جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

گردش به شرق؛ استراتژی یا تاکتیک


بدین ترتیب رئیس جمهوری ایران كه با تكیه بر شعار هایی در حوزه رفاه و عدالت اقتصادی به قدرت رسید اكنون بازیگر عرصه پرتلاطمی شده است كه خود تمایل چندانی به ورود به آن نداشت. چالش های عمده در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی كه عمدتاً متاثر از تلاش ایالات متحده برای تاثیر گذاری بر روند پرونده هسته ای ایران از یكسو و تلاطم و نابسامانی اوضاع در دو همسایه ایران- افغانستان و عراق _ است در این میان باعث شده تا دیپلمات های ارشد احمدی نژاد برای مقابله با فضایی كه به باور بسیاری پس از به قدرت رسیدن رئیس جمهوری اصولگرای ایرانی تشدید شده است، نگاه و توجه خود را معطوف به یافتن متحدینی در شرق كنند.
سیاست خارجی خاتمی بر دو اصل تنش زدایی منطقه ا ی و بسط و گسترش روابط با اتحادیه اروپا استوار بود. خاتمی و مردان دیپلماتش برخلاف سال های اولیه انقلاب به این باور رسیده بودند كه با توجه به قدرت تاثیرگذاری و نفوذ غرب در مجامع بین المللی و نیز ضرورت های اقتصادی و سیاسی، برقراری ارتباطی نزدیك اما همزمان با در نظر داشتن سه اصل عزت، حكمت و مصلحت غیرقابل اجتناب است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این دوران با توجه به خلاء موجود در عدم رابطه با آمریكا _ كه حاصل قریب به ربع قرن روابط تشنج میان دو كشور و مواضع خصمانه واشینگتن بود- شریك تاثیر گذار اصلی خود را در اروپا می جست. انتخاب اروپا به عنوان شریك اصلی سیاسی هر چند با انتقادات برخی مواجه شد اما در نهایت تعاملات جمهوری اسلامی با اتحادیه اروپا و به طور خاص سه كشور اروپا بریتانیا، فرانسه و آلمان در جریان پرونده هسته ای به اوج رسید. كشور های اروپایی در این دوران در عرصه اقتصادی نیز به شركای رده اول تهران تبدیل شدند. بدین ترتیب سیاست خارجی جمهوری اسلامی با گذر از دوران پرتنش روابط با جهان خارج با جایگزین كردن شركای جدید به جای دوستان شرقی سابق سمت و سویی اروپایی به خود گرفت.
ماه های پایانی ریاست جمهوری خاتمی به ویژه فاصله زمانی پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نهم در حقیقت پایان «ماه عسل ایران و اروپا» بود. پیروزی محمود احمدی نژاد، چهره ای كه اروپاییان تنها در وی نماد «اصولگرایی اسلامی» را می دیدند به پایان هر چه سریع تر این رابطه كمك كرد. احمدی نژاد در دوران رقابت های انتخاباتی خود و حتی پس از آن نیز بر سیاست خارجی «منطقه ای محور» خود تاكید بسیار داشت. رئیس جمهوری اسلامی ایران در تبیین سیاست های خارجی دولت خود با اشاره به مواردی چون «تقدم نگاه منطقه ای در روابط بین الملل و رعایت اولویت در روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی»، «جهان اسلام، حوزه خلیج فارس، حوزه خزر و آسیای میانه و حوزه پاسیفیك» را بر «اروپا» مقدم می شمارد. (برنامه های ریاست جمهوری ۸- ۲- ۵) رئیس جمهوری ایران اما تنها به این اولویت بندی در برقراری روابط اكتفا نكرده و در بخش دیگری از برنامه های خود در عرصه سیاست خارجی بر «گسترش همكاری با كشور های مستقل و غیر متعهد براساس منافع ملی و مصالح نظام اسلامی و برقراری مناسبات عادلانه» (۸- ۲- ۹) و همكاری با كشور های اسلامی در جهت تشكیل قطب جهان اسلام در نظام چندقطبی آینده (۸-۲-۴) تاكید می كند.
سایر رئوس برنامه های دولت جدید در عرصه سیاست خارجی نیز عمدتاً حول محور اولویت بندی منطقه ای- با تاكید ویژه بر جهان اسلام- شكل گرفته است. بدین ترتیب با توجه به برنامه های مورد نظر رئیس جمهوری در حوزه سیاست خارجی فرمول سطح روابط با غرب (و نماد آن اتحادیه اروپا) و تاكید بیش از پیش بر استحكام روابط منطقه ای به عنوان یك «استراتژی» در حوزه سیاست خارجی باید مورد توجه قرار گیرد.
احمدی نژاد در انتصابات اولیه خود با گماردن علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و منوچهر متكی به عنوان وزیر امور خارجه دولت خود نشان داد كه تا چه حد بر تغییر رویكرد دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی مصر است. با چنین رویكردی است كه می توان تاكید علی لاریجانی رقیب انتخاباتی احمدی نژاد و مسئول پرونده هسته ای در دولت وی را به توسعه بخشیدن به دامنه مذاكره كنندگان هسته ای و اصرار بر دخالت دادن كشور های چین و روسیه در این فرایند درك كرد.
احمدی نژاد و تیم سیاست خارجی وی هر چند تمایل دارند تا به جای تعبیر «گرایش به شرق» از «گسترش ظرفیت» برای نامگذاری تغییر دیپلماسی جمهوری اسلامی استفاده كنند اما برخی در این میانه معتقدند كه این «گسترش ظرفیت» بیش از آنكه استراتژی مدرن و از پیش تعیین شده ای باشد، حاصل فشار های بین المللی و همزمان ناكامی تیم سیاست خارجی دولت جدید در برقراری رابطه ای متعادل و مبتنی بر اعتماد متقابل با غرب است. به عبارت بهتر در این نگاه ناامیدی دولت جدید از روند تعامل با غرب باعث شده است نوعی «دگرگونی ظرفیت» صورت بگیرد.
حمیدرضا آصفی سخنگوی همچنان بر جای مانده وزارت امور خارجه در این میان اما معتقد است كه رویكرد سیاست خارجی كشور به سمت شرق هدف گذاری شده است. پیش از این نیز منوچهر متكی در دیدار با وزیر خارجه هند از تلاش خود برای متوازن ساختن روابط خارجی جمهوری اسلامی با تاكید بر تقویت نگاه به شرق و توسعه روابط با كشور های آسیایی سخن گفته بود.
در این میان اما باور دیگری نیز بر اینكه «گردش به شرق» دیپلماسی ایران بیش از آنكه یك استراتژی مدون باشد تاكتیكی برای گذر از دوره بحران است، وجود دارد. در این باور «نگاه به شرق» یا «اولویت دهی به شرق» و همزمان «به حاشیه راندن غرب» از لحاظ منطقی هرگز عملی نیست. برای اثبات این ادعا می توان موارد زیر را برشمرد:
۱- روابط اقتصادی ایران با كشور های اروپایی آن چنان درهم تنیده است كه امكان جایگزین كردن آنها حتی در میان مدت وجود ندارد.
۲- كشور های شرقی عموماً قدرت تاثیر گذاری خود در مجامع بین المللی را در دهه گذشته از دست داده یا آن را كاهش یافته دیده اند. بدین ترتیب تكیه بر این كشور ها برای حفظ منافع ایران در مجامع بین المللی امكان پذیر نیست. سطح و میزان توانایی اعضای جنبش عدم تعهد در اجلاس اخیر شورای حكام اثباتی بر این مدعا است.
۳- همسایگان ایران و كشور های خلیج فارس عموماً خود از روابط بسیار مطلوبی با غرب و آمریكا برخوردارند بدین ترتیب بدیهی است كه تكیه بر آنان به معنای دور شدن از غرب و گردش به شرق نیست.
۴- منافع متضاد و در تعارض كشور های شرق عملاً باعث می شود تا ایران برای حفظ تعادل میان روابط خود با كشور هایی چون هند و پاكستان دچار دردسر های فراوانی شود. عدم احداث خط لوله نفت ایران- پاكستان- هندوستان در اثر تنش های موجود میان دو كشور حاصل از چنین تعارضاتی است.
۵- كشورهای شرق عمدتاً دارای ظرفیت های لازم برای رفع نیاز های تكنولوژیك ایران نیستند. این كشور ها عموماً وارد كننده فناوری هستند نه تولید كننده آن.
۶- چین، هندوستان و روسیه به عنوان سه كشور عمده ای كه سیاست خارجی ایران در دوران جدید می تواند نگاه خود را معطوف به آنان كند از منافع گسترده ای در رابطه با آمریكا برخوردارند. آیا این كشور ها حاضر خواهند شد منافع كلان خود را در مقاطع حساس گروگان منافع رابطه با ایران كنند. سر باز زدن روسیه از مشاركت در مذاكرات هسته ای و توصیه های مداوم مسكو به تهران برای رفع نگرانی های جامعه جهانی نشان دهنده برداشت این كشور از ماهیت روابط با تهران است.
۷- اختلافات دیرین ایران با برخی كشور ها- اختلافات قومی، سیاسی، تاریخی، فرهنگی و...- عملاً مانع قابل توجهی در نزدیكی كامل و برقراری روابط استراتژیك منطقه ای محسوب می شود. تشكیل شورای همكاری خلیج فارس بدون حضور ایران و یا پیمان های تجاری منطقه ای كه ایران عمدتاً از آنها بركنار می ماند از یك سو و تغییر سیاست خارجی برخی از كشور ها همچون پاكستان- و برقراری ارتباط سیاسی احتمالی با رژیم صهیونیستی _ نشانه هایی از این موانع محسوب می شوند. تصحیح این اختلافات داخلی قطعاً در شرایط پرآشوب فعلی و فشار های تشدید شده آمریكا بر متحدین منطقه ای خود برای محدودسازی روابط با تهران حداقل در كوتاه مدت امكان پذیر نیست.
۸- امنیت كشور های همسایه ایران عموماً به حضور نظامی آمریكا وابسته است. دولت های حاكم در این مناطق عموماً با حمایت آمریكا بر سر كار آمده و یا بر سر قدرت باقی مانده اند و بهای این حمایت ها را نیز با اجازه تاسیس پایگاه های نظامی متعدد در خاك خود و یا همكاری با آمریكا در حمله به افغانستان و عراق و در نهایت همراهی با سیاست های منطقه ای آمریكا پرداخت كرده اند. در چنین شرایطی آیا می توان انتظار داشت كه این كشور ها به یك باره وابستگی خود به ایالات متحده را در قمار برقراری رابطه با ایران نهاده و تبدیل به متحدین استراتژیك جمهوری اسلامی شوند؟
با توجه به مجموع این موارد شاید بتوان به این باور رسید كه هر چند محمود احمدی نژاد «نگاه به شرق» را به عنوان استراتژی اصلی در عرصه سیاست خارجی خود انتخاب كرده است اما در شرایط فعلی این امر بیش از آنكه بتواند به عنوان یك استراتژی مورد توجه قرار گیرد باید تاكتیكی برای گذر از بحران های موجود در عرصه سیاست خارجی- با همراه كردن كشور های شرق و افزایش وزن سیاسی ایران در مجامع بین المللی- تلقی شود.

مهران قاسمی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید