جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ویس و رامین اثری فراموش شده


ویس و رامین نخستین داستان مفصل منظوم ادب فارسی و از بهترین و دلكش ترین آثار داستانی و غنایی است. در مورد اصل داستان ، نظرات گوناگونی وجود دارد. مینورسكی آن را منظومه ای بزمی از عهد اشكانی می داند؛ و چنانكه مشهور است، اصل آن به زبان پهلوی بوده. آنچه در مورد این نظر گاه جای شك و تردید باقی می‌گذارد ، این است كه ایـن داستـان بـر خـلاف بسیـاری از آثار ادبی پیش از اسلام به عربی ترجمه نشده و منظومه فخرالدین اسعد نخستین ترجمه ویس و رامین است كه در قرن پنجم انجام گرفته است. شاید به همین دلیل باشد كه كریستین سن، این داستان را تخیل صرف پنداشته است. به نظر استاد عبدالحسین زرین كوب، مثنوی ویس و رامین از متن یك لهجه فهلوی ترجمه شده است نه از زبان پهلوی و هم ایشان معتقد ند: "ماجرا ها و سرگذشت های عاشقانه در این داستان چندان پر شور و بی تكلف و عاری و بی ریا است كه جستجوی اصلی كهنه و حتی جستجوی اصلی تاریخی و و اقعی برای آن زاید به نظر می رسد."(۱)
و امّا در مورد مطرود و فراموش شدن این اثر، دكتر سیروس شمیسا دو دلیل ذكر می كنند كه: "در این داستان اولاً از ساختار های اجتماعی كهنی(مثلاً ازدواج خواهر و برادر) سخن رفته است و ثانیاً عشق مطرح در آن كاملاً مادی و زمینی است، از این رو ویس و رامین چنانكه باید و شاید مقبول خاطر مردم قرار نگرفت."(۲)عدم رعایت اخلاق و عفاف را باید بر دلیل اول افزود. اما دلیل دوم، مـوجه بـه نظـر نمی رسد. چرا كه خسرو و شیرین حكیم نظامی نیز در ردیف چنین آثاری است و عشق مطرح در آن، عشق زمینی است و با این همه تا روزگار ما نیز از استقبال فارسی زبانان بر خوردار بوده است و حتی نظامی در سرودن منظومه خود به ویس و رامین نظر داشته و آنچنان كه مشهود است، ویس و رامین از خسرو و شیرین موثر تر ودلپذیر تر است. غرض این كه ناساز گاری با معتقدات دینی و اخلاقی و بی پروایی بیان فخرالدین اسعد كافی بوده است تا داغ باطله بر پیشانی درخشان این اثر زده شود.
منظومه ویس و رامین علاوه بر بیان شیوا و پر شور و بی‌تكلف، از نظر اشتمال بر لغات و تركیبات قدیمی و به كار بردن امثال و اشارات به آداب و رسوم و خرافات قدیم حائز اهمیت و از ماخذ مهم فرهنگ عامه در ایران به شمار است. ضمن مطالعه این اثر، به ابیاتی بر می خوریم كه رنگ و بویی از امثال و حكم دارند و بسیاری از آنها سایر و رایج است. برای نمونه ابیاتی را در اینجا نقل می‌كنیم:

گـر ظلمــت نبــودی سـایـه گستـر
نبــودی قـــدر خـــورشیـــد منــور
هـر آن پیـری كـه بـرنـایـی نمـایـد
جهـانـش ننـگ و رسـوایـی فــزایـد
زمــانــــه بنـــدهــا دانـــد نهـــادن
كــه نتــوانــد خــرد آن را گشــــادن
شنیــــدی آن مثـــل در آشنــــایی
كـه بــاشــد آشنـایــی, روشنـــایــی
خبـر هـرگـز نــه مـاننــد عیــانســت
یقیـن دل نــه همتــای گمــانســت
مثال عشق خـوبـان همچـو دریـاست
كنـار و قعـر او هـر دو نـه پیــداسـت
بـــه روز رفتـــه مــانــد یـــار رفتــه
مخــور گـــر بخــردی تیمـــار رفتـــه
هــر آن كــاو مــردمـان را خــوار دارد
بـــدان كـــاو دشمـــن بسیــــار دارد
بـدان جـایـی كـه نیـك و بـد بپـرسنـد
ز شـاهـان و جهـــانــداران نتــرسنــد
جهــان در چشــم دانــا هسـت بــازی
نبـــاشـــــد هیــــچ بــــازی را درازی
هــر آن كــاو زاغ بــاشــد رهنمایـش
بــه گــورستـان بــود همـواره جایش
مگــر نشینــدی ایــن زرینـــه گفتــار
كـه بـر چشم كسـان, درد كسـان خوار
نبــاشــد مـــار را بچـــه, بجـــز مــار
نیـــارد شـــاخ بـد جــز تخـم بـد كـار
عجـب تـر زیــن نـدیـدم داستـــانــی
دو تــن تـرسـد ز بشكستـه كمــانــی
بـه گیتــی كیمیـا جـز راستـی نیسـت
كـه عـز راستــی را كــاستــی نیسـت
ز صـد انگشـت نـایـد كـار یــك ســـر
نـه از سیصــد ستــاره نــور یـك خـور
جوانمـردی بـه كــار آور بـــه كـــردار
كـه بـی كـردار, نـاخـوبسـت گفتــــار

تبـریـز : محمدعلی سلیمانی

منابع
۱- زرین كوب، عبدالحسین, یادداشت ها و اندیشه ها, ج ۴، انتشارات جاویدان۱۳۶۲
۲- شمیسا، سیروس, انواع ادبی, ج۱، انتشارات باغ آینه، تهران۱۳۷۰
۳- زرین كوب, سیری در شعر فارسی, ج۲, موسسه انتشارات نوین، تهران۱۳۶۷
۴- اسعد گوگانی، فخرالدین, ویس و رامین, ج۱، نشر جامی ۱۳۶۹


همچنین مشاهده کنید