پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


دیشب‌ یک‌ فیلم‌ خوب‌ دیدم‌!


دیشب‌ یک‌ فیلم‌ خوب‌ دیدم‌!
دیشب‌ یك‌ فیلم‌ خوب‌ دیدم‌. دیشب‌ فیلمی‌ را دیدم‌ كه‌ مرا واداشت‌ تا به‌ آنچه‌ همیشه‌ دغدغه‌ام‌ بوده‌ دوباره‌ بیاندیشم‌; دیشب‌ فیلم‌ بولینگ‌ برای‌ كلمباین‌ را دیدم‌. شما این‌ فیلم‌ را دیده‌اید؟ اگر نه‌ حتما به‌ تماشای‌ آن‌ بروید. این‌ فیلم‌ مستند مسئله‌ مهمی‌ را مط‌رح‌ می‌كند; ((قدرت‌ سرنوشت‌ساز رسانه‌ها)). مایكل‌ مور در این‌ فیلم‌ به‌ بررسی‌ هرج‌ و مرج‌ حاكم‌ بر زندگی‌ آمریكایی‌ پرداخته‌ است‌. كاری‌ كه‌ پیش‌ از این‌ نیز در فیلم‌ كمدی‌ سیاه‌ ((عملیات‌ سوسیس‌ كانادایی‌)) انجام‌ داده‌ بود. با این‌ تفاوت‌ كه‌ او در فیلم‌ اخیرش‌ رویكردی‌ تازه‌ با ساختاری‌ واقع‌گرایانه‌ را در پیش‌ گرفته‌ است‌. مایكل‌ مور در فیلم‌ ((بولینگ‌ برای‌ كلمباین‌)) با توجه‌ به‌ اینكه‌ خودش‌ متولد شهری‌ست‌ كه‌ ((می‌گویند آدمهایش‌ با اسلحه‌ای‌ در دست‌ به‌ دنیا می‌آیند و سلاح‌ در دست‌ می‌میرند ((مسئله‌ قتل‌ توسط‌ اسلحه‌ گرم‌، این‌ ویژگی‌ غیرقابل‌ تفكیك‌ از تاریخ‌ آمریكا را مبنای‌ تحقیق‌ قرار داده‌ است‌ و آن‌ را از زوایای‌ مختلف‌ فرهنگی‌، تاریخی‌، اجتماعی‌ و سیاسی‌ مورد بررسی‌ قرار می‌دهد. دلایل‌ بروز آمار وحشتناك‌ در این‌ زمینه‌ را ریشه‌یابی‌ می‌كند و از برآیند همه‌ آنها به‌ نتیجه‌ نهایی‌ می‌رسد. در این‌ رهگذر یازده‌ هزار و ۱۲۷ قتل‌ توسط‌ سلاح‌ گرم‌ مبنای‌ مناسب‌ و تكان‌دهنده‌ای‌ به‌ نظ‌ر می‌رسد. اما فیلمساز برای‌ آنكه‌ مخاط‌ب‌ فیلم‌ به‌ درك‌ درستی‌ از عمق‌ فاجعه‌ دست‌ پیدا كند پا را از ارائه‌ ارقام‌ فراتر گذاشته‌ و سه‌ نمونه‌ وحشتناك‌ را با نگاهی‌ موشكافانه‌ از نظ‌ر می‌گذراند; فاجعه‌ خونبار مدرسه‌ كلمباین‌ كه‌ ط‌ی‌ آن‌ تعدادی‌ از دانش‌آموزان‌ مسلح‌ پس‌ از كشتن‌ و زخمی‌ كردن‌ دبیران‌ و هم‌ مدرسه‌ای‌هایشان‌ خود را نیز كشتند، انفجار در مركز تجاری‌ كه‌ توسط‌ دو دانش‌آموز دبیرستانی‌ معترض‌ كه‌ به‌ تازگی‌ فارغ‌التحصیل‌ شده‌ بودند انجام‌ شد و قتل‌ یك‌ كودك‌ شش‌ ساله‌ توسط‌ كودكی‌ دیگر. مایكل‌ مور در مقایسه‌ای‌ هنرمندانه‌ علاقه‌ به‌ اسلحه‌، تیراندازی‌، گرایش‌ به‌ خشونت‌ را در میان‌ آمریكائیان‌ و مردم‌ دیگر كشورهای‌ دنیا همچون‌ آلمان‌، انگلیس‌، فرانسه‌ و كشور همسایه‌ آمریكا یعنی‌ كانادا را كنار هم‌ قرار می‌دهد و نتایج‌ چشمگیری‌ بدست‌ می‌آورد; نتیجه‌ این‌ است‌ كه‌ مردم‌ كشورهای‌ نام‌برده‌ نیز به‌ اندازه‌ آمریكاییها یا بیشتر از آنها علاقه‌مند خشونت‌، تیراندازی‌ و خرید اسلحه‌ هستند اما هرگز مشكلات‌ ساده‌ خود را با اسلحه‌ حل‌ نمی‌كنند. فیلمساز حتی‌ تاریخ‌ پرجنایت‌ آمریكا ــ كه‌ تصور می‌شود دلیلی‌ است‌ برای‌ انبوه‌ جنایات‌ اجتماعی‌ این‌ كشور ــ را با تاریخ‌ كشورهایی‌ نظ‌یر آلمان‌، انگلیس‌، ژاپن‌ و فرانسه‌ كه‌ جنایاتی‌ به‌ مراتب‌ پر تلفات‌تر را در سط‌ح‌ جهانی‌ سبب‌ ساز شده‌اند مقایسه‌ می‌كند و به‌ این‌ نتیجه‌ می‌رسد كه‌ این‌ هم‌ نمی‌تواند دلیل‌ درستی‌ برای‌ این‌ همه‌ هرج‌ و مرج‌ باشد. مور در نهایت‌ با بررسی‌ فضای‌ پرخط‌ر و تهدیدآمیز جامعه‌ای‌ كه‌ در آن‌ زندگی‌ می‌كند نقش‌ رسانه‌ها و همچنین‌ سیاستمداران‌ و دولتمردان‌ در ایجاد و تقویت‌ چنین‌ فضایی‌ را موثرترین‌ دلیل‌ ارزیابی‌ می‌كند. در این‌ فیلم‌ می‌بینیم‌ كه‌ تبلیغات‌ رسانه‌ای‌ و سیاستمداران‌ تا چه‌ حد در بروز هر فاجعه‌ كوچك‌ و بزرگ‌ موثر هستند. رسانه‌هایی‌ كه‌ در ط‌ول‌ شبانه‌روز به‌ پخش‌ گزارشها و اخبار تهدیدآمیز می‌پردازند و علاوه‌ بر برنامه‌های‌ سرگرم‌كننده‌ و فیلمهای‌ سینمایی‌ حتی‌ در آگهی‌های‌ تجاری‌ خود نیز نوعی‌ احساس‌ خط‌ر، ناامنی‌ و تهدید بی‌پایان‌ را ترویج‌ می‌كنند تنها مولد جرم‌ و جنایت‌ نیستند. بلكه‌ رسانه‌ها ابزار كارآمدی‌ برای‌ سیاستمداران‌ محسوب‌ می‌شوند. سیاستمدارانی‌ كه‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ اهداف‌ خود همواره‌ دست‌ به‌ دامن‌ دروغهای‌ بزرگی‌ در زمینه‌ تهدید هسته‌ای‌ از سوی‌ كشورهای‌ جهان‌ سوم‌، حضور تهدیدآمیز تروریستهای‌ اصول‌گرا، سیاهان‌ و هزاران‌ دروغ‌ بی‌اساس‌ و مضحك‌ می‌شوند. دروغهایی‌ سط‌حی‌ كه‌ به‌ زعم‌ فیلمساز برای‌ مردم‌ ساده‌اندیش‌ كشورش‌ كه‌ عادت‌ كرده‌اند رسانه‌ها به‌ جایشان‌ فكر كنند، تحلیل‌ كنند و تصمیم‌ بگیرند كاملا واقعی‌ و قابل‌ باور است‌! همه‌ این‌ اتفاقات‌ باعث‌ ایجاد فرهنگ‌ تشویش‌، تهدید، ترس‌، و وحشت‌ در میان‌ امریكائیان‌ شده‌. كار به‌ جایی‌ رسیده‌ كه‌ مایكل‌ مور فیلمساز می‌گوید: ((رسانه‌ها و سیاستمداران‌ آنقدر كارشان‌ را در ترساندن‌ مردم‌ خوب‌ انجام‌ داده‌اند كه‌ دیگر نیازی‌ نیست‌ برای‌ دروغهای‌ خود دلیل‌ بیاورند، مردم‌ به‌ سادگی‌ تمام‌ حرف‌های‌ آنها را باور می‌كنند. ((و این‌ حس‌)) همیشه‌ در تهدید بودن‌)) را ویژگی‌ فرهنگی‌ مردم‌ این‌ كشور تلقی‌ می‌كند. ویژگی‌ ای‌ كه‌ مردم‌ به‌ واسط‌ه‌ آن‌ زمانی‌ سرخپوستان‌، مدتی‌ سیاهان‌، گاهی‌ شمالیها، در مقط‌عی‌ كمونیستها و... را تهدیدی‌ علیه‌ خود می‌دانستند و امروز حتی‌ همسایه‌ خود را تهدیدی‌ علیه‌ خود تلقی‌ می‌كنند. تصور می‌كنم‌ تماشای‌ این‌ فیلم‌ برای‌ تمام‌ كسانی‌ كه‌ دغدغه‌ امنیت‌ و فرهنگ‌ همزیستی‌ اجتماعی‌ را دارند ضروری‌ست‌; به‌ همان‌ میزان‌ كه‌ نوشدارو برای‌ آدم‌ زهر خورده‌ لازم‌ است‌. و اما آنچه‌ همواره‌ دغدغه‌ام‌ بوده‌ و فیلم‌ ((بولینگ‌ برای‌ كلمباین‌)) باعث‌ شد دوباره‌ به‌ آن‌ فكر كنم‌ همین‌ نقش‌ رسانه‌هاست‌ در حفظ‌ یا مخدوش‌ كردن‌ چیزی‌ كه‌ ما آن‌ را امنیت‌ روانی‌ و اجتماعی‌ می‌دانیم‌. نكته‌ای‌ كه‌ گویی‌ مدتهاست‌ در كشورمان‌ مورد غفلت‌ قرار گرفته‌; وقتی‌ پای‌ جعبه‌ جادو می‌نشینیم‌، روزنامه‌ها را ورق‌ می‌زنیم‌، در همایش‌ یا حتی‌ جمع‌ خانواده‌ حاضر می‌شویم‌ و... دائم‌ با گزارشها، اخبار، تیتر مط‌الب‌ و حرفهایی‌ برخورد می‌كنیم‌ كه‌ همه‌ و همه‌ خبر از ناامنی‌ می‌دهند.ناامنی‌ در فرهنگ‌، تغذیه‌، اجتماع‌، سیاست‌ داخلی‌ و خارجی‌، سلامتی‌، ترافیك‌ و هزاران‌ موضوع‌ دیگر كه‌ مستقیما با زندگی‌ روزمره‌ آدمها سر و كار دارند. ناامنی‌ای‌ كه‌ رفته‌ رفته‌ باعث‌ ایجاد لستحاله‌ رفتاری‌ در میان‌ افراد جامعه‌ می‌شوند. شما فكر نمی‌كنید اگر روند رسانه‌ای‌ در ایران‌ همین‌ گونه‌ پیش‌ برود ما نیز به‌ مصائبی‌ مشابه‌ آنچه‌ در آمریكا گریبانگیر مردم‌ شده‌ دچار نمی‌شویم‌؟ تا وقتی‌ این‌ اتفاق‌ نیفتاده‌ می‌توانیم‌ از آن‌ پیشگیری‌ كنیم‌ چون‌ علم‌ رسانه‌ می‌گوید اگر دچارش‌ بشویم‌ دیگر خروج‌ از آن‌ ممكن‌ نیست‌ و این‌ یك‌ تهدید واقعی‌ست‌. مباد روزی‌ كه‌ رسانه‌ها در بدیهی‌ترین‌ موارد به‌ جای‌ مردم‌ ط‌رح‌ موضوع‌ كنند، تحلیل‌ كنند و تصمیم‌ بگیرند. مباد روزی‌ كه‌ مردم‌ ما نیز در دنیای‌ مدرن‌ خرافات‌ رسانه‌ای‌ زندگی‌ كنند. مباد روزی‌ كه‌ كوته‌نظ‌ری‌ مایه‌ مباهات‌ گردد. برای‌ همین‌ اگر فیلم‌ ((بولینگ‌ برای‌ كلمباین‌)) را ندیده‌اید لازم‌ است‌ حتما آن‌ را تماشا كنید. این‌ فیلم‌ آینه‌ تمام‌ نمای‌ مردم‌ كشوری‌ست‌ كه‌ سیاستمدارانش‌ در نیمه‌ اول‌ قرن‌ بیستم‌ بر اثر تاثیر اعجاب‌آور یك‌ برنامه‌ رادیویی‌ بر رفتار مردم‌ پی‌ به‌ قدرت‌ بی‌انتهای‌ رسانه‌ها بردند. برنامه‌ای‌ كه‌ توسط‌ ارسن‌ ولز نابغه‌ فقید تئاتر، سینما، تلویزیون‌ و رادیو ساخته‌ شد، داستان‌ حمله‌ موجودات‌ مریخی‌ را با ساختاری‌ واقع‌گرایانه‌ فضاسازی‌ كرد و مردم‌ ساده‌دل‌ را به‌ فرار از شهرها وادار ساخت‌. اگر این‌ فیلم‌ را ندیده‌اید هنوز برای‌ این‌ كار دیر نشده‌ می‌توانید آن‌ را در سینما فرهنگ‌ تماشا كنید. بعد از خروج‌ از سالن‌ سینما حتما با نگاهی‌ تازه‌ به‌ وقایع‌ پیرامون‌ خود نگاه‌ خواهید كرد.
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر


همچنین مشاهده کنید