جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ازدواج های اجباری حصاری که دیگران می چینند


ازدواج های اجباری حصاری که دیگران می چینند
در شرایطی كه زنان ناچار می شوند به دلیل فرار از طرز تلقی دیگران، برخوردهای اجتماعی و فشارهای خانواده تن به ازدواج های اجباری بدهند و قربانی خواسته های دیگران شوند، مردان نیز به نوعی دیگر ناچارند شرایط ناشی از ازدواج های اجباری را بپذیرند. ازدواج هایی كه در بیشتر مواقع به جهنم زندگی زنان و شوهران تبدیل می شوند.مردم نمی توانند پدر و مادرشان را به اختیار خود انتخاب كنند، در مقابل می توانند با زن یا مردی كه دوست دارند، ازدواج كنند. اما اگر این قاعده در همه ازدواج ها حاكم بود، آیا در آن صورت كسی از این كه همسرش آن كسی نیست كه او می خواسته گله می كرد؟!ازدواج های اجباری نمادی از تضییع حقوق انسان ها است كه بیشتر در شهرهای كوچك و مناطق دورافتاده رخ می دهند، با این حال، زن و شوهرهای زیادی هر روز در دادگاه ها و مجتمع های قضایی شهرها برای رها كردن خود از حصار زندگی مشتركی كه به اجبار دیگران تشكیل شده است، تلاش می كنند و در این میان تعداد دختران جوانی كه به دلیل فقدان موانع قانونی و فشار رسوم اجتماعی، ناچار به پذیرش ازدواج های ناخواسته می شوند، بیشتر است.
«در خانواده ما رسم نبود دختر برای ازدواجش نظر بدهد. این بود كه موقع شوهر دادن دخترها هم كه شد، پدر و مادرم خودشان بریدند و دوختند. من را هم دادند به پسر عمویم كه نه تحصیلات داشت و نه كار درست وحسابی. اما پدرم می گفت: فامیل سگش می ارزد به غریبه!»
* آن موقع چند سال داشتی؟
- یك دختر ۱۵ ساله بودم و شوهرم ۲۶ سال داشت.
* بعدها به همسرت علاقه مند نشدی؟
- من دوست داشتم درس بخوانم. اصلاً ازدواج برایم زود بود. اما از پشت نیمكت درس و مدرسه كشیدنم بیرون و به زور شوهرم دادند، آن هم به مردی كه اصلاً نمی خواستمش. چطوری می توانستم به او علاقه مند شوم.
* حالا چرا می خواهی طلاق بگیری؟
- گفتم كه كار و بار درست و حسابی ندارد. اهل زندگی كردن نیست. می گوید: «مادرم آمد خواستگاری، خودم تو را نمی خواستم.» شاید به همین خاطر دل به زندگی نمی دهد، من هم دیگر نمی توانم تحمل كنم...
یك مشاور خانواده و متخصص تعلیم و تربیت می گوید: «هر جا معیار رضایت و توافق طرفین در ازدواج در نظر گرفته نشده و فرد به اجبار و اصرار اطرافیان وادار به ازدواج با مرد یا زنی شود، این ازدواج در زمره ازدواج های اجباری قرار می گیرد و ازدواج هایی كه در آنها میل و رضایت زن و شوهر برای همسری یكدیگر در نظر گرفته نمی شود، بعدها در جریان زندگی مشترك با آسیب های بیشتری مواجهند. خانواده ها گمان می كنند محبت و علاقه میان دختر و پسر كه می خواهند با هم ازدواج كنند، بعدها به وجود می آید و با در نظر داشتن این مسأله، فرزندانشان را به ازدواج های ناخواسته ای می كشانند كه عواقب آن پای همه را از زن و شوهر گرفته تا فرزندانشان به میان می آورد.هر چند به اعتقاد گروهی از صاحبنظران اجتماعی و به استناد برخی پژوهش های انجام گرفته، فقر و بحران مالی والدین و ناتوانی آنها در تأمین نیازهای فرزندان، یكی از عوامل اجبار و اصرار والدین به ازدواج های ناخواسته فرزندان است، اما این عامل نیز همیشه و در مورد همه ازدواج های اجباری صدق نمی كند.رؤیا ۲۶ ساله در شرایطی تن به ازدواجی ناخواسته و اجباری داد كه گمان می كرد به دلیل بالا بودن میزان تحصیلات پدر ومادرش و وضعیت مالی مناسب خانواده، آزادی بیشتری برای انتخاب همسر خواهد داشت؛ او می گوید: بین من و همسرم هیچ علاقه ای نبود. از همان ابتدا این را به خانواده ام گوشزد كردم، آنها گفتند: «محبت بعد از عقد توی دل زن و شوهر می افتد.» اما ما نه فقط به هم علاقه مند نشدیم، بلكه رابطه مان روز به روز بدتر هم شد.» رؤیا در ادامه تعریف می كند: «بعدها فهمیدم همسرم قصد داشته با یكی از همكلاسی هایش ازدواج كند و چون آن دختر بیماری قند داشت، خانواده اش با این وصلت مخالفت می كنند و به خواستگاری من می آیند تا پسرشان هم از فكر همكلاسی اش بیرون بیاید... حالا در زندگی ما همه چیز وجود دارد، پول، خانه، ماشین، الا عشق...»
دكتر سیما الوندی، مشاور خانواده و روانشناس می گوید: «این كه بیش از نیمی از ازدواج های صورت گرفته در روستاها و میان عشایر و حتی در شهرهای كوچك دور از مركز اجباری و بنا به تشخیص و انتخاب والدین است، البته موضوع مهمی است، اما متأسفانه ما شاهد شیوع این قبیل ازدواج ها در خانواده های شهری كه از لحاظ طبقه بندی اجتماعی در میان قشر متوسط قرار دارند، هستیم. در حال حاضر شاهدیم در برخی خانواده ها دختران فقط به خاطر فرار از نگاهها و گفته های دیگر شوهر می كنند. درواقع چون این باور هنوز در جامعه ما رسوخ دارد كه زنان بدون همسر از نظر اقتصادی آسیب پذیرترند و از آنجا كه دستمزد زنان پایین تر و فرصت های كار برای آنها كمتر از مردان است، بیشتر آنها به دنبال این هستند با ازدواج برای خود امنیت اقتصادی فراهم كنند.»روانشناسان معتقدند دختران و پسرانی كه به اجبار تن به ازدواج می دهند، با مسائلی نظیر خلأهای عاطفی و روانی روبرو هستند و ناخواسته این مشكلات را در طول زندگی مشترك، به همراه دارند و به فرزندانشان نیز منتقل می كنند.دادگاههای خانواده به درخواست طلاق زوجهایی كه دارای فرزند هستند، دیرتر رسیدگی می كنند. تلاش آنها برای سازش میان زن و شوهر است. اما برای زیبا كه حالا به دیوار چرك گرفته و سیاه راهروی دادگاه تكیه داده و خسته از این اتاق به آن اتاق رفتن برگه هایی كه در دست دارد، نگاه می كند، خیلی مهم نیست كه تاریخ طلاقش دیرتر شود تا شاید اختلاف میان او و همسرش از بین برود: «اتفاقاً دلم می خواهد هرچه زودتر حكم طلاق را دستم بدهند» و مثل آدمی كه انگار یك دفعه تصمیم می گیرد خودش را از حرف خالی كند، می گوید: «توی شهر ما رسم نبود دختر تا سن بیست سالگی شوهر نكرده باشد. ۲۲ سالم بود كه نوه خاله ام آمد خواستگاری. پدر و مادرم می گفتند این بار دیگر باید حتماً جواب بله باشد. قهر كردم. پیش بزرگترهای فامیل رفتم. خیلی ها پادرمیانی كردند، اما پدر و مادرم قبول نكردند. می گفتند همین حالا هم زیادی از موقع ازدواجم گذشته، حتی مهلت ندادند چند ماهی نامزد بمانیم، سریع شیرینی خوردند و عقدمان كردند...»سرپرست مجتمع قضایی معتقد است: «زن و شوهر با شناخت كافی از هم و تحمل ناهماهنگی ها و چشم پوشی از عیبهای یكدیگر، قادرند به زندگی مشترك ادامه بدهند.» از نظر او اندكی تعقل برای جلوگیری از فروپاشی كانون خانواده كافی است، اما تأكید می كند: «این تعقل باید پیش از ازدواج، توسط دختر و پسر و خانواده های آنها به گونه ای باشد كه هیچ ازدواجی از روی اصرار و اجبار صورت نگیرد.» اما یك حقوقدان به ماده قانونی هم اشاره می كند كه به پدر اجازه می دهد دخترش را در هر سنی كه هست، به عقد مرد مورد نظر خود درآورد: «تدوین قوانین مناسب برای حمایت از زمانی كه قربانی ازدواجهای تحمیلی و اجباری شده اند و یا در نظر گرفتن مفادی از قانون كه به واسطه آن پدر بدون رضایت و تمایل دختر قادر نباشد او را به ازدواج اجباری وادار كند. به طوری كه به عنوان مثال برگه رضایت دختر كه مورد تأیید مراجع قانونی قرار گرفته، ضمیمه اسناد ازدواج شود و در كنار همه اینها و الزام سردفتران به رعایت قانون باید با ارائه آموزش به خانواده ها، والدین آگاهیهای تربیتی، حقوقی آنها را افزایش داد و به زنان نیز اطلاعات لازم برای حفظ حقوق خود در ازدواج را ارائه داد.»بخشی از ازدواجهای اجباری، به دلیل سنتهای قومی و قبیله ای، تنگنای اقتصادی خانواده ها و گاه از بین بردن خصومت های خانوادگی و فامیلی صورت می گیرد. پروانه جعفرپور كارشناس ارشد علوم اجتماعی و پژوهشگر با اشاره به همین موارد می پرسد فكر می كنید چه تعداد از ازدواجهای فامیلی كه تحت تأثیر این آداب و رسوم و اعتقادات انجام می شود، با رضایت دختر و پسر است؟» او سپس به موردی اشاره می كند كه در روستایی در یكی از شهرهای مركزی، شاهد ازدواج پیرمرد ۷۰ ساله ای كه زن، فرزند و نوه هم داشته با دختر ۱۵ ساله ای بوده و خانواده دختر صرفاً چون پیرمرد را فرد معتقد و مؤمنی می شناختند و معتقد بودند با این وصلت دعای خیر پیرمرد می تواند حافظ مزرعه و كشت و كار آنها باشد، با آن موافقت می كنند. او در ادامه می گوید: «باید بپذیریم كه بسیاری از رسوم و سنت های غلط ما احتیاج به اصلاح و تغییر دارند. در گذشته پدران و مادران بسیاری از ما طعم ازدواجهای اجباری را با اختلاف نظر و سلیقه میان خود و همسرشان چشیده اند، تماشای صحنه بگو مگو و دعوا و اختلاف والدینی كه از سر اجبار و با اصرار دیگران با هم ازدواج كرده بودند، چندان جالب نبود، پس چرا برخی والدین می خواهند داستان زندگی خود را برای فرزندانشان تكرار كنند؟!»واداشتن جوانان به ازدواجی خارج از میل، رغبت و خواسته های آنها عواقب محدود و كنترل شده ای ندارد. عدم درك متقابل، نداشتن انگیزه در تأمین هزینه های زندگی، سرخوردگی و دوری از اجتماع همگی از پیامدهای ازدواجهای اجباری و ناخواسته است. در چنین ازدواجهایی بدون تردید، طلاق همیشه راه حلی است كه در ذهن زن و شوهر می چرخد. گفته می شود در ایران از هر ۱۰۰۰ ازدواج ۱۴۷ مورد آن به طلاق می انجامد. هرچند برای طلاق دلایل و موارد متعددی را می توان برشمرد، اما آیا ازدواجهای اجباری یكی از مهم ترین آنها نیست؟!دكتر سیما الوندی، مشاور خانواده و روانشناس از پدیده همسركشی نام می برد كه به اعتقاد او بویژه در سالهای اخیر به دلیل وجود قوانین سختگیرانه طلاق، اطاله دادرسی و دشواری طلاق برای زنان، آنها از خود بروز می دهند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، بیشتر زنان همسركش در سنی قبل از ۲۵ سالگی ازدواج كرده و به طور متوسط فقط ده سال زندگی مشترك داشته اند. همچنین بیشتر ازدواجهای آنها در سنین زیر ۱۲ سال ناخواسته و اجباری بوده است.»انتهای مسیر یك ازدواج مناسب می تواند سعادتمندی برای همه اعضای خانواده اعم از زن و شوهر، فرزندان و دیگر اطرافیان باشد، اما نه فقط انتها كه مسیر یك ازدواج اجباری همواره توأم با تنش، اختلاف و ناسازگاری میان زن و شوهر است. پس می توان از ابتدا این مسیر را به راهی یكنواخت و هموار مبدل كرد.

فاطمه امیری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید