پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

جنگ تجاوزکارانه، پندها و راه کارها


بسیاری از مردم كشورمان درباره ناامنی كنونی در عراق بی اعتنا یا كم اعتنا هستند و احساس می كنند كه بحران كنونی این كشور همسایه یك بحران داخلی است و ربطی به كشورمان ندارد و بهتر است كشور ما كاری به آن نداشته باشد. آیا این بی اعتنایی اجتماعی پدیده مناسب و مثبت است یا خیر؟ بررسی این پرسش و به نتیجه رساندن آن می تواند به فرایند عقلانی شدن بسیاری از رفتارهای اجتماعی كمك كند.
پیش از آن كه این بررسی را آغاز كنیم كمی باید به عقب برگردیم و از تحولات تاریخی كمك بگیریم. بیست و پنج سال پیش زمانی كه كشورمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی درگیر بازسازی ساختار دولتی و اجتماعی بود، ناگهان رژیم صدام به كشور ما حمله نظامی كرد و جامعه و دولت ایران به مدت هشت سال درگیر این جنگ ویرانگر شدند؛ جنگی كه هم اكنون تنها خاطره ای از آن در ذهن جوانان و نوجوانانمان باقِی مانده است و هرساله در هفته دفاع مقدس در آخر شهریور ماه حماسه دلاورمردان آن را گرامی می داریم. جالب است كه در آن هنگام نیز این پرسش برای همه مردم مطرح بود كه صدام چرا به كشور ما حمله كرد؟
پس از بیست و پنج سال از آغاز تجاوز رژیم صدام بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی بر این باور هستند كه تجاوز رژیم بعثی عراق به ایران معلول شرایط اجتماعی _ سیاسی داخلی عراق و اتحاد و ائتلاف های منطقه ای و بین المللی رژیم بعثی بغداد است و تمامی این متغیرها در پی تحمیل جنگ به ایران بود تا توان ایران تا جایی كه ممكن است، تحلیل رود.
در آن هنگام انقلاب نوپای اسلامی ایران دومین سال خود را می گذراند و به رغم بسیاری از شعارهای جهانی كه مطرح می كرد، درگیر فرایند ایجاد الگوی خود در داخل بود و اساسا پی ریزی الگو و نهادهای نظام اسلامی در داخل توجه به تحولات منطقه ای و بین المللی را كاملا تحت الشعاع قرار داده بود و ناگهان و به دور از همه توقعات، جنگی بر ضد ایران آغاز شد. با شروع جنگ در داخل پرسش هایی مطرح شد كه چرا عراق جنگی بر ضد ایران را آغاز كرد؟ چرا كشورهای عربی منطقه در این جنگ ظالمانه از رژیم متجاوز صدام حمایت می كردند و چه شد كه رژیم چپاولگر بعثی بغداد كه همپیمان شوروی سابق بود ناگهان دست اتحاد با غرب و آمریكا داد و با بهره مندی از امكانات آنها این ماجراجویی نظامی را شروع كرد. از زاویه متفاوت نیز پرسش های دیگری نیز مطرح بود كه چرا ایران به تحولات داخلی عراق توجه نداشت؟ چرا از شكل گیری ائتلاف منطقه ای بر ضد خود جلوگیری نكرد؟ و بالاخره چرا عرصه بین الملل را برای اتحاد و ائتلاف های رژیم بعثی كاملا خالی گذاشته بود؟ در اینجا نباید از این واقعیت بنیادین غافل ماند كه جنگ آخرین و پرهزینه ترین شكل برخورد میان دو عنصر متعارض است و به همین علت همه این پرسش ها به طور منصفانه مطرح می شود.
در اینجا مهم ترین پرسشی كه لازم است روی آن تمركز كنیم شرایط داخلی عراق است كه زمینه ساز اصلی تجاوز بود. در آن هنگام رژیم اقتدارگرا و استبدادی بعثی بغداد، نظام تك حزبی سركوبگر را بر كشور عراق تحمیل كرده بود و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و برپایی نظام مردم سالاری در كشورمان، مردم عراق در تب و تاب رسیدن به چنین الگویی می سوختند. همچنین در آن هنگام شیعیان عراق كه اكثریت عددی جمعیت این كشور هستند، در سایه رژیم اقلیت عرب سنی می زیستند و با پیروزی انقلاب اسلامی ،دیگر قادر به تحمل چنین الگویی نبودند. مهم تر از همه اینها انقلاب اسلامی ایران به رهبری روحانیت و امام خمینی(ره) به پیروزی رسید و مردم عراق با اعتمادی كه به روحانیت داشتند، به روحانیت آگاه و بیدار به رهبری شهید آیت الله محمدباقر صدر روی آوردند و در پی خلق انقلاب دیگری در منطقه بودند كه براساس تفكر اسلامی استوار باشد.
این شرایط پایه های اصلی قدرت رژیم بعثی را به لرزه درآورد و حزب حاكم بعث عراق را برای مقابله با چنین شرایط داخلی شدیدا دچار دودستگی كرد. گروه اول به رهبری احمد حسن البكر كه رئیس جمهور وقت عراق بود. او بر این باور بود كه باید با انقلاب اسلامی ایران سیاسی رفتار كرد و از در دوستی و تحمل نسبت به آن درآمد تا كمتر آسیب دید. گروه دوم به رهبری صدام حسین معاون اول رئیس جمهور عراق بود كه اعتقاد داشت رفتار با تحولات باید امنیتی باشد و شیعیان الزاما باید سركوب شوندو سردمداران آنها به قتل برسند و با اتحاد و ائتلاف با كشورهای منطقه و قدرت های جهانی زیان دیده از پیروزی انقلاب اسلامی ائتلاف بزرگ منطقه ای و بین المللی ایجاد كرده و در صورت لزوم به رهبری آن، جنگ بر ضد انقلاب اسلامی آغاز شود تا در سایه وجود دشمن خارجی در حال جنگ، میان شیعیان عراق و ایران فاصله بیفتد و اولویت های آنان تغییر یابد و رژیم بعثی در پناه این شرایط جدید تداوم پیدا كند.
این چالش جدی و دودستگی در حزب بعث چنانچه از سوی متولیان سیاست خارجی آن دوران خوب شناسایی می شد، می توانست مورد بهره برداری قرار گیرد و تأثیرگذاری بر آن از طریق دخالت در چنین فرایندی و دفع افسد به فاسد، می توانست شرایط قابل تحمل تری به وجود آورد، ولی توجه به تحولات در كشورهای همسایه در آن هنگام هیچ جایگاهی در مجموعه تحلیل های روزانه نداشت و به همین علت این چالش جدی در عراق بدون تأثیرگذاری ایران به پیروزی جناح طرفدار صدام بر گروه البكر به پایان رسید.
كودتای سفید در عراق كه احمد حسن البكر را سرنگون و تحت اقامت اجباری درآورد، به عنوان یك تحول مهم كه بر امنیت ملی كشورمان تأثیرگذار بود، شناخته نشد و نهادهای نظامی داخلی براساس یك تحلیل دقیق بر توان خود نیفزودند كه برای شرایط جدید آماده تر باشند. البته شرایط دوران گذار در آن هنگام تا حدودی قابل درك است و فشار گروه های چپ و منافقین برای انحلال ارتش یكی از مهم ترین متغیرهای منفی در كسب آمادگی بود. برای مقابله با شرایط بحرانی كه از سوی عراق فراهم می شد ، هیچ اقدامی در جهت جلوگیری از هرگونه اتحاد و ائتلاف در میان كشورهای عربی خاورمیانه و خلیج فارس (به استثنای سوریه) بر ضد انقلاب اسلامی از سوی دستگاه دیپلماسی كشورمان در آن هنگام به ثبت نرسیده است.
بالاخره می توان گفت كه جنگی تجاوزكارانه در شهریور سال ۱۳۵۹ یك جبر اجتناب ناپذیر نبود و اگر در آن هنگام درك درستی از شرایط سیاسی موجود و تحولات در كشورهای همجوار وجود داشت و سیاست خارجی ما اراده و اقدام فعالانه برای حفظ امنیت ملی داشت و مبتكرانه وارد عرصه می شد، شرایط به طور كلی یا جزئی تغییر می كرد.
اگر از تجربه جنگ تجاوزكارانه صدام بر ضد كشورمان كه به تاریخ پیوسته است، عبرت بگیریم، از كنار حوادث كنونی عراق به سادگی نمی گذریم. در حال حاضر شیعیان عراق و در رأس آنها احزاب اسلامی _ شیعی در تلاش هستند تا ائتلاف منصفانه ای را جایگزین الگوی گذشته انحصار قدرت در دست اقلیت كنند و در مقابل ائتلاف نیروهای بعثی و تكفیری _ سلفی می كشوند تا این تحول در ساختار سیاسی عراق صورت نگیرد. در چنین چالشی پیروزی هركدام از دو طرف بر امنیت ملی ایران تأثیر می گذارد و هزینه های متفاوتی را بر كشورمان تحمیل كند. امروز منافع ایران ایجاب می كند كه قانون اساسی پیشنهادی كه از سوی مجلس ملی عراق تدوین شده است و به زودی به رفراندوم گذاشته خواهد شد، حمایت كند تا تحول در عراق نهادینه شود. امروزه منافع نظام اسلامی در این است كه نیروهای
تكفیری _ سلفی منزوی شوند؛ چراكه این نیروها كه مذهب را رد می كنند و بازگشت به سنت پیامبر اكرم(ص) و سلف صالح را لازم می شمارند، در ابعاد نظری و عملی تمامی مذاهب شیعه و سنی را منحرف و قتل آنان را جایز می دانند و اگر این فكر گسترش یابد، فتنه عظیمی در جهان اسلام به وجود خواهد آمد و با پیدایش دودستگی، معادله جهان اسلام و قدرت های سلطه گر غربی به زیان مسلمانان دگرگون خواهد شد.
كمك كردن به نیروهای منتخب مردم عراق در شكست دادن نیروهای نژادپرست قومی و خوارج دینی، كمك به امنیت ملی كشورمان است و یاری رساندن به امت اسلامی است كه اكنون گرفتار افراد وابسته در حاكمیت ها و انحراف در جریان مخالفت ها شده است.
حسین رویوران
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید