جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


محوطه تاریخی ـ طبیعی بیستون


محوطه تاریخی ـ طبیعی بیستون
امروز بیش از هر زمانی ضرورت پرداختن به کل محوطه امری اجتناب‌ناپذیر می‌باشد. شاید از این طریق میراث گرانبهای تاریخی ـ طبیعی ضمن احیاء شدن بتواند از جغرافیای معیشتی موجود حداکثر بهره را برای جذب جهانگرد به‌عمل آورد، زیرا چنانچه در مطالعات تاریخی بدان اشاره شده، در یک مکان فوق در یک مسیر بسیار مهم به لحاظ ارتباطی (جاده کربلا) واقع شده است. مقاله حاضر سعی دارد ضمن اشاره به برخی از شواهد تاریخی طبیعی، مبانی مداخله و طراحی در محوطه را تشریح کند. کوه بهستان با ارتفاعی نزدیک به ۲۷۹۴ متر از سطح دریا در سمت راست مسیر همدان کرمانشاه استوار است.
این کوه در ادوار مختلف در ستون ادبی به نام‌های بغستان، بگستان، بهستون، بهیستون و بستون آمده است. بیستون در کنار شاهراه و در محل تلاقی راه‌های مغرب ایران قرار گرفته است. در این منطقه از دامنه زاگرس سراب‌های فراوانی وجود دارد که باعث توقف کاروان‌ها و مسافران در ادوار مختلف بوده است. اصطخری در کتاب مسالک‌الممالک خود که بین سال‌های ۳۱۸ـ۳۲۲ هجری قمری تألیف کرده درباره بیستون می‌نویسد: ”کوه بیستون هم‌چنین بلند است و دشوار و روی کوه پنداری تراشیده‌اند و در این کوه چند مرد بالای آنست کی تراشیده‌اند و ساده کرده‌اند و گویند پادشاهی بوده است و خواست کی این کوه را کوشکی سازد تا قدمت و پادشاهی او مردم را معلوم شود، بر سر این کوه بر کنار راه غاری هست و چشمه آب از آن غار بیرون می‌آید و در آن جایگاه صورت اسبی نگاشته‌اند کی از آن نکوتر اسب نتواند بود گویند کی آن صورت شبدیر است، اسب کسری، صورت کسری بر پشت آن نگاشته و در این حدود چنین کوه‌ها دیگ نیست.“ یاقوت در معجم‌البلدان خود که به سال ۶۲۳ هجری قمری نوشته است می‌گوید: ”بهستون قریه‌ای است بین همدان و حلوان، میان آن و همدان چهار منزل راه است، میان آن و قرمیسین هشت فرسنگ است، کوه بیستون کوهی است بسیار بلند که صعود بر فراز آن امکان‌پذیر نیست و راه حاجیان در زیر آن است، بخش پیشین آن از بالا تا پائین صاف و دیواره مانند است، بر پشت کوه نزدیک راه مکانی شبیه غار است و در آن چشمه آبی جاری است و آن‌جا صورت اسبی است که به بهترین صورتی حجاری و گمان می‌کنند که صورت اسب کسری موسوم به شبدیز باشد و کسری بر آن سوار است.“ ویلیامز جکسن درباره بیستون در سفرنامه خود می‌نویسد: نخستین اروپائی که نظر دیگران را به بیستون جلب کرد از قرار معلوم جهانگردی فرانسوی به نام اوته در حدود سال ۱۷۳۶ بود و حدود ۶۰ سال بعد اولیویه، سیاح و طبیعی‌دان فرانسوی، از بیستون دیدن کرده است و در کتاب خود به‌عنوان مسافرت در امپراطوری عثمانی، مصر و ایران شرح آن را آورده است. ژوبر مستشرق و سیاستمدار فرانوسی که از طرف ناپلئون بناپارت مأمور درباره فتحعلی شاه قاجار گردیده بود در ۱۸۰۶ از کتبیه بیستون دیدن کرده است.اولین تحقیقات علمی درباره نقوش و کتبیه‌های بیستون در ۱۸۳۵ توسط هنری راولینسون، افسر جوان انگلیسی، که به‌عنوان مشاور در خدمت ارتش ایران درآمده بود به انجام رسیده است. راولینسون با بذل دقت و تحمل مشقت طی دو سال (۳۷ـ۱۸۳۵) چندین بار از کوه بیستون بالا رفت و ستون اول متن فارسی باستان کتیبه را رونویسی کرد و خواندن آن را به اتمام رسانید و آماده انتشار ساخت. در سال ۱۸۴۴ او با بقیه متن پارسی باستان کتیبه را رونویسی و از ترجمه عیلامی آن نسخه‌برداری کرد. در سال ۱۹۰۴ هیئتی از طرف موزه بریتانیا نه سطر آن.
در سال ۱۹۴۸ پروفسور جرج کامرون از کتیبه بیستون نسخه‌برداری کرد.تحقیقات او تازه‌ترین و کامل‌ترین مطالعات در این زمینه است. در سال ۱۹۶۳ ترجمه کتیبه بیستون در کتاب‌های اغلب مستشرقان من‌جمله راولینسون و بارتولومه و لیسباخ، تلمن، هرتسفلد، تامپسون و جرج کامرون درج شد. گرچه همه آنها سهمی در شناساندن و خواندن کتیبه دارند ولی باید گفت این گروتفند بوده که نخست به کشف رموز خط میخی نایل آمد و به آکادمی علوم گوتینگن ارائه کرد و علم کشف رموز خط میخی را بنیان نهاد. بر صخره‌های بیستون در صد متری زمین نقش برجسته داریوش و کتیبه‌هائی مشاهده می‌شوند. داریوش بزرگ در ۵۲۲ ق.م پس از یک سلسله جنگ‌ها به سلطنت رسید و فرمان داد و شرح فرونشاندن شورش‌ها، شناساندن اصل و نسب خود، کشورداری و کارهائی که به خواست اهورامزدا انجام داده است در دل سنگین کوه به یادگار گذارد. در نقش برجسته‌ها و متن کتیبه گونه‌ای تصویر خبری، آگهی، پوستر، گزارش، کارتون سیاسی، درام سینمائی، فیلم خبری، نمایشی و تبلیغی با گونه‌ای داستان تاریخی ادغام شده است.
سوق آن به تصاویر علاوه بر لذت بردن از حکایت‌گوئی و دلبستگی به گزارش عینی و مستند نوعی رغبت کودکانه و ابتدائی به تصویر می‌باشد. این اثر تصویری، حماسی، دراماتیک و رویدادی است، در حالی‌که هنر یونان باستان تقریباً تنها شامل آثاری با ویژگی تشریفاتی و گزارش‌هائی از واقعیت فاقد زمان با سیماهائی انفرادی است از این هر دو پیشرفته‌تر به لحاظ شیوه ارائه، ستون تراژان در رم به سال ۱۱۳ پ ـ م است که در آن از زبان تصویر که قوی‌تر و عامه فهم‌تر از توضیح کلامی است استفاده شده و به‌صورت چرخش فیلم‌گونه وقایع به نگارش تصویری درآمده‌اند. در این ستون امپراتور داستان فتوحات خود و سایر حوادث را به دقت بر سنگ نقر کرده است. کتیبه داریوش در سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی بیانگر اصول نگارش و زبان تکلم در زمان حال است و در زمان خودش از زبان تصویر به‌گونه‌ای و از نگارش به‌گونه دیگری بهره جسته است و با ارزش مضاعف هنری فرهنگی وسیله‌ای برای بازشناسی تاریخ و شیوه‌های بیانی آن است.
سبک نوشتن کتیبه‌ها نفوذ سنگ نبشته‌های آشوری، بابلی و عیلامی را نشان می‌دهد. در این کتیبه داریوش به‌طور مختصر می‌‌آورد که چگونه به خواست اهورامزدا و دلیری خود به پادشاهی رسیده است و از جنگ‌ها و پیروزی‌های خود سخن می‌گوید. در بند ۹ آمده است، ”داریوش شاه گوید، اهورامزدا مرا این پادشاهی داد، اهورا مزدا این پادشاهی داد اهورامزدا مرا یاری کرد تا این شاهی به‌دست آورد. به یاری اهورامزدا این شاهی را دارم.“ در بند ۱۵ آمده است، داریوش شاه گوید: ”تو که از این پس نبشته را که من نوشتم یا این پیکرها را ببینی مبادا آنها را تباه سازی تا هنگامی‌که توانا هستی آنها را نگاه‌دار.“ در بند ۵ آمده است داریوش شاه گوید: ”تو که از این پس شاه خواهی بود خود را قویاً از دروغ بپای. اگر چنان فکر کنی که کشور من در امان باشد مرد که دروغ‌زن باشد او را سخت کیفر بده.“
در بند ۱۳ آمده است داریوش شاه گوید: ”از آن جهت اهورامزدا مرا یاری کرد و خدایان دیگری هستند که پلید نبودم، دروغگو نبودم، تبهکار نبودم. نه من نه دودمانم. به راستی رفتار کردم. نه به ضعیف نه توانا زور نورزیدم. مردی که با دودمان همراهی کرد او را نیک آموختم. آنکه زیان رسانید او را سخت کیفر دادم.“
در بند ۶ آمده است: داریوش شاه گوید: ”آن‌که اهورا مزدا را بپرستد تا توانائی دارد چه زنده چه مرده شدی از آن او خواهد بود.“ علاوه بر کتیبه بزرگ که به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی که متداولی آن زمان بوده نگاشته شده است یازده کتیبه دیگر نیز که به کتیبه‌های کوچک معروف گشته‌اند بر صخره بیستون نقر شده است.
۱. کوه بیستون در شش فرسنگی شهر کرمانشاه بر سر راه همدان ـ کرمانشاه (راه کاروانی قدیم که غرب را به شرق یعنی بین‌النهرین و مصر را به بلخ و هند مرتبط می‌کرده) قرار گرفته است.
۲. سنگ نبشته بیستون بزرگ‌ترین آثار کتیبه‌های سنگی است که بر صخره‌ای عمودی و غیرقابل دسترسی در ارتفاع یکصدمتری جاده کنده شده است. استقرار کتیبه در کنجی از کوه صخره‌ای و مصون از بادهای غالب وی در معرض دید مستقیم به‌ویژه از مسیری که شاخص آن پل ساسانی است قرار گرفته ارتفاع آن قابل توجه بوده و دسترسی بدان از بالا و پائین کوه بسیار دشوار است به نحوی که در گذر زمان از دستبرد انسان در امان مانده است (فضایابی مناسب به لحاظ مصونیت از عوارض طبیعی، انسانی و به لحاظ چشم‌انداز طبیعی). سکوهای طبیعی پای کوه امکان توقف و بازدید از آن را آسان‌تر کرده است. از این سکوها دید به کوه، کتیبه، سرآب و پهنه گیاهی آن میسر است. این فضایابی یک انتخاب اتفاقی نبوده، بلکه با یک سنجش دقیق از چشم‌انداز انسانی انتخاب و احداث شده که از یک‌سو دست ساخت بشری و از سوئی منظر طبیعی را در زاویه دید دارد. تسلسل تاریخی در اقدامات بشر در دوره‌های بعد از هخامنشی در بخش تحتانی کتبیه‌ها ادامه می‌یابد. زیرا این امکان از ویژگی خاص و منحصربه‌فردی به‌عنوان نقطه عطف در محوطه برخوردار است. توجه به منافع طبیعی، منظر، نشانه‌های راه، قابلیت تدافعی همگی گواهی بر این انتخاب ارجح بوده است و آنچه مؤید این واقعیت است تسلسل طبیعی آثار معماری از دوران هخامنشی، اشکانی، ساسانی، ایلخانی، صفوی، و زندی در این مکان است. متأسفانه اقدام زمان معاصر این تسلسل تاریخی طبیعی را خدشه‌دار کرده، زیرا احداث کارخانه قند بیستون در داخل محوطه تاریخی طبیعی آشفتگی خاصی در سیمای همگون از پهنه وسیع بیستون ایجاد کرده است. استقرار کاخ ساسانی و کاروانسرای صفوی در کنار جوی بیستون حرکت آب در داخل کاخ ساسانی و گذر آن از کنار کاروانسرا و پخش آن در پهنه بیستون احداث سد در کنار رودخانه گاماسیاو در دوره ساسانی و قابلیت آن مکان برای زیست حیات جانوری و مکانی که احتمالاً شکارگاه خسروپرویز بوده حکایت از شگردی بی‌نظیر و نبوغ ایرانی در مکان‌یابی سد و بهره‌وری از آن برای فراهم آوردن بستر طبیعی جهت حیات جانوری بوده است.سنگ‌نگاره‌های موجود در طاق بستان کرمانشاه به‌خوبی این صحنه از مهار طبیعت و تقویت حیات‌وحش را به روایت تصویر منعکس می‌کنند و انتخاب محل پل ساسانی، با تصور مکان این شکارگاه گذشته از نقش کاربردی آن به‌عنوان پل، موقعیت آن را به لحاظ منظری نیز توجیه می‌کند. از طرف دیگر بررسی‌ها نشان می‌دهد که به لحاظ فنی نیز این متناسب‌ترین موقعیت برای انتخاب مکان پل بوده است. پیکره‌ای که تحت عنوان مجسمه هرکول از آن یاد می‌شود دارای کتیبه‌ای است که آقای علی حاکمی ضمن کپی‌برداری چنین خوانده است ”به سال ۱۶۴ ماه پانه موی هرکول فاتح درخشان به وسیله هیاکینتوس پسر پانتیاخوس به سبب نجات فرمانده کل این مراسم برپا شد.
“ زمان ساخت مجسمه ۱۶۴ ذکر شده است که اگر آن را با مبدأ تاریخ سلوکی بسنجیم که ۳۱۲ ق.م است سال ۱۴۸ ق.م به‌دست می‌آید و چون سال یونانی سال قمری بوده است اختلاف سال قمری با شمسی در حدود پنج سال است که تاریخ ساختمان مجسمه سال ۱۵۳ ق.م تعیین می‌شود و این سال مقارن با اواسط سلطنت مهرداد اول اشکانی (اشک ششم) است. در کتیبه فوق از شخصی به اسم کل امن فرمانده بزرگ یاد می‌شود که گمان بر این است که در این جنگ‌ها بر ضد مهرداد اول شرکت داشته و توانسته است به نوعی خود را از گرفتاری‌های جنگ برهاند و به یادگار نجات خود از این مخمصه به دستور او و به وسیله هیاکینتوس که منصبی در آن نواحی داشته است این مجسمه در پای کوه بیستون برپا گردید. سنگ نگاره نقش میتریدات دوم در زیر کتیبه هخامنشی نقش میتریدات دوم اشکانی است که درسال ۱۰۰ ق.م کنده‌کاری شده. به‌نظر می‌رسد که شاه اشکانی با انتخاب این مکان قصد داشته خود را از اعقاب هخامنشی قلمداد کند. یکی از همراهان شاردن در سال ۱۶۷۳م از آن طرحی تهیه کرده که سند خوبی برای بازسازی گرافیکی این نقش است.
دیواره فرهادتراش: پروفسور لوشای معتقد است که این حجاری به دوره هخامنشی تعلق ندارد، بلکه در حدود هزار سال بعد از داریوش به فرمان خسرو دوم ساسانی در کوه بیستون تراشیده شده است. اهالی منطقه حجاری فوق را کار فرهاد کوه‌کن می‌دانند و معتقدند که فرهاد در عشق شیرین زن عیسوی خسروپرویز بدین کار سنگین تن در داد و داستان عشق فرهاد الهام‌بخش شاعران در این مرز و بوم شد از جمله مثنوی عاشقانه خسرو و شیرین از نظامی گنجوی است. شعر نظامی پیروزی فرهاد و عاقبت دردناک وی را جاویدان ساخت؛ بدانسان که خواننده داستان صدای تیشه فرهاد را که بر کوه فرود می‌آید می‌شنود و احساس می‌کند. بیستون هم‌چنین الهام‌بخش مینیاتورسازان ایرانی بوده است. پل خسرو: بر سر راه قدیمی که از بیستون به تخت شیرین و سرماج می‌رود پایه‌های عظیمی مشاهده می‌شود که به پل خسرو معروف است. اگر مسیر حرکت سپاهیان اسلام را برای جنگ نهاوند در سال ۲۱ هجرت همان مسیر حرکت سیاحان و جهانگردان اسلامی یعنی راه بغداد به کرمانشاه و بیستون به همدان بدانیم، پل خسرو تنها پلی بوده است که اعراب از آن گذشته و پس از عبور از تخت شیرین و سرماج به نهاوند رفته و یزدگرد سوم آخرین شهریار ساسانی را در آن شهر مغلوب کرده‌اند. کاخ ساسانی: حفاری‌های انجام شده در کاخ ساسانی ثابت کرده که این بنا ابتدا یک عمارت ساسانی بوده که به مرور زمان ویران شده است و در سده‌های سوم و چهارم هجری قمری بر دیواره‌های محکم و با استفاده از مصالح آن بنای فعلی را که احتمالاً یک دژ بوده ساخته‌اند.
در دوره ایلخانان مغول با تغییراتی آن را به کاروانسرا تبدیل کرده‌اند. در مرکز آن بقایای دو ساختمان دیده می‌شود که در یکی محراب کوچکی قابل مشاهده است. پل صفوی: این پل بر سر راهی که در زمان صفوی از قزوین به همدان و کرمانشاه کشیده شده بود و به بغداد متصل می‌شد قرار دارد. این راه از قزوین به همدان از آنجا به اسدآباد، کنگاور، صحنه، بیستون و کرمانشاه می‌رفت که پل آجری عظیم آن معروف به پل کهنه هنوز پابرجاست. این راه از کرمانشاه به پل کهنه هنوز برجاست. این راه از کرمانشاه به ماهیدشت و پس از گذر از پل آجری به سمت شاه‌آباد غرب و سرمیل می‌رفته است. این را از مسیر میل تا سر پل ذهاب (راه شاه‌عباس تا امروز در دامنه کوه و تپه‌ها باقی است) ادامه داشت و از آن‌جا به قصرشیرین و سپس خانقین می‌رفته است. وقف‌نامه شیخ علیخان زنگنه: شیخ علیخان زنگنه اعظم شاه سلیمان صفوی برای سادات فاطمی و تعمیرات کاروانسرای بیستون رقبای چند را وقف کرده و بر صخره بیستون کنده است ولی متأسفانه این اقدام باعث از بین رفتن یکی از سنگ‌نگاره‌های برجسته دوران پارتی شده است.
امامزاده باقرین موسی‌الکاظم: برخلاف آنچه از ورای تصویر امروزین بنا استنباط می‌شود، بنای ماقبل این امامزاده از اصالت‌هائی برخوردار بوده است و در صورتی‌که به‌جای تجدید بنای کامل مورد مرمت قرار می‌گرفت چه بسا هویت واقعی امامزاده که شکل و سیمای مردمی آن بود احیاء می‌شد چیزی که در بنای امروزی زیاد به چشم نمی‌خورد. به هر جهت بنای اولیه بیشتر شبیه یک بنای قاجار بوده است. در ضلع غربی آن قبرستان در حال توسعه است و با این روند فضای طبیعی محوطه تهدیه می‌شود. به‌جاست که طرح ساماندهی به این قضیه توجه کند. کاروانسرای صفوی: در مسیر قدیمی همدان کرمانشاه کاروانسرائی قدیمی است که به امر شاه‌عباس صفوی ۹۹۶ ـ ۱۰۳۸ هجری قمری ساخته شده با توجه به کتیبه‌ای که از شاه سلیمان صفوی ۱۰۷۷ ـ ۱۱۰۵ هجری قمری باقی‌مانده، به‌نظر می‌رسد که بنای کاروانسرا در زمان پادشاهی شاه سلیمان و صدارت شیخ علیخان زنگنه باشد.
متأسفانه این کاروانسرا علیرغم برخورداری از یک پلان و فضای فوق‌العاده معماری در اثر کاربری نامناسب آن (تأدیب‌گاه معتادان) دچار دخل و تصرفات ناسزا شده و اکنون الحاقات ناموزون آن و رطوبت شدید بنا لطمات زیادی بدان وارد آورده است. به‌جاست که این کاروانسرا کاربری مناسب یافته و مورد مرمت جامع قرار گیرد.
●نتیجه‌گیری
برنامه‌ریزی و طراحی در محوطه تاریخی طبیعی بیستون می‌بایست به چند موضوع به شرح زیر را مورد عنایت قرار دهد:
۱. حذف الحاقات و اقدامات اجرائی عاجل انجام شده در محوطه که باعث خدشه‌دار شدن بافت تاریخی طبیعی شده است.
۲. حفاظت، مرمت و احیاء تک بناهای موجود با توجه به نگرش جامع یعنی ایجاد پارک آرکئولوژیک در محوطه.
۳. حفاظت و توقت بافت گیاهای و درختی موجود و بومی در محوطه.
۴. توجه ویژه به امکانات زیست‌محیطی برای نیل به یک نوع وحدت بین آثار و طبیعت.
۵. تعیین حدود و ثغور دقیق مداخلات.
۶. تدوین ضوابط ناظر بر طرح‌ها برای کنترل مداخلات.
۷. تعیین حریم حفاظتی آثار و محوطه.
۸. اتخاذ سیاست‌های مشخص برای کاهش آسیب‌های ناشی از معیشت صنعتی در حریم بلافصل محوطه ضروری است به‌نحوی که آسیب آنها در یک طرح کوتاه‌مدت به حداقل برسد تا برنامه‌ریزی مناسب جهت انتقال آنها صورت گیرد.
۹. در مجموع کلیه اقدامات فوق بایستی با لحاظ امکانات و تهدیدهای زیر در جهت استفاده و بهینه‌سازی صورت گیرد.
امکانات: ۹ـ الف: آثار، طبیعت غنی، راه تاریخی و زیارتی، معیشت بومی و رودخانه.
امکانات: ۹ـ ب: شهرک الزهرا و سر پل بیستون و توسعهٔ آنها، عبور جاده از پای کتیبه، صنایع موجود، کاربری نامناسب کاروانسرا و پل‌ها و قبرستان حاشیه امامزاده باقر.
اصغر محمدمرادی
منبع : ماهنامه معماری و فرهنگ


همچنین مشاهده کنید