شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


شمایل‌ یک‌ فرشته‌


شمایل‌ یک‌ فرشته‌
دیوید استریت‌
شباهت‌ فیلم‌های‌ بروس‌ قدرتمند و دالان‌ سبز با فیلمهای‌ مرد خانواده‌، ماتریكس‌ و روح‌ در چیست‌؟
در حضور شخصیتهای‌ سیاهپوستی‌ كه‌ كار و وظ‌یفه‌ اصلی‌اشان‌ كمك‌ به‌ قهرمانی‌ سفید در جریان‌ یك‌ تجربه‌ یا عملكردجادویی‌ یا ماورای‌ ط‌بیعی‌ است‌. این‌ شخصیتها فرشتگان‌ سیاه‌ هستند كه‌ در سالهای‌ اخیر محبوبیت‌ بیشتری‌ یافته‌اند. البته‌ در بسیاری‌ از فیلمها هنرپیشه‌های‌ سیاهپوست‌ آفریقایی‌ ـ آمریكایی‌ نقشهای‌ مختلفی‌ را از شخصیتهای‌ شیط‌انی‌ تاقهرمانان‌ برعهده‌ می‌گیرند. اما بازی‌ گرفتن‌ از هنرپیشه‌های‌ سیاهپوست‌ در نقش‌ شخصیتهای‌ فرشته‌مانند حالا روز به‌روز مشهودتر می‌شود. اما خود آفریقایی‌ ـ آمریكایی‌ها چنین‌ گرایشی‌ را نمی‌پسندند. فیلمسازانی‌ مثل‌ اسپایك‌ لی‌ برعلیه‌ چنین‌ نقشهایی‌ صحبت‌ كرده‌اند و آن‌ را دلجویانه‌ و غیرواقعی‌ نامیده‌اند. فیلمهای‌ سیاهان‌ فرشته‌مانند نوعی‌ تلاش‌ برای‌ برقراری‌ ارتباط‌ مجدد میان‌ سیاهان‌ و سفیدهاست‌. اما آنها همچنین‌می‌كوشند تا تصویر نادرست‌ ذهنی‌ سفیدپوستان‌ را هم‌ تغییر بدهند. این‌ نظ‌ر كرین‌ گابارد مورخ‌ سینما است‌ كه‌ كتابش‌جادوی‌ سیاه‌: هالیوود سفید و فرهنگ‌ آفریقایی‌ ـ آمریكایی‌ سال‌ آینده‌ منتشر می‌شود. او می‌گوید: در بخش‌ زیادی‌ ازفرهنگ‌ و رسانه‌ها، سفیدپوستان‌ با اهمیت‌ دادن‌ و برخورد با سیاهان‌ به‌ عنوان‌ انسانهای‌ واقعی‌ مشكل‌ دارند. این‌ناراحت‌كننده‌ و در عین‌ حال‌ یك‌ واقعیت‌ است‌.

انتخاب‌ كهن‌: تبهكار یا خدمتكار
آمار، نظ‌ریه‌ دكتر گابارد را تایید می‌كند. یك‌ نسل‌ از فیلمسازان‌ آمریكا. از زمان‌ حماسه‌ بزرگ‌ تولد یك‌ ملت‌ دیوید وارك‌گریفیث‌ در ۱۹۱۵، سیاهپوستان‌ را در نقشهای‌ شیط‌انی‌ و هیولایی‌ تصویر كردند. این‌ سنت‌ در فیلمهای‌ زیادی‌ باقی‌ماند كه‌ بازیگران‌ سیاهپوست‌ را در نقش‌ جنایتكاران‌ و مجرمین‌ به‌ بازی‌ می‌گرفتند. حتی‌ اخیرا دنزل‌ واشنگتن‌ در فیلم‌روز تمرین‌ در نقش‌ یك‌ افسر پلیس‌ معتاد بازی‌ كرد و بخاط‌ر این‌ نقش‌ برنده‌ جایزه‌ اسكار هم‌ شد (البته‌ هال‌ بری‌ هم‌ درهمین‌ سال‌ برنده‌ اسكار شد و این‌ امید را بوجود آورد كه‌ سیاهپوستان‌ بالاخره‌ بتوانند نقشهای‌ بیشتری‌ در هالیوود برای‌خود تصاحب‌ كنند). در یك‌ نسل‌ بعد، بط‌ور مثال‌ در فیلم‌ بربادرفته‌ در ۱۹۳۹، سیاهپوستان‌ به‌ شخصیتهایی‌ دوست‌ داشتنی‌ اما غالبا كم‌تاثیرو كم‌هوش‌ بدل‌ شدند.باترفلای‌ مك‌ كویین‌ و هتی‌ مك‌دانیل‌ متخصص‌ ایفای‌ اینگونه‌ نقشها بودند. در یك‌ نسل‌ و سنت‌دیگر، سیاهان‌ یا حذف‌ می‌شدند یا فقط‌ برای‌ چند ثانیه‌ به‌ روی‌ پرده‌ می‌آمدند تا نشان‌ بدهند كه‌ حضور دارند. البته‌ممكن‌ بود آنها چهره‌های‌ بی‌نامی‌ هم‌ باشند، مثل‌ فیلمهای‌ جنگی‌ زولو و سقوط‌ شاهین‌ سیاه‌. برای‌ دهه‌ ما، اغلب‌ مورخان‌ فیلم‌ موافق‌ نظ‌ریه‌ای‌ بودند كه‌ عقیده‌ داشت‌ این‌ نگاه‌ سنتی‌ برای‌ تقویت‌ تعصب‌ همراه‌ باخشونت‌ مقاط‌ع‌ خاص‌ بوده‌ و چیزی‌ نمی‌توان‌ در مقابل‌ آن‌ گفت‌. البته‌ منتقدان‌ اخیر اینگونه‌ اظ‌هار نظ‌ر می‌كنند كه‌ چنین‌نقشهایی‌ حداقل‌ به‌ بازیگران‌ سیاهپوست‌ اجازه‌ می‌داد شغل‌ خود را در صنعت‌ سینما حفظ‌ كنند و استعدادهایشان‌ رابه‌ تماشاگران‌ نشان‌ دهند. مك‌دانیل‌ در این‌ مورد می‌گوید: چرا باید درباره‌ هفته‌ای‌ هفت‌ هزار دلار حقوق‌ گرفتن‌ برای‌بازی‌ در نقش‌ یك‌ خدمتكار ناراحت‌ باشم‌؟ ... اگر این‌ كار را نمی‌كردم‌ باید هفته‌ای‌ هفت‌ دلار حقوق‌ می‌گرفتم‌. با این‌دیدگاه‌، فیلمهایی‌ كه‌ در آنها سیاهان‌ در نقشهای‌ فرشته‌گون‌ ظ‌اهر می‌شوند نوعی‌ تلاش‌ برای‌ جبران‌ كردن‌ است‌. در این‌فیلمها، شخصیتهای‌ سیاهپوست‌ وقار و احترام‌ بیشتری‌ می‌یابند، اما در عین‌ حال‌ بار اصلی‌ همچنان‌ بر دوش‌چهره‌های‌ سفیدپوست‌ است‌.