پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

معلمان گوینده، شاگردان شنونده


معلمان گوینده، شاگردان شنونده
ناظم چندنفر از «بدها»ی كلاس را به زیرزمین تاریك مدرسه برده بود. بچه ها در كلاس گریه می كردند و قسم می خوردند در آنجا حیوانات وحشی دیده اند. ناظم به بچه های كلاس هشدار می داد كه اگر درس نخوانید و شیطنت كنید در زیرزمین كنار آن حیوانات زندانی می شوید. معلم بعد از رفتن ناظم از بچه های تنبیه شده پرسید كه آیا شماواقعاً در زیرزمین حیوانات وحشی دیدید؟ آنها گفتند بله. او گفت ولی چنین چیزهایی در زیرزمین وجود ندارد. آنجا فقط یك زیرزمین تاریك است. بعداً خودتان بروید و با دقت نگاه كنید.
این دست برخوردها از سوی معلمان چالشی برای نظام تعلیم و تربیت سنتی است. نگرشی كه می كوشد نگاه كودكان را به دنیای اطراف واقع گرا و مشاهده گر كند چالشی برای این نظام است، اما تلاش دوچندانی از سوی معلمان لازم است تا شكل سنتی آموزش و پرورش ما به سیاق دنیای مدرن درآید. ما در خاطراتمان معلمان زیادی را به یاد داریم كه فقط گوینده بوده اند، درنتیجه ذهن ما مدام درخارج از درس و كلاس سیر می كرده است. در كلاس بسیاری از معلمان از ترس به خود لرزیده ایم چون موقع درس پرسیدن به ازای هر «واوی» كه جا می انداختیم یك نمره از ما كم می شد. در محضر بسیاری از معلمان از اظهار نظر می ترسیدیم چون ممكن بود مسخره شویم یا به اصطلاح به ما گیر بدهند. به طور كلی در بیشتر كلاسها ما شنونده صرف و معلم ، گوینده صرف بوده است. نمی خواهیم بسیاری از این تجربیات برای كودكان ما هم تكرار شود، ولی واقعیت این است كه نوع نگرش معلمان به حرفه شان مدتهاست كه تغییر نكرده است. در حالی كه اصولاً نحوه اداره كلاس های درس در كشورهای پیشرفته به كلی با آنچه ما در ذهن داریم و كودكان ما تجربه می كنند متفاوت است. درجهان امروز در حرفه معلمی تحولات عمده ای به وجود آمده است تا معلمان خود را با مقتضای عصر جدید و تحولات علمی و فنی و فلسفی دنیا تطبیق دهند.
از زمانی كه كودك صورت ناقصی از انسان بالغ تصور می شد و دائماً به هروسیله ای از جمله تنبیه و توبیخ، تربیت می شد زمان زیادی سپری شده است. در آن عصر كودكان و نوجوانان باید در مقابل بزرگسالان تسلیم محض می بودند، ولی اینك به قدرت مشاهده، تعقل و تخیل آنها مانند بزرگسالان احترام گذاشته می شود. كودك دیگر لازم نیست در كلاس شنونده صرف باشد. او باید در كلاس مشاركت كند. نقش معلم نیز باوجود این كه همچنان مهم و تعیین كننده است ، ولی در دادن یك سری مطالب بسته و محدود خلاصه نمی شود. دكتر «محمدرضا بهرنگی » عضو شورای عالی آموزش و پرورش می گوید: «در جهان امروز به كارگیری واژه تدریس به عنوان وظیفه معلم پذیرفته شده نیست، بلكه امروزه باید به شاگردان كمك شود تا به چارچوب ذهنی موردعلاقه برسند و به طور مستقل این چارچوب را توسعه دهند. معلم وسیله و راهنماست نه همه چیز گوی مقتدر. در كلاس جدید نباید بفهمی معلم كجاست. او راه را نشان می دهد و كمك می كند تا زمینه های فكری را گسترش دهد. او می گوید از این راه برو تا به نتیجه برسی. معلم ارتباط مفهومی با ذهن بچه ها دارد و متوجه است كه آنها در چه مرحله ای از ساختن مفهوم ذهنی هستند. معلم باید استعدادهای درونی را بشناسد تا خودش به دنبال مفاهیم برود و شاگردانش نیز دارای چیدمان مفهومی ذهنی شوند و با آن بتوانند با جهان بیرون از ذهن برخوردكنند. معلم باید به شاگردانش كمك كند تا ذهنی پویا داشته باشند. به نحوی كه با افزایش سن، ذهنی جوان بر شانه های پیر داشته باشند. درحالی كه الآن روشها به كودكان می آموزد كه چطور تست بزنند. حتی در آموزش رایانه كودك یاد می گیردكه تست بزند و می آموزد چطور نمره اش را بالاتر ببرد.بچه های جدید قبل از مدرسه می توانندمفاهیم راانتقال دهند و جمله بسازند. در حالی كه وقتی وارد مدرسه می شوند دوباره كتاب شنیدن و گفتن را به آنها می دهیم. به آنها می گوییم آنچه را ما می گوییم بگویید، بشنوید ، بخوانید و بنویسید. در حالی كه الآن آموزش «الف ب » معنی ندارد. به جایش در جهان از شیوه تجربه و آزمایش استفاده می شود. دانش آموزان بایدمسأله پیداكنند. دنبال حل آن بروند ، نتیجه گیری كنند و بعد مفاهیم را بیان كنند. ما به فناوری اطلاعات و ارتباطات در تدریس نیازمندیم.»برای اینكه یك معلم تأثیر بگذارد باید از ویژگی ها و مهارت های خاصی برخوردار باشد. دكتر «علی اكبر شاری نژاد» استاد دانشگاه در تحقیقاتی درباره ویژگی های معلمان در كتابش باعنوان «مبانی روانشناختی تربیت» می گوید: «معلم باید یك سری ویژگی های شخصیتی داشته باشد. این ویژگی ها شامل این موارد است: عشق به تغییر یافتن و تغییر دادن، جرأت متفاوت اندیشیدن، بازاندیشی و فراتراندیشی، استعداد ، آمادگی حواس و مغز سالم، ایمان به كار ، به مردم، به علم و ...، امید به تغییر، اعتماد به خود، مردم ، علم و...، اعتدال ، شناخت خویشتن ، مدیریت زندگی و برخورداری از فلسفه زندگی روشن. معلم باید از ویژگی های حرفه ای خاصی نیز برخوردار باشد. معلمی به ویژه در دنیای امروز مهارتهای پیچیده و مستلزم یادگیری و تمرین است.» این مهارتها عبارتند از : «مهارت برقراری و مدیریت ارتباط ها، مهارت یادگیری مداوم، مهارت مدیریت تغییر رفتار، مهارت مدیریت یادگیری و آموزش، مهارت مدیریت زمان ومكان، مهارت مدیریت بحران،مهارت مدیریت استعدادها و توانایی ها، مهارت شناخت مخاطب، مهارت شناخت منابع معتبر یادگیری ، مهارت مدیریت تغییر موقعیت ها، مهارت تحلیل و تبیین مسائل واقعی زندگی امروز، مهارت آینده شناسی و آینده نگری ، مهارت مدیریت اختلاف های فرهنگی ، مهارت مدیریت وسایل و ابزارهای یادگیری، مهارت مدیریت كلاس و انضباط یا كلاسداری ،مهارت مدیریت اولیای دانش آموزان، مهارت مدیریت ارزشیابی ، مهارت مدیریت انگیزش ها، مهارت مدیریت روابط و ارتباطات ، مهارت جامع نگری، مهارت مدیریت خدمات اجتماعی و حساسیت و فعالیت و خلاقیت.»
«محبت الله همتی » كارشناس آموزشی نیز درباره ویژگی های معلم در دوره آموزش ابتدایی می گوید: «اولین عنصر یا ویژگی، علاقه مندی به شغل معلمی است كه در غیر این صورت این كار، كاری مشقت بار خواهدبود. علاقه مندی سبب موفقیت و درنتیجه پیشرفت خواهدبود. ویژگی بعدی ارتباط مؤثر با دانش آموزان است. در واقع یكی ازمهارت های اساسی یك فرد برای احراز شغل معلمی در دوره آموزش ابتدایی مهارت و برقراری ارتباط با دیگران است. معلم باید بتواند با دانش آموزانش در درجه اول و سپس با محیط خود ارتباط مؤثر برقراركند.درك حقیقی به نام تفاوت های فردی دانش آموزان و به رسمیت شناختن آن در كار معلمی بسیار مهم و راهگشاست و سبب توجه به نیازهای گوناگون دانش آموزان می شود و معلم می تواند استعدادهای گوناگون بچه ها را كشف و درك كند و آنها را به درستی در مسیر رشد و تعالی قراردهد. معلم های خلاق هم موفق ترند. خلاقیت دركارمعلمی معجزه می كند. اطلاعات به روز از رشته مورد تدریس و كسب آگاهی از تغییرات برنامه درسی معلم را تواناترمی كند، لذا كنجكاوی كه محرك اصلی چنین ویژگی است برای یك معلم موهبتی الهی است. كنجكاوی سبب می شود تا معلم بتواند زمینه پرسشگری را در فضای یاددهی - یادگیری دامن بزند.تعلیم و تربیت آدمی در بستر زمان معنا و مفهوم پیدامی كند و عینیت می یابد. از ویژگی های یك معلم در دوره آموزش ابتدایی، صبر و بردباری است. معلمان صبور و بردبار بهتر نتیجه می گیرند. معلمان با نشاط فضایی سرشار از شادی و شور و شوق یادگیری را در دانش آموزان ایجاد می كنند.این نشاط چه در ظاهر معلم و چه در رفتار باید نمود داشته باشد و نكته آخر اینكه شرافت و حیثیت معلم را نباید به بازی گرفت. تأمین حداقل معیشت بدون دغدغه بسترساز فعالیت های یك معلم موفق است.اما به گمان بسیاری از كارشناسان كمتر معلمی از چنین ویژگی ها و مهارت هایی برخوردار است. درحالی كه فناوری های جدید، شیوه آموزش درمدارس را متحول كرده است، معلمان آمادگی چندانی برای ورود به عصرجدید ندارند و به تبع آن نمی توانند نسلی را متناسب با این مقتضیات تربیت كنند.دكتر «بهرنگی» می گوید: «درحال حاضر از آموزش و پرورش حساس به سرنوشت كشور فاصله داریم. ما نیاز به معلمان حرفه ای با مدارك بالا و آموزش علمی دانشگاهی داریم تا نظم علمی دانشگاهی را با ساخت فكری دانش آموزان تطبیق دهند. نه چون بیكاری بسیار است عده ای معلم شوند. البته در شورای آموزش و پرورش شرط معلمی را حداقل لیسانس قرارداده است. ما تقریباً دیگر معلم دیپلمه نداریم و تسهیلاتی قائل شده ایم كه دیپلمه ها لیسانس بگیرند. خوشبختانه به این دلیل كه تعداد فارغ التحصیلان زیاد شده، هجوم به سمت آموزش و پرورش صورت می گیرد. منتها یك علت این هجوم آن است كه بسیاری آموزش و پرورش را جایی می دانند كه نظارتی برآن نیست. درعین اینكه تحصیلات دانشگاهی هم درآن مطرح است. برای رفع این مشكل لازم است حقوق و مزایا بر مبنای صلاحیت و استعدادهای حرفه ای به معلمان تعلق گیرد و موجبات ارتقا دراین شغل فراهم شود. همین طور معلمان باید به طور مداوم آموزش ببینند و متحول شوند. با كاهش جمعیت دانش آموزی و ساخت كلاس های درس جدید مشكل اصلی ما در مدارس ارتقای سطح حرفه ای و پژوهشی معلمان است.الآن كتاب های درسی كم محتواست. بچه های امروزی با وجود اینترنت و... خیلی بیشتر ازاینها می دانند، اما چون روش ها خوب نیست فكر می كنیم حجم كتاب ها زیاد است.جمعی از كارشناسان عقیده دارند برای تربیت معلمان مؤثر باید روی دانشگاههای تربیت معلم حساب ویژه ای بازكرد.این درحالی است كه مراكز تربیت معلم درمعرض انتقاداتی قراردارند. شاید عمده مشكل این مراكز به این موضوع برمی گردد كه معلم از نظرمادی و معنوی جایگاه برجسته ای درجامعه ما ندارد نتیجه آن كه شركت كنندگان در كنكور آن را در مرتبه های پایین تر فهرست انتخاب رشته قرارمی دهند.درنتیجه پایین ترین رتبه های قبولی وارد این دانشگاهها می شوند. به تبع آن استادان برجسته تدریس در دانشگاههای دیگر را به این دانشگاه ترجیح می دهند. نتیجه این كه دانشجویان فارغ التحصیل این دانشگاهها نیز انتظارات را برآورده نمی كنند. دكتر «شادی نژاد» می گوید: واقعیت این است كه معلمان قشر فراموش شده ای هستند. باید آنها را تربیت كرد تا آب راكد نشوند. امسال تربیت معلم تكانی خورده، ولی تاكنون كسانی كه از همه دانشگاهها رانده شده بودند وارد دانشسراها می شدند. آنها حتی خجالت می كشیدند در كلاس سؤال كنند. زمانی معلم ها در رتبه بندی مشاغل مرتبه دو را داشتند. اونیفورم می پوشیدند و نشان می زدند، ولی به تدریج معلمی شغل چندم شد. با گفتن اینكه معلمی شغل انبیاست و... نمی شود معلمان را راضی كرد. واقعیت این است كه بزرگ ترین اصل در مدیریت دنیا پاداش است. باید به آنها امتیازداد. این درحالی است كه معلمان مثل سایر كارمندان هم ساعت نمی زنند. براساس تحقیقی كه انجام داده ام افزایش حقوق هم تا زمانی كه تورم مهارنشود راهگشا نیست.از این رو تا زمانی كه معلمان متحول نشوند نمی توان امیدی به تغییر شیوه آموزش و پرورش داشت. با گسترش فناوری، شكل مدارس و كلاس ها و حتی ساخت میز و نیمكت ها و چیدمان آنها عوض شده است. طبیعی است كه در این سلسله تغییرات، تحول در نقش و كاركرد معلم بسیار بیشتر و تعیین كننده تر بوده است.
گزارش : حمیده احمدیان راد
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید