جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
حکومت علوی، الگوی حکومت مهدوی
شاید در اذهان بسیاری ازمردم این پرسش مطرح باشد كه اماممهدی، علیهالسلام، چگونه حكومتخواهد كرد و نظام سیاسی - اداری كهاو برپا میكند چه ویژگیهایی خواهدداشت؟
در پاسخ این پرسش باید گفت كهویژگیهای حكومت مهدوی همانویژگیهای حكومت علوی است; با اینتفاوت كه حكومت علوی تنها درگسترهای محدود از كره خاك و در مدتزمانی ناچیز برقرار شد و آن حضرتهم به دلیل درگیری در جنگهای داخلی،نتوانستبه همه آنچه كه در نظرداشت جامه عمل پوشد; اما امام مهدی، علیهالسلام، با پیش گرفتن سیرهجدش امیرالمؤمنان، علی،علیهالسلام، تا آستانه برپایی قیامتاز دالتبرمیسازد و به همه اهدافخود دست مییابد.
با توجه به فرارسیدن ماه شعبان،ماه تولد امام عدالت و ماه رمضان،ماه شهادت امام عدالت، بی مناسبتندیدیم كه برای آشنایی بیشترخوانندگان عزیز موعود مروریداشته باشیم بر سیرهحكومتی امامعلی، علیهالسلام، در مدت زمانمحدود حكومتخویش. امید كه مقبولافتد. با پیروزیهای بزرگ اعراب مسلماندر نقاط مختلف جهان، سیل اموال ودرآمد به بیت المال سرازیر شد و درزمان خلیفه دوم، بر خلاف سنت پیامبرسبقت در اسلام یا شركت در جنگهایصدر اسلام ملاك برتری در دریافتبیت المال شد. خلیفه هر چند بعدا از اینتبعیض مالی اظهار پشیمانی كرد وسختگیریهایی به عمل آورد اما هرگزنتوانست اوضاع و احوال را به وضعپیشین بازگرداند (۱) .
عثمان در دوران زمامداریاش برخلاف وعدهای كه هنگام قبول خلافتكرده بود نه به سنت پیامبر عمل كرد ونه سیره شیخین را مد نظر قرار داد،بلكه دستیاران و اقوام خویش را درتصاحب بیت المال باز نگه داشت و بهبهانه صله رحم، اموال هنگفتی را بهآنان اعطا كرد و همان تبعیضات دورانعمر را با شدت بیشتری گسترش داد ودر نتیجه زمینداران و مالداران بزرگپدید آمدند.
خود وی خانهای از سنگ و آهك بناكرد كه درهایش از چوب عاج و عرعرساخته شده بود. وقتی كشته شد صد وپنجاه هزار دینار و یك میلیون درهم نقداز خود باقی گذاشت و ارزش املاكشدر «وادی القری» و دیگر جاها بیش ازصد هزار دینار برآورد شد. او اسب وشتران فراوان داشت (۲) گوهرهایی كهدخترانش بر سینه میآویختند چونآفتاب میدرخشید (۳) .
تمام خمس گرفته شده از افریقا رایكجا به مروان بخشید و فدك را بهقطاع (۴) وی درآورد. همه غنایمافریقا - ازطرابلس تا طنجه - را به عبدالله بن ابیسرح اهدا كرد.
زید بن ارقم - كلید دار بیت المال درزمان عثمان - كه از جایزه دویست هزاردرهمی به ابوسفیان و رداختیكصدهزار (درهم) به مروان با سفارشعثمان به خشم آمده بود. كلیدها را جلوعثمان گذارد و گریست. عثمان گفت:چون صله رحم كردهام میگریی؟
گفت: نه اما گمان دارم این مالها رابه عوض انفاقهایی كه در راه خدا،هنگام حیات رسول الله كردیبرمیداری، اگر صد درهم به مروانمیدادی باز هم زیاد بود (تا چه رسد بههزار درهم).
عثمان گفت: پسر ارقم، كلیدها رابگذار و برو! فرد دیگری را مسؤول بیتالمال خواهم كرد (۵)
از عطاهای بی حساب عثمان، زبیردارای چهار هزار دینار نقد، یك هزاراسب و یك هزار كنیز شده بود. طلحهاملاك فراوان و خانههای مجلل داشت.عبدالرحمن بن عوف دارای هزار اسب،هزار شتر و ده هزار گوسفند بود و دراسكندریه، بصره و كوفه خانههای باشكوه بنا كرده بود. (۶) امیرالمؤمنین كهرابط میان مردم معترض وخلیفه بود،بادلسوزی تمام به وی پیشنهاد كرد جهتبرآوردن خواستههای مردم سریعا بهحقوق از دست رفته آنان رسیدگینماید و خطر قریب الوقوع را به وییادآور شد. عثمان برای این امر مهلتخواست، حضرت در پاسخ فرمود:
آنچه به مدینه مربوط است، در آنمهلتی نیست و آنچه بیرون از مدینهاست مهلتش رسیدن دستور تو بهآنهاست. (۷)
اما عثمان نخواستیا نتوانستبهقول خود وفا كند و بدین ترتیبموجبات قتل خویش را فراهم آورد.
وجود این تبعیضها، مسالهایزودگذر و موقتی نبود كه با رفتنعثمان از میان برود بلكه در میانخواص جامعه آن روز به صورت یكفرهنگ و عادت درآمده بود. اطرافیان و وابستگان خلیفه بهصرف همین وابستگی و قرابت، از مالو مقام بسیار برخوردار میشدند وباتوجیهات هوس پسندانه آن را حق خودمیشمردند و تحت عنوان صله رحمسوسوی وجدان خویش را نیزخاموش ساخته با خیال راحت اموالمردم را به غارت میبردند. امیر المؤمنین، علیهالسلام، درتوصیف این دوران میفرماید:
او (عثمان) همانند شتر پر خوار وشكم برآمده همی جز جمعآوری وخوردن بیت المال نداشت. او باهمكاری بستگان پدریاش، همچونشتر گرسنه در بهار بر روی علف بیتالمال افتاده به خوردن مشغول شدنداما كارشان به نتیجه نرسید». (۸) بعد از قتل عثمان، مردم برای بیعتبا امام علی، علیهالسلام، به در خانه اوهجوم آوردند اما او بخوبی میدانستتغییر این فرهنگ وخارج ساختن اینعادت زشت از سر بزرگان قوم كاریبس دشوار است و به یك عمل جراحیبزرگ نیاز دارد كه پیكره سرطانی آنروز اجتماع تحمل آن را نخواهد داشت. ولی، به دلیل مسؤولیت الهی علما وحضور و اعلام آمادگی مردم برایتحقق این تحول اجتماعی، اصلاحاتبزرگ خود را آغاز كرد و خطاب بهمردم، اوضاع آن دوران را به دورانقبل از اسلام و عمل خویش را بهاقدامات رسول خدا تشبیه كرد و ازامتحانی سختخبر داد (۹) و اصولخللناپذیر حكومتخود را اعلام نمودو تا آخر نیز بدان پای فشرد.
امام، علیهالسلام، دستور داد همهاسبها و شترها و اسلحههای موجود درخانه عثمان - جز سلاح و مركبشخصی او - را به بیت المال بازگردانند. عمروعاص چون از این ماجرااطلاع یافت، در نامهای به معاویه نوشتهرچه میخواهی بكن كه پسر ابوطالبهمه اموال تو را خواهد گرفت، آنچنانكهچوبی را پوست كنند. (۱۰)
امیرمؤمنان در دومین روز بیعت،براستی هشدار داد، اموال و قطایعی راكه عثمان، ناروا به دیگران بخشیده بهبیت المال باز خواهد گرداند. هرچند باآن، زنانی را كابین بسته باشند و یاكنیزكان خریده باشند. (۱۱) در دیدگاه علوی برتریهای معنوی،همچون تقوا و صحبتبا رسول خداهرگز ملاك برتریهای مادی و مالیقرار نگرفت و همگان به طور مساوی ازبیت المال بهرهمند شدند. به همین دلیلبسیاری از اشراف و رؤسای قبایل كهاكنون خود را از حقشان! محروممیدیدند، امام عادل را رها كرده بهسراغ معاویه رفتند. حضرت در یكدرد دل خصوصی، با مالك اشتر، ازاینكه مردم او را رها كردهاند، شكوهكرد.مالك علت آن را شدت عدالت اودانست و گفت: اكثر مردم به دنبال دنیاهستند، اگر بذل مال كنی اطرافت جمعمیشوند. فرمود:
نمیتوانم بیش از حق به كسیبدهم. امید است كه خداوند گروهیكوچك را بر گروهی بزرگ غلبهدهد. (۱۲)
جامعه آن روز هرچند از بیماریها وانحرافات متعددی رنج میبرد امادنیاطلبی و فساد مالی از همه آنهاخطرناكتر بود و امیر مؤمنان همچونطبیبی ماهر ابتدا به معالجه این آفتاهتمام ورزید. او دوست داشت همهانحرافات را از میان بردارد اما از بیمپراكندگی بیشتر مردم و توقفبرنامههای اصلاحی، از وارد ساختنفشار بیشتر خودداری كرد. او آرزوداشت روزی بتواند همه سنتهای تعطیلشده رسول خدا، همچون تغییر مقامابراهیم، حرمت متعتین (عمره تمتع،نكاح متعه)، غصب فدك و... را به حالاول خود بازگرداند (۱۳) اما همیناصلاحات نیز با مقاوت شدید روبروشد و كوهی از مشكلات و كارشكنیهارا در مقابل حكومت عدل امام قرار دادكه برداشتن آنها به صبری جمیل،برنامهای دقیق وموعظههای مردیشفیق محتاج بود كه بزرگمردی چونعلی بن ابیطالب، علیهالسلام، همه آنهارا داشت.
امام برای انجام این اصلاحات ابتدااز خود و اطرافیانشان آغاز كرد.
كارگزاران امیرالمؤمنین وقتیمیدیدند پیشوا و امامشان قبل از تعلیمدیگران به تعلیم نفس خویش اقدامنموده است (۱۴) و برا طرافیان خود نیزهمچون دیگران در اجرای قوانین وعدالت، نظارت دارد، برای خود عذر وبهانهای نداشتند. آن حضرت معتقد بودكسی كه خود را به عدالت ملزم ننمود واولین تجربه عدالت را در كشور وجودخویش با بیرون راندن خواستههای دلنیازمود و در كار خیری كه مردم راءبدان دعوت میكند پیشی نگرفت (۱۵) قادرنخواهد بود دیگران را به كارهای نیك وعدالت وادار سازد.
عدالتخواهی چنان با گوشت وخون امیر مؤمنان آمیخته بود كهرسول خدا فرمود:
او در راه اجرای احكام الهیسختگیر است. (۱۶)
او كاملا آگاه بود كه اگر شخصحاكم یا اطرافیانش اندكی از جادهعدالت و انصاف بیرون روند، زیردستان با شدت بیشتری حریم عدالت رامیشكنند. به قول سعدی:
اگر ز باغ رعیت ملك خورد سیبی برآورند غلامان او درخت از بیخ به پنجبیضه كه سلطان ستم روا دارد زنند لشكریانش هزار مرغ به سیخ
از اینرو چشمهای روشنتر ازآفتابش همیشه بر اطرافیانش نظارهمیكرد و به آنان اندك مجالی برای دورشدن از جاده عدالت نمیداد.
آن حضرت در نامهای به محمد بنابوبكر، آنگاه كه وی را به فرمانداریمصر فرستاد توصیه كرد كه حتی درنگاههایش به مردم عدالت داشته باشد.زیرا اگر حاكم میان نگاه كردن بهبزرگان و اشراف جامعه با نگریستن بهضعفا و پا برهنگان تفاوت قائل شود،گروه اول به حمایتبی دلیل او طمعمیكنند و دسته دوم از عدالت وی ناامیدمیشوند. (۱۷)
هشدار امیر مؤمنان به عقیل با آهنگداخته و سرزنش علی بن ابی رافع -متصدی بیت المال - به دلیل عاریت دادنیك گردنبند به دختر خلیفه و دستور بازگرداندن آن، در همین راستا قابلتفسیر است.
آن حضرت برای آنكه نشان دهدبرداشت نابجا از بیت المال، نوعیدزدی محسوب میشود به عقیل كهدرخواست مال بیشتری داشت فرمود:شبانه صندوق تاجران بازار را بشكنو بردار.عقیل اظهار اشتخواهاندزدی نیستم. فرمود:
دزدی از یك نفر آسانتر است ازسرقت از بیت المال است و خیانتبهیك گروه سختتر از خیانتبه یك فرداست. (۱۸)
روزی، در میان لباسهای مختلفیكه به بیت المال رسیده بود، یك پالتویكلاهدار از جنس خز، نظر امام حسن، علیهالسلام، را به خود جلب كرد; اماحضرت از دادن آن خودداری كرده بهعدالت تقسیم نمود و آن پالتو سهمجوانی همدانی شد و او چون شنید امامحسن بدان نظر داشته، به وی تقدیمكرد. (۱۹)
با مروری بر خطبهها و نامههایامام امیر المؤمنین برنامههای نظارتیایشان را برای تحت نظر گرفتنكارگزاران میتوان به دو بخش تقسیمكرد: بخش فكری، فرهنگی و بخشاجرایی، حكومتی.
۱. اقدامات فكری و فرهنگی
امام امیرالمؤمنین برای حفظ وادامه سلامت كارگزارانش بهمناسبتهای مختلف، جایگاه، وظایف وسرانجام انسان را برای آنان تبیینمینمود تا از گرفتار آمدنشان در دامغفلتبر حذر دارد. دامی كه بیشترینصیدش صاحب منصبان و حاكماناند.وی هنگام اعزام یكی از مدیران به محلماموریت و یا در حین خدمت، طینامههایی آنان را به یاد نظارت خداوندبر اعمال بندگان و سختیهای قیامتمیانداخت و نسبتبه مسؤولیت الهیآنها بیدار باش میداد. در نامهای بهیكی از مالیات بگیران خود «او را به تقواو ترس از خدا در امور پنهان فرمانمیدهد، آنجا كه غیر خدا هیچ شاهدینیست.» (۲۰) و نیز میفرماید:
در راه خدا آنچه بر شما واجباست انجام دهید كه خداوند از ما و شماخواسته با كوششهای خود از اوسپاسگزاری كنیم. (۲۱)
شبیه چنین سفارشهایی در نامه بهمالك اشتر و محمد بن ابیبكر (۲۲) نیزدیده میشود. و نیز به مالك سفارشفرمود:
مبادا به بهانه اطاعت از فرماندیگری، فرمان خدا را نادیده گیری.
امیرالمؤمنین حكومت و زمامداریرا به عنوان امانت در دست كارگزارانمعرفی میكرد كه خیانت در آن ودستدرازی به بیتالمال، همسنگخیانتبه خون مسلمانان (۲۳) و نشانهعدم اعتقاد فرد خائن به قیامت است. (۲۴)
در نامه معروف به عثمان بنحنیف (۲۵) بعد از گله و شكایت از او وبیان زندگانی سراسر زهد خود، علتاینگونه سخت گیری بر نفس را ترس ازروز هولناك قیامت میشمارد و كسانیرا كه به غذاهای تشریفاتی و نابودشدنی دنیا مشغول گشتهاند بهحیوانات پرواری تشبیه كرده است تامخاطب را از خواب غفلتبیدار كند ودر پایان به فرماندار خود مینویسد: پسر حنیف، از خدا بترس و بههمان قرصهای نان اكتفا كن تا خلاصیتو از جهنم امكان پذیر گردد. (۲۶)
روش دیگر امام، علیهالسلام، براینظارت بر زمامداران از طریق فكری،فرهنگی، توجه دادن آنها به عواقبشوم خیانت در همین دنیاست، اگركسی به قبر و قیامت هم كاری نداشتهباشد، باید بداند كه «ستم، نامه عزلشاهان بود» مملكتی ممكن استبه كفربماند ولی به ظلم باقی نخواهد ماند، اگرزمامدار در پی كسب نام نیك دردنیاست، بایستی متوجه باشدهمانگونه كه امروزیان اعمال گذشتگانرا نقد و بررسی كرده مورد قضاوتقرار میدهند، آیندگان نیز اعمال ما راخواهند سنجید. «مردم به كارهای تو - مالك -همانگونه نظر میكنند كه تو درباره آنهامیگفتی» (۲۷)
بسیاری از حیف و میلها در بیتالمال بدان دلیل صورت میگیرد كهحاكم میخواهد با دادن اموال همهمردم به گروهی خاص، آنان را دراطراف خود نگه دارد تا روز مبادا از اوو حكومتش دفاع كنند. البته بهرهمنداناز این اموال چند صباحی زبان به مدحو ثنای او خواهند گشود و در ظاهرموجب سرافرازی حاكم در دنیامیگردند اما سنتخداوند بر این قرارگرفته است كه سرانجام ازسپاسگزاری آنان محروم میگردد وهنگام نیاز و لغزش بدترین رفیقان وملامت كنندهترین دوستان باشند. (۲۸) خدای تعالی با هیچ یك از بندگانخود بی دلیل نه سر خصومت و دشمنیدارد و نه با احدی پیمان قوم و خویشیو برادری بسته است، بلكه همه چیز براساس حكمت و قانون استوار گردیدهو باطل در آن راه ندارد یكی از اینحكمتهای الهی هلاكت قوم ستمكار باهر نام و عنوان است. امیرمؤمنان درنامهای به فرماندهان نظامی علتسقوط و هلاكتحكومتهای گذشته رادر دو مساله دیده است: یكی آنكهزورمندان آنها به گونهای عملمیكردند كه مردم مجبور شدندحقوقشان رااز طریق رشوه و دیگرراههای ناصواب خریداری نمایند ودیگری سوق دادن مردم به سوی باطلاز سوی حاكمان است. (۲۹)شیوه دیگر امیرالمؤمنین برای دورساختن زمامداران از ارتكاب خیانت،تحریك احساسات و غیرت آنها بود. درنامهای به ابن عباس مینویسد. من در كارهای تو شریكم اگر زیانیبرسانی به امام و پیشوای خود زیانرساندهای. (۳۰) و در نامهای احتمالا بههمین شخص برای آنكه او را از راهخطایی كه رفته بود پشیمان كند،میفرماید:
من تو را شریك در امانتم - یعنیحكومت - قرار دادهام و از میان همهخاندانم به تو اعتماد كردم، حالا كهاوضاع بر من سختشده، تو هم مرارها كردهای؟! چطور مال حرام ازگلویت پایین میرود (۳۱) ...
گاهی حضرت در سخنرانیهایعمومی نیز به مردم هشدار میداد كهخداوند شما را به وسیله اموالمیآزماید.
روزی مولای متقیان در حالسخنرانی بود، مردی برخاست و ازمعنی فتنه و امتحان پرسید. امام پاسخداد:
وقتی آیه «الم احسب الناس انیتركوا، ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون» نازل شد از رسول خداپرسیدم مقصود از آزمایش و فتنهچیست؟ فرمود: یا علی! امت، بعد از منامتحان خواهند شد... این مردم پس ازمن با ثروتشان آزمایش میشوند،دیندار بودن را منتی بر خدا قرارمیدهند... رشوه را به نام هدیه و ربارا به رسم تجارت حلالمیشمارند (۳۲) ...
۱. اقدامات اجرایی و حكومتی
اقدامات فرهنگی و سفارشحاكمان و كارگزاران به یادآوریقیامت و نظارت خداوند هرچندضروری و كارساز است، اما هرگزكافی نیست. بلكه در كنار آن بایستیاقدامات حكومتی و نظارتی نیز اعمالگردد.
اقدامات امام امیرالمؤمنین در اینخصوص عبارتند از:
۱-۲. انتخاب اصلح برای مدیریت
یكی از مهمترین وظایف حاكماسلامی، انتخاب شایستهترین افرادبرای مدیریتهای مختلف كشور است.
امیرالمؤمنین، مدیر جامعه را بهقطب آسیا تشبیه كرده (۳۳) و تغییر آن راموجب تغییر اوضاع زمانه دانستهاست (۳۴) در بسیاری موارد دین و اعتقادمردم نیز اعتقاد مدیر آن جامعهمیباشد چنانكه رسول خدا،صلیاللهعلیهوآله، در نامههای خود باامپراتور روم و پادشاه ایران، گناهمسلمان نشدن مردم را به عهده آناندانست. رهبر جامعه اسلامی چنانكه بههر دلیل فردی را به مدیریتبخشی ازكشورش برگزیند، در حالیكه میدانددیگری از او شایستهتر است، بهفرمایش پیامبر اكرم،صلیاللهعلیهوآله، به خدا و رسول خداو همه مسلمانان خیانت كرده است. (۳۵)
رسول خدا جوانی بیست و چندساله به نام «عتاب بن اسید» را بهفرمانداری مكه انتخاب كرد و به اوفرمود: میدانی چه مقامی به تو دادهام؟تو را فرماندار اهل الله، عز و جل،نمودهام و بعد فرمود:
لو اعلم لهم خیرا منكاستعملته، علیهماگر بهتر از تو سراغ داشتم او را بدینامر برمیگزیدم. (۳۶)
یكی از یاران پیامبر از وی مقام ومنصبی خواست، حضرت دستی بهشانهاش زد و فرمود:
تو برای حكومت ضعیفی و آنكه ازعهده بر نیاید، در آخرت خوار وپشیمان خواهد شد. (۳۷)
امام امیرالمؤمنین نیز در دورانزمامداری خود بدین امر مهم توجهكافی داشت، خود به انتخاب اصلحاقدام میكرد، مدیران ضعیف را معزولمینمود و به كارگزاران خود این امر راءتوصیه میفرمود.
پینوشتها:
۱. ر.ك: شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلیاسلام.
۲. ر.ك: المسعودی مروج الذهب، ج۱، جز ۲،ص ۳۳۲.
۳. ر.ك: علی، حماسه جاوید، ص۴۵.
۴. «قطاع»، قطعه زمینی است كه حاكم بهفردی واگذار میكند و سود بسیار اندكی ازاو میگیرد اما از دادن مالیات معاف است.ر.ك: ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱،ص ۲۶۹.
۵. ر.ك: ابن ابی الحدید، همان، ج۱، ص۱۹۸.
۶. ر.ك: علی حماسه جاوید، ص۴۵.
۷. نهجالبلاغه، خطبه ۱۶۴.
۸. همان، خطبه ۲.
۹. همان، خطبه ۱۶.
۱۰. ر.ك: ابن ابی الحدید، همان، ج۱، ص۹۰.
۱۱. ر.ك: نهجالبلاغه، خطبه ۱۵.
۱۲. شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، همان،ج۱، ص۱۸۰.
۱۳. ر.ك: الكلینی، محمدبن یعقوب، الكافیروضه)، ج۱، ص۸۵.
۱۴. ر.ك: نهجالبلاغه، كلمات قصار ۷۳.
۱۵. ر.ك: همان، خطبه ۸۶.
۱۶. امام امیرالمؤمنین در زمان پیامبر مدتیبه ولایت و جمع زكات و خراج یمن منصوبشد، بعضی از صحابه پیامبر كه با او بودندخواستند بر شتر صدقه سوار شوند، امامعلی، علیهالسلام، اجازه نداد و فرمود: سهمشما به اندازه سهم دیگران است و عاملی راكه در غیاب حضرت با این اشخاص مداراكرده بود ملامت كرد. آنها از سختگیری علی،علیهالسلام، به پیامبر شكایتبردند، پیامبرفرمود: از علی شكایت نكنید كه برای خداسختگیر است، حق با علی است و او بهتنهایی ارزش یك سپاه در راه خدا را دارد.
۱۷. ر.ك: نهجالبلاغه، نامه ۲۷.
۱۸. المجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۱،ص ۱۱۴.
۱۹. ر.ك: همان، ص۴۰۱.
۲۰. ر.ك: نهجالبلاغه، نامه ۲۶.
۲۱. همان، نامه ۵۱.
۲۲. ر.ك: همان، نامه ۲۷.
۲۳. ر.ك: همان، خطبه ۱۷۶.
۲۴. ر.ك: همان، نامه ۴۱.
۲۵. عثمان بن حنیف بن واهب بن الحكم بنثعلبهٔ بن الحارث الانصاری - در زمانحكومت عمر متصدی اخذ مالیات ازبخشهایی از عراق بود - امیرالمؤمنین او را بهولایتبصره گماشت، طلحه و زبیر چون بربصره تسلط یافتند بعد از شكنجههای زیاد،او را از بصره بیرون كردند، وی بعد ازشهادت علی بن ابیطالب، علیهالسلام، دركوفه ماند و در زمان معاویه از دنیا رفت (ابنابی الحدید، همان، ج۱۶، ص۲۰۵) عثمان ازصحابه رسول خدا بود و در جنگ احدشركت داشت.
۲۶. ر.ك: نهجالبلاغه، نامه ۴۵.
۲۷. همان، نامه ۵۳.
۲۸. همان، خطبه ۱۲۶.
۲۹. ر.ك: همان، نامه ۷۹.
۳۰. ابن ابی الحدید، همان، ج۱۵، ص۱۲۶.
۳۱. نهجالبلاغه، نامه ۴۱.
۳۲. همان، خطبه ۱۵۶.
۳۳. ر.ك: همان، خطبه ۳.
۳۴. ر.ك: همان، نامه ۳۱.
۳۵. البیهقی، سنن، ج۱۰، ص۱۱.
۳۶. اسد الغابه، ج۳، ص۳۵۸.
۳۷. مدیریت و فرماندهی در اسلام، ص۱۵۳.
حیدرعلی میمنه جهرمی
در پاسخ این پرسش باید گفت كهویژگیهای حكومت مهدوی همانویژگیهای حكومت علوی است; با اینتفاوت كه حكومت علوی تنها درگسترهای محدود از كره خاك و در مدتزمانی ناچیز برقرار شد و آن حضرتهم به دلیل درگیری در جنگهای داخلی،نتوانستبه همه آنچه كه در نظرداشت جامه عمل پوشد; اما امام مهدی، علیهالسلام، با پیش گرفتن سیرهجدش امیرالمؤمنان، علی،علیهالسلام، تا آستانه برپایی قیامتاز دالتبرمیسازد و به همه اهدافخود دست مییابد.
با توجه به فرارسیدن ماه شعبان،ماه تولد امام عدالت و ماه رمضان،ماه شهادت امام عدالت، بی مناسبتندیدیم كه برای آشنایی بیشترخوانندگان عزیز موعود مروریداشته باشیم بر سیرهحكومتی امامعلی، علیهالسلام، در مدت زمانمحدود حكومتخویش. امید كه مقبولافتد. با پیروزیهای بزرگ اعراب مسلماندر نقاط مختلف جهان، سیل اموال ودرآمد به بیت المال سرازیر شد و درزمان خلیفه دوم، بر خلاف سنت پیامبرسبقت در اسلام یا شركت در جنگهایصدر اسلام ملاك برتری در دریافتبیت المال شد. خلیفه هر چند بعدا از اینتبعیض مالی اظهار پشیمانی كرد وسختگیریهایی به عمل آورد اما هرگزنتوانست اوضاع و احوال را به وضعپیشین بازگرداند (۱) .
عثمان در دوران زمامداریاش برخلاف وعدهای كه هنگام قبول خلافتكرده بود نه به سنت پیامبر عمل كرد ونه سیره شیخین را مد نظر قرار داد،بلكه دستیاران و اقوام خویش را درتصاحب بیت المال باز نگه داشت و بهبهانه صله رحم، اموال هنگفتی را بهآنان اعطا كرد و همان تبعیضات دورانعمر را با شدت بیشتری گسترش داد ودر نتیجه زمینداران و مالداران بزرگپدید آمدند.
خود وی خانهای از سنگ و آهك بناكرد كه درهایش از چوب عاج و عرعرساخته شده بود. وقتی كشته شد صد وپنجاه هزار دینار و یك میلیون درهم نقداز خود باقی گذاشت و ارزش املاكشدر «وادی القری» و دیگر جاها بیش ازصد هزار دینار برآورد شد. او اسب وشتران فراوان داشت (۲) گوهرهایی كهدخترانش بر سینه میآویختند چونآفتاب میدرخشید (۳) .
تمام خمس گرفته شده از افریقا رایكجا به مروان بخشید و فدك را بهقطاع (۴) وی درآورد. همه غنایمافریقا - ازطرابلس تا طنجه - را به عبدالله بن ابیسرح اهدا كرد.
زید بن ارقم - كلید دار بیت المال درزمان عثمان - كه از جایزه دویست هزاردرهمی به ابوسفیان و رداختیكصدهزار (درهم) به مروان با سفارشعثمان به خشم آمده بود. كلیدها را جلوعثمان گذارد و گریست. عثمان گفت:چون صله رحم كردهام میگریی؟
گفت: نه اما گمان دارم این مالها رابه عوض انفاقهایی كه در راه خدا،هنگام حیات رسول الله كردیبرمیداری، اگر صد درهم به مروانمیدادی باز هم زیاد بود (تا چه رسد بههزار درهم).
عثمان گفت: پسر ارقم، كلیدها رابگذار و برو! فرد دیگری را مسؤول بیتالمال خواهم كرد (۵)
از عطاهای بی حساب عثمان، زبیردارای چهار هزار دینار نقد، یك هزاراسب و یك هزار كنیز شده بود. طلحهاملاك فراوان و خانههای مجلل داشت.عبدالرحمن بن عوف دارای هزار اسب،هزار شتر و ده هزار گوسفند بود و دراسكندریه، بصره و كوفه خانههای باشكوه بنا كرده بود. (۶) امیرالمؤمنین كهرابط میان مردم معترض وخلیفه بود،بادلسوزی تمام به وی پیشنهاد كرد جهتبرآوردن خواستههای مردم سریعا بهحقوق از دست رفته آنان رسیدگینماید و خطر قریب الوقوع را به وییادآور شد. عثمان برای این امر مهلتخواست، حضرت در پاسخ فرمود:
آنچه به مدینه مربوط است، در آنمهلتی نیست و آنچه بیرون از مدینهاست مهلتش رسیدن دستور تو بهآنهاست. (۷)
اما عثمان نخواستیا نتوانستبهقول خود وفا كند و بدین ترتیبموجبات قتل خویش را فراهم آورد.
وجود این تبعیضها، مسالهایزودگذر و موقتی نبود كه با رفتنعثمان از میان برود بلكه در میانخواص جامعه آن روز به صورت یكفرهنگ و عادت درآمده بود. اطرافیان و وابستگان خلیفه بهصرف همین وابستگی و قرابت، از مالو مقام بسیار برخوردار میشدند وباتوجیهات هوس پسندانه آن را حق خودمیشمردند و تحت عنوان صله رحمسوسوی وجدان خویش را نیزخاموش ساخته با خیال راحت اموالمردم را به غارت میبردند. امیر المؤمنین، علیهالسلام، درتوصیف این دوران میفرماید:
او (عثمان) همانند شتر پر خوار وشكم برآمده همی جز جمعآوری وخوردن بیت المال نداشت. او باهمكاری بستگان پدریاش، همچونشتر گرسنه در بهار بر روی علف بیتالمال افتاده به خوردن مشغول شدنداما كارشان به نتیجه نرسید». (۸) بعد از قتل عثمان، مردم برای بیعتبا امام علی، علیهالسلام، به در خانه اوهجوم آوردند اما او بخوبی میدانستتغییر این فرهنگ وخارج ساختن اینعادت زشت از سر بزرگان قوم كاریبس دشوار است و به یك عمل جراحیبزرگ نیاز دارد كه پیكره سرطانی آنروز اجتماع تحمل آن را نخواهد داشت. ولی، به دلیل مسؤولیت الهی علما وحضور و اعلام آمادگی مردم برایتحقق این تحول اجتماعی، اصلاحاتبزرگ خود را آغاز كرد و خطاب بهمردم، اوضاع آن دوران را به دورانقبل از اسلام و عمل خویش را بهاقدامات رسول خدا تشبیه كرد و ازامتحانی سختخبر داد (۹) و اصولخللناپذیر حكومتخود را اعلام نمودو تا آخر نیز بدان پای فشرد.
امام، علیهالسلام، دستور داد همهاسبها و شترها و اسلحههای موجود درخانه عثمان - جز سلاح و مركبشخصی او - را به بیت المال بازگردانند. عمروعاص چون از این ماجرااطلاع یافت، در نامهای به معاویه نوشتهرچه میخواهی بكن كه پسر ابوطالبهمه اموال تو را خواهد گرفت، آنچنانكهچوبی را پوست كنند. (۱۰)
امیرمؤمنان در دومین روز بیعت،براستی هشدار داد، اموال و قطایعی راكه عثمان، ناروا به دیگران بخشیده بهبیت المال باز خواهد گرداند. هرچند باآن، زنانی را كابین بسته باشند و یاكنیزكان خریده باشند. (۱۱) در دیدگاه علوی برتریهای معنوی،همچون تقوا و صحبتبا رسول خداهرگز ملاك برتریهای مادی و مالیقرار نگرفت و همگان به طور مساوی ازبیت المال بهرهمند شدند. به همین دلیلبسیاری از اشراف و رؤسای قبایل كهاكنون خود را از حقشان! محروممیدیدند، امام عادل را رها كرده بهسراغ معاویه رفتند. حضرت در یكدرد دل خصوصی، با مالك اشتر، ازاینكه مردم او را رها كردهاند، شكوهكرد.مالك علت آن را شدت عدالت اودانست و گفت: اكثر مردم به دنبال دنیاهستند، اگر بذل مال كنی اطرافت جمعمیشوند. فرمود:
نمیتوانم بیش از حق به كسیبدهم. امید است كه خداوند گروهیكوچك را بر گروهی بزرگ غلبهدهد. (۱۲)
جامعه آن روز هرچند از بیماریها وانحرافات متعددی رنج میبرد امادنیاطلبی و فساد مالی از همه آنهاخطرناكتر بود و امیر مؤمنان همچونطبیبی ماهر ابتدا به معالجه این آفتاهتمام ورزید. او دوست داشت همهانحرافات را از میان بردارد اما از بیمپراكندگی بیشتر مردم و توقفبرنامههای اصلاحی، از وارد ساختنفشار بیشتر خودداری كرد. او آرزوداشت روزی بتواند همه سنتهای تعطیلشده رسول خدا، همچون تغییر مقامابراهیم، حرمت متعتین (عمره تمتع،نكاح متعه)، غصب فدك و... را به حالاول خود بازگرداند (۱۳) اما همیناصلاحات نیز با مقاوت شدید روبروشد و كوهی از مشكلات و كارشكنیهارا در مقابل حكومت عدل امام قرار دادكه برداشتن آنها به صبری جمیل،برنامهای دقیق وموعظههای مردیشفیق محتاج بود كه بزرگمردی چونعلی بن ابیطالب، علیهالسلام، همه آنهارا داشت.
امام برای انجام این اصلاحات ابتدااز خود و اطرافیانشان آغاز كرد.
كارگزاران امیرالمؤمنین وقتیمیدیدند پیشوا و امامشان قبل از تعلیمدیگران به تعلیم نفس خویش اقدامنموده است (۱۴) و برا طرافیان خود نیزهمچون دیگران در اجرای قوانین وعدالت، نظارت دارد، برای خود عذر وبهانهای نداشتند. آن حضرت معتقد بودكسی كه خود را به عدالت ملزم ننمود واولین تجربه عدالت را در كشور وجودخویش با بیرون راندن خواستههای دلنیازمود و در كار خیری كه مردم راءبدان دعوت میكند پیشی نگرفت (۱۵) قادرنخواهد بود دیگران را به كارهای نیك وعدالت وادار سازد.
عدالتخواهی چنان با گوشت وخون امیر مؤمنان آمیخته بود كهرسول خدا فرمود:
او در راه اجرای احكام الهیسختگیر است. (۱۶)
او كاملا آگاه بود كه اگر شخصحاكم یا اطرافیانش اندكی از جادهعدالت و انصاف بیرون روند، زیردستان با شدت بیشتری حریم عدالت رامیشكنند. به قول سعدی:
اگر ز باغ رعیت ملك خورد سیبی برآورند غلامان او درخت از بیخ به پنجبیضه كه سلطان ستم روا دارد زنند لشكریانش هزار مرغ به سیخ
از اینرو چشمهای روشنتر ازآفتابش همیشه بر اطرافیانش نظارهمیكرد و به آنان اندك مجالی برای دورشدن از جاده عدالت نمیداد.
آن حضرت در نامهای به محمد بنابوبكر، آنگاه كه وی را به فرمانداریمصر فرستاد توصیه كرد كه حتی درنگاههایش به مردم عدالت داشته باشد.زیرا اگر حاكم میان نگاه كردن بهبزرگان و اشراف جامعه با نگریستن بهضعفا و پا برهنگان تفاوت قائل شود،گروه اول به حمایتبی دلیل او طمعمیكنند و دسته دوم از عدالت وی ناامیدمیشوند. (۱۷)
هشدار امیر مؤمنان به عقیل با آهنگداخته و سرزنش علی بن ابی رافع -متصدی بیت المال - به دلیل عاریت دادنیك گردنبند به دختر خلیفه و دستور بازگرداندن آن، در همین راستا قابلتفسیر است.
آن حضرت برای آنكه نشان دهدبرداشت نابجا از بیت المال، نوعیدزدی محسوب میشود به عقیل كهدرخواست مال بیشتری داشت فرمود:شبانه صندوق تاجران بازار را بشكنو بردار.عقیل اظهار اشتخواهاندزدی نیستم. فرمود:
دزدی از یك نفر آسانتر است ازسرقت از بیت المال است و خیانتبهیك گروه سختتر از خیانتبه یك فرداست. (۱۸)
روزی، در میان لباسهای مختلفیكه به بیت المال رسیده بود، یك پالتویكلاهدار از جنس خز، نظر امام حسن، علیهالسلام، را به خود جلب كرد; اماحضرت از دادن آن خودداری كرده بهعدالت تقسیم نمود و آن پالتو سهمجوانی همدانی شد و او چون شنید امامحسن بدان نظر داشته، به وی تقدیمكرد. (۱۹)
با مروری بر خطبهها و نامههایامام امیر المؤمنین برنامههای نظارتیایشان را برای تحت نظر گرفتنكارگزاران میتوان به دو بخش تقسیمكرد: بخش فكری، فرهنگی و بخشاجرایی، حكومتی.
۱. اقدامات فكری و فرهنگی
امام امیرالمؤمنین برای حفظ وادامه سلامت كارگزارانش بهمناسبتهای مختلف، جایگاه، وظایف وسرانجام انسان را برای آنان تبیینمینمود تا از گرفتار آمدنشان در دامغفلتبر حذر دارد. دامی كه بیشترینصیدش صاحب منصبان و حاكماناند.وی هنگام اعزام یكی از مدیران به محلماموریت و یا در حین خدمت، طینامههایی آنان را به یاد نظارت خداوندبر اعمال بندگان و سختیهای قیامتمیانداخت و نسبتبه مسؤولیت الهیآنها بیدار باش میداد. در نامهای بهیكی از مالیات بگیران خود «او را به تقواو ترس از خدا در امور پنهان فرمانمیدهد، آنجا كه غیر خدا هیچ شاهدینیست.» (۲۰) و نیز میفرماید:
در راه خدا آنچه بر شما واجباست انجام دهید كه خداوند از ما و شماخواسته با كوششهای خود از اوسپاسگزاری كنیم. (۲۱)
شبیه چنین سفارشهایی در نامه بهمالك اشتر و محمد بن ابیبكر (۲۲) نیزدیده میشود. و نیز به مالك سفارشفرمود:
مبادا به بهانه اطاعت از فرماندیگری، فرمان خدا را نادیده گیری.
امیرالمؤمنین حكومت و زمامداریرا به عنوان امانت در دست كارگزارانمعرفی میكرد كه خیانت در آن ودستدرازی به بیتالمال، همسنگخیانتبه خون مسلمانان (۲۳) و نشانهعدم اعتقاد فرد خائن به قیامت است. (۲۴)
در نامه معروف به عثمان بنحنیف (۲۵) بعد از گله و شكایت از او وبیان زندگانی سراسر زهد خود، علتاینگونه سخت گیری بر نفس را ترس ازروز هولناك قیامت میشمارد و كسانیرا كه به غذاهای تشریفاتی و نابودشدنی دنیا مشغول گشتهاند بهحیوانات پرواری تشبیه كرده است تامخاطب را از خواب غفلتبیدار كند ودر پایان به فرماندار خود مینویسد: پسر حنیف، از خدا بترس و بههمان قرصهای نان اكتفا كن تا خلاصیتو از جهنم امكان پذیر گردد. (۲۶)
روش دیگر امام، علیهالسلام، براینظارت بر زمامداران از طریق فكری،فرهنگی، توجه دادن آنها به عواقبشوم خیانت در همین دنیاست، اگركسی به قبر و قیامت هم كاری نداشتهباشد، باید بداند كه «ستم، نامه عزلشاهان بود» مملكتی ممكن استبه كفربماند ولی به ظلم باقی نخواهد ماند، اگرزمامدار در پی كسب نام نیك دردنیاست، بایستی متوجه باشدهمانگونه كه امروزیان اعمال گذشتگانرا نقد و بررسی كرده مورد قضاوتقرار میدهند، آیندگان نیز اعمال ما راخواهند سنجید. «مردم به كارهای تو - مالك -همانگونه نظر میكنند كه تو درباره آنهامیگفتی» (۲۷)
بسیاری از حیف و میلها در بیتالمال بدان دلیل صورت میگیرد كهحاكم میخواهد با دادن اموال همهمردم به گروهی خاص، آنان را دراطراف خود نگه دارد تا روز مبادا از اوو حكومتش دفاع كنند. البته بهرهمنداناز این اموال چند صباحی زبان به مدحو ثنای او خواهند گشود و در ظاهرموجب سرافرازی حاكم در دنیامیگردند اما سنتخداوند بر این قرارگرفته است كه سرانجام ازسپاسگزاری آنان محروم میگردد وهنگام نیاز و لغزش بدترین رفیقان وملامت كنندهترین دوستان باشند. (۲۸) خدای تعالی با هیچ یك از بندگانخود بی دلیل نه سر خصومت و دشمنیدارد و نه با احدی پیمان قوم و خویشیو برادری بسته است، بلكه همه چیز براساس حكمت و قانون استوار گردیدهو باطل در آن راه ندارد یكی از اینحكمتهای الهی هلاكت قوم ستمكار باهر نام و عنوان است. امیرمؤمنان درنامهای به فرماندهان نظامی علتسقوط و هلاكتحكومتهای گذشته رادر دو مساله دیده است: یكی آنكهزورمندان آنها به گونهای عملمیكردند كه مردم مجبور شدندحقوقشان رااز طریق رشوه و دیگرراههای ناصواب خریداری نمایند ودیگری سوق دادن مردم به سوی باطلاز سوی حاكمان است. (۲۹)شیوه دیگر امیرالمؤمنین برای دورساختن زمامداران از ارتكاب خیانت،تحریك احساسات و غیرت آنها بود. درنامهای به ابن عباس مینویسد. من در كارهای تو شریكم اگر زیانیبرسانی به امام و پیشوای خود زیانرساندهای. (۳۰) و در نامهای احتمالا بههمین شخص برای آنكه او را از راهخطایی كه رفته بود پشیمان كند،میفرماید:
من تو را شریك در امانتم - یعنیحكومت - قرار دادهام و از میان همهخاندانم به تو اعتماد كردم، حالا كهاوضاع بر من سختشده، تو هم مرارها كردهای؟! چطور مال حرام ازگلویت پایین میرود (۳۱) ...
گاهی حضرت در سخنرانیهایعمومی نیز به مردم هشدار میداد كهخداوند شما را به وسیله اموالمیآزماید.
روزی مولای متقیان در حالسخنرانی بود، مردی برخاست و ازمعنی فتنه و امتحان پرسید. امام پاسخداد:
وقتی آیه «الم احسب الناس انیتركوا، ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون» نازل شد از رسول خداپرسیدم مقصود از آزمایش و فتنهچیست؟ فرمود: یا علی! امت، بعد از منامتحان خواهند شد... این مردم پس ازمن با ثروتشان آزمایش میشوند،دیندار بودن را منتی بر خدا قرارمیدهند... رشوه را به نام هدیه و ربارا به رسم تجارت حلالمیشمارند (۳۲) ...
۱. اقدامات اجرایی و حكومتی
اقدامات فرهنگی و سفارشحاكمان و كارگزاران به یادآوریقیامت و نظارت خداوند هرچندضروری و كارساز است، اما هرگزكافی نیست. بلكه در كنار آن بایستیاقدامات حكومتی و نظارتی نیز اعمالگردد.
اقدامات امام امیرالمؤمنین در اینخصوص عبارتند از:
۱-۲. انتخاب اصلح برای مدیریت
یكی از مهمترین وظایف حاكماسلامی، انتخاب شایستهترین افرادبرای مدیریتهای مختلف كشور است.
امیرالمؤمنین، مدیر جامعه را بهقطب آسیا تشبیه كرده (۳۳) و تغییر آن راموجب تغییر اوضاع زمانه دانستهاست (۳۴) در بسیاری موارد دین و اعتقادمردم نیز اعتقاد مدیر آن جامعهمیباشد چنانكه رسول خدا،صلیاللهعلیهوآله، در نامههای خود باامپراتور روم و پادشاه ایران، گناهمسلمان نشدن مردم را به عهده آناندانست. رهبر جامعه اسلامی چنانكه بههر دلیل فردی را به مدیریتبخشی ازكشورش برگزیند، در حالیكه میدانددیگری از او شایستهتر است، بهفرمایش پیامبر اكرم،صلیاللهعلیهوآله، به خدا و رسول خداو همه مسلمانان خیانت كرده است. (۳۵)
رسول خدا جوانی بیست و چندساله به نام «عتاب بن اسید» را بهفرمانداری مكه انتخاب كرد و به اوفرمود: میدانی چه مقامی به تو دادهام؟تو را فرماندار اهل الله، عز و جل،نمودهام و بعد فرمود:
لو اعلم لهم خیرا منكاستعملته، علیهماگر بهتر از تو سراغ داشتم او را بدینامر برمیگزیدم. (۳۶)
یكی از یاران پیامبر از وی مقام ومنصبی خواست، حضرت دستی بهشانهاش زد و فرمود:
تو برای حكومت ضعیفی و آنكه ازعهده بر نیاید، در آخرت خوار وپشیمان خواهد شد. (۳۷)
امام امیرالمؤمنین نیز در دورانزمامداری خود بدین امر مهم توجهكافی داشت، خود به انتخاب اصلحاقدام میكرد، مدیران ضعیف را معزولمینمود و به كارگزاران خود این امر راءتوصیه میفرمود.
پینوشتها:
۱. ر.ك: شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلیاسلام.
۲. ر.ك: المسعودی مروج الذهب، ج۱، جز ۲،ص ۳۳۲.
۳. ر.ك: علی، حماسه جاوید، ص۴۵.
۴. «قطاع»، قطعه زمینی است كه حاكم بهفردی واگذار میكند و سود بسیار اندكی ازاو میگیرد اما از دادن مالیات معاف است.ر.ك: ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱،ص ۲۶۹.
۵. ر.ك: ابن ابی الحدید، همان، ج۱، ص۱۹۸.
۶. ر.ك: علی حماسه جاوید، ص۴۵.
۷. نهجالبلاغه، خطبه ۱۶۴.
۸. همان، خطبه ۲.
۹. همان، خطبه ۱۶.
۱۰. ر.ك: ابن ابی الحدید، همان، ج۱، ص۹۰.
۱۱. ر.ك: نهجالبلاغه، خطبه ۱۵.
۱۲. شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، همان،ج۱، ص۱۸۰.
۱۳. ر.ك: الكلینی، محمدبن یعقوب، الكافیروضه)، ج۱، ص۸۵.
۱۴. ر.ك: نهجالبلاغه، كلمات قصار ۷۳.
۱۵. ر.ك: همان، خطبه ۸۶.
۱۶. امام امیرالمؤمنین در زمان پیامبر مدتیبه ولایت و جمع زكات و خراج یمن منصوبشد، بعضی از صحابه پیامبر كه با او بودندخواستند بر شتر صدقه سوار شوند، امامعلی، علیهالسلام، اجازه نداد و فرمود: سهمشما به اندازه سهم دیگران است و عاملی راكه در غیاب حضرت با این اشخاص مداراكرده بود ملامت كرد. آنها از سختگیری علی،علیهالسلام، به پیامبر شكایتبردند، پیامبرفرمود: از علی شكایت نكنید كه برای خداسختگیر است، حق با علی است و او بهتنهایی ارزش یك سپاه در راه خدا را دارد.
۱۷. ر.ك: نهجالبلاغه، نامه ۲۷.
۱۸. المجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۱،ص ۱۱۴.
۱۹. ر.ك: همان، ص۴۰۱.
۲۰. ر.ك: نهجالبلاغه، نامه ۲۶.
۲۱. همان، نامه ۵۱.
۲۲. ر.ك: همان، نامه ۲۷.
۲۳. ر.ك: همان، خطبه ۱۷۶.
۲۴. ر.ك: همان، نامه ۴۱.
۲۵. عثمان بن حنیف بن واهب بن الحكم بنثعلبهٔ بن الحارث الانصاری - در زمانحكومت عمر متصدی اخذ مالیات ازبخشهایی از عراق بود - امیرالمؤمنین او را بهولایتبصره گماشت، طلحه و زبیر چون بربصره تسلط یافتند بعد از شكنجههای زیاد،او را از بصره بیرون كردند، وی بعد ازشهادت علی بن ابیطالب، علیهالسلام، دركوفه ماند و در زمان معاویه از دنیا رفت (ابنابی الحدید، همان، ج۱۶، ص۲۰۵) عثمان ازصحابه رسول خدا بود و در جنگ احدشركت داشت.
۲۶. ر.ك: نهجالبلاغه، نامه ۴۵.
۲۷. همان، نامه ۵۳.
۲۸. همان، خطبه ۱۲۶.
۲۹. ر.ك: همان، نامه ۷۹.
۳۰. ابن ابی الحدید، همان، ج۱۵، ص۱۲۶.
۳۱. نهجالبلاغه، نامه ۴۱.
۳۲. همان، خطبه ۱۵۶.
۳۳. ر.ك: همان، خطبه ۳.
۳۴. ر.ك: همان، نامه ۳۱.
۳۵. البیهقی، سنن، ج۱۰، ص۱۱.
۳۶. اسد الغابه، ج۳، ص۳۵۸.
۳۷. مدیریت و فرماندهی در اسلام، ص۱۵۳.
حیدرعلی میمنه جهرمی
منبع : بنياد انديشه اسلامي
همچنین مشاهده کنید