پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


نقد فیلم‌ صیاد رویا ساخته‌ لارنس‌ کاسدن‌۲۰۰۳


نقد فیلم‌ صیاد رویا ساخته‌ لارنس‌ کاسدن‌۲۰۰۳
باز هم‌ امریكاییها قرار است‌ دنیا را نجات‌ دهند و باز هم‌ این‌ دنیا جایی‌ جز خود امریكا نیست‌ و باز هم‌ راه‌ نجات‌ آنان‌ چیزی‌ جز جنگ‌ نیست‌. دنیای‌ آنها به‌ منط‌قه‌ دور افتاده‌ای‌ در آمریكا محدود است‌ كه‌ نجات‌ دهنده‌اش‌ اغلب‌ جوانی‌ كم‌ عقل‌ و كودك‌ مانند خواهد بود. امریكاییها تا كی‌ قرار است‌ دنیا را نجات‌ دهند و تا كی‌ قرار است‌ این‌ مضمون‌ تكراری‌ را بر تماشاگران‌ داخلی‌ و خارجی‌ تحمیل‌ كنند؟ این‌ تم‌ اگر هم‌ در پس‌ ذهن‌ نویسنده‌ و كارگردان‌ فیلم‌ نبوده‌، در ناخودآگاهشان‌ وجود دارد و آموزش‌ و دریافتهایشان‌ آنگونه‌ بوده‌ است‌ كه‌ همیشه‌ به‌ فكر نجات‌ جهان‌ با مدیوم‌ بیانی‌ خود بوده‌اند. گذشته‌ از این‌ سیاست‌ احمقانه‌ امریكایی‌ كه‌ تمام‌ دنیا را بی‌عقل‌ می‌پندارد، فیلم‌ به‌ تنهایی‌ مشكلات‌ جبران‌ ناپذیری‌ دارد. فیلمنامه‌ فیلم‌ ((صیاد رویا)) پرنقص‌ترین‌ بخش‌ فیلم‌ است‌. هیچ‌ چیز از فیلمنامه‌ روشن‌ نمی‌شود. آن‌ كودك‌ عقب‌ مانده‌ چگونه‌ و چرا باید دنیا را نجات‌ دهد؟ چگونه‌ نیروی‌ عجیبی‌ در خود می‌پرورد؟ چهار جوان‌ چرا مدتها از او بی‌خبر بوده‌اند و چط‌ور می‌شود كه‌ به‌ یكباره‌ متوجه‌ او می‌شوند؟ شخصیت‌ محوری‌ فیلم‌ یعنی‌ آن‌ پسر بچه‌ عقب‌ مانده‌ در ط‌ول‌ یك‌ ساعت‌ فیلم‌ گم‌ و در صورت‌ نیاز ناگهان‌ پیدا می‌شود. هر جایی‌ كه‌ فیلمنامه‌ نویس‌ به‌ مشكل‌ برخورده‌ هجویه‌ای‌ را مط‌رح‌ كرده‌ است‌. آن‌ كرمها بالاخره‌ از بدن‌ خود انسان‌ بیرون‌ می‌آیند یا به‌ وسیله‌ تخمها زاده‌ می‌شوند؟ هر دو نوع‌ روش‌ تكثیر دیده‌ می‌شود و این‌ موضوع‌ بیننده‌ را سردرگم‌ می‌كند. اگر زاییده‌ انسان‌ است‌ معنی‌ خاص‌ خود را دارد و اگر عامل‌ بیرونی‌ است‌، بر انسانها تحمیل‌ می‌شود. در نوع‌ اول‌ انسان‌ موجودی‌ گناهكار شناخته‌ می‌شود و در نوع‌ دوم‌ كاملا بی‌گناه‌ است‌ و گناهكار همان‌ موجودات‌ متافیزیكی‌ هستند.بالاخره‌ كدامیك‌ موضوع‌ فیلم‌ است‌؟ فیلمنامه‌ نویسان‌ از بین‌ چهار جوان‌ دو نفر را می‌كشند و آن‌ دو نفر باقی‌ مانده‌ را همانند خیر و شر به‌ جان‌ هم‌ می‌اندازند. چرا آن‌ دو؟ چرا دو نفر دیگر نتوانسته‌اند نقش‌ خیر و شر را ایفا كنند؟ چهار جوان‌ هر كدام‌ شغلی‌ دارند و زندگی‌ خود را دنبال‌ می‌كنند و در ط‌ول‌ فیلم‌ هیچكدام‌ بر دیگری‌ برتری‌ نمی‌یابند. این‌ انتخاب‌ بر چه‌ اساسی‌ صورت‌ گرفته‌ است‌؟ وارد شدن‌ موجود بیگانه‌ در بدن‌ یكی‌ از جوانها كه‌ بعدا به‌ صورت‌ شر ظ‌اهر می‌شود به‌ سط‌حی‌ترین‌ شكل‌ ممكن‌ صورت‌ گرفته‌ است‌.ماده‌ای‌ قرمز رنگ‌ وارد چشم‌ جوان‌ شده‌ و او تبدیل‌ به‌ دو شخصیت‌ متفاوت‌ می‌شوده‌ شخصیت‌ جدید كه‌ مثلا قرار است‌ شر باشد، به‌ لهجه‌ بریتانیایی‌ حرف‌ می‌زند كه‌ متفاوت‌ از شخصیت‌ واقعی‌ جلوه‌ كند و این‌ یعنی‌ دست‌كم‌ گرفتن‌ تماشاگر. هیچ‌ خلاقیت‌ و تفكری‌ در فیلمنامه‌ صورت‌ نگرفته‌ است‌. داستان‌ استفن‌ كینگ‌ عینا و بدون‌ اینكه‌ مدیوم‌ ادبیات‌ (كلمه‌) به‌ مدیوم‌ سینما (تصویر) تبدیل‌ شود، بر پرده‌ نقش‌ بست‌ است‌. موجود بیگانه‌ كه‌ فقط‌ در یك‌ صحنه‌ ظ‌اهر می‌شود، (همانجایی‌ كه‌ ماده‌ای‌ قرمز رنگ‌ را بر بدن‌ جوان‌ وارد می‌كند) همان‌ بیگانه‌ آشنای‌ همه‌ فیلمهای‌ علمی‌ / تخیلی‌ است‌. پاها و دستهای‌ درازی‌ دارد و چشمانش‌ بزرگ‌ و رنگین‌ است‌. آخرین‌ نمونه‌ دیده‌ شده‌ این‌ بیگانه‌ در ((نشانه‌ها)) ساخته‌ام‌ نایت‌شیامالان‌ بود كه‌ باعث‌ پایین‌ آمدن‌ سط‌ح‌ ساختاری‌ فیلم‌ شد. كارگردان‌ و نویسنده‌ فیلمنامه‌ و مسوولین‌ جلوه‌های‌ ویژه‌ هیچ‌ تلاش‌ خلاقانه‌ای‌ در به‌ وجود آوردن‌ موجودی‌ فرازمینی‌ كه‌ كاملا از تخیل‌ آدمی‌ سرچشمه‌ می‌گیرد ننموده‌اند. فیلم‌ دنباله‌ روی‌ همان‌ كلیشه‌ها و شكلهای‌ شناخته‌ شده‌ و البته‌ قابل‌ قبول‌ گذشته‌ است‌ كه‌ از E.T شروع‌ شد. تمام‌ سازندگان‌ این‌ بیگانه‌ها كه‌ سط‌حی‌نگاری‌ را پایه‌ خود قرار داده‌اند از E.T وام‌ می‌گیرند.با دیدن‌ این‌ بیگانگان‌ متافیزیكی‌، فقط‌ و فقط‌ یاد این‌ فیلم‌ می‌افتیم‌. فیلم‌ شامل‌ زندگی‌ چهار جوان‌ است‌ و مقاط‌ع‌ كوچكی‌ از زندگی‌ پرماجرای‌ كودكی‌ آنان‌ را نشان‌ می‌دهد. برگشت‌ به‌ گذشته‌ تنها نكته‌ مثبت‌ فیلم‌ است‌ كه‌ بسیار تصویری‌ ارائه‌ می‌شود و نوشته‌های‌ زیر تصویر بی‌استفاده‌ باقی‌ می‌ماند. در حالی‌ به‌ گذشته‌ برمی‌گردیم‌ كه‌ چهار پسر بچه‌ با فرمها و تیپهای‌ دوران‌ بزرگسالی‌ مشخص‌ هستند و هشدار نوشتاری‌ ((بیست‌ سال‌ قبل‌)) دست‌ كم‌ گرفتن‌ بیننده‌ است‌. تصویر، كاملا گویای‌ این‌ موضوع‌ است‌ و آن‌ نوشته‌ها مط‌لقا اضافی‌ به‌ نظ‌ر می‌آیند. شخصیت‌ مورگان‌ فریمن‌ یعنی‌ كلنل‌ كرتیس‌ آنقدر كمرنگ‌ است‌ كه‌ اگر نبود هیچ‌ كمبودی‌ در فیلمنامه‌ ایجاد نمی‌شد. اگر شخصیتی‌ در فیلمنامه‌، كاركردی‌ نداشته‌ باشد، سوال‌ برانگیز است‌، چون‌ قرار است‌ همه‌ آدمهای‌ فیلم‌ كاری‌ انجام‌ دهند و هر كدام‌ بخشی‌ از بار قصه‌ را بردوش‌ بكشند. فریمن‌ عملا هیچ‌ كار خاصی‌ انجام‌ نمی‌دهد و به‌ هیچ‌ عنوان‌ به‌ كار فیلم‌ نمی‌آید و به‌ نظ‌ر می‌رسد شخصیت‌ او را به‌ اشتباه‌ وارد این‌ فیلم‌ كرده‌اند. او برپا كننده‌ جنگی‌ است‌ كه‌ هیچ‌ نتیجه‌ای‌ ندارد و حتی‌ صحنه‌های‌ مربوط‌ به‌ وی‌ بیشتر به‌ فیلمهای‌ جنگی‌ شبیه‌ است‌ تا به‌ فیلمهای‌ علمی‌ / تخیلی‌.
((صیاد رویا)) ملغمه‌ای‌ است‌ از سینمای‌ جنگ‌، سینمای‌ دلهره‌، سینمای‌ وحشت‌، سینمای‌ علمی‌ / تخیلی‌، سینمای‌ اجتماعی‌ / انتقادی‌ و سینمای‌ روانشناختی‌ . همه‌ این‌ تمها در فیلم‌ بررسی‌ می‌شود ولی‌ در نهایت‌ سردرگم‌ می‌ماند. صحنه‌هایی‌ كه‌ فرماندهان‌ نظ‌امی‌ با هلی‌كوپتر و هواپیماهای‌ نظ‌امی‌ بر موجودات‌ بیگانه‌ حمله‌ می‌برند یاد آور سینمای‌ جنگ‌ است‌ و البته‌ هجویه‌ای‌ از آن‌ را ارائه‌ می‌دهد. بیماری‌ مرموزی‌ كه‌ عده‌ای‌ از مردم‌ ساكن‌ آن‌ منط‌قه‌ را مبتلا كرده‌ است‌، بی‌دلیل‌ در هاله‌ای‌ از
ابهام‌ می‌ماند. چرا آنها قرنط‌ینه‌ شده‌اند؟ این‌ بیماری‌ چه‌ ربط‌ی‌ به‌ هجوم‌ موجودات‌ بیگانه‌ دارد؟
سینمای‌ تجاری‌ امریكا با داشتن‌ امكانات‌ فراذهنی‌ و فوق‌ حرفه‌ای‌، در فیلم‌ مزبور در حد فیلمهای‌ علمی‌ / تخیلی‌ دهه‌ هشتاد عمل‌ می‌كند. هیچ‌ خبری‌ از جلوه‌های‌ ویژه‌ میخكوب‌ كننده‌ سینمای‌ وحشت‌ و یا دلهره‌های‌ هراس‌انگیز نوع‌ هیچكاكی‌ نیست‌. ((صیاد رویا)) به‌ دلیل‌ فقدان‌ توانایی‌ لازم‌ برای‌ ایجاد هراس‌ و دلهره‌ بدون‌ استفاده‌ از عناصر خارجی‌، به‌ جلوه‌های‌ ویژه‌ و موجودات‌ بیگانه‌ای‌ متوسل‌ شده‌ كه‌ البته‌ در این‌ بخش‌ هم‌ كاملا ناموفق‌ مانده‌ است‌. نه‌ دلهره‌ ایجاد می‌كند و نه‌ وحشت‌ این‌ موجودات‌ بیگانه‌ كلیشه‌ای‌ تا كی‌ قرار است‌ موضوع‌ اصلی‌ فیلمها شوند؟
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر


همچنین مشاهده کنید