جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


نوروز جشن بازگشت به زندگی


نوروز جشن بازگشت به زندگی
این پژوهش نوروز را در سه تصویر مورد بررسی قرار می دهد. ۱- نوروز جشن تجدید حیات طبیعت و بازگشت به زندگی در طبیعت ۲- نوروز جشن آفرینش ۳- نوروز تجلی عناصر و بنیادهای فرهنگی مدنی هر یك از این سه تصویر را می توان از سه دریچه اسطوره تاریخ و آیین ها بررسی كرد كه نگارنده چكیده وار آنها را نقل می كند و تكیه بر تصویر سوم نوروز كه تبلور بنیادهای فرهنگ مدنی است دارد. نوروز جشن بازگشت به زندگی، دو اسطوره به پشتوانه دارد: اسطوره جشمید و اسطوره سیاوش ۱-۱- اسطوره جمشید پیوند تنگاتنگ جمشید و خورشید و جشمید و نوروز در بنیانگذاری نوروز ۱-۱-۱- روایات اسلامی فردوسی سر سالا نو هرمز فرودین بر آسوده از رنج تن، دل زكین به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند چنین روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار بیرونی ( ۱) : جمشید بر سریر زرتشت و چون پرتو آفتاب بر تخت او تابید چهره جشمید چون خورشید می درخشید.مردم در آن روز دو خورشید دیدند و آن را روز نو خواندند و جشن گرفتند. بیرونی ( ۲) : می گویند فرخنده ترین ساعات نوروز ساعت ای متعلق به خورشید است و بامداد این روز سپیده دم تا حدود امكان به افق نزدیك است و با نگاه كردن به سپیده دم مردم بدان تبرك می جویند زیرا كه نام آن روز اورمزد است و آن نام خدا، آفریدگار، سازنده و پرورنده جهان و مردم است او كه همت و احساسش قابل توصیف نیست . نوروز نامه : سبب نام نهادن نوروز آن بوده است كه افتاب را دو دور است و یكی آنكه سیصد و شصت و پنج وز و ربعی از شبانه روز به اول دقیقه حمل باز آید لیك در سال بعد بدین دقیقه نیامد و چون جمشید آن روز را درك كرد و به احتساب آورد نوروز نام نهادند و جشن گرفتند. ۱-۱-۲- پشتوانه زبانشناسی: جشمید و خورشید هر دو با پسوند ( شید) به معنای ( درخشان ) از اوستایی xsaetaخشئته تركیب شده اند. نام اصلی جمشید: yimaجم در اوستا و yamaدر ریگ وداست. همین نام اصلی خورشید xwarخور هور در اوستا و sur/swarدر وداست در منابع كهن اسلامی و بسیاری ازمنابع جدید جمشید را به نام جم می خوانند و لقبش را شید ذكر كرده اند. سبب آنكه هر كجا می رفت چون خورشید می درخشید و نور از او ساطع می شد جمشید اسمش جم بود و به سبب زیباییش و بدو لقب جمشید دادند چون شید به معنی فروغ و درخشان است ( طبری) جم پسر و یونگهان ( ویونگهنه / ویوهونت اوستایی ) است كه معادل ویوسونت vivasvantمتون و دایی خدای خورشید است و در ادبیات پس از ودا نیز نام عام خورشید است. رابطه جمشید و میترا كه هر دو با روشنی در ارتباط اند و دارای رمه خوب و چرا گاه های فراخند نیز شناخته شده است. ۱-۱-۳- پشتوانه تاریخی : نظریه جلوس داریوش در تخت جمشید در بامداد نوروز در سالی كه هنگام جلوس او حلول خورشید به برج حمل به ساعت ۶ بامداد روی داده است. و در آن ساعت شاه بر تخت می نشست و بار عام می داد و نور خورشید ازمنفذی بر تخت اومی تابید. نظریه نسبت دادن بنای شهر استخر به جمشید همراه با نقوش و دیوار نگاره هایی كه شاه هخامنشی را بر تخت در حال حمل او توسط اقوام تابع گوناگون نشان دهد. فارسنامه ابن بلخی : جمشید بفرمود تا جمله ملوك و اصحاب جهان به استخر حاضر شوند و جشن گرفت و آن ساعت خورشید به اعتدال ربیعی رسیده بود. نظریه نجومی:تخت جمشید با محاسبات ریاضی ، فیزیكی و ستاره شناسی بسیار دقیقی بنیانگذاری شده است. احتمال می رود كه نقش شیر و گاو و پلكان آپادانا نمادی از برج اسد و برج ثور باشند و این هر دو ماه ( اردیبهشت و مرداد ) در بنا و وضع جغرافیایی آن نقشی داشته باشند ؟ ۱-۲- پیوند جمشید با نوروز در بازگشت به زندگی و گسترش زمین بیرونی از قول زادویه : اهر من بركت را از آب و گیاه گرفته بود و باد را از وزیدن باز داشته بود و درختان خشك شدند و دنیا نزدیك به نابودی بود پس جم به امر خداوند به قصد منزل اهر من و پیروان او رفت و دیر گاهی آنجا بماند و چون برگشت جهان به حالت فراوانی و باروری و مردم به اعتدال رسیدند. در آن روز كه جم برگشت مانند آفتاب طالع شد و نور از او می تابید و مردم از طلوع دو آفتاب در یك روز در شگفت شدند و آن روز را نوروز خواندند و جشن گرفتند و چون چوب های خشك سبز شدند مردم به یمن این نعمت در هر ظرفی و ظشتی جو كاشتند و سپس این رسم میان ایرانیان پایدار ماند. متون پهلوی: جمشید به دو زخ رفت و مدتی آنجا بماند و پیمان را كه اهر من ربوده بود از او بگرفت و به زمین بارگرداند. بیرونی: چون در عهد جم هیچ جانوری نمرد، زیرا خداوند به پاداش خدماتی كه جمشید كرد مردم او را از پیری، بیماری، درد و غم رهایی بخشیده بود. در نتیجه جانوران و مردمان چنان رو به فزونی نهادند كه فراخنای زمین با همه پهنای آن تنگ شد. آن وقت جشمید به امر خداوند زمین را در سه بار سه برابر كرد پس جمشید به مردما دستور داد در این روز غسل كنند تا از گناها پاك شوند. روایت بیرونی بازتاب روایت و ندیداد است كه جم به كمك دو ابزار زرین كه خداوند بدو داده بود زمین را گسترش می دهد – در فروردین پشت نیز در برابر خشكی چراگاه ها از فروهر جم استمداد می شود. ۱-۳- بازگشت به زندگی : پیوند نوروز با سیاوش و كیخسرو ۱-۳-۱- اسطوره سیاوش : سیاوش قهرمان صلح دوستی، پاكدامنی، دلاوری ایرانیان و نماد اعتدال ( و مخالف افراط ) به دست دشمنان ایران و ناجوانمردانه كشته می شود از خون اوگیاهی می روید كه همیشه زنده است و پسرش كیخسرو به ایران باز می گردد. كیخسر پادشاه آرمانی ایران اسطوره صلح، نظم و داد را برقرار می كند و به آشفتگی دوران كاووس پایان می دهد ضمنا" كیخسرو از جاودان هاست. می توان بازگشت او را به ایران، مثل بازگشت سیاووش به زندگی تلقی كرد. ۱-۳-۲- روایات اسلامی ، بیرونی : خدای گیاهان در این روز زنده می شود. گویند در بامداد نوروز بر كوه بوشیخ شخصی خاموش كه دسته ای از گیاهان خوشبو در دیت دارد ساعتی آشكار می شود و بعد تا سال دیگر همان زمان ناپدید می گردد. ترشخی ( تاریخ بخارا ) : بنای ارك را به سیاووش نسبت می دهند و محل گور او را در دروازه غوران بخارا كه مكانی عزیز و محترم است می دادنند وهر سال در نخستین روز نوروز پیش از آفتاب یك خروس می كشند و به روایت دیگر مغان بر مرگ او سرود سوگواری می خوانند. ۱-۳-۳- مقایسه شود با اسطوره بین النهرین اكیتو akituیا كشته شدن خدای دموزی / تموز و باز گشت او به زمین در بهار و ازدواج او با الهه بار وری و تجدید حیات طبیعت. همان گونه جشن بابلی زگموك zagmukو بازگشت مردودك پس از اسارت در زیر