نمونه‌ كلیدی‌ در این‌ مورد فیلم‌ دالان‌ سبز است‌ كه‌ در آن‌ یك‌ زندانی‌ در انتظ‌ار حكم‌اعدام‌، یك‌ نگهبان‌ سفیدپوست‌ و همسرش‌ را پیش‌ از آنكه‌ مجازات‌ شود شفا می‌بخشد، یا در ماتریكس‌ كه‌ یك‌ كاهن‌سیاهپوست‌ بینایی‌ و درك‌ را به‌ یك‌ برگزیده‌ سفیدپوست‌ (كیانو ریوز) می‌بخشد. البته‌ مجموعه‌ فیلمهای‌ ماتریكس‌ راشاید نتوان‌ به‌ نژادگرایی‌ متهم‌ كرد چرا كه‌ در آنها بازیگران‌ سیاهپوستی‌ مثل‌ لارنس‌ فیشبرن‌ و جادا پینكت‌ اسمیت‌ درنقشهای‌ كلیدی‌ بازی‌ می‌كنند. در مجموع‌ هم‌، بازیگران‌ آفریقایی‌ ـ آمریكایی‌، از كویین‌ لط‌یفه‌ تا ویل‌ اسمیت‌، دستمزدهای‌ بیشتری‌ نسبت‌ به‌ قبل‌می‌گیرند و در فیلمهای‌ بیشتری‌ در نقشهای‌ اصلی‌ بازی‌ می‌كنند (هیچ‌ كس‌ نمی‌تواند ادعا كند كه‌ بیل‌ پولمن‌ و رندی‌كواید قهرمان‌ اصلی‌ روز استقلال‌ هستند).اما فهرست‌ بازدیدكنندگان‌ بهشتی‌ از همه‌ چیز شاخص‌تر است‌. در چه‌ رویاهایی‌ می‌آید، كوبا گودینگ‌ جونیور، رابین‌ویلیامز ساكن‌ بهشت‌ را در ماموریت‌ نجات‌ همسرش‌ در جهنم‌ یاری‌ داد. در همان‌ سال‌ در فیلم‌ شهر فرشتگان‌ آندره‌بروگر به‌ نیكلاس‌ كیج‌ كه‌ یك‌ فرشته‌ سقوط‌كرده‌ به‌ زمین‌ بود كمك‌ كرد. نمونه‌ مهم‌ و مشخص‌ هم‌ فیلم‌ روح‌ بود كه‌ در آن‌یك‌ واسط‌ه‌ دنیای‌ ارواح‌ (ووپی‌ گلدبرگ‌) برای‌ این‌ نقش‌ برنده‌ جایزه‌ اسكار شد. گابارد معتقد است‌: هالیوود یك‌ ایده‌ بسیار خوب‌ یافته‌ ... آنها متوجه‌ شدند كه‌ دیگر نمی‌توانند سیاهپوستان‌ را درنقشهای‌ فرعی‌ به‌ كار بگیرند ... چرا كه‌ چنین‌ امری‌ بخش‌ زیادی‌ از تماشاگران‌ پرشمار سیاهپوست‌ را از سینما دورمی‌كند. بنابراین‌ در این‌ فیلم‌ (با شخصیتهای‌ سیاهپوست‌ فرشته‌گونه‌)، در بعضی‌ لحظ‌ات‌ یك‌ شخصیت‌ سیاهپوست‌كنترل‌ كامل‌ بر شخصیتهای‌ سفیدپوست‌ دارد. با این‌ شیوه‌، دیگر سیاهپوستان‌ احساس‌ وابستگی‌ صرف‌ نمی‌كنند. درعین‌ حال‌ سفیدپوستان‌ هم‌ احساس‌ غبن‌ ندارند، چرا كه‌ این‌ شخصیتهای‌ سیاهپوست‌ از دنیای‌ آنها نبوده‌ و از بهشت‌آمده‌اند.البته‌ به‌ نظ‌ر می‌رسد بهشت‌ توسط‌ سفیدپوستان‌ مدیریت‌ می‌شود! چرا كه‌ سیاهپوستان‌ در این‌ فیلم‌ها صرفا به‌ سفیدهاكمك‌ می‌كنند. جان‌ كافی‌ در دالان‌ سبز فقط‌ به‌ یك‌ شخصیت‌ غیرسفیدپوست‌ كمك‌ می‌كند كه‌ آن‌ هم‌ یك‌ موش‌ است‌. لیندا ویلیامز نویسنده‌ كتاب‌ بازی‌ با ورق‌ها: داستان‌ ملودرام‌ سیاهان‌ و سفیدها از عمو تم‌ تا او. جی‌. سیسپون‌می‌گوید: برخورد نژادی‌ در فیلمهایی‌ مثل‌ دالان‌ سبز ریشه‌ عمیقی‌ در فرهنگ‌ آمریكایی‌ دارد ... آنها از نوعی‌ ملودرام‌ریشه‌ می‌گیرند. رنج‌ كشیدن‌ برای‌ بدست‌ آوردن‌ تزكیه‌ نفس‌ است‌.فردی‌ كه‌ رنج‌ می‌كشد به‌ مسیح‌ شباهت‌ می‌یابد ونوعی‌ حالت‌ بخشندگی‌ و مهربانی‌ دارد. مرد سیاه‌ دالان‌ سبز برای‌ خدمت‌ و تصفیه‌ روح‌ سفیدپوستان‌ زندگی‌ می‌كند. همچنین‌ حالتی‌ را در بروس‌ قدرتمند می‌بینند. جایی‌ كه‌ یك‌ سیاهپوست‌، سفیدپوست‌ را تزكیه‌ می‌كند، حتی‌ درحالتی‌ كه‌ مشكلات‌ مرد سفید خیلی‌ هم‌ جدی‌ نیست‌. دكتر ویلیامز می‌گوید كه‌ سابقه‌ تاریخی‌ فیلمهای‌ سیاهان‌ فرشته‌گونه‌ به‌ كتاب‌ كلبه‌ عمو تم‌ در دویست‌ سال‌ قبل‌ برمی‌گردد: آن‌ رمان‌ در لحظ‌ه‌ای‌ كه‌ یك‌ نوع‌ برخورد افراط‌ی‌ در اوج‌ بود، خلق‌ شد. این‌ مجموعه‌ هم‌ شیوه‌ برخوردمهربانانه‌تر و بامحبت‌تر را ارایه‌ می‌داد ... امروزه‌، این‌ نیاز حس‌ می‌شود كه‌ ما به‌ نوعی‌ احساس‌ روحانی‌ و ماورای‌ط‌بیعی‌ نیاز داریم‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ به‌ سمت‌ سیاهپوستان‌ معط‌وف‌ می‌شویم‌. چرا كه‌ آنها كسانی‌ هستند كه‌ زجرمی‌كشند. نكته‌ كلیدی‌ مهم‌ در مورد اینگونه‌ آثار نداشتن‌ داستان‌ رئالیستی‌ و روایت‌ یك‌ فانتزی‌ پر زرق‌ و برق‌ و پر خرج‌ است‌. تابستان‌ امسال‌، فرشته‌ سیاهپوست‌ هالیوود در وجود مورگان‌ فریمن‌ تجلی‌ یافته‌، كه‌ بسیاری‌ از نقش‌هایش‌ در فیلم‌بروس‌ قدرتمند جمع‌ شده‌ كه‌ او در نقش‌ خالق‌ در آن‌ ظ‌اهر می‌شود، سیاهپوست‌ سفیدپوشی‌ كه‌ زندگی‌ یك‌ خبرنگاررا جذاب‌تر و پرهیجان‌تر می‌كند. گابارد می‌گوید: یك‌ توافق‌ نانوشته‌ در فرهنگ‌ آمریكایی‌ وجود دارد كه‌ ط‌بق‌ آن‌ سیاهپوستان‌ مذهبی‌تر و ماورا ط‌بیعی‌ترهستند و بیشتر از سفیدها با الهیات‌ در ارتباط‌ند. فریمن‌ می‌كوشد این‌ موضوع‌ را انتقال‌ بدهد، همراه‌ با نوعی‌ ویژگی‌شخصیتی‌، بدون‌ تفاخر و تكبر. او یك‌ بازیگر منط‌قی‌ است‌، اما نه‌ كسی‌ كه‌ روشنفكر صرف‌ باشد. او درد ما را حس‌می‌كند. این‌ احساس‌ همدردی‌ در چهره‌ او هم‌ انعكاس‌ می‌یابد. همین‌ط‌ور در سخن‌ گفتن‌ و رفتار كردنش‌ ... شیوه‌ اوشیوه‌ مناسبی‌ برای‌ تصویر كردن‌ خالق‌ است‌ ...
