جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


جشن یلدا یا بزرگداشت تولد خورشید در روسیه


بهتر دیدم كه به زنجیره دوستی دو ملت ایران و روس حلقه ای دیگر بیفزایم كه خود در پیوند با جشنی زیبا است. جشنی زیبا برای ایرانیان و برخی از ملت های منطقه، به ویژه برای روس ها. این جشن، جشن شب یلدا است. جشن كاملا زنده ای كه همه مسیحیان جهان آن را با نام جشن تولد مسیح (ع) برگزار می كنند. با احتیاط چنین می پنداریم، كه شب یلدا، شب تولد میترا با روز تولد حضرت مسیح همزمان است!
دی در اوستا و نوشته های پهلوی از بن مصدری «دا_» (داتن، دادن و آفریدن) است. داتار یا دادار (آفریننده) هم از همین ریشه است. واژه دی را بیرونی در فهرست ماه های خوارزمی به صورت «دذو» آورده است. گردیزی می نویسد:
«این ماه دی به نزدیك مغان، ماه خدای است و این روز را سخت مبارك دارند...».
پیداست كه منظور گردیزی از مغان، پیروان زرتشت است. اگر منظور او واقعا مغان میترایی باشد، گزارش ابن ندیم در الفهرست نیز شایان توجه است: «این گروه معتقد به غسل تعمید و قربانی كردن و هدیه دادن بوده و عیدهایی دارند. در صومعه های خود گاو و گوسفند و خوك قربانی می كنند...». در زمان بیرونی به دی ماه «خورماه» (خورشید ماه) نیز می گفتند، كه نخستین روز آن خرم روز نام داشت و پر آیین ترین ماه ایرانی بود. با توجه به این كه خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد، پیوند این ماه با خورشید، بر پایه درستی استوار است. در این ماه خورشید از نو زاده می شود. شاید ایرانیان از زمانی كه با گردش خورشیدی سال آشنا شدند، خرم روز دی ماه را هم یكی از روزهای خورشید نامیده باشند. از این روز است كه خورشید دوباره پا به رشد می گذارد و زندگی روستاییان وابسته به طبیعت، به نوعی نو می شود. توجه به اندوخته های كشاورزان و روستاییان، برای زمستان سختی كه در پیش روی دارند و برای ماه هایی كه دیگر هیچ كس توان ستاندن چیزی از طبیعت را ندارد، شاید بتواند سبب خوردن آجیل و تنقلات در شب یلدا را روشن بكند. سنجد، بادام، گردو، مغز هسته زردآلو، میوه های خشك (خشكبار) و در خانواده های تنگدست، دست كم بریانی گندم (گندم بو داده، گندم برشته)، عدس پخته و باقلای پخته از تنقلات شب یلدا است. داستانی كه بیرونی درباره جشن یلدا و آیین خرم روز می آورد، هر آبشخوری هم كه داشته باشد، جالب توجه است: در این روز پادشاه از تخت به زیر می آمده و با دهقانان و برزگران هم نشینی كرده و با آنها غذا می خورده است. به خرم روز، نود روز نیز می گفته اند، چون از این روز درست ۹۰ روز به عید نوروز می ماند.
تولد میترا (مهر) و دیگان
در منابع ایرانی پیش از اسلام، خبری از تولد میترا نیست و در منابع دوره اسلامی حتی از نام میترا نشانی نمی یابیم. فقط این را از منابع یونانی می دانیم كه ایرانیان روز تولد خود را جشن می گرفتند. اینك باید در چگونگی گزیدن حدود ۲۵ دسامبر برای تولد میترا از سوی رومیان در جستجوی پیوندی با زادگاه اسطوره ای میترا باشیم.
شاید با یك بررسی عمیق و همه جانبه بتوان به قلمرو روز تولد میترا در روز ۲۵ دسامبر (چهارم دی ماه) و سپس گزیدن این روز برای تولد حضرت مسیح (ع) نزدیك شد. در این جا تنها نگاهی خواهیم داشت به چند رویداد تاریخی: پس از رخنه میترا در سال ۶۶ میلادی به رم، دیری نگذشت، كه مهرپرستی به صورت تنها دین رسمی امپراتوری روم درآمد و در سده سوم میلادی در سراسر امپراتوری روم به اوج شكوفایی خود رسید. در سال ۲۷۴ میلادی امپراتور روم آورلیان (۲۱۴ _ ۲۷۵ میلادی)، یك سال پیش از كشته شدنش، برای اعتلای هر چه بیشتر مهرپرستی، در مارسفلد رم، همان جایی كه امروز میدان سیلوستر مقدس قرار دارد، معبد بزرگی برای خدای خورشید (میترا) بپا كرد. از این تاریخ، هر سال، روز ۲۵ دسامبر تولد میترا در این معبد دولتی جشن گرفته می شد. نیروی درونی و سحر آمیز روز ۲۵ دسامبر، در نخستین روزهای دی (شاید نخستین روز!) میترا را از درون قطعه سنگی می زاید. جالب توجه است كه در مهر یشت، میترا آراسته به زیورهای زرین، از فراز كوهی زیبا سر برآورد و از آنجاست كه آن مهر بسیار توانا، بر همه خانمان های آریایی (ایرانی) می نگرد. هشت تن از یاران او بر فراز كوه های، همچون دیدبانان مهر بر بالای برج ها نشسته اند. و آفریدگار، آرامگاه او را بر فراز كوه بلند و درخشان و دارای رشته های بسیار، در كوه البرز برپا كرد. آن جا كه نه شب است و نه تاریكی. پیداست كه پیوند میترا با سنگ و كوه، همراه مهاجران مهرپرست از ایران به روم رفته است. میترا، ایزد خورشید (نور و آتش)، نیز مانند آتش از سنگ زاده می شود. اینك می بینم خدای خورشید ایرانیان و خدای خورشید رومیان، با هزاران كیلومتر فاصله، با هم همگونند. میترا هزاران كیلومتر دورتر از زادگاهش ایران، در هماوردی تاریخی، تولدش را با مسیح‌ (ع) همزمان می كند! باید كه در پی نشانه های دیگری از جشن خورشید (خور روز) باشیم كه هنوز در تاریكی اند!تولد مسیح (ع)
از اواخر نخستین سده های میلادی، كشمش های پی در پی و پردامنه ای بر سر میترا و مسیح، امپراتوری بزرگ روم را به پای سقوط كشاند و سرانجام میترا از مسیح شكست خورد و به زندگی دینی و آیینی میترا پایان داده شد. در طول همه سال هایی كه مسیحیت پی گیرانه، اما با خونسردی و آرامش در راه رخنه به امپراتوری روم بود، همواره برتری مطلق با میترا بود و مسیحی ها همواره زیر فشار شدید بلند پایگان دولتی و مردم عادی قرار داشتند. سرانجام كار به جایی كشید كه مسیحی ها، اگر شانس به زندان افتادن و تازیانه خوردن و تبعید شدن را نمی یافتند، اعدامشان امری حتمی بود. در نامه ای كه پلینی در سال ۱۱۱ میلادی به تراژن، امپراتور روم می نویسد، می گوید: «درباره كسانی كه نزد من به عیسوی بودن متهم شده اند، شیوه ای كه به كار برده ام این است كه از آنان می پرسیدم، كه عیسوی اند، یا نه، وقتی كه شهادت می دادند، پرسش را تكرار می كردم، اگر باز هم پافشاری می ورزیدند، دستور اعدام را صادر می كردم... معبدها، كه تقریبا به كلی خالی بودند، حالا دوباره مردم شروع كرده اند به آمد و شد به آن جاها... و عموما مردم حیوانی را برای قربانی می خواهند، كه از چندی پیش چندان خریدار نداشتند.» در سده سوم میلادی، به سبب خویشاوندی امپراتور روم با امیر سوریه، باز هم بر قدرت میترا افزوده شد. این افزایش قدرت می تواند ناشی از نفوذ مهرپرستان ایرانی در سوریه باشد. پس از پیروزی كنستانتین (۳۰۶ _ ۳۳۷ میلادی)، امپراتور روم، در سال ۳۱۲ میلادی، با گرایش صوری امپراتور به مسیحیت، ظاهرا كمی از قدرت میترا كاسته می شود. اما همین كه در سال ۳۶۱ میلادی یولیانوس (۳۶۱ _ ۳۶۳ میلادی)، كه مردی دانشمند بود، به امپراتوری می رسد، دوباره پرستش میترای محتضر، به ویژه در قسطنطنیه، رونق می گیرد. كلیسا به امپراتور لقب مرتد می دهد. پس از كشته شدن یولیانوس در ۳۶۳ میلادی در جبهه جنگ با ایرانیان، مهرپرستان به شدت تحت پیگرد قرار می گیرند. در سال ۳۸۲، گراتیانوس‌ (۳۵۹ _ ۳۸۳)، امپراتور روم غربی به ریشه كن كردن مهر پرستی پرداخت و سرانجام در ۲۷ فوریه ۳۹۳ همه معبدهای مهرپرستان در رم ویران شدند و روز هشتم نوامبر ۳۹۲ میلادی مهرپرستی، حتی در خانه های شخصی، ممنوع اعلام شد و به جنگ و ستیز دو فرهنگ مذهبی برای همیشه پایان داده شد. سقوط مهرپرستی نمی توانست، بدون پذیرفتن بسیاری از آیین های مهرپرستان، به تولد واقعی مسیحیت منجر شود: آیین قربانی، باور به روز رستاخیز، غسل تعمید، زنگ كلیسا، شراب (هوم)، آب و نان در آیین های دینی، تعطیل روز یكشنبه و بسیاری از آیین های دیگر، برای پدید آوردن محبوبیت و مقبولیت برای دین نو، بدون كوچك ترین درنگ از سوی مبلغان مسیحی، به صورت آیین های رسمی مسیحیت درآمدند، كه همه از یادگارهای هزاره های گمشده اند. شگفت انگیز است كه به هنگام زاده شدن مسیح، سه مغ یا پادشاه از ایران حضور داشته اند.چرا؟ برای این پرسش باید پاسخی یافت! بالاتر از همه روز تولد میترا و جشن یلدا، روز تولد مسیح شد. پیش تر چون روز تولد مسیح معلوم نبود، گفته شد كه باردار شدن حضرت مریم پیش از این تاریخ صورت گرفته است! نخستین خبری كه از برگزاری جشن تولد مسیح در روز ۲۵ دسامبر داریم از سال ۳۵۴ میلادی است.عیسی را، به هنگام تولد، مانند میترا، چوپان ها در میان گرفته اند. آیین های شب یلدا‌ (= تولد) و ۱۲ شب پر اعتبار از جشن های دیگان (نیمه نخست دی)، كمی پس و پیش به صورت شب های مقدس پیش از تولد مسیح در آمده اند.
جالب توجه است، كه حتی پختن نان شیرین به شكل موجودات زنده، كه در میان ایرانیان و روس ها مرسوم بود، از مراسم معتبر جشن تولد مسیح شد. گردیزی در ۴۴۲ هجری، با همه كوتاهی سخنش، نشانه گران بهایی از این روز را به دست می دهد: «روز اول دی آن باشد، كه مغان تماثیل ها كنند، چون مردم از گل یا آرد آن تماثیل را، از پس درها، سخت كنند و اكنون آن بگذاشته اند، كه آن به بت پرستی ماند و آن را منكر دارند.» بیرونی هم در گزارشی می نویسد: «روز پانزدهم این ماه، دی به مهر است، كه آن را دیبگان گویند و از خمیر یا گل، شخصی را به هیكل انسان می سازند و در راهرو و دالان خانه ها می گذارند. ولی این كار از زمان قدیم در خانه پادشاهان معمول نبوده و در زمان ما این كار، برای این كه مانند كار مشركان و اهل ضلال است، متروك شده».
جشن های یلدا یا بزرگداشت تولد خورشید در روسیه
جشن یلدا، كه جشنی ایرانی است و شب پیش از اولین روز زمستان برگزار می شود، در روسیه نیز از دیرباز، از روزگاری كه هنوز مسیحیت به آن جا راه نیافته بود، به مدت ۱۲ روز پرسرور و پرآیین، با آیین های ویژه ای برگزار می شده است و گویا هنوز هم در میان دهقانان و روستاییان معمول است. در روسیه جشن یلدا عید سالانه دهقانان و روستاییان بود. پختن نان شیرین محلی، به صورت موجودات زنده، بازی های محلی گوناگون، كشت و بذرپاشی به صورت تمثیلی و بازسازی مراسم كشت، پوشانیدن سطح كلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجره ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه خوانی و رقص و آواز، و مهم تر از همه، قربانی كردن جانوران از آیین های ویژه این جشن بوده (و هست). آیین قربانی بعدها از میان رفت. ما به كمك نوشته هایی از سده های شانزدهم و هفدهم، به وجود و ادامه این جشن ها، پس از رسمیت دین مسیح در روسیه پی می بریم.نویسندگان كشیش، كه معمولا زیر نفوذ زمین داران بزرگ بودند، از جشن یلدا و عید دهقانان به زشتی یاد كرده اند و آن را با برچسب الحاد محكوم كرده اند. با این همه دهقانان این جشن را حتی در مسكو و شمال روسیه برگزار می كردند، تا جایی كه تزار آلكسی میخائیلوویچ (۱۶۴۵ _ ۱۶۷۶) در سال ۱۶۴۹، كه قادر به پنهان كردن خشم خود از وجود این جشن دهقانی نمی شود، طی فرمانی از این كه در شب های مقدس تولد مسیح، مردم به جای برگزاری آیین های دینی، حتی در مسكو و كرملین و در شهر و روستا و كوچه و پس كوچه، آوازهای مربوط به شب یلدا و دهقانان را می خوانند، اظهار نفرت می كند.
مردم روسیه، در طول همه شب های عید، در زیر پنجره ها، آوازهای سنتی می خواندند و برای فراوانی محصول نیایش می كردند (همانند قاشق زنی) و از پشت پنجره ها به آنها نان های شیرین، كه به شكل جانوران پخته می شد، هدیه می كردند. یكی دیگر از آیین های شب های جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده.
همین آیین ها در روستاهای ایران نیز كم و بیش به چشم می خورند كه نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی


همچنین مشاهده کنید