زمین و جشن بهاری و آیین تجدید میثاق پادشاه با مردوك و كاهنان آن. جشن بهاری بابلی ها دوازده روز دوام داشت و در آن مدت پیكر بت ها از معبدهای هر شهر به خارج برده می شد و بعد از این همراه با پیكر مردوك به پرستشگاه بابل آورده می شد. در آنجا شاه شركت می كرد و حلقه شاهی و شمشیر خود را به كاهن می داد و در مقابل پیكر مردوك توبه می كرد و سوگند می خورد و با این تشریفات مردوك كه در جهان زیرین اسیر بود آزاد می شد. ۱-۳-۴- احتمال می رود كه آریایی ها كه جشن سال نوشان به سبك هند و اروپایی ها در آغاز پاییز بود، متاثر از جشن های بهاری مردم بین النهرین و مردم بومی فلات ایران باشد. شك نیست كه مردم بومی فلات ایران پیش از آمدن آریایی جشن بهاری را همانند مردم بین النهرین برگزار می كردند و در میان ایرانیان پیش از گرویدن به دین زردشت تلفیقی از عقاید بومیان فلات و آیین پرستش نیاكان یا فروشی ها ایجاد شده بود. نوروز ظاهرا" جشن غیر زردشتی است و زردشتیان باستان بیشتر به جشن های دینی خود پایبند بودند. اما محبوبیت نوروز در میان ایرانیان باعث شد كه زردشت نوروز را بپذیرد و آن را به عنوان جشن آفرینش برگزار كند بازگشت فروشی ها را نیز می توان نوعی بازگشت به زندگی یا بازگشت به سوی زندگان تعبیر كرد. فروشی ها ارواح پاك نیاكان اند كه پیش از سال نو، به دیدن وطن، خانه، فرزندان و نوادگان خود می آیند. نام ماه فروردین نیز از همه نام فروشی = فرورتی گرفته شده است. آیین رفتن بر مزار گذشتگان پیش از نوروز و افروختن چراغ یا شمع برای آن است كه فروهر ها راه خانه وكاشانه خود را در روشنایی به آسانی بیابند و تمیز كردن خانه نیز در اصل برای خوشامد گویی به این بازدیدكنندگان آن جهانی است. ۲- نوروز و آفرینش و جشن توزیع بخت: ۲-۱- طبق نظریه ای آفرینش جهان در نوروز صورت گرفته است ( نظریه دیگر آن را در مهرگان می داند ) . بیرونی : آفرینش جهان در ششمین روز نوروز به كمال رسید و در این روز خداوند از آفرینش بیاسود. روز اول نوروز به نام خداوند ( هرمزد ) و روز ششم به نام خرداد ( امشاسپند ) است در بیشتر روایات آسمان، زمین ، خورشید و ستارگان قبلا" آفرینده شده بودند. آفرینش زمان در نوروز بود خداوند به خورشید در آن زمان كه در برج حمل بود حركت بخشید و از آنجا زمان آغاز شد و مردم نوروز را جشن گرفتند .در بعضی روایات آفرینش انسان نیز در نوروز بود پس نوروز جشن تولد انسان نیز می تواند باشد. بیرونی: نخستین روز از فروردنی ماه را از این جهت نوروز نام نهادند زیرا پیشانی سال نوست و به اعتقاد پارسیان نخستین روزی است از گشتن زمان. در این روز خوشبختی را برای ساكنان زمین توزیع می كنند و از این رو ایرانیان آن را روز امید می خوانند. نوروز نامه : در آغاز آفرینش حركت خورشید در بامداد نخستین روز فروردین از نخستین درجه برج حمل آغاز شد. پس آفتاب از سه حمل بفت و آسمان او را گردانید و شب و روز پدیدار گشت و از آن آغازی شد بر تاریخ جهان ۲-۲- نوروز بزرگ بیرونی : دانشمندان ایران گویند كه در نوروز ساعتی است كه در آن سپهر پیروز روان ها را برای ایجاد آفرینش به جنبش در آورد. این روز كه روز خرداد است نوروز بزرگ نام دارد و در میان ایرانیان جشنی با اهمیت است. گویند كه خدا در این روز آفرینش همه آفریدگار را به پایان رسانید. در این روز او ستره مشتری را آفرید و فرخنده ترین ساعات متعلق به مشتری است. اما آخرین عمل آفرینش اورمزد اعتقاد زردشتیان، آفرینش انسان است و اگر آفرینش ستاره مشتری بعدا" بدان اضافه شده بدین دلیل است كه ستاره مشتری هم نام اورمزد است. در نوروز بزرگ ( یا روز خرداد ماه فروردین ) است كه طبق متون پهلوی بیشتر رویدادهای مهم جهان در گذشته و آینده در این روز اتفاق افتد ، از جمله : تولد زردشت، گسترش دین، پیام اومزد به زردشت، پذیرش گشتاسپ دین زردشت، تولد و عروج كیخسرو، روزی كه سام نریمان اژی دهاك را بكشد و چندی به عنوان پادشاه هفت كشور بر تخت نشیند و چون كیخسرو ظهور كند آن را بدو واگذار كند، و در آن مدت سوشیانس موبد موبدان او گردد پس تن گشتاسپ شاه زنده گردد و كیخسرو و فرمانروایی را بدو واگذر كند و سوشیانش مقام خود را به پدرش زردشت دهد. در این روز است كه اورمزد خدا رستاخیز تن پسین كند و جهان از مرگ و رنج و بدی برهد و اهرمن سركوب گردد. ۲-۳- از نظر آفرینش باید نقش امشاسپندان را در كمك به اورمزد یادآور شد چه غیر از اورمزد كه نگهبان انسان است هر كدا از امشاسپندان نگهبان یكی از آفریدگان اند : بهمن / و هونی ، نگهبان حیوان " اردیبشهت " نگهبان آتش " اسپندارمز / اسفند " نگهبان مزنی " خرداد " نگهبان آب " و امرداد " نگهبان گیاه " .و شهریور " نگهبان فلزات " در رابطه با نوروز باید به ویژه نقش سه امشاسپند مونث اسپندارمز، خرداد و امرداد را ذكر كرد چه این سه هر زایا هستند و در بارش باران ،زایش زمین و رویش گیاه نقش برجسته ای دارند كه این هر سه زایش در سایه مهر و عطوفت آنها صورت می گیرد. ۲-۴- نوروز ساسانیان : نوروز خسروانی درباره نوروز خسروانی اطلاعات بیشتری از روایات اسلامی داریم . بارعام شاه در شش روز نخست نوروز كه هر روز به طبقه ای اختصاص داشت.یك روز برای دهقانان ( خرده مالكین) یك روز برای اشراف ( تیول داران ) سپاهیان، روحانیان و مردم عادی در روزهای بعدی می آمدند و روز ششم ویژه شاه و خاصان او بود. در روزهایی نخستین شاه هدیه می داد و در روز ششم هدیه ها را می پذیرفت. بیست روز به نوروز مانده دوازده ( به روایتی هفت ) ستون از خشت خام در حیاط نصب می كردند و در آن دانه های هفت نوع غله : گندم ، جو، برنج، ارزن ، لوبیا، نخود، عدس را می كاشتند محصول را در روز ششم با سرود خوانی و موسیقی جمع می كردند و كف بر تالار می پاشیدند و ستون ها را تا روز مهر ( شانزدهم ) نگه می داشتند و برای وضع كشت و كار سال در پیش تفال می زدند. در ماخذ رسم آوردن هفت سین یا چینی های حامل نقل و شكر یا هفت دانه غله نیز باد شده است . اما شاید جالب ترین آیین ( تبریك گویی نوروزی ) بود كه به روایتی در روز نخست و به روایتی در روز ششم انجام می گرفت. شخص تبریك گو خوشقدم و نامش خجسته بود. او در تبریكش از سوی دو نفر ( فرخنده نیك بخت ) می آمد و به سوی دو ( پر بركت ) می رفت با خود سال نو می آورد و برای شاه تندرستی و خوشبختی آرزو می كرد. به احتمال بسیار این آیین نمادین بود و دو نفر فرخنده پی یا فرخنده نیك بخت جلوه های دو امشاسپند خرداد و امردادند خرداد نماد تندرستی و امرداد نماد نامیرایی و جاودانگی است. دو پر بركت آب و گیاه اند كه نماد باروری و فراوانی این دو امشاسپندند. پس تبریك گو برای طرف در سال نو تندرستی و جاودانگی و برای سرزمینش بركت و باروری طلب می كند و همه اینها را همراه با پیروزی هدیه می آورد( طرف می تواند شاه بزرگ خاندان باشد ) این پیام پنهانی نوروز هنوز بازتابش در آیین های مردمی برپاست . هنوز بسیاری از ایرانیان می خواهند نخستین كسی كه به خانه و كاشانه شان گام می گذارد به نام تندرستی و خوشبختی بیابد. همان گونه نیز پیام آفرینش نوروز در سبز كردن دانه های غلات جلوه می كند. انسان با سبز كردن هر دانه و رویش آن به ویژه دانه ای كه نقش تعذیه دارد در كار آفرینش سهم كوچكی ایفا می كند و همان گونه نیز در نو كردن خود، جامه و خانه و اطرافیانش در نو شدن و تجدید حیات نوروزی شركت دارد. بدین سان آیین های نوروزی آینه تمام نمای جشن نوروز در تجدید حیاـ، بازگشت به زندگی، آفرینش و توزیع بخت اند و همان گونه كه خداوند در تجدید حیات طبیعت به آفریدگان و بندگان خود بركت و بخت می بخشد، مردمان نیز در رسم عیدی دادن و مرحمت و لطف به دیگران در این امر خدایی شركت می كنند. مراسم آب پاشان، آوردن آب از چشمه سارها و آسیاب ها برای سفر نوروزی و سبز كردن غلات همه به نوعی با اسطوره پیوند می خورند. وقتی ما از بطن دانه كوچكی گیاهی می رویانیم به آفرینش كمك می كنیم و یا در واقع چیزی می آفرینیم. ۳- نوروز تجلی فرهنگ مدنی : وقتی ما به روایات دانشمندان سده های اولیه اسلامی نظر می كنیم می بینیم بیشتر بنیادهای جامه و فرهنگ شهر نشینی در نوروز بنا نهاده شده و قهرمان و پدید آورنده این فرهنگ مدنی جمشید بوده است ( یا در بیشتر موارد جمشید بوده است ) دامداری : جمشید رام كننده حیوانات و به ویژه اسب بود ( بیرونی ... ) كشاورزی و آبیاری : جمشید چاه و قنات حفر كرد و به آبادانی زمین پرداخت ( ثعالبی ) و كاشف نیشكر بود و در نوروز دستور داد شكر بسازند و سپس مرسوم شد كه مردم در نوروز به هم شكر هدیه بدهند ( بیرونی ) وامروز شیرینی و نقل و غیره ) معماری : جمشید دستور داد كوهها و صخره ها را ببرند و از مرمر و سنگ و گچ كاخ بسازند ( طبری ، بیرونی ) همچنین فلزات و زر وسیم و گوهر استخراج كرد. بهداشت: جمشید گرمابه ساخت و به مردم گفت درنوروز خود را با آب بشویند تا آلودگی ها و گناهان از آنها پاك شود ( بیرونی و ماخذ دیگر ) داد و ستد : جشمید اوزان و اندازه ها را وضع كرد و مردم از آن سود جستند. نساجی و خیاطی: جمشید نخ، ابریشم و پشم و بافتن پارچهو دوختن پوشاك را به مردم آموخت ( بیرونی ، طبری ) پزشكی و درمان : دارو ساخت وبیماری ها را درمان كرد. گروه بندی مردم نسبت به حرفه جمشید مردم را به چهار طبقه جنگاوران، دیناوران ، كشاورزان و پیشه وران بخش كرد.صنایع و معادن : جمشید آتش را كشف كرد ( مسعودی ) فلزات را استخراج كرد و آهن الات ساخت ( بیرونی ) زر و سیم ذوب نمود تختی از زر و سیم ساخت و بر آن گوهر نشاند ( فردوسی ) گردونه ای از بلور / شیشه ( به روایتی از عاج ) ساخت و با آن پرواز كرد( بیرونی ، طبری) و یك روزه از دماوند به بابل رسید ( این شاید اوج صنعتگری و فن آوری در ذهن بشر اسطوره ای بود ) سلاح زره و زین افزار ساخت ( طبری ) روزی كه سوار بر گردونه بلور ( با تخت زر ) پرواز كرد و از دماوند به بابل رفت روز هرمز از ماه فروردین بود. همچنین جمشید جامی ساخت كه در آن می توانست همه عالم را ببینند و به جام جم در ادبیات فارسی معروف شد. شهر سازی: جشمید چندین شهر ساخت. و شهر تیسفون كه بزرگترین شهر از هفت شهر مداین است او بنا نهاد ( حمزه اصفهانی ) استخر را نی به روایتی جمشید و به روایتی تهمورث ساخت ( ابن بلخی ) جمشید پلی بردجله ساخت كه تا روزگار اسكندر بر جای بود و اسكندر آن را ویران كرد. كشتیرانی: كشتی ساخت و بر آب انداخت و از كشور به كشوری رفت ( فردوسی ) نجوم و ستاره شناسی و شناخت زمین و آسمان ( ابن ندیم نقل از ابوسهل نوبختی ) عدالت و دادگستری : جمشید به داد نشست و این سنت تا زمان شاهان ساسانی تداوم پیدا كرد و طبق گفته نظام الملك، نویسنده سیاست نامه شاهان ساسانی در نوروز به عدالت می پرداختند. و نخست از شاكیان خود شروع می كردند و قاضی القضات موبد موبدان بود. بدون شك جامه مدنی بدون دادگستری خوب پایگاهی ندارد. خط و نویسندگی : جمشید لوحه ها و كتیبه ها نوشت و به اطراف فرستاده ، بیشتر ماخذ این مطلب را تایید كرده اند كه كشف خط به وسیله جمشید و در نوروز بود. و در واقع این كشف بنیاد تاریخ و فرهنگ تاریخی بشر است ( بیرونی ، فردوسی ، ابن ندیم و غیره ...) و روزی كه جمشید خط نوشت و به مرده مژده داد كه روش او خدای را خوش آمده و به پاداش كارهایش، گرما، سرما، پیری و رشك را از مردمان دور می كند، روز ششم فروردین ماه بود. ثعالبی: جم فرمانروای هفت اقلیم، زمین را آبادان كرد، آفریدگان را ایمنی بخشید و داد بگسترد ( اقتصاد ، امنیت، و داد سه ركن جامع مدنی ) ابن مسكویه : چهار خاتم ساخت چهار حرفه برای جلو داران جنگ بر آن نوشت ( نرمی ) برای خراج گیران نوشت ( آبادانی ) و برای بریدان ( تیز روی ) و برای دادگاهها داد. می توان گفت نوروز علاوه بر جشن طبیعت، جشن آفرینش ، جشن پیروزی نور بر ظلمت، جشن گسترش بنیادها و عناصر مدنیت بود. در واقع نوروز جشن دوران طلایی ایران اسطوره ای است كه در آن نه گرما بود نه سرما، نه بیماری نه رشك و نه مرگ. حال ببینیم از دیدگاه تاریخی این بنیادها و عناصر جامعه مدنی را كجا می توان یافت. آیا تخت جشمید می تواند بعضی از این جنبه ها را نشان دهد البته در چارچوب تاریخ و نه در چارچوب اسطوره . نوروز و تخت جمشید : اگر چه نام نوروز در آثار مكتوب هخامنشیان نیامده اما وجود بنای تخت جشمید بهترین بیان آیین های نوروزی یا جشن بهاری است . تخت جمشید نه پایتخت امپراطوری بزرگ هخامنشی می توانست باشد و نه محل اقامت دائمی شاه و درباریان او. برای چنین مقصودی تخت جمشید بسیار كوچك است. تخت جمشید پایتخت تشریفاتی و آیینی هخامنشیان بود كه در آن جشن های نوروز و مهرگان با شكوه هر چه بیشتر برگزار می شد و نمایندگان ملت های پیرو ( بیشترین دنیای متمدن آن روز ) كه از مرز سیحون تا حبشه و لیبی در آفریقا و از شبه قاره هند تا مرز دانوب و كناره بسفر در اروپا را تشكیل می دادند شركت داشتند و به همین منظور این بزرگترین و با شكوه ترین بنایی كه تا آن روز بر روی زمین ساخته شده بود و شاید نماد بهشت آرمانی مردم كهن این سرزمین بود بنیادگذاری شد. ستون های به شكل درخت تراشیده، نقوش سرو و نیلوفر آبی و گل كه هر جا پراكنده اند نمایش رویش بهاری است، همان طور كه زنده یاد مهرداد بهار آن را ( باغی مقدس با درختان سنگی ) خوانده است. آیا معماری شگفت انگیز تخت جشمید كه حتی امروز بیننده را به حیرت می اندازد این ستون های سر به آسمان افراشته سر ستون های اعجاب انگیز، نقش های كنده بر سنگ از انسان ها با پوشاك ها وسلاح های گوناگون و این نقش حیوانات با آن همه نیرو و قدرت افزون بر آنچه كه از تزیینات و سكه ها و مهرها وظروف هخامنشی پیدا شده دلالت بر پیشرفت هنر و صنعت و فن آوری آن زمان نمی كند؟ آیا نقشه پلكان ها، آبروها، فاضلاب و كل مجموعه تخت جشمید یك نمایش از فرهنگ شهر نشینی پیشرفته نیست؟ اگر بنای تخت جمشید بر حساب نجومی قرار گرفته باشد پیشرفت مردم آن دوران را در ریاضی و حساب های ستاره شناسی نیز می رساند. به طور كلی می توان گفت كه جامه اسطوره ای جمشید، لااقل از نظر مادی، در بنای تخت جشمید هخامنشی بازتاب و تبلور یافته است. اما از نظر فرهنگی نیز خط های مختلف نگاشته شده بر سینه سنگ و یا بر دل لوحه های گل نشان می دهد كه در آن جامعه قانونی بوده و شاه فرمانروای آن خدایی بزرگ را می پرستیده و مردم را به راستی تشویق می كرده و از دروغ پرهیز می داده است. و خود نیز چنین وانمود می كرده كه طرفدار راستی و عدل و داد است. در آن جامعه همچنین هر كس به قدركار، مهارت و زحمت خود در ساخت ونگهداشتن این بنا مزد و پاداش می گرفته است. مرد، زن و كودك هر كس كاری می كرده طبق مزد دریافت می كرده است. احتمالا" در این جشن هاست كه داریوش پیمان خود را با خداوند و مردم تجدید می كند. زیرا باور داشت یا می نمود كه باور دارد كه شاهی را فقط اهور مزدا خدای بزرگ به او عطا كرده و همچنین فرمانروایی ایران ( پارس) را، ایران زیبا دارنده مردم خوب و اسبان خوب ( این كشور پارس، دارنده اسبان خوب ومردم خوب ) و در همین مراسم بود كه او از خداوند می خواست این سرزمین را از سه چیز نگهدارد: سپاه دشمن hainaسال بد dusyaraو دروغ draugaاین دعایی است كه داریوش در كتیبه خود بر دیوار جنوبی صفه تخت جشمید به خط میخی و زبان فارسی باستان ( یعنی كهن ترین نمونه زبان فارسی ) برای آیندگان به یادگار گذاشته است. شاید این دعا را در مراسم جشن نوروز ، در برابر صف نگهبانان پارسی و اشرافیان و بزرگان پارسی و مادی ونمایندگان دیگر ملت های تابع می خواند: Auramazdapatuv imam dahyaum haca hainaya haca dusyara, haca drauga. صف سربازان پارسی و شوشی نیزه و سپر به دست كه در حالت خبردار ایستاده اند، صف بزرگان و پارسی و مادی كه از پلكان قصر بالا می روند و با یكدیگر در حال صحبت و تعارف هستند و صف نمایندگان اقوام تابع هخامنشیكه با دستاوردهای بومی، كشاورزی، صنعتی و هنری خود هدایایی برای جشن می آورند نمایش شكوهمندی از این جشن بزرگ است. این جشن ، دعا و نیایش به خدای بزرگ بود برای درخواست بركت، صلح و آرامش ، این جشن به روی همه مردم و همه ملت هایی كه از هخامنشیان پیروی می كردند باز بود و همه در آن شركت می كردند تا از بركت او بهره مند شوند. تخت جمشید دعایی است تجسم یافته به زبان سنگ، سرودی است در نیایش به خدای بزرگ كه زمین، آسمان، مردم و شادی را آفریده تا به این سرزمین زیبا و دارنده مردم خوب بركت و افزونی بخشد، آن را در صلح و آرامش بپاید و از پلیدی و آشوب كه زاده دروغ اند نگهدارد.

دكتر بدرالزمان قریب
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران


همچنین مشاهده کنید