ستایش‌ بیش‌ از حد؟
ادموند وایت‌، منتقد فرهنگی‌ سیاهپوست‌ نیویورك‌ پرس‌، هفته‌ نامه‌ چاپ‌ نیویورك‌ می‌گوید: این‌ فیلمها در واقع‌ كاری‌به‌ مسایل‌ نژادی‌ ندارند ... چنین‌ آثاری‌ اساسا میل‌ فیلمسازان‌ سفیدپوست‌ را به‌ ستایش‌ از مردم‌ سیاهپوست‌ نشان‌می‌دهد ... با تصویر كردن‌ آنها در نقش‌ افراد مهربان‌، یاری‌دهنده‌ و سودمند ... این‌ افكار، نه‌ افكاری‌ بدبینانه‌، بلكه‌فروختن‌ رویا به‌ افراد بالای‌ چهل‌ سال‌ است‌ كه‌ هنوز به‌ حقوق‌ مدنی‌ خود می‌اندیشند. جوانترها كمتر به‌ این‌ مسایل‌توجه‌ دارند. چرا كه‌ رسانه‌ها با اهداف‌ اقتصادی‌ خود آنها را وادار كرده‌اند كه‌ بپذیرند مسایل‌ نژادی‌ دیگر وجود ندارد! امی‌ نم‌ به‌ همه‌ ثابت‌ كرد كه‌ می‌توانند سیاه‌ باشند! اما او در واقع‌ دنباله‌روی‌ الویس‌ است‌. یك‌ هنرمند سفیدپوست‌ كه‌ ازشیوه‌ سیاهپوستان‌ استفاده‌ كرد تا به‌ شهرت‌ و ثروت‌ برسد. اسپایك‌ لی‌ كارگردان‌ مشهور و یكی‌ دیگر از منتقدان‌ آثاری‌با شخصیت‌های‌ فرشته‌گون‌ سیاهپوست‌ است‌. او دیدگاه‌ خود را در مصاحبه‌ با مجله‌ سینه‌ ایست‌ در سال‌ ۲۰۰۱اینگونه‌ بیان‌ می‌كند: شخصیت‌ كافی‌ در دالان‌ سبز زنده‌ كردن‌ همان‌ شخصیت‌ برده‌ حق‌شناس‌ قدیمی‌ است‌. اسپایك‌لی‌ در مورد فیلم‌ افسانه‌ بگرونس‌ از این‌ هم‌ سخت‌تر اظ‌هار نظ‌ر می‌كند. لی‌ در مورد فیلمی‌ كه‌ در آن‌ ویل‌ اسمیت‌ نقش‌یك‌ یاریگر ماوراالط‌بیعی‌ به‌ یك‌ بازیكن‌ گلف‌ (مت‌ دیمن‌) را به‌ عهده‌ دارد، می‌گوید: اگر این‌ معجزه‌گر سیاهپوست‌چنین‌ نیروهای‌ فوق‌ ط‌بیعی‌ دارد، چرا به‌ برادران‌ سیاهپوستش‌ كمك‌ نمی‌كند تا از مورد آزاد و تمسخر قرار گرفتن‌ درامان‌ بمانند؟ ... این‌ مساله‌ هنوز برای‌ من‌ حل‌ نشده‌ است‌ ...

امیر صدری
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر


همچنین مشاهده کنید