پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


مرز باریک توانستن ها و کاستی ها


مرز باریک توانستن ها و کاستی ها
با این حال نقاط ضعف فیلم هم كم شمار نیستند و از طرح اولیه گرفته تا شكل عرضه را در بر گرفته اند و این برای فیلمی كه از جنس سینمای تجاری مصرفی نیست ایراد غیرقابل چشم پوشی به شمار می رود. با این حال نباید فراموش كرد كه «پشت پرده مه» در اصل یك فیلم تلویزیونی است كه از ابتدا برای پرده بزرگ ساخته نشده. اگر در این قالب به فیلم نگاه كنیم اغلب نقاط ضعف آن را می شود ندیده گرفت چرا كه اصولاً در این قبیل درام های ساده، اسباب دست اصلی كارگردان، كلیشه های رایجی هستند كه برای مخاطب هم آشنایی و هم جذابیت نسبی دارند. مشاهده می شود كه خط اصلی داستان «پشت پرده مه» از به هم پیوستن چند تم محوری در سینمای كودك و نوجوان ایران شكل گرفته است:
ارتباط كودكی معلول با محیط پیرامون خود
دغدغه های غیرت مدارانه یك كودك یتیم در قبال عشق میان مادرش و مردی غریبه
ترسیم مشكلات روزمره روستانشینان در دل طبیعتی بكر و چشم نواز و ... كه چشم و گوش تماشاگران حرفه ای سینما پر از نمونه های آشنای این تم ها در فیلم های ماندگار است.
منتها آنچه به این تم تكراری رنگ و بوی تازه ای بخشیده، زاویه نگاه كارگردان به قضایا و پرهیز او از جاری كردن نشانه های ملودرام در فیلم است. فیلم از نگاه مرتضی كودك ناشنوا ولی پرتحرك و بازیگوشی روایت می شود كه به نظر می رسد نقص مادرزادی او چندان نتوانسته موجب جدایی اش از عرصه زندگی شود. هر چند كه همیشه با فاصله به دیگران نگاه می كند (استفاده مكررش از دوربین برای نظارت بر جریانات و قضایای مختلف تأكیدی بر این جنبه از زندگی اوست) ولی این فاصله را می توان به تفاوت جنس روحیات او و مادرش با سایر اهالی ده دید. ضمن آنكه موقعیت مكانی خانه آنها (بیرون از محیط ده و در میان جنگل) بر یگانگی او با روح حاكم بر طبیعت صحه می گذارد و خلاصه برخلاف بسیاری از آثار مشابه، نقص عضو موجب جداافتادگی اش از سایرین نیست. برعكس روحیه بانشاط و زنده او میانه ای با انفعال ندارد و با تمام اطرافیانش درگیر جدل مثبت یا منفی است. شاید مهمترین نقطه قوت فیلم هم در یگانگی نیاز دراماتیك فیلمنامه با دیدگاه فانتزی كارگردان شكل گرفته باشد چرا كه شیخ طادی چه در فیلم بلند «دفتری از آسمان» و چه در اپیزود كوتاه اول فیلم «قصه های شهر جنگی» و هم در فیلم های تلویزیونی مثل «چتری برای كارگردان» نشان داده كه طرح موضوعات یا مباحثی را كه مجال پرداخت فانتزی می دهد را دوست داردو تمایل به تصویر كردن رؤیاهای كودكانه در سینما در او شدید است. به همین دلیل خوب توانسته دیدگاه قهرمان فیلم آخرش را در فیلم متجلی كند و حضور فیگوراتیو اطرافیان خصوصاً مادر و فتاحی (مربی) را در این راستا قابل قبول و باور از كاردرآورده. نوع وابستگی مرتضی به هر یك از این دو قطب بیانگر تعارض اصلی زندگی او در دو گریز همزمان است: از یك طرف گذر از مرز كودكی به نوجوانی و دنیای بلوغ فكری را نمایندگی می كند و از طرف دیگر ابعادی نمادین دارد كه در كار توضیح یا توصیف وضعیت او در میانه كشاكش عقل و فطرت است. اولین و آخرین سكانس های مواجهه او و مادرش با فتاحی در این راستا قابل ذكرند: در سكانس اول در بازار، شاهد خشونتی عریان از طرف فتاحی به مرد مزاحم هستیم كه تأثیرش با تأكید بر ری اكشن های مادر و مرتضی دوچندان شده است و برعكس در سكانس دیگر (حضور دلجویانه فتاحی بر در كلبه مرتضی برای پوزش خواهی) شاهد خشونت مادرانه ای هستیم كه بر پسرك اعمال می شود. اگر فتاحی به عنوان نماینده عقل و دانش، به خاطر نوع حضور در فیلمنامه، طراح لباس و گریم (كه سیاهی و خشونت در آن موج می زند) و جنس بازی اغراق آمیز جهانگیر الماسی نمایندگی نیروهای مهاجم را بر عهده دارد، در عوض مادر همواره در طیف غریبی از رنگ های چشم نواز ظاهر می شود و با حضور كاربردی رزیتا غفاری مجموعه ای از تمام نشانه های دهش، بخشندگی و رحمانیت را با خود دارد. پیوند این دو نیرو نه به واسطه ماهیت هر یك بلكه بیشتر به خاطر زاویه نگاه و كاركرد هر كدام در روند دراماتیك فیلمنامه (كه تصویرگر دنیای كودك است) غیرممكن است بنابراین علیرغم ارتباط عاطفی پیش آمده، مصلحت اندیشی های فتاحی آنقدر به نتایج نامطلوب می انجامد كه سرانجام ارتباط خودش هم با سرچشمه فطرت و بخشایش از دست می رود (مرگ مادر) و در تحولی درونی در می یابد كه در دنیای كودك (و درام فیلم) جایگاهی ندارد - یا نمی تواند داشته باشد - و در همین جاست كه مهم ترین لغزش فیلمنامه صورت می گیرد یعنی آن اصرارهای انتهایی مرتضی برای نگه داشتن آقا معلم و ممانعت او از ترك ده، به دلیل آنكه در تضاد ماهوی با ساختار كلی داستان قرار دارد بیشتر كاركردی شوخی گونه پیدا كرده است و شیخ طادی هم آنقدر در میزانسن ها و تدوین این سكانس نقض غرض به خرج داده است كه تماشاگر ناخودآگاه منتظر است كه به سبك هپی اندهای مرسوم، در آخرین لحظه آقای فتاحی از خر شیطان پیاده شود و همه چیز به خوبی و خوشی فیصله پیدا كند.دایره مضمونی فیلم، علی رغم فاصله گیری آشكارش از دنیای فیلم های قبلی شیخ طادی (سینمای جنگ) بشدت یادآور همان حال وهواست یعنی تمركز داستان بر قهرمانی است كه دنیایش از جنس آدم های دور و بر نیست و كشمكش اصلی قصه بر سر اثبات وجود وحقانیت باورهایش شكل می گیرد. همانند جوان دلباخته سینما در میانه جبهه های جنگ یا مادری كه كسی بازگشت فرزند شهیدش را در قالب رستاخیز جسمانی باور نمی كند، مرتضای «پشت پرده مه» هم درگیر اثبات هویت انسانی اش در میانه مرزبندی های خشك و سرراست محیط زندگی است.این پیوستگی مضمونی در آثار شیخ طادی را می توان به لایه های درونی ذهن فیلمساز معطوف كرد و ویژگی مؤلف گونه برایش قائل بود منتها هنوز به نظر می رسد برای كنار آمدن با الزامات رسانه باید مدتی دیگر درگیر ممارست با امكانات و شرایط تولیدی در سینمای ایران باشد و بیاموزد كه به عنوان خالق اثر از چیزی كوتاه نیاید. تمركز بیش از حد او بر طراحی میزانسن هایی كه در خدمت بارور كردن خط داستانی باشند شاید موجب غفلت از جنبه های دیگری شده كه به كلیت فیلمش آسیب رسانده اند: چندگانگی جنس بازی ها و فقدان هارمونی مورد نیاز فیلم، تمركز بیش از حد بر كودك بازیگر و به حاشیه راندن نسبی دو مادر فیلم كه در جهان پیشنهادی اثر نقش چشمگیری داشته اند، تكیه بیش از حد به نماهای كارت پستالی و كوتاه آمدن از كار روی ظرایف و نورپردازی كه در فیلم های شاعرانه ترسیم بخش مهمی از حال و هوای كار را بر عهده دارند و سرانجام موسیقی نامتجانس كه چندان ربطی به نیازهای فیلمنامه و فیلم ندارد و تا جایی كه حافظه یاری می كند بیشتر درگیر خلق فضاهای فراواقعگرایانه ای نظیر «دفتری از آسمان» است و موارد دیگری از این دست كه گفتیم اغلب آنها صرفاً در بازتاب بر پرده بزرگ سینما خودنمایی می كنند وگرنه در قالب كوچك تلویزیون و مطابق استانداردهای جاری، قابل چشم پوشی به نظر می رسند.پرویز شیخ طادی به شهادت سابقه حضورش در سینما (از طراحی صحنه و دستیاری برای ابراهیم حاتمی كیا گرفته تا تكیه بر صندلی كارگردان) فیلمسازی مستعد اما كم اقبال است كه نمایش فیلم هایش به دلایل نامعلومی به تعویق می افتد و قطعاً این تأخیر در وصول بازتاب های نمایش عمومی در سرعت ارتقای كیفیت كار او مؤثر است. می شود امیدوار بود فیلمسازی كه توان این همه بازی با مضامین و موقعیت های كلیشه ای را دارد، با تمركز، صرف وقت و حوصله بیشتر در مرحله ساخت، توفیقات بیشتری را همراه اثرش كند.

پیمان شوقی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید