پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

لزوم درک سیاستمداران از تاریخ برای ترسیم افق آینده


لزوم درک سیاستمداران از تاریخ برای ترسیم افق آینده
تهاجم نوین غرب
در عصر سلطه به فرهنگ و دین مسلمانان با وجود عوارض زیاد آن بستری برای ایجاد یك سلسله اعتراضات جدی در كشورهای مختلف اسلامی علیه سلطه و فرهنگ غربی شد كه آغاز نهضت بیداری اسلامی گشت. شكل گیری این نهضت فراگیر در جهت احیای ارزشهای دینی در طول دو قرن آنچنان گسترش یافت كه هیچ كشوراسلامی باقی نماند كه ردپایی از این نهضت در آنجا دیده نشودما به عنوان جزئی از تاریخ و وقایع تاریخی، تاریخ را می سازیم. از آن تاثیر می پذیریم و خود به مطالعه آن می پردازیم. رخدادهای گذشته تجربه های گرانبهایی هستند كه ما را در مسیر حركت كمك می نمایند و نباید از آنها غفلت كنیم. منابع اطلاعاتی ما در شناخت تاریخ مكتوبات، منقولات، محسوسات و معقولات است كه بعد از عبور از دوران حاكمیت فرهنگ شفاهی وارد فرهنگ مكتوب شده و مجموع آن سرمایه ای بزرگ است كه پیش روی ما قرار دارد، سرمایه ای كه شناخت زوایای آن می تواند در ساختن آینده ای مطلوب و اتخاذ سیاستهایی منطقی و مناسب، سیاستمداران ما را یاری دهد.این یك واقعیت است كه باید از گذشته، آموخت، در حال زندگی نمود و برای آینده برنامه ریزی كرد. آینده طولانی پیش روی، درك گذشته طولانی پشت سر ما را ضروری می نماید.این كه حال را در بین این دو مرز طولانی قرار نمی دهیم به دلیل كوتاهی مدت آن است. برنامه ریزی برای آینده است كه حال را پوشش می دهد. اگر برای حال برنامه ریزی شود كوتاهی زمان آن فرصت ها را می سوزاند و پریشانی و آشفتگی را برای آینده ای كه طولانی است مهیا می سازد.
بنا بر این در عالم سیاست گذاری حال زمان ناپایداری است كه به سرعت به گذشته تبدیل می شود و در دل آینده باید مورد توجه قرار گیرد. روزمرگی محصول توجه به حال و غفلت از آینده است كه دربردارنده امیدها و امكان ها است. از طرفی تمدن امروز حاصل بهره برداری از تجربه طولانی گذشته و درك تاریخ است. انقطاع از گذشته، انقطاع از سنت های حسنه و دستاوردهای مفید بشری است كه برنامه ریزی بر آینده را با مشكل مواجه می سازد. بدون توجه به تاریخ و گذشته نمی توان جامعه ای بر مبنای ارزش های تربیتی _ اخلاقی ایجاد كرد. حمله به خوب و بد، زشت و زیبا و تلخ و شیرین گذشته نوعی خودفریبی و غفلت است كه ره به جایی نمی برد.شاید به همین دلیل است كه تحریف تاریخ و تغییر واقعیت های گذشته یك استراتژی مهم برای دشمنان بوده و هست. این كه می بینیم تجربه های مفید و سنت های حسنه و لحظه های شیرین تاریخ گذشته از سوی دشمنان و مخالفان وارونه جلوه داده می شود نتیجه این اهمیت است.ایجاد شرق شناسی برای غربیان در همین راستاست كه گفتمان غربی پیرامون شرق برای تحریف گذشته های شكوفا و انسان ساز است.گفتیم تاریخ بخشی از زمان است كه پیش از حال در یك مدت طولانی پشت سر ما قرار دارد، قدمتی به طول خلقت انسان، انسان هایی كه در زمان های مختلف و در مكان های گوناگون زیسته اند و دست به نوآوری های فراوانی زده اند و محصول تلاش های آنها ایجاد تمدنی است كه امروز ما را احاطه كرده است.بنابراین تاریخ دانشی است كه زمان و مكان بنیادی ترین عناصر سازنده آن است و ما براساس تشابه و اشتراك زمانی و مكانی نیازمند فراگیری آن هستیم. زیرا موضوع این دانش، گذشته بشر و تحولات همه جانبه مرتبط با زندگی اوست.شكوفایی و اضمحلال تمدن های متعددی كه در طول پنج هزارساله تاریخ صورت گرفته می تواند ما را در حركتی كه به سوی احیای تمدن اسلامی برداشته ایم یاری دهد. این كه چگونه تمدن اسلامی در ابتدای شكل گیری خود توانست با گردآوری تمدن های هندی، ایرانی، عرب، مصری و یونانی و ایجاد تمدنی نو توفیق یابد، می تواند راهنمای بسیار خوبی برای ما در این برهه از زمان باشد.نومیدی از بقای تمدن كنونی غرب كه سیطره آن بخش اعظم دنیا را فراگرفته در كنار تجربه گذشته تاریخی خودمان می تواند زمینه شكوفایی و فراگیری مجدد تمدن اسلامی را مهیا سازد.با توجه به این واقعیت كه شناخت تاریخی و آگاهی به زوایای تاریخ برای سیاستمداران یك ضرورت و الزام است زیرا كه هدایت جامعه را برعهده دارند، سیاستمداری كه تاریخ گذشته كشور خود و جهان را نشناسد و از مسیر مضبوط و دقیق فرهنگ و تمدن جهان با اسلام و ایران بی اطلاع باشد چگونه می تواند نقاط مشابه و تقریبا قابل انطباق منحنی تكرار حوادث تاریخی را رسم و براساس آن برای آینده اتخاذ تصمیم نماید؟سیاستمداران امروز ایران بعنوان مدیران هدایت سكان سیاسی كشوری كه نظامش محصول ۲۰۰ سال مبارزه و اوج قله بیداری اسلامی است، بیش از هر سیاستمداری نیازمند آگاهی و شناخت گذشته ای هستند كه آغازش با دعوت پیامبر از مكه آغاز شود و در مسیر خود با تشكیل اولین حكومت اسلامی در یثرب مدنیت اسلامی را با عنوان مدینهٔ الرسول پایه گذاری كرده است و سپس این حركت طی دو مرحله، مرحله اول در جزیره العرب و مرحله بعد در سطح جهان براساس رسالتی جهانی كه داشته در كوتاه ترین زمان ممكن یعنی دو قرن در مقابل تمدن آن زمان گسترش یافته است.
بعد از مرحله گسترش و مجاورت این تمدن نوپای ۲۰۰ ساله با تمدنهای كهن آن عصر بجای نگرانی از هضم در آنها و یا كشیدن دیوار حائل بین خود و این تمدنهای ریشه دار و پرمدعا نهضت انتقال تمدن را آغاز می نماید تا نكات ارزشمند و قابل استفاده و تجربیات مفید آنها را گرفته بعد از عبور از فیلترهای فرهنگی، ارزشی خود مورد استفاده قرار داده و موارد نامطلوب آنها را به نقد بكشاند.این نهضت دو قرن انتقال فرهنگ كه تا قرن چهارم ادامه داشته به طرق مختلفی صورت گرفته كه مهمترین آنها نهضت ترجمه است. سرعت و حجم معارف انتقالی در این نهضت یعنی نهضت ترجمه به حدی بی سابقه است كه جهان هیچگاه شاهدتكرار آن نبوده تا جایی كه تنها پدر و پسری به نامهای خین بن اسحاق و اسحاق بن خین بیش از ۲۰۰ جلد كتاب و رساله از یونانی و سریانی به عربی ترجمه می نمایند.دایره نهضت انتقال تمدن های كهن به درون تمدن نوپای اسلامی كه در حقیقت توجه به عالم و جذب علوم و معارف است تا آنجا گسترش می یابد كه موج جذب مغزهای اندیشمند به مركز علمی و آموزشی جهان اسلام از كشورهای دیگر به شكل وسیعی صورت گیرد.قرن پنجم اوج شكوفایی تمدن اسلامی است كه از قرن سوم آغاز شده و این حركت پرشتاب توسعه و پیشرفت در همه زمینه ها تا جنگهای صلیبی اول و بدنبال آن حمله مغول ادامه دارد و از این دوره است كه عصر ركود جهان اسلام آغاز می گردد و فترتی ۵۰۰ ساله را سپری می كند. با وجود آثار مخرب این دو حمله سنگین بر پیكره این تمدن نوپا با شكست صلیبی ها در شام و فلسطین بدست صلاح الدین ایوبی بار دیگر فرصتی حاصل می آید تا جهان اسلام تجدید حیات دوباره ای را آغاز كند و این تجدید حیات تا عصر ركود دوم كه پس از رنسانس در كشورهای قدرتمند اروپایی با هجوم استعمار و آغاز دوره سلطه شروع شد بر جهان اسلام ادامه می یابد. این دوره از قرن پانزدهم آغاز شده بود و در قرن نوزدهم به نقطه اوج خود رسید. عصر سلسله یا عصر ركود دوم جهان اسلام بسی خطرناكتر و دردناكتر از ركود اول است زیرا در این عصر اروپا علاوه بر جنایت با شمشیر در پی تخریب اعتقاد و استحاله فرهنگی جهان اسلام است. غرب كه براساس تفكر جدایی دین از سیاست بعد از هزار سال حاكمیت كلیسا، شكل گرفته و تولد تازه ای یافته است چون شناخت دقیقی از سیر تاریخی تمدن جهان اسلام دارد و به نقش اسلام به عنوان مهمترین و اصلی ترین عامل در تجدید حیات سیاسی مسلمانان وقوف كامل دارد، درصدد است بین اسلام و مسلمانان جدایی بیفكند تا بتواند دامنه امنیت سلطه خود را گسترش دهد.مهمترین ابزار غرب در این حمله همچون دوره جنگهای صلیبی تنها شمشیر و اسلحه نبود بلكه تكنولوژی بود، آن هم مكتوب كه فرهنگ غرب كه نهایتا در پی حاشیه راندن دین بود را با خود به درون كشورهای اسلامی می آورد. تهاجم نوین غرب در عصر سلطه به فرهنگ و دین مسلمانان با وجود عوارض زیاد آن بستری برای ایجاد یك سلسله اعتراضات جدی در كشورهای مختلف اسلامی علیه سلطه و فرهنگ غربی شد كه آغاز نهضت بیداری اسلامی گشت. شكل گیری این نهضت فراگیر در جهت احیای ارزشهای دینی در طول دو قرن آنچنان گسترش یافت كه هیچ كشور اسلامی باقی نماند كه ردپایی از این نهضت در آنجا دیده نشود.رنسانس اسلامی ایجاد شده در اوج خود منجر به تشكیل حكومتی دینی در ایران شد. تشكیل جمهوری اسلامی ایران زنگ خطری برای غرب بود كه جهان اسلام یك بار دیگر به سوی تشكیل مدینهٔ الرسولی بود كه در كمتر از دو قرن توانست با جاذبه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود دنیا را تسخیر نماید. لذا در این مرحله رهبران عصر سلطه با تئوریهای جدیدی از جمله دموكراسی و حقوق بشر به مقابله با این واقعیت مقبول آمدند. آنها بخوبی می دانستند كه اسلام در طول حیات سیاسی اش از ابتدای تشكیل اولین مدنیت خود بر پایه مردم سالاری بوده است و حقوق بشر نیز در بهترین شكل آن رعایت شده است اما برای اینكه بتوانند این دو حربه را كارساز نمایند تشكیل جریاناتی به اصطلاح اسلامی برای اثبات تحلیل های خود از سوی غربیها یك ضرورت بود لذا حكومتهای دیكتاتوری مثل صدام و گروههای تروریستی مثل القاعده و خشكه مقدسان نامتعادلی همچون طالبان كه زائیده ایده های غرب بودند در جغرافیای سیاسی جهان اسلام خلق شدند تا رفتارشان مهر تاییدی بر ادعاهای غرب و توجیه گر تجاوزات آنها به جهان اسلام و مهار نهضت فراگیر بیداری اسلامی باشد. در ابتدا گفتیم كه تاسیس مدینه الرسول در یثرب از سوی پیامبر آغاز تمدن اسلام بود و این نظریه از سوی اكثر مورخان نیز تایید شده است اما چرا آغاز بعثت و ۱۳ سال تلاش پیامبر را در مكه شروع تمدن اسلامی نمی خوانند؟امنیت، ثبات و انسجام درونی ضرورت تشكیل حكومت و ایجاد تمدن است و این سه بعد از هجرت پیامبر به مدینه حاصل شد. پیامبر در مدینه توانست علاوه بر گسترش اخلاق و روحیه تعاون و همكاری و همگرایی در میان مسلمانان با تسامح و بردباری با اقلیت های درون مدینه رفتار نماید و این تسامح تا آنجا بود كه با برخی از این اقلیت ها برای دفع خطر بزرگتر پیمان هم بست. در كنار این راهبردهای اساسی، پیامبر تاكید و توصیه زیادی بر وحدت می نمود و تحت هیچ شرایطی اجازه خدشه واردآمدن به وحدت مسلمانان را نمی داد.حتی بعد از رحلت پیامبر با وجود تاكیدها و توصیه های مكرر پیامبر بر تایید جانشینی علی (ع) بعد از خود برای رهبری جهان اسلام، وقتی كه حق علی (ع) در جانشینی پیامبر غصب می شده او به خاطر حفظ وحدت از حق خویش می گذرد و به كسانی كه حق او را غصب كرده اند مشاوره می دهد و در امور كشور آنها را یاری می نماید.زیرا نباید وحدت به عنوان ستون اصلی خیمه حاكمیت از هم بگسلد.سیر صعودی پیشرفت و شكوفایی تا زمانی كه راهبردهای پیامبر مورد توجه قرار گرفته ادامه دارد اما همین كه این راهبردها مورد بی توجهی قرار می گیرد انگیزه مردم در توجه به مسوولیت اجتماعی از بین رفته و افول آغاز و به دنبال آن عصر ركود شروع می شود.بنابراین دو دوره عصر ركود در جهان اسلام معلول عوامل داخلی و خارجی بوده است.در بعد داخلی همانگونه كه گفته شد دوری از راهبردهایی بود كه پیامبر براساس آنها مدینهٔ الرسول را پی ریزی كرده كه در كنار موارد مطروحه مهمترین مشخصه مدینهٔ الرسول كه می توان آنرا راهبرد اساسی پیامبر تلقی كرد انسجام و هماهنگی بین تئوری و عمل بود. پیامبر آنچه را كه در طول ۱۳ سال در مكه تبلیغ نموده بود در مدینه اجرا كرد. برای اولین بار نظام حقوقی واحدی برای تمامی افراد جامعه بدون تبعیض وضع گردید.در همین مدینهٔ الرسول و براساس همین نظام حقوقی واحد است كه وقتی چوب دستی پیامبر در جنگ احد به شكم یكی از افراد كه جلوتر از صف ایستاد اصابت می كند پیامبر آماده قصاص می گردد. این تساوی حتی در سطح رسول خدا (ص) و یك مسلمان عادی هم به اجرا درمی آید.در تداوم همین نظام حقوقی واحد است كه علی(ع) در زمان حكومت خویش وقتی از تصرف ناحق زره خویش توسط یك یهودی به قاضی شكایت می كند و به علت كافی نبودن دلیل نمی تواند گفته خود را ثابت كند لذا از محضر قاضی بدون نتیجه بازمی گردد.موقعیت هركس در این جامعه براساس شایستگی تعیین می شود تا آنجا كه نزدیكترین صحابه پیامبر (ابوذر) وقتی از پیامبر تقاضای سمتی را می كند با جواب منفی پیامبر مواجه می شود .زیرا وی را شایسته آن نمی داند. اینها عوامل داخلی است كه در هر دوره ای در گذشته و در آ ینده می تواند مانع افول پیشرفت و بازگشت به عصر ركود گردد.بازگشت به دعوت و یا احیای مجدد اسلام بعد از عصر ركود در حقیقت بازگشت به راهبردهای عملی پیامبر در مدینهٔ الرسول است كه توانسته شكوفایی دوباره ای را درپی داشته باشد.هرگاه در جامعه اسلامی در اثر خودشیفتگی كارگزاران از این چارچوب خارج شده است زمینه برای موفقیت عوامل خارجی كه در گذشته به صورت حمله نظامی و در آینده می تواند اشكال دیگری در كنار حمله نظامی داشته باشد، مهیا شده است.امروز جهان اسلام در اثر دو قرن مجاهده موفق شده است جامعه اسلامی تشكیل دهد. بی شك شرایط زمانی و مكانی عصر حاضر و خطر رشد معنویت در قالب اسلام برای غرب بیش از زمان های دیگر است.بنابراین تلاش آنها برای متوقف كردن این حركت و ایجاد عصر ركودی دیگر در تمدن احیا شده اسلامی بیش از هر زمان هوشیاری سیاستمداران ما را طلب می كند. دلیل اصلی ما در ارایه نظریه ضرورت درك و شناخت تاریخ از سوی سیاستمداران آشنایی با علل افول و شكوفایی تمدن اسلامی است تا آنجا كه باید گفت: سیاستمدارانی كه آشنا به تاریخ و زوایای تاریخی نباشند نمی توانند موفق باشند.
مجتبی قائمی مهر
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید