پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

افزایش احساسات ضدآمریکایی در جهان


افزایش احساسات ضدآمریکایی در جهان
احساسات ضدآمریكایی در كشورهای مختلف جهان كه از زمان حمله به عراق افزایش یافته، نگرانی هایی در بین سیاستمداران و سیاستگذاران آمریكا ایجاد كرده است. دولت «جورج بوش» پس از حملات یازده سپتامبر با ایجاد معاونت دیپلماسی عمومی در وزارت خارجه تلاش كرده است با این معضل مقابله كند. اما تغییر مكرر مسؤولین این معاونت از یكسو و ادامه روند صعودی احساسات ضد آمریكایی در نقاط مختلف دنیا از سوی دیگر حاكی از پیچیدگی زیاد این مسأله است. بنیاد صلح جهانی كارنگی كه در واشنگتن مستقر است عصر پنجشنبه( سوم نوامبر) نشستی با حضور كارشناسان كشورهای مختلف جهان و به منظور بررسی ابعاد مختلف این موضوع و اهمیت و تبعات آن برگزاركرد. سخنران نخست این جلسه« تاد لیندبرگ» رئیس گروه كاری ضد آمریكایی گری كه جزئی از پروژه امنیت ملی دانشگاه« پرینستون» است، بود. وی ضدآمریكایی گری را به انواع مختلفی از جمله« لیبرال»،«ملی گرایانه»، «رادیكال» ،«فرهنگی» و «تاریخی» دسته بندی كرد. در نوع لیبرال ضد آمریكایی گری، آمریكا به دلیل آنكه به « ارزش لیبرال خود كاملاً پایبند نیست» مورد تنفر است. به نظر لیندبرگ، بسیاری از كشورهای اروپایی را باید در این دسته گنجاند. در ضدآمریكایی ملی گرایانه « دخالت های آمریكا به عنوان تنها ابرقدرت جهان در امور كشورها و مناطق مختلف» مورد تنفر قرار دارد. برخی كشورها نظیر چین در این زمره قرار دارند. در نوع رادیكال، هر نوع رفتار آمریكا تقبیح شده است و این اعتقاد وجود دارد كه اساساً «جهان بدون ارزش های آمریكایی ، مكان بهتری برای زندگی است.»در ضدآمریكایی گری فرهنگی و نخبه گرایانه كه بسیاری از فرانسوی ها را شامل می شود فرهنگ آمریكایی عقب مانده و خام انگاشته می شود و مورد انتقاد قرار می گیرد. در نوع تاریخی ضدآمریكایی گری نیز كشورهایی از جمله كشورهای آمریكای لاتین از عملكرد واشنگتن در گذشته نظیر «حمایت از حكومت های دیكتاتوری» ابراز نارضایتی می كنند.لیندبرگ در ادامه صحبت های خود به اهمیت و تبعات ضدآمریكایی گری پرداخت و گفت: در بعد اقتصادی، هیچ نشانه ای دال بر تاثیر منفی این روند بر مقبولیت محصولات آمریكایی در خارج در دست نیست. وی افزود: اما در موضوعاتی نظیر بهره برداری شبكه های تروریستی از احساسات ضد آمریكایی برای استخدام تروریست این مسأله اهمیت دارد.
لیندبرگ در باره مقابله با انواع مختلف ضدآمریكایی گری گفت: «كسانی را كه از آمریكا به عنوان یك قدرت برتر متنفرند، نمی توان هرگز راضی كرد» مگر آنكه آمریكا از ابرقدرت بودن خود صرف نظر كند، كه این امر غیرقابل تصور است. وی افزود: اگر مخالفت با آمریكا به علت موضوعاتی نظیر بكارگیری مین های زمینی است راهی برای مقابله با آن نیست زیرا آمریكا به دلیل «مسؤولیتی كه در شبه جزیره كره دارد نمی تواند از استفاده از مین های زمینی صرفنظر كند!»لیندبرگ سپس گفت اگر حمایت آمریكا از اسرائیل علت ضدیت با این كشور است باید گفت كه واشنگتن حاضر به تغییر این سیاست نخواهد شد ،حتی اگر این به قیمت تنفر برخی، از آمریكا تمام شود.وی در ادامه صحبت های خود گفت: اما آمریكا می تواند با برخی دیگر از انواع ضدآمریكایی گری مقابله كند. وی افزود: دولت در دیپلماسی عمومی خود باید در درجه اول ،گوش دادن به صحبت ها و نگرانی های سایر كشورها را بگنجاند. لیندبرگ تأكید كرد دیپلمات های آمریكایی به جای آنكه همه وقت خود را صرف سخنرانی برای بهبود وجهه كشور خود كنند بهتر است «گاهی هم ساكت شوند و فقط به صحبت های طرف مقابل گوش دهند.» وی همچنین گفت: عملكردهای غلط آمریكا در گذشته نیز باید مطرح شده و صادقانه مورد بحث قرار گیرد. لیندبرگ در پایان خاطرنشان كرد كه كمك های آمریكا به قربانیان حوادث طبیعی و غیر طبیعی نظیر سونامی اخیر در اندونزی، اهمیت زیادی در افزایش مقبولیت این كشور دارد.« الكساندر روندوس» دیپلمات باسابقه یونانی سخنران بعدی این جلسه بود. وی در ابتدای سخنرانی اش گفت كه ضدآمریكایی گری در جهان به حدی رسیده است كه افرادی نظیر خود او كه ارزش هایی مشابه ارزش های آمریكایی دارند همواره در هراس و نگران امنیت خود هستند. وی برای نمونه به حادثه ای اشاره كرد كه اخیراً در یك میهمانی شام در یونان رخ داد. روندوس گفت كه به محض ورود او دو نفر از میهمانان به نشانه اعتراض بلند شد. و گفتند كه حاضر نیستند كه بر سر میزی بنشینند كه «رئیس اداره» (اشاره به سازمان سیا) نشسته است. وی گفت یكی از مشكلات جدی این است كه آمریكا « ارزش های جهانی نظیر دموكراسی را ملی كرده است» به طوری كه امروز حمایت از این ارزش ها با حمایت از آمریكا یكی تلقی می شود. روندوس با تمایز قائل شدن بین محبوب بودن و مؤثر بودن گفت: آمریكا به مرحله ای رسیده است كه باید از بین این دو یكی را انتخاب كند. وی افزود: در دنیایی كه روز بروز به دموكراسی نزدیك تر می شود و در آن نظرات مردم و افكار عمومی تأثیرگذارتر می شوند، این انتخاب اهمیت حیاتی دارد.
سخنران بعدی جلسه،« تماش دیوید برت» مدیر پروژه تحقیقاتی اقتصاد «بوداپست» از مجارستان بود. وی به تحقیقات و مصاحبه های متعدد خود در كشورهای آمریكایی لاتین، تركیه، چین و سایر نقاط دنیا اشاره كرد و گفت: در بخش خصوصی ضدآمریكایی گری، هیچ اثر اقتصادی تاكنون بر آمریكا نگذاشته و محصولات آمریكایی همچنان خریداران زیادی دارند. برت گفت: اما در بخش دولتی این تأثیر منفی تا حدی مشهود است. وی افزود: اما كشورهایی كه تمایل به خرید كالای آمریكایی ندارند، بیش از آمریكا متضرر می شوند، زیرا اقتصاد آنها كوچكتر بوده و در حال توسعه هستند.سخنران پایانی جلسه، ایوان كرستف مدیر مركز استراتژی های لیبرال در بلغارستان بود. وی در ابتدا به خاطره ای در جریان سفر هفته پیش خود به «سنت پیترزبورگ» در روسیه اشاره كرد كه در آن، دستفروشی كه پرچم كشورهای مختلف را می فروخت به او گفت: پرچم آمریكا همچنان پرخریدار است، با این تفاوت كه اگر در دهه ۹۰ ، مردم، این پرچم را برای برافراشتن می خریدند، اكنون آن را برای سوزاندن می خرند. كرستف تأكید كرد كه یكی از مشكلات اصلی این است كه «جوانان بیشتر از بزرگسالان، ضدآمریكایی هستند.» وی گفت: ضدآمریكایی گری اكنون به یكی از مراحل «جامعه پذیری» تبدیل شده كه این موضوعی بسیار جدی است.

منبع : سایت اینترنتی «واشنگتن پریزم»
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید