جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


جشن های کهنسال فصل پاییز


جشن های کهنسال فصل پاییز
هویت نمادینی كه گاه با اندك تغییراتی تا امروز به حیات پرشكوه خود ادامه داده است تا بیانگر بخشی از انگاره های فكری انسان باستان درباره طبیعت پیرامونش باشد. این جشن های ملی و اسطوره ای كه هر یك به مناسبت و با انگیزه ای خاص و براساس یك داستان اسطوره وار جاودانه پاس داشته می شدند، همراه بودند با نمادها و مناسكی كه بدان روز و بدان جشن، هویت و ماهیت مشخصی می بخشید. سفره ای گسترده می شد و نماد هایی از دل طبیعت جاودانه پروردگار بر آن می نهادند تا هماره به یاد داده ها و نعمت های خداوند در این روز های زیبای سال باشند و به پشتوانه این آگاهی به جشن و شادی و پایكوبی می پرداختند. اساساً شادی در قاموس اندیشه وار انسان باستان، جایگاه ارزنده ای داشت. داستان های بازمانده از تاریخ نمونه های فراوانی از این تلقی را نشان می دهند. آغاز فصل تازه، زمان برداشت محصول، بهار طبیعت، پاسداشت زمین و مادر و داستان های اسطوره ای ریشه دار بازمانده از پیشدادیان و كیانیان و غیره هر كدام انگیزه ای بود برای جشنی تازه. مجموعه این جشن ها، بخشی از پیكره آئینی زرتشتیان باستان را هم تشكیل می داد. (البته باید به این موضوع هم اشاره كنیم كه برخی از جشن های پرخرج و با شكوه كه معمولاً با قربانی كردن گاو و نوشیدن هوم همراه بود، از آنجا كه باعث لطمه خوردن به طبقات كشاورز و چوپان می شد، از نظر پیامبر باستانی ایران زمین، زرتشت، چندان معقول و پذیرفتنی نبوده است.) زرتشتیان جشن های متعددی برگزار می كنند كه هر یك بار معنایی خاص خود را به یدك می كشد. شادمانی نهفته در دل این جشن های آئینی پرشور روح خموده انسان اسیر در روزمرگی را رهایی و تازگی می بخشید و برای آغاز فعالیت و فصلی دیگر آماده می كرد. علاوه بر اینها برگزاری شادمانه این جشن ها، باعث پیوند میان مردم می شد. پیوندی محكم و ارزنده كه با نمادهایی معنادار هویت جمعی ملتی را برمی ساخت. دكتر زرین كوب درباره نماد های نهفته در این سلسله جشن ها و ارتباطی كه با عناصر طبیعت پیدا می كرد، می نویسد: «چون بسیاری از ایزدان آریایی با پدیده های طبیعت ارتباط داشتند، نیایش آنها نیز همه جا و در هر حال با دگرگونی های این پدیده در روز و شب، در سرما و گرما و در بهار و تابستان، مربوط می گشت و این نكته سبب می شد كه از همان دوران زندگی مشترك نوعی گاهشماری مشابه برای جشن ها و نیایش ها رایج شود. نام ماه ها آن گونه كه در كتیبه های هخامنشی باقی است، نشان می دهد كه در نزد این دسته از آریاها، فعالیت های كشاورزی و نیاز های ناشی از آن با مراسم دینی مربوط بوده است و این همه نقش مهمی در زندگی عامه داشته اند. از بعضی قراین برمی آید كه ایرانی های شرقی مخصوصاً از وقتی در مرحله زندگی ده نشینی و كشاورزی پیش رفته اند، در آنچه به جشن ها و نیایش ها مربوط است به مسئله تغییر فصول توجه خاص می ورزیده اند.» (تاریخ مردم ایران، ایران پیش از اسلام، انتشارات امیركبیر، دكتر زرین كوب، ص۲۶) «كثرت انواع این جشن ها... حاكی از روح شادخواری و خوشبینی كم مانندی بود كه در آئین مزدیسنان وجود داشت. حتی كشتن خرفستران و جانوران موذی و زیانمند هم آنگونه كه از روایت آگاثیاس برمی آید با نوعی جشن دینی همراه بود.» (همان ص ۴۲۹)
خلاصه اینكه ایرانیان باستان در هر فصلی از سال به برگزاری شادمانه جشن های آئینی نمادین اهتمام می ورزیدند. در این مقاله برآنیم تا به سه جشن مهمی كه از گذشته های دور تاریخ باستانی این سرزمین در فصل پاییز برگزار می شده است، اشاره كنیم.
• جشن مهرگان
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزای این نگار ماه چهر مهربان (مسعود سعد سلمان)
جشن مهرگان بعد از نوروز از مهمترین جشن های سمبلیك ایران باستان محسوب می شود. این جشن مناسبت های ملی و اسطوره ای گونه گونی را در خود جای داده است و ظاهراً به دلیل همین مناسبت ها است كه ارزشی فراگیر و جاودانه پیدا كرده است؛ گرچه امروز جشن مهرگان در برابر نوروز رنگ باخته و تنها از سوی زرتشتیان گرامی داشته می شود. اما واقعیت این است كه این جشن از چنان جاذبه و گستردگی ای برخوردار بوده است كه تا امروز به حیات پرشكوه خویش ادامه داده و به نسل ما برسد.
روایت شده است كه مشی و مشیانه در این روز به دنیا پا نهاده اند. از سوی دیگر مشهور است كه كاوه آهنگر در این روز قیام خویش را پایه گذاری كرده است و از آنجا كه جشن ها در ایران قدیم معمولاً نمادی بودند از پیروزی و شادی پس پیروزی برگزاری این جشن به مدت پنج روز متوالی، توجیه عینی تر و ملموس تری پیدا می كند. در برخی دیگر از داستان های اسطوره ای این روز را روز آفرینش روح در كالبد آدمی می انگارند. در همین داستان ها آمده كه این جشن، در واقع به پادشاهان تعلق داشته است. از سوی دیگر برخی از ایران شناسان و محققان «مهرگان» را ویژه آئین های سپاسگزاری به درگاه خداوند [اهورامزدا] كه این همه نعمت به انسان ارزانی داشته دانسته و نیز این جشن را نمادی برای تحكیم دوستی ها، محبت ها و عواطف انسانی قلمداد كرده اند. در واقع به نظر بسیاری از مورخان «مهرگان» آئین الزام ایرانیان به دوستی كردن و مهر ورزیدن به یكدیگر هم به شمار می آید.نگاهی به سنت های نهفته در دل این آئین هم به خوبی بیانگر نقش كلیدی پادشاهی و فره ایزدی در این جشن ملی كهن است. درباره این سنت ها كه امروز تنها رد پایی در دل تاریخ از خود به جا نهاده اند، باید گفت كه معمولاً و براساس رسمی دیرینه در این روز پادشاهان تاجی به شكل خورشید كه در آن دایره ای مانند چرخ قرار داشت، به سر می گذاشتند؛ از دیگر رسوم و سنت های جالب و نمادین این جشن این بود كه مردی با صدای رسا ندا می داد ای فرشتگان به سوی دنیا بشتابید و جهان را از گزند اهریمنان برهانید.معمولاً در این روز ها پادشاهان لباس های گرانبهای ارغوانی می پوشیدند و با باده خواری در این جشن به رقص و پایكوبی می پرداختند؛ موبد موبدان خوانچه ای را كه در آن لیمو، شكر، نیلوفر، سیب، به، انار و یك خوشه انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته بود نزد شاه می آورد. در این روز پارسیان مشك و عنبر و عود به یكدیگر می دادند و توده های مردم برای پادشاه پیشكش و هدیه به ارمغان می آوردند. جالب این جا بود كه اگر ارزش هدیه كسی به ده هزار درم می رسید در دیوان ثبت می شد و در صورتی كه همان شخص در زمانی دیگر به پول نیاز پیدا می كرد، دو برابر آن مبلغ را به او می دادند. در دوره ساسانی سرایندگان موظف بودند كه برای هر روز آهنگی جدید بسازند و همراه با آن خوانندگان و شاعران آواز خوانده و سرود می سرودند. در این روز برای ایرانیان بازاری برپا می كردند و نیز به سپاهیان و ارتش لباس های پاییزی و زمستانی می دادند و سرانجام آنچه می ماند روشنایی و زیبایی بود.زرتشتیان از گذشته های دور رسم داشتند كه در روز مهر از ماه مهر به نیایشگاه ها رفته و به عبادت و راز و نیاز با اهورامزدا پرداخته و با انواع خوراك های سنتی از یكدیگر پذیرایی كنند و با سخنرانی های ملی و آئینی، سرود و شعر و دكلمه، جشن مهرگان را با شادی و امیدواری به پایان برسانند.جالب است بدانید كه آئین مهرگان امروزه در روستا های زرتشتی نشین با شور و حرارت بیشتری برگزار می شود. در برخی روستاها جشن مهرگان با ساز همراه است. روز پنجم پس از مهرگان كه در تقویم زرتشتی رام روز نامیده می شود، گروهی از اهالی روستا و معمولاً جوانان در آتشكده محلی و یا سرچشمه و قنات گرد هم می آیند و یكی از هنرمندان روستا با ساز سرنا و هنرمند دیگر با دف گروه را همراهی می كند آنها با هم حركت كرده و از یك سوی روستا و اولین خانه شروع می كنند و با شادی به خانه ها وارد می شوند؛ كدبانوی هر خانه نخست آینه و گلاب می آورد، اندكی گلاب در دست افراد می ریزد و آینه را در برابر چهره آنها نگه می دارد و سپس آجیلی را كه فراهم كرده به همه تعارف می كند؛ آجیل مخلوطی از تخم كدو، آفتابگردان و نخودچی كشمش است. آن گاه یكی از افراد گروه نوازنده كه صدایی رسا دارد، اسامی كسانی كه پیش از این در خانه سكونت داشته و اكنون فوت كرده اند، باز می گوید و برای همه آمرزش و شادی روان آرزو می كند. بعد از آن بشقابی از لرك (نوعی آجیل كه قبلاً بدان اشاره كردیم. ر.ك.) از این خانه دریافت می كنند و در دستمال بزرگی كه بر كمر بسته اند، می ریزند و با نواختن ساز و دهل و شادی از خانه بیرون می آیند و به خانه بعدی می روند و چنان كه در خانه ای بسته باشد، برای لحظه ای بیرون خانه می ایستد و با بیان اسامی درگذشتگان این خانه بر روان و فروهر آنها درود می فرستد. دادن پول و میوه هم مرسوم است تا بدین وسیله به برگزاری هر چه بهتر و باشكوه تر جشن كمك شده باشد.
این روز و این جشن خوردنی های ویژه ای هم دارد كه تهیه آنها هم بخشی از شادمانی نهفته در این مراسم سنتی دیرینه است. در این روز نسبت به جمعیت لورگ (نوعی نان مخصوص) تهیه شده و گوشت های بریان شده را به قطعات كوچك تبدیل می كنند و با اندكی سبزی میان دو عدد لورگ می گذارند و موبد ده نیز هنگام اجرای گاهنبار، میوه ها را به قطعات كوچك تقسیم كرده و پس از پایان مراسم به همه میوه تعارف می شود. مردم تا آنجا كه امكان دارد بالباس های ارغوانی (به عنوان نمادی از جشن پادشاهان ارغوانی پوش تاریخ باستان) گرد هم آمده و به رقص و شادی می پردازند. از نكات جالب توجه در این جشن ملی اهدای كارت تبریك به یكدیگر است. رسمی زیبا و ارزنده كه محبت و پیوند میان دوستان و خویشان را محكم تر می كند. مهرگان هم مانند نوروز سفره ای باشكوه دارد كه معمولاً به مدت پنج روز جشن و برای پذیرایی مهمانان در خانه ها گسترده می ماند. این سفره خود مجموعه ای است از نماد های عرفانی و معنوی آئین زرتشتی سفره مهرگان شامل گل و ریحان و آجیل و بوهای خوش، كتاب مقدس (قرآن یا اوستا از این جهت قرآن كه این جشن در دوره های اسلامی هم برگزار می شده و مردم شیعه و مسلمان هم آن را بنابر خواست خلفا و سلاطین گرامی می داشتند. بیت شعری از منوچهری اشاره ای است به اهمیت این جشن در دل تاریخ بعد از اسلام این سرزمین: شاد باشید كه جشن مهرگان آمد / بانگ و آوای درای كاروان آمد) آینه، سرمه دان، شربت، شیرینی، انار، سیب و آویشن، ترنج، كُنار، عناب، انگور سفید، كاسه ای پر از آب و سكهو ظرف هایی از سنجد و بادام است، ضمن اینكه اسفند و عود نیز می سوزانند، این سفره معمولاً با انواع گل های شاداب تزئین می شد. گل ها در واقع نمادی بودند از طبیعت رو به پایان تابستان و نشانه ای از آغاز زمستان. از دیگر نماد هایی كه رسم بود بر سر سفره مهرگان قرار دهند می توان به مجمر آتش اشاره كرد. از سوی دیگر در سفره مهرگان ترازویی هم قرار می دادند كه نمادی بود از آغاز اعتدال پاییزی كه به نوعی یادآور عدالت و پیوند عدالت با پادشاهی و حفظ فره ایزدی هم بود. از چیزهای دیگری كه بر سر سفره مهرگان می نهادند و عمیق شدن در معنای آن جنبه های جالبی از رمزینگی آنها را می نمایاند، هفت نوع حبوبات مثل ماش، عدس، لوبیا و نخود بود. چون در فصل قبل از جشن، این محصولات برداشت می شد، معمولاً خود حبوبات و نه سبزینه آنها را در هفت ظرف ریخته و به سفره می افزودند كه این عمل در واقع نماد برداشت محصول در ماه گذشته و كاشتن آن در ماه های بعدی بوده است. این مراسم از این جهت برگزار می شده است كه مهرگان در واقع به خاطر پایان رسیدن كار جمع آوری محصول و آغاز شش ماهه شب های طولانی تر و سرما به وجود آمده بود.
• جشن آبانگان
آبانگان جشنی است ملی و سنتی كه روز دهم از ماه آبان برگزار می شود. در فلسفه پیدایش این جشن داستانی اسطوره ای نقل می كنند كه مانند دیگر اساطیر كهن به تاریخ دور ایرانیان بازمی گردد. درباره پیدایش جشن آبانگان روایت است كه در پی جنگ های طولانی بین ایران و توران، افراسیاب تورانی دستور داد تا كاریزها و نهرها را ویران كنند. پس از پایان جنگ، پسر طهماسب كه «زو» نام داشت، دستور داد تا كاریزها و نهرها را لایروبی كنند و پس از لایروبی آب در كاریزها روان گردید. ایرانیان آمدن آب را جشن گرفتند و همین جشن بود كه به عنوان پاسداشت فرشته نگاهبان آب های بی آلایش در تاریخ ماندگار شد... در روایت دیگری آمده است كه پس از هشت سال خشكسالی در ماه آبان باران آغاز به باریدن كرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد. زرتشتیان در این روز همانند سایر جشن ها به آدریان ها (آتشكده ها) می روند و پس از آن برای گرامیداشت مقام فرشته آب ها ناهید، به كنار جوی ها و نهرها و قنات ها رفته و با خواندن اوستای آبزور (بخشی از اوستا كه به آب و آبان تعلق دارد) كه توسط موبد خوانده می شود، اهورا مزدا را ستایش كرده و درخواست فراوانی آب و نگهداری آن را كرده و پس از آن به شادی می پردازند. جالب اینجا است كه می گویند اگر در این روز باران ببارد، آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب می سپارند و اگر بارانی نبارد، آبانگان زنان است و زنان آب تنی می كنند.
• آذرگان
آذر بفروز و خانه خوش كن
ز آذر صنما به ماه آذر
(مسعود سعد سلمان)
نهمین روز از ماه آذر به نام آذر بوده و براساس این تقارن مردم به ستایش و جشن آتش و الهه آن می پرداختند. این جشن در تاریخ اسطوره ای ایران زمین به «عید آتش» معروف شده است. در این روز زرتشتیان به دستور پیامبر خویش زرتشت به زیارت آتشكده ها می رفتند و برای الهه و فرشته نگاهبان آتش فدیه و قربانی می دادند و با یكدیگر به بحث و تبادل نظر می پرداختند. ایرانیان باستان مو ستردن و ناخن چیدن و به آتشكده رفتن را در این روز نیك می دانستند.
نسیم خلیلی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید