جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


دیگر در آغوش شهر جایی نمانده


دیگر در آغوش شهر جایی نمانده
اجازه بدهید گزارشمان را با حرف های تكراری شروع كنیم. گاهی تكرار حرف هایی كه همه می دانیم، مفیدتر از برخی حرف های نویی است كه...ایران كشور نسبتا بزرگی است كه شهرهایی بزرگ با ریشه تاریخی دیرینه ای در این جغرافیا نفس می كشند. با این همه منابع آگاه می گویند ۶۰ درصد فعالیت های اقتصادی جامعه، در تهران متمركز است. تمركز بیش از اندازه دستگاه ها و شركت های دولتی و مراكز تصمیم گیری در تهران، ده ها هزار میلیارد تومان از سرمایه كشور را در خود بلوكه كرده، نزدیك به ۲۶ درصد تولید ناخالص داخلی كشور در استان تهران تولید می شود و بیش از ۳۳ درصد صنایع در این استان قرار دارد.طی همین روزهای اخیر، استاندار تهران عنوان كرد: ۳۰ درصد منابع مدیریتی، ۴۰ درصد كار كارشناسی و ۲۰ درصد نیروی انسانی كل كشور در استان تهران مستقر هستند . كارشناسان می گویند رشد شهر و زندگی شهری در ایران از نرخ بسیار بالای ۵ درصد در سال برخوردار است كه جرقه آن از سالهای پس از جنگ جهانی دوم زده شد. از سال ۱۳۲۱ تاكنون، جمعیت شهرنشین ایران بیش از چهار برابر شده كه تاكنون نزدیك به ۵۰ درصد از رشد شهری را در ایران فراهم می كند، اما در بررسی علل و ریشه های مهاجرت، دو علت عمده اهمیت ویژه ای دارد:
الف: دستیابی به منابع جدید نفت و گاز كه به پیدایش كانون های فعالیت تازه ای انجامید؛ فعالیتی كه در درجه اول به صادرات توجه داشته و كمتر به دیگر بخش های كشور ارتباط یافته است.
ب: نوخواهی و شیوه جدید زندگی كه از تهران یعنی نقطه تماس با كشورهای صنعتی آغاز شده است.در سال ۱۳۵۱، ۱۳ میلیون ایرانی، یعنی ۴۳ درصد جمعیت كل كشور در ۲۹۰ شهر كه هریك از آنها دارای بیش از ۵ هزار نفر جمعیت بوده، سكونت داشته اند. گفتنی است یك سوم شهرنشینان در این تاریخ فقط در تهران و نزدیك به نیمی در سه شهر بزرگ كشور یعنی مشهد، اصفهان و تبریز و سه چهارم نیز در ۳۶ شهر بیش از ۵۰ هزار نفری سكونت داشته اند.در نظام كنونی شهری نیز صرف نظر از تهران می توان پنج شهر دیگر را یافت كه از نوعی تمركز سرمایه گذاری های دولتی و كوشش برای ایجاد تغییرات شهری برخوردار هستند و البته باز در این زمینه به نام شهرهایی چون اصفهان، تبریز، مشهد و در انتها شیراز و اهواز برخواهیم خورد.به نظرمی رسد اكنون برای یافتن ریشه های گرایش یا بهتر بگوییم هجوم جمعیت به تهران، علاوه بر نوخواهی، تمایل به زندگی مصرفی، بالا بردن سطح رفاه و تماس با كشورهای صنعتی، باید به دنبال علل دیگری بگردیم كه مهمترین آنها تمركز مدیریت و تمركز سازمان ها و ادارات دولتی در تهران است. این موضوع را در لایه های مختلفی می توان مورد ارزیابی قرار داد:
۱ گسترش منابع تولید به دلیل نزدیكی به مراكز تصمیم گیری و پیگیری آسان امور
۲ - مهاجرت نیروهای متخصص و نخبه
۳ مهاجرت جویندگان كار
۴ مسافرت های متعدد برای پیگیری امور اداری و سازمانی و ...
یك تئوری قدیمی در مدیریت شهری می گوید: تمركززدایی در بافت شهری و تمركز در مدیریت ، در حالی كه این تئوری اساسا در شكل عكس خود در كشور ما پیاده شده؛ به این معنا كه تا حد امكان تمركز در كلانشهر تهران و تمركز در مناطق خاصی از این شهر را سرلوحه كار خود قرار داده و از سوی دیگر، مدیریت آن را تقسیم كرده ایم و ناگفته پیداست كه تقسیم مدیریت، آفاتی همچون موازی كاری و ارائه برنامه های همعرض را نیز در پی داشته است.تمركزگرایی در شهر تهران، مشكلات عدیده ای را نه تنها برای مردم این شهر، بلكه برای تمام شهروندان ایرانی به وجود آورده كه طی سالهای متمادی، دولت ها هزینه های گزافی را در این راستا به ناچار پرداخته اند. بنا به گزارش رسمی شركت مطالعات جامع حمل و نقل و ترافیك شهر تهران،جمعیت این شهر تا سال ۱۳۸۰ به ۵/۷ میلیون نفر رسیده و میزان سفرهای شهری در سال ۸۰ نسبت به سال ۷۳ رشدی معادل ۸/۱۱ درصد داشته كه عمده این سفرها نیز برای مراجعه به ادارات و سازمان های مختلف بوده است. در گزارش فوق آمده: حجم سفرهای شهری از ۰۰۰/۲۳۲/۵ در سال ۷۳ به ۰۰۰/۸۴۹/۵ بالغ شده و فقط كافی است كه بدانیم انرژی مصرفی برای هر سفر ارتباطی از ۶۴ كیلووات با یك ارتباط تلفنی به یك وات تقلیل می یابد.پراكنش نامناسب و سنتی مراكز اداری، آموزشی و تجاری كه خود از نمودهای عینی تمركز شهری تهران است، این مشكل را مضاعف می كند.دكتر حمید نوری - كارشناس مدیریت شهری - معضل فوق را چنین تحلیل می كند: وضعیت تهران، وضعیت پیچیده ای است، به طوری كه حتی برای توصیف معضل به مشكل برخوردیم، چه برسد به اینكه تحلیل عمیقی از هر لایه ارائه دهیم. از یك سو شكل سنتی بافت شهری و نامناسب بودن پراكندگی باعث اختلال در ارتباط می شود و از سوی دیگر ساده ترین تكنولوژی های مدرن همچون تلفن به دلایل مختلف نتوانسته این مشكل را تلطیف كند، یعنی در ارتباط با تمركزگرایی در تهران، هم باید در مورد بافت شهری تجدیدنظر كنیم و هم در مورد نوع تعامل، تا لااقل از تمركز مضاعف به دلیل سفرهای مختلف درون شهری یا سفر از سایر نقاط كشور به تهران جلوگیری كنیم كه در این بخش به فرهنگسازی و البته تزریق امكانات مدرن به سازمان ها و نهادها و مراكز دولتی نیازمند هستیم . وی در ادامه می افزاید: تمركزگرایی در شهر تهران، تبعات بسیاری دارد كه ترافیك، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، حاشیه نشینی و ... تنها گوشه ای از ماجراست؛ یعنی آنچه كه عملا و به عینه شاهدش هستیم، در حالی كه هزینه های دولت و مردم، اتلاف وقت شهروندان، خالی از زندگی و تهی از حیات شدن دیگر شهرهای كشور و ... مسائلی هستند كه كمتر به آنها توجه می كنیم.تمركزگرایی در تهران صرفا به معنای بزرگ شدن این شهر نیست. تهران رشد ناموزون و بی قواره ای داشته كه تمام كشور متاثر از این بی قوارگی است .
آمارها نشان می دهد كه كل زمان فعال بودن تمام اتومبیل ها به غیر از وسایل نقلیه عمومی در تهران، روزانه ۱۹ میلیون و ۵۰۰ هزار ساعت و زمان غیرفعال، اما روشن بودن اتومبیل های غیرعمومی ۲۵ میلیون ساعت است.به گزارش ستاد خبری ترافیك، در تهران روزانه ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار اتومبیل تردد می كنند و این در حالیست كه كل سطح تهران ۷۰۰ كیلومتر مربع است.
چه كنیم با تهران؟
برای رفع مشكل تمركزگرایی در تهران، علاوه بر برنامه های بلندمدت و میان مدت باید به فكر برنامه ها و طرح های فوریتی نیز بود.
دولت دكتر احمدی نژاد یكی از مهمترین برنامه های خود را تمركزگرایی مدیریتی و تمركززدایی شهری عنوان می كند؛ برنامه ای كه اجرای آن دیگر تنها دغدغه مردم تهران نیست، چراكه متمركز بودن مراكز مدیریت دولتی در تهران و تبعات آن، تمام مردم كشور را آزار می دهد؛ یعنی رشد بی قواره تهران مساوی با تهی شدن كشور از امكانات نیز بوده كه بازخورد آن باز چیزی جز مهاجرت مردم به پایتخت یا تشدید چهره فقر نیست.حال اگر از زمزمه انتقال پایتخت بگذریم كه گاه اوج می گیرد و گاه فراموش می شود، نباید راهكارهای میانبر را هم از نظر دور داشت. دكتر نوری در این زمینه می گوید: مهمترین كار به اعتقاد من، فرهنگسازی و اعتمادسازی برای استفاده مردم از وسایل ارتباطی مدرن است. این موضوع تا حد قابل ملاحظه ای سفرها را كاهش می دهد و از جمعیت شناور و غیرساكن تهران می كاهد. از سوی دیگر باید برای ترافیك و تناسب ورود خودروها به خیابان های شهر و ظرفیت شهری فكری اساسی كنیم.در گام بعدی اگر بتوانیم برخی از نهادهای دولتی را از تهران خارج كنیم، كار بزرگی كرده ایم؛ در عین حال كه نباید از برقراری توازن در بافت شهری هم غافل بود .
كلانشهر یا كشور شهر
معمولا واژه همسایه مزاحم را برای واحدهایی به كار می برند كه وجودشان - به دلیل كاربری خاص آنها - به نوعی به همسایگان آزار می رساند؛ مثل واحدهای صنعتی كوچك كه آلودگی های صوتی یا زیست محیطی ایجاد می كند. اما اخیرا همسایگان مزاحم دیگری هم به این جمع پیوسته اند كه به دلیل تشدید حجم سنگین مهاجرت و در نتیجه نیاز به تردد و خدمات بیشتر، برای همسایگان آن مراكز مزاحمت ایجاد می كنند. در حال حاضر با بالارفتن تعداد این همسایگان در نقاط مختلف تهران، معضلات به وجود آمده، به وسیله آنها به كل شهر تسری پیدا كرده و به یكی از دلایل مهم تشدید مهاجرت به پایتخت تبدیل شده است. لابد همه شما وقتی از خیابان های شهر عبور می كنید، چشمتان به تابلو شركت هایی مثل فلان تولید كننده فولاد و آهن اصفهانی یا بهمان شركت استخراج كننده مس كرمانی برخورده است. نمونه این شركت ها در سطح شهر آنقدرزیاد است كه از شمار خارج شده و دلیل اینكه تاثیر گذاری آنها هم بالا رفته، همین است. در مقابل، پرسش شهروندان تهرانی این است كه چرا ما باید هزینه هایی نظیر اتلاف وقت در ترافیك، آلودگی هوا، بالا رفتن تقاضای خدمات شهری و نظیر اینها را بابت حضور دفاتر شركت ها و مراكزی بدهیم كه اجباری برای بودن در تهران ندارند؛ شركت هایی كه فقط با حضورشان مهاجرت كاذب را منجر می شوند.
محمد مطلق
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید