به اهداف عملیاتی نایل آمدن و دخیل بودن در اهداف راهبردی.» اهداف راهبردی عملیات عراق كه به رسانه‌های خبری نیز مربوط می‌شود شامل مقابله كردن با حركت تبلیغاتی عراق و دستیابی و حفظ حمایت مردمی از عملیات نیروهای ائتلاف می‌گردد. وفاداری دقیقاً در صف اول زنجیره دستورات نظامی قرار می‌گیرد. گزارش بی‌طرفانه اطلاعات و كمك كردن به موفقیت مالی كمپانی اصلی، مسئولیت رسانه‌های خبری است كه باید رعایت گردد. یك فرمانده عملیاتی باید همواره به خاطر داشته باشد كه وفاداری خبرنگار، همواره به كمپانی خبری مادر خواهد بود؛ با این همه، در بیشتر موارد همراه‌سازی (خبرنگاران) معمولاً منجر به ایجاد یا تغییر وفاداری از شركت خبری به واحد مورد نظر می‌شود.۲۳ رابطه كاری بین ارتش و رسانه جمعی (همراه)، به طور مشترك مورد توجه واقع شده و اكثراً سودمندی این رابطه دوجانبه است. هیچ طرف چیزی به طرف مقابل بدهكار نیست. هر كدام برای به پایان رساندن مسئولیت خود با حفظ وفاداری به سازمان مطبوع كار خود را انجام می‌دهد. حسی مشترك در هر دو طرف ایجاب می‌كند هر موقع قادر بودند با هم كار كرده و به همدیگر كمك نمایند تا حس اطمینان در بین آنها تقویت شود. به ویژه در مورد درگیریهای قریب‌الوقوع آینده كه این همكاری به سود هر دو طرف خواهد بود. اما در این مورد، استثناهایی نیز وجود دارد. برای مثال در حالی كه دكترین مشترك( ) به شكلی واضح هدف از آگاه‌سازی جامعه را تبیین می‌نماید، ارتش ممكن است به دلیل حفظ منافع ملی یا اطمینان از امنیت عملیاتی( ) از دادن اطلاعات به رسانه‌ها امتناع نماید. یك رأی‌گیری كه در نوامبر ۲۰۰۱ توسط مركز پژوهشی پو( ) در امور مردم و جراید انجام شد حاكی از حمایت قوی مردم از دولت در مورد كنترل اخبار به منظور حفظ منافع ملی داشت.۲۴ رسانه‌های همراه هم در زمینه انسجام یاد شده استثنائاتی دارند به ویژه به هنگامی كه، گزارشها، عملیات نظامی را كم‌اهمیت‌تر از حد مطلوب به تصویر می‌كشد. به تصویر كشیدن اشتباهات رخ داده در عملیات نظامی، پخش اطلاعات نامساعد، احساسی كردن داستانها به خاطر فروش بیشتر و استنباط از ارائه اطلاعات سانسور شده كه به صورت ذهن‌گرایانه‌ای از برنامه‌های سیاسی مورد ادعا حمایت می‌كند از جمله ناصافیهای مشترك در روابط رسانه ـ ارتش می‌باشند. به رغم وجود مسئولیتها و وفاداریهای متفاوت بین رسانه‌های همراه شده و فرماندهان نظامی، عملیات عراق مثالی از یك رابطه همزیستی بین این دو بود. وزارت دفاع خبرگزاریها را مجبور به همراه‌سازی نكرد. هرچند ممكن است خبرنگاران انفرادی از فرصتهای همراه شدن چشم‌پوشی نمایند تا بتوانند در صحنه‌های دیگر نبرد حضور داشته باشند، اما كمپانیهای خبری پیشنهادهای وزارت دفاع را غنیمت شمرده و سهمیه‌های اختصاص داده شده را رد نكردند. ارتش امتیازی قدرتمند را با هزینه‌ای اندك به دست آورد و رسانه‌ها نیز داستانی به دست آوردند كه برای چندین ماه در صدر فروش قرار داشت.
رسانه‌های همراه مؤثرترین روش برای جلب حمایت جامعه و مقابله با تبلیغات
كارایی رسانه‌های همراه در تأثیر بر افكار جامعه برای حمایت از ارتش و مقابله با تبلیغات را می‌توان به بهترین نحو از مقایسه رسانه‌های همراه با دیگر امتیازات در دسترس برای فرمانده عملیاتی و نقد مباحث مخالف متوجه شد. برای آغاز باید گفت، دو بحث اساسی «چرا باید فرمانده عملیاتی به تبلیغات دشمن اهمیت قائل شود؟» و «تبلیغات دشمن تا چه اندازه‌ای مخرب است؟» به سادگی در دو كلمه از عملیات عراق پاسخ داده می‌شود: باب بغداد.( ) وی كه نام دیگرش محمود سعید الصحاف، وزیر اطلاعات عراق بود، تبلیغات خود را در سطح گسترده‌ای در تمام دنیا پراكنده كرد. باورپذیری تردیدآمیز سخنان او توسط رسانه‌های همراه در هم شكسته شد زیرا این منابع خبری به صورت زنده، پیشروی نیروهای ائتلاف در مناطقی را كه وزیر اطلاعات عراق به صورت مكرر و هماهنگ تحت كنترل عراقیها یا مناطق نفوذناپذیر اعلام می‌كرد، پخش كردند.۲۵ از طرف دیگر این احساس دامنه‌دار كه دولت به منظور جلب حمایت مردم برای انتخاب مجدد سعی دارد با عملیات اطلاعاتی هدایت شده و پخش تبلیغات معین، رسانه‌ها را تحت تأثیر قرار دهد هنوز به قوت خود باقیست.۲۶ واقعیت هر كدام از این اتهامات خارج از محدودهٔ این مقاله است، اما درسهایی كه از این برداشتها گرفته شده برای بحث، موضوع مناسبی‌اند. اول اینكه، به زبان ساده‌تر، برداشت همان واقعیت است. تفاوت اندكی بین واقعیت و آن چیزی كه به عنوان واقعیت برداشت شده، وجود دارد. برنامهٔ اخیر در مطالعات رویكردهای سیاست( ) بین‌المللی نشان داد در طی عملیات عراق تقریباً دو سوم امریكاییها تا حدودی دچار اشتباه شده بودند و این امر نقشی كلیدی در موافقت جامعه برای درگیر شدن در جنگ را ایفا كرد.۲۷ نكته دوم اینكه به هنگام استفاده از امتیازی همچون رسانه‌های همراه امكان دارد جامعه در مورد مقاصد ما دچار تردید شود. در این موارد یك توضیح مدبرانه و محتاطانه امری حیاتی محسوب می‌شود. سرانجام اخبار گزارش شده تعیین‌كننده نوع داستان نقل شده خواهند بود. همان طوری كه هیئت منصفه به شهادت ارائه‌شده‌ای گوش می‌دهند كه بعداً ممكن است قاضی از آنها بخواهد آن را نادیده بگیرند، اگر رسانه‌های همراه، خبری را كه مساعد و مورد علاقه فرمانده عملیاتی است مخابره نمایند، علی‌رغم انتقادات وارده به آن رسانه، خبر مزبور باز هم شنونده خواهد داشت. مخاطرات مربوط، موضوع بحثهای زیادی در مورد فایده كلی و تأثیرات برنامه همراه‌سازی بوده است. دو نوع از مخاطرات عمدتاً نیازمند توجه هستند: امنیت عملیاتی و مخابره اطلاعات مطلوب ارتش. نوع دوم به هنگام به كارگیری رسانه‌های همراه، خطر محسوب شده و مورد با اهمیتی است. برای نمونه، اگر پوشش خبری به طور زنده نیروهای دوست را در حال انهدام یك تانك دشمن نشان دهد، ولی بعداً روشن شود كه این تانك در حقیقت متعلق به نیروهای خودی بوده است، یقیناً این نوع اطلاعات نیز پخش خواهند شد. این نوع از مخاطرات، اصلی جدایی‌ناپذیر از رسانه‌های (جمعی) همراه هستند و هنگامی كه به آنها اجازه همراه شدن داده شد این قبیل مخاطرات هم قبول می‌شود.۲۸ بهترین روش برای فرمانده عملیاتی جهت كاهش دادن این نوع مخاطرات، اطمینان از آگاهی تمام نیروها و پیروی آنها از قوانین درگیری است. دومین روش مناسب، تشویق و افزایش پیوند بین رسانه‌های همراه با نیروهای خودی به همراه ارتقای حس میهن‌پرستی آنهاست. تاریخ معاصر مخاطرات امنیت عملیاتی فوق‌العاده ناچیزی در رابطه با رسانه‌های همراه را نشان می‌دهد. برایان ویتمن،( ) جانشین معاون وزیر دفاع( ) در امور اجتماعی، این گونه نتیجه‌گیری كرده است كه این رسانه‌ها در عملیات عراق از لحاظ امنیت عملیاتی مشكلی ایجاد نكرده‌اند.۲۹ در واقع گزارشگران آزاد از لحاظ امنیت عملیاتی، تهدید بزرگ‌تری محسوب می‌شوند، زیرا به نسبت خبرنگاران همراه احساس مسئولیت‌پذیری اندك و آگاهی كمتری دارند.۳۰
بیشتر مباحث نشان دهندهٔ این است كه طرف مقابل می‌تواند از رسانه‌ها بهره‌برداری نماید. هرچند این ادعا صحت دارد ولی واقعیت امر این است كه رسانه‌ها امروزه در جوامع حضور دارند و صرف‌نظر از اینكه فرمانده عملیاتی از آنها بهره‌برداری كند یا خیر ممكن است توسط كشور مخالف مورد استفاده واقع شوند. موفقیت‌آمیزترین ترفند برای فرمانده عملیاتی در مقابله با بهره‌برداری دشمن، به كارگیری آشكار این رسانه‌ها خواهد بود تا دست‌كم از بازگو شدن قسمت دوستانه اخبار هم اطمینان حاصل گردد. نیروهای ائتلاف در طول عملیات عراق بیش از ۷۰۰ خبرنگار را پذیرا بودند. هركدام از این گزارشگرها قراردادی امضا كرده بودند كه مصاحبه آنان با افراد بازداشت شده توسط نیروهای ائتلاف را ممنوع كرده بود.۳۱ این مسئله به نحو آشكاری منابع اطلاعاتی برجسته ۷۰۰ خبرنگار مورد اشاره را در دست سربازان ائتلاف قرار داده بود و نشان دادن دیدگاههای سرباز اسیر دشمن، مجازاتی جز اخراج آن خبرنگار از صحنه نبرد را به دنبال نداشت. مقایسه كارایی دیگر امتیازات در دسترس برای فرمانده عملیاتی، ارزش واقعی رسانه‌های همراه در مقابله با تبلیغات كشور مخالف و جلب حمایت جامعه را برجسته‌تر نشان می‌دهد. تكنیكها و تاكتیكهایی همچون پخش اعلامیه‌ها، انواع مختلف فریب‌ و یا پخش برنامه‌های رادیو و تلویزیونی در خاك دشمن همه ابزارهای نسبتاً مؤثری در مقابله با تبلیغات كشور مورد تهاجم محسوب می‌شوند؛ اما همان گونه كه در مثال قبل بدان اشاره شد هیچكدام از این ابزارها به اندازهٔ پخش زنده و تقریباً همزمان ورود نیروهای ائتلاف به بغداد با انكارهای سعید الصحاف از حضور نیروهای ائتلاف، اثر خنثی‌سازی به همراه نداشتند. به علاوه تأثیر هیچكدام از این ابزارهای ضدتبلیغات با تأثیر رسانه‌های همراه در جلب حمایت جامعه ما مقایسه شدنی نیست.
امتیازات دیگری كه ممكن است دیدگاههای جامعه را به شدت تحت تأثیر قرار دهند، تأثیر فوق‌العاده اندكی در مقابله با تبلیغات كشور مورد تهاجم دارند. رسانه‌های غیرهمراه متداول یكی از این نوع امتیازات محسوب می‌شوند. یكی دیگر از این امتیازات اصطلاح تازه وضع شده رسانه‌های معكوس( ) است و اغلب شامل كار‌كنان عالی‌رتبه نظامی سابق و بازنشسته می‌شود كه اكنون در ایستگاههای خبری به عنوان گزارشگرهای جنگی و كارشناس فنون لشكرآرایی و تحلیلگر نقشه‌های جنگی ایفای نقش می‌كنند. در حالی كه هر دو منبع توانایی تأثیر بر عقاید جامعه را دارند، ولی هیچكدام به راحتی توسط ارتش هدایت نمی‌شوند و به كارگیری مؤثر هر دو برای فرماندهان عملیاتی همواره دشوار بوده است.
در طی عملیات عراق رئیس ستاد مشترك، رسانه‌های معكوس را از نقد علنی نقشه‌های جنگی بر حذر داشت.۳۲ خطرات امنیت عملیاتی در مورد رسانه‌های معكوس نسبتاً زیاد است زیرا راهبردها و فنون نظامی جدید توسط افرادی در جهت منافع كمپانیهای خبری خصوصی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند كه جامعه آنها را در مورد نقشه‌های جاری ذی‌صلاح می‌داند.
نتیجه‌گیری
برنامه رسانه همراه در حقیقت امتیازی در دسترس فرمانده عملیاتی محسوب می‌شود و هنگامی كه با امتیازات موجود دیگر مقایسه شود، روی هم رفته كارآمدتر، كم مخاطره‌تر، چندبعدی و كم‌هزینه‌تر است. به كارگیری خبرنگاران همراه مؤثرترین روش برای جلب حمایت عمومی و مقابله با تبلیغات دشمن محسوب می‌شود. این سخن به این مفهوم نیست كه از امتیازات دیگر نباید استفاده كرد، بلكه ارزش توجه روزافزون به رسانه‌های جمعی (همراه) را در محدوده مسئولیتهای فرمانده عملیاتی مورد تأكید قرار می‌دهد.
چند نكته سودمند وجود دارد كه به هنگام كار با رسانه‌های همراه باید مد نظر واقع شود. نخست، برنامه رسانه‌های همراه در سطح ملی مورد تأیید قرار گرفته و فرماندهان عملیاتی موظف به استفاده از این امتیاز شده‌اند. دوم، به كارگیری صحیح و رفتار محتاطانه با این رسانه‌ها می‌تواند بازگشت خوبی از سرمایه‌گذاری انجام شده را نشان دهد، اما اختصاص ندادن تلاش كافی می‌تواند به پوششهای خبری زیانباری منجر شود. سوم، اهمیت این رسانه‌ها را می‌توان در خلاء خطرناكی كه پس از ترك صحنه‌های نبرد توسط آنان به وجود آمده و نیز كمك چندسویه آنها در نیل به چند وظیفه اصلی توسط فرمانده عملیاتی مشاهده كرد. رسانه‌ها دیگر تنها یك وسیله سرگرمی نیستند كه باید افسر امور اجتماعی به آن رسیدگی كند، بلكه امتیازی قدرتمند با كمترین هزینه‌اند. سرانجام، رسانه همراه ارائه‌كننده گسترده اطلاعاتی است كه بیشتر مردم از آن برای شكل دادن به عقاید خود در مورد درگیریهای كشور خود استفاده می‌كنند. به واسطه نفوذ نظر جامعه در رهبری و تصمیم‌گیرندگان ملی، موفقیت كلی عملیات به نحو حساسی به توانایی فرمانده عملیاتی در آگاه‌سازی دقیق جامعه از عملیات جاری نظامی گره خورده است.

منابع
۱. Stephen Hess and Marvin Kalb, eds., The Media and the War on Terrorism (Washington DC: Brookings Institution ۲۰۰۳), ۱۳.
۲. Phillip Knightley, The First Casualty (New York: Harcourt Brace Jovanovich ۱۹۷۵), ۳۱۵.
۳. Charles Clover, “Pentagon Pushes a New Media Strategy for War with Iraq, ”Financial Times (London), ۲۷ December ۲۰۰۲, sec. World News, p. ۷.
۴. Mitchell Stephens, A History of News (New York: Viking Penguin ۱۹۸۸), ۹.
۵. Ibid., ۱۹.
۶. “Doctrine for Public Affairs in Joint Operations,” Joint Publication ۳-۶۱, ۱۴ May ۱۹۹۷, Joint Electronic Library CD-ROM, Washington, DC: Joint Chiefs of Staff, June ۲۰۰۳, I-۲.
۷. Assistant Secretary of Defense for Public Affairs, “Public Affairs Guidance on Embedding Media During Possible Future perations/ Deployments in the U. S. Central Command’s Area of Responsibility,” Message date-time-group: ۱۰۱۹۰۰ZFEB۰۳.
۸. “Joint Doctrine for Information Operations,” Joint Publication ۳-۱۳, ۹ October ۱۹۹۸, Joint Electronic Library CD-ROM, Washington, DC: Joint Chiefs of Staff, June ۲۰۰۳, I-۱۷.
۹. Joe Strupp, “Newspapers Pull Reporters from Embed Slots,” Editor & Publisher (April ۲۰۰۳), [۲۰ December ۲۰۰۳].
۱۰. Secretary of Defense Donald Rumsfeld, Transcript of press conference, ۲۱ March ۲۰۰۳, [۲ February ۲۰۰۳]; “Doctrine for Public Affairs in Joint Operations,” Joint Publication ۳-۶۱, II-۴.
۱۱. Vincent Laforet, “The Carrier,” Digital Journalist (۱ April ۲۰۰۳), multimedia presentation, [۲ February ۲۰۰۴].
۱۲. Joseph L. Galloway, “Sharing the Battlefield,” Presstime (April ۲۰۰۳): ۲۴.
۱۳. “Joint Doctrine for Information Operations,” Joint Publication ۳-۱۳, II-۱۲.
۱۴. “Pentagon Outpaced by Journalists,” World News Digest, ۲۷ March ۲۰۰۳, [۱ February ۲۰۰۴].
۱۵. Hess and Kalb, eds., ۲۷.
۱۶. “Joint Doctrine for Information Operations,” Joint Publication ۳-۱۳, II-۶; William Branigin, “A Brief, Bitter War for Iraq’s Military Officers,” Washington Post, ۲۷ April ۲۰۰۳, sec. A, p. ۲۵.
۱۷. Assistant Secretary of Defense for Public Affairs: ۱۰۱۹۰۰ZFEB۰۳.
۱۸. Hess and Kalb, eds., ۱۳.
۱۹. William M. Hammond, Public Affairs: The Military and the Media, ۱۹۶۸-۱۹۷۳ (Washington, DC: GPO ۱۹۹۶), ۶۱۷.
۲۰. James Poniewozik, “Whose Flag Is Bigger?” Time ۱۶۱, ۱۵ (۱۴ April ۲۰۰۳): ۷۱.
۲۱. Andrew Koch, “Information War Played Major Role in Iraq,” Jane’s Defence Weekly (۲۳ July ۲۰۰۳): ۵.
۲۲. Bruce Jackson, “Media and War: Bringing It All Back Home,” Mississippi Review ۱۰, no. ۱ (۲۰۰۴), [۰۱ February ۲۰۰۴].
۲۳. “Doctrine for Public Affairs in Joint Operations,” Joint Publication ۳-۶۱, II-۴.
۲۴. Hess and Kalb, eds., ۲۵۳.
۲۵. Sam F. Ghattas, “Iraqi Information Minister Uses Insults,” Associated Press Online, ۸ April ۲۰۰۳, [۱۹ December ۲۰۰۳].
۲۶. Roosevelt Wilson, “Against the Grain--Embedded Media Might Add Bias to News,” Capital Outlook, ۳ April ۲۰۰۳, p. ۴, [۶ December ۲۰۰۳].
۲۷. Program on International Policy Attitudes, “Misperceptions, the Media and the Iraq War,” The American Public on International Issues, ۲ October ۲۰۰۳, [۹ January ۲۰۰۴].
۲۸. Galloway, ۲۴.
۲۹. Deputy Assistant Secretary of Defense Bryan Whitman, Transcript of Interview with National Public Radio, ۲۵ April ۲۰۰۳,
[۰۲ February ۲۰۰۳].
۳۰. Christopher Cooper,